ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

کتاب

 حقوق بشر

دانشجو

 

Soal.jpgولایتِ سرکوب

 

 

 

 

 

 

گوشه هائی از سرکوب و کشتار پس از

22 خرداد 1388

 

 

محمد وهابی

مارس 2010

 

 

 

 

تقدیم به زنان و مردان آزاده و مبارز ملت ایران

محمد وهابی

 

ولایت و رهبری علی خامنه ای قانونی و شرعی نیست
 

اینک به بهانه انجام کودتا و سرکوب مردم پس از انتخابات 22 خرداد، و اینکه علی خامنه ای خود را با وقاحت تمام نماینده و جانشین خدا در زمین اعلام نموده به عنوان سرآغاز کتاب ولایت سرکوب اعلام کنم که ولایت و رهبری علی خامنه ای غیر قانونی و حتی غیر شرعی است.

آیا تا بحال فكر كرده ايد كه چرا ولایت و رهبري اقاي خامنه اي غير شرعي و غير قانوني است؟.

در مورد غير قانوني بودن و بازنگري در قانون اساسي سخن بسيار زده شده است و براي همه روشن است كه انتخاب ايشان بر خلاف قانون آن زمان بوده است.

ايشان در آن زمان نه مجتهد و نه اعلم بود.

كسي هنوز نمي داند در چه روزي آقاي خامنه اي ايت الله شد و در چه روزي فقيه شد!. ولايت فقيه قبلي نيز اين حق قانوني را ندارد كه فقيه بعدي را خود انتخاب كند.

اگر آيت الله خميني نيز در سخنان خصوصي اين مطلب را گفته باشد و اقاي خامنه اي از ايشان درخواست كرده است كه فتوا بدهند كه حرام است اگر فردي اين مسئله را بيان كند پس چگونه بر خلاف فتواي آيت الله خميني اين مطلب بيان شده است؟

مجلس خبرگان بايد از افرادي تشكيل شود كه شاغل سمتهاي اجرايي و قضايي از جانب مقام رهبري نباشند.

ولي مي بينيم كه خود از جانب رهبري سمتهاي اجرايي و قضايي دارند. آيا اين خلاف قانون نيست؟

ولي مشكل مانند يك دايره قدرت است.

رهبر افرادي به نام اعضای شورای نگهبان را انتخاب مي كند كه اين افراد در مجلس خبرگان بر رهبري نظارت كنند. رهبر منتخب اين افراد است و اين افراد منتخب رهبر پس اگر رهبر سخني بر خلاف قرائت و خواست اين افراد بگويد ايشان را از اين مقام خارج مي كنند.

منتخبين رهبر، مجلس خبرگان را صدرصد در دست دارند و حتي شاغل مسئوليت هاي اجرايي، قضايي و نماز جمعه هستند و همچنين در مصلحت نظام نيز شاغل هستند.

اين يك نوع ريشه قدرت مافيايي است. هنوز كسي جرات نمي كند از دايره رهبري و اشخاص پشت قدرت رهبري سخني بگويد.

مي بينيم كه نه فقط انتخاب آقاي خامنه اي قانوني نيست بلكه تمام اين سالها نيز از نظر قانون تمديد مقام وي غير قانوني بوده است.

اگر در مجلس اقاي شاهرودي و اقاي جنتي و... بايد سئوال كرد كه چرا در دستگاهاي اجرايي سمت و مسئوليت دارند؟

آيا انتخاب آقاي خامنه اي روش ديني و اسلامي است؟

از نظر شرعي بايد گفت كه اينگونه انتخاب حرام است و ضد تفكر شيعي است.

امام علي (ع) مخالف اين نوع انتخابات بود و براي همين مذهب شيعي بوجود آمد.

امام علي (ع) با يك شورايي كه رهبر را خود انتخاب كند و براي پوشش ديني ظاهري سنت پيامبر(ص)، از مردم بخواهند فرمايشي با اين شخص بيعت كنند را غير اسلامي مي داند. مخالفت امام علي (ع) براي گرفتن خلافت براي خود نبود، بلكه مخالف انتخابات فرمايشي بود. مردم حق انتخاب نداشتند و فقط براي تصويب راي شورا بيعت را بيان كردند. امام علي (ع) اين نوع انتخاب را غير شرعي مي دانست.

براي انتخاب اقاي خامنه اي باز از روش تعيين خلافت استفاده شد و چند نفر بجاي مردم انتخاب كردند و ديگر حتي راي مردم كه همان بيعت مي باشد را لازم ندانستند زيرا ايشان در مقام رياست جمهوري قرار داشتند. 6 ماه امام علي (ع) كه راضي با اين گونه انتخاب نبود بيعت نكردند و اين نوع انتخابات فرمايشي، را اسلامي و شرعي نمي دانستند.

ولي چون مردم با خليفه بيعت كردند ديگر راهي براي انتخابات جديد بوجود نيامد و امام بايد يا با حكومت همكاري مي كرد يا قيام مسلحانه مي كردند.

قيام امام حسين (ع) نيز براي انتخابات عادلانه خلافت بود. خليفه شرايط لازم را نداشت و مردم درخواست كردند كه رهبري عادلانه انتخاب شود و مردم حاكميت را بدست بگيرند. مردمي كه مي خواستند تغيير بوجود بيايد متاسفانه براي دلايل مالي و آبادگري مادي (كه يزيد آنرا قول داده بود) باعث شهادت امام حسين (ع) ، بدست خود مردم مسلمان گشت.

بنظر مي رسد كه درخواست مردم كوفه و حتي مردم بصره براي حقيقت انتخاب خليفه نبود بلكه براي زندگي بهتر و مادي بود. اصلاحات را مادي مي دانستند و نه سياسي. يزيد بيشتر پول و رفاه به مردم قول داد.

متاسفانه در زمان امامان (ع) نگذاشتند كه انتخابات عادلانه برگذار شود. اگر بعد از وفات پيامبر اكرم (ص) زمان كافي برقرار مي كردند و اجازه مي دادند افراد ديگر نيز در انتخاب خلافت شركت كنند، حتي اگر امام علي (ع) انتخاب نمي شد باز خود اولين شخصي بود كه با خليفه بيعت مي كرد. سخنان و درخواست فدك از طرف حضرت فاطمه (س) براي مال دنيا نبود ولي مي خواستند چهره ناعادلانه بودن را نشان بدهند.

حركت و پيام حضرت فاطمه (س) براي خود نبود و تاريخ نشان مي دهد كه دنبال تضعيف حكومت اسلامي خليفه اول بود و براي اينكه تمام نظام اسلامي به پايان نرسد سكوت كردند.

سئوالي كه هميشه مورد بحث قرار مي گيرد اين است كه اگر پيامبر اكرم (ص) امام علي (ع) را براي خلافت تعيين كردند، چرا مردمي كه به تمام سخنان پيامبر توجه مي كردند، اين سخن را ناديده گرفتند؟

مگر مي شود كه سخن پيامبر به اين زودي فراموش شود يا ناديده قرار بگيرد. ايا سخنان ديگري از پيامبر مي شناسيم كه مردم در آن زمان تغيير داده باشند؟

بنظر مي رسد كه پيامبر اكرم (ص) ، امام علي (ع) را بعنوان امام و رهبر ديني بعد از خود معرفي كردند. همچناني كه پيامبر (ص) براي رسالت از مردم بيعت درخواست نكردند و رسالت انتخابي نيست و فقط خداوند حق انتخاب دارد ولي در امر حكومت و رهبر سياسي قرار گرفتن خود شخص پيامبر (ص) از مردم بيعت گرفتند و حتي از زنان نيز بيعت گرفتند.

اگر رهبري سياسي پيامبر از جانب خدا بود، نمي توانست از مردم براي تشكيل حكومت بيعت بگيرد.

تمام اختلافات آن زمان تا به امروز بر روش انتخاب رهبري سياسي است. جنگهاي داخلي براي انتخاب رهبر بوجود آمد. اگر چه نبايد دنبال اختلافات باشيم و بايد اتحاد بوجود بياوريم ولي سخن بنده از باب تفكر شيعي است و بيان اين مسئله است كه روش انتخاب آقاي خامنه اي، روشي است كه معصوم (ع) با آن مخالفت مي كند.

البته رهبر ديني و امام قرار گرفتن احتياج به بيعت و انتخاب ندارد و فقط رهبر سياسي بايد بيعت از مردم بگيرد. اگر زمان كافي براي انتخاب اولين خليفه را به مردم مي دادند و امام علي (ع) اجازه پيدا مي كرد كه در اين انتخابات نيز رد صلاحيت نشود و شركت كند، امروز اختلافات تعيين رهبري سياسي برداشته مي شد.

ولي بايد قبول كرد كه مكتب شيعه بر اساس بيعت با رهبر سياسي بر قرار است و مردم حق انتخاب دارند. در زمان پيامبر(ص) روشن بود كه مردم پيامبر(ص) را رهبر سياسي انتخاب كردند ولي باز پيامبر همه پرسي از طريق بيعت بوجود آورد كه اين سنت برقرار شود و استبداد ديني چهره شرعي بخود نگيرد.

در آن زمان افرادي كه پيامبر(ص) را انتخاب كردند بطور كلي جمعيت كوچكي بودند و همه به سادگي مي توانستند نظر بدهند و هيچ مخالفتي در تاريخ ثبت نشده است. ولي براي انتخاب خليفه اول، اختلاف باعث حتي ايجاد مذهب نيز گشته است.

بعد از انقلاب57 ، مردم به جمهوري اسلامي راي دادند و آيت الله خميني رهبر ديني قرار گرفت و رئيس جمهور در واقع بايد رهبر سياسي قرار مي گرفت.

از همان لحظه اختلاف بوجود آمد و نظريه ولايت فقيه بيان شد و آيت الله خميني كه خود در اين مورد كتاب نوشته بود، نمي توانست با درخواست نظارت ولايت فقيه مخالفت كند. اگر چه گفتند كه نمي خواهند رهبر سياسي قرار بگيرند و گفتند كه روحانيت در كارهاي اجرايي شركت نكنند ولي ايشان را بعنوان امام انتخاب كردند.

براي همين به آيت الله خميني ، امام خميني نام گذاري كردند. (ولي براي اقاي خامنه اي مقام رهبري نامگذاري كردند!).

بعد ازفوت ايت الله خميني در بازنگري كلمه مطلق به ولايت فقيه اضافه شد. اين يك نوع تغيير كامل نقش ولايت فقيه به روش رياست جمهوري شد. اين تفكر متحجر مي گويد كه پيامبر (ص) براي حكومت احتياج به بيعت نداشت!. حتي براي خلافت اولين خليفه بعد از پيامبر (ص) نيز بيعت را نمي پسندند در حالي كه امام علي (ع) دنبال روش انتخابات عادلانه بود.

تفكر ولايت مطلق برمي گردد به ديدگاه اينكه خليفه هم رهبر سياسي است و هم رهبر ديني.

اولين اختلاف داخلي بعد از انقلاب بر سر اين بود كه چه شخصي رئيس سه قوه قرار مي گيرد و محدوده اختيارات رئيس جمهور در سياست به چه اندازه است. ايا رئيس جمهور اختيارات را بدست دارد يا ولي فقيه؟

نظريه اوليه انقلاب اين بود كه رئيس جمهور اين اختيارات را در دست دارد ولي حتي تا امروز و حتي با برداشتن نخست وزيري هنوز رئيس جمهور امروز ايران مي فرمايد كه اختيارات سياسي كافي ندارد. آيا مقام رئيس جمهور فقط نمايشي است و بايد رهبر تايين تكليف سياست را بدست بگيرد و يا رئيس جمهور حق دارد تصميم سياست كشور را بدست بگيرد؟

تا اين مسئله حل نشود، رئيس جمهور حتي در مورد انتخابات مجلس نيز حق سياستگذاري ندارد. پس بيعت و راي دادن با بودن رهبري ( كه خود را رئيس جمهور با لباس رهبري مي داند) بي مفهوم است زيرا ايشان قدرت مطلق سياست را در دست دارد و نه رئيس جمهور.

اگر اصلاح طلب ها اتحاد رهبري پيدا كنند و خود براي رياست جمهوري شخصي را كانديد كنند.

ولي بايد اعتراف كنم كه هر شخصي رئيس جمهور قرار بگيرد به هيچ عنوان نمي تواند رهبر سياسي قرار بگيرد و بدون اختيارات كافي ، فقط براي نارضايتيهاي مردم جوابگو بايد قرار بگيرد و نمي تواند كار كند.

هنگامي كه رئيس جمهورانتخاب مي شود بايد به رهبري بگويد كه اختيارات سياست گذاري مي خواهد و يا از همان روز اول استعفا بدهد.

در طول رياست جمهوري آقاي رفسنجاني، ايشان با رهبري اختلافات شديدي داشتند و مخصوصا كيهان كه نمايندگي از آقاي خامنه اي بود می خواست چهره آقاي رفسنجاني را در ميان مردم خراب کند.

تمام سياستهاي اشتباه به شخص اول حكومت (( آقاي خامنه اي)) بر نمي گشت بلكه به رئيس جمهور بر مي گشت!. اگر آقاي رفسنجاني براي مجلس ششم راي نياوردن بعلت ترور سياسي جناح اقاي خامنه اي بود و نه اصلاح طلب ها.

همه مي دانند كه كيهان ميان تمام مردم حتي اصلاح طلب ها چهره آقاي رفسنجاني را خراب كرده بود و حتي اگر اصلاح طلب ها از ايشان فاصله نمي گرفتند، خود در انتخابات شكست مي خوردند.

در دوره هفتم قبل از اينكه آقاي رفسنجاني با آقاي محمد خاتمي در مورد رياست جمهوري سخني بگويد از آقاي موسوي در خواست كردند كه كانديد بشوند.

آقاي موسوي ( آخرين نخست وزير ايران ) قبول نكردند كه رئيس جمهور بشوند. علت اينكه آقاي موسوي قبول نكردند اين بود كه ايشان خود با آقاي خامنه اي كار كرده بودند و در رياست جمهوري آقاي خامنه اي ايشان نخست وزير بودند و اختلافات اين دو فراموش شدني نيست.

پس مي دانست كه آقاي خامنه اي اگر چه مقام رهبري را دارد ولي ايشان رئيس جمهور هستند و رئيس جمهور در واقع نخست وزير قرار مي گيرد. پس هيچ وقت رياست جمهوري (نخست وزيري از نوع جديد) را دوباره قبول نخواهد كرد. رئيس اين جمهوري آقاي خامنه اي است.

اين عين سخن آقای موسوی بود: ( و هرگز چنين خطايي نخواهم كرد) اين جمله مرا بفكر فرو برد.

و بايد اعتراف كنم كه درست است.

هيچ شخص عاقلي، رياست جمهوري بعدي را بر گردن نمي گيرد.

 اگر بگيرد بايد خود را نخست وزير آقاي خامنه اي بداند و متاسفانه زماني بود كه حتي نخست وزير آن زمان بيشتر از رئيس جمهور امروز اختيارات داشت.

در پایان به اين نتيجه رسيدم كه مجلس نيز هيچ كاري نمي تواند بكند زيرا رياست جمهوري آقاي خامنه اي مطلق است و اگر صد نامه به ايشان بنويسند باز نمي توانند ايشان را مانند رئيس جمهور عادي پاسخگو قرار بدهند.

 

محمد وهابی

 

 

 

 

فهرست مطالب

 TOC \o "1-3" \h \z \u مقدمه. PAGEREF _Toc272613935 \h 25

پیش گفتار. PAGEREF _Toc272613936 \h 27

بررسی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نتایج آن. PAGEREF _Toc272613937 \h 29

برای جلوگیری از تقلب: امشب «حامیان تغییر»در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند PAGEREF _Toc272613938 \h 31

تجمع گسترده دانشجویان و جوانان در بیرون و درون دانشگاه صنعتی شریف تهران. PAGEREF _Toc272613939 \h 37

یورش به بیمارستانها به قصد دستگیری زخمی شدگان و تهدید پرسنل درمان کننده به بازداشت.. PAGEREF _Toc272613940 \h 39

اسامی تعداد از زخمی شدگان درگیریهای امروز. PAGEREF _Toc272613941 \h 41

به فضای امنیتی و خشونت در ایران پایان دهید PAGEREF _Toc272613942 \h 43

گزارشی از وضعیت کوی دانشگاه تا ساعت ۲۴ شنبه شب.. PAGEREF _Toc272613943 \h 47

تصاويري از تظاهرات و ناآرامي هاي تهران پس از اعلام نتايج انتخابات.. PAGEREF _Toc272613944 \h 49

حمله خشونت بار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان. PAGEREF _Toc272613945 \h 53

ماده بيست و يکم  اعلامیه جهانی حقوق بشر. PAGEREF _Toc272613946 \h 55

جنایت های آشکار. PAGEREF _Toc272613947 \h 55

حمله اوباش انصار و بسيج به دانشجويان شيراز و مشهد؛رئيس دانشگاه شيراز استعفا داد PAGEREF _Toc272613948 \h 57

تصاويري از مجروحين و كشته شدگان. PAGEREF _Toc272613949 \h 59

قضاوت با شماست.. PAGEREF _Toc272613950 \h 61

روش كار در ايران. PAGEREF _Toc272613951 \h 62

حمله مأموران يگان ويژه به يك خوابگاه دخترانه در اروميه. PAGEREF _Toc272613952 \h 63

اعتراضات مردم تهران نسبت به کشتار دانشجویان و جوانان. PAGEREF _Toc272613953 \h 65

فوتباليستهاي تيم ملي ايران با دستبند سبز وارد زمين مسابقه با كره جنوبي شدند PAGEREF _Toc272613954 \h 67

انتقال 300 نفر از دستگیر شدگان اصفهان به بند الف-ط زندان مرکزی اصفهان. PAGEREF _Toc272613955 \h 69

کاریکاتورهای روز. PAGEREF _Toc272613956 \h 71

دانشمند فرانسوي: قانون بنفورد تقلب در انتخابات را ثابت مي‌كند PAGEREF _Toc272613957 \h 73

تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب.. PAGEREF _Toc272613958 \h 75

تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب.. PAGEREF _Toc272613959 \h 77

بانگ "الـلـه اکــبر" در پشت بام ها اطمینان بخش قلب های ملت ایران. PAGEREF _Toc272613960 \h 79

پس کجاست خدایی که می پرستید؟؟؟؟؟؟. PAGEREF _Toc272613961 \h 79

ساعت ۴، میدان انقلاب.. PAGEREF _Toc272613962 \h 81

بانگ الله و اکبر دیشب تهران را به لرزه درآورد PAGEREF _Toc272613963 \h 83

فریاد مرگ بر دیکتاتور، پاسخ ملت به دیکتاتور. PAGEREF _Toc272613964 \h 85

سه شنبه، اعتصاب عمومی در کردستان! PAGEREF _Toc272613965 \h 89

کشته‌شدگان شنبه: دست‌کم ۱۹ نفر، تایید نشده ۱۵۰ نفر. PAGEREF _Toc272613966 \h 93

تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل اداره پیگیری وزارت اطلاعات.. PAGEREF _Toc272613967 \h 95

اسامی تعدادی از جانباختگان را ه آزادی.. PAGEREF _Toc272613968 \h 97

اسامی تعدادی از زخمی شدگان سرکوب خونین مردم تهران. PAGEREF _Toc272613969 \h 99

جزئياتي از چگونگي كشته شدن و تدفين ندا آقا سلطان, دانشجوي فلسفه. PAGEREF _Toc272613970 \h 103

تصویر شماری از مزدوران خارجی (حماس و حزب الله) PAGEREF _Toc272613971 \h 105

بازداشت 16 فرمانده سپاه به جرم حمایت از موسوی.. PAGEREF _Toc272613972 \h 107

بازداشت یک فعال دانشجویی. PAGEREF _Toc272613973 \h 107

رهبر انقلاب همچنان بر مواضع خود پای می فشارد PAGEREF _Toc272613974 \h 108

انتقال دو تن از مجروحین به زندان اوین. PAGEREF _Toc272613975 \h 109

نام یک جانباخته آزادی و اسامی تعدادی از دستگیر شدگان اخیر. PAGEREF _Toc272613976 \h 109

دكتر حجازي, فردي كه زمان مرگ ندا, در آنجا بود: يك بسيجي ندا را به قتل رساند PAGEREF _Toc272613977 \h 113

مجتبی خامنه ای این آقا زاده شاپور علیرضاست! PAGEREF _Toc272613978 \h 115

مجتبی خامنه ای کيست؟. PAGEREF _Toc272613979 \h 115

عکس یکی از فرماندهان جنایتکار بسیج. PAGEREF _Toc272613980 \h 120

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای.. PAGEREF _Toc272613981 \h 121

2 دانشجوی دانشکده نفت اهواز ربوده شدند PAGEREF _Toc272613982 \h 123

گزارش بازداشت صدها دانشجو طی ۲ هفته گذشته. PAGEREF _Toc272613983 \h 125

تزریق آمپولهای مشکوک به آیت الله بروجردی در زندان. PAGEREF _Toc272613984 \h 130

اسامی تعدادی از زخمی شدگان که مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند PAGEREF _Toc272613985 \h 131

كشف چهار صندوق راي در شيراز. PAGEREF _Toc272613986 \h 133

لیست یکصد نفره از اسامی شهروندان بازداشتی. PAGEREF _Toc272613987 \h 135

دستگیرشدگان تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند PAGEREF _Toc272613988 \h 141

هلهله‌های سوگواری برای کیانوش.. PAGEREF _Toc272613989 \h 145

مرتضوی، حرامزاده ای جلادی که در تهران فرمان می‌دهد PAGEREF _Toc272613990 \h 149

لیست شصت نفره از اسامی شهروندان بازداشتی. PAGEREF _Toc272613991 \h 153

برنامه ریزی ایرانیان برای نصب طومار سبز بر برج ایفل (روزهای 10 تا 12 جولای) PAGEREF _Toc272613992 \h 157

اعتراضات شبانه ی مردم تهران به صورت گسترده ادامه دارد PAGEREF _Toc272613993 \h 159

فراخوان به شرکت در راه پیمایی های روز ۱۸ تیر. PAGEREF _Toc272613994 \h 161

روزنامه گاردین:نقش مجتبی خامنه ای در کودتا علیه موسوی.. PAGEREF _Toc272613995 \h 172

فراخوان فوری عفو بین الملل هفت رهبر بهایی در خطر اعدام قرار دارند PAGEREF _Toc272613996 \h 173

Clotilde Reiss استاد ۲۳ ساله زبان فرانسوي به جرم جاسوسي متهم و به زندان اوين منتقل شد  PAGEREF _Toc272613997 \h 178

فعال حقوق بشر به اقدام علیه امنیت ملی متهم شد PAGEREF _Toc272613998 \h 179

سالگرد 18 تیر؛ فریاد نه به جمهوری اسلامی. PAGEREF _Toc272613999 \h 181

دانشجویان زندانی بابل تحت شکنجه هستند PAGEREF _Toc272614000 \h 183

پرونده ۵۰۰ بازداشتی هفته آینده در دادگاه PAGEREF _Toc272614001 \h 185

روزنامه گاردین:مجتبی خامنه ای پشت کودتا و سرکوب است! PAGEREF _Toc272614002 \h 187

محمد اصغری از صدرنشینان افشای کودتای 22 خرداد PAGEREF _Toc272614003 \h 189

ایران یکپارچه اعتراض بود PAGEREF _Toc272614004 \h 191

تجاوز به دختر دانشجو در دانشگاه آزاد اراک.. PAGEREF _Toc272614005 \h 195

گزارش دیگری از شکنجه گاه وزارت کشور. PAGEREF _Toc272614006 \h 197

تظاهرات ۱۸ تیر در اصفهان. PAGEREF _Toc272614007 \h 223

محمدعلی دادخواه وکيل رايگان هزارها ايرانی دستگير شد PAGEREF _Toc272614008 \h 224

شعار مرگ بر خامنه ای جلاد تا پای چوبه دار. PAGEREF _Toc272614010 \h 225

لیست تکمیلی بازداشت شدگان - شماره یک... PAGEREF _Toc272614011 \h 227

حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر. PAGEREF _Toc272614012 \h 231

بازداشت بهزاد پروین و علی سپندار، دو تن از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند  PAGEREF _Toc272614013 \h 232

سعید متین پور بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل گردید. PAGEREF _Toc272614014 \h 233

انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تير، به زندان اوين. PAGEREF _Toc272614015 \h 235

سهراب اعرابي ۱۹ساله در زندان اوين زير شكنجه به شهادت رسيد. PAGEREF _Toc272614016 \h 236

انتشار گزارشهای تکان دهنده از شکنجه زندانیان در اوین. PAGEREF _Toc272614018 \h 237

بازداشت مجید امامی و احتمال بازداشت ساتیار امامی دو عکاس خبری.. PAGEREF _Toc272614019 \h 239

گزارش آخرین وضعیت و لیست 90 تن از بازداشت شدگان روز 18 تبرماه تهران. PAGEREF _Toc272614020 \h 241

در آستانه اعدام قرار گرفتن یک زن زندانی. PAGEREF _Toc272614021 \h 246

بازداشت یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی. PAGEREF _Toc272614022 \h 247

دیدار با خانواده های بنی یعقوب و نظر آهاری.. PAGEREF _Toc272614023 \h 249

عكس؛ سهراب اعرابی در غسالخانه بهشت زهرا PAGEREF _Toc272614024 \h 251

اعدام چهارده شهروند بلوچ را متوقف کنید PAGEREF _Toc272614025 \h 251

دانشجوی اهوازی: مادر من برای آزادی کشته شدم PAGEREF _Toc272614026 \h 253

فراخوان اقدام فوری نوجوان ایرانی روز ۱۶ ژوئیه به سوی اعدام می رود PAGEREF _Toc272614027 \h 255

بی خبری از وضعیت یک فعال سابق دانشجویی. PAGEREF _Toc272614028 \h 258

پیکر صدها تن از کشته شدگان در سردخانه ای در تهران. PAGEREF _Toc272614029 \h 259

شیوا نظرآهاری در سلول انفرادی بند مخوف ۲۰۹ اوین. PAGEREF _Toc272614030 \h 261

کشته ها بسیارند PAGEREF _Toc272614032 \h 263

مرگ» دانشجوی هنر در تیراندازی بسیج. PAGEREF _Toc272614033 \h 271

اعدام ۱۳ نفر در زاهدان. PAGEREF _Toc272614034 \h 273

اتهام ارتداد برای دو ایرانی مسیحی. PAGEREF _Toc272614035 \h 275

مرگ در خوابگاه؛ روایت‌ تازه‌ای از حمله به کوی دانشگاه PAGEREF _Toc272614036 \h 277

مرگ در خوابگاه؛ روایت‌ تازه‌ای از حمله به کوی دانشگاه PAGEREF _Toc272614037 \h 281

رفتارهای وحشیانه مقیسه ای معروف به ناصریان با زندانیان سیاسی در دادگاه PAGEREF _Toc272614038 \h 281

بازداشت چند فعال دانشجويی دیگر در شهرهای ایران. PAGEREF _Toc272614039 \h 284

یونس آقایان، زندانی اهل حق اعدام شد PAGEREF _Toc272614040 \h 287

کدامین گناه فرزندان ایران را میکشید PAGEREF _Toc272614042 \h 289

فوری: اسامی بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به اوین. PAGEREF _Toc272614043 \h 293

خطر جدی جان بهروز جاوید طهرانی را تهدید می کند PAGEREF _Toc272614044 \h 301

دولت های خودکامه منطقه چوب رسوائی بر انتخابات ایران زدند PAGEREF _Toc272614045 \h 303

شمار قربانیان کودتاو اسناد هویت آنها را تهیه کنید PAGEREF _Toc272614046 \h 305

گردان موتور سوارها چماقداری را کجا آموزش دیدند! PAGEREF _Toc272614047 \h 307

پیام جراح بیمارستان امام خمینی شنبه سیاه 38 جسد در سردخانه جمع شده بود PAGEREF _Toc272614048 \h 309

فراخواندن زندانیان سیاسی که سخت بیمار هستند به دادگاه انقلاب.. PAGEREF _Toc272614049 \h 309

خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند PAGEREF _Toc272614050 \h 311

اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران دستگیر شده PAGEREF _Toc272614051 \h 314

نامه مادر یک فعال دربند حقوق بشر. PAGEREF _Toc272614052 \h 315

دستکم 34نفر در 30 خرداد در سه بیمارستان تهران شهید شده‌اند/ آمار کشته‌ها صدها نفر است.. PAGEREF _Toc272614053 \h 317

یکی از بازداشت شدگان روز 18 تیر، جان باخت.. PAGEREF _Toc272614054 \h 320

ادامۀ اعتراضات خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین ولیست اسامی تعدادی از بازداشت شدگان   PAGEREF _Toc272614055 \h 321

فریادهای الله اکبر مردم بر پشت بام ها و سانسور سخنان هاشمی. PAGEREF _Toc272614056 \h 321

ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین. PAGEREF _Toc272614057 \h 322

ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین. PAGEREF _Toc272614058 \h 323

انتقال بسیاری از بازداشت‌شدگان از کمپ کهریزک به زندان اوین. PAGEREF _Toc272614059 \h 327

احتمال شیوع مننژیت و تیفوس در زندان اوین. PAGEREF _Toc272614060 \h 328

وضعیت نامعلوم محمدعلی دادخواه وکیل زندانیان سیاسی. PAGEREF _Toc272614061 \h 329

سه تن دیگر در آستانه اعدام در زاهدان. PAGEREF _Toc272614062 \h 331

اسامی تعدادی از بازداشت شدگان روز گذشته. PAGEREF _Toc272614063 \h 331

آسوشیتدپرس: در تاسیسات هسته ای نظنز چه می گذرد؟. PAGEREF _Toc272614064 \h 337

انتقال سعید متین‌پور و جعفر ابراهیمی به اندرزگاه 7 زندان اوین. PAGEREF _Toc272614065 \h 339

با اسرای جنگی چنین نمی کنند که سپاه با دستگیر شدگان ضد کودتا می کند PAGEREF _Toc272614066 \h 341

بازداشت 24 افسر و درجه دار ارتش.. PAGEREF _Toc272614067 \h 343

نوآم چامسکی و خوزه کازونوا در کنار ایرانیان معترض... PAGEREF _Toc272614068 \h 345

سايت آينده توقيف و سردبير آن بازداشت شد PAGEREF _Toc272614069 \h 347

تبعید و شکنجه یک جوان کرد در ارومیه‌ و‌ تهران. PAGEREF _Toc272614070 \h 348

احضار دهها دانشجوی دانشگاه های سمنان، مشهد و تبریز به کمیته انضباطی. PAGEREF _Toc272614071 \h 349

بازداشت سه دانشجو در تبریز و خوی.. PAGEREF _Toc272614072 \h 351

اعدام يک زن در زندان قزوين. PAGEREF _Toc272614073 \h 353

همه ملت شعار دادن : مجتبي بميري , رهبري رو نبيني. PAGEREF _Toc272614075 \h 354

این فردقاتل نداست.. PAGEREF _Toc272614076 \h 355

وكيل مضروب آلماني يك هفته در انفرادي اوين. PAGEREF _Toc272614077 \h 357

لیبراسیون: بسیجی ها برای کشتن تربیت شده اند PAGEREF _Toc272614079 \h 361

نیما نحوی دانشجوی بابل کماکان در بازداشت بسر مي برد PAGEREF _Toc272614080 \h 365

خبرهایی از وضعیت بازداشت شدگان اخیر در اوین. PAGEREF _Toc272614081 \h 367

ضرب و شتم معترضان توسط نیروهای ضد شورش در میدان هفت تیر تهران. PAGEREF _Toc272614082 \h 369

هديه مويدي، دختر نوزده‌اي ساله‌اي بود كه در چهارده‌سالگي مرد ! PAGEREF _Toc272614083 \h 371

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد PAGEREF _Toc272614084 \h 379

رفتار غیر انسانی با خانواده های دستگیر شدگان و لیست جدیدی از اسامی دستگیر شدگان. PAGEREF _Toc272614085 \h 383

مقیسه ای معروف به ناصرین دانشجوی زندانی را به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان محکوم کرد  PAGEREF _Toc272614086 \h 387

محمد کامرانی؛ یکی دیگر از کشته‌شدگان درگیری‌های تهران. PAGEREF _Toc272614087 \h 389

رويتر: خامنه ای قادر به مهار اوضاع نيست.. PAGEREF _Toc272614088 \h 391

نیم تنه ندا آق سلطان ساخته خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان فرانسیسکو. PAGEREF _Toc272614092 \h 392

اسامی شمار دیگری از دستگیرشدگان روزهای اخیر. PAGEREF _Toc272614093 \h 393

اعتصاب غذای یکی از زندانیان در اعتراض به شرایط غیر انسانی حاکم PAGEREF _Toc272614094 \h 397

استمرار و گسترش اعتراضات شبانۀ مردم تهران. PAGEREF _Toc272614095 \h 399

بازداشت دو دانشجوی دیگر دانشکده نفت اهواز. PAGEREF _Toc272614096 \h 401

دستگيری دراويش به دلیل خاکسپاری یکی از آنان در آرامگاه خصوصی. PAGEREF _Toc272614097 \h 402

احضار يازده دانشجوی دانشگاه بوعلی همدان به كميته انضباطی. PAGEREF _Toc272614098 \h 402

قتل دستگیرشدگان در زیر شکنجه گماشتگان استبداد PAGEREF _Toc272614099 \h 403

محمد مصطفایی: زنی در آستانه سنگسار در تبریز. PAGEREF _Toc272614100 \h 405

روایت یک شاهد از چگونگی شهادت مسعود هاشم زاده PAGEREF _Toc272614101 \h 409

گزارش تکان‌دهنده‌ای از وضعیت بازداشت‌شدگان وقایع اخیر. PAGEREF _Toc272614102 \h 411

فیگارو: ایران، پایان افسانه حکومت مذهبی. PAGEREF _Toc272614103 \h 417

کاک حسن اميني از علماي منطقه کردستان در هواپيما بازداشت شد PAGEREF _Toc272614119 \h 421

اسامی دستگیرشدگان دراویش.. PAGEREF _Toc272614120 \h 423

روزشمارنقض حقوق بشر شهروندان بهایی در تیرماه PAGEREF _Toc272614121 \h 425

مراسم ختم دانشجوی جان باخته روز یکشنبه در تهران. PAGEREF _Toc272614122 \h 429

افشای بخشی از دزدی و فساد اخلاقی آخوندها (محمد یزدی) PAGEREF _Toc272614123 \h 429

پرواز ارومیه - تهران دچار اشکال و از باند خارج شد PAGEREF _Toc272614124 \h 431

دست راست سهراب اعرابی شکسته شده بود PAGEREF _Toc272614125 \h 433

انتقال جعفر ابراهیمی به بند 209. PAGEREF _Toc272614126 \h 433

امیر جوادی لنگرودی در زندان اوین جان باخت.. PAGEREF _Toc272614127 \h 435

انتقال مجدد شادي صدر به سلول انفرادي.. PAGEREF _Toc272614128 \h 435

خبرهایی از اوین - عماد بهاور تحت فشار برای اعتراف قرار دارد PAGEREF _Toc272614129 \h 437

شهادت یک جوان دیگر در زندان. PAGEREF _Toc272614130 \h 438

حرکت تعداد زیادی از مردم تهران بسوی صدا و سیما PAGEREF _Toc272614131 \h 439

فعال حقوق زنان در سلول انفرادی بند امنیتی 209. PAGEREF _Toc272614132 \h 441

رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای.. PAGEREF _Toc272614133 \h 443

انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عرب‌سرخی به زندان 66 سپاه PAGEREF _Toc272614135 \h 447

دختر حجاریان : نگذارید پدرم را بکشند PAGEREF _Toc272614136 \h 449

امیر جوادی‌فر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید PAGEREF _Toc272614137 \h 451

امیر جوادی‌فر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید PAGEREF _Toc272614138 \h 452

تصاویر دلخراش؛ آخرین عکس های دو جوان جان باخته. PAGEREF _Toc272614139 \h 453

وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت.. PAGEREF _Toc272614140 \h 455

بازداشت يک فعال دانشجويي در کرمانشاه PAGEREF _Toc272614141 \h 459

لباس شخصی ها PAGEREF _Toc272614142 \h 461

محاکمه پنج جوان کرد به اتهام محاربه. PAGEREF _Toc272614143 \h 463

انتقال برخی زندانیان اوين به نقطه ای نامعلوم در اصفهان. PAGEREF _Toc272614144 \h 464

تداوم بازداشت اساتيد دانشگاه تهران. PAGEREF _Toc272614145 \h 465

نگرانی نسبت به وضعیت نامعلوم شیوا نظرآهاری.. PAGEREF _Toc272614146 \h 466

جوانی که در نمازجمعه 26 تیر به شهادت رسید PAGEREF _Toc272614147 \h 467

جعفر پناهی و مهناز محمدی به قيد ضمانت آزاد شدند PAGEREF _Toc272614148 \h 469

گزارشی از تظاهرات روز گذشته رشت.. PAGEREF _Toc272614149 \h 469

دادستان پیشین دادگاه لاهه: احتمال وقوع «جنایت علیه بشریت» در ایران. PAGEREF _Toc272614150 \h 471

اشپیگل آنلاین: گزارش وبلاگ نویسان از شکنجه‌گاه‌های ایران. PAGEREF _Toc272614151 \h 473

علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان چند ماه پس از آزادی درگذشت.. PAGEREF _Toc272614152 \h 475

جوان دیگری در اثر شکنجه جان باخت.. PAGEREF _Toc272614153 \h 477

ایرانیان دیروز در بهشت زهرا پرچم روسیه را به آتش کشیدند PAGEREF _Toc272614154 \h 478

نامه ۱۲۰ آکادمیسین و دانشجوی ایرانی خارج از کشور به شاهرودی: محمدرضا جلایی‌پور را آزاد کنید! PAGEREF _Toc272614155 \h 479

حقه جدید مرتضوی: انتقال سعید حجاریان به یک منزل سازمانی. PAGEREF _Toc272614156 \h 489

اينجا خانه ندا آقا سلطان است , خانه اي كوچك با رنجي عظيم PAGEREF _Toc272614157 \h 491

ضرب و شتم و بازداشت شهروندان در اهواز. PAGEREF _Toc272614158 \h 495

مدافعان حقوق بشر تحت شکنجه قرار دارند PAGEREF _Toc272614159 \h 497

یک جانباز خود را از طبقه هفتم بیمارستان به پايين پرت كرد PAGEREF _Toc272614160 \h 499

کهریزک؛ چند سوله به هم پیوسته در گرمای کشنده کویر. PAGEREF _Toc272614161 \h 499

احضار 7 دانشجوی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به کمیته انضباطی. PAGEREF _Toc272614162 \h 503

به دار آویخته شدن سه نفردر اصفهان. PAGEREF _Toc272614163 \h 504

راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله. PAGEREF _Toc272614164 \h 505

10 تن دیگر از بازداشت شدگان امروز محاکمه شدند PAGEREF _Toc272614165 \h 505

بابا آب داد - نامه فرزاد کمانگر. PAGEREF _Toc272614166 \h 507

به دو دلیل به زندانی سیاسی تجاوز می شود PAGEREF _Toc272614167 \h 509

 

 

مقدمه

با توجه به فضای بسته اجتماعی و سیاسی در ایران جوانان برای ابراز عقاید خود به فضای مجازی اینترنت میآیند.

