اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
مریم دهقانپور همواره در برخی از متون چالشگرانه برابری حقوق زنان و مردان، این تصویر منتقدانه از وضعیت زنان به نمایش گذاشته شده است که زنان بدون حمایت مردان دارای چه زندگی اسفباری هستند! بعبارت دیگر با عناوینی مانند زنان بدون مردان، داستان ستم های تاریخی و موجود مردان علیه زنان بتصویر کشیده شده و به ابعاد بواقع تلخ آن اشاره شده است. دراین میان چه بسا اندک توجهی بدین امر نیز شده است که مردان در جامعه ای که زنان در چنبره خانه و یا فضای تنگ فرهنگی و دینی بسر یبرند و مشارکت اندکی در عرصه ها و حوزه های مختلف زندگی دارند، در چه وضعیتی بسر می برند. دراین مطلب کوتاه تلاش میشود به برخی از ابعاد و پیامدهای زندگی اجتماعی مردان بدون زنان از منظر پراگماتیزم مردانه توجه شود. مردان بدون زنان در عرصه اقتصاد کشور: محاسبه وضعیت فعالیت اقتصادی جمعیت کشور حاکی است که از کل جمعیت دهساله و بیشتر ( که پیشفرص دهساله برای فعال دانشتن جمعیت کشور خود نافی کنوانسیون های حقوق کودک و قانون جهانی کار است) معادل 60 میلیون نفر، فقط قریب 39 درصد فعال می باشند. آمار مذکور زنان خانه دار و مردو زن محصل را از شمار آمارگیری خارج کرده است و لذا ارقام حاصله گویای این است که ازبین حدود 60 میلیون افراد بالای دهساله فقط 39 درصد فعال می باشند و بیش از 60 درصد جامعه ازنظر اقتصادی فعال شناخته نمیشوند. در این تراز اقتصادی مشاهده میشود که نرخ مشارکت زنان در عرصه اقتصادی حدود 12 درصد بوده و قریب 88 درصد فعالان اقتصادی کشور را مردان تشکیل میدهند. منبع از سوی دیگر آمارهای حاکی است ازبین 23 میلیون نفر فعال از نظر اقتصادی 12 درصد نیز بیکار می باشند. به بیان دیگر قریب 20 میلیون نفر در جامعه در بازار کار و تولید و خدمت در کشور هستند که معاش جمعیت بیش از 70 میلیون را تامین میکنند. منبع . دراین میان پرسش بینادین این است که این تعداد 20 میلیون از نظر جنسی چه وضعیتی دارند؟ با محاسبه بخش بزرگ زنان خانه دار واقع در سنین بین 10 ساله و بیشتر بعنوان زنان فعال از نظر اقتصادی، میتوان گفت نرخ مشارکت مردان 61 درصد و نرخ مشارکت زنان 16 درصد است. منبع. به بیان دیگر ازبین 84 درصد زنان دیگر واقع در سنین بالای دهساله بخش بزرگی بعنوان محصل و خانه دار اصولا در فهرست افراد بیکار و جویای کار محسوب نگردیده اند. محاسبه این نرخ بیکاران در نرخ بیکاری کل کشور نشان میدهد بیکاری درایران قریب بیش از 50 درصد کل نیروی فعال از نظر اقتصادی است. بی تردید در چنین اقتصادی که زنان بالقوه فعال از نظر اقتصادی تحت عنوان خانه دار از فهرست نیروی فعال حذف می شوند، بار تکفل اقتصادی بر دوش مردان چنان سنگین می شود که مردان ناگزیر از اشتغال مضاعف، اشتغال کاذب، سوء استفاده های مالی و فساد در بازار کار میگردند. بی سبب نیست نرخ جرایم اقتصادی مردان از یکسو و اختلاس و ارتشای مالی در بخش دولتی و حتی خصوصی بیداد می کند! نظام اماری کشور مبتنی براین پیشفرض به تامین آمار میپردازد که زنان خانه دار ضرورتن نباید اشتغال داشته باشند ازهمین رو مسیولان برنامه ریزی مبتنی بر رویگرد مسلط