ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

ملا حسنی

مسئله ملی  و فدرالیسم

شماره 222   

دانشجو

حقوق بشر

محمود احمدی نژاد و «برداران قاچاقچی» اش در سپاه پاسداران!

بخش ششم بهرام رحمانی  

جامعه ما، هر چه به نمایش انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می شویم شاهد درندگی خویی های بیش تری در جناح بندی های درون حاکمیت است. از رهبر و نماینده اش در راس برادران قاتل و قاچاقچی گرفته تا رییس جمهور و رییس مجلس و رییس قوه قضائیه همه به همدیگر چنگ و دندان نشان می دهند تا پست و مقام خود و تقسیم ثروت های عمومی جامعه در حاکمیت را حفظ کنند. اما آن ها، در یک مساله اساسی با همدیگر اتفاق نظر دارند و آن هم، سرکوب شدید مخالفین حکومت شان است. در حالی که سران و مقامات و مسئولین و همه ارگان های حکومت اسلامی، به وظایف خود به عنوان حاکمیت در رابطه با جامعه، اهمیتی نمی دهند. در چنین شرایطی بی کاری، گرانی و فقر و آسیب های اجتماعی ناشی از فقر کمر اکثریت خانواده های ایرانی را خم کرده است. آن ها، هیچ امکان دیگری غیر از اعتراض و اعتصاب و مبارزه متحدانه مقابل استثمار غیرانسانی سرمایه داران و سرکوب های وحشیانه حکومت آن ها ندارند.

بنا به اقرار «مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی»؛ ایران با نرخ تورم 21.8 درصدی سال 2012، رتبه ششم جهانی و اول منطقه ای برای جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسید و آمارها نشان می دهد که نرخ تورم در ایران 3.4 برابر میانگین کشورهای آسیای جنوب غربی است.

در چنین شرایطی، اصطلاح «مهندسی کردن انتخابات» در رقابتی که بین دو جناح حاکم اصول گرا در جریان است، همواره تکرار می شود. محمود احمدی نژاد، در مراسم دولتی 22 بهمن گفت: «برخی ها می خواهند انتخابات را مدیریت و مهندسی کنند.» او، ادعا کرد که «این انتخابات به افراد مدعی نیاز ندارد و ملت ایران با حضور در انتخابات پاسخ این مدعیان را که دنبال تخریب دیگران هستند خواهد داد.» احمدی نژاد در این سخنرانی خود، هم چنین چندین بار شعار «زنده باد بهار» سر داد. در این میان برخی نمایندگان اصول گرای منتقد دولت مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرگزاری های حکومتی، با انتقاد از این سخنان احمدی نژاد گفته اند: شعار «زنده باد بهار»، شعار انتخاباتی «حلقه انحرافی» است. خامنه ‌ای در سخنان سال‌ های اخیر خود به وجود یک «جریان انحرافی» در دولت اشاره کرده است و اصول گرایان منتقد دولت، اسفندیار رحیم‌ مشایی و گاه خود محمود احمدی ‌نژاد را راس این جریان معرفی می کنند.

«مهندسی کردن انتخابات»، به نوعی اسم رمز نمایش انتخابات ریاست جمهوری، تقلب و اعمال نفوذ در آن، به ویژه آماده باش نیروهای حکومتی به ویژه سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی برای جلوگیری از خیزش احتمالی مردم و ایجاد جو ترس و ارعاب در جامعه است.

نماينده رهبری در سپاه آدم کشی و قاچاقچی و تبه کارشان گفته است: «ورود سپاه به سياست به معنی دخالت نيست؛ فعاليت سياسی جزء وظايف سپاه است»! اصولا در همه کشورهای جهان ارتش و دیگر نیروهای امنیتی و پلیس و غیره را از دخالت در سیاست بر حذر می دارند و ممنوع است. در حالی که حکومت اسلامی ایران، در روز روشن در تلاش است با وارد کردن نیروهای نظامی و امنیتی خود به عرصه سیاسی، به زور چماق و سانسور و تهدید و اعدام انتخابات برگزار نماید! روزنامه نگاران را ببه شکل گروهی دستگیر و زندانی می کند تا آن ها را وادار سازند درباره بحران های حکومتی، از جمله نمایش انتخابات شان گزارشات و تحلیل و مقالات منفی ننویسند.