وبلاگنویسی یکی از پر طرفدارترین کارها در بین جوانان ایرانی میباشد.

در سالهای اخیر شاهد حضور فزاینده  وبلاگهای فارسی در اینترنت هستیم وآمار جهانی نشان میدهد ایرانیها بزرگترین جامعه وبلاگنویسان اینترنتی را تشکیل میدهند

هر کس با توجه به علایق شخصی  به نقطه نظرات خود میپردازد.

من هم بعنوان یک وبلاگنویس چند سالی است که در فضای مجازی مینویسم در ابتدا از علایق  خود مینوشتم  که شامل ورزش و حقوق بشر بود

و وبلاگ شخصی من دارای مطالب پراکنده و متفاوت بود.اوج کار من در ایران مربوط بود به چاپ مطلبی در خصوص تجهیزات اتمی ایران که بدون هرگونه بازرسی گمرکی وارد بندر انزلی میشد.

و اتفاقاتی که در پی  این مطلب برای من رقم خورد.

بعد از مهاجرت اجباری و آوارگی با گروههای حقوق بشر در اروپا آشنا شدم و بر خود واجب دانستم که در حوزه حقوق بشر بیش از پیش فعال باشم

ازینروشروع به افشای موارد نقض حقوق بشر کردم واین فعالیت ادامه داشت تا اینکه بعد از کودتای انتخاباتی سال 88 به اوج رسید و از آنجائیکه در این اواخر رژیم  باخرید تکنولوژی فیلترینگ بسیار مجهز شده بود  بسیاری از سایتهای خبری و حقوق بشری  که اخبار نقض حقوق بشر را به صورت واقعی در اختیار خوانندگان خود قرار میدادند مسدود شدند .

رژیم بدنبال اخراج خبرنگاران خارجی و فیلتر سایت های خبری  در پی بسته کردن فضای خبررسانی بود و در خیال خود موفق بنظر میرسید.

در اینحال وبلاگنویسان و فعالان حقوق بشر  با ایجاد وبلاگهای متعدد به جنگ حکومت اسلامی در فضای مجازی رفتند تا مردم ایران رااز  جنایات این حکومت به قول خود اللهی مطلع کنند.

در اینراه بسیاری از فعالان حقوق بشری دستگیر و اعدام شدند و یا به حبسهای بلند مدت  محکوم شدند.

وبلاگ من از اولین وبلاگهایی بود که توسط سایبرارمی یا همان ارتش سایبری سپاه هک شد.

آخرین پست وبلاگ من مربوط بود به نامه فرزاد کمانگر وبلاگنویس کرد که در آخرین روزها ی قبل از اعدام  برای ملتش نوشت.

من بعد از ایجاد وبلاگ جدید بر آن شدم که مطالب وبلاگ قبلی را بصورت کتاب در آورم تا سندی باشد مکتوب از جنایات این رژیم اسلامی

محمد وهابی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیش گفتار

در پی کودتای انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 وقایعی در ایران رخ داد که از یک سو چهره پلید جمهوری اسلامی که خود را مقدس میپنداشت و از سوئی دیگر مظلومیت ملتی در بند که بلوغ سیاسی اش را به رخ جهانیان می کشید را به نمایش گذاشت.

ناگهان اخبار تمام رسانه های تصویری جهان معطوف شد بر تظاهرات ملی سبز که تمام خیابانهای ایران را سبز پوش کرده بودند.بی اختیار انسان به یاد شعر فدریکو گارسیا لورکا شاعر اسپانیائی می افتاد که میگفت سبز توئی که سبز میخواهم سبز باد و سبز شاخه ها.

ملت  سبز ایران که سبزی و جوانی و طراوت را در چهره تک تک آنها می شد دید  تظاهرات  آرام و بدون خشونت را برای پس گرفتن آرای خود  آغاز کردند ولی گوئی لرزه بر اندام رژیم انداخت و این بار با اعمال خشونت و در مرحله بعد قتل عام جوانان و دانشجویان سعی در ایجاد رعب و وحشت در میان عموم مردم را داشت .مردم سبز ایران که از خشونت بیزار بودند و مطالبات خود را  به بهترین و متمدنانه ترین روش یعنی تظاهرات  بدون خشونت می خواستند

به بالای  پشت بام خانه ها رفتند تا با سر دادن  الله اکبر در شبانگاهان  اینبار با زبان خود حاکمان با آنها سخن بگویند ولی باز این نیروهای لباس شخصی که گروههای خشونت طلب اسلامی تحت حمایت سپا ه و بیت رهبری  هستند به منازل مردم یورش بردند وآنها را به خاک و خون کشیدند.

خبر نگاران خارجی که سعی در انتقال اخبار به مراکز خود داشتند از کشور اخراج شدند و چندین نفر در زندان محبوس گشتند.

سایتهای خبری فیلتر شد اینک وظیفه خطیری بر عهده تمام ایرانیان چه در داخل و چه در خارج بود . در حالیکه جهانیان تشنه اخبار از ایران بودند شرکتهای نوکیا و زیمنس با فروش نرم افزارهای استراق سمع  و فیلترینگ  به یاری رژیم  اسلامی شتافتند  و برای همیشه نزد ایرانیان  منفور گشتند.

جوانان ایران با کمک  تکنولوژی  تلفن های همراه  به ضبط تصاویر پرداختند و با قرار دادن آنها بر روی وبلاگها و سایت های خبری  به دنیا نشان دادند که در کشوری  که داعیه حکومت الهی را دارد چه میگذرد.

قتل ندا آقا سلطان  دختری که در تظاهرات شرکت کرده بود دنیا را لرزاند. اینک تمام ذهنیت ها  در مورد ایران و ایرانی عوض شده بود . اکنون جهانیان حساب ملت ایران را از حاکمان جدا کرده بودند نامگذاری خیابانی بنام ندا در ایتالیا و ایجاد بورسیه تحصیلی به نام او در دانشگاه  معتبر اکسفورد  برای دانشجویان ایرانی در مقطع دکتری  همه و همه از این حکایت  داشت که دنیا  میخواست به ملت ایرام بگوید ما با شما همراهیم.

اما از آنجائی که همیشه مسائل اقتصادی و قراردادهای تجاری برای تمام دولت های اروپائی از اهمیت بیشتری از حقوق بشر برخوردار است لذا به مرور همه جنایت ها به ورطه فراموشی سپرده شد.

ایرانیان در سراسر دنیا با برگزاری مراسم و تظاهرات به یاری هموطنان داخل شتافتند .هزارن نفر از کشور آواره شدند.

هزاران نفر از دانشجویان و اقشار مختلف مردم در زندانها احکام طولانی مدت  دریافت کردند. صدها نفر اعدام شدند .

ایران رتبه اول اعدام را که در گذشته در اختیار چین با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت بود اکنون در اختیار دارد.

کشور های غربی فقط و فقط نظاره گر نقض حقوق بشر در ایران هستند چرا که برای آنها قراردادهای نفتی و گازی و ترانزیت  کالا در الویت است تا جان انسانهایی که فقط میخواهند زندگی کنند و بس.

ولی با تمام این نامهربانیها یاد سهرابها و نداها و دیگر عزیزانمان همیشه زنده خواهد ماند روزی وطنمان را آزاد میکنیم و صرفنظر از هر دین و آئین  تمام اقوام ایرانی در کنار هم زندگی خواهند کرد.

 

 

محمد وهابی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بررسی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نتایج آن

 

در پی اعلام نتایج دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعلام پیروزی دوبارهٔ محمود احمدی‌نژاد که از سوی برخی از تحلیل‌گران سیاسی به‌عنوان کودتا نامیده شد، تظاهراتی در خیابان‌ها و میدان‌های تهران و همچنین برخی دیگر از شهرهای ایران، توسط هزاران تن از معترضان به نحوهٔ شمارش آرا و حامیان میرحسین موسوی، رقیب اصلی احمدی‌نژاد در انتخابات، در تاریخ ۲۳ و ۲۴ خرداد به راه افتاد. حامیان دولت ایران معمولا از اعتراضات نسبت به نتیجه انتخابات با عنوان "جریان فتنه" و از شخصیت های مخالف دولت با عنوان "رهبران فتنه" نام می یرند. این اعتراضات با سرکوب شدید نیروهای پلیس ضد شورش و حامیان شبه‌نظامی حکومت در سپاه و بسیج روبرو شد؛ به‌طوری‌که شدت آن در تهران در دههٔ گذشته بی‌سابقه بود. در روز ۲۵ خرداد، حدود ۳ میلیون نفر از معترضان با حضور میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی در راهپیمایی بزرگی در خیابان‌های مرکزی تهران از میدان امام حسین تا میدان آزادی شرکت کردند که بزرگ‌ترین راهپیمایی ضد دولتی از زمان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ لقب گرفت. هنگام پایان راهپیمایی در میدان آزادی با آتش‌گشودن عده‌ای از نیروهای شبه‌نظامی، تعدادی از مردم کشته و زخمی شدندو در بامداد همان روز با حملهٔ خشونت‌بار نیروهای شبه‌نظامی به کوی دانشگاه تهران و سایر دانشگاه‌ها، تعدادی از دانشجویان کشته و زخمی گشتنددر تاریخ ۲۶، ۲۷ و ۲۸ خرداد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت صدها هزار تن از معترضان در تهران برگزار شد.

در تاریخ ۳۰ خرداد و یک روز پس از سخنرانی علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات ریاست جمهوری، که در آن او مسئولیت هرگونه خونریزی را به عهده برگزارکنندگان اعتراض‌ها دانسته بود، با سرکوب معترضان توسط نیروهای پلیس و تیراندازی نیروهای شبه‌نظامی، در تهران دست‌کم ۱۹ نفر کشته و عده بسیاری زخمی شدند و گروه‌های مدافع حقوق بشر و گزارشهای غیر رسمی تعداد کشته‌شدگان را بسیار بیش از این ذکر کردند. درگیری‌های پراکنده و مشابه دیگری نیز در روزهای پس از آن در نقاط مختلف شهر تهران رخ داد. صداوسیما، فرماندهان سپاه و بسیج و دیگر مسئولان حامی دولت، تظاهرات مردمی را به عده‌ای «اغتشاشگر» نسبت دادند که در صدد برپایی انقلاب مخملی هستند.

همچنین ماموران امنیتی جمهوری اسلامی در هفته‌های پس از انتخابات و در میان اعتراضات، چهار هزار نفر از روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و مردم معترض را بازداشت کردند. و چندین دادگاه برای محاکمه دسته‌جمعی برخی از آنان به اتهام اقدام به کودتای نرم برای براندازی نظام جمهوری اسلامی برگزار گردید. با این حال تشکلها و احزاب اصلاح‌طلب، برخی مراجع تقلید سرشناس و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، نتایج انتخابات و دولت برآمده از آنرا نامشروع دانسته و سرکوب معترضان و برگزاری دادگاه‌ها را محکوم کردند. اعتراضات مردمی در دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ماه، نماز جمعه ۲۶ تیر تهران، چهلم جانباختگان و همزمان با مراسم تنفیذ حکم و تحلیف ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در ماه مرداد ادامه یافت و گزارش‌های زیادی درباره بدرفتاری با زندانیان، ضرب و جرح، آزار جنسی و قتل تعدادی از دستگیرشدگان منتشر شددر ۲۰ نوامبر ۲۰۰۹ کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه‌ای سرکوب خشونت‌آمیز این تظاهراتها را محکوم کرد پیشتر در ماه اوت، گروهی از کارشناسان مستقل سازمان ملل نسبت به شکنجه و بازجویی‌هایی خشن در جریان محاکمه معترضان پس از انتخابات به شدت ابراز نگرانی کرده بودند همچنین یونسکو در گزارشی به موضوع کشته‌شدن دانشجویان در پی حمله نیروهای بسیج به کوی دانشگاه اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای جلوگیری از تقلب: امشب «حامیان تغییر»در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند

 

در حالی که نگرانی از تقلب در انتخابات همچنان ادامه دارد، هواداران کروبی امشب در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند و تا صبح در آن جا خواهند ماند.

به گزارش سحام نیوز، حامیان تغییر امشب پس از پایان رای گیری مقابل وزارت کشور تجمع خواهند کرد. این حرکت خود جوش تا صبح ادامه خواهد یافت، مردم با در دست گرفتن شمع اقدامی نمادین را در پاسخ به جریانات دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهند کرد.

بنا بر این گزارش در بخشی از این بیانیه: نظر به شعار” تغییر” و ذکر این مهم که “این با همه بیداریم” مقابل وزارت کشور با روشن نمودن شمع کارکنان خدوم وزارت کشور را تا صبح همراهی خواهیم کرد.

لازم به ذکر است مهدی کروبی نیز پیش از این مردم را به بیداری و هوشیاری در ساعات شمارش آراء دعوت نموده بود.

وزارت کشور: اجتماع ممنوع است

ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره ۱٣ اعلام کرد: برگزاری هرگونه تجمع از سوی هواداران نامزدهای انتخاباتی تا پایان اعلام نتایج اخذ رای ممنوع است و پس از اعلام نتایج انتخابات نیز تجمعات باید با اخذ مجوز از فرماندار شهرستان برگزار شود.

به گزارش خبرنگار مهر مستقر در ستاد انتخابات کشور، متن اطلاعیه شماره ۱٣ ستاد وزارت کشور به شرح زیر است:

"به اطلاع هموطنان می رساند که برگزاری هرگونه تجمعی از سوی گروههای مختلف سیاسی و هواداران نامزدهای انتخاباتی تا پایان اعلام نتایج اخذ رای ممنوع است و پس ازاعلام نتایج انتخابات نیز تجمعات باید با اخذ مجوز از فرماندار شهرستان برگزار شود."

در ادامه این اطلاعیه آمده است: "با عنایت به فرمایشات صبح امروز مقام معظم رهبری امیدواریم با هوشیاری و درک موقعیت و فضای حساس برگزاری انتخابات همه با هم بتوانیم محیطی آرام جهت برگزاری انتخاباتی شکوهمند و افتخار آفرین فراهم آوریم."

ادعاهای متناقض

رسانه های وابسته به مهدی کروبی و میرحسین موسوی، از ظهر روز جمعه از «پیروزی های قاطع» خود خبر می دهند.

سایت نوروز که هوادار میرحسین موسوی است نوشته است: گزارش های دریافتی حاکی از برتری قاطع مهندس موسوی در ۱٣ استان بزرگ کشور تا هم اکنون است.

این سایت می افزاید: بر اساس اخبار واصله تا این لحظه انتخاب مردم تهران، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، آذریابجان غربی، اردبیل، خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان، کردستان، بوشهر، خوزستان و قم میرحسین موسوی است و مردم این استان ها تا این لحظه او را به عنوان رییس جمهوری انتخاب ‌کردند.سحام نیوز که از مهدی کروبی هواداری می کند، در گزارش خود چنین نوشته است:

طرفداران کروبی از ساعت اولیه صبح امروز با حضور در شعب اخذ رای سراسر کشور، شور و نشاط زیبایی به انتخابات بخشیده‌اند.

به گزارش خبرنگاران سحام نیوز در سطح کشور، حامیان مهدی کروبی کاندیدای اصلاح طلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از ساعت آغاز رای‌گیری با حضور بسیار قوی و پرنشاط خود در دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری کشور، نوید پیروزی مهدی کروبی در انتخابات را می دهد.

در بسیاری از شعب اخذ رای به دلیل حضور پرنشاط مردم، صفوف فشرده‌ای تشکیل شده و نشاطی، انتخابات ریاست‌جمهوری را فراگرفته است.

ستاد مهدی کروبی از مردم عزیز و حامیان درخواست کرده است که از ساعات اولیه صبح در انتخابات شرکت نمایند.

بر اساس این گزارش یکی از مقامات با سابقه وزارت کشور از اول بودن کروبی در ١٦ استان خبر داده است.

آغاز انتخابات

انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری اسلامی از صبح روز جمعه در سرتاسر ایران و همچنین شعب اخذ رای در سفارتخانه ها و مراکز دیپلماتیک جمهوری اسلامی در خارج از کشور آغاز شده است. در جریان این انتخابات، از میآن چهار کاندیدای مورد تایید شورای نگهبان، یک نفر به عنوان دهمین رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب خواهد شد.

بنابه گزارش خبرگزاری ها، شرکت مردم در انتخابات گسترده توصیف شده است و رقابت اصلی مابین میرحسین موسوی نخست وزیر دهه ی شصت و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور فعلی صورت می گیرد. نتیجه ی این انتخابات قرار است تا فردا ظهر اعلام شود.

صادق محصولی وزیر کشور دولت احمدی نژاد که مسئولیت برگزاری انتخابات را بر عهده دارد، صبح روز جمعه اعلام کرد که در چند ساعت نخست رای گیری بیش از ۵ میلیون رای به صندوق ها ریخته شده است.

وی پیش بینی کرد بیش از هفتاد در صد واجدان حق رای در این انتخابات شرکت کنند. مناظره های انتخاباتی و کارناوال های بزرگ تبلیغاتی در یک هفته ی گذشته، فضای انتخاباتی در ایران را تغییر داده و موجب توجه بیش از پیش مردم به این انتخابات شده است. در حالی که ستادهای هر دو رقیب اصلی این انتخابات، مدعی برتری قاطع خود در جریان رای گیری ها هستند، منابع خبری مستقل از شانس بیشتر میرحسین موسوی برای پیروزی گزارش داده اند.

با این حال سایه ی سنگین نگرانی از تقلب و رای سازی بر فضای انتخابات سنگینی می کند و رقبای انتخاباتی احمدی نژاد و ستادهای آن ها همچنان به هشدارهای پی در پی خود در این مورد ادامه می دهند.

روز گذشته میرحسین موسوی در نامه ای به آیت الله خامنه ای نگرانی خود را در این زمینه اعلام کرد و همچنین مهدی کروبی در نامه ی خود خطاب به وزیر اطلاعات، فرمانده ی نیروی مقاومت بسیج و فرمانده نیروی انتظامی خواست از دخالت در کار انتخابات و رای سازی خودداری کنند.

رهبر حکومت که در نخستین ساعات شروع رای گیری، رای خود را به صندوق انداخت، انتخابات را مظهر حضور فعال، پرشور و زنده مردم در عرصه سیاسی کشور و آزمون بزرگ ملی دانست و با اشاره به شور و شوق و تحرک بالای انتخاباتی در کشور خاطرنشان کرد: انتظار داریم با توفیق الهی و حضور متراکم مردم در پای صندوق‌های رأی، ملت بزرگ ایران از یک امتحان بزرگ دیگر سربلند بیرون آید. وی بار دیگر از مردم دعوت کرد به پای صندوق های رای بیایند و «حق و تکلیف شرعی و عقلایی» خود را ادا کنند. وی تصریح کرد:

مردم با رشد، کمال و بلوغ عقلانی خود اجازه ندادند در این صحنه پرشور حادثه تلخی بوجود آید.

وی همچنین گفت: امیدوارم مردم مانند همیشه با آرامش، متانت، صبر، حلم، وقار و سکینه روحی خود، تلاش بدخواهان را برای ایجاد تشنج ناکام بگذارند چرا که این تشنج به ضرر کشور و آرای مردم است.او همچنین به برخی شایعه سازی ها و نقل و قول از جانب وی در روزهای گذشته اشاره کرده و افزود: مردم به این شایعات، و دیگر شایعات در خصوص بخشهای مختلف انتخابات، که ساخته انسان‌های ناسالم است توجه نکنند.

میرحسین موسوی هنگام انداختن رای خود به صندوق خواستار وصل پیامک‌ها و حضور نمایندگان کاندیداها بر سر صندوق‌ها برای نظارت بیشتر بر انتخابات شد.

به گزارش ایلنا، وی که همراه با همسر خود برای رای دادن در محل اخذ رای حاضر شده بود، از مسوولین ذی‌ربط که از ورود نمایندگان کاندیداها بر سر صندوق‌ها جلوگیری بعمل آوردند، برای رفع این مشکل استمداد کرد و گفت:

در حال حاضر ارتباط پیامکی در کشور قطع شده و برخی نمایندگان ما را از حضور در شعب و نظارت بر صندوق‌ها منع کردند و به ما اجازه نظارت نمی‌دهند که ما انتظار داریم مسوولان این مشکلات را هرچه زودتر رفع کنند.

مهدی کروبی یکی دیگر از کاندیداهای ریاست جمهوری نیز بعد از انداختن رای خود به صندوق گفت: هر شخصی رئیس جمهور شود از او حمایت می‌کنیم.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس حجت الاسلام مهدی کروبی کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهور بعد از انداختن رای خود در صندوق در جمع خبرنگاران حاضر شد و در پاسخ مبنی بر اینکه توصیه شما به کاندیداها و گروه ها و احزاب بعد از اعلام نتایج انتخابات چیست گفت:

همه ما تلاشمان این بود و بارها می گفتم که انتخابات پرشور و با نشاط باید باشد و به لطف خدا و همت مردم این انتخابات کاملا پرشور است.

وی افزود: کارها تا به حال به خوبی انجام شده و اگر جاهایی گره ای بوده و تماس گرفتیم و آن هم حل شد و الحمد الله اوضاع خوب است.

کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خطاب به مراجع نظارتی و اجرایی توصیه کرد: کمال دقت در انتخابات باید رعایت شود تا این شور و نشاط کاملا ادامه داشته باشد و از آراء مردم امانت داری شود که انشاء الله می‌شود.

کروبی خطاب به هواداران خود گفت:

وقتی نتایج اعلام می‌شود همه ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم و اگر به مرحله دوم رفت باز هم از آرای مردم امانت داری کنیم.

محمود احمدی نژاد بعد از انداختن رای خود به صندوق صحبتی از پیروزی خود نکرد. وی گفت انتخابات تکمیل کننده حلقه حضور مردم و تجمیع اراده ملت است، که حضور مردم راه را برای کارهای بزرگ‌تر، تصمیمات عظیم‌تر و حرکت روشن تر هموار می‌سازد. او با تشکر صمیمانه از حضور مردم تاکید کرد:

تصمیم قاطع، انقلابی و روشن مردم آینده‌ای روشن و سرشار از پیشرفت را در فراروی ملت قرار می‌دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

         تجمع گسترده دانشجویان و جوانان در بیرون و درون دانشگاه صنعتی شریف تهران

 

بنابه گزارشات رسیده از تهران، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در دانشگاه تجمع کردند و قصد خارج شدن از دانشگاه و حرکت در خیابانها را دارند.

از صبح امروز دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در دانشگاه تجمع کردند و قصد خارج شدن از دانشگاه و حرکت در خیابانها  را دارند ولی حراست دانشگاه از خروج اعتراض آمیز دانشجویان به سمت خیابان ممانعت می کند و درب دانشگاه را بسته اند. دانشجویان که تعداد آنها بسیار زیاد می باشد اقدام به دادن شعارهایی مانند : مرگ بر دیکتاتور و نصرا من الله و فتحوا غریب مرگ برا این دولت مردم فریب و شعارهای دیگر.

از طرفی دیگر مردم و جوانان با شنیدن شعارهای دانشجویان به سمت درب دانشگاه صنعتی شریف حرکت کردند و در حال حاضر در آنجا تجمع کرده اند  تخمین زده می شود که تعداد مردم و جوانان در مقابل درب دانشگاه به چند هزار نفر می رسد. جوانان ضمن همراهی با دانشجویان شعارهای مرگ بر دیکتاتور را بصورت هماهنگ تکرار می کنند. جو این محیط بسیار متشنج گزارش شده است.

نیروهای وزارت اطلاعات و گارد ویژه در آنجا و خیابانهای اطراف مستقر شدند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود و خود را آماده یورش به جوانان می کنند.جوانان معترض بدون ترس و واهمه علیرغم اینکه در محاصرۀ آنها هستند رو در روی نیروهای سرکوبگر قرار دارند و شعار میدهند.

نیروهای گارد ویژه به صورت گسترده در مسیر آزادی – انقلاب ایستاده اند  و حرکت را تقریبا غیر ممکن کرده اند.

 فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به  سرکوب خونین جوانان و دانشجویان هشدار میدهد و آنرا  محکوم می کند و از مراجع بین المللی خواستار محکوم کردند سرکوبهای وحشیانه مردم ایران است

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

24 خرداد 1388 برابر با 14 ژون 2009

IEP2009 colage.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یورش به بیمارستانها به قصد دستگیری زخمی شدگان و تهدید پرسنل درمان کننده به بازداشت

بنابه گزارشات رسیده از بیمارستان هزار تختخوابی شب گذشته نیوهای گارد ویژه به اورژانس این بیمارستان یورش بردند وقصد دستگیری زخمی شدگان درگیریهای روز گذشته را داشتند.

حوالی ساعت 01:30 انبوهی از نیروهای گارد ویژه همراه با مامورین وزارت اطلاعات  به بخش اورژانس بیمارستان 1000 تختخوابی تهران (خمینی) یورش بردند. آنها با پزشکان و پرستاران معالج زخمی شدگان درگیریهای روز گذشته وحشیانه برخورد کردند . نیروهای وزارت اطلاعات که همراه با گارد ویژه به  این بیمارستان یورش برده بودند خواستار دستگیری زخمی شدگان و همراهان آنها بودند که با مقاومت و ایستادگی پزشکن و پرستاران معالج مواجه شدند. نیروهای امنیتی وقتی که با ایستادگی پرسنل بخش اورژانس این بیمارستان مواجه شدند تهدید به بازداشت آنها نمودند. برخورد وحشیانه و غیر انسانی مامورین وزارت اطلاعات و گارد ویژه با پرسنل معالج بخش اورژانس این بیمارستان برای مدت طولانی ادامه داشت و کادر درمانی  در این مدت قادر به ادامه معالجه زخمی شدگان نبودند. وضعیت بعضی از زخمی شدگان وخیم بود و همچنین بر تعداد انتقال افراد زخمی شده افزوده می شد.

بنابه گفتۀ زخمی شدگان و همراهان آنها این درگیری تا ساعت 03:30 ادامه داشت . وبا مقاومت پرسنل شریف این بخش و همراهان زخمی شدگان مامورین وزارت اطلاعات و گارد ویژه از آنجا پس رانده شدند .

اکثر زخمی شدگان بخاطر ترس از دستگیری بصورت سطحی مورد درمان قرار می گیرند و علیرغم شرایط و خیم بعضی از آنها که دچار زخمهای عمیق و خطرناک هستند در سطح پانسمون خود اکتفا می کنند و با آن شرایط  به منازل خود بازمی گردند.

عملکرد مامورین وزارت اطلاعات یادآور اعمال آنها در  دهۀ 60 می باشد که زخمی شدگان آن زمان را از تخت بیمارستان دستگیر می کردند و به زندان منتقل می شدند.

در درگیریهای دیروز حتی بیمارستانها و پرسنل آنها که به صرف انجام وظیفه انسانی و شغلی خود عمل می کردند در امان نبودند و مورد یورش و اهانت و تهدید به دستگیری می شدند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش به بیمارستانها و تهدید کادر درمانی آن به دستگیری به صرف انجام دادن وظیفه شغلی خود و اقدام به دستگیری زخمی شدگان که در شرایط بسیار حاد هستند را محکوم می کند و از مراجع بین المللی برای پایان دادن به اینگونه جنایتها خواستار اقدامات عملی است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

24 خرداد 1388 برابر با 14 ژون 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی تعداد از زخمی شدگان درگیریهای امروز

 

بنابه گزارشات رسیده از بیمارستانهای  مختلف تهران ، در اثر درگیریهای خونین امروز تعداد زیادی زخمی و به بیمارستانهای مختلف منتقل شدند وضعیت بعضی از زخمی شدگان وخیم می باشد.

اعتراضات گسترده مردم تهران که در نقاط مختلف ادامه دارد  دامنۀ آنها به دانشگاه تهران کشیده شده دانشجویان کوی دانشگاه اقدام به ترتیب دادن اعتراضات گسترده نمودند . آنها با سر داد شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور وارد خیابانها شدند .

از طرفی دیگر هر لحظه بر تعداد اعتراض کنندگان در سطح تهران افزوده می شود و درگیری جوانان با نیروی گارد ویژه ،نیروی انتظامی و امنیتی ابعاد تازه ای به خود گرفته است جوانان با سنگ به مقابله برخواستند و در بعضی از نقاط تهران درگیریها به کوچه ها کشیده شده است .

برخورد نیروهای سرکوبگر وحشیانه می باشد .آنها افراد را به شدت مورد ضرب وشتم قرار میدهند.

در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان که در درگیریها زخمی شدند به بیمارستانها مختلف تهران منتقل شدند . اسامی بعضی از مردم تهران و جوانان که در یورشهای وحشیانه زخمی شده اند به قرار زیر می باشد.

- ذبیح الله محمدی  67 ساله ،

 - زهره صادقي 19 ساله ، شكستگي دست

- فاطمه سيدي 26 ساله  ، جراحت از ناحيه سر و گردن

- سعيده يار احمدي 23 ساله جراحت از ناحيه دست و شكستگي پا

- علي محمدي 30 ساله ، چاقو خورده جراحت از ناحيه دست

- جعفر اكبري پور  29 ساله ، جراحت از ناحيه دست و سر و پشت

- سينا تكابي مكري 17 ساله شكستگي پا

- آرش پور جبار 18 ساله ، جراحت از ناحيه پهلو و صورت

- ليلا مبين 22 ساله جراحت از ناحيه سر و دست

- اصغر حيدري 43 ساله جراحت از ناحيه پا

- نيلوفر جهانگيري 25 ساله جراحت از ناحيه صورت و دست

 فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، یورش وحشیانه به اعتراض کنندگان و مورد ضرب وشتم قرار دادن آنها را محکوم می کند .

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

23 خرداد 1388 برابر با 13 ژون 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به فضای امنیتی و خشونت در ایران پایان دهید

 

اطلاعیه مطبوعاتی

با اعلام نتایج آرای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران، شائبه‌ی ناصحیح بودن و تقلب در این انتخابات از سوی دو نامزد اصلاح طلب ریاست جمهوری اعلام شد و دیگر نامزد اصول‌گرا نیز با بیان ابهام‌های موجود خواستار در اختیار داشتن اطلاعات راجع به آراي شمارش شده در اسرع وقت شد.

هم‌زمان با این موضوع مردم معترض به نتایج انتخابات دامنه‌ی اعتراض خود را با آغاز راه‌پیمایی‌های مسالمت آمیز و خودجوش به خیابان‌ها کشاندند. خشونت‌ها در برخی شهر‌های ایران از روز گذشته پس از آن‌که آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی محمود احمدی‌نژاد را پیروز انتخابات معرفی کرد، آغاز شد.

حمله به ستادها

روز جمعه 22 خردادماه نیروهای لباس شخصی به تعدادی از ستادهای نامزدهای اصلاح طلب یورش بردند و اقدام به اختلال در کار یا پلمپ اماکن مورد اشاره کردند. یکی از مهم‌ترین برخوردها مربوط به ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در منطقه‌ی قیطریه تهران بود که ضمن ضرب و شتم حضار، پخش تلویزیون اینترنتی این کاندیدا که در دفتر مورد اشاره صورت می‌گرفت، متوقف شد. هم‌چنین پخش تلویزیون اینترنتی محسن رضایی دیگر کاندیدا نیز در همین زمان متوقف شد.

در ادامه، ستاد مرکزی مهندس موسوی که در خیابان شیخ‌هادی تهران قرار دارد، امروز یک‌شنبه با یورش نیروهای امنیتی روبه رو شد و جمعیتی که برای تجمع در این منطقه حاضر شده بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

درگیری‌های خیابانی

از ساعت 15 روز گذشته مورخه 23 خردادماه تجمع‌های اعتراضی با حضور هزاران شهروند معترض در شهر تهران آغاز شد و تا زمان تنظیم این گزارش دامنه‌ی آن به شهرهای مختلفی چون تبریز، شیراز، مشهد، رشت، اردبیل، گرگان، کرج و بابل کشیده شده است.

برخورد خشونت آمیز نیروهای نظامی با مردم معترض که دراکثر مناطق به اعتراض‌های کاملا مسالمت آمیز دست زده بودند بر دامنه‌ی خشونت و خسارت‌های این درگیری‌ها افزود، منابع موثق گزارش دادند از نیمه شب گذشته پس از آماده سازی زندان اوین از نظر مکانی، حداقل 900 شهروند بازداشت شده از بازداشت‌گاه‌ها و اماکن مختلف شهر تهران به بندهای 240، 209 و قرنطینه اندرزگاه 7  زندان اوین منتقل شدند. هر چند تعداد بازداشت شده‌گان بیش از این تعداد ارزیابی می‌شود. در زمان انتشار این اطلاعیه درگیری‌ها و اعتراض‌های خیابانی هم‌چنان در اقصی نقاط کشور ادامه دارد.

فیلترینگ سایت‌ها

از فردای روز اعلام نتایج، سایت‌های مختلفی که برای اطلاع رسانی در مورد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پیش‌بینی شده بود نیز فیلتر شد و حتا سایت‌های خبری که در طول روزهای سال به طور عادی به خبررسانی مشغول هستند نیز در محاق فیلتر گرفتار شد.

هم‌زمان با اعلام نتایج انتخابات و آغاز اعتراضات، شبکه های اجتماعی و سایتهای خبری چون توییتر، فیس بوک، صدای امریکا، بی بی سی، هرانا و همینطور آفتاب نیوز، آینده، یاری، نوروز، جمهوریت، انتخاب، قلم نیوز و شهاب نیوز، تریبون، خرداد ،تغییر ،بنیان ،امروز،سیفا ،فرارو ، اصلاحات ،یاری ،هم میهن ،کلمه ،سلام ،سحام و نیز سایت ایلنا، .... از سوی کمیته فیلترینگ فیلترگذاری شده و اینترنت در ایران آن‌چنان با اختلال و سرعت پائین روبه رو است که عملا گردش اطلاعات از طریق اینترنت نیر امکان پذیر نیست.

توقیف روزنامه‌ها

روزنامه‌هایی چون یاس نو برای چندمین بار در روزهای انتخاباتی توقیف شدند و محدودیت توزیعی برای تعدادی از روزنامه ها پیش از آغاز رای گیری اعمال شده بود، نشریه کلمه سبز تنها نشریه توقیف شده در محدوده زمانی پس از اعلام نتایج است.  

قطع موبایل و سرویس پیام کوتاه

به دنبال قطع شدن سیستم پیامک کلیه اپراتورهای تلفن همراه از پنجشنبه ‌شب گذشته،‌ از شام‌گاه روز شنبه، خطوط تلفن همراه در شهر تهران قطع شده است و برقراری ارتباط میان مشترکان امکان‌پذیر نیست.

بازداشت گسترده‌ی فعالان سیاسی

علاوه بر صدها دستگیر شده‌ی معترض خیابانی، نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت تعداد بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی که شمار آنان دست کم صد و پنجاه تن تخمین زده می‌شود و اکثرا از اعضای برجسته‌ی احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب، نهضت آزادی و ملی مذهبی‌ها هستند، کردند، علاوه بر ده روزنامه نگار، افرادی که بازداشت آن‌ها تائید شده است عبارتند از :

بهزاد نبوی، محسن میردامادی، رضا خاتمی، عبدالله رمضان زاده، مصطفی تاجزاده، سعید شریعتی، احمد زیدآبادی، تقی رحمانی، رضا علیجانی، هدی صابر، زهره آقاجری، زهرا اشراقی، کیوان صمیمی، عماد بهاور، علی پورخیری، شاهین نوربخش، علی تقی پور، محمد شکوهی، اشکان مجللی، میثم ورق چهر، مهندس مجتبی موسوی، علیرضا رجایی، غلامحسین کرباسچی، محمد عطريانفر، همچنین گزارشات تائید نشده ای از بازداشت آقایان رضا تاجیک، محمدعلی ابطحی، سعید حجاریان، محسن امین زاده و خانم سمیه توحیدلو خبر می‌دهد.همچنین منابع دانشجویی از یورش نیروهای امنیتی به منازل فعالان این حوزه گزارش میدهند.

لازم به توضیح است گزارش‌هایی از آزادی محسن میردامادی، محمدرضا خاتمی، زهره آغاجری و سعید شریعتی دریافت شده است.

جمع بندی

عمل‌کرد نیروهای نظامی و امنیتی در قبال مردم معترض که تا کنون تعداد زیادی زخمی و بازداشت شده به جای گذاشته است، قطع سیستم‌های ارتباطی و جلوگیری از گردش آزاد اخبار و اطلاعات به همراه بالاگرفتن شرایط امنیتی کشور که هم‌زمان با تداوم بازداشت‌های گسترده‌ی فعالان سیاسی و مدنی شده است نگرانی‌های مجموعه در خصوص بسته‌تر شد و امنیتی شدن فضا را دو چندان کرده است.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران معتقد است برگزاری انتخاباتی که توام با حراست و حفاظت از آرای رای‌دهنده باشد رکنی اجتناب ناپذیر در تائید مشروعیت حکومت‌ها و برقراری نظام مردم سالار محسوب می‌شود، هر چند مسئولان مربوطه در خصوص مسائل مطرح شده از سوی سه کاندید دیگر و شائبه‌ی تقلب اعلام موضع نکرده‌اند اما شفاف‌سازی در مسئله‌ی انتخابات و آرای ملت را یقینا تنها راه پایان دادن به فضای خشونت و ناامنی در جامعه می‌دانیم. امید است مسئولان با درک صحیح شرایط و با یادآوری وظایف قانونی خود در حمایت و حراست از مردم و بالطبع آرای آنان، اقدامات لازم را در اسرع وقت در قبال اعتراضات جاری و شبهات موجود برای پایان دادن به شرایط امنیتی و خشونت های بیشتر در جامعه مبذول نمایند.

دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

تهران – 24 خرداماه 1388

 

 

 

 

 

گزارشی از وضعیت کوی دانشگاه تا ساعت ۲۴ شنبه شب

بامدادخبر- گروه دانشگاه: پس از پایان تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در محل پردیس مرکزی این دانشگاه که عصر روز شنبه برگزار شده‌بود و با دخالت نیروهای پلیس ضد شورش و ورود آن‌ها به دانشگاه در داخل و خارج دانشگاه به تشنج کشده‌شد، دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران، شنبه شب ساعت ۲۰، با تجمع در خیابان امیرآباد( کارگر شمالی) و در مقابل کوی با تحصنی آرام اعتراض خود را به تقلب آشکار در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نشان دادند.

undefined

اما حرکت مدنی دانشجویان دیری نپایید و درست ٣۰ دقیقه بعد نیروهای امنیتی و پلیس با حمله به تجمع دانشجویان سعی در بازگرداندن آن‌ها به داخل کوی دانشگاه را داشتند که با مقاومت دانشجویان و غلبه آن‌ها بر نیروهای امنیت همراه شد و دانشجویان موفق شدند صف نیروهای پلیس و امنیتی را تا چهارراه امیرآباد به عقب برانند.

