Politisch, Kulturell, Sozial
Februar 2012 Nr. 205
حق زن
... و احساس می کنم موهایم آرام آرام سپید می شوند و من ایستاده همچون فریادی خاموش ...
آهنگ تغییر تکاملی انسان ها همیشه با تاوان ها و آسیب هایی که در ابتدا بر کودکان و بعد بر زنان به جا گذارده است. ظلم، تجاوز، تخطی، و... بر روح و روان و جسم آنان تاثیرعمیق بر جا می گذارد که در کشورهای توسعه یافته و مدافع حقوق این اقشار به خوبی نشانگر و بیان کننده این امر مهم می باشد و همیشه اول چتر و بال حمایتی را بر روی این طیف باز می کنند این خود گویاست که که تربیت نقش به سزایی در روند رشد و تکاملی می گذارد که ریشه در روحیه ظریف و مهربان و ظریف زنانگی دارد که زنانی که در محیطی امن و آرام زیست می کنند بی شک تواناتر هستند که بتوانند فرزندانی سالم تر /شاداب تر /و انسانی تحویل جامعه انسانی بدهند.
البته این امر محقق نمی شود بدون تردید بدون همفکری و همزیستی مردانی روشن بین و آگاه و شناخت روحیات زنانگی، مردان لازم است که شناخت و آشنا به حق و حقوق زنان باشد و خود را با آهنگ تغییرات تطبیق بدهند تا بتوان در مسیر روند رشد انسانی راه رفت
تغییر موجب شادمانی انسانی است
تغییر به دنبال خود انواع و اقسام پدیده های اجتماعی به همراه دارد
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود ز من می دانی
در گردش خویش اگر مرا دست بدی
خود را برهاندمی ز سر گردانی
در نیمه راه زندگی دل من پر خون است
آیا براستی زنان در کدامین برهه از زمان زندگی خود به یک آرامش رسیده اند؟
زنان در خانه پدری ؟
یا زنان در خانه شوهری؟
در کدامین سلول با زندان بان خود دوست و رفیق بوده اند ؟
به چه جرمی زندانی دائم العمر هستند؟
آیا براستی به رسمیت شناخته شده اند؟
حق بیان؟
حق شنیدن و شنیده شدن؟
حق دیدن و دیده شدن ؟
و براستی حق زیستن ؟؟؟؟
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ایکاش سوی عدم دری یافتمی
آینه انوری