امروز واژه «مهندسی انتخابات»، همواره به شکل کسالت آوری از زبان مقامات حکومتی جاری می شود.  سران و مقامات حکومت اسلامی، می خواهند این ذهنیت را به جامعه القا کنند که گویا مشکل جامعه، فقط نمایش انتخابات ریاست جمهوری است. در حالی که همین امروز بی کاری، فقر و گرانی در جامعه ما بی داد می کنند و کارد به استخوان مردم رسیده است. در چنین شرایطی، اکثریت مردم ایران، راهی جز دست زدن به شورش و اعتراض و انقلاب ندارند.

نماینده سیدعلی خامنه ای در سپاه پس از آن که خبر از «مهندسی معقول و منطقی» در انتخابات داد، مدعی شد که «فعاليت سياسی جزء وظايف سپاه» است. او، افزود که شناساندن جريان های سياسی و آگاه سازی پاسداران جزو وظايف حوزه نمايندگی است و همان طور که يک پاسدار نمی تواند در ميدان نبرد، بدون شناسايی به خط بزند، پاسداری از انقلاب هم همين طور است. او، خطاب به بردران قاچاقچی و تروریست اش، گفت: «شما بايد جريان ها، گروه ها، گرايشات و‌ انحرافات را بشناسيد که بتوانيد در برابر آن ها موضع درست گرفته و در مواقع حساس بتوانيد از انقلاب پاسداری کنيد.»

لازم به یادآوری است که خمينی، بنیان گذار حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، در سال شصت در پی مداخله و اظهارنظر گروهی از سپاهيان در مورد انتخابات مجلس گفته بود: «به شما چه ربطی دارد که در مجلس چه می ‌گذرد در امر انتخابات. باز هم به من اطلاع دادند که بين سپاهی ها باز هم صحبت هست، خوب، انتخابات در محل خودش دارد می شود، جريانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آن ها هم اختلاف پيدا کنند، برای سپاه جايز نيست اين، برای ارتش جايز نيست.»

به دنبال تقلب گسترده و آشکار در انتخابات سال 1388، طرفداران موسوی و کروبی به این تقلبات اعتراض کردند و تلاش نمودند از مجراهای «قانونی» حاکمیت این اعتراض خود را پیش ببرند اما مردم جان به لب رسیده از این فرصت استفاده کردند و به خیابان ها ریختند و موسوی و کروبی و طرفداران آن ها نیز اجبارا به اعتراضات خیابانی کشانده شدند. در این میان، خامنه ای و احمدی نژاد در جناح اصول گرایان دست به یکی کردند و سپاه را به جان جناح اصلاح طلبان، به خصوص مردم معترض انداختند. جوانانی که در خیابان ها تصاویر خامنه ای و خمینی را زیر پای خود لگدمال می کردند موسوی می گفت این ها از ما نیستند. این جوانان به وحشیانه ترین شکلی سرکوب شدند. در واقع خاموشی اعتراضات سال 88، یک شکاف پرنشدنی بین جامعه و حتی جناح های حاکمیت باز کرد که نه تنها به هیچ وجه پرشدنی نیست، بلکه روزبروز نیز این شکاف عمیق تر می گردد. در نتیجه توهمات به جناح اصلاح طلب نیز کم و کم تر و بی رنگ تر می گردد و صف سرنگونی طلبی کلیت حکومت اسلامی در جامعه قوی و انقلابی تر می گردد. به همین دلیل، حاکمیت از ترس خیزش تازه در جامعه به بهانه انتخابات، بحث «مهندسی انتخابات» و به رخ کشیدن قدرت وحشیانه برادران قاچاقچی خود در سپاه را نه از موضع قدرت، بلکه از موضع ترس شان مکرر به زبان می آورند.

اکنون سناریو سال 88 در حاکمیت در حال تکرار شدن است. رهبر و رییس جمهور که در آن سال دست به دست هم داده بودند و با وحشی گری های سپاه شان حریف مقابل را از میدان به در کردند اکنون به روی همدیگر شمشیر می کشند. کسی که جنایت

 

قبلی

برگشت

بعدی