اما با حضور گارد ضد شورش از ساعت ۲۱:٣۰ در خیابان‌های اطراف کوی و استفاده مداوم از گاز اشک‌آور دانشجویان ناگزیر به داخل کوی گریختند. ولی هم‌چنان تعقیب و گریزها در خیابان امیرآباد و تجمع دانشجویان داخل کوی دانشگاه ادامه دارد. این در حالی است که باران گاز اشک‌آور داخل کوی و حتی داخل اتاق‌های ساختمان‌ها ادامه دارد، به طوری که دانشجویان برای مقابله با اثرات استنشاق گاز اشک‌آور در تمام نقاط کوی آتش بر پا کرده‌اند و در موارد بسیاری برای تهیه سوخت آتش خود به سوزاندن کمدهای شخصی‌شان روی آورده‌اند. با این حال به گزارش ساکنان کوی دانشگاه تهران، باران گاز اشک‌آور هم‌چنان ادامه دارد و نفس کشیدن در محوطه کوی و ساختمان‌های آن بسیار سخت و حتی ناممکن شده‌است.

این در حالی است که وضعیت کوی دانشگاه تهران هر لحظه ملتهب‌تر می‌شود و علی‌رغم وضعیت بد و بحرانی بسیاری از ساکنان، هیچ یک از دانشجویان اکنون در اتاق‌های خود به سر نمی‌برند و به گزارش خبرنگار بامدادخبر در کوی دانشگاه تهران، در اثر حمله نیروهای ضد شورش طبقه سوم ساختمان ۲٣ به آتش کشیده شده‌است و ساکنان ساختمان‌های نزدیک به در کوی دانشگاه ساختمان‌های خود را به کل تخلیه کرده‌اند. این در حالی است که برق و گاز بسیاری از ساختمان‌های کوی از ساعات اولیه شنبه شب تا کنون قطع بوده‌است.

دانشجویان هم‌اکنون در مقابل درهای کوی دانشگاه سنگربندی کرده‌اند و با بر پا کردن آتش مانع از حضور نیروهای امنیتی و گارد ویژه به داخل کوی می‌شوند، ولی حمله نیروهای ضد شورش هم‌چنان ادامه دارد و به فاصله ۵ دقیقه یک بار تیر هوایی شلیک می‌شود و نیروهای ضد شورش از تیرهای پلاستیکی برای مقابله با دانشجویان استفاده می‌کنند که موجب صدمه و جراحت شدید بسیاری از دانشجویان شده‌است. این در حالی است که در اثر حملات نیروهای ضد شورش بانک صادرات نزدیک کوی به آتش کشیده شده‌است و نیروهای ضد شورش اقدام به شکستن شیشه‌های بانک ملی و دیگر ادارات دولتی نزدیکی کوی دانشگاه کرده‌اند.

بنا به گزارش خبرنگار ما در محل کوی دانشگاه تهران، تا کنون خبری از دستگیری دانشجویان در دست نیست و در فضای ملتهب کوی امکان این نیست که از محل دقیق دانشجویان آگاهی به دست آید و با توجه به قطع بودن همه امکانات ارتباطی از جمله خطوط تلفن، موبایل و اینترنت در کوی دانشگاه تهران؛ دانشجویان عملاً در وضعیت محاصره خبری و اطلاعاتی قرار گرفته‌اند که موجب نگرانی بیش‌تر آن‌ها می‌شود. ولی هر لحظه امکان یورش شدید نیروهای امنیتی و پلیس ضد شورش به داخل کوی وجود دارد و دانشجویان حتی از جان خود نیز بیم دارند. این زد و خورد و تظاهرات تا پاسی از بامداد یکشنبه بیست‌وچهارم خرداد ماه، هنوز ادامه دارد.

 

تصاويري از تظاهرات و ناآرامي هاي تهران پس از اعلام نتايج انتخابات

undefined

http://1.2.3.12/bmi/i44.tinypic.com/1zfmp9c.jpg

http://1.2.3.13/bmi/i42.tinypic.com/v6lxxf.jpg

http://1.2.3.11/bmi/i41.tinypic.com/x4ps1v.jpg

http://1.2.3.13/bmi/i44.tinypic.com/16896c0.jpg

http://1.2.3.9/bmi/i44.tinypic.com/11tympg.jpg

http://1.2.3.11/bmi/i42.tinypic.com/ruog7p.jpg

http://1.2.3.9/bmi/i40.tinypic.com/v7rq7a.jpg

http://1.2.3.12/bmi/i42.tinypic.com/2ueqy3o.jpg

http://1.2.3.12/bmi/i44.tinypic.com/zx07zp.jpg

http://1.2.3.12/bmi/i43.tinypic.com/o7vc01.jpg

 


 

 

حمله خشونت بار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان

 

گزارش ها از ایران حاکیست که نیروهای امنیتی دولت ایران بامداد دوشنبه در پی تجمع اعتراض آمیز دانشجویان در خوابگاه دانشگاه تهران واقع در خیابان کارگر شمالی به آنجا یورش برده اند که به گفته شاهدان عینی در اثر تیراندازی نیروها تعدادی دانشجو زخمی و تعدادی نیز دستگیر شده اند.

همزمان در اصفهان نیز نیروهای دولتی به محوطه دانشگاه صنعتی اصفهان یورش برده اند که طی آن نیز دانشجویان هدف ضرب و شتم قرار گرفته اند و دانشگاه تحت محاصره قرار گرفته است.

یک شاهد عینی که نخواست نامش فاش شود در گفتگو با بی بی سی فارسی گفت که حدود ساعت سه صبح گروهی از دانشجویان کنار در کوی دانشگاه، خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران، تجمع کرده بودند و شعار می دادند که نیروهای گارد ویژه و انصار حزب الله وارد محوطه کوی و سپس تعداد زیادی از ساختمان ها شدند.



 

 

Basij hat eine junge Frau in Teheran erschossen

Samstag, den 20. Juni  Teheran

Eine junge Frau, die neben ihrem Vater stand und die Proteste ansah, wurde von einem basij Mitglied erschossen, das sich auf der Dachspitze eines Zivilhauses versteckt hatte. Er hatte freien Schuss am Mädchen und könnte sie nicht verfehlen. Jedoch zielte er gerade ihr Herz. Ich bin ein Doktor, also eilte ich, um zu versuchen, sie zu retten. Aber die Auswirkung des Schusses war so heftig, dass sie  in weniger als 2 Minuten starb. Der Film wird von meinem Freund aufgenommen, der neben mir stand. Informieren Sie bitte die Welt

:Video ansehen

http://www.youtube.com/watch?v=nepKHEFCd0Y 

 http://www.youtube.com/watch?v=mzZGirbLiUo

 

 

 

 

 

ماده بيست و يکم  اعلامیه جهانی حقوق بشر
  

 ١ـ هر کس حق دارد که در اداره امور کشور خود، خواه مستقيماً و خواه با انتخاب نمايندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جويد

 ٢ـ هر کس حق دارد با تساوی شرايط، به مشاغل عمومی کشور خود نائل آيد
  
٣ـ اساس و منشاء قدرت حکومت، اراده مردم است، اين اراده بايد بوسيله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و بطور ادواری صورت می‌پذيرد، انتخابات بايد عمومی و با رعايت مساوات باشد و با رأی مخفی و يا طريقه‌ای نظير آن انجام گيرد که آزادی رأی را تأمين نمايد

 

جنایت های آشکار

 

http://1.2.3.10/bmi/i44.tinypic.com/a5jq7a.jpg

 

http://1.2.3.11/bmi/i40.tinypic.com/30icqs1.jpg

به طور مکرر خبر میرسه و بچه های اورژانس هم تایید کردند که لباس شخصیها میان بین جمعیت و ناغافل به مردم چاقو میزنند و غیب میشن. مراقب باشین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حمله اوباش انصار و بسيج به دانشجويان شيراز و مشهد؛رئيس دانشگاه شيراز استعفا داد

 

خبرنامه اميركبير: در پي تجمعات دانشجويان دانشگاه شيراز كه در اعتراض به شيوه برگزاري انتخابات ۲۲ خرداد در روز هاي شنبه و يكشنبه ، ۲۳ و ۲۴ خرداد برگزار شد، نيروهاي امنيتي و سازمان يافته با يورش به داخل دانشگاه، دانشجويان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

 وضعيت چند تن از اين دانشجويان وخيم گزارش شده است.

همچنين ظهر امروز چند ون نيروي انتظامي ضمن محاصره كتابخانه خوارزمي دانشگاه شيراز و پرتاب گاز اشك آور، به سمت دانشجويان هجوم آوردند و ضمن ضرب و شتم دانشجويان در حدود ۱۰۰ تن از آنان را بازداشت كردند. در حين اين اقدام مسئولين كتابخانه خوارزمي از جمله دكتر خياطيان كه قصد داشتند مانع از ورود نيروهاي انتظامي به دانشگاه شوند نيز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

در پي اين اقدام محمد هادي صادقي رئيس دانشگاه شيراز از سمت خود استعفا داد و صبح فردا، ساعت ۱۰ صبح اساتيد و مسئولين دانشگاه شيراز در محل مديريت دانشگاه در اعتراض به اين يورش تجمع برگزار خواهند كرد. شنيده ها حاكي از آن است كه دانشجويان نيز به اين جمع خواهند پيوست.

فضاي شهر شيراز نيز به شدت ملتهب است. شب گذشته در خيابان ملاصدراي شيراز تجمعي برگزار شد كه با هجوم نيروهاي امنيتي به خشونت كشيده شد. عصر امروز نيز در خيابان ملاصدارا تا دانشگاه شيراز نيروهاي امنيتي به فاصله يك متر قرار داشتند و با هجوم به دانشگاه، مردم و دانشجويان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

همچنين از ساعاتي پيش نيروهاي انصار و بسيج به دانشجويان متحصن در دانشگاه فردوسي مشهد حمله كرده اند.

گزارش ها حاكيست كه اين درگيري اطراف در شمالي دانشگاه فردوسي مشهد رخ داده است. خيابان هاي باهنر، وكيل آباد و ديگر خيابان هاي منتهي به دانشگاه فردوسي مشهد هم اكنون محاصره شده اند و امكان عبورومرور مردم وجود ندارد.

هر لحظه احتمال حمله نيروهاي  گارد ويژه و انتظامي به داخل دانشگاه مي باشد. دانشجويان در محاصره هستند و در هاي دانشاه بسته شده است و امكان خروج دانشجويان از دانشگاه وجود ندارد.

تعداد نامعلومي از دانشجويان نيز بازداشت شده اند.

گفتني است در اعتراضات روز گذشته شهر مشهد مهدي عبايي رئيس جبهه مشاركت منطقه خراسان و امير اقتناعي رئيس ادوار تحكيم وحدت منطقه خراسان در حالي كه براي گفتگو در بيت ايت الله شيرازي حاضر شده بودند، بازداشت شده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصاويري از مجروحين و كشته شدگان

 

http://1.2.3.12/bmi/i39.tinypic.com/2q3yzro.jpg

http://1.2.3.13/bmi/i39.tinypic.com/2yo1ftf.jpg

http://1.2.3.11/bmi/i39.tinypic.com/2hf2ayt.jpg

undefined

 

 

قضاوت با شماست

 

http://1.2.3.11/bmi/i41.tinypic.com/2h3r789.jpg

 

 

 

 

 

روش كار در ايران

 

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حمله مأموران يگان ويژه به يك خوابگاه دخترانه در اروميه

 

اخبار رسيده از اورميه از شكنجه و ضرب و شتم بيرحمانه شركت كنندگان اعتراضات سه روز گذشته در اين شهر حكايت مي كند. طبق گزارش همكاران گروه خبري اورمونيوز شهر اورميه بعد از دوم خرداد ۱۳۸۵ تا كنون شاهد چنين جو رعب و وحشتي نبوده است.

بازداشت شدگان كه تعداد آنها بيش از ۳۰۰ نفر گزارش شده است ابتدا به مراكز مختلف از جمله اداره آگاهي واقع در كوي مخابرات٬ كلانتري ۱۷ در حوالي ترمينال شهري٬ چند مركز اطلاعاتي٬ امنيتي و انتظامي در اطراف چهار راه دانشكده و رودخانه شهرچاي اورميه منتقل شده٬ با چماق و باتوم مورد حمله بيرحمانه مأموران قرار گرفته اند.

بنا به گزارشها در مورد هويت تمام بازداشت شدگان بعد از كتك زدن آنها تحقيق مي شود. عده اي از بازداشت شدگان كه مأموران آنها را با عنوان «تجزيه طلبان با سابقه» و «پان توركيستها!» صدا مي كرده اند به مراكز ديگر منتقل شده اند. اينها عمدتا كساني هستند كه سابقه شركت و يا دستگيري در اعتراضهاي روز جهاني زبان مادري٬ آغاز مدارس٬ اعتراضات خردادماه آذربايجانيها و مراسمهاي ۲۱ آذر را داشته اند.

افراد بدون سابقه [كيفري] كه كمتر از ۲۵ سال دارند٬ پس از تحمل ضربه هاي لگد٬ باتوم و چماق مأموران در صورت مراجعه خانواده و سپردن كفالت آزاد شده و مسنترها به مراكز امنيتي تحويل داده مي شوند.

يك شهروند اورميه اي كه پسر ۲۱ ساله خود را از يكي از كلانتري ها تحويل گرفته در گفتگو با همكاران گروه خبري اورمونيوز حال فرزندش را بسيار وخيم گزارش كرده است. مأموران دست پسرش را شكسته و دندانهاي فك پايين او را خرد كرده اند. اين جوان اورميه اي به همراه هشت نفر ديگر در حياط يكي از كلانتري ها مورد حمله حدود ۲۰ مأمور چماق به دست قرار گرفته است.

از سوي حدود ده مأمور يگان ويژه به يك خوابگاه دخترانه واقع در پشت اداره آگاهي در كوي مخابرات اورميه حمله كرده٬ پس از زخمي كردن مسئول خوابگاه كه مانع ورود آنها شده بود٬ وارد اتاقها شده و موبايل تمام دانشجويان را ضبط كرده اند. به گزارش خبرنگار اورمونيوز عده اي از دانشجويان از پنجره هاي مشرف به محوطه اداره آگاهي از جواناني فيلمبرداري كرده اند كه پيراهنشان بالاي سرشان كشيده شده و زير ضربه هاي سنگين مأموران قرار داشتند.

عليرغم اينكه خطوط اينترنتي در اورميه به طور كامل قطع نشده٬ از ظهر روز دوشنبه ۲۵ خردادماه امكان فرستادن هر گونه ايميل و يا حتي وارد شدن به تمام سايتهاي داراي سرويس پست الكترونيكي غيرممكن شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعتراضات مردم تهران نسبت به کشتار دانشجویان و جوانان

 

بنابه گزارشات رسیده از تهران ،در اعتراضات امروز تهران مردم در اعتراض به کشتار دانشجویان و جوانان در تهران وشهرستانها که بازوبند سیاه بسته بودند ساعاتی پیش آغاز شد.

هزاران نفر از مردم تهران در اعتراض به کشتارهای دانشجویان و جوانان با بستن بازوبند سیاه  از ساعت 15:00 در میدان رضائی ها (هفت تیر) تجمع کردند و از آنجا حرکت خود را آغاز کردند.

در حال حاضر به تعداد جمعیت افزوده می شود بطوری که خیابانهای طالقانی، مفتح، ولی عصر، کریم خان زند، شریعتی مملو از جمعیت است.

مردم تهران یک صدا  و مصمم شعارهای زیر را فریاد می زنند:

مرگ بر ديكتاتور ،

مي جنگم مي ميرم ذلت نمي پذيرم،

مي جنگم مي ميرم حقمون را پس مي گيرم ،

مي كشم مي كشم آنكه برادرم كشت ،

نصر من الله و فتح قريب مرگ بر اين دولت مردم فريب،‌

نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم .

و شعارهای دیگر را سر مي دادند.

از ساعت 13 امروز نيروهاي گارد ويژه و موتور سوارها در ميدان هفت تير و تمام خيابانهاي منتهي به هفت تير مستقر شده اند.

در كنار مترو طالقاني كه سفارت سابق امريكا قرار دارد و به پايگاه بسيج تبديل شده  در پشت بام منتهي به خيابان طالقاني نيروهاي بسيجي و انصار با در دست داشتن اسلحه مستقر شده اند.

جمعيت به قدري زياد است كه نيروهاي گارد جرأ ت نزديك شدن به جمعيت را ندارند.

 فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،یاد و خاطرۀ جان باختگان راه آزادی را گرامی میدارد و نسبت به هرگونه خشونت که به دستور ولی فقیه علیه مردم صورت می گیرد هشدار و محکوم می کند.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

27 خرداد 1388 برابر با 17 ژون 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فوتباليستهاي تيم ملي ايران با دستبند سبز وارد زمين مسابقه با كره جنوبي شدند

 

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقال 300 نفر از دستگیر شدگان اصفهان به بند الف-ط زندان مرکزی اصفهان

 

بنابه گزارشات رسیده از بند الف –ط زندان اصفهان ، در حدود 300 نفر از دستگیر شدگان اعتراضات اخیر مردم اصفهان به سلولهای انفرادی این بند منتقل شده اند.

اعتراضات گسترده روزهای اخیر که تا به حال منجر به جان باختن تعدادی از جوانان و مردم شهر اصفهان شده است و همچنین باعث مجروح شدند تعداد زیادی از جوانان معترض شده است.اکثر زخمی شدگان علیرغم داشتن زخمی های  شدید از مراجعه به بیمارستانها بخاطر ترس از دستگیری خوداری می کنند و کسانی که  در وضعیت وخیم هستند و به بیمارستان منتقل می شوند هویت آنها توسط مامورین وزارت اطلاعات و حراست بیمارستانها  ثبت می شود و تحت مراقبتهای شددید مامورین وزارت اطلاعات قرار می گیرند مامورین وزارت اطلاعات در اکثر موارد در امور درمانی پرسنل بیمارستان دخالت می کنند و در مواردی مانع انجام کار آنها می شوند.

دستگیر شدگان اعتراضات اخیر  به بازداشتگاههای آگاهی اصفهان، کلانتریها ،خانه های امن وزارت اطلاعات و سلولهای انفرادی  بند الف-ط  که در دست بازجویان وزارت اطلاعات اصفهان می باشد منتقل شده اند.

دستگیر شدگان تحت شکنجه های شدید جسمی قرار دارند. در حال حاضر در بند الف- ط در حدود 300 نفر از دستگیر شدگان زندانی هستند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیریهای گسترده در ایران وشکنجۀ وحشیانه دستگیر شدگان را محکوم می کند و از مراجع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری خواستار مداخله برای پایان دادن سرکوب مردم ایران است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

28 خرداد 1388 برابر با 18 ژون 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کاریکاتورهای روز

 

undefined

 

http://1.2.3.11/bmi/i39.tinypic.com/opwdvd.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دانشمند فرانسوي: قانون بنفورد تقلب در انتخابات را ثابت مي‌كند

 

يك دانشمند فيزيك نجومي فرانسوي در مصاحبه‌اي با روزنامه "استاندارد" اتريش اعلام كرد كه به كمك قانون "بنفورد" توانسته است كشف كند كه در انتخابات رياست‌جمهوري ايران تقلب شده است.

مصاحبه "بودوين اف. روكما" دانشمند فيزيك نجومي را، روزنامه استاندارد روز جمعه (۱۹ ژوئن، ۲۹ خرداد) منتشر كرد.

اين دانشمند اعلام كرد كه آراي ريخته شده به ۳۶۶ حوزه انتخاباتي ايران را، كه تعداد آن‌ها بين ۱۰ هزار و ۱۰۰ هزار بوده، براساس قانون بنفورد تحليل كرده است.

وي گفت: «براساس قانون بنفورد، اگر آراي احمدي‌نژاد درست باشد، بايد ۳۰ درصد آراي تحليل‌شده با عدد يك آغاز مي‌شد، در حالي كه بسياري از آراي احمدي‌نژاد با عدد ۲ شروع شده است». (كد احمدي‌نژاد در انتخابات ۱ بود).دانشمند فرانسوي بعد از سال‌ها اقامت و كار در هند و استراليا، اكنون در خدمت انستيتو كوپرنيكوس لهستان است.

او در مصاحبه خود اعلام كرد، آنچه او را بيشتر به تقلب‌هاي انتخاباتي مطمئن مي‌كند، تحليل شمار آراي مهدي كروبي در انتخابات سال ۲۰۰۵ رياست‌جمهوري ايران است كه نسبت به انتخابات امسال بسيار بالاتر بود. بر اساس آمار، اين آراء اكثرا با عدد ۷ آغاز مي‌شوند. براساس قانون بنفورد، در فهرست اعدادي كه در بسياري از پديده‌هاي زندگي واقعي رخ مي‌دهند، رقم اول عددها به طور خاص و يكنواختي توزيع مي‌شوند. به موجب اين قانون، تقريبا در يك سوم موارد عدد ۱ رقم نخست است، در حالي كه عددهاي بزرگ‌تر با بسامد كمتري رخ مي‌دهند و عدد ۹ كمتر از يك بار در هر بيست عدد ظاهر مي‌شود. اين قانون به ظاهر عجيب، در بسياري از داده‌ها برقرار است، مثلا در صورتحساب‌هاي برق، شماره خيابان‌ها، قيمت سهام، مقدار جمعيت، آمار مرگ و مير، طول رودخانه‌ها، ثابت‌هاي فيزيك و رياضيات. قانون بنفورد به نام "فرانك بنفورد" نامگذاري شده است.

 سنت كهن ايرانيان در رياضيات

 روزنامه استاندارد از بودوين روكما پرسيده است كه چرا به اين فكر افتاده كه انتخابات ايران را بر اساس آمار بررسي كند؟ دانشمند فرانسوي پاسخ داده است: «تحليل آمارهاي رسمي كار من است. در ايران اين بحث وجود دارد كه آيا انتخابات عادلانه بوده يا نه.

 من اين را مهم مي‌دانم كه ايراني‌ها از طريق كار من آماري داشته باشند كه بتوانند به اتكاي آن علمي فكر كنند. ايرانيان پيشينه كهني در رياضيات دارند و آفريننده واژه "آلگوريتم" خوارزمي است.

محاسبه به كمك اكسل

 در پاسخ اين پرسش كه دسترسي به آمارها و تحليل آن، چگونه ظرف يك هفته پس از انجام انتخابات امكان‌پذير بوده است، دانشمند فرانسوي پاسخ داده است: «محاسبه براي من دشوار نبود. مسئله در اساس بيشتر به يك عملكرد پايه‌اي برنامه اكسل مربوط مي‌شود. اما روشن است كه من وقت زيادي صرف انديشيدن كرده‌ام».

خبرنگار استاندارد سپس پرسيده است: «فيزيك نجومي چه رابطه‌اي با انتخابات در ايران دارد؟».روكما در پاسخ گفته است: «عنوان پژوهش من نشان مي‌دهد كه كار بر اساس قانون بنفورد پيش رفته است. فرانك بنفورد يك فيزيكدان نجومي بود. اساسا مي‌توان گفت كه فيزيك نجومي مي‌تواند به همه چيز علاقمند باشد. ما مي‌توانيم چيزي را تحليل كنيم، پس اين كار را مي‌كنيم».

در پايان اين مصاحبه، دانشمند فرانسوي گفته است: «ايراني‌ها اكنون مي‌توانند ارقامي را كه من ارائه داده‌ام تفسير كنند. اميدوارم كه اين كار را بكنند».

 

 

 

 

 

تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب

 

بنابه گزارشات رسیده،صبح امروز خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند.

از صبح امروز شنبه 30 خرداد ماه خانواده های دستگیرشدگان اعتراضات جاری در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند . تعداد دستگیر شدگان نزدک به 400 نفر تخمین زده می شود. خانواده هایی که عزیزانشان دستگیر شده اند، از وضعیت وشرایط و محل نگهداری آنها بی خبر هستند و دادگاه انقلاب و سایر ارگانهای رژیم تا به حال به آنها جوابی مشخصی نمی دهند.

در میان خانواده های دستگیر شده تعداد زیادی از خانواده های دانشجویان که اخیرا دستگیر شده اند حضور دارند .

افراد دادگاه انقلاب به خانواده هایی که پیگیر وضعیت عزیزان خود هستند می گویند بروید و یک ماه دیگر مراجع کنید.

خانواده های دستگیر شدگان که در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کرده اند نسبت به برخورد افراد حاضر در دادگاه انقلاب خشمگین هستند و فضای حاکم در انجا متشنج می باشد. خانواده به انها اعلام کرده اند تا وضعیت عزیزانشان مشخص نشود آنجا را ترک نخواهند کرد.
افراد لباس شخصی و نیروی انتظامی خانواده را مورد تهدید قرار میدهند و برای سر دواندن آنها به خانواده ها می گویند که به ستاد پیگیری و یا از نیروی انتظامی وضعیت عزیزان خود را پیگیری کنند.

مامورین وزارت اطلاعات برای ایجاد جو رعب و وحشت از تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل دادگاه انقلاب فیلم و عکس می گیرند .

تا به حال درگیری های بین خانواده ها و نیروهای اطلاعاتی و انتظامی روی داده است. توهین ها و تهدیدات افراد وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی باعث خشم خانواده ها شده است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران؛ ضمن ابراز نگرانی از وضعیت دستگیر شدگان، بی خبری خانواده از وضعیت عزیزانشان را محکوم می کند و از مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید وشرط تمامی دستگیر شدگان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب

 

بنابه گزارشات رسیده،صبح امروز خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند.

از صبح امروز شنبه 30 خرداد ماه خانواده های دستگیرشدگان اعتراضات جاری در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند . تعداد دستگیر شدگان نزدک به 400 نفر تخمین زده می شود. خانواده هایی که عزیزانشان دستگیر شده اند، از وضعیت وشرایط و محل نگهداری آنها بی خبر هستند و دادگاه انقلاب و سایر ارگانهای رژیم تا به حال به آنها جوابی مشخصی نمی دهند. در میان خانواده های دستگیر شده تعداد زیادی از خانواده های دانشجویان که اخیرا دستگیر شده اند حضور دارند .

افراد دادگاه انقلاب به خانواده هایی که پیگیر وضعیت عزیزان خود هستند می گویند بروید و یک ماه دیگر مراجع کنید.

خانواده های دستگیر شدگان که در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کرده اند نسبت به برخورد افراد حاضر در دادگاه انقلاب خشمگین هستند و فضای حاکم در انجا متشنج می باشد.

خانواده به انها اعلام کرده اند تا وضعیت عزیزانشان مشخص نشود آنجا را ترک نخواهند کرد.
افراد لباس شخصی و نیروی انتظامی خانواده را مورد تهدید قرار میدهند و برای سر دواندن آنها به خانواده ها می گویند که به ستاد پیگیری و یا از نیروی انتظامی وضعیت عزیزان خود را پیگیری کنند.مامورین وزارت اطلاعات برای ایجاد جو رعب و وحشت از تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل دادگاه انقلاب فیلم و عکس می گیرند . تا به حال درگیریهای بین خانواده ها و نیروهای اطلاعاتی و انتظامی روی داده است. توهینها و تهدیدات افراد وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی باعث خشم خانواده ها شده است
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران؛ ضمن ابراز نگرانی از وضعیت دستگیر شدگان ،بی خبری خانواده از وضعیت عزیزانشان را محکوم می کند و از مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید وشرط تمامی دستگیر شدگان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بانگ "الـلـه اکــبر" در پشت بام ها اطمینان بخش قلب های ملت ایران

قلم - عقربه های ساعت که به 10 می رسد، مردم معترض به تقلب در انتخابات در قراری نانوشته، باز هم غریو "الله اکبر" سر دادند و برای آنکه ذکر مبارک "الله اکبر" شان را هم به یغما نبرند، "یاحسین، میرحسین" را تکرار کردند.

به گزارش خبرنگاران قلم نیوز، حامیان میرحسین موسوی و معترضان به تقلب آشکار و بی سابقه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در نقاط مختلف کشور در قراری نانوشته با هم راس ساعت 10 هر شب برای نشان دادن اعتراضشان ذکر مبارک "الله اکبر" را در پشت بام های خود تکرار می کنند و از خدای یکتا مدد می جویند.

مردم معترض در سراسر کشور امشب برای آنکه ذکر مبارک "الله اکبر"شان را هم به یغما نبرند و قلب معنا نکنند، در میان "الله اکبر"هایشان، شعار "یا حسین، میرحسین" سر دادند.  

پس کجاست خدایی که می پرستید؟؟؟؟؟؟

http://1.2.3.11/bmi/i42.tinypic.com/30hwkqt.jpg

 

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ساعت ۴، میدان انقلاب

 

به رغم تهدیدات آشکار علی خامنه ای در نماز جمعه ی روز گذشته مبنی بر سرکوب مبارزات مردم آزادی خواه ایران، امروز از ساعت ۴ بعد از ظهر قرار است مطابق برنامه های اعلام شده، تجمع بزرگ آزادی خواهان از میدان انقلاب آغاز شود.

خبرها حاکی از آن است که این تظاهرات برگزار خواهد شد.

برخی اخبار حاکی از آن است که حامیان آقای موسوی، و آقای کروبی، همانطور که هر دو نفر پیش تر اعلام کرده بودند به میدان انقلاب خواهند رفت و منتظر شنیدن برنامه ها ی آینده این دو کاندید اصلاح طلب، در میدان انقلاب خواهند بود. میرحسین موسوی و مهدی کروبی، پیشتر از مردم خواسته بودند که این تجمع در سکوت و صلح برگزار شود. بنابر اخبار تایید نشده، موسوی، کروبی، خاتمی و کرباسچی در این تجمع حضور خواهند داشت. ستاد مهدی کروبی و همچنین مجمع روحانیون مبارز نیز که پیشتر برای برگزاری این تظاهرات فراخوان داده بوده اند، اطلاعیه هایی در جهت لغو این تظاهرات منتشر نکرده اند. به نقل از نزدیکان میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیام هایی در اینترنت منتشر شده که این تظاهرات حتما برگزار خواهد شد و مردم بعد از تجمع در میدان انقلاب به سمت میدان آزادی راه پیمایی خواهند کرد.

در این پیام ها از مردم خواسته شده است که با حضور گسترده ی خود در راه پیمایی نشان دهند که مبارزه علیه کودتای انتخاباتی متوقف نخواهد شد.

مجوزی صادر نشده است

وزارت کشور جمهوری اسلامی صبح روز شنبه اعلام کرد هیچ مجوزی برای تظاهرات امروز صادر نکرده است. در اطلاعیه ی وزارت کشور آمده است:

بدینوسیله باطلاع می‌رساند که شایعاتی مبنی بر اخذ مجوز راهپیمایی برای روز شنبه ٣۰ خرداد از جریانات مختلف سیاسی در حال انتشار است که ضمن تکذیب آن باطلاع عموم مردم عزیز و هوشیار ایران می‌رساند، هیچ‌گونه مجوزی برای هیچ‌گونه تجمع و راهپیمایی در هیچ نقطه کشور صادر نشده است.

بدیهی است که با متخلفین مطابق قانون برخورد خواهد شد.

از امروز با قاطعیت برخورد می کنیم

طراحان تجمعات با حکم قضایی مورد پیگرد قرار گرفته و دستگیر می‌شوند.

جانشین فرمانده نیروی انتظامی با تاکید بر این‌ که پلیس از امروز با تجمعات غیرقانونی و بدون مجوز با قاطعیت برخورد خواهد کرد، از پیگرد قانونی طراحان تجمعات غیرقانونی روزهای اخیر خبر داد.

به گزارش سرویس «حوادث» ایسنا، سردار احمدرضا رادان در جمع خبرنگاران با بیان این مطلب گفت: متاسفانه به دنبال فراخوان‌هایی که بدون مجوز صورت می‌گرفت، مردم به دلیل اطلاع نداشتن از غیرقانونی بودن این فراخوان‌ها در تجمعات شرکت می‌کردند و جدا کردن صف مردم از اغتشاشگران و تخریب‌کنندگان سخت بود.

سردار رادان، آرامش و آسایش را حق مسلم مردم دانست و با بیان این ‌که پلیس از امروز به درخواست مردم و حکم قانون و اجرای مقررات با هرگونه تجمع غیرقانونی و بدون مجوز با قاطعیت برخورد می‌کند، خطاب به طراحان تجمعات غیرقانونی گفت: کسانی که مردم را به خیابان‌ها می‌کشند بدانند، به حکم قضایی مورد پیگرد قانون قرار خواهند گرفت و دستگیر خواهند شد.

وی با تاکید بر این ‌که کسانی که مردم را به تجمع دعوت می‌کنند، باید پاسخگوی عواقب این تجمعات باشند، اضافه کرد: در چند روز اخیر ۴۰۰ نفر از ماموران نیروی انتظامی در درگیری‌های خیابانی مجروح شده‌اند.

 

 

 

 

 

 

 

بانگ الله و اکبر دیشب تهران را به لرزه درآورد

 

شب گذشته، بانگ الله واکبر در تهران همگانی تر و بلند تر از هر شب دیگر بود. چنان که اگر رهبر جمهوری اسلامی در شب های گذشته این بانگ را نشنیده، این بار بشنود. ما از مناطق مختلف تهران، مانند میدان ولیعصر، طرشت، یعنی سعادت آباد، بلکه صادقیه، شهرآرا، خیابان دبستان در سیدخندان و بخش هائی از خیابان پاسداران مستقیما و از طریق تلفن این بانگ بلند را شنیدیم، که درمیان آنها علیه علی خامنه ای نیز شعار داده می شد. از جمله "مرگ بر دیکتاتور". شاید گوش خراش ترین و آزار دهنده ترین بخش نماز جمعه دیروز تهران، هنگام سخنرانی آشفته و تحریک آمیز رهبر جمهوری اسلامی آن شعار "مرگ" بر این و آن بود که افراد حزب پادگانی به شیوه مراسم صبحگاهی در پادگان ها، وقت و بی وقت سر می دادند. به همین دلیل باید به الله و اکبر گویان شبانه نیز توصیه کرد: از این "مرگ" خواهی دست برداشته و آن را تکرار نکنید!

از میان شهرهای ایران، تنها توانستیم با مشهد ارتباط برقرار کنیم، که در آنجا نیز- آن محله‌ای که ما با آن ارتباط تلفنی برقرار کردیم- بانگ الله و اکبر بلند از هر شب دیگری شنیده می شد.

خبرگزاری اسوشیتد پرس نیز شب گذشته در تهران گزارش داد: ساکنان تهران روی بام خانه های خود رفته  و فریاد " الله اکبر" سر می دهند و بدین ترتیب رهبر ایران را به مصاف می‌طلبند. فریادهای "الله اکبر" و "مرگ بر دیکتاتور" در سراسر تهران یک مبارزه طلبی مستقیم علیه رهبر است که بر اساس قانون اساسی ایران قدرت اول کشور است. این فریادها بعد از آن شنیده می شود که آیت الله علی خامنه ای به مخالفان نتیجه انتخابات ریاست جمهوری این کشور هشدار داد اعتراضات خود را پایان دهند.

بصورت همزمان، دکتر مهدی خزعلی نیز که هنوز به محمد علی ابطحی در اوین نپیوسته، در بلاگ خود درباره بانگ بلند الله و اکبر دیشب نوشت:

امشب فریاد الله اکبر شهر را به لرزه درآورد، گل واژه تکبیر آسمان تیره و تار ما را نور باران کرد، من نیز با همسر و فرزندان بلند ترین تکبیر خود را تقدیم کردم تا حرامیان بدانند، ما بیداریم.( تکبیر ساعت 22 تا آزادی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فریاد مرگ بر دیکتاتور، پاسخ ملت به دیکتاتور

 

آخرین گزارش ها از تهران حاکی از آن است که گروهی در تظاهرات امروز خیابانی در تهران کشته و عده ی بیشتری مجروح شده اند.

به گزارش مجموعه ی فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران، تداوم اعتراضات مردمی به نتایج دوره دهم ریاست جمهوری در ایران که با تهدید مسئولین کشوری و نیروهای نظامی به استفاده بیشتر از خشونت شکل جدیدی یافته است امشب در تهران و چند شهر دیگر ایران ادامه یافت.

بنابر گزارشات دریافتی سه شهروند (یک دختر و دو پسر) در شهر تهران با هویت نامشخص بر اثر تیراندازی و همچنین خشونت نیروهای شبه نظامی جان خود را از دست داده اند، از سه فرد جانباخته پیکر یکی از آنان توسط نیروهای شبه نظامی به محل نامعلومی منتقل شده است.

همچنین گزارش شده است علاوه بر صدها بازداشت شده، دهها شهروند دیگر در ساعات گذشته توسط سلاحهای سرد شبه نظامیان و همچنین اصابت تیر به خصوص به نقاط پایین بدن زخمی شده اند. یکی از موانع گزارشگری گسترش این شائبه که نیروهای امنیتی در بیمارستان زخمی ها را بازداشت میکنند و عدم مراجعه بسیاری از شهروندان به مراجع درمانی است.

تعداد کشته شدگان به پنج نفر رسید

با تائید گزارش جان باختن دو شهروند دیگر تهرانی، شمار جان باختگان خشونت نیروهای نظامی در روز جاری به پنج تن افزایش یافت.

بنا بر گزارش های جدیدتر، یک شهروند (مرد - حدود 30 ساله) با هویت نامشخص، در تقاطع نواب - آذربایجان ساعت 20 به ضرب گلوله مستقیم به سر، و یکی دیگر از شهروندان معترض در تاریخ 30 خرداد (مرد - حدود 27 ساله) هویت نامشخص، اصابت تیر به ناحیه سینه در تقاطع خیابان آذربایجان حدود ساعت 21 شب جان خود را از دست داده و به این ترتیب تا به حال کشته شدن 5 نفر در تظاهرات امروز تهران تایید شده است. مطابق گزارش فوق نیروهای شبه نظامی پس از قتل این شهروندان پیکر آن ها را با خود به نقطه نامعلومی منتقل نموده اند.

