اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره 222 |
|
رهایش یا حق تعیین سرنوشتمنوچهر صالحی ایران و بغرنج حق تعیین سرنوشت زبان بهمثابه عامل پیوند قومی- ملی در جستار یکم اندیشه رهایش و حق تعیین سرنوشت خلقها و ملتها در اروپا را در رابطه با انقلابهای بورژوا- دمکراتیک و انقلابهای «سوسیالیستی» مورد بررسی قرار دادیم. در جستار دوم نخست پدیده زبان به مثابه عامل پیوند قومی- ملی و سپس تاریخ حق تعیین سرنوشت اقوام و ملیتهای ایران و در همین رابطه تاریخ اقوام ایران را بررسی خواهیم کرد تا بتوان به نتایجی منطقی و مبتنی بر واقعیتهای تاریخی در زمینه بافت دولت دمکراتیکی که باید در آینده در ایران تحقق یابد، دست یافت. جانوران را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهای که از هنگام زایش خویش تنهایند و برای ادامه زیست خویش قایم به ذاتاند، همچون مار و یا لاکپشتی که چون از تخم بیرون میآید، بنا بر غریزه خویش میداند چگونه باید تغذیه و خود را در برابر خطرها حفظ کند. دسته دیگر جانورانی هستند که پس از زایش خویش، همچون جوجه پرندهای که در لانه از تخم بیرون میآید و یا همچون کودکی که از مادر زاده میشود، نمیتوانند بدون کمک و یاری مادران و پدران خویش زنده بمانند. این دسته از جانوران را میتوان جانورانی «اجتماعی» نامید، زیرا نوزاد از لحظه زایش خویش با مادر و پدر خود در مراودهای متقابل قرار دارد. به این ترتیب زبان به مثابه ابزار مراوده میان این «جانوران اجتماعی» بهوجود آمد. زبان در آغاز از عناصر ایما و اشاره تشکیل شده بود، پرندگان در کنار آن توانستند زبان آوایی را بهوجود آورند که بنا بر بررسیهای کنونی برخی از پرندگان باهوش گویا میتوانند با زبان آوایی خویش با هم سخن بگویند. حتی بررسی آواهای پرندگان نشان میدهد که یک نوع پرنده بر حسب آن که در چه منطقهای زندگی میکند، داراهای آواهای گوناگون است، یعنی آنها به زبانهای آوایی گوناگون با هم در مراودهاند. به این ترتیب میتوان بهاین نتیجه رسید که ابزار زبان چه در میان پرندگان و چه در میان میمونها و انسانها سیستمی قراردادی است که بهتدریج در تاریخ تکامل این موجودات بهوجود آمد و با پیدایش آن پرندگان، میمونها و انسانها توانستند تجربیات خود را بههم منتقل کنند. بهاین ترتیب پیدایش زبان سبب شد تا تجربیات گذشته در اندیشه آدمی نخست به صورت اسطوره و سنت انباشته شوند و سپس در مرحله دیگری از تکامل انسانی خط پدید آمد که با آن ابزار انسان توانست تجربیات خود را ثبت و از گزند حوادث حفظ کند. پیدایش زبان و خط در عین حال سبب انکشاف حوزه اندیشه انسان گشت، زیرا انسان توانست با زبان و خط الگوهای گفتاری و نوشتاری بهوجود آورد که آموزش را برای نوزادان آسانتر ساخت. نوام چامسکی حتی بر این باور است که «خصوصییات زبان در انسان ذاتی» است و «بهطور ارثی برنامهریزی شده است.» تازگی اندیشه چامسکی در آن است که «کودک مجموعه محدودی از اطلاعات را از محیط زبانی خویش میگیرد و خود قادر است ترکیبات جدیدی بسازد.» کودکان زبان را از مادران و پدران خود و جامعهای که در آن میزیند، فرامیگیرند. اگر آنها در جامعهای تک زبانی زاده شوند، فقط همان زبان را یاد خواهند گرفت و بنا بر بسیاری از پژوهشها اگر کودکان در جامعهای چند زبانی همچون بلژیک، سوییس و افریقای جنوبی زاده شوند، بهراحتی و بدون هرگونه دشواری چند زبان را خواهند