مردسالاری, زنان را بشمار نمیاورند. درکشورهای توسعه یافته کمتر زنی بعنوان خانه دار از فهرست شاغلان و یا بیکاران خارج است! زنانی که خانه داری میکنند شاغل و مستخدم محسوب میشوند و در غیر این حال در فهرست بیکاران شمره می شوند. فشار عظیمی بر دوش مردان جامعه است مردانی که خود نیز باور چندانی به اشتغال زنان ندارند. مردان بدون زنان در عرصه اجتماعی: مردان امروز جامعه ایران در یک استثمار مضاعف بسر می بلند. بیشترین صدمات زندگی شهری و استرس و فشارهای اقتصادی و شغلی ازیکسو تهدیدهای جانی و جزایی گریبانگیر این مردان است, مردانی که بر اسیاب مردسالاری میان تهی اب میریزند که سالیانی است برای انان نمی گردد. مروری بر برخی شاخص های اجتماعی گواه این امر است. نرخ زندانیان کشور: شواهد حاکی است از بین 193 هزار زندانی محبوس در زندان های کشور دربهار 1389 قریب 96 درصد زندانیان را مردان تشکیل میدهند. منبع. این رقم گویای نرخ نسبتا تام و تمام ریسک پذیری های اجتماعی مردان در جامعه است که بیشترین لطمات جانی و مالی را متحمل می شوند. برآورد شاخص امید به زندگی در بدو تولد بین زنان و مردان در ایران از سال 1335 تا 1390 حاکی است که تفاوت این امید زندگی بین مرد و زن افزایش یافته و با افزایش ریسک های اجتماعی مرگ و میر بین مردان، این تفاوت از 2.6 به 4.8 سال رسیده است. منبع. به بیان دیگر امید به زندگی درسال 1390 برای مردان 71 سال و زنان 76 سال است. از سوی دیگردر سال گذشته 630 هزار پرونده نزاع خیابانی در مراکز پزشک قانونی کشور به ثبت رسیده که به نسبت جمعیت، اردبیل، کرمانشاه و همدان بیشترین آمار نزاع های خیابانی را به خود اختصاص داده اند. منبع آمار دیگر حاکی است روزانه ۳ نفر در ایران با ضربات سلاح های سرد کشته می شوند و نیز بر اساس پرونده های تشکیل شده در همین سازمان نیز روزانه ۱۶۰۰ نزاع خیابانی نیز در ایران رخ می دهد. منبع. اکثریت مطلق این نزاع های خیابانی مختص نزاع مردان است. نرخ سرپرست خانوار: مقایسه شاخص سرپرستی خانوار نیز در ایران نشانگر این است که قریب بالاتر از 87 درصد سرپرستی خانوار ها معمولی در ایران بر عهده مردان می باشد. این رقم درکنار نرخ مشارکت اقتصادی زنان در تولید و اقتصاد ملی که پیشتر اشاره شد طبیعی بنظر می رسد. لیکن مسئولیت سرپرستی مردانه خانواده آسیب های خاص خود را بر مردان جامعه نیز بدنبال می آورد. میزان استرس، ناامنی اقتصادی، فشار روحی و روانی اشتغال مضاعف، خطرات ترافیک شهری دربین محیط های کاری و محل زندگی با فواصل مکانی نسبتا بزرگ، ریسک پذیری درگیری های شغلی و حقوقی و قضایی و در عین حال نزاع های خیابانی و قتل و جراحت و همچنین سکته ها مغزی و قلبی همگی نشان از حجم فشار مضاعفی است که جامعه مردان بدون زنان بر گردن مردان می نهد! منبع مرگ مردان در تصادفات: شواهد حاکی است بیشترین نرخ مرگ و میر در کشور پس ا نزاع های خیابانی مختص تصادفات است. آمار تصادفات رانندگی در کشور از کشته شدن 140 هزار و 933 شهروند طی 7 سال گذشته (از ابتدای 77 تا انتهای 83 ) حکایت دارد و این در حالی است که وقوع این حوادث بیش از 12 میلیون مصدوم و 500 هزار معلول مادام العمر بر جای گذارده است. |