 همچنین گزارش شده است افزایش مصدومان و زخمیان حوادث اخیر به حدی زیاد است که حتی اتاق کمک های اولیه ایستگاههای مختلف مترو نیز مملو از مجروحان است. لازم به ذکر است درگیریها در ایران ادامه دارد و افزایش شمار کشته و زخمی شدگان محتمل است.
گزارش از تهران

صدای اله اکبر و مرگ بر دیکتاتور که الان دارد به گوشم می رسد از شدت دردم کم می کند. امروز واقعن رهپیمایی وحشتناکی بود، اولش خوب بود من و چند نفر از دوستانم که در تحصن استادان دانشگاه تهران بودیم ساعت 3 از دانشگاه تهران راه افتادیم به سمت میدان انقلاب. پیاده رو مملو از جمعیت بود و در خیابان هم نیروهای پلیس مدل های مختلف. کم کم که به سمت آزادی می رفتیم از پیاده رو بدون هیچ گونه شعاری. یکدسته پلیس مشکی پوش حمله کردند و مردم مقاومت کردند. 2 نفر را می خواستند دستگیر کنند که مردم نجاتشان دادند و پلیس ها را هول دادند و بعد ما به خیابان اصلی رفتیم تعداد زیادتر شد و ما شعار نیروی انتظامی حمایت حمایت سر دادیم که دستور حمله دادند وبه ما حمله کردند من چون صف اول نبودم سری های اول باتوم و شلاق های چرمی که حتمن دیده اید می خوردند و ریختند زمین و من و بقیه که صف سوم بودیم ماندیم زیر دست و پا خیلی وحشتناک بود.

فقط یادم میاید مرا بلند کردند و فقط من لنگان لنگان می دویدم که باتوم نخورم و بعد از مدتی دیدم نمی توانم راه بروم و پایم به شدت درد می کند و ورم وجشتناکی کرده که نشستم کنار خیابان.

پلیس ها و مردم دورم جمع شدند و می گفتند حرکت کن و من نمی توانستم تا اینکه یکی مرا سوار آمبولانس کرد.

خوشبختانه دو نفر آشنا را دیدم که آمدند و مرا از آمبولانس پیاده کردند که این آمبولانس ها مورد اعتماد نیستند و معلوم نیست مجروحین را کجا می برند. یکی از دوستان ماشینی گرفت و مرا به اورزانس بیمارستان امام خمینی بردند.

وقتی وارد شدیم همانطور که من را روی برانکارد می گذاشتند یکی از پرستار ها آمد و گفت اگر مخارجش برات مهم نیست اسم و مشخصاتت را اشتباهی بگو والا می آیند دنبالت و دستگیرت می کنند.

قیامتی بود بیمارستان پر از مجروح و پر از مامور بود. یکی که چاقو خورده بود و حالش خیلی بد بود مامور اطلاعات ازش می پرسید کسانی که همراهت بودند را نام ببر.

بیرحم ها حال آدم را بهم می زدند از من سوال کردند دوستم گفت زمین خورده و پایش به جدول خورده و دست از سر ما برداشتند خلاصه از پای من عکس برداری کردند و مسئول رادیولوژی گفت استخوانش نشکسته و بافت های ماهییچه ای صدمه دیده در واقع له شده و من و دوستم که نگاه کردیم دیدیم سالن پراز مامور است و برای دستگیری آمده اند.

با هزار بدبختی خودمان را به بیرون از بیمارستان رساندیم و مرا به خانه رساندند دست و پای چپ و صورتم صدمه خورده و ورم زیادی کرده یکی از دوستان اورتوپد قرار است آخر شب بیاید و عکس را ببیند و دستورات لازم را بدهد. خیلی مهم نیست ولی این بیرحمی ها و این شقاوت ها خیلی اذیتم می کند. 

زنده باد ویلچر ما. با ویلچر هم خواهیم آمد.

گزارش از تهران

من همین الان خودم را به اولین خانه ای که در مسیرم بود رسانده ام. الان ساعت نزدیک نه شب است و هنوز همه خیابان های تهران شلوغ است. گارد ضدشورش و بسیج همه شهر را پوشانده است. نمی دانید امروز نیروهای گارد با مردم چه کردند.

جمعیتی چند هزار نفره حرکت خود را از میدان انقلاب به سوی آزادی آغاز کردند.

جلوی ما تا چشم کار می کرد جمعیت بود اما ناگهان گاردها از هر نقطه که می شد به میان جمعیت حمله کرذند.

باتوم ها را بی رحمانه بر سر وروی زنان و دختران و مردان می زدند. در یک لحطه تعداد زیادی از زنان و مردان سر و رویشان پر از خون شد و همه چیز خیلی بی رحمانه بود. آنچنان حمله ای به مردم کردند که توصیفش برایم غیرممکن است.

هرکس که عکس موسوی رادر دست داشت و یا پارچه سبز داشت بازداشت می شد. در این حمله های بی رحمانه حتی راه فرار مردم را هم به کوچه های فرعی می بستند. در یورشی که در مقابل دانشکده دامپزشکی به مردم شد صدها نفر از مردم را بر زمین انداختند و دقایقی بعد که مردم توانستند فرار کنند کف خیابان آزادی حد فاصل انقلاب تا نصرت پوشیده از کفش مردم بود که از پایشان خارج شده بود. مردم پا برهنه به این سو و آن سو می دویدند و در همین حالت همچنان باتوم های برقی به سویشان حواله می شد. صدها بار به سوی مردم گاز اشک آور شلیک کردند و اسپری فلفل توی صورت مردم می زدند.

من به همراه تعدای از دوستانم رفته بودم که در حمله های وحشیانه خواهرم، دوستانم و همسرم را گم کرده ام.

الان باید هرجور شده سعی کنم خبری ازشون بگیرم.

موبایل ها قطع است.

گزارش از اصفهان

اصفهان امروز عین پادگان بود تمام شهر را مامورها و گاردی ها گرفته بودند. من در عجب بودم این همه آدم اینا از کجا آوردند. قرار بود تجمع توی چهارباغ برگزار بشه اما وسط چهارباغ یه جمع شکل گرفت. ریختن مردم را زدند و اصلاً اجازه ندادند مردم در گروه های هر چند کوچک هم کنار هم جمع بشند. اما الآن هم خیابانها خیلی شلوغه و مردم با ماشینها خیابانها را بستند و بوق می زنند هم امشب عجیب توی محله ما تعداد الله اکبر گوها زیاد شده و افراد زیادی روی پشت بامها با چنان فریادی الله اکبر می گویند که صدا تا مسافت زیادی پخش میشه.

از شیراز هم من خبر دارم که مردم جمع شدند اما درگیری اونجا خیلی شدید بوده

 

 

 

سه شنبه، اعتصاب عمومی در کردستان!

 

سازمان حقوق بشر کردستان، کانون نویسندگان کردستان و همچنین فعالان دانشجویی دانشگاههای ایران همراه با شماری از فعلان سیاسی و مدنی کرد، مردم کردستان را دعوت کردند تا روز سه شنبه، در اعتصاب عمومی شرکت کنند و مغازه ها و بازار را در اعتراض به کشتار جوانان ایران، یکدست تعطیل کنند.

بیانیه سازمان حقوق بشر کردستان:

محکومیت سرکوب و کشتار شهروندان و حمایت از اعتراضات و مطالبات مردم ایران
آن‌گونه که طی روزهای اخیر شاهد بوده‌ایم در پی اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور که بنا بر اظهار دیگر رقبای ایشان و نیز منابع آگاه و بی‌طرف، در نتیجه‌ی تقلبات گسترده‌ و سازماندهی شده صورت گرفته است موجی از اعتراضات مردمی سراسر کشور را فرا گرفته است.

این اعتراضات که بیش‌تر خود را در شکل تجمعات و تظاهرات‌های خیابانی در چند شهر بزرگ ایران و به طور گسترده، متداوم و متمرکز در تهران نشان داده است با تأکید بر روش‌های مدنی و استفاده از حق قانونی شهروندان در انجام راهپیمایی‌های خیابانی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به آن اشاره شده است به صورتی کاملاً خودجوش و مسالمت آمیز از سوی شهروندان معترض صورت می‌پذیرد.

اما متأسفانه برخورد‌های خشونت آمیز نیروهای ‌انتظامی، گارد ضد شورش و به ویژه افراد موسوم به لباس شخصی‌ با شرکت کنندگان در این گونه تجمعات خیابانی هیچ سنخیتی ‌با ماهیت و نوع اعترضات آنان که در دفاع از حق خویش و اکثراً بدون شعار و در سکوت برگزار می‌‌شود نداشته و هیچ توجیه‌ای برای اعمال این همه خشونت و سرکوب به شکل ضرب و شتم مردم و حتی اقدام به تیراندازی به سوی آنان که تا کنون منجر به مجروح و کشته شدن شمار زیادی از هم‌میهنان بی‌گناه و بی‌دفاع شده است نمی‌توان یافت.

مگر آن‌که انجام این‌گونه اقدامات سرکوب‌گرانه و اعمال چنین برخوردهای خشونت ‌آمیزی با شهروندان و نیز دانشجویان معترض را در کنار بازداشت‌های گستره فعالان سیاسی منتقد طی هفته‌ی اخیر در ادامه‌ی پروژه تقلب سازماندهی شده در انتخابات و یا به تعبیر برخی تحلیل‌گران سیاسی کودتای نرم علیه جمهوریت نظام و حرکت در مسیر دیکتاتوری و خفقان مطلق قلمداد نمود.

سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان ضمن آن‌که دعوت به برگزاری و انجام تجمعات و راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز خیابانی را حق نامزدهای معترض و شهروندان ناراضی می‌داند و هر گونه برخورد خشونت آمیز از سوی نیروهای مسلح وابسته به حکومت در سرکوب آنان را محکوم می‌نماید از خواست ابطال این انتخابات و برگزاری یک انتخابات آزاد و دموکراتیک تحت نظارت ناظران بی‌طرف و بین‌المللی که مورد تائید و تأکید فعالان و نهادهای داخلی و بین المللی سیاسی و حقوق بشری نیز می‌باشد حمایت می‌کند.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان همچنین با ابراز تأسف و تأثر شدید از جان باختن تعدادی از هم‌میهنان طی وقایع اخیر و نیز با ابراز نگرانی از وضعیت شهروندان عادی و فعالان سیاسی بازداشت شده توسط نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی خواهان آن است تا مقامات مسئول در جمهوری اسلامی ایران ضمن پایان بخشیدن به هر گونه سرکوب و رفتار خشونت آمیز با معترضان با آزادی بدون قید و شرط بازداشت شدگان، فراهم نمودن امکانات لازم جهت مداوای مجروحان و دل‌جویی از خانواده جان باختگان و پرداخت غرامت به آنان از گسترش بیش از پیش خشونت و درگیری در جامعه جلوگیری نموده و با گردن نهادن به خواست عمومی مبنی بر ابطال انتخابات اخیر و برگزاری مجدد آن تحت شرایط اعلام شده موجبات آرامش جامعه و رضایت خاطر شهروندان را فراهم آورد.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در پایان با اعلام این‌که مسئولیت هر گونه نقض حقوق بشر، ایجاد درگیری و خون ریزی را متوجه دستگاه حاکمه و نیروهای‌ مسلح وابسته به آن می‌داند از شهروندان کُرد در ایران درخواست می‌کند تا آنان نیز به طرق مدنی و ممکن از قبیل مشارکت در اعتصاب عمومی روز سه‌شنبه در کردستان که از سوی گروه‌هایی از کنشگران کُرد اعلام شده همبستگی و حمایت خود را از هم‌میهنان‌شان در شهرهای مختلف ایران اعلام نموده و هم‌صدا با مردم ایران علیه نقض فاحش حقوق بشر، بازداشت‌ها، توقیف روزنامه‌ها، فیلترینگ سایت‌ها و کشتارهای اخیر که چند شهروند کُرد نیز از جمله قربانیان آن بوده‌اند اعتراض کنند.

سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

بیانیه‌ی کانون نویسندگان کردستان

سرانجام انتخابات خرداد ماه همچون سایر انتخابات ایران، غیر دمکراتیک و در راستای خواست و اراده‌ی حاکمیت بود، انتخاباتی که‌ با خون مردم رنگین شد. این انتخابات غیر دمکراتیک تنها دریچه‌ای بود که‌ می توانست بخشی از خواسته‌های سرکوب شده‌ی مردم از آن فوران و خودنمایی کند . شرکت مردم در واقع ایجاد موجی گسترده‌ بود برای احقاق حقوق اجتماعی ، انسانی و مدنی خود.

کانون نویسندگان کردستان ضمن محکوم کردن کودتای حاکمان و مصادره‌ی آرای مردم، همچنین درک بازی قدرت و رقابتهای جناحهای حاکم، کشتار مردم و سرکوب آنها و مصادره‌ی آراء آنها را محکوم نموده‌، همراه با فراخوان دانشجویان و سایر نهادهای مدنی کردستان ، از مردم شریف کردستان می خواهد در روز سه‌شنبه‌ همگام با سایر مردم کشور در یک اقدام متحد و یکپارچه‌ ، اعتراض خود را از راههای مدنی و مسالمت آمیز نسبت به‌ موج سرکوب و وضعیت خونین فعلی ایران اعلام نمایند.

کانون نویسندگان کردستان در آینده‌ای نزدیک ورای تعقیب زمانی تحولات و شرایط موجود، تحلیلی دقیق از حوادث پیش روی را ارائه‌ خواهد داد.

بیانیه فعالان سیاسی و مدنی کردستان و دانشجویان کرد در دانشگاههای ایران:
به‌ اعتصاب سراسری مردم کردستان به‌ نشانه‌ همبستگی‌ با مردم ازادیخوا ایران ملحق شوید
هموطنان مبارز!

نتیجه‌ دهمین انتخابات ریاست جمهوری‌، به‌ یغمابردن میلیونها رای‌ شما از سوی‌ حاکمان حکومتی تمام شد؛نتیجه‌ ای‌ که‌ نه ‌خواست شما‌ و نه‌خواست مردم کردستان بود. مردمی‌ که‌ به‌ امید تغییر در سرنوشت سیاسی‌ خود با توجه‌ به‌ ساختار غیردموکراتیک حکومتی در ایران باز هم به‌ پای‌ صندوقهای‌ رای‌ رفتند ‌و یکصدا "نه" بزرگی‌ به‌ حاکمان خودخوانده‌ دادند.
مردم کردستان در‌ هفته‌های‌ اخیر همگام با برپایی‌ اعتراضات گسترده‌ مردم ایران، همگام با فعالان سیاسی‌، احزاب‌و سازمانهای‌ جامعه‌ مدنی‌ در کردستان با شما بودند‌ و با شما خواهند بود‌ و هم اینک به‌ پاس گرامیداشت خونهای‌ به‌ ناحق ریخته‌ شده‌ جوانان این مرز و بوم از سوی‌ دیکتاتورهای‌ حکومتی، روز سه شنبه را تبدیل به‌ اعتصاب عمومی‌‌و سراسری‌ در کردستان ایران خواهند کرد.

هموطنان ایرانی‌!

روز سه شنبه برابر با ۲ تیر، مردم کردستان در یک اعتصاب عمومی‌و‌ سراسری‌ به‌ نشانه‌ همبستگی‌ با مبارزه‌ ایرانیان شرکت خواهند نمود. از شما میخواهیم با ما باشید‌و در این جبهه‌ نوین برای‌ تحقق ازادیهای‌ انسانیمان ما را یاری‌ نمائید.

از عموم مردم قهرمان کردستان که‌ در‌ هفته‌های‌ اخیر هم نارضایتی چشمگیر‌ خود را به‌ اشکال دیموکراتیک نشان داده‌اند میخواهیم به‌ نشانه‌ اعتراض به‌ سرکوبها در این روز در خانه‌های خود‌ بمانند‌و مغازه‌ها‌و بازار یکپارچه‌ تعطیل خواهند شد‌و از رفتن به‌ سر کار‌و ادارات خوداری‌ نمایند.

فعالان سیاسی و مدنی‌ کردستان

دانشجویان کرد در دانشگاههای‌ ایران

 

 

 

 

کشته‌شدگان شنبه: دست‌کم ۱۹ نفر، تایید نشده ۱۵۰ نفر

 

شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان شنبه‌شب در گزارشی شمار کشته‌شدگان در نا آرامی‌های روز شنبه در تهران را که ادامه اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری بود، دست کم ۱۹ نفر اعلام کرد.

سی‌ان‌ان در گزارش خود اعلام کرد که آمار ۱۹ نفر کشته در جریان ناآرامی روز شنبه را از منابع بیمارستانی به دست آورده، اما در عین حال اعلام کرد که آمار تاییدنشده حاکی از آن است که ۱۵۰ نفر در جریان اعتراضات جان باخته‌اند. 

از آنجا که جمهوری اسلامی تمام خبرگزاری‌های خارجی مستقر در ایران را از انتشار اخبار نا آرامی‌های اخیر منع کرده است، تاکنون هیچ خبرگزاری مستقل نتوانسته است رسما این آمار را تایید یا رد کند.

به گزارش سی‌ان‌ان، روز شنبه هزاران نفر در تهران برای شرکت در راه ‌پیمایی اعتراضی که از سوی میرحسین موسوی اعلام شده بود به سوی میدان انقلاب روانه شدند، اما پیش از ورود به میدان با سد نیروهای امنیتی و انتظامی روبه‌رو شدند.

این شبکه تلویزیونی به نقل از شاهدان عینی می‌گوید پلیس ایران برای متفرق کردن تظاهرکنندگان از گاز اشک‌آور، باتوم، و جریان قوی آب استفاده کرده و سپس به «شلیک مستقیم» متوسل شده است.

خبرگزاری‌های ایرانی و تلویزیون دولتی ایران نیز تاکنون آمار دقیقی را از تلفات و مجروحین اعتراض روز شنبه گذشته ارائه نکرده‌اند، و تنها خبرگزاری رویترز به نقل از تلویزیون پرس تی‌وی وابسته به تلویزیون دولتی ایران می‌گوید روز شنبه ۱۰ نفر در ناآرامی‌ها جان باخته‌اند.

پرس تی‌وی روز یک‌شنبه گفت که روز گذشته در تهران ۱۰ نفر در جریان برخورد میان پلیس و نیروهای امنیتی و «گروه‌های تروریستی» کشته‌ و بیش از ۱۰۰ نفر مجروح شده‌اند.
این در حالی است که محمود احمدی‌نژاد در اولین نشست خبری خود با خبرنگاران خارجی و داخلی پس از اعلام نتایج انتخابات ایران را «باثبات‌ترین کشور دنیا» توصیف کرد. همچنین بر اساس فیلم‌ها و عکس‌هایی که تاکنون از ناآرامی روز شنبه در شبکه جهانی اینترنت قرار گرفته است، غالب افراد درگیر در این ناآرامی‌ها و اعتراضات مردم کوچه و خیابان هستند.

تلویزیون دولتی ایران نیز پیشتر اعلام کرده بود که وزارت اطلاعات دولت نهم چند عضو سازمان مجاهدین خلق ایران را به اتهام «فعالیت‌های تروریستی» از جمله آتش زدن اتوبوس‌ها و تخریب اموال عمومی دستگیر کرده است.

تظاهرات در اعتراض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران که وزارت کشور دولت نهم محمود احمدی‌نژاد را پیروز آن اعلام کرده است روز شنبه علاوه بر تهران در شهرهایی چون اصفهان و شیراز و رشت نیز ادامه یافت.

این تظاهرات یک روز پس از آن انجام شد که آیت الله علی خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی در طول خطبه‌های نماز جمعه دست کم سه بار صریحا هشدار داد که درصورت ادامه اعتراضات مسئولیت هرگونه خون‌ریزی به عهده افراد و «فرماندهان» پشت صحنه این ماجرا خواهد بود.

میرحسین موسوی روز شنبه در بیانیه‌ای خطاب به هواداران خود ضمن آن که بار دیگر خواستار ابطال نتایج انتخابات شد. برخی از خبرگزاری های بین المللی گزارش دادند که طبق گفته شاهدان عینی، وی در سخنانی در میان هوادارانش  اعلام کرد که خود را برای شهادت آماده کرده و از مردم خواست که در صورت دستگیری‌اش دست به «اعتصاب سراسری» بزنند. تاکنون منابع داخل ایران چنین سخنانی را تایید نکرده اند.

 

 

تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل اداره پیگیری وزارت اطلاعات

 

بنابه گزارشات رسیده از تهران ، خانواده های دستگیر شدگان روز 30 خرداد در مقابل اداره پیگیری وزارت اطلاعات تجمع کردند .

از صبح امروز خانواده های دستگیر شدگان در مقابل اداره پیگیری وزارت اطلاعات تجمع کردند.تعداد خانواده های دستگیر شدگان که در مقابل اداره پیگیری تجمع کرده اند به بیش از 200 نفر می باشد. آنها برای روشن شدن وضعیت عزیزانشان در مقابل این اداره تجمع کرده اند.

خانواده ها که از صبح زود تا ساعت 12:00 در مقابل این اداره تجمع کرده بودند حوالی ساعت 12:00 به عده ای از آنها گفته شد که به زندان اوین و به عده ای دیگر گفته شد به دادگاه انقلاب مراجعه کنند.

اسامي تعدادي از بازداشت شدگان یورش خونین 30 خرداد به قرار زیر می باشد:

1-شاهين عسگري 19 ساله دستگيري در توحيد

2-پيمان كهنداني 22 ساله دستگيري در آزادي

3-محمد بيات 29 ساله دستگيري در آزادي

4-محمد مهدي يداللهي 31 ساله دستگيري در جمهوري

5-ابراهيم بهروزنيا 29 ساله دستگيري در رودكي

6-برزو پرورش 26 ساله دستگيري در آزادي

گفته می شود تعداد دستگیر شدگان بسیار زیاد می باشد و هنوز آمار مشجصی از انها وجود ندارد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ضمن محکوم کردن یورش و به خاک و خون کشیدن مردم و دستگیری تعداد زیادی از مردم بی دفاع خواستار دخالت مراجع بین المللی برای پایان دادن به جنایت علیه مردم ایران است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی تعدادی از جانباختگان را ه آزادی

 

گزارشات رسیده از تهران ،یورش وحشیانه سپاه پاسداران و یگانه ویژه و لباس شخصی به مردم بی دفاع و بخاک و خون کشیدن مردم که منجر به جان باختن تعدادی زیادی از آنها شده است.

یورش وحشیانه ومغول وار به مردم بی دفاع تهران که با شلیک مستقیم گلوله توسط سپاه پاسداران بدستور ولی فقیه علی خامنه ای صورت گرفته تا به حال منجر به جان باختن تعدادی زیادی مردم شده است. اجساد جان باختگان راه آزادی به نقاط نامعلومی منتقل شدند و در دست مامورین وزارت اطلاعات می باشند.

اسامی تعدادی از جانباختگان راه آزادی مردم ایران به قرار زیر می باشد:

1-مریم مهر آذین 24 ساله

2- میلاد یزدان پناه 30 ساله

3- حامد بشارتی 26 ساله

4- بابک سپهر 35 ساله

گفته می شود که جان باختگان فوق در خیابان آزادی با شلیک گلوله جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران کردند.

خانواده های جان باختگان صبح امروز در مقابل پزشکی قانونی تجمع کردند. صحنه های دردناک زجۀ مادران داغ دیده که همه را نسبت به این جنایات برافروخته بود باعث وحشت افراد آنجا شده بود.

خانواده ها تا ساعت ها در مقابل پزشکی قانونی بودند و خواستار تحویل گرفتن پیکر عزیزان خود بودند کسی جوابگوی آنها نبود.

به مادران و پدارن سوگوار گفته می شد که پیکر آنها اینجا نیست و باید به اداره پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه کنند. وقتی که به ستاد پیگیری مراجعه کردند کسی جوابگوی آنها نیست.

مامورین وزارت اطلاعات خانواده های جان باختگان راه آزادی را به شیوه های مختلف تهدید می کنند که از افشای نام عزیزانشان خوداری کنند و در غیر اینصورت پیکر آنها را تحویل نخواهند داد .

آنها همچنین تهدید به دستگیری خانواده داغدیده می کنند. و بطور مضاغف روی این خانواده فشار وارد می کنند تا آثار جنایت خود را پنهان کنند.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، سرکوب خونین مردم ایران را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند. و از دبیر کل سازمان ملل و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به کشتار مردم ایران است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی تعدادی از زخمی شدگان سرکوب خونین مردم تهران

 

بنابه گزارشات رسیده از بیمارستانهای مختلف تهران، در اثر یورشها وحشیانۀ سپاه پاسداران یگانه ویژه لبلاس شخصی ها تعداد زیادی مردم تهران جانباختند و صدها زخمی به بیمارستانهای مختلف تهران منتقل شدند.

اعتراضات گسترده مردم تهران که در مناطق مختلف شروع شده بود با سرکوب خونین سپاه پاسداران و یگان ویژه و لباس شخصیها مواجه شد. سپاه پاسداران مردم را هدف شلیک مسقیم گلوله خود قرار داد . افرادی که جان باختند و یا زخمی شدند اکثرا از ناحیه شکم به بالا هدف گلوله ها و سایر ابزار خود قرار دادند این سرکوب خونین منجر به جان باختن حداقل 30 نفر شده است این آمار از چند بیمارستان گرفته شده است.

تعداد زخمیها به حدی زیاد بود که اورژانس تهران برای انتقال آنها به بیمارستانها ناچار به استفاده از اتوبوسهای شهری شده است. تنها در بیمارستان 1000 تختخوابی(خمینی) بیش از 85 زخمی که مورد اثابت گلوله و چاقو قرار گرفته اند بستری شده اند. وضعیت جسمی 15 نفر از آنها بسیار وخیم می باشد . افراد زخمی شده از ناحیه سر،صورت،سینه و کمر زخمی شده اند.

تعدادی از زخمی شدگانی که به بیمارستان 1000 تختخوابی (خمینی) منتقل شدند کسانی هستند که در محدودی میدان انقلاب،پارک اوستا،جمهوری می باشند.

از طرفی دیگر حراست داشگاه تهران به محض ورود به بیمارستان از آنها عکس برداری میکنند و برای آنها پرونده تشکیل می دهند.

اسامی تعدادی از زخمی شدگان خونین روز گذشته مردم تهران که بدست ما رسیده است به قرار زیر می باشد:

1-سعيد طباطبائي 22 ساله ،گلوله به ناحيه فك اصابت كرده و در نزديكي دانشگاه تهران آسيب ديده

2-مصطفي كاظمي 30 ساله، اصابت گلوله به ناحيه پا در محدوده ايستگاه شادمان آسيب ديده
3-علي جهانگيري 32 ساله، خرد شدن دندانها به علت اصابت باتوم به صورت
4-مرتضي شريفي 28 ساله ،اصابت گلوله به شكم در پارك اوستا مورد اصابت گلوله قرار گرفته

5-محمد رضا پور محمد 37 ساله، اصابت گلوله به كتف بين ميدان انقلاب و آزادي زخمي شده

6-يوسف عبدي 21 ساله ،اصابت گلوله به گردن در خيابان رودكي زخمي شده

7-امير علي بهرامي 16 ساله، اصابت گلوله به شانه درخيابان نواب زخمي شده

8-سميه سعادتي 30 ساله، اصابت گلوله به دست چپ در نزديكي بيمارستان امام زخمي شده
9-حسين زينلي 47 ساله ،اصابت گلوله به پا سر دانشگاه شريف زخمي شده

10ايدا سحري زاده 26 ساله، اصابت گلوله به بازوي چپ در خيابان كاوه زخمي شده

11-ثريا محسني 42 ساله، شكستگي سر به علت اصابت باتوم در خيابان انقلاب زخمي شده
12-سعيد پور قاضي 25 ساله شكستگي سر به علت اصابت باتوم در خيابان توحيد زخمي شده

undefined
13-اسماعيل دري 37 ساله اصابت گلوله به پهلوي راست در خيابان خوش زخمي شده

14-صديقه كشفي 40 ساله اصابت گلوله به پا در خيابان اسكندري زخمي شده

15-قاسم زماني فر 33 ساله شكستگي دست در خيابان اسكندري مجروح شده

16-علي رضا شعباني 35 ساله اصابت گلوله به قفسه سينه در خيابان زارع زخمي شده

17-الهه يميني 27 ساله اصابت گلوله به شكم در خيابان كاوه زخمي شده

18-هما جوادي 46 ساله در رفتگي فك به علت اصابت باتوم در كارگر شمالي

19-خسرو خاوري 52 ساله اصابت گلوله به دست در ايستگاه قريب زخمي شده

20-ندا معصومي 31 ساله اصابت باتوم به صورت و شكستگي بيني در خيابان جمهوري زخمي شده

21-علي كهنه پوش 24 ساله اصابت گلوله به صورت در خيابان جمالي نرسيده به ميدان ازادي زخمي شده

22-نريمان داوودي 26 ساله اصابت گلوله به دست در خيابان آزادي زخمي شده

23-ابولفضل جعفري 28 ساله اصابت باتوم به سر و شكستگي سر در خيابان انقلاب زخمي شده

24-علي اكبر همتي 34 ساله اصابت گلوله به پهلو در خيابان قريب

پیکر جانباختگان به بیمارستان بقیه الله سپاه پاسداران منتقل شده اند.

بعد از تهدید ضمنی ولی فقیه رژیم علی خامنه ای به سرکوب خونین مردم در نماز جماعت تهران که منجر به واکنشهای گسترده بین المللی گردید.

روز گذشته علی خامنه ای به تهدیدات خود جامه عمل پوشاند و مردم تهران و سایر شهرستانها را به خاک و خون کشاند.

این جنایتهای توسط سپاه پاسداران صورت گرفته است که تحت امر ,ولی فقیه علی خامنه ای است. او به عنوان یک جنایتکار باید مورد پیگرد بین المللی قرار گیرد تا جنایت علیه مردم ایران پایان یابد.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، سرکوب خونین مردم ایران که به دستور علی خامنه ای صورت گرفت بعنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند. و از دبیر کل سازمان ملل و مراجع بین المللی برای متوقف کردن سرکوب های خونین علیه مردم بی دفاع استمداد می طلبد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جزئياتي از چگونگي كشته شدن و تدفين ندا آقا سلطان, دانشجوي فلسفه

 

ندا آقا سلطان ۲۷ ساله‌، دانشجوي فلسفه كه در جريان اعتراضات مردمي شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ (۲۰ ژوئن 2009) در امير آباد تهران، به ضرب گلوله نيروهاي شبه نظامي (بسيج) كشته شد.

انتشار فيلم كوتاهي از لحظات جان دادن وي بازتاب‌هاي فراواني در رسانه‌هاي جهان به‌دنبال داشت.

وي در روز ۳۰ خرداد به همراه استاد دانشگاهش (‌رشته فلسفه) و چند تن از هم كلاسي‌هايش در تظاهرات شركت داشته است.

وي براي دقايقي در حالي كه با موبايل صحبت مي‌كرده از جمع تظاهر كننده عقب مي‌افتد كه در اين هنگام، يكي از ۲ لباس شخصي موتور سوار، قلب ندا را با كلت كمري هدف قرار مي‌دهد.

وي در دستان استادش جان مي‌سپارد.

ظهر روز يكشنبه ۳۱ خرداد (روز بعد از شهادت) پيكر ندا به شرط خاكسپاري سريع و محرمانه در بهشت زهرا به خانواده‌اش تحويل شده است.

خاكسپاري وي تحت شديدترين تدابير امنيتي و با سرعت بسيار انجام شده است.

مراسم يادبود ندا قرار بوده است در اول تيرماه ساعت ۵ تا ۶.۳۰ در مسجد نيلوفر {واقع در تهران، خيابان مهناز، خيابان آپادانا (خيابان خرمشهر)} برگزار شود كه با تماسي از طرف مسجد اين مراسم لغو شده است. همچنين به تمام مساجد تهران دستور داده شده است كه اجازه برگزاري مراسم ندا آقا سلطان را ندارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر شماری از مزدوران خارجی (حماس و حزب الله)

 

 

 

 

 

 

 

بازداشت 16 فرمانده سپاه به جرم حمایت از موسوی

 

این خبر از دو منبع خبری، از داخل کشور در اختیار پیک نت قرار گرفته است، که بدلیل اهمیت چنین واقعه ای در سرنوشت جنبش اعتراضی و ضد کودتائی کنونی انتشار آن را وظیفه خود می دانیم.

منبع اول: طبق گزارشی که از حلقه درونی نظام به بیرون درز کرده است، صبح امروز شانزده نفر از افسران ارشد سپاه پاسداران بازداشت شده اند.

این افسران با تماس با تعدادی از افسران ارتش، از ضرورت پیوستن به مردم سخن گفته اند.

این افسران امروز(5 شنبه) به نقطه ی نامعلومی در شرق تهران انتقال داده شدند.

منبع دوم: 16 فرمانده سپاه به دلیل حمایت از موسوی بازداشت شده اند.

 

 

بازداشت یک فعال دانشجویی

 

فعالان حقوق بشر در ایران

یک فعال دانشجویی در تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

بنابر گزارشات دریافتی، مجتبی محمدیان دانشجوی رشته مدیریت مالی دانشکده نور طوبی تهران روز جاری پس از چند جلسه اعتراض به مسئولین دانشگاه در خصوص رفتار ناشايست با دانشجويان در ارتباط با اعتراضات اخیر، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد.

لازم به ذکر است آقای محمدیان از دانشجویان فعال دانشگاه آزاد واحد بابل بوده که در سال 82-83 از تحصیل در این دانشگاه محروم شد.

 

 

 

 

 

رهبر انقلاب همچنان بر مواضع خود پای می فشارد

 



 

 

 

انتقال دو تن از مجروحین به زندان اوین

 

دو شهروند معترض که در خشونت های اخیر زخمی شده بودند به زندان اوین منتقل شدند.

بنابر گزارشات دریافتی، کورش شهبازی و کریم باقرپور یزدی دو شهروند تهرانی که طی درگیریهای اخیر این شهر در هفته جاری زخمی شده بودند. روز گذشته از بیمارستان بقیع متعلق به سپاه پاسداران به زندان اوین منتقل شدند.

لازم به ذکر است به دلیل عدم اجازه تماس و ملاقات به این افراد از وضعیت جسمی حال حاضر آنان اطلاعی در دست نیست.

 

 

 

 

نام یک جانباخته آزادی و اسامی تعدادی از دستگیر شدگان اخیر

 

بنابه گزارشات رسیده یورشهای وحشیانۀ یگانه ویژه، سپاه پاسداران،بسیج و لباس شخصیها به مردم بی دفاع تهران تا به حال جانباختگان ،زخمیها و دستگیریهای زیادی را بر جا گذاشته است.

نیروهای سرکوبگر با وحشی گری تمام و به قصد قتل تظاهر کنندگان آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند.

نیروهای یگان ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها با سلاحهای گرم مردم بی دفاع را از کمر به بالا هدف قرار میدهند و بدین دلیل آمار جان باختگان بالا است .

آنها همچنین اکثرا  با باتوم به سر و صورت تظاهر کنندگان ضربه می زنند که در مواردی منجر به مرگ آنها شده است و یا اینکه زخمهای شدید بر جای گذاشته است.

آنها برای ایجاد رعب و وحشت با وحشیانه ترین شیوه تظاهر کنندگان را آماج باتومهای خود قرار می دهند.

زنده یاد آقای معزز 27 ساله یکی از جانباختگانی است که در اعتراضات گسترده و خونین مردم تهران در 30 خرداد ماه  شرکت کرده بود. او حوالی میدان آزادی با اصابت گلوله به چشمش  جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران کرد.نیروی انتظامی برای پوشاندن جنایات این رژیم هرگونه عکس و اعلامیه ای که از شهدا نصب می شود از بین می برند. این سرکوب خونین یک روز پس از صدور فرمان ولی فقیه علی خامنه ای برای به خاک و خون کشاندن مردم روی داد. سپاه پاسداران ،یگان ویژه،بسیج و لباس شخصیها که تحت امر علی خامنه ای هستند با گشودن آتش بر روی مردم بی دفاع ،آنها را به خاک و خون کشاندن.

در این روز خونین تعداد زیادی از مردم مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و سنگفرشهای خیابان آزادی و سایر خیابانها را رنگین کرد .

نیروهای سرکوبگر برای پاک کردن آثار جنایت خود تا صبح آنروز مشغول شستن خیابانها که آغشته به خون آزادیخواهان بود ، بودند.

همچنین در روزهای گذشته  تعداد زیادی از جوانان دختر و پسر را دستگیر و به زندانهای مختلف منتقل کردند.

اسامی تعدادی از دستگیر شدگان روزهای اخیر به قرا زیر می باشد:

1- حسين حسيني 24 ساله يكشنبه 24 خرداد در خيابان فاطمي دستگير و به اوين منتقل شده

2- رضا رحيمي 32 ساله دوشنبه 25 خرداد در كارگر جنوبي دستگير و به اوين منتقل شده

3- رحيم مددي 29 ساله سه شنبه 26 خرداد در آزادي دستگير و به اوين منتقل شده

4- محمد مهدي اماني 24 ساله چهارشنبه 27 خرداد در هفت تير دستگير و به اوين منتقل شده

5- آرمان جدايي 20 ساله پنجشنبه 28 خرداد در توپخانه دستگير و به اوين منتقل شده

6- حميد ستوده 22 ساله پنجشنبه 28 خرداد در توپخانه دستگير مكان نگهداري وي نامشخص

7- جواد جابري 26 ساله پنجشنبه 28 خرداد در حوالي 15 خرداد دستگير و به قزل حصار منتقل شده

8- ميلاد صوري 22 ساله شنبه 30 خرداد در نواب دستگير مكان نگهداري وي نامشخص

9- علي اكبر صمدي 26 ساله شنبه 30 خرداد در ميدان جمهوري دستگير و به قزل حصار منتقل شده

10- ناصر اميري 23 ساله شنبه 30 خرداد در انقلاب دستگير و به اوين منتقل شده

11- متين اسديان 19 ساله شنبه 30 خرداد در امير آباد شمالي دستگير مكان نگهداري وي نامشخص

12- مهران خوشرو 18 ساله يكشنبه 31 خرداد در خيابان هاشمي دستگير مكان نگهداري وي نامشخص

13- شهاب مقدس 20 ساله دوشنبه 1 تير در توحيد دستگير مكان نگهداري وي نامشخص

 وزارت اطلاعات از شیوۀ رذیلانه و لو رفته که از سالها پیش بکار می برد و تمامی جهانیان از آن آگاه  هستند  روی آورده است  و از این طریق سعی دارد سرکوب خونین مردم ایران  را توجیه کند.

بعضی از جوانان دستگیر شده را وادار به مصاحبه های تلویزیونی  می کند. و از آنها می خواهد که به گفته های دیکته شده که توسط بازجویان وزارت اطلاعات تعیین می شود اعتراف کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، یورش وحشیانه به تظاهرات مردم و به قتل رساندن و مجروح کردن و دستگیری تعداد زیادی از آنها و همچنین وادار کردن آنها به اعترافات تلویزیونی را محکوم می کند.

و از دبیر کل سازمان ملل و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده نقض حقوق بشر این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دكتر حجازي, فردي كه زمان مرگ ندا, در آنجا بود: يك بسيجي ندا را به قتل رساند

 

در مصاحبه پزشكي كه در محل شهادت ندا حضور داشته است ( دكتر  آرش حجازي ) با بي بي سي افشا شد كه فردي بسيجي عامل قتل ندا بوده است. به گفته وي مردم بسيجي قاتل را نيز دستگير كردند.