آموخت. همچنین مهاجران بزرگسالی که به کشور دیگری کوچ میکنند، پس از چندی زبان آن کشور را نیز میآموزند. در عین حال در کشورهای کمجمعیت اروپا همچون کشورهای اسکاندیناوی و هلند که دارای جمعیت اندکی هستند، هزینه دوبله و ترجمه کردن فیلمها و کتابها به نسبت بازار فروش این کشورها زیاد است، یعنی این کار سودآور نیست و بههمین دلیل فیلمهای وارداتی به زبان اصلی و با زیرنویس در تلویزیون و سینماها نمایش داده میشوند و در نتیجه مردم این کشورها از کودکی زبان انگلیسی را در کنار زبان مادری خود میآموزند تا بتوانند با کمترین هزینه کالاهای هنری و فرهنگی کشورهای دیگر را مصرف کنند. بنابراین در جهان کنونی در پی تحقق دولتهای تکزبانی بودن، کاری است «ضد تاریخی» و برخلاف انکشاف جامعه جهانی که به آن در نوشتارهای آینده بیشاز این خواهیم پرداخت. در بررسیهای خود دیدیم کائوتسکی، بزرگترین تئوریسین سوسیال دمکراتی آلمان بر این باور بود که رهایش فردی و جمعی واقعی فقط هنگامی میتواند تحقق یابد که مردمی که به یک زبان سخن میگویند، بتوانند دولت مستقل خود را تشکیل دهند. اما واقعییات جهان نشان میدهند که زمینهای عینی برای تحقق این اندیشه کائوتسکی وجود ندارد. دانیل نتل در بررسیهای خود حدس زد که در ده هزار سال پیش در جهان باید نزدیک به ۲۰ هزار زبان وجود میداشت. در آن دوران محیط زیست اقوام همچون جزیره بود، یعنی آنها دور از هم میزیستند و با اقوام همسایه خویش مراوده چندانی نداشتند و در نتیجه هر قومی، هر چند کوچک، به زبان خود سخن میگفت. اما با گسترش تمدن و اهلی ساختن حیوانات بارکش، به حوزه تحرک اقوام به تدریج افزوده شد و بسیاری از این اقوام از انزوا بیرون آمدند و جذب تمدنهای پیشرفتهتر شدند و در نتیجه حدس زده میشود که در ۳۰۰۰ سال پیش در جهان فقط ۹ هزار زبان وجود داشت، یعنی طی هفت هزار سال بیش از نیمی از زبانهای جهان از بین رفتند. با پیدایش امپراتوریهای مصر، ایران، یونان، روم و چین که نتیجه پیشرفت تمدن و مراوده جهانی در سه قاره آسیا، اروپا و افریقا بود، باز هم از تعداد زبانهای جهان کاسته شد و باز حدس زده میشود که در ۱۵۰۰ میلادی، یعنی ۵۰۰ سال پیش در جهان فقط ۷۵۰۰ زبان وجود داشت. دانیل نتل با تکیه بر این پژوهش مدعی است در سرزمینهایی که یک قوم بدون کمک اقوام دیگر نمیتوانست بزید و مجبور به ارتباط با اقوام دیگر بود، روند کاهش زبانهای بومی شدیدتر بود و در عوض در مناطق کوهستانی و کویری که اقوام در انزوا بهسر میبردند، این روند بسیار کُند بوده است. بنابراین، هر اندازه به دامنه وابستگیهای اجتماعی افراد و اقوام افزوده شود، بههمان نسبت نیز به روند جذب اقوام در هم افزوده شده و از تعداد زبانها کاسته میشود. دانیل نتل همچنین نشان داد دولتهایی که از نقطهنظر اقتصادی و نظامی نیرومندترند، با بهکاربرد سرکوب میکوشند جامعه چند زبانی را به جامعه تکزبانی بدل سازند. البته سیاست سرکوب همه جا یکسان نیست و در اشکال مختلفی بروز میکند. مثلأ در برلین، پایتخت آلمان، در مدرسهای که تعداد شاگردان مهاجر زیاد است، شاگردان موظفاند فقط به زبان آلمانی با هم سخن بگویند و در غیر اینصورت «جریمه» خواهند شد. هدف از این سیاست آن است که شاگردان با آموختن زبان آلمانی بهتر بتوانند جذب جامعه فرهنگی آلمان شوند، یعنی تغییر هویت دهند تا بتوانند «آلمانی» شوند. در عوض در ترکیه سیاست سرکوب به گونه دیگری بود.
|