رسانه هاي حكومتي در روزهاي اخير به بهانه آنكه اسلحه مورد استفاده سلاح سازماني بسيج نبوده و بهانه هاي ديگر سعي در منحرف كردن افكار عمومي داشتند. مقامات انتظامي نيز شهادت وي را به تروريست ها نسبت دادند.

اما دكتر حجازي كه به تازگي توانسته است از ايران خارج شود شرح كاملي از ماجرا ارايه كرده.

به گفته وي مردم بسيجي قاتل را بلافاصله گرفتند فرد بسيجي كه اين كار را كرده بود فرياد مي كشيده :

من نميخواستم بكشمش اما چون نمي دانستند با او چه كنند كارت بسيجش را نگه داشته و خودش را رها كردند.

مردم از چهره وي نيز با موبايل تصوير برداري كردند.

وي افزوده است كه در روزهاي بعد كه مردم در محل شهادت او گل گذاشته بودند ، مقامات در آنجا زباله تخليه كرده اند.

لازم به ذكر است كه دكتر آرش حجازي مترجم آثار پائولو كوئليو نويسنده مشهور برزيلي است.

دكتر آرش حجازي , مترجم معروف آثار پائولو كوئيلو

او در ۲۸ بهمن ۱۳۴۹ به دنيا آمد و در سال ۱۳۷۵ از دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران فارغ التحصيل شد. موضوع تز دكتراي او، «تأثير قصه گويي در درمان اختلالات اضطرابي كودكان» بود.

او در سال ۱۳۷۳، رمان اندوه ماه [۱] را نوشت كه با سرمايه شخصي و در تيراژ كم منتشر شد.

سه سال بعد، در سال ۱۳۷۶، او انتشارات كاروان را تأسيس كرد و دو سال بعد، پائولو كوئليو، نويسنده مشهور برزيلي و خالق كيمياگر، او را مترجم رسمي آثارش به زبان فارسي معرفي كرد. [۲]

در سال ۱۳۸۰، او سردبيري ماهنامه فرهنگي هنري «كامياب» را بر عهده گرفت كه پس از پنج شماره انتشار، متوقف شد.

پس از «كامياب» حجازي ماهنامه جشن كتاب را منتشر كرد كه بيست شماره منتشر شد و پس از آن قالب آن تغيير كرد.

او در سال ۱۳۸۳، ده سال پس از «اندوه ماه» رمان «شاهدخت سرزمين ابديت» را منتشر كرد.

 شاهدخت سرزمين ابديت در سال ۱۳۸۴ در فهرست نهايي نامزدهاي جايزه «واو» و «منتقدان مطبوعات» قرار گرفت.

 

 

 

 

 

مجتبی خامنه ای این آقا زاده شاپور علیرضاست!

 

با کودتائی که او نقش کلیدی را در آن داشته، پایه های کرسی ولایت پدرش چنان سست شد که ممکن است سران نظام برای حفظ جمهوری اسلامی چاره‌ای جز آن نیابند که ولایت پدرش را شورائی کنند و فرماندهان سپاه را تحت کنترل بگیرند.

 

مجتبی خامنه ای کيست؟

 

چرا دولت انگليس يک ميليارد و ششصد ميليون پاوند حساب بانکی مجتبی خامنه ای در لندن را مسدود کرد؟

تهیه و تنظیم از حمید حمیدی

منبع: سکولاریزم نو

مجتبی خامنه ای، پسر سيد علی خامنه ای، را می توان تئوریسین اصلی کودتای 23 خرداد نامید. همچنین او داماد غلامعلی حداد عادل رییس سابق مجلس شورای اسلامی است. او که روابط نزدیکی با سران سپاه دارد قصد دارد با کمک آنها خود را خلیفه ایران کند و جمهوری اسلامی را به حکومت اسلامی تبدیل کند.وی، با اجرای کودتای 23 خرداد و حذف اصلاح طلبان و شخص هاشمی رفسنجانی، و با تحت فشار قرار دادن مجلس خبرگان رهبری، می خواهد بر دستگاه خلافت بنشیند و حکومت اسلامی تشکیل دهد.

او شخصی بسیار تندرو و دارای اندیشه های افراطی همچون طالبان است. او از شاگردان مصباح یزدی بوده است. ردپای او در بسیاری از پروژه های نفت دیده می شود. خبرهای مربوط به بیت رهبری گویای این نکته است که رهبری نظام تمام امیدش برای رهبری آینده را به پسرش مجتبی بسته است.

مجتبی که چهل ساله است مافیای ایثارگران و انصار را اداره می کند. مجتبی حکم اجتهاد نیز گرفته و در منابع اجتهادی و فقاهتی قم نفوذ زیادی دارد و از طرفی هم با حاج آقا خرازی قم، که رهبر معنوی و تشکیلاتی بسیاری از جریان های انصار است، روابط نزدیک دارد. بسیاری معتقدند که او به عنوان مهره وصل بیت و حزب الله عمل می کند و رد پایش در بسیاری از پروژه های حزب الله دیده می شود.

گفته می شود که رهبری نظام به او امید فراوان بسته است که تا ده سال دیگر که او پنجاه ساله می شود و موقعیت فقهی بالائی پیدا می کند جانشینی جوان و مقتدری برای خامنه ای باشد. به زودی اطلاعات بیشتری در مورد مجتبی و روابطش با حزب الله تهران و قم در پشت پرده منعکس می شود.

برای نخستین بار مهدی کروبی در جریان انتخابات دورهء نهم ریاست جمهوری به نقش مجتبی خامنه ای و سپاه در تقلب برای پیروزی احمدی نژاد اشاره کرد.

گزارش روزنامه گاردین را بخوانیم:

«مجتبی خامنه ای را بیشتر بشناسیم! او کلید دار و دروازه بان بیت رهبری و مرد پشت پرده ی تمام ماجراهای اخیر (و 4 سال پیش) است.

به گفته دیپلمات ها، این اوست که دستور می دهد تا تظاهرات سرکوب شود و نیروها به مردم بی دفاع حمله کنند.

مجتبی خامنه ای احمدی نژاد را می چرخاند و باعث و بانی انتخاب او هم در چهار سال پیش هم او بود. (این موضوع را آقای مهدی کروبی در آن زمان افشا کرد). گفته می شود مجتبی بیشتر از پدرش بنیادگرا ست. برخی در ایران بر این باورند که آیت الله علی خامنه ای، مجتبی را برای جانشینی خود آماده می کند.

البته این برعهده مجلس خبرگان است که رهبر یا شورای رهبری انتخاب کند، اما آیت الله خمینی در زمان حیاتش خود علی خامنه ای را بدون مجلس خبرگان به «رهبری» نصب کرد. اما جای پرسش بسیار است که خامنه ای نیز بتواند با دور زدن مجلس خبرگان رهبر انتصاب کند. (به ویژه حالا که مردم او را مسئول قتل های چند روز اخیر می دانند و با پشتیبانی صریح از احمدی نژاد بخشی از باند احمدی نژاد و شرکا گردید و این بیطرف بودن مقام رهبری را عملا از بین برد).

امروز شعارهای دولتی پیرامون علی خامنه ای اغلب شعار “علی، علی ما ست!” می باشد تا این علی را با حضرت علی پیوند بزنند. و می دانیم که حضرت علی پسرش امام حسن را به جانشینی خود انتخاب کرد! یکی از اساتید دانشگاه سنت آندرو، دکتر علی انصاری، می گوید این روزها همه جا صحبت از “مجتبی خامنه ای” است و جانشینی او. همین استاد اضافه می کند که او خود را دراز مدت برای چنین مقامی آماده می کند». (مقاله گاردین اینجا ختم می شود).

اما مسائل دیگری هم در میان است که نام مجتبی را بیشتر سر زبانها انداخته است. او را مرد یک میلیارد و ششصد میلیون دلاری می نامند. چون چند هفته پیش دولت انگلیس ناگهان اعلام کرد که سپردهء یک حساب بانکی به مبلغ 976.110.00 پوند انگلیس را مسدود کرده است.

این کار ظاهراً به درخواست اتحادیهء اروپا انجام گرفت اما در نهان گفته می شود چون این مبلغ به شخص مجتبی خامنه ای تعلق داشت و حساب صد امام و صندوق بیت امام و دیگر پول های دریافتی بیت به این حساب واریز می شده و اغلب خریدهای وسائل سرکوب، از جمله یونیفرم های فضائی – هالیوودی ِ پلیس و باتون و سلاح های دیگر و موتور سیکلت لباس شخصی ها و بسیجی ها و غیره، همه از این حساب برداشت می شده، دولت انگلیس برای همین این حساب را مسدود کرده است. گفته می شود خشم شدید و بی سابقه آیت الله خامنه ای هم از انگلیس در نماز جمعه برای همین بوده است.

در واقع، در میان خبرهای داغ این روزها خبر مسدود شدن یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از دارایی های ایران در بریتانیا تا حدی توجه زیادی را برنيانگيخت.

اما آن چه در زیر می خوانید پشت پردهء این خبر و علت اصلی عصبانیت خامنه ای از دولت انگلیس و احضار سفیر ایران به وزارت خارجه دولت بریتانیا می باشد. حساب بانکی به نام مجتبی خامنه ای پسر رهبر انقلاب، در یکی از بانک های لندن به مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون دلار وجود داشت که با پیگیری های تعدادی از ایرانیان و فشار اتحادیهء اروپا به دولت انگلیس مبنی بر اینکه این پول متعلق به مردم ایران است و باید توقیف شود از یک ماه پیش شروع شد.

دولت انگلیس بخاطر روابط اقتصادی با خانواده خامنه ای تمایل به توقیف این پول را نداشت که عده ای موفق شدند با اقدام های قانونی کار را روز ۲۳ خرداد به اتمام برسانند. این پول هم اکنون به نام ملت ایران بلوکه شده است.

با آنکه دولت انگلیس از مدت ها پیش اطلاع داشت که این حساب بانکی متعلق به کیست اما بهانه ای قانونی برای کنترل آن نداشت، که با فاش شدن نقش مجتبی خامنه ای در کودتای انتخاباتی اخیر، این مجوز پیدا شد.

در ضمن تعداد زیادی از وابستگان به بیت رهبری یا اشخاص حقیقی نزدیک به آقای خامنه ای میلیاردها دلار به اسامی مختلف در بانکهای کشورهای اروپایی حساب دارند... از جمله می توان در بانکی در آلمان مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار به نام مجتبی تهرانی و یا ۷۴۰ میلیون دلار به نام فردی به اسم شوجونی و غیره اشاره کرد... گفتنی ست تلاش ها برای توقیف کل این پول ها که بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار می باشد و توسط فروش نفت و دریافت حق کمیسیون به دست آمده است ادامه دارد و در حال پیگیری است...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکس یکی از فرماندهان جنایتکار بسیج

 

 

عکس متعلق به یکی از فرماندهان بسیج بنام "دکتر رضايی" است که فرماندهی بسیجیان گروه ذوالفقار را برعهده دارد.

این مزدور جنایتکار شخصا در درگیریهای شنبه گذشته تهران حضور داشته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

 

http://www.petitiononline.com/akcriems/petition.html

از آنجا که بر اساس قانون اساسی رژیم اسلامی حاکم بر ایران، علی خامنه ای رهبر این رژیم به عنوان "ولایت مطلقه فقیه" اختیارات نامحدود دارد و احکام او لازم الاجراست، هیچ نیرویی توان مقابله با خواست او را در این کشور ندارد.

بر این پایه، علی خامنه ای به عنوان یک رهبر خودکامه، بی اعتنا به جان و مال و ناموس مردم ایران، دیوانه وار بر این کشور فرمان می راند و به یاری ایادی سرکوبگر خود روز به روز بر شمار شکنجه دیدگان و کشته شدگان این سرزمین می افزاید. او دیکتاتوری است که با سیاست های نادرست و سرکوب هر صدای مخالف خود، کشور ما را در آستانه ویرانی کامل قرار داده است.

این خفقان و سرکوب های وحشیانه موجب شده که فریاد گروههای معترض اعم از کارگران، معلمان، دانشجویان، نویسندگان و وبلاگ نویسان راه به جایی نبرد و هر روز بر شمار شکنجه شدگان و اعدامیان در زندان ها که تنها به دلیل اختلاف عقیده و مخالفت با مشی و عملکرد مسئولان این رژیم بازداشت شده و در زندان به سر می برند، افزوده گردد.

از این رو ما امضا کنندگان زیر، با توجه به حکمی که آن دادگاه محترم در باره "عمر البشیر" رهبر جنایتکار سودان صادر کرده است، خواهان رسیدگی به جنایات علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و صدور حکم مقتضی برای وی هستیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2 دانشجوی دانشکده نفت اهواز ربوده شدند

 

خبرنامه امیرکبیر: در پی اعتراضات دانشجویان دانشکده نفت اهواز به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دوتن از دانشجویان دانشکده نفت اهواز به نام های حسین رحیمی و امین نیک زاده توسط افراد ناشناس ربوده شدند.

پس از اقدام، دانشجویان این دانشکده نفت در مقابل درب اصلی دانشگاه دست به تحصن زده و خواستار آزادی امین نیک زاده و حسین رحیمی شدند.

امین نیک زاده از فعالین انجمن اسلامی دانشجویان و حسین رحیمی از فعالین انجمن علمی دانشجویی هستند که به هنگام خروج از دانشگاه ربوده شدند.

بنابرگفته دانشجویان یک دانشجوی بسیجی زمان خروج این دو دانشجو از دانشگاه را گزارش کرده است که وی از شب گذشته در اتاق حراست دانشگاه به همراه رئیس بسیج و رییس جامعه اسلامی دانشگاه تحت مراقبت قرار دارند.

دانشجویان دانشکده نفت اعلام کردند که تا زمان آزادی این ۲ دانشجو به تحصن خود در مقابل دفتر حراست دانشگاه ادامه خواهند داد.

شب گذشته در ساعت ۳ بامداد، معاون سیاسی استانداری خوزستان در جمع دانشجویان متحصن حضور یافت و اذعان کرد که نیک زاده و رحیمی توسط سپاه بازداشت شده اند.

وی مدعی شد که نیروهای سپاه برای این کار حکم قضایی داشته اند اما دانشجویان متحصن، بازداشت این ۲ دانشجو را بیشتر شبیه به آدم ربایی و غیر قانونی می دانند. به گفته ی دوستان امین نیک زاده که به هنگام بازداشت با او بوده اند به امین نیک زاده هیچ حکم جلبی نشان داده نشده است و جرم او تفهیم نشده است.

همچنین دانشجویان در اعتراض به بازداشت این ۲ دانشجو امروز بر سر جلسه امتحان حاضر نشده و اعلام کردند تا زمان آزادی این ۲ دانشجو در جلسات امتحان حضور نخواهند یافت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گزارش بازداشت صدها دانشجو طی ۲ هفته گذشته

 

خبرنامه اميركبير: پس از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري و اعتراضات مردم تهران و شهرهاي ديگر كشور، بیش از ۵۰۰ تن از فعالين مدني، فعالان حقوق بشر و زنان و نيز جمع كثيري از روزنامه نگاران و فعالان سياسي بازداشت شدند.

 فعالان دانشجویی و نيز دانشجويان دانشگاه هاي كشور نيز از جمله اقشاري بودند كه از اين امواج سركوب بي نصيب نماندند.

بگونه اي كه با اعلام نتايج انتخابات، اعتراضات گسترده دانشجويان دانشگاه هاي مختلف بطور مسالمت آميز آغاز شد. اما اين اعتراضات از سوي نيروي هاي لباس شخصي و انصار حزب الله كه مستقيماً توسط نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي كشور حمايت مي شدند، و از خشونت آميز ترين سلاح هاي گرم و سرد بهره مي بردند، به وحشيانه ترين شكل ممكن سركوب گرديد.

حمله وحشيانه نيروهاي انصار حزب الله و بسیج به همراهی نیروی ضدشورش به خوابگاه كوي دانشگاه تهران در يكشنبه شب، ۲۴ خرداد ماه، حمله نیروهای انتظامی به كوي دانشگاه اصفهان و وادار کردن دانشجویان به انجام اعمال تحقیرآمیز، حمله به كوي دانشگاه شيراز، حمله به خوابگاه هاي دانشگاه كرمانشاه، حمله وحشيانه به دانشجويان دانشگاه بابل، سمنان، قزوين و نيز دهها دانشگاه ديگر كشور از جمله ابعاد وحشيانه سركوبي دانشگاه هاي كشور، تنها پس از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوري بود.

در تهاجم به دانشگاه هاي كشور و طی ۲ هفته گذشته، جمعا صدها دانشجو با سلاح گرم مجروح، صدها دانشجوي ديگر ربوده و بازداشت و چندین دانشجو نيز به شهادت رسیدند.

مطابق با خبرهاي دريافتي، ناصر اميرن‍ژاد دانشجوي رشته هوا و فضاي دانشگاه تهران، دانشجوئي است كه در اثر واقعه حمله نيروهاي انصار به كوي دانشگاه تهران به شهادت رسيد و هفته گذشته پيكر وي در ياسوج تشييع شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر کیانوش آسا دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی از دانشگاه علم و صنعت اهل کرمانشاه یکی دیگر از دانشجویان است که در روز ۲۵ خرداد ماه به شهادت رسید. هم چنين مصطفي غنيان دانشجوي ديگري است كه خارج از دانشگاه و در منزل به ضرب گلوله نيروهاي لباس شخصي به شهادت رسيد.

دانشجوي ديگري نيز در خوابگاه دانشگاه اصفهان بر اثر اصابت گلوله به گردن در دم جان سپرد.

ندا آقاسلطان دانشجوی رشته فلسفه نیز دیگر دانشجویی است که فیلم شهادت وی دنیا را تکان داد.

 هم چنين در اثر اين حملات وحشيانه حال بسياري از دانشجويان بستري شده در بيمارستانها نيز نا مساعد گزارش شده است.

دهها دانشجوي دانشگاه تهران در بيمارستان شريعتي بستري هستند و برخي از آنان بدليل اصابت گلوله به سر و گردن دچار جراحت هاي شديد و جبران ناپذيري شده اند.

چند دانشجو نيز بر اثر اصابت گلوله ي نيروهاي بسيج بينائي خود را از دست خواهند داد.

 هم چنين اشكان ذهابيان دانشجوي دانشگاه بابل نيز بر اثر يورش وحشيانه نيروهاي انصار حزب الله در بيمارستان در حالت اغما بسر مي برد.

هم چنين در اين رابطه، اعتراضات اساتيد دانشگاه نيز در خورد توجه است.

اساتيد دانشگاه هاي مختلف دانشگاه هاي تهران، پس از رخ داد فاجعه كوي دانشگاه تهران، با تحصن در مقابل مسجد دانشگاه به اين وحشيگري آشكار اعتراض كردند. در اين رابطه اساتيد بسياري در قالب امضاي بيانيه هاي مختلف و طومارهاي اعتراضي، مراتب انزجار خود را از خشونت ها و نيز نتايج نادرست انتخابات اعلام كردند. از سوي ديگر نيروهاي امينتي نيز در مقابل اقدام به تهديد شديد و ارعاب اساتيد و حتي بازداشت شمار قابل توجهي از آنان نمودند.

بازداشت اساتيد دانشگاه هاي همدان و دانشگاه بين المللي قزوين از جمله اين موارد است. هم چنين طي چند روز گذشته ۷۰ تن از اساتيدي كه براي ديدار با ميرحسين موسوي رفته بودند بطور دسته جمعي بازداشت شدند اما اکثر آنها پس از ساعتی آزاد شدند.

 گرچه بنابر گزارش ها در طی ۲ هفته گذشته حداقل ۴۰۰ دانشجو بازداشت شدند اما به دلیل گستردگی سرکوب دانشجویان و شرایط پیش آمده و قطع ارتباطات آمار و مشخصات بسیاری از حملات صورت گرفته علیه دانشجویان تاکنون مشخص نشده است. در شب حمله به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه های شیراز و اصفهان صدها دانشجو بازداشت شدند که پس از یک شب آزاد شدند. با احتساب شمار بازداشت دانشجويان در آن وقایع، شمار دانشجویان بازداشت شده طی ۲ هفته گذشته به بیش از هزار نفر خواهد رسید.

 اسامي زير به تفكيك دانشگاه ها، تنها نام كساني است كه اخبار بازداشت آنها منتشر شده است.

 دانشگاه تهران:

 احمد احمديان، اسکندري، امين افضلي، وحيد اناري، محمد بلوردي، حسين حامدي، محسن حبيبي مظاهري، نويد حقدادي، محمدرضا حکمي ، کاظم رحيمي، مرتضي رضاخاني، ميثم زارعي، امين سميعي، بهرام شعباني، عليرضا شيخي، ابراهيم عزيزي، سياوش فياض، سيد حسين ميرزاده، حسين نوبخت، جواد يزدانفر، حبيب خدنگي، سهراب احديان، رضا ارکوازي، کريم امامي، محمد حسين امامي، الهه ايمانيان، روح الله باقري، فرهاد بينازاده، ايمان پورطهماسب، عزت تربتي، سميه توحيدلو،ياسر جعفري، ميلاد چگيني، محمدرضا حدآبادي،سيد جواد حسيني، فرشيد حيدري زمين، بهنام خدابنده لو، محمد خوانساري، محمد داوديان، محمود دلبري، علي راعي، اميد رضايي، علي رفاهي، سيف الله رمضاني، ابراهيم زاهديان، ناصر زماني، مجيد سپهوند، حنيف سليمي، محمد باقر شعبان پور، حامد شيخ عليشاهي، ايمان شيدايي، فرهاد شيراحمد، سامان صاحب جلالي،فرحان صادق پور، فرشاد طاهري،غمديده، حمزه فراتي راد، اسماعيل قرباني، محمد کريمي، عرفان محمدي، محسن آزموده، پيام پورنگ، مرتضي جانبازي، حاجي پور، آدرین جلالی، سهراب احمدي، رضا زينلي، صمد مهرعلي تبار

دانشگاه اميركبير:

پدرام رفعتی، هادی پلاور، مجتبی علیجانی، بيتا صميمي زاد، امیرحسین استیری، آدرين جلالي، ميترا عالي، احمد جابری

دانشجويان محروم از تحصيل:

ضياء نبوي (دبير شوراي دفاع از حق تحصيل)، علیرضا خوشبخت (دانشجوي محروم از تحصيل)، زهرا توحیدی (دانشجوي محروم از تحصيل)، پيمان عارف (دانشجوي محروم از تحصيل)، شيوا نظر آهاري

دانشگاه آزاد:

امیر کلهر (دانشجوی دانشگاه آزاد کرج)، حسام نصیری (دانشگاه آزاد تهران مركز)، علي بيكس (دانشجوي دكتراي رشته تاريخ دانشگاه آزاد)، مجتبی محمدیان (دانشگاه آزاد بابل)

دانشگاه مازندران و دانشگاه صنعتي نوشيرواني بابل:

سیاوش سلیمی نژاد، محسن برزگر، ایمان صدیقی، حسام الدین باقری، علیرضا کیانی، میلاد حسینی کشتان، علی نظری، اشکان ذهابیان، علی دنیاری، رحمان یعقوبی، مازیار یزدانی، علی عباسی، شوانه مریخی، محسن برزگر، محمد علمی، نيما نحوي، حمیدرضا جهان تیغ، مرجان فیاضی و سوگند علیخواه،

دانشگاه كرمانشاه:

سیامند غیاثی و محمد جعفری و بازداشت چندين فعال دانشجوئي ديگر

دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين:

پیام حیدر قزوینی، نسیم ریاحی، مجتبی رحیمی، عطا رشیدی،

اساتید دانشگاه : حسین رئیسیان، فضلی، درویش، ایمانی، البرزی

دانشگاه بوعلي همدان:

سياوش حاتم، حجت بختياري، مهدي مسافر، پوريا شريفيان، رضا جعفريان، مصطفي مهدي زاده و امين نظري (عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت)، محمد صيادي

دانشگاه تربیت معلم:

سجاد بازوند، ناصح فریدی (فارغ التحصیل)

دانشگاه سمنان:

بازداشت ۲۵ دانشجوي اين دانشگاه پس از تجمع اعتراضي

دانشگاه فردوسي مشهد:

رضا لطفي

دانشگاه هرمزگان:

علی شجاعی

دانشگاه شيراز:

اسماعیل جلیلوند، حمدالله نامجو

دانشگاه علامه طباطبائي:

 مجيد دري

دانشگاه نفت اهواز:

 حسین رحیمی و امین نیک زاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تزریق آمپولهای مشکوک به آیت الله بروجردی در زندان

 

خبرگزاری هرانا: مسئولان زندان مرکزی یزد کماکان از ملاقات آقای بروجردی با وکلای خود جلوگیری می کنند همچنین گزارشها از وضعیت نگران کننده ایشان کماکان ادامه دارد.

روز 4 شنبه مورخ 13 خرداد 1388، خانم دكتر گيتي پورفاضل، نايب رئيس كميسون حقوق بشر كانون وكلاي دادگستري تهران، به همراه خانواده آقاي بروجردي به زندان مركزي يزد مراجعه نمود تا ضمن دريافت وكالت نامه رسمي از آقاي بروجردي براي پيگيري قضائي و ملاحظه پرونده ايشان، وضعيت نگران کننده اين روحاني زنداني را نيز از نزديك ملاحظه نمايد كه متاسفانه، با وجود چندين ساعت انتظار و مذاكره با مسئولين زندان مذكور، اجازه ملاقات به وي داده نشد.

همچنين بنابر گزارشات دریافتی،‌ طي دو هفته اخير، در دو نوبت مامورين با همراهی دكتر ولي زارع (رئيس بهداري زندان مركزي يزد) با اجبار اقدام به تزریق آمپولهای نامعلومی به ایشان نموده اند، نزدیکان این روحانی عنوان می دارند آمپولهای تزریق شده خاصیت آسیب وارد نمودن به روان و اعصاب را دارد. همچنین گزارش شده است مجدداً این زندانی عقیدتی برای انجام مصاحبه با رسانه های دولتی تحت فشار مضاعف قرار گرفته است.

منبع خبر : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی تعدادی از زخمی شدگان که مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند

 

بنابه گزارشات رسیده ، یکی از دانشجویان رشتۀ  اقتصاد بنام علی محمود نصب  روز جهارشنبه  که مورد اصابت 2 گلولۀ پاسدارن قرار گرفته بود وو بشدت مجروح شده بود  توسط پاسداران دستگیر و به نقطۀ نامعلومی منتقل شد .

دانشجوی مفقود شده علی محمود نصب در تاریخ 27 خرداد ماه در اعتراضات گسترده ای که در  خیابان ونک روی داده بود شرکت داشت.

که پس از گذشت مدتی مورد هجوم گارد ویژه و بسیج و لباس شخصیها قرار می گیرند پاسداران به سمت جوانان معترض آتش می گشایند که او مورد اصابت 2 گلوله قرار می گیرد. گلولۀ او به پای راست و گلولۀ دوم به کمر وی اصابت می کند دوستان او که قصد خارج کردن علی را داشتند با شلیک پاسداران مواجه می شوند. بنابه گفتۀ شاهدان عینی او توسط پاسداران دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شد. آقای محمود نصب اهل لاهیجان میباشد.

اسامی تعداد از زخمی شدگان اخیر  که مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند به قرار زیر می باشد:

کیوان  ز. 18 ساله 28 خرداد ماه در خیابان لیلی از ناحیه بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او از ترس دستگیری به بیمارستان مراجعه نکرده است و در خانه با وسائل اولیه مداوا می شود

فرزانه  و. م. 26 ساله ،خانه دار ، او رهگذری بود که د ر خیابان امیر آباد بالاتر از تقاطع جلال ال احمد از ناحیۀ کتف مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او بخاطر ترس از دستگیری د رمنزل مورد مداوا قرار گرفت.

ما اسامی کامل افراد فوق را در اختیار داریم ولی برای حفظ امنیت آنها از انتشار نام کامل آنها خوداری می کنیم ولی اسامی کامل افراد فوق  را در اختیار سازمانهای حقوق بشری قرار خواهیم داد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،آتش گشودند به اعتراضات مردم در تهران و شهرستانها که منجر به مرگ  و زخمی شدند تعداد بیشماری شده است را محکوم می کند. و از مراجع بین المللی خواستار دخالت برای پایان داد به کشتار مردم ایران است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

كشف چهار صندوق راي در شيراز

 

دست كم چهار صندوق راي در كتابخانه مركزي شيراز كشف شد.امروز چهارشنبه 10 تير، در جريان بازديد «محمدرضا رضازاده، استاندار فارس و آيه الله ايماني،امام جمعه شيراز» و خبرنگاران روزنامه هاي محلي شيراز از عمليات احداث ساختمان كتابخانه مركزي شيراز،چهار صندوق راي در ساختمان نيمه كاره كتابخانه كشف شد.

استاندار فارس پس از مواجه شدن خبرنگاران با اين صندوق ها از آن ها خواست كه به اين موضوع در رسانه ها اشاره اي نكنند.او اين صندوق ها را جزو «اسناد ملي» اعلام كرد.

ساختمان نيمه كاره كتابخانه مركزي شيراز كه شعبه اي از كتابخانه ملي است در نزديكي تالار حافظ شيراز(چهار راه حافظيه)قرار دارد.

صندوق هاي راي در حالي كشف شده اند كه بنا بر قوانين انتخابات،پس از پايان شمارش آرا، صندوق ها بايد به تهران فرستاده شده باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لیست یکصد نفره از اسامی شهروندان بازداشتی

 

فعالان حقوق بشر در ایران

لیست ذیل دربرگیرنده اسامی و مشخصات یکصد تن از شهروندان معترض بازداشت شده روزهای اخیر در شهر تهران است.

1. ابراهیم نظری - فرزند بهرامعلی - زندان اوین

2. احسان بهروز - فرزند محمود - زندان اوین

3. احسان دهقانی شنبه - فرزند حسین - زندان اوین

4. احمد قربان زاده - فرزند صادق - زندان اوین

5. احمد ولی زاده - فرزند قنبرعلی زندان اوین

6. اکرم کبیری - فرزند محمد علی - بازداشت شده در 1388/3/25 - زندان اوین - لیسانس - متاهل - خانه دار

7. امید مهر اندیش - بازداشت شده در 1388/3/30- زندان اوین - دانشجو

8. امیدرضا سردار زاده - بازداشت شده در 1388/4/1- محل نگهداری نامعلوم - دارای سابقه بازداشت مشابه در خردادماه 78

9. امیر احمدی - فرزند یونس - زندان اوین

10. امیر محجوبی - فرزند محسن - زندان اوین

11. امین مرادی - فرزند منوچهر-زندان اوین

12. ایمان بصیری راسته- فرزند عباس-زندان اوین

13. ایمان ثفقت- فرزند محسن- زندان اوین

14. بتول قربانزاده- فرزند پرویز- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - فوق دیپلم - مجرد - گرافیست

15. بهروز فرزادی - فرزند شیرزاد - بازداشت شده در تاریخ 1388/4/1 در میدان هفت تیر - زندان اوین

16. بهنام عظیمی کنده - فرزند گل محمد - زندان اوین

17. پیمان قدیمی - فرزند محمد حسین - زندان اوین

18. حامد احسانی تبار - فرزند غلامعلی - زندان اوین

19. حامد ایرانیان - فرزند محمد - زندان اوین

20. حامد عبدلی - فرزند اکبر - زندان اوین

21. حسین احمدی - فرزند حسین - زندان اوین

22. حسین بیگلر حسنی - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/31 - زندان اوین - دانشجو

23. حسین زینلی سرلیه - فرزند محمد - زندان اوین

24. حمید قزوینی - فرزند صمد - زندان اوین

25. حمید کارخانه - فرزند امان الله - زندان اوین

26. حمیدرضا محمدوالی - فرزند مسعود - زندان اوین

27. حمیدرضا نصیر پور - فرزند علی - زندان اوین

28. داود حیدری - فرزند صالح- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 - زندان اوین

29. داوود قهرمانی - فرزند یوسف - زندان اوین

30. رامین رویگردان - فرزند نبی الله - زندان اوین

31. رامین ساری اصلانی - فرزند افشین - زندان اوین

32. رامین سلیمان زاده مقدم - فرزند محمود - زندان اوین

33. رضا مرادی - فرزند رستم - زندان اوین

34. زهرا صادق زاده حلاج - فرزند احمد - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/27- زندان اوین - سیکل - متاهل - خانه دار

35. زینب کریمی بیوک بلوغ - فرزند حسین - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/22 - زندان اوین - دیپلم-متاهل - خانه دار

36. سارا رنجبری - فرزند حسن- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/24- زندان اوین - دانشجو - مجرد- دانشجو

37. سمیه لقایی- فرزند علیار - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - لیسانس - مجرد - دانشجو

38. سوسن آل آقا - فرزند ناصر- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 در میدان انقلاب - زندان اوین - دانشجو - مجرد - دانشجو

39. سید آرمین میر خواجه الدین - فرزند سیدجمال - زندان اوین

40. سید محمد رئوف صفاری - فرزند سید احمد - زندان اوین

41. سید هادی شاه ولایتی - فرزند سید احمد - زندان اوین

42. شاهین رجب زاده منفرد - زندان اوین - دانشجو

43. شاهین میرزایی - فرزند علی همت - زندان اوین

44. شمس الله میانه دری - فرزند فرمان - زندان اوین

45. شهاب حسارات - فرزند محمد علی - زندان اوین

46. صابر امیری - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/31 در میدان 7 تیر - محل بازداشت نامعلوم

47. صدیقه گلشن لطفی- فرزند بهمن - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - دیپلم - مجرد - حسابدار

48. عاطفه نصیری - فرزند فضل الله - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - لیسانس - متاهل - شاغل در کتابفروشی

49. علی افشار - فرزند خدابخش - زندان اوین

50. علی حبیبی - فرزند حنیف - زندان اوین

51. علیرضا جمال اسفرجانی نژاد - فرزند محمد حسین - زندان اوین

52. فاطمه خواجه نصیری - فرزند جواد - بازداشت در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - دیپلم - مجرد - دانشجو

53. فرزانه رنجبری - فرزند خلیل - بازداشت در تاریخ 1388/3/25 - زندان اوین - دیپلم - متاهل - خانه دار

54. فرناز کمانی - فرزند اسماعیل - بازداشت در تاریخ 1388/3/30 - زندان اوین - دانشجو - مجرد - دانشجو

55. فهیمه رمضانی افشار - فرزند حسن - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 - زندان اوین - دیپلم - متاهل - شاغل در تولیدی چاپ پارچه

56. کامران ایروانی - فرزند بهرام - زندان اوین

57. کامران برهانی - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 - بهارستان - بند 209

58. کرامت الله زارعیان جهرمی - فرزند فرج - زندان اوین

59. کیوان راوی- فرزند کیومرث - زندان اوین

60. لیلا سلمانی پور - فرزند احمد - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - فوق دیپلم - مجرد - طراح لباس

61. مجتبی محمدیان - بازداشت شده در تاریخ 1388/4/4 - زندان اوین

62. مجید اسلامی - فرزند غدیر - زندان اوین

63. مجید زین العابدین - فرزند داود - زندان اوین

64. مجید عسگری - فرزند محمود - زندان اوین

65. مجید معتمد زاده - فرزند علی اکبر - زندان اوین

66. مجید وهاب - فرزند بیرامعلی - زندان اوین

67. محرمعلی افشاری - فرزند مسعود - زندان اوین

68. محسن بابایی- فرزند رجبعلی - زندان اوین

69. محسن لطیفیان - فرزند محمد مهدی - زندان اوین

70. محسن نوروزی مازندرانی نژاد - فرزند حسین - زندان اوین

71. محمد اسماعیل حق پرست- بازداشت شده در تاریخ 1388/4/1 در میدان 7 تیر - زندان اوین - دانشجوي روزنامه نگاري دانشگاه آزاد

72. محمد باقر بخشی- فرزند ارسلان - زندان اوین

73. محمد بدیعی- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 در حوالي خيابان بهبودي - زندان اوین - 17 ساله

74. محمد جواد مهردادیان - فرزند ماشاالله - زندان اوین

75. محمد حاجی زاده - فرزند حسین- زندان اوین

76. محمد حسن گل پسند- فرزند اسماعیل- زندان اوین

77. محمد حسین حسینی- فرزند علی اکبر- زندان اوین

78. محمد درمناکی فراهانی- بازداشت شده در تاریخ 1388/4/4 در میدان بهارستان - زندان اوین

79. محمد رضوانی ناظری- فرزند محمد امیر - زندان اوین

80. محمد مهدی یوسفی - فرزند محمد - زندان اوین

81. محمد میراحمد - فرزند حسین - زندان اوین

82. محمدرضا بیات - فرزند محمود - زندان اوین

83. محمدرضا کاویانی - فرزند محمد حسن - زندان اوین

84. محمدرضا کوهینی تفرشی - فرزند ماشاالله - زندان اوین

85. محمدرضا مرادی مجاهد- فرزند مسعود - زندان اوین

86. محمدعلی ولی زاده - فرزند قنبرعلی - زندان اوین

87. مرضیه بهرامی کوشکی - فرزند نوروزعلی- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 - زندان اوین - دیپلم - مجرد- شاغل در کتابفروشی

88. مریم محمدی - فرزند محمد- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30- زندان اوین - دانشجو - متاهل - دانشجو

89. مصطفی شجری - فرزند حسن - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 در میدان انقلاب - زندان اوین

90. مصطفی فتاحی - فعال دانشجویی - محل نگهداری نامعلوم

91. مهتاب آجودانی - فرزند مهدی - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/26- زندان اوین - دیپلم - متاهل - خانه دار

92. مهدی درویشی - عضو ستاد مركزي مهندس موسوي - محل نگهداری نامعلوم

93. مهدی رجب سلوکات - فرزند جلیل - زندان اوین

94. میثم محمدحسن نقاش - فرزند محمد تقی - زندان اوین

95. میلاد قریبیان - فرزند محمود - زندان اوین

96. نوید احدی- بازداشت شده در تاریخ 1388/3/30 در خیابان جیحون - زندان گوهردشت

97. وحید جراحی - بازداشت شده در تاریخ 1388/3/24 در میدان فاطمی - زندان اوین

98. وحید محمدی - فرزند موسی - زندان اوین

99. وحید نوری - فرزند دوستعلی - زندان اوین

100. یعقوب شائولیان - فرزند یوسف - زندان اوین

• لیست های تکمیلی منتشر خواهد شد.



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دستگیرشدگان تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند

 

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از زندان های مختلف حاکی از آن است که هزاران زندانی از دستگیر شدگان اخیر تحت شکنجه های وحشیانه قرار دارند و جان آنها در معرض خطر جدی است.

گزارشات رسیده از زندانها حاکی از شکنجه ها ی وحشیانه دستگیر شدگان اخیر است که در مواردی جوانان دستگیر شده زیر شکنجه جان باخته اند و تحت عنوان اینکه در درگیری خیابانی به قتل رسیده اند اجساد آنها به پزشک قانونی منتقل می شود. بنابه گفتۀ کسانی که اخیرا از بازداشتگاهها آزاد شده اند.

جوانان دستگیر شده از بدو دستگیری آماج ضربات باتوم ،مشت و لگد که اکثرا به سر آنها کوبیده می شود قرار می گیرد.

آنها با چشم های بسته به بازداشتگاههایی برده می شوند که هنگام ورود در 2 طرف راهروها افرادی قرار دارند که با وحشیانه ترین شیوه جوانان دستگیر شده را آماج باتومهای خود قرار میدهند. ضربات باتوم به سر صورت و جاهای حساس بدن کوبیده می شود که منجر به شکستن سر، بینی، دستها، پاهای و شکاف برداشتن صورت جوانان دستگیر می شود.

سپس آنها را به سلولهایی هدایت می کنند که مملو از دستگیر شدگان می باشند فضای بسیار محدود سلولها که زندانیان بطور نوبتی و فقط 4 ساعت می توانند استراحت کنند. برای تحت فشار و مورد تحقیرقرار داد آنها از رفتن به دستشوئی محروم هستند و آنها در سلول خود مجبور به دستشوئی می شوند.

از طرفی دیگر بازجوئیها بسیار طولانی و بعضا به مدت 8 ساعت در روز طول می کشد. در حین بازجوئیها شکنجه های جسمی و روحی وحشیانه می باشد و در مواردی آنهایی که به اتاق بازجوئی برده می شوند به سلول بازگردانده نمی شود و این بدین معنی است که در حین شکنجه یا به قتل رسیده و یا وضعیت جسمی آنها بسیار وخیم می باشد.بازجویان برگه هایی در مقابل بازداشت شدگان قرار میدهند و از آنها می خواهند که آنها را امضاء کنند. در این برگها نوشته شده که مسجد را آتش زدند ، ماشینها را آتش زدند ،بسیجی ها را به قتل رسانده اند و اینکه از خارج به آنها گفته شده که در اعتراضات شرکت کنند و اقدام به تخریب کنند .

حسن زارع دهنوی وروسای بازپرسی امنیت 1،2و 3 ماندد حیدری فرد ، حسینی ، راسخ و موسوی در زندان اوین مستقر شدند.و این افراد در اتاقهای بازجوئی دستگیر شدگان حاضر می شوند و دستگیرشدگان اخیر را تهدید می کنند که باید این برگها با اتهامات فوق را بپذیرند. بخصوص آنهایی که در معابر دستگیر شدند و قصد آزادی آنها را دارند. در موارد متعدد آنها را تهدید می کنند که اگر امضاء نکنند همین جا می مانند و تا به حال هم کسی نمدانید که شماها کجا هستید،ما شما را می کشیم و می گوییم که در اعتراضات خیابانی به قتل رسیده اید.

تعداد بازداشت شدگان در زندان اوین که به چند هزار می رسند و ما در اینجا لیست اسامی تعداد دیگری از دستگیر شدگان اخیر را به سازمانهای حقوق بشر ارسال و به اطلاع عموم می رسانیم

1- دانيال اميري 23 ساله شنبه 30 خرداد در ميدان انقلاب بازداشت وابتدا به آگاهي شاپور وبعد از سه روز به اوين منتقل شده

2- مهدي ذوالقدر 29 ساله دوشنبه 1 تير در ميدان هفت تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

3- سهراب سليمي 25 ساله شنبه 30 خرداد در پارك اوستا مابين انقلاب و آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

4- علي سليماني نژاد 18 ساله محصل سه شنبه 26 خرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

-5 آرش علوي 27 ساله چهارشنبه 27 خرداد در سعادت آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

6- محمود حميدي 25 ساله دوشنبه 25 خرداد در ونك دستگير و به اوين منتقل شده

7- بهروز مصطفوي 20 ساله دانشجو شنبه 30 خرداد در آزادي دستگير و به اوين منتقل شده

8- سيد رضا موسوي 19 ساله شنبه 30 خرداد در اميرآباد دستگير و به اوين منتقل شده

9- محسن بيگي 30 ساله يكشنبه 31 خرداد در پاسگاه نعمت آباد دستگير و مكان نگهداري وي نامشخص

10- ناصر صمدي 24 ساله يكشنبه 24 خرداد در ونك دستگير و به اوين منتقل شده

11- عرفان اسدي چهارشنبه 27 خرداد در ونك دستگير و مكان نگهداري وي نامشخص

12- صادق محمدي پور 25 ساله پنجشنبه 4 تير در ولي عصر دستگير و مكان نگهداري وي نامشخص

13- حامد اسماعيلي 19 ساله دانشجو چهارشنبه 3 تير در بهارستان دستگير و مكان نگهداري وي نامشخص

14- وحيد كاووسي 24 ساله شنبه 30 خرداد در آذربايجان (نواب)دستگير و به اوين منتقل شده

15- ياسين برزگر 22 ساله شنبه 30 خرداد در ازادي دستگير و به اوين منتقل شده

16- سينا افشار 23 ساله دوشنبه 25 خرداد در ونك دستگير و به اوين منتقل شده

وضعیت و شرایط بازداشت شدگان در سایر زندانها و شهرستانها وخیم تر می باشد و جان دستگیر شدگان در معرض خطر جدی قرار دارند. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن است که زمینه سازی لازم برای اعدام دستگیر شدگان در حال انجام شدن است . از جمله شواهد که علنی شده تشیکل هیئت ویژه توسط دری نجف آبادی، رئیسی و مصطفی پور محمدی که 2 نفر آخر از هیئت مرگ سال 1367 می باشند،یا محارب خواندن دستگیر شدگان و همچنین ترتیب دادن مصاحبه های تلویزیونی و وادار کردن دستگیر شدگان به اعترافات تلویزیونی است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به جان دستگیر شدگان اعتراضات اخیر مردم ایران که در زیز شکنجه های وحشیانه و یا زمینه سازی برای اعدام آنها می شود هشدار میدهد. و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر مراجع بین المللی خواستار پایان دادن به سکوت خود هستند و برای نجات جان بازداشت شدگان اقدام فوری نمایند.

10 تیر 1388 برابر با 01 ژولای 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هلهله‌های سوگواری برای کیانوش

 

روز سه‌شنبه، نهم تیرماه مراسم ختم و سوگواری در شهر کرمانشاه برای کیانوش آسا، دانشجوی ۲۷ ساله که در جریان وقایع اخیر کشته شده از سوی خانواده او برگزارشد. در این مراسم هزار نفر از شهروندان کرمانشاه و دوستان دانشجو و استاد‌ان او شرکت داشتند.

کیانوش آسا، دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد رشته پتروشیمی دانشگاه علم و صنعت تهران بود.

او در روز ۲۵ خرداد در تظاهرات اعتراض مردم به تقلب در انتخابات شرکت داشت‌، که با گلوله‌ای به گفته دوستان اواز طرف لباس شخصی‌ها کشته شد.

کاوه قاسمی کرمانشاهی، فعال حقوق بشر در گفت و گویی با رادیو زمانه درباره چگونگی کشته شدن کیانوش آسا و نحوه اطلاع خانواده از این موضوع می‌گوید:

البته به خاطر آن شرایط روحی و موقعیتی که خانواده او در آن قرار داشتند امکان این وجود نداشت که بشود با آن‌ها صحبت کرد و اطلاعات بیشتری گرفت‌. ولی موثق‌ترین خبر این بود که در روز بیست و پنج خرداد و همان حوالی میدان آزادی کیانوش تیر می‌خورد و کشته می‌شود. و این‌که این جسد به دست چه کسی می‌افتد و کجا می‌رود، هنوز نمی‌دانیم.

نمی‌دانیم وقتی تیر شلیک می‌شود لحظه مرگ کیانوش هست و یا این‌که بعد از انتقال به بیمارستان این اتفاق برایش می‌افتد؟ برای ما هنوز مشخص نیست. ولی این‌که کسی مشخصاً شاهد این واقعه باشد نه چنین نبوده است. اگر چنین بود دوستانش و یا همراهانش به نوعی امکان این را داشتند که با جنازه به محل بیمارستان بروند و یا اگر هنوز زخمی بوده این کار را بکنند و به هر شکل قضیه را پیگیری بکنند.

به شکلی بوده که دوستان کیانوش با خانواده‌اش تماس می‌گیرند و اطلاع می‌دهند که بعد از حضور کیانوش در این تجمع ایشان گم شده و هیچ خبری از او نیست. خانواده او می‌آیند تهران و خیلی پی‌گیری می‌کنند و فکر می‌کنند ممکن است کیانوش تیر خورده باشد و به بیمارستان تهران مراجعه می‌کنند و به خیلی از بیمارستان‌ها برای حست‌وجو می‌روند. یکی از دوستان کیانوش در مراسم ختم او می‌گفت حداقل چند بیمارستان را با خواهر او گشته ولی هیچ نشانی پیدا نکرده بودند‌.

نهایتاً در پزشکی قانونی بعد از مشاهده چند جسد موفق می‌شوند جسد کیانوش را شناسایی کنند. و چون زمانی که این اتفاق افتاده هیچ مدرک شناسایی همراه کیانوش نبوده، پزشک قانونی هم خیلی راحت جنازه را تحویل خانواده‌اش نمی‌دهد و این‌ باعث می‌شود که تحویل جنازه به تأخیر بیفتد‌.

تا دو روز پیش که جنازه را از تهران به کرمانشاه آوردند و در مزار شهر کرمانشاه به خاک سپرده شد و تشییع جنازه‌اش هم خیلی اطلاع‌رسانی نشده بود و جز دوستان و آشنایان کسانی دیگر حضور نداشتند ولی روز سه‌شنبه، نهم تیر‌ماه که مراسم ختم او از طرف خانواده برگزار شد جمعیت کثیری از مردم کرمانشاه شاید حدود شش هزار نفر در مراسم حضور داشتند.

مراسم ختم کجا و چطور برگزارشد؟

مراسم ختم در تالار امام حسین کرمانشاه واقع در چهارراه شیر و خورشید بود که اتفاقاً مراسم یکی دیگر از کشته شدگان وقایع اخیر آقای «حسین طهماسبی» که همان روز دوشنبه ۲۵ خرداد در جریان تجمعی در کرمانشاه کشته شدند، هفته گذشته در همین تالار برگزار شده بود، اما تفاوتی که مراسم کیانوش داشت شلوغی بیش از اندازه مراسم بود یعنی تالاری که مراسم در آن بود چندین بار پر و خالی شد.

کیانوش از کردان اهل حق کرمانشاه بود و از وابستگان مذهبی آیین یا احسان بود. تعدادی از جامعه اهل حق حضور داشتند و تعداد زیادی از هم‌دانشگاهی‌های دوره لیسانس کیانوش در دانشگاه رازی کرمانشاه آنجا بودند و تعدادی هم از هم‌دانشگاهی‌هایش از دانشگاه علم و صنعت آمده بودند. آقای اشرفی‌زاده، استاد کیانوش در دانشگاه علم و صنعت هم این‌ها را همراهی می‌کرد و صحبتی هم آنجا داشتند و سخنرانی هم در مراسم ختم کردند.

در این مراسم، از خانواده کیانوش هم کسی صحبت کرد و اساساً می‌دانید که خانواده درباره نحوه کشته شدن فرزندشان و پیگیری آن چه می‌خواهند بکنند؟

ببینید، هیچ کدام از اعضای خانواده صحبت نکردند گویا تحت فشار قرار داشتند که هیچ صحبتی از نحوه مرگ کیانوش در مراسم نشود. مراسم به همان شیوه سنتی از آغاز شروع شد‌. به هر حال سن کیانوش خیلی کم بود و در مناطق ما رسم است که وقتی جوانی ناکام از دنیا می‌رود یک سری سمبل‌هایی که در مراسم عروسی‌اش استفاده می‌شود در مراسم ختمش استفاده می‌کنند.

برادران کیانوش هم این کار را کرده بودند و یک ماشین را شکل ماشین عروس گل‌کاری کرده بودند و درب تالار پارک کرده بودند و مرتباً از قسمت زنانه تالار هم صدای هلهله‌هایی می‌آمد که به رسم هلهله‌هایی که برای عروس و داماد می‌کشند از طرف خواهرانش مرتب تکرار می‌شد و فریادهای گریه و شیون مادرش و یا اقوام دیگر کیانوش که فضای آن محل را گرفته بود این‌قدر تاثیر‌گذار بود که هنوز که چند ساعت از حضور من در آن مراسم می‌گذرد تحت تاثیر آن فضا قرار دارم.

گفتید دوستان دانشجو و استاد کیانوش آسا در مراسم ختم حضور داشتند، درباره زندگی و کار او چه صحبتی شد؟

کیانوش یکی از فعالان محیط زیستی در کرمانشاه بود. عضو انجمنی در کرمانشاه بود که در ارتباط با محیط زیست و فضای سبز فعالیت می‌کند. همچنین اهل موسیقی بود. تنبور بسیار زیبا می‌نواخت که دوستانش در این جمع همه به خاطرات تنبور‌نوازی و خاطراتی که در کرمانشاه در کنار کیانوش داشتند، اشاره می‌کردند.

مشخصاً دکتر اشرفی‌زاده، استاد کیانوش در مقطع فوق لیسانس دانشگاه علم و صنعت، در آن نیم ساعت پایانی مراسم سخنرانی داشت که در همان ابتدا تحت تاثیر فضای حاکم در مراسم مخصوصاً صدا‌های گریه و زاری و آن شیوه زاری مادر کیانوش که ایشان خطاب به حاضران اشاره‌ای داشت به سوابق علمی کیانوش و گفت من اعلام می‌کنم که ایران یکی از نخبگان خود را در رشته شیمی از دست داده است.

آقای دکتر اشرفی‌زاده خطاب به مادر کیانوش تأکید کرد که اگر شما فرزندت را از دست دادی من هم یک فرزند، یک شاگرد، یک رفیق و یک نخبه را از دست دادم و متاسفم برای درگذشت کیانوشی که سال‌ها باید بگذرد تا کسی مثل او متولد بشود. روی فضایل اخلاقی ایشان و دانش ایشان در علم شیمی تاکید داشتند. صحبت‌های دکتر اشرفی‌زاده جمع را خیلی تحت تاثیر قرار داد.

مراسم بعد از سخنرانی دکتر اشرفی‌زاده پایان یافت. از طرف خانواده اعلام شد اگر کسانی هستند که می‌خواهند خانواده را تا درب منزل همراهی کنند، می‌توانند همراه شوند و جمعیتی حدود دو هزار نفر که خیلی از آ‌ن‌ها شاخه‌های گل و عکس‌هایی از کیانوش را در دست داشتند، همراه خانواده شدند. مسیر در سکوت کامل و بدون هیچ شعاری طی شد. ولی حضور مأمورین امنیتی و انتظامی در مسیر راهپیمایی مشهود بود. هر چند که برخوردی صورت نگرفت و اتفاقی برای کسی نیفتاد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرتضوی، حرامزاده ای جلادی که در تهران فرمان می‌دهد

 

گزارشگران بدون مرز: مرد اجرایی سرکوب کنونی روزنامه‌نگاران و معترضان دستگیر شده در تهران، سابقه‌ای سیاه در نقض حقوق بشر دارد. از تاریخ ٢٣ خرداد سعید مرتضوی دادستان تهران سرکوب را در تهران مدیریت می‌کند.

برای ماموران وزارت اطلاعات و ضابطین دادستانی حکم دستگیری هر کس را که " مشکوک" تلقی کنند، صادر کرده است.

پرونده ها را آماده و اتهامات بازداشت شدگان را مشخص و بازجویی‌ها را هدایت می کند. بنا بر گذشته‌اش ما می‌دانیم که دادستان فعالانه در بازجویی‌ها شرکت دخالت دارد.

سعید مرتضوی در سال ١٣٤٦ در شهرستان میبد متولد شده است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان برد، برای ورود به دانشگاه بسیجی شد و توانست بدون کنکور با سهیمه بسیج به دانشگاه آزاد واحد تفت راه یابد.

از سال ١٣٦٥ بعنوان دادیار کارش را در دستگاه قضایی آغاز کرد و مدتی بعد به ریاست دادگستری شهر بابک رسید. وی خیلی سریع دریافت راه صعود مدارج برای کسی چون او نزدیک شدن با "موتلفه اسلامی" است که دستگاه قضایی را در اختیار داشت. به تهران آمد و از سال ١٣٧٣ در معاونت سیاسی دستگاه قضایی بکار گرفته شد.

مدتی بعد رئیس شعبه ٩ دادگاه عمومی تهران و سپس به شعبه ٣٤ مجتمع قضایی ویژه کارکنان دولت منتقل شد.

اما " قاضی مرتضوی" شدن او به دوران آغاز اصلاحات برمی گردد و نقش اصلی که در پائیز کردن "بهار مطبوعات" بازی کرد.

ریاستش بر شعبه ١٤١٠ که "دادگاه مطبوعات" خوانده می‌شد، وی را با توقیف صدها روزنامه و بازداشت ده ها روزنامه نگار بعنوان جلاد مطبوعات معروف کرد.

دادستان تهران از سال ١٣٨٣ که گاه در دانشکده روزنامه‌نگاری درس حقوق هم می‌دهد! در مسئولیت جدید خود نیز سیاست سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران را ادامه داد. روزنامه نگاران زندانی را در اکثر موارد در سلول های انفرادی نگاه‌داری و در پشت درها بسته محاکمه می‌کند.

دو گزارشگر ویِژه سازمان ملل در امر دستگیری های خود سرانه و آزادی مطبوعات آمیبی لیگابو و لویی ژوانه در این باره در گزارش خود در سال ١٣٨٤ شهادت داده اند. پیش از آنها موریس کاپیتورن نماینده ویِژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل برای ایران از مقامات ایران خواهان برکناری وی از همه مسئولیت های قضایی شده بود.

یکی از ویژه‌گی های سعید مرتضوی در بازجویی‌ها که بارها از سوی بازداشت شدگان تائید شده است، استفاده از همه‌ی ابزارها برای اعمال فشار بر زندانی و آزار و اذیت روحی و روانی زندانی است.

سعید مرتضوی یکی از اصلی ترین مسئولان قتل زهرا کاظمی خبرنگار عکاس کانادایی ایرانی‌تبار در سال ١٣٨٢ است.

زهرا کاظمی در دوم تیر ماه ١٣٨٢ در حین عکسبرداری از تجمع خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین بازداشت شد. این روزنامه نگار در مدت بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در اثر ضربات وارده در بیست تیر ماه در بیمارستان نظامی بقیه الله اعظم جان سپرد.

در تاریخ ٣ تیرماه سال جاری وزیر امور خارجه کانادا لورانس کانون اعلام کرد "دو گزارش تحقیق و بررسی در ایران تائید کرده‌اند که سعید مرتضوی دستور بازداشت و زندانی کردن زهرا کاظمی را که منجر به شکنجه و مرگ وی شد صادر کرده است."

عید مرتضوی برای پنهان کردن نقش خود در این قتل اسناد دولتی را جعل و دستکاری کرده است. کانادا بارها از ایران درخواست کرده است که در باره قتل زهرا کاظمی به شکل جدی تحقیق و بررسی انجام شود.

در سال ١٣٨٣ و در ماجرای معروف به "پرونده وبلاگ نویسان" که آن نیز تحت هدایت سعید مرتضوی انجام گرفت. روزنامه نگاران و وبلاگ‌نویسان امید معماریان، روزبه میرابراهیمی، جواد غلام تیممی و شهرام رفیع زاده با شکنجه و تهدید مجبور به اعتراف و مصاحبه شدند.

شهرام رفیع زاده یکی از "متهمان" این پرونده در سال ١٣٨٣ روزنامه‌نگار روزنامه اعتماد بود و از مهر تا آذر ماه زندانی و تحت شرایط دشواری در زندان انفرادی قرار داشت. این نویسنده و شاعر ایرانی در باره نقش دادستان تهران به گزارشگران بدون مرز می‌گوید "در پرونده ما او در کلیه مراحل بازداشت، شکنجه و اعتراف گیری اجباری نقش داشت. با این حال در دو مورد بسیار مهم مرتضوی به شکل مستقیم نقش داشت اول: پس از آزادی صوری ٣ بار ما را به دفترش احضار کرد، و به صراحت ما را تهدید کرد که یا باید اعترافات اجباری را که در بازداشتگاه صورت گرفته در برابر خبرنگاران تکرار کنیم یا اینکه ما را دوباره بازداشت می‌کند و اینبار با حبس طولانی ٢٠ سال به بالا و برای همیشه زندانی می‌شویم. مرتضوی به صراحت ما را تهدید کرد که اگر زیر بار اعترافات نرویم ممکن است برای خودمان یا یکی از اعضا خانواده ما اتفاقی مثل تصادف رانندگی رخ بدهد. او به ما گفت که این "نمایش" همان جلسه دادگاه شماست اگر آنچه را که گفتم و همان محورهای مورد نظر را در برابر خبرنگاران بگویید، می‌توانید به رافت اسلامی نظام امیدوار باشید و برگردید سر زندگی تان ولی اگر این کار را نکنید امکان زندگی از شما و خانواده گرفته می‌شود. مورد دوم او می‌خواست مشکل شخصی‌اش را در متهم شدن به قتل زهرا کاظمی را هم در جریان بازداشت ما حل کند، می‌خواست ما اعتراف کنیم و ورود زهرا کاظمی به کشور را به یکی از مسئولان اصلاح طلبان ربط دهیم.
در ٢٨ اسفند امیدرضا میرصیافی وبلاگ نویس جوان در زندان اوین و در اثر مماشات و تعلل مسئولان زندان درگذشت. این روزنامه نگار نیز به دستور سعید مرتضوی بازداشت و زندانی شده بود. گزارشگران بدون مرز در اولین اطلاعیه خود در همان تاریخ خواهان تشکیل کمیسیون مستقلی برای بررسی و تحقیق در باره چگونگی قتل این رورنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس شد.

امروز در بندهای سیاه ٢٠٩ زندان اوین بر همه معلوم است که سعید مرتضوی با کدام روش با روزنامه نگاران دستگیر شده برخورد می‌کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لیست شصت نفره از اسامی شهروندان بازداشتی

 

لیست ذیل دربرگیرنده اسامی و مشخصات شصت تن از شهروندان معترض بازداشت شده روزهای اخیر در شهر تهران است.

1.    ابراهيم پور عبدالله - زندان اوين

2.    احمد رضا عبادي - زندان اوين

3.    اردشير امير ارجمند- زندان اوين

4.    اشکان کارخانه - زندان اوين

5.    امان الله شهسواني - زندان اوين

6.    امير حجتي - زندان اوين

7.    امير حجتي - زندان اوين

8.    امير حسين مصباح - زندان اوين

9.    امير عباس کلهر - زندان اوين

10.    ايليا فراستي - زندان اوين

11.    پوريا فيض اللهي - زندان اوين

12.    حسن فراهاني - زندان اوين

13.    حسين آقاپور - زندان اوين

14.    حسين باري - زندان اوين

15.    حسين زمانيان - زندان اوين

16.    حميد ترقي - زندان اوين

17.    دانيال فرجي - زندان اوين

18.    رامون دهقاني - زندان اوين

19.    سامان حسيني - زندان اوين

20.    سجاد سلطان علي - زندان اوين

21.    سجاد طاهري - زندان اوين

22.    سعيد انوري - زندان اوين

23.    سعيد برادر - زندان اوين

24.    سعيد بهرامي - زندان اوين

25.    سعيد ترابي - زندان اوين

26.    سعيد شايسته - زندان اوين

27.    سيد رضا فاطمه - زندان اوين

28.    سيد محمد حسين حسني - زندان اوين

29.    سينا گرامي - زندان اوين

30.    شايان قلي پور - زندان اوين

31.    عباس قادريان - زندان اوين

32.    عباسعلي گودرزي - زندان اوين

33.    علي عاميران - زندان اوين

34.    علي محمدي - زندان اوين

35.    علي مرادي - زندان اوين

36.    عليرضا خدادادي - زندان اوين

37.    فرهاد شير احمد - زندان اوين

38.    مجتبي صفري - زندان اوين

39.    مجتبي کاظمي - زندان اوين

40.    محمد ابراهيم خسروتاج - زندان اوين

41.    محمد باقري - زندان اوين

42.    محمد حسن عليخاني - زندان اوين

43.    محمد رضا حسني - زندان اوين

44.    محمد رضا سلطان فر - زندان اوين

45.    محمد رضا هاشمي - زندان اوين

46.    محمد عظيمي - زندان اوين

47.    محمد علي کارگران - زندان اوين

48.    محمد علي کشاورز - زندان اوين

49.    محمد نجاري - زندان اوين

50.    مرتضي جعفري فرد - زندان اوين

51.    مرتضي سيطري - زندان اوين

52.    مسلم دلشاد - زندان اوين

53.    مظاهر پرهيزگار - زندان اوين

54.    مهدي حبيبي - زندان اوين

55.    مهدي طاهريان - زندان اوين

56.    مهدي فرجي - زندان اوين

57.    مهدي کريمي - زندان اوين

58.    ميلاد پيشداد - زندان اوين

59.    نيما کاکاوند - زندان اوين

60.    ناصر نمازی – زندان اوین

•    این لیست تکمیل خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برنامه ریزی ایرانیان برای نصب طومار سبز بر برج ایفل (روزهای 10 تا 12 جولای)

 

اعتراضات شبانه ی مردم تهران به صورت گسترده ادامه دارد

 

مجموعه ی فعالان دموکراسی و حقوق بشر در ایران: بنابه گزارشات رسیده از تهران، صدای اعتراضات شبانه ی مردم تهران همانند شبهای گذشته بصورت گسترده از نقاط مختلف شنیده می شود.

مردم تهران امشب از ساعت ۲۲:۰۰ بر بام خانه های خود حاضر شدند و به اعتراضات شبانه ی خود ادامه دادند.

آن ها بصورت خانوادگی و همراه با کودکان خود بر بام منازل خود حاضر شدند و بصورت گسترده ندای الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور را سر دادند. ندای الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور بصورت شبانه در همه ی محلات تهران سر داده می شود، اما شدت اعتراضات در مناطق جنوبی تهران بیشتر از جاهای دیگر می باشد.

شعارها، نیروهای سرکوبگر را هراسناک و کلافه کرده است و علیرغم بکار بردن همه ی شیوه های وحشیانه تا به حال موفق به خاموش کردن آن نشده اند. استبداد حاکم با ظاهری فریبکارانه و با سوءاستفاده از مذهب سعی داشت که به اعمال ضدبشری خود مشروعیت بدهد. ولی درک و فهم مردم ایران فراتر از آن است و با سر دادن این شعارها مستبدین حاکم را ضد هر دین و آیین و هر قوم و مذهب ایران و ایرانی میدانند و آنها را از این بابت خلع سلاح کرده اند.

اگر چه امشب ۱۲ تیر ماه جمعه و روز تعطیل بود و انتظار می رفت مردم در روزهای تعطیل بیرون از خانه باشند، اما بیشتر مردم در این ساعات خود را به خانه رسانند تا بر بام خانه هایشان اعتراض خود را نشان دهند .عده ای هم سوار بر وسایل نقلیه خود در خیابان ها شعار اعتراضی خود را سر می دادند. اعتراضات شبانه تا حوالی ساعت ۲٣:۰۰ ادامه داشت.

این گزارش می افزاید، برای مقابله با اعتراضات شبانه ی مردم، تعداد زیادی از نیروهای گارد ویژه، لباس شخصی ها در پایگاه های بسیج و مساجد محله مسقر شده اند. آنها برای خاموش کردن صدای اعتراضات شبانه ی مردم به هر اقدامی متوسل می شوند، از جمله یورش به منازل، ضرب و شتم ، دستگیری و تخریب اموال مردم و موارد متعدد دیگر... ولی تا به حال اعتراضات مردم نه تنها خاموش نشده است بلکه بر شدت آن افزوده شده و نواحی بیشتری به آن پیوسته اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فراخوان به شرکت در راه پیمایی های روز ۱۸ تیر

 

اخبار روز: جبهه ی متحد دانشجویی اعلام کرد در راه پیمایی های روز ۱٨ تیر شرکت می کند. این راه پیمایی ها که از سوی جمعی از دانشجویان دانشگاه های ایران اعلام شده و قرار است در بسیاری از نقاط کشور برگزار شود، با استقبال بسیاری روبرو شده و خبررسانی و فراخوان برای شرکت در آن از همه سو ادامه دارد. متن اطلاعیه ی جبهه ی متحد دانشجویی به شرح زیر است:

در آستانه دهمین سالگرد قیام دانشجویی ۱۸ تیر و در اعتراض به خاک و خون کشیده شدن کوی دانشگاه تهران و سایر دانشگاه ها و به شهادت رسیدن عده ای از هم میهنان بی دفاع توسط دشمنان ایران و ایرانی در کودتای ننگین ۲۲ خرداد، هواداران جبهه متحد دانشجویی طی فراخوانی از همه دانشجویان، کارگران، فرهنگیان، فعالین حقوق زنان، فعالین حقوق بشر و ایرانیان آزاده ای که برای آزادی و حقوق انسانی خود مبارزه می کنند؛ دعوت می کنیم که در حمایت از زندانیان سیاسی و گرامیداشت یاد شهدای ۱۸ تیر و شهدای کودتای ننگین ۲۲ خرداد در "راهپیمایی سکوت" روز پنجشنبه ۱۸ تیر ساعت ۸ غروب شرکت نمایند.

مسیر های راهپیمایی به قرار زیر می باشند:
تهران: پنج منطقه اصلی:
مسیر شماره
۱- مرکز تهران در نزدیکی سفارت روسیه - میدان فردوسی.
مسیر شماره
۲- خیابان ستارخان - میدان صادقیه.
مسیر شماره ٣- خیابان مولوی - میدان رازی.
مسیر شماره
۴- خیابان رسالت - میدان رسالت.
مسیر شماره
۵- خیابان میرداماد - تقاطع مدرس
اسلامشهر: خیابان باغ فیض
ورامین: میدان اصلی ورامین
ری: میدان شهرری
رباط کریم: مقابل شهرداری
شهریار: خیابان ولیعصر
فیروزکوه: میدان امام
لواسانات: بلوار امام خمینی
پیشوا خیابان شریعتی
قرچک ابتدای خیابان محمدآباد
هشتگرد: خیابان امت
پاکدشت خیابان شهید قمی
شهر قدس : میدان قدس
ملارد : بلوار رسول اکرم
دماوند بلوار خامنه ای
نظرآباد میدان شهدا
کرج خیابان اصلی گوهردشت
آذربایجان شرقی:
تبریز خیابان اصلی راسته بازار و مقابل دانشگاه
مراغه : خیابان خواجه نصیر
میانه : خیابان امام خمینی
مرند : خیابان امام خمینی
ملکان : خیابان امام خمینی
هشترود : خیابان امام خمینی
شبستر : خیابان گلشن راز
جلفا : خیابان ولیعصر
سراب : خیابان امام خمینی
اهر : خیابان شهید رجایی
آذربایجان غربی:
ارومیه خیابان خیام
مهاباد : خیابان جمهوری اسلامی
سلماس : خیابان امام
نقده : خیابان شهید علمی
ماکو ، خیابان امام
بوکان : میدان فرمانداری
اردبیل:
اردبیل مقابل استانداری
خلخال: خیابان امام
مشکین شهر: خیابان امام
پارس آباد: خیابان امام
بیله سوار: خیابان امام
گرمی: خیابان امام
سرعین: مقابل آب گرم گاومیش گلی
کوثر: خیابان امام
نیر: خیابان امام
نمین: خیابان امام
ایلام:
ایلام خیابان مسجد جامع
آبدانان خیابان طالقانی
دره شهر خیابان امام خمینی
ایوان خیابان امام
بوشهر:
بوشهر خیابان طالقانی
چهارمحال و بختیاری:
شهرکرد میدان انقلاب
فارسان خیابان شهید بهشتی
لردگان خیابان چشمه برم
بروجن میدان امام حسین
کوهرنگ خیابان مرکزی
شلمزار خیابان رسالت
خراسان جنوبی:
بیرجند خیابان مدرس
خراسان رضوی:
مشهد پارک ملت و میدان احمدآباد
سبزوار : خیابان کاشفی
قوچان : میدان توحید
نیشابور : میدان ایران
بردسکن : میدان مرکزی
چناران : میدان بسیج
تربت جام : میدان مرکزی
خاف : میدان خاتم الانبیا
فریمان : میدان امام رضا
سرخس : میدان مرکزی
تایباد : میدان مرکزی
گناباد : میدان امام ، رشتخوار : میدان شهرداری
بجستان : خیابان بهشتی
تربت حیدریه : میدان مسجد جامع
درگز : میدان گلها
شاندیز و طرقبه : میدان امام خمینی
کاشمر : میدان مرکزی
خراسان شمالی:
بجنورد چهارراه مخابرات
جاجرم : خیابان شهید بهشتی
گرمه : خیابان ولیعصر
ایور : خیابان ولیعصر
اسفراین : خیابان معلم
فاروج : خیابان شهید موفق
آشخانه : خیابان شهید بهشتی
خوزستان:
اهواز خیابان نادری و پل اهواز
دزفول : خیابان امام خمینی
شوشتر : خیابان امام خمینی
آبادان : خیابان ولیعصر
ایذه : خیابان امام خمینی
باغملک : خیابان بهشتی
قلعه تل : خیابان
۲۲ بهمن
ماهشهر : ناحیه صنعتی
مسجد سلیمان : خیابان آزادی
لالی : خیابان معلم
گتوند : خیابان آزادی
بهبهان : خیابان عدالت
شادگان : خیابان امام خمینی
رامهرمز : میدان آزادی
شوش : میدان هفت تیر
اندیمشک : خیابان امام خمینی
زنجان:
زنجان خیابان سعدی
سمنان:
گرمسار : میدان امام
شاهرود : خیابان
۲۲ بهمن
سمنان : میدان سعدی
دامغان : میدان امام
فارس:
شیراز خیابان حافظ و خیابان ملاصدرا
آباده : خیابان امام
اقلید : میدان شهدا
لار : خیابان طالقانی
جهرم : میدان شهدا
فسا : روبروی فرمانداری
داراب : میدان انقلاب
نیریز : میدان
۱۵ خرداد
استهبان : خیابان امام
فیروزآباد : خیابان روزبه
سروستان : فلکه شیخ
لامرد : میدان امام
قم:
قم خیابان ارم
کردستان:
سنندج خیابان ششم بهمن
سقز : خیابان جمهوری
دیواندره : خیابان امام
بانه : خیابان امام ، مریوان : خیابان رجایی
بیجار : میدان اصلی
کرمان:
کرمان: میدان بسیج
رفسنجان : خیابان شهدا
سرجان : بلوار دکتر صادقی
ماهان : خیابان امام خمینی
کهنوج : بلوار بهشتی
بافت : خیابان امام خمینی
زرند : میدان بسیج
جیرفت : میدان آزادی
بم : خیابان امام خمینی
کرمانشاه:
کرمانشاه خیابان طالقانی و شش بهمن و میدان فرهنگیان
کنگاور : میدان امام
دهدشت : میدان مرکزی
صحنه: میدان مرکزی
کهکیلویه و بویراحمد:
یاسوج خیابان استاد لنده میدان مرکزی شهر
گچساران : خیابان شهید بلادیان
سوق : خیابان امام
گلستان:
گرگان فلکه کاخ
گنبد کاووس : فلکه مرکزی
آق قلا : خیابان باهنر
آزادشهر : میدان مرکزی
کردکوی : خیابان امام
بندرگز : خیابان امام
بندر ترکمن : خیابان آزادی
علی آباد : خیابان امام خمینی
گیلان:
رشت خیابان منظریه و میدان گلسار
انزلی : میدان امام
لاهیجان : میدان امام
کیاشهر : خیابان امام
رودسر : خیابان امام
هشتپر : خیابان امام
آستارا : مقابل اداره آموزش و پرورش
فومن : میدان مرکزی شهر
لرستان:
خرم آباد خیابان خرم رود و فرمانداری
دورود : بلوار
۶۰ متری
بروجرد : خیابان شهدا
کوهدشت : خیابان فردوسی
نورآباد : خیابان امام
پلدختر : خیابان امام
مازندران:
ساری وسط خیابان انقلاب آخر خیابان قارن
چالوس خیابان رادیو دریا
بابل : مقابل دانشگاه صنعتی نوشیروانی
آمل : خیابان امام رضا
نوشهر : میدان همافران
بابلسر : خیابان رجایی
قائمشهر : میدان طالقانی
سوادکوه : میدان شهدا
بهشهر : پارک بوستان سرو
تنکابن : بلوار جمهوری
رامسر : خیابان مطهری
نکا : چهارراه امام
مرکزی:
اراک میدان ولیعصر
ساوه : خیابان شریعتی
خمین : خیابان شریعتی
تقرش : خیابان امام خمینی
کمیجان : خیابان معلم
دلیجان : خیابان طالقانی
محلات : روبروی دانشگاه آزاد
آشتیان : خیابان امام
همدان:
همدان میدان بوعلی
نهاوند : میدان ابوذر
تویسرکان : خیابان شهدا
ملایر : چهارراه خیام
هرمزگان:
بندرعباس روبروی مجتمع ستاره جنوب
کیش : خیابان سنایی
قشم : بلوار
۲۲ بهمن
حاجی آباد : میدان امام
میناب : خیابان شهید امینی
یزد:
یزد خیابان پرفسور حسابی
طبس : میدان امام خمینی
بافق : خیابان وحشی بافقی
میبد : خیابان امام خمینی
مهریز : بلوار هفتم تیر
اردکان : میدان شهدا
تفت : میدان امام
اردکان : میدان امام
اصفهان:
اصفهان خیابان چهارباغ بالا و دروازه شیراز
کاشان میدان پانزده خرداد
سمیرم : خیابان قدس
مبارکه خیابان امام
نائین : خیابان امام
شهرضا : میدان شهدا
نطنز : خیابان امام خمینی
نجف آباد : روبروی دانشگاه آزاد
خوانسار : خیابان امام
گلپایگان : سه راه سعیدی
سیستان و بلوچستان:
زاهدان خیابان آزادی
چابهار : بلوار امام
زابل : خیابان فردوسی
ایرانشهر : خیابان ولایت
خاش : خیابان امام
قزوین:
قزوین مقابل استانداری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روزنامه گاردین:نقش مجتبی خامنه ای در کودتا علیه موسوی

 

روزنامه گاردین: مجتبی خامنه‌ ای که در رئیس جمهور کردن احمدی نژاد در سال 84 نقش اصلی را داشت، در سرکوب مردم ایران، پس از انتخابات اخیر نیز دست دارد. او 40 سال دارد و در گذشته از دوستان نزدیک سعید امامی بوده است. و در سال 67 مشترکا به انگلستان سفر کرده بودند. او اکنون یکی از موثرترین عوامل کودتای منجر به پیروز اعلام شدن احمدی نژاد شناخته می شود.

مجتبی دومین فرزند علی خامنه ایست. برادر بزرگ وی مصطفی و دو برادر کوچکترش محسن و میثم نام دارند. غیر از میثم همگی معمم اند

برادر بزرگش، حجت السلام و المسلمین سید مصطفی خامنه ای از شاگردان آیت الله مجتهدی و آیت الله شاهرودی است. وی نیز با دختر آیت‌الله عزیز خوشوقت از روحانیون راستگرای حامی احمدی نژاد ازدواج کرده است. برادران کوچکش، حجت السلام سید محسن نیز از شاگردان آیت الله مجتهدی است. دختر بزرگ خامنه ای نیز عروس فرزند آیت الله گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است.

علی خامنه ای از حضور فرزندانش در محافل رسمی و انظار عمومی جلوگیری می کند. چنان که مردم حتی تا انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن نمی دانستند رهبر چند فرزند دارد. سید مجتبی به همراه تیم اطلاعاتی‌اش بسیاری از اقدامات را علیه و یا له مسئولین نظام انجام می‌دهد. حتی انتخاب فرماندهان نظامی یا حتی سیاست های اصلی نظام نیز به سید مجتبی نسبت داده می شود. گفته می شود او به شورای فرماندهان سپاه رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در لایه های بالایی نظامی و سیاسی کشور است.

پس از 22 خردادماه امسال و با اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات، نام مجتبی بیشتر از همیشه شنیده شد. گفته می شود که در پس کودتای انتخاباتی، سید مجتبی و حمایت آیت الله خامنه ای قرار دارد. سید مجتبی و آیت الله خامنه ای دست به اقداماتی زدند تا مهندس موسوی، منتخب مردم به ریاست جمهوری نرسید و محمود احمدی نژاد برای نیل به مقصود یعنی جلوگیری از به قدرت رسیدن مشارکت و سازمان مجاهدین به این مقام منصوب شود.

سید مجتبی با دختر غلامعلی حدادعادل ازدواج کرده است.

 

 

 

فراخوان فوری عفو بین الملل هفت رهبر بهایی در خطر اعدام قرار دارند

 

فراخوان فوری

هفت رهبر بهایی در خطر اعدام

هفت عضو اقلیت مذهبی بهاییت در روز ۱۱ ژوئیه محاکمه خواهند شد درصورت محکومیت . آنها ممکن است با مجازات اعدام روبرو شوند.

به خانواده های بازداشتیان در ماه مه گفته شده که آنها به عنوان مفسد فی الارض هم متهم هستند، که ممکن است به مجازات اعدام بیانجامد، و تاریخ جدیدی برای محاکمه شان تعیین شده است. آنها قرار است در روز ۱۱ ژوئیه در شعبه ۲٨ دادگاه انقلاب در تهران حاضر شوند و احتمالا با اتهام مفسد فی الارض و نیز «جاسوسی برای اسرائیل»، «اهانت به مقدسات مذهبی» و «تبلیغ علیه نظام» روبرو خواهند شد. وکلای آنها از زمان دستگیریشان تاکنون به هیچ وجه موفق به دیدار با آنها نشده اند، گرچه به خانواده هایشان اجازه ملاقات با آنها داده میشود.

این هفت نفر اعضای گروه مسئولان امور مذهبی و اداری جامعه بهائیت در ایران هستند. آنها در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می¬برند که در اختیار وزارت اطلاعات است. شش نفر از رهبران گروه ـ فریبا کمال آبادی طائفی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم ـ در پی حمله ماموران وزارت اطلاعات به خانه¬هایشان در ۱۴ مه ۲۰۰٨ دستگیر شدند. نفر هفتم که به عنوان منشی گروه فعالیت می¬کرد، یعنی مهوش ثابت، در ۵ مارس دستگیر شد. فریبا کمال آبادی طائفی، بهروز توکلی و جمال الدین خانجانی قبلا نیز به خاطر فعالیت¬هایشان برای جامعه بهائیت دستگیر شده بودند. مذهب بهائیت در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته نشده است.

لطفا فورا نامه¬هایی به فارسی، عربی، انگلیسی یا زبان خودتان بنویسید و:

• از مقامات ایرانی بخواهید هفت عضو اقلیت بهایی (با ذکر نامشان) را آزاد کند. عفو بین الملل آنها را زندانی وجدانی می¬داند که به خاطر باورها یا فعالیت¬های مسالمت آمیزشان برای جامعه بهاییت زندانی شده¬اند؛

• از مقامات بخواهید اتهامات علیه آنها را لغو کنند. عفو بین الملل این اتهام¬ها را دارای انگیزه سیاسی می¬داند؛

• اظهار نگرانی کنید که در صورت محکومیت آنها به اتهامات مذکور ممکن است این هفت نفر به مرگ محکوم شوند؛

• از مقامات بخواهید محافظت از این هفت نفر را در مقابل شکنجه و دیگر اذیت و آزارها تضمین کنند؛

• از مقامات اکیدا بخواهید که دسترسی این هفت نفر را به خانواده¬ها و وکلای انتخابی¬شان و نیز مراقبت پزشکی مورد نیازشان تضمین کنند؛

لطفا نامه¬های خود را تا پیش از ۱۴ آگوست ۲۰۰۹ به مقامات زیر ارسال کنید:
رهبر جمهوری اسلامی ایران

آیت الله سید علی خامنه ای

دفتر مقام رهبری

خیابان جمهوری اسلامی، خیابان شهید کشور دوست، تهران، جمهوری اسلامی ایران

پست الکترونیکی: info_leader@leader.ir

از طریق تارنمای: (انگلیسی)

 http://www.leader.ir/langs/en/index.php?p=letter
(فارسی)
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=letter

عنوان: جناب آقای

رئیس قوه قضاییه

آیت الله محمود هاشمی شاهرودی

حوزه ریاست قوه قضاییه

خیابان پاستور، خیابان ولی عصر، پایین تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی

۱٣۱۶٨۱۴۷٣۷، جمهوری اسلامی ایران

پست الکترونیکی: shahroudi@dadgostary-tehran.ir (در قسمت موضوع بنویسید:

خدمت آیت الله شاهرودی)

رونوشت برای:

دبیرستاد حقوق بشر ایران

محمد جواد لاریجانی

حوزه ریاست قوه قضاییه

خیابان پاستور، خیابان ولی عصر، پایین تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی ۱٣۱۶٨۱۴۷٣۷، جمهوری اسلامی ایران

فکس: ۴۹٨۶ ٣٣۹۰ ۲۱ ۹٨+ (لطفا به کوششتان ادامه دهید)

پست الکترونیکی: info@dadgostary-tehran.ir (در جلوی موضوع بنویسید: خدمت جواد لاریجانی)

عنوان: آقای لاریجانی عزیز

ضمنا رونوشت هایی برای نمایندگان دیپلماتیک ایران در کشور خودتان بفرستید.
در صورتی که بخواهید نامه ها را پس از تاریخ بالا بفرستید، از دفتر عفو بین الملل بخش خودتان سوال کنید.

این چهارمین روزآمدسازی فراخوان فوری ۰٨/۱۲٨، شماره نمایه MDE ۱٣/۰۶٨/۲۰۰٨ مورخ ۱۵ مه ۲۰۰٨ است.

اطلاعات بیشتر

محدوده جرائم مستوجب اعدام در ایران بسیار گسترده است و شامل اتهامات مبهمی مثل «محاربه با خدا» و «افساد فی الارض» است که علیه کسانی که متهم به استفاده از سلاح علیه دولت، سرقت یا جاسوسی هستند اقامه می¬شود. این جرائم علیه خدا محسوب می¬شوند و قابل عفو نیستند. جرائمی که قضات می¬توانند به خاطر آنها حکم اعدام صادر کنند شامل جرائم مربوط به امنیت ملی است.

طبق ماده ۵۰۲ قانون مجازات، افرادی که به اتهام جاسوسی محکوم شوند ممکن است به زندان از یک تا پنج سال محکوم گردند. اتهام سنگینتر «همکاری با دولت¬های متخاصم» را می¬توان به عنوان مصداق محاربه و افساد فی الارض دانست که در ماده¬های ۱٨٣ تا ۱۹۵ قانون مجازات به آنها پرداخته شده و می¬توان یکی از چهار مجازات اعدام، قطع دست راست و پای چپ، آویختن از دار یا تبعید را برای آنها صادر کرد گرچه مجازات اعدام مرسومترین آنهاست؛ یا این که طبق ماده ۵۰٨ می¬توان از یک تا۱۰ سال حکم زندان صادر کرد. «اهانت به مقدسات مذهبی» مستوجب مجازات اعدام یا یک تا پنج سال زندان است. «تبلیغ علیه نظام» مستوجب سه ماه تا یک سال زندان است. علی اشتری، بازرگان تجهیزات مخابراتی، پس از محکومیت به خاطر جاسوسی برای اسرائیل در نوامبر ۲۰۰٨ به دار آویخته شد.

دین بهائیت ۱۵۰ سال پیش در ایران تاسیس شد و از آن پس در جهان گسترش یافته است. پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، جامعه بهائیت منظما تحت آزار و اذیت قرار داشته است. بیش از ٣۰۰۰۰۰ بهایی در ایران وجود دارند، اما قانون اساسی ایران مذهب آنها را به رسمیت نمی¬شناسد و فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت می¬شناسد. بهاییان در ایران با قوانین و مقررات تبعیض آمیزی روبرو هستند که حق آنها در آزادی عمل کردن به مذهبشان را که در ماده (۱) ۱٨ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده و ایران نیز عضو آن است، نقض می¬کند. مقامات ایرانی با ایجاد محدودیت بر امکان اشتغال و مزایایی مثل حقوق بازنشستگی، حق برابری بهائیان در تحصیل، کار و استاندارد مناسب زندگی را نیز از آنها دریغ می¬کنند. آنها از حق تجمع، انجام مراسم مذهبی یا عمل کردن دسته جمعی به مذهبشان محروم هستند. از زمان انتخاب رئیس جمهور احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵، ده ها بهایی دستگیر شده¬اند.
اعضای جامعه بهائیت در ایران به کشور اظهار وفاداری می¬کنند و شرکت در اقدامات براندازی علیه دولت را تکذیب می¬نمایند و می¬گویند این کار علیه مذهبشان است. جامعه بین المللی بهائیت بر این باور است که اتهام جاسوسی برای اسرائیل که سالهاست در ایران علیه این جامعه در ایران مطرح می¬گردد صرفا ناشی از این واقعیت است که مرکز جهانی بهائیت در اسرائیل قرار دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Clotilde Reiss استاد ۲۳ ساله زبان فرانسوي به جرم جاسوسي متهم و به زندان اوين منتقل شد

 

كلتيلد ريس دختر ۲۳ ساله فرانسوي كه براي تدريس زبان فرانسه در دانشگاه اصفهان در ايران بود هنگامه خروج از ايران به مقصد بيروت در فرودگاه امام خميني به دليل داشتن تعدادي فيلم از صحنه تظاهرات در اصفهان در تلفن موبايل خود از طرف نيروهاي اطلاعات جمهوري اسلامي ايران دستگير و به جاسوسي به زندان اوين منتقل شد.

خانواده‌اي كه براي استقبال از او به فرودگاه بيروت آماده بودند پس از اينكه او را در بين مسافران پيدا نكردند به سفارت فرانسه در لبنان اطلاع دادند .

و مسولان سفارت فرانسه در تهران پس از ۱ هفته بازداشت او را به جرم جاسوسي توسط ماموران فرودگاه تائيد كردند .

كلتيلد به قول دوستانش عاشق ايران بود و علي‌ رغم تمام بد گويي‌هايي‌ كه از وضعيت ايران ميشد، بدون هيچ اعتنايي بارها به ايران براي تدريس زبان فرانسه سفر كرده بود وزارت امور خارجه فرانسه عصر دوشنبه (۶ ژوئيه) اعلام كرد كه فرانسه در اين مورد به تمام كشورهاي اتحاديه اروپا خبر داده و خواستار همبستگي اين كشورها براي آزادي شهروند دستگير شده خود در ايران است. زن فرانسوي دستگير شده در ايران كارمند دانشگاه است.

 در همين رابطه دولت فرانسه سفير ايران را فراخواند و از او خواست تا اين شهروند فرانسوي هر چه زودتر آزاد شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

فعال حقوق بشر به اقدام علیه امنیت ملی متهم شد

 

فعالان حقوق بشر در ایران

ابوالفصل عابدینی به اقدام علیه امنیت ملی متهم و صبح امروز ایشان با قرار وثیقه‌ی چهل میلیون تومانی به زندان کارون اهواز منتقل شد.

خبرگزاری هرانا : ابوالفصل عابدینی به اقدام علیه امنیت ملی متهم و صبح امروز ایشان با قرار وثیقه‌ی چهل میلیون تومانی به زندان کارون اهواز منتقل شد.

صبح روز جاری 14 تیر ماه با مراجعه خانواده‌ی ابوالفضل عابدینی از اعضای مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران به شعبه 12 بازپرسی دادگاه انقلاب اهواز به آن‌ها اعلام شد اتهام وی اقدام علیه امنیت ملی است و وی با قرار وثیقه‌ی چهل میلیون تومانی به زندان کارون اهواز منتقل شده‌ است.

با مراجعه خانواده ایشان به زندان مسولین زندان از ارجاع ایشان به زندان سپیدار خبر دادند و اعلام کردند چند روز پیش این فعال حقوق‌بشر به زندان سپیدار منتقل شده است، در مراجعه خانواده‌ی عابدینی به زندان سپیدار مسولین زندان از وجود شخصی به نام ابوالفضل عابدینی نصر در این زندان ابراز بی اطلاعی می‌کنند.

لازم به یادآوری است که پرونده‌ی قبلی ابوالفضل عابدینی در خصوص اتهام معاونت در فعالیت تبلیغی علیه نظام مربوط به اعتصابات کارگران هفت تپه که یک بار در شعبه دو دادگاه انقلاب اهواز بررسی شده بود و منجر به حکم برائت شده بود، بار دیگر در دادگاه دزفول مورد بررسی و مجددا حکم برائت ایشان صادر شد که با اعتراض دادستان به شعبه سیزدهم دادگاه تجدید نظر اهواز منتقل شده است.

این فعال حقوق کارگران همچنین دارای شش ماه حکم تعلیغی مربوط به سال 86 به مدت دو سال است که در صورتی که حکم مجددی دایر بر محکومیت ایشان صادر شود این حکم نیز قابل اجرا است .

ابوالفضل عابدینی سه شنبه هفته گذشته ساعت 9 صبح در خانه شخصی خود بازداشت و به نقطه نا معلومی انتقال داده شد .

از روز بازداشت تا کنون با خانواده خود تماسی نداشته و از داشتن وکیل نیز تاکنون محروم بوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالگرد 18 تیر؛ فریاد نه به جمهوری اسلامی

 

فراخوان پشتیبانی در دهمین سالگشت 18 تیر از مبارزات اخیر مردم ایران دفاع کنیم!

هم میهن!

پرده آخر خیمه شب بازی انتخابات در جمهوری اسلامی با تقلبی بی سابقه به پایان رسید.

تقلبی که بار دیگر نشان داد جمهوری اسلامی حتی تحمل افراد عبورکرده از فیلترهای چندلایه ای خود را هم ندارد.

تا جایی که رژیم این بار مغلوب واقعی این انتصابات را به جای پیروز آن از بوق های تبلیغاتی خود جار زد.

اما واقعیت موجود آن است که مردم ایران این نمایشات از پیش طراحی شده را به عرصه نمایش واقعی خواست های انباشته خود در طول 30 سال گذشته تبدیل نموده وکلیه جناهای رژیم اسلامی را به واکنشی بی سابقه واداشتند.

جناح باصطلاح اصلاح طلب که این خیزش را در ظاهر به نفع خود می دید، با ظرفیت های خود از آن استقبال نمود و جناح انحصارطلب و اقتدارگرای حاکم که مرگ نزدیک خود را در آن می دید به شدت به مقابله با آن پرداخت. خیزش بی سابقه توده مردم و نیز وحشت بی سابقه حاکمان نظام جمهوری اسلامی به خلیفه گری سید علی خامنه ای از این خیزش، آنان را به رویارویی وحشیانه با خواست های متراکم، به حق و مسالمت آمیز مردم ایران کشاند. حاصل آن دهها و صدها کشته و زخمی و هزاران زندانی و دستگیرشده و سانسور و بستن مطبوعات و امنیتی کردن هر چه بیشتر فضای جامعه است. اما علیرغم همه این فشارها و سرکوبی ها و کشتارها، مردم ایران بیش از دو هفته است که از راههای گوناگون به مقابله با رژیم سرکوب و خفقان پرداخته اند. بی گمان خیزش کنونی مردم ایران، حتی اگر در اثر این سرکوبی وحشیانه موقتاً به سکوت کشانده شود اما هرگز شکست نخواهد خورد.

مبارزات کنونی مردم ایران، ادامه تکوین یافته حرکت های آنان علیه نظام جمهوری اسلامی طی 30 سال گذشته است. اگر سرکوب ها و کشتارهای سال های 60 و 61؛ اگر کشتارهای زندانیان بی دفاع سیاسی در سال 67؛ اگر کشتارهای دانشجویان در 18 تیر 78 ؛ اگر کشتار نخبگان و روشنفکران در قتل های زنجیره ای؛ اگر سیاست سرکوبی وحشیانه جنبش های زنان، کارگران، معلمان و.... سرکوبی ریز و درشت دیگر در طول این سالها مؤثرمی بود، ما هرگز شاهد چنین خیزش آگاهانه چندمیلیونی نبودیم.

و اینک در آستانه دهمین سالگشت 18 تیر 1378 قرار داریم و این بر تک تک انسان های آزاده است که در بزرگداشت این روز تاریخی، یاد همه قربانیان این جنبش و قربانیان اعتراضات اخیر را گرامی داشته و خواستار آزادی بازداشت شدگان اخیر وهمه زندانیان سیاسی ایران و همدردی با خانواده های آنان باشیم.

ما برای فریاد نه به جمهوری اسلامی ایران- زنده باد آزادی، در میتینگ همبستگی ایرانیان سکولار طرفدار آزادی و دمکراسی- برلن

مکان: Breitscheidplatz (U-Bhf. Kurfürstendamm)

زمان: پنجشنبه، 9 ژوئیه 2009/ برابر با 18 تیرماه 1388، ساعت 18

شرکت خواهیم کرد.

کانون پناهندگان سیاسی ایرانی (برلین)

کمیته دفاع از زندانیان سیاسی (برلین)

برلین، 3 ژوئیه 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دانشجویان زندانی بابل تحت شکنجه هستند

 

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از زندان ساری و بابل، دانشجویان زندانی داشنگاه صنعتی نوشیروانی بابل تحت شکنجه بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند.

دانشجویان زندانی نیما نحوی و علی تقی پور در زندان وزارت اطلاعات ساری بسر می برند.نیما نحوی در اثر شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات به سختی قادر به راه رفتن است و دستهای او متورم می باشد.

از وضعیت و شرایط علی تقی پور خبری دردست نیست. 2 دانشجوی زندانی در سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات بسر می برند.

از طرفی دیگر 5 دانشجوی زندانی بعد 10 روز بازجویی و شکنجه های جسمی و روحی به زندان بابل منتقل شدند. تعدادی از آنها در بند ویژه روحانیت بسر می برند و تعدادی دیگر در بندهای دیگر با شرایطی غیر انسانی نگه داری می شوندکه از جملۀ آنها محسن برزگر می باشند.او همراه با 1 نفر دیگر در اعتراض به برخوردهای وحشیانه و نگه داری در شرایط غیر انسانی اقدام به اعتصاب غذا نموده اند، ولی بازجویان وزارت اطلاعات بجای رسیدگی به وضعیت آنها ، آنها را به سلول انفرادی منتقل کرده اند.

از زمان انتقال تا به حال هیچ خبری از وضعیت آنها در دست نیست.

اسامی دانشجویانی که در زندان بابل بسر می برند عبارتند از ایمان صادقی، محسن برزگر،حمید جهان تیغ ، سیاوش سلیمی نژاد و احسان باقری می باشند.

از طرفی دیگر یکی از دانشجویان پیام نور بابل بنام محمد اسماعیل زاده تحت فشارها و اذیت آزارهای پاسداربندها می باشند و به دستور اکبر زاده به بند معتادین و افراد شرور منتقل شده است او شرایطی بسیار دشواری دارد

اکبرزاده معاون دادستان بابل رفتاری غیر انسانی با خانواده دانشجویان زندانی دارد.

خانواده ها که بعضی از آنها برای پیگیری فرزندانشان ناچار هستند که از تهران عازم ساری و بابل شوند تا بتوانند وضعیت فرزندانشان را پیگیری کنند. در اثر پیگیریهای مستمر خانواده ها به آنها قول داده شده که 20 تیر ماه آزاد خواهند شد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانۀ مامورین وزارت اطلاعات به حریم دانشگاه ، دستگیری دانشجویان و تحت شکنجه قرار داند و ادامۀ بازداشت آنها را محکوم می کند. از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدامات لازم برای آزادی تمامی دانشجویان زندان است.

17 تیر 1388 برابر با 8 ژولای 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پرونده ۵۰۰ بازداشتی هفته آینده در دادگاه

 

محمدرضا تابش نماینده مردم اردکان در مجلس، به نقل از قربانعلی دری نجف‌آبادی دادستان کل کشور گفت که پرونده ۵۰۰ تن از بازداشت شدگان وقایع اخیر تا هفته آینده به مراجع قضایی ارسال می‌شود.

به گزارش «پارلمان نیوز»، وب‌سایت وابسته به فراکسیون اقلیت مجلس، آقای تابش پس از دیدار با دادستان کل کشور، افزود که آقای نجف‌آبادی در این جلسه از بازداشت دو هزار و ۵۰۰ نفر در جریان ناآرامی‌های اخیر خبر داد که تاکنون دو هزار نفر از آنها آزاد شده‌اند.

به گفته آقای تابش، مقام‌های قضایی قول داده‌اند که تحقیقات پرونده دیگر بازداشت‌شدگان را تکمیل و به مراجع قضایی ارسال کنند.

دبیرکل فراکسیون خط امام اظهار داشت: «دادستان کل کشور همچنین در این جلسه گفت که سعی بر این است افرادی که اتهامات کمتری دارند با قرار وثیقه آزاد شوند.»

قربانعلی دری نجف‌آبادی دادستان کل کشور یکی از اعضای هیات سه نفره‌ای است که هفته دوم تیر ماه از سوی آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه تشکیل شد.

«دادستان کل کشور گفته که سعی بر این است افرادی که اتهامات کمتری دارند با قرار وثیقه آزاد شوند»

ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه و مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور از دیگر اعضای این هیات هستند.

این هیات سه نفره ماموریت دارد در خصوص روند رسیدگی به وضع بازداشت‌شدگان اخیر و همچنین «تسریع در رسیدگی به وضع آنان» گزارش‌هایی تهیه کرده و در اختیار رئیس قوه قضائیه قرار دهد.

مقام‌های جمهوری اسلامی پیش از اعلام آقای تابش، آمار دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان در سه هفته گذشته منتشر نکرده بودند.

اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده پلیس پیش‌تر اعلام کرده بود که در جریان ناآرامی‌ها ۱۰۳۲ نفر بازداشت شده‌اند.

این در حالی است که فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر اعلام کرده بود که از زمان آغاز اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات در ایران، بیش از دو هزار نفر دستگیر و صدها نفر دیگر ناپدید شده‌اند.

آقای تابش از بازداشت دو هزار و ۵۰۰ نفر در جریان ناآرامی‌های اخیر خبر داد که تاکنون دو هزار نفر از آنها آزاد شده‌اند

در میان افراد بازداشت شده، ده‌ها روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مدنی نیز دیده می‌شود.

نهاد‌های حقوق بشری با انتشار بیانیه‌های جداگانه‌ای خواستار آزادی فوری تمامی بازداشت‌شدگان شده‌اند.

مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محمد خاتمی نیز روز دوشنبه با تشکیل جلسه‌ای خواستار آزادی فوری تمامی بازداشت‌شدگان شده‌اند.

در جریان اعتراض‌های خیابانی به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، نا آرامی‌هایی در سطح برخی شهر‌های ایران روی داد که بر اثر آن تعدادی کشته و صد‌ها تن زخمی شدند.

نیروهای امنیتی ایران در این ناآرامی‌ها برخی مقام‌های سابق دولتی را نیز بازداشت کرده‌اند.

نهاد‌های حقوق بشری و جریان‌های سیاسی اعلام کرده‌اند که نگران تحت فشار قرار گرفتن بازداشت‌شدگان به منظور گرفتن اعتراف از آنها هستند.

 

 

 

 

 

روزنامه گاردین:مجتبی خامنه ای پشت کودتا و سرکوب است!

 

روزنامه گاردین دیروز(4 شنبه) به نقل از یک "منبع بلندپایه سیاسی" در ایران گزارش داد که کنترل بسیج به مجتبی خامنه ای، پسر علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی سپرده شده است. گاردین منبع خبری خود را یک سیاستمدار ارشد با پیوندهای قوی با دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی اعلام کرد. این منبع گفته است: "این بازی تمام نشده. تازه شروع شده است." وی گفت که مجتبی خامنه ای نقشی اساسی در سازمان دادن پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد بازی کرد و از طریق کنترل مستقیم بسیج، تظاهرات مخالفان - که با تلفات در میان معترضان همراه بود – را رهبری کرد.

مقام های ایرانی شمار کشته ها در تظاهرات مخالفان را 20 نفر اعلام کرده اند اما گاردین به نقل از یک پزشک تهرانی می نویسد که شمار واقعی تلفات خشونت ها بسیار بیش از این است و در هفته اول تظاهرات تنها در بیمارستانی که او کار می کرده 38 نفر جان باخته اند. بسیجی ها قتل تظاهرکنندگان را پنهان کرده و بر پزشکان فشار آورده اند که در این مورد با کسی صحبت نکنند.

سیاستمدار ایرانی که با گاردین صحبت کرده گفته است: "مجتبی فرمانده کودتا است. بسیجی ها تحت فرماندهی مجتبی هستند، اما نام او همواره در این ماجراها مخفی است.  دولت هرگز نام او را ذکر نمی کند. همه از این موضوع عصبانی هستند. مرجعیت و روحانیون عصبانی هستند، محافظه کاران خیلی عصبانی هستند و به شدت از مجتبی انتقاد دارند. این وضعیت نمی تواند ادامه یابد چون این همه شخصیت در سطوح بالا با آن مخالفند."

پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران که این کشور را درگیر بحرانی عمیق کرد، حدس و گمان های زیادی درباره نقش مجتبی خامنه ای در انتخابات منتشر شد.

اطلاعات زیادی درباره او که پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی است وجود ندارد. خامنه ای رهبر ایران به دلیل تحولات اخیر مقدار زیادی از نفوذ خود را در میان مراجع از دست داده است.

همین منبع گفته است شکاف هایی در داخل سپاه پاسداران وجود دارد. علی جعفری فرمانده کل سپاه و علی فضلی فرمانده سپاه در استان تهران با قدرت گرفتن مجتبی خامنه ای مخالفند.

گاردین از قول همین منبع اضافه می کند: بیانیه های تندی که به نام سپاه صادر می شود و تظاهرکنندگان را به "برخورد قاطعانه" تهدید می کند، کار بخش های سیاسی و روابط عمومی سپاه است که تحت نفوذ احمدی نژاد قرار دارد و نمایانگر یک موضع واحد در سپاه نیست. درحالیکهاکثر تحلیلگران سپاه پاسداران را یک گروه یکدست که کاملا پشت سر رژیم است ارزیابی می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد اصغری از صدرنشینان افشای کودتای 22 خرداد

 

بدنبال فراخوان پیک نت برای آگاهی دقیق از ماجرای قتل "محمد اصغری" کارمند قراردادی وزارت کشور، که گفته می شود لیست واقعی نتیجه شمارش آراء انتخابات را فاش کرده بود، اطلاعاتی دراختیار پیک نت قرار گرفته که از مجموع آنها گزارش زیر را تنظیم کرده ایم:

یکشنبه بعد از انتخابات با چند نفر از دوستان محمد اصغری تماس گرفته شد تا جنازه سوخته او را شناسایی کنند!

"محمد اصغری" سیسکو کار و مدرس سیسکو و مسئول امنیت شبکه وزارت کشور بود. دو روز بعد از انتخابات و بعد از اینکه خبر شمارش داخلی آرا در وزارت کشور به شرح زیر فاش شد:

افراد واجد شرایط رای: 49322412

افراد شرکت کننده در انتخابات: 42026078

تعداد آرای باطله: 387161

میرحسین موسوی خامنه 19075623

کروبی 13387104

محمود احمدی نژاد 5698417

محسن رضایی میرقائد 3754218

بدنبال این افشاگری، اصغری در یک حادثه عجیب رانندگی سوخت. وی از اساتید سیسکو در ایران بود که در موسسه اینفوتک واقع در خیابان میرعماد روبروی سفارت هندوستان تدریس می کرد و ظاهرا در سانحه رانندگی در تاریخ 24 خرداد به رحمت ایزدی فرستاده شد!

من آقای اصغری را از نزدیک می شناسم .ایشان کارمند وزارت کشور نبودند ولی مجری یک پروژه امنیت شبکه در وزارت کشور بودند .

ایشان یکی از متخصصین برجسته تجهیزات سیسکو بودند و  منزلشان در کرج بود . ظاهرا ماشینشان دستکاری شده بود و در راه برگشت از تهران به کرج دچار حادثه شده و به قتل رسیدند . ایشان قبلا کارمند شرکتهای الیسون رایانه و عصر دانش افزار بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران یکپارچه اعتراض بود

 

با وجود تهدید مقامات امنیتی و نظامی،دیروز مردم در نقاط مختلف کشوربه خیابان ها ریختند و سالگرد 18 تیر رابا شعار"مرگ بر دیکتاتور"آغاز و با فریاد "الله اکبر" ،که تا دیروقت به گوش می رسید،به پایان رساندند تا عزم خود رابرای مقابله با کودتای انتخاباتی نشان دهند.

 شهرهای مختلف کشوردیروزدر حالی شاهد حضور گسترده مردم بود، که نیروهای ضد شورش، بسیجی و لباس شخصی از صبح روز 5 شنبه خیابان های مسیر راهپیمایی ها را اشغال کرده بودند. همزمان بسیجیانی هم که ازچند روز پیش در مساجد و ادارات دولتی مستقر شده اند تا در صورت لزوم برای مقابله با اعتراضات مردمی به خیابان ها بریزند،به خیابان ها گسیل شده بودند.

 حضور پررنگ زنان

 در تهران تظاهرات مردمی از نقاط مختلف شهر آغاز شد ودر زمانی کوتاه،راهپمایان در مسیرهای انقلاّب،بلوار کشاورز، آزادی،وصال،طالقانی.... به هم پیوستند و به سمت نقاط مرکزی شهر راه افتادند.

تجمع مردم بعد از مدتی کوتاه با حرکت های خشونت آمیز نیروهای امنیتی، نظامی و لباس شخصی رو به رو شد که از یک سو تیرهوایی شلیک می کردند واز طرف دیگر می کوشیدندبا شلیک گازاشک آور،آنهارا متفرق کنند.

در عین حال موتورسواران بسیجی و لباس شخصی نیز با سرعت زیاد به سوی جمعیت جمعیت می رفتند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند.

در تظاهرات دیروز آنچه بیش از همیشه به چشم می خورد حضور زنان در سنین مختلف بود؛یکی از مردان تظاهر کننده به روز گفت:"امروز علاوه بر اینکه حضور جمعیت بیش از حد انتظارست،حضور خانم ها نیزپررنگ تر از همیشه است."

او افزود:" درود بر زن ها و دختر ان ایرانی که آدم از شجاعت آنها شرمند مي شود."

زنان که در میان آنان از سنین مختلف دیده می شد در میان شلیک هوایی،گاز اشگ آور، و چماق های آماده لباس شخصی ها فریاد می زدند:

"مرگ بر دیکتاتور"،

"دولت کودتا،استعفا،استعفا"،

"زندانی سیاسی آزاد باید گردد"،

"نترسیم،نترسیم، ما همه با هم هستیم"...

ضرب و شتم افراد سالخورده

با بالا گرفتن شعارها که در برخی نقاط با گفتن «مجتبی ،مجتبی،بمیری،رهبری رو نبینی»به فرزند آیت الله خامنه ای نیز رسید،  نیروهای ضد شورش،به طرز بی سابقه ای به ضرب و شتم مردم پرداختند که این برخورد شامل افراد مسن نیز شد.

به گفته یک شاهد عینی وقتی مردم از سمت جنوبی خیابان انقلاب، در مسیر غرب به شرق در حرکت بودند، نیروهای بسیجی به پیر مردی که نمی توانست با سرعت مورد نظر آنها، خیابان را ترک کند،حمله کردند و او را به باد کتک گرفتند.در اینجا مردم در دفاع از مرد سالخورده برآمدند وفریاد زدند:

خجالت،خجالت.

در اینجا بودکه  نیروهای انتظامی از لباس شخصی ها و بسیجی ها خواستند«آرام تر» عمل کنند و مردم آنها را تشویق کردند.

در تقاطع خیابان وصال و انقلاب، نیروهای ضد شورش کوشیدند مانع عبور مردم شوند و آنها رابه طرف خیابان شهدای ژاندارمری برانند؛ جایی که نیروهای امنیتی و بسیجی با گاز اشگ آور،انتظار آنها را می کشیدند.به این ترتیب تظاهر کنندگان در لابلای نیروها گیر افتادند،اما مامورین ناگهان در پشت سرخود گروه دیگری از تظاهر کنندگان را دیدند که به یاری مردمی که در این خیابان گیر افتاده بودند،می آمدند.

یکی از عابران در این مورد می گوید: در حالی که ما به سوی بلوار کشاورز در حرکت بودیم ناگهان صدای شعار دادن جمعیت را از سر تقاطع شنیدیم و فهمیدیم جمعیتی که نیروهای امنیتی و انتظامی مانع حرکتشان شده بودند، در آن تقاطع جمع شده و شعار می دهند.

شعارهای مردم در این نقطه عبارت بود:"یاحسین میر حسین"،"الله و اکبر"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد ".

 یار دبستانی درپیاده رو

در تقاطع ولی عصر ـ طالقانی نوازنده ای که با فرزند کوچک خود کنار خیابان نشسته بود، با تار،آهنگ یار دبستانی را می زد.تظاهر کنندگان نیز دور او جمع شدند و ترانه یاردبستانی را با ساز وی خواندند.

در این خیابان حضور مردم چنان چشمگیر بود که در بعضی موارد می شد بسیجیانی را که بین مردم گیر افتاده و در حال فرار بودند،مشاهده کرد.

در خیابان طالقانی،مردم با شعار "ایرانی باغیرت،حمایت،حمایت"،عابران را به ورود به صف خود دعوت کردند وهمراه با حضور آنان فریاد زدند:"مرگ بر دیکتاتور"و"دولت کودتا، استعفا، استعفا".در این خیابان نیز مانند سایر خیابان ها رانندگان اتومبیل ها بازدن بوق، با تظاهر کنندگان همراهی می کردند. یکی دیگر از شعارهایی که در این نقطه نیز مانند سایر نقاط به گوش می رسیدشعار"یا حسین،میرحسین" بود؛ آن هم در حالیکه این خبر بین مردم دهان به دهان می گشت که میرحسین موسوی،عملا امکان ارتباط با بیرون را ندارد و سایت کلمه هم هک و پیام تسلیت موسوی به داغداران حوادث اخیر از روی آن حذف شده است.

راهپیمایان در تقاطع طالقانی ـ ولی عصر،به سمت میدان ولی عصر پیچیدند که در اینجا با حمله نیروهای گارد ویژه همراه با باتوم و شلیک گاز اشک آور روبه رو شدند. مردم به همین علت حرکت خود را مجددا به سمت خیابان طالقانی ادامه دادند که در آنجا، بعد از رسیدن به کلانتری 107 فلسطین،دوباره با حمله این نیروها روبرو شدند.نکته جالبی که در این راهپیمایی دیده می شد این بود که مردم بعد از حمله نیروهای حکومتی،به سرعت متفرق می شدنداما به همان سرعت هم دوباره گردهم می آمدند و فریاد می زدند:نترسیدیم،چون همه با هم بودیم.

یک شاهد عینی در این مورد می گوید:وقتی صدای شلیک بالا گرفت،مردم باسطل های آشغال،عرض خیابان را مسدود و با انداختن کاغذ و چوب در درون این سطل ها آنها را به آتش کشیدند تا هم

مانع حمله نیروهای امنیتی ـ لباس شخصی شوند و هم مانع تاثیر گذاری گاز اشک آور.

 دستگیری های گسترده

 اما در خيابانهای ۱۶ آذر ، کارگر و خیابان های اطراف دانشگاه،درگیری ها گسترده تر بود و به نظر می رسید جمعيت بیشتری در آنجا حضور داشتند.

هزاران نفر از مردمی که در این خیابان ها گرد آمده بودند،با نیروهای سرکوب گر درگیر و تعداد زيادی از تظاهر کنندگان، به ویژه جوانان، دستگير شدند.

بیشتر دستگیر شدگان به کلانتری خیابان انقلاب،نبش کاخ منتقل شدند.

تعداد مجروحین در خیابان های اطراف دانشگاه تهران نیز که اغلب در اثر ضربات باتوم و چماق لباس شخصی ها،زخمی شده بودند،بسیار زیاد بود.در این منطقه نیروهای حکومتی علاوه بر ضرب و شتم مردم ،به صورت گسترده ای از گاز اشک آور و گاز فلفل استفاده کردند.در هر هجوم این نیروها به مردم و دستگیری تظاهر کنندگان،بقیه فریاد می زدند: "مرگ بر ديکتاتور"و "نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم".

بیشتر این تظاهر کنندگان که ماسک های سبز بر صورت داشتند،با وجود شلیک گاز اشک آور از سوی نیروهای انتظامی و ضرب و شتم مامورین لباس شخصی،دوباره جمع می شدند و به شعار دادن ادامه می دادند.تظاهرات دیروز که با سرکوب شدید رو به رو بود نسبت به روزهای دیگر یک تفاوت آشکار داشت:مردم،بدون هیچ سازماندهی،از روش های تازه ای استفاده می کردند و مانند کسانی بودند که روزهای تمرین را پشت سر گذاشته اند.

 

 

 

 

تجاوز به دختر دانشجو در دانشگاه آزاد اراک

 

خبرنامه دانشگاه آزاد اراک

هفته گذشته دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اراک بار دیگر شاهد تجاوز یک استاد به یکی از دختران دانشجو در گروه محیط زیست و منابع طبیعی بود.

فریاد های دختر دانشجو رئیس و مدیران دانشکده و دانشجویان را راهی طبقه دوم این ساختمان کرد و مطابق انتظار آقای دکتر محسن گرجی که همواره با دختران دانشجو در ارتباط تعریف نشده است و دو پرونده انضباطی و اخلاقی نیز در سوابق وی موجود است دختری را که برای پرسش در مورد نمره امتحانی اش راهی اتاق وی شده بود را بعد از قفل کردن درب اتاق وا دار به آنچه که وی خواسته بود کرده و دختر دانشجو نیز با فریادهای خود از دانشجویان کمک می طلبید .

گرجی که معتاد به مواد مخدر (هروئین) نیز است یک پرونده تجاوز به یک دختر دانشجو را نیز در سوابقش داشت و متاسفانه مشخص نیست کدامین مقام مسئول در دانشگاه آزاد اراک هر بار وی را مورد لطف قرار داده و مانع از اخراج وی میشود. گرجی از جمله بدنام ترین اساتید دانشگاه آزاد اراک است به نوعی که حتی اساتید اعلام میکنند وی آبروی همه را برده است اما هربار دست هایی از پشت پرده به کمک وی می آیند و مانع از اخراج وی میشوند. این فرد بد سابقه پس از اعتیاد شدید به مواد مخدر مدتی از دانشگاه با فشار رئیس وقت دانشکده کشاورزی (مهندس چنگیزی) کنار گذاشته شد اما بازهم وی با پارتی بازی به دانشکده بازگشت تا بار دیگر به پرونده ننگینش سابقه تجاوز را برای بار دوم اضافه کند.

باعث خجالت است که در دانشگاهی یک فرد از چنان نفوذی برخوردار است که حتی پس از تجاوز به بازهم در دانشگاه باقی میماند.این بار حتی رئیس دانشکده کشاورزی نیز سخنان دختر دانشجو را تایید و ابراز تاسف کرد و گرجی را به مدیران حراست معرفی کرد اما مشخص نیست آیا بازهم گرجی برگ برنده جدیدی را رو خواهد کرد و با پوزخندی به همگان به دانشکده بازمیگردد. بعید نیست بازهم در این مجموعه مافیایی و بی قانون دانشگاه آزاد اراک چنین اتفاق رخ دهد.

آقای دکتر ملک حسینی رئیس دانشگاه آزاد اراک به جای شما خجالت کشیدیم وقتی عدم کفایتتان را در همراهی با دانشجویان پس از اعتراضات دانشجویی به نتایج انتخابات دیدیم خجالت کشیدیم وقتی دانشجویان به دستور شما زیر مشت و لگد و باتوم نیروی کثیف انتظامی غرق به خون شدند و امروز خجالت میکشیم که در دانشگاهی درس میخوانیم که امنیت نداریم.

بهتر است بیش از خود و دیگران را به زحمت نیندازید و کاری را بکنید که مدتهاست همگان منتظر آن هستند.لطفا استعفا کنید.

به میرزایی رئیس حراست نیز توصیه میکنیم این صندلی را به فرد دیگری که صلاحیت عقلی دارد واگذار کند تا حداقل به غیر از کوتاه بودن آستین پیراهن پسران و مانتوی دختران موارد دیگر انضباطی را مد نظر داشته باشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گزارش دیگری از شکنجه گاه وزارت کشور

 

اخبار روز: بعد از حمله ی گارد و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران، ده ها دانشجو به زیرزمین وزارت کشور منتقل شده و در آن جا تحت شکنجه های وحشیانه ای قرار گرفتند. تا کنون چندین گزارش از این شکنجه ها منتشر شده است. گزارش زیر، شرح دیگری است از شکنجه گاه وزارت کشور که در وبلاگ «۲۵ خرداد» درج شده است:

۲۵ خرداد - تهران - امیرآباد - کارگر شمالی - کوی دانشگاه تهران

شما متهم به اقدام علیه امنیت ملی هستید. از خود دفاع کنید

پایش را میگذارد روی پنجه ی پام و مثل یک ته سیگار له اش میکند. میخواهم فحش و بدوبیراه را بکشم به هیکلش اما از ترس فقط ناله میکنم.

. . .

"شما متهم به اقدام علیه امنیت ملی هستید. از خود دفاع کنید." یه سری سوال با خط خرچنگ قورباغه نوشته بودند توی یک سربرگ –یادم نیست سربرگ کجا بود- و کپی کرده بودند و فلّه ای میبردندمان که پرش کنیم. اسم و مشخصاتی که ده بار ازمان پرسیده و یادداشت کرده بودند را دوباره میخواستند. شرح ماجرای دستگیری و از این حرفها. یه سوال هم داشت که تقاضای شما از مسئولین چیست؟ یعنی واقعا توقع داشتند در آن اوضاع بدون لکنت حرفمان را بزنیم؟!

. . .

کنار کوچه روی زمین نشانده اندمان و یا بهتر بگویم در هم چپانده اندمان! فریاد میزند: "سر پایین!" لباس شخصی و یگان ویژه قاطی هم اند. دیگر به لگدهایی که به کمرم میزنند عادت کرده ام. هر کس سهم خود را میپرازد. عدالت را رعایت میکنند. "بچه ها به قصد قربت بزنید!" در دل نگران آسیب دیدن کلیه هایم هستم که ناگهان سرم از شدت درد میترکد! چشمانم سیاهی میروند. پشت سرم داغ میشود. خدایا! همین چند لحظه پیش پزشکشان معاینه مان میکرد و میپرسید "جاییت درد نمیکنه؟" و من ساده لوح هم میگفتم "نه! چیز مهمی نیست!" با خود میگویم لابد میدانند چه جور بزنند که اتفاق زیاد بدی نیفتد! خنده ام میگیرد! همین چند ساعت پیش بود که اتاق یکی از رفقا بودیم و آمدن لباس شخصی ها با چوب و چماق را تصور میکردیم و میخندیدیم. گفته بودند که حمله به کوی قطعی است.

یاد آن دختره افتادم که التماس میکرد "تو رو خدا امشب خوابگاه نرید!" یاد وعده ی ۴ صبح بسیجی ها افتادم. اما چه کسی باور میکرد؟

فقط یکی از رفقا که در اتاقش را قفل کرده و برایش رمز گذاشته بود: سه ضربه با فاصله! و ما به او میخندیدیم. "تو هم زیادی جوگیر شده ای! مگه شهر هرته! اینجا کوی دانشگاهه! ۱٨ تیر اونقدر تلخ و پرهزینه بود که عمراً تکرارش نمیکنند. اصلا اگه لباس شخصی ها بیان خود پلیس جلوشونو میگیره". گفت خاطره های بچه های ۱٨ تیر را مرور کنید. در اتاقتان خوابیده اید و از آرامش تان لذت میبرید. خوشحالید که در این شهر شلوغ و کثیف چند متری جا دارید برای پا دراز کردن و سر بر زمین گذاشتن و آرمیدن.

خوشحالید که در این شهر آشفته اتاقی دارید با رفیقانی از جنس خودتان که در کنارشان احساس امنیت میکنید. در همین خیالات خام پرواز میکنید که ناگهان چند نفر آدم چماق به دست عصبانی در را شکسته و چرتتان را پاره میکنند و پرده ادب و عفت را میدرند. نوامیستان را پیش چشمانتان ردیف میکنند و بر سر و رویتان میکوبند. از شکستنی هر چه می یابند میشکنند و از دریدنی هر چه می یابند میدرند.

حیا و ادب را میبلعند و ظلم و تجاوز قی میکنند..."

بیخیال رفیق! جوگیر شده ای! ده نمکی هم دوربین به دست گرفته و فیلم میسازد. دوران چماق سالاری به سر آمده".

. . .

ضربه بعدی برق از چشمانم میپراند. سرم به قدری داغ شده که در شکستنش شک نمیکنم. خدایا! اینا دیگه کین؟

این باتوم بود یا تیرآهن؟

اینجا ایرانه یا عراق؟

من دانشجو ام یا قاتل؟

"من مسئول بسیج الهیاتم! آقا تو رو خدا زنگ بزنید استعلام کنید!" دلم برایش میسوزد. یاد دوست حزب اللهی و احمدی نژادیم (!) می افتم که موقع حمله به اتاق، سعی میکرد بهشون حالی کنه که بسیجیه، اما اونا کاری به این حرفها نداشتند. یاد چند ساعت پیش می افتم. یاد آن دانشجوی بسیجی که تیر به چشمش خورده بود. بنده خدا با رفقای مذهبی اش جلوی مسجد کوی بوده اند که گاردیها تیر مستقیم به سمت کوی شلیک میکنند و چشمش آسیب میبیند.

باز جای شکرش باقی است که اگرچه عقلشان منجمد مانده اما ابزارشان کمی مدرن شده است! تیرهای پلاستیکی شلیک میکنند. یکی از همین بسیجیها میگفت اینها اندازه جلبک هم مغز ندارند! اگر داشتند که دیشب با آن فضاحت ساختمان ۲٣ را آتش نمیزدند. احمقها مثل نقل و نبات گاز اشک آور میزدند. میدانستند که همینجوری اوضاع کشور اشک آور هست. دانشجو نیازی به این گازها و فلفلها ندارد.

. . .

توی سلول در هم می¬لولیم. بوی گند دستشویی حالمان را به هم میزند. هر از گاهی دست و پای یکی از بچه ها میخورد به پای شکسته¬ و ناله¬ ی جگرسوز... بچه ها خسته شده اند. حال و حوصله رسیدگی به کسی که پایش شکسته را ندارند.

احساس میکنیم که از زندگی ساقط شده. با اون پای شکسته و سر و کله خونی و هیکل استخوانی اش اصلا به چشم نمی آید. به یک تکه گوشت تبدیل شده.

یکی از بچه ها بغلش کرد آورد توی سلول. بیچاره را باتوم میزدند تا بلند شود اما بنده خدا نمیتوانست تکان بخورد.

...

-"[...] ها رو بشمار!"

-"یک!" -"خواهر موسوی!"

-"دو!" -"خواهر هاشمی!"

-"سه!" -"خواهر خاتمی!"

-"چهار!" -"خواهر کروبی!"

-"پنج!" -"خواهر ناطق!"

-"شش!" -"خواهر کرباسچی!"

-"هفت!" -"خواهر همه اینا!"

. . .

دستش را تا فیها خالدونمان فروبرده تا مبادا آنجایمان کلاشینکوف قایم کرده باشیم.

عجب بازرسی دقیقی!! با این مینی بوس کجا میبرندمان؟

اینطور که اینها پیش میروند کله ما را سوراخ خواهند کرد و دستشان را توی کله ما فرو خواهند برد تا ببینند آنجا چه خبر است.

تویش خالی است و یا با گچ پر شده. خودم را برای انواع اعترافات و اقسام توبه ها و ندامتنامه نوشتن ها آماده میکنم. اعتراف به اینکه تا به حال هفت نفر را کشته ام. ۱٣ بانک را به طور مسلحانه غارت کرده ام. به همکلاسیهای دخترم به بهانه های سیاسی و فرهنگی تجاوز کرده ام. از آمریکا پول گرفته ام. به تحریک موسوی و کروبی قصد آشوب داشته ام. بسیاری از بانکها و مراکز دولتی و ساختمانهای مسکونی، مغازه ها، رستورانها و بیمارستانها و خیلی جاهای دیگر را آتش زده ام. دو تا مامور نیرو انتظامی را گروگان گرفته، یکیشان را کور کرده و دیگری را کشته ام. با سلاح تمام اتوماتیک به سمت مردم تیراندازی کرده ام.

سه نیروی لباس شخصی را با اطلاع از اینکه سرباز گمنام آقا هستند چاقو زده ام. مقادیر زیادی سلاح و مهمات به داخل کوی قاچاق کرده ام.

روش ساخت انواع بمب و کوکتل مولوتف را به همکلاسیهایم آموزش داده ام. عضو انواع گروهک ها هستم. ماه ها قبل از انتخابات در طراحی انقلاب مخملی همکاری داشته ام. از بنگاه های صهیونیستی خط میگیرم... مشغول اعتراف و ابراز ندامتم که صدای نکره ای حواسم را پرت میکند: "بچه ها تونل درست کنید!" میخواهند با باتوم پذیرایی کنند. خدایا! انگار این یارو فیلم جنگی زیاد دیده! اما... نکند...شاید... ما که خرد و خمیر شدن اتاقهای خوابگاه و باتوم و مشت و لگد خوردن و فحش ناموس شنیدن را باور نمیکردیم، حالا در شش و بش آن بودیم که شکنجه های وزارت اطلاعات را باور کنیم یا نه!... شما چی؟... باور میکنید؟...

شبح سپر را روی سرم حس می‌کنم. دلم کمی آرام میشود که اگر باتوم بزنند به سپر میخورد.

اما اینبار مغزم از داخل میترکد. عجب خلاقیتی! باتوم را روی سپر میکوید! به هیچ چیز نمیشود فکر کرد. تنها به درد و رنج. این کارها را از ساواک یاد گرفته اید؟

. . .

"من هفت روزه کسی رو..." سرباز گاردی که توی مینی بوس روی کمرم نشسته بود اینو میگفت. له شدن زیر یک تن لش با بوی گند عرق و تهدید شدن به اینکه امشب...

. . .

"مانکن! پاشو بیا!... زانو بزن! از این طرف نه! از اون طرف!"

"تو رو میگم! موقشنگ! پاشو ببینم"

"بدو! یالا! بشین! یک! دو! یک! دو! دستها بازتر! آشغال"

. . .

"خدا رو شکر کنید که سپاه شما رو نگرفت!" یکی از گاردیها تو زیرزمین وزرات کشور اینو میگفت. آدم بدی نبود. ستوان بود.

از اون کلاه کجها روی سرش بود. میگفت لیسانس حقوق داره. باهاش گپ زدیم. ازمون پرسید "از من بدتون میاد؟" من گفتم "نه" اما فکر کنم دروغ گفتم. یاد قصه چماق و هویج افتادم. ظاهرا این بابا هویجشون بود!

. . .

"تازه ما به شما رافت اسلامی نشون دادیم. اونجا که برید سر جاتون میشاشید" اینو سرهنگشون که لباس شخصی داشت میگفت.

بعدا عکسش رو توی عکسهای اینترنت پیدا کردیم. خودشون خیلی هم ترسناک نبودند اما هر از گاهی ما رو از لولو میترسوندند. گاهی پلیس امنیت، گاهی سپاه، گاهی وزارت اطلاعات، گاهی اوین و گاهی جوخه اعدام و چوبه دار! راستش رو بخواهید من ترسیده بودم. ادعای مسلمانی داشتند اما اصلا قابل پیش بینی نبودند. سرمون منت میذاشت که اسلامی عمل کرده و گرنه اینا وظیفه ندارند اسلامی عمل کنند که! چه توقعاتی!؟

. . .

"برای ما فرقی نمی‌کنه شما به کی رای دادین. اصلا شاید من خودم به موسوی رای داده باشم. ما فقط ماموریم «نظم» رو توی جامعه برقرار کنیم" هفت خواهر رو که یادتونه؟

. . .

"مادر [...] را فحش میدهید؟!" دقت میکنید؟

سرباز گارد به جای اسم یکی از سران مملکت... آنقدر عجیب است که حتی الان شک میکنم که آیا واقعا چنین چیزی را شنیدم یا نه! بعدها که آقا گفت حمله به کوی محکوم است -یا یه همچه چیزهایی- توی دلم گفتم نکنه واقعا خبر نداره آقا؟

نکنه این لباس شخصی ها گوش به فرمان کس دیگری هستند. نکنه قصه کودتای مخملی (!) راست باشه؟

ای آقا! وارد معقولات نشیم بهتره! دوستان به ما توصیه کردند که سیاسی و احساسی و یا جانبدارانه ننویسیم. چشم! ما سعی خود را میکنیم، اما مگر میشود کتک بخوری و بیطرف بمانی؟ نمیدانم. شاید بشود.

. . .

اولین شنبه شب بعد از انتخابات- امیرآباد شمالی- جلوی کوی

پسره گیر داده به بانک. میله¬ ی یکی از این تابلوهای ورود ممنوع را گرفته هی لای در آکاردئونی بانک میکنه تا بازش کنه. میرم جلو میگم بیخیال شو. اما گیر داده ول نمیکنه. جمعیت مردد است. بعضیها تشویقش میکنند و بعضی ها هم میگویند نکن. میله را از دستش میکشم و میبرم پرت میکنم وسط خیابون. گاردیها پایین امیرآباد ایستاده اند. میروم جلو. سه چهار تا از بچه ها جلو هستیم.

گاردی ها کمی عقب نشینی کرده اند. تعجب کرده ایم. موانع را کمی جلوتر میبریم تا در پایین کوی آزاد شود. دارم یکی از این بشکه ها –از همانها که برای بنایی استفاده میکنند- قل میدهم که ناگهان از لای درختهای جلوی فنی -همون که شهرداری گل و گلدون توش میفروشه- لباس شخصی ها مثل مور و ملخ میریزند بیرون. منو میگی با دمپایی مثله اسب میدوم بالا. بچه ها شیاطین لباس شخصی را با سنگ رجم میکنند. پچ پچ بلند میشود که چندتا از بچه ها رو گرفتند. خدایا! این لباس شخصی ها عجب مارمولکهایی هستند! دزد و پلیس بازی میکنند. جوگیر شده اند.

آن وقت توقع دارند که... برمیگردم بالا نزدیک بانک. میبینم میله را لای در فروبرده اند و این بار چند نفری باهم... بالاخره در را میشکنند و هورا میکشند و آتش میزنند بانک را و بر باد میدهند غیره و ذالکش را.

. . .

"من توی این سه سال به اندازه امشب کتک نزده بودم" این را یکی از سربازهای گارد توی زیرزمین وزارت کشور میگفت.

برای سربازهای گارد هم تجربه هیجان انگیزی بود. وقتی ما را از اتاق بیرون آوردند جلوی ساختمان ۱۶ و ۱۷ نشاندند و شروع کردند به حال و هول. یکیشان روی زمین زانو زد و با مشت پرید توی صورت رفیقم. آن دیگری کله مرا گرفت و با زانو زد توی صورتم و صدایی درآورد که ما وقتی بچه بودیم برای هیجان دادن به بازی ها و دعواهایمان در میآوردیم.

خدا رو شکر ضربه اش خیلی هم جون نداشت.

همه ی انرژی اش را صرف شکستن در و پنجره ها و وسایل اتاق ها کرده بود. دق دلی سه سال خدمت آرام را سر ما خالی میکرد. هیجان قضیه بالا بود.

بعدها از دیگر رفقا شنیدم که آنها را دمر روی زمین خوابانده اند و وقتی یکی از بچه ها -که کاملا اتفاقی همان رفیق فوق الذکر بود که اتاقش اسم رمز داشت!- سرش را کمی بالا آورده آنچنان با باتوم بر سرش کوبیده اند که... برای که مینویسی؟ چه کسی باور میکند؟ ما خودمان هم باور نمیکردیم.

. . .

گفتند "برگردین آسایشگاهتون (!)" اما وقتی داشتیم گیج و منگ برمیگشتیم سمت اتاق دوباره صدامون کردند.

 "احمق! سنگ میزنی؟

فحش میدی؟

تو بچه سوسول میخوای انقلاب کنی؟

" ضربات دستش پیوسته بر سر و صورتم فرود می آمد! صدای فرشته ای بلند شد "نزنش آقا! نزن! نزن!" فرشته من را از چنگ او در آورد... با دستی سنگینتر و شرارتی افزونتر شکمم را هدف گرفت. یعنی حتی فرشته¬ ها هم...؟

. . .

-"توکه به ما میخندیدی و میگفتی الکی جو میدیم! چی شد؟" اینو همون رفیقمون بعد از آزادی میگفت. آخر ما مسخره اش میکردیم که حمله به کوی را جدی گرفته. برای اتاقش اسم رمز گذاشته. از اول شب توی اتاقش کز کرده و... -"همین دیگه! اینقدر الکی جو دادین که آخر جو هممون رو گرفت!" باز هم مسخره بازی در می آوریم و جوابش را با خنده میدهیم. به قول آن نویسنده¬ ی معلوم الحال زندیق «فریبی که ما را خرسند میکند بیش از صد حقیقت برایمان ارزش دارد»

. . .

"مادر [...]! بیایید بیرون!" او هل میداد و من مقاومت میکردم. یکی از تخت ها را جلوی در گذاشته بودیم. خسته شده بود. از پنجره اتاق دیده بودیمشان که چطوری ده نفری میریختند سر بچه ها و میزدندشان.

از ترس تخت را جلوی در گذاشته و ترسان و لرزان به انتظار نشسته بودیم. شیشه ها و درها را میشکستند و بالا می آمدند. خسته بودند و خسته تر شدند از مقاومت ما.

رهایمان کردند. نفسی نیمه آسوده کشیدیم که یک نفر دیگر گیر داد که شماها چرا بیرون نیامده اید و شروع کرد به فحش دادن و تهدید کردن. چند نفر دیگر هم به کمکش آمدند. یکیشان از روی تخت آمد تو. بالاخره تسلیم شدیم. به زور باتوم بیرونمان کردند.

. . .

"چه بوی گندی میاد! کسی تو شلوارش ریده؟" اگر رفقای ما فلان جایشان را از ترس خراب کردند، حق داشتند. چرا که نمیدانستند با چه کسانی روبرو شده اند. چه بسیار امثال من که منکر شکنجه های حکومت بودند و آن شب همه اش را باور کردند حتی از فلان آویزان کردن را. خرابی ما با دو آفتابه آب برطرف میشود اما خرابی شما چطور؟ خودتان را خراب کردید حضرات نیروی انتظامی! بدجور هم خراب کردید. دلتان خوش باشد که زهر چشم گرفته اید.

اما نفهمیده و ندانسته خودتان را رسوا کردید حضرات آقایان! ترس ها و دلهره هایتان را آشکار کردید. از چهارتا دانشجوی لاغر و زردنبو میترسید؟

باتوم و شلاق و سپر و لباس ضدشورش و موتور و گاز اشک آور و فلفل و تیر و... پایش بیفتد تانک هم می آورید. پشتوانه ۴۰ میلیونی که دارید، پس از چه میترسید؟

مجوز میدادید برای راهپیمایی ها، حمایت میکردید از تظاهرات مردم. مانند قبل انتخابات عمل میکردید که دانشجوها با زیرپوش و لباس راحتی تا میدان انقلاب میرفتند و می آمدند و هیچ اتفاقی هم نمی افتاد. ای کاش اندکی عقل داشتید. (از خواننده گرامی بابت این سخنان تند عذر میخواهم. اما واقعا به اینجام (!) رسیده!)

. . .

شبهای مناظره- هفته قبل از انتخابات- منطقه امیرآباد و میدان ولیعصر

مناظره احمدی نژاد و کروبی دقایقی پیش تمام شده. دانشجوها مثل شبهای پیش -با شور و حالی که از دانشجو جماعت بعید است!- راهپیمایی انتخاباتی را آغاز میکنند. از کوی دانشگاه به سمت خیابان فاطمی و سپس میدان ولیعصر و بلوار کشاورز و دوباره کوی دانشگاه. با زیرپوش و دمپایی و شلوارک. حتی بعضی ها بالش هم بغل میکنند! پلیس حضور دارد اما دخالتی نمیکند.

هیچ خشونتی رخ نمیدهد. گاهی رفتار پلیس تهدیدآمیز میشود اما انگار از دمپایی و زیرپوش بچه ها خجالت میکشند! بچه ها از اینکه می توانند بدون مزاحمت و بدون خشونت آزادانه در خیابان های تهران بچرخند و شعار بدهند در پوستشان نمی گنجند! بیشتر دانشجوها طرفداران موسوی و کروبی اند. در میدان ولیعصر طرفداران احمدی نژاد هم هستند. با وجود شعارهای تند هیچ برخورد فیزیکی رخ نمیدهد. پلیس فقط تماشا میکند.

. . .

"[...] ِ نکبت ایستاده میشاشه! اگه یکی دیگه رو ببینم که ایستاده میشاشه خشتکشو میکشم سرش!" مگر در را باز میکنند؟

از کجا دیده؟

ما را که برد دستشویی در را بستیم و با خیال راحت خودمان را تخلیه کردیم تا مبادا در ادامه بازداشت و توهین و تحقیرها شلوارمان را خیس کنیم. همان دستشویی دو طبقه بالاتر؟

زیرزمین دوم وزارت کشور؟

همانجا که ماشین های قفس دار یگان ویژه پارک بودند؟

مگر شما را هم همانجا نبردند؟

اتفاقا درش هم خراب بود و باز میشد و یک سنگ پشت در میگذاشتند تا در باز نشود. آنجا برای من واقعا مستراح بود و محل استراحت! در کل آن ۲۴ ساعت فقط همان ٣۰ثانیه آرامش داشتم! اما انگار همین آرامش را هم از بعضی دریغ کرده اند!

. . .

- "سرها پایین!"

-"بخواب!"

-"[...] سرت رو بگیر بالا!"

- "همکارتون گفت..."

- "خفه شو! سرت رو بگیر بالا. خوابت نبره."

- "بگیر پایین سرتو!"

- "مادر[...]!"

. . .

باتومها بال در می آورند و پرواز میکنند. مثل مرغ ماهیخوار شیرجه میزنند. سپرها رژه میروند. حجم خالی فضا از گاز و دود پر میشود. بوی اشک آور می آید. اشکها به رودها و رودها به سیلاب تبدیل میشوند و بالا میروند و باران میشوند و دوباره... چشمها از حدقه درآمده اند و در میان پوتینها قدم میزنند. پوتینها رشد میکنند. قد میکشند و بالا میروند. بالا و بالاتر.

دستها کنده و در گوشه ای تلنبار شده اند. پاها در صفهای منظم خبردار ایستاده اند و گوش به فرمانند. سکوت سروصدایی برپا کرده است!

. . .

دیگر چیزی برایم مهم نیست، از همان اول هم مهم نبود. از همان موقع که در اتاق نشسته بودیم. انگار همه‌اش رویایی بیش نبود. نقشه‌هایشان برایم نقش بر آب شده بود. دستشان را خوانده بودم. بازیشان را خوب بلد بودم. فقط باید مواظب ضربات بود. باقی اش ارزش فکر کردن هم ندارد. تنها یک چیز نگرانم می‌کرد: مادرم.

. . .

توی زیرزمین وزارت کشور دنبال دوستانم گشتم و یکی یکی پیدایشان کردم. هم اتاق که بودیم هم بند هم شدیم! چندباری به هم نگاه انداختیم و چشمکی و گهگاهی حرف و سخنی. همه بودند. به جز... معده ام سوخت. یکی از بچه ها را هر چه میگشتم پیدا نمیکردم. یعنی کجا بردنش؟ اطلاعات؟ اوین؟...

. . .

پرسید "به کی رای دادی؟" گفتم "کروبی" یکی از این ستوان و سرهنگ ها بود. چند کلمه ای با هم اختلاط کردیم. همون موقعی بود که یه یاروی لباس شخصی که گویا اسمش هم علی بود داشت از ما فیلم میگرفت با موبایلش و اسم و مشخصات و گهگاهی هم یک متلک و مشتی یا لگدی.

یادم نیست دقیق چی گفتم و چی گفت.

 گفتم "شماها بچه ها رو تحریک کردین" اما یادم نیست چی جواب داد. اشاره میکرد به ماجرای سال ٨۶ که کوی به خاطر اعتراض به غذا شلوغ شده بود.

خلاصه هرکسی از راه میرسید یه سری به ماها میزد و یه سوالی میکرد و یه انگولی مینمود! علی الخصوص یه سرباز صفر بچه سال که هنوز ریشش هم در نیومده بود! چپ و راست میرفت و به هر بهانه ای لگدی یا شلاقی حواله ما میکرد.

از هیچ کدام این گاردیها به اندازه این یه الف سرباز صفر متنفر نشدیم. مثلا به شما گیر میداد که چرا گوشه لبتان لبخند است! یا اینکه چرا به جای دوزانو نشستن زانوهایتان را بغل کرده اید یا چرا چهارزانو نشسته اید یا چرا سرتان کمی به بالا متمایل شده و یا چرا از گوشه چشمتان اطراف را نگاه کرده اید. یا چرا دستهایتان کمی شل بسته شده.

آنقدر اذیتمان کرد که آخرهای قصه، فرمانده شان به طور غیابی و خطاب به باقی گاردیها تهدیدش کرد که میفرستدش بازداشتگاه! ایول به مرام فرمانده! جمله آخر را هم گفتیم تا فردا نگویند فلانی بی انصاف است! راستش را بخواهید سربازهای گارد نمیفهمیدند که چه زجر و توهینی به ما روا داشته اند.

از ما میپرسیدند که چند نفرتان خدمت رفته اید. کاملا محسوس بود که میخواهند دق دلی سختی خدمتشان را سر ما خالی کنند!! دعوای دیشب با خانواده شان را هم ایضا. یکیشان میگفت "شماها که پول مملکت را میخورید و میخوابید و صبح تا شب هم دختربازی میکنید! چه مرگتان است؟

مثه بچه آدم بشینید درستان را بخوانید!" شاید همه اش بروز ناخودآگاهانه ی عقده های سرکوفته بود. شاید فروید راست میگفت! شاید آنها هم مقصر نبودند...

. . .

"بچه ها شرمنده اگه بوش میاد!" دستشویی کنار سلول در نداشت. دمپایی یکی را قرض گرفتم رفتم دستشویی تا اگر کتکمان زدند مثانه ام خالی باشد آبروریزی نشود! سلول حدود پانزده الی بیست متر مربع بود. بدون نورگیر و هواگیر. ۴۶ نفر کنار هم تلنبار شده بودیم. یه سوراخ کوچکی بود که هواکش داشت و یه لامپ کم مصرف کوچک. مرکز مبارزه با مواد مخدر شاپور. به قول وزارت کشوری ها "پلیس امنیت".

. . .

"میخواستید انقلاب کنید؟

میخواستید نظام را عوض کنید؟

چرا مثه موش آب کشیده شدید؟"

احساس میکردند جلوی یک انقلاب را گرفته اند. واقعا جوگیر بودند. دلشان میخواست کار مهمی کرده باشند.

. . .

"میشناسمش!" دانه دانه چنگ میزد به مویمان و سرمان را میکشید عقب تا شناساگرشان شناساییمان کند. یادم نیست گفت "میشناسمش" یا گفت "آشناست". توی دلم گفتم شاید واقعا از رفقایمان است.

بالاخره ما توی فامیل و دوستهایمان رفیق بسیجی هم داریم. خودمان هم در نزد بعضی دیگر از رفقایمان بسیجی محسوب میشویم! مرا بردند کنار تیر چراغ برق. روی سر بعضی از بچه ها کیسه میکشیدند.

یه چیزی مثه پاکت شیرینی. گفت دستهایت را بگیر به تیر چراغ. تیر چراغ را بغل کردم تقریبا. یه نفر با باتوم روی انگشتانم میزد تا روی تیر چراغ مرتب شوند! پیرهنم را کشیدند روی سرم. انگشتهای شست دو دستم را از پشت به هم بستند با تسمه ای پلاستیکی.

. . .

وقتی از تونل لباس شخصی ها در نزدیکی ساختمان ۲٣ با لگد و فحش بدرقه شدیم و از در پایین خوابگاه آمدیم توی امیرآباد، من را از بقیه جدا کرده و سوار موتورم کردند و بردند. فلان فلان شده ها استاد جنگ روانی بودند. بدجور جو میدادند! آنقدر که حتی خودشان هم باورشان شده بود خبر خاصی است! موقعی که سوار موتورم کردند، پیوسته بدوبیراه میگفتند. موهایم در چنگ نفر پشتی بود و نفر جلو سرش را به عقب پرت میکرد تا کوتاهترین لحظات را از دست ندهد!

. . .

"سیاسی هستی؟" خنده ام گرفته بود از سوالش. گفتم "منظورتون چیه؟

یعنی روزنامه و کتاب بخونم؟"

اوضاع خنده داری بود. پرسید "هم کلاسیهای سیاسی ات کیان؟

کیا توی خوابگاه جو میدن؟" یادم نیست چی شد که یه دونه خوابوند زیر گوشم و گفت "دروغ نگو!" عجب دست توپولی داشت!

گفتم "من دروغ نمیگم" گفت "کیا توی خوابگاه جو میدن؟

من اسم میخوام. نیگا کن رفیقت اسما رو نوشته برام" یه تیکه کاغذ رو جلوم گرفت که با خط خرچنگ قورباغه یه چیزایی توش نوشته شده بود. گفتم "من آدم سیاسی نیستم" گفت "شجاع بازی در میاری؟

وقتی [...] تو [...]ت کردم حرف میزنی" اون طرف تر چند تا از بچه ها رو روی زمین نشونده بودند. باتوم برقی میزدند یا چیز دیگه نمیدونم اما ناله بچه ها درآمده بود. دلم ضعف میرفت.

. . .

-"اینو نیگا چه قیافه مظلومی داره" پای برهنه ام رو نشونش دادم گفتم "اینجا از گوانتانومو هم بدتره" از پشت لگد زد.

کمی بعد اومد جلوتر. موهای جلوی سرم رو گرفت کشید. "شماها نجس اید! اگه ما رو گیر میاوردین تیکه پارمون میکردین" جواب دادم "فعلا که شما داری منو تیکه پاره میکنی"

. . .

خیلی هایمان پابرهنه بودیم. کف پارکینگ چهارم وزارت کشور روی زمین خاک و خل و روغنی حدود ۱۴ ساعت نشسته بودیم. با دستانی که از پشت بسته بودند. البته رافت اسلامیشان را هم بگویم که فردا نگویند فلانی بی انصاف است:

یکی دو ساعتی اجازه دادند کف زمین ولو شویم. دست من را هم یکیشان از پشت باز کرد از جلو بست که راحت بخوابم. کمرم درد میکرد. پشت سرم را نمیتوانستم زمین بذارم. با کوچکترین تماسی تیر میکشید. به پهلو دراز شدم.

. . .

آهای لباس شخصی ها! آهای نیروی انتظامی! خیلی خوب زهر چشم گرفتید از ما! دست مریزاد! ایول به هنرنمایی هایتان! من اعتراف میکنم که از شما ترسیدم. شماها به طرز وحشتناکی احمق هستید. و چه چیز ترسناکتر از یک احمق؟ (خواننده گرامی! ما سعی میکنیم که بیطرف باشیم و جانبدارانه ننویسیم اما چه کنیم که این لباس شخصی ها و نیروی انتظامی نمیگذارند که ما بیطرف بمانیم!)

. . .

"مگه شماها نماز هم میخونید؟

خاک بر سرتون. حالا همشون نمازخون شدن!" سر ظهر کمی مهربان شده بودند. یکی از دوستان نزدیکم و چندتای دیگر رفتند برای نماز. آن دوستم را خوب میشناسم. نمازش قضا نمیشود. اما تا آن لحظه نماز صبحش قضا شده بود. بعضیها که سر و دست و لباسشان خونی بود سوال میکردند که چه باید کرد؟ یادم باشد برای دفعات بعد از آقا استفتا کنم که در این مواقع چه باید کرد!؟

-"ببخشید. صابونی چیزی هست؟ با این دست و پای کثیف..."

-"همینی که هست. وضوتو بگیر خدا خودش قبول میکنه!"

. . .

یکشنبه بعد از انتخابات، امیرآباد شمالی، جلوی دانشکده فنی، ساعاتی قبل از تجمع احمدی نژادیها در ولیعصر

دو تا موتور شاسی بلند خفن، لباس شخصی، دوترکه، باتوم به دست، مشغول استعمال الفظ رکیک کاف دار برای مردمی که جلوی در فنی ایستاده اند.

در حال محافظت از گروه بیست نفره ای که در حمایت از احمدی نژاد به سمت جشن پیروزیشان در ولیعصر در حرکت اند و هنگام عبور از جلوی در فنی امیرآباد با شعارهای "احمدی بای بای" و "مرگ بر دیکتاتور" بدرقه میشوند.

حتی به خانمهای محجبه هم رحم نمیکنند.

با چنان اطمینانی فحش میدهند که من حقیقتا میترسم. جهالت در چهره هایشان موج میزند. از محیطی که برای رشد این قبیل آدمها فراهم شده میترسم. دوست بسیجی و حزب اللهیم جلو میرود و میگوید "آقا صلوات بفرست!"

. . .

-"از ثارالله اومدید؟"

-"اسم نبر احمق!"

. . .

موهای سرم را در مشت گرفته و سرم را میپیچاند. "چی مصرف میکنی؟" لگد میزنند تا نقش زمین ات کنند.

. . .

یکشنبه بعد از انتخابات – خ فاطمی –پیاده روی جلوی وزارت کشور- ساعاتی قبل از تجمع احمدی نژادیها در ولیعصر (ساعتی پس از ماجرای جلوی فنی)

"آقا سریعتر برو! وای نستا!" یه سربازه باتومش رو تکون میده و نمیذاره کسی اون جلوها وایسه.

چند لحظه ای می ایستم و وزرات کشور را تماشا میکنم. "وای! اونجا رو ببین! یکی از اون موتورهای لباس شخصی که جلوی در فنی امیرآباد دیدیم! چه جالب! عین فیلم سینمایی شده! یعنی دنیا اینقدر کوچیکه؟" به میدان فاطمی که میرسم... یا اباالفضل! مثل سوسک و مورچه و ملخ، پلیس و گارد و غیره...

. . .

"راه بیفت [...]!" و بازهم قصه فحش و مشت و لگد. "از پایین نبرید تکه پاره شان میکنن" دلش برایمان سوخته بود؟

لباس شخصی ها ساختمون ۲٣ را گرفته بودند.

لباس شخصی ها از پایین کوی و گاردی ها از بالا و از در اصلی کوی حمله کرده بودند. "سر پایین!" یعنی میترسیدند از شناخته شدن؟

"به رهبر فحش میدید؟" احساس میکرد فتنه عظیمی را خاموش کرده و کار بزرگی را به ثمر رسانده "ما برای نظام شهید دادیم".

. . .

"زنگ بزنید بنیاد شهید آقای [...]. من فرزند شهیدم. نامه داده بود که کوی مهمان بشم" التماس میکرد. "خفه شو! من خودم برادر شهیدم! آبروی ما رو بردی! اون پسره میگه دیده که داشتی سنگ میزدی!" یه پسره را که ته صف نشسته صدا میکند. پسره می آید و مثل یک آدم رذل میگوید او را دیده که سنگ میزده است!

خدایا! این پسره دانشجوست؟

حضرات اینقدر ترسناک اند یا دانشجوها اینقدر ترسو شده اند که برای خودشیرینی...

. . .

"بگو من خرم!" با موبایل از بچه ها فیلم میگرفت. پسره هم بی معطلی گفت "من خرم!" نمیدانستم اگر از من چنین چیزی بخواهد چه میکنم.

 آیا از لگدها و شلاق زدنهایش میترسم یا اینکه... بدبختانه قابل پیش بینی هم نبودند. آنچنان زهر چشمی از ما گرفتند که هیچ شکنجه ای را از آنها بعید نمیدیدیم.

-"اسمت چیه؟... بگو الاغ"

-"الاغ"

یاد حرفهای اون سرهنگه که می افتم دلم میخواهد یک فصل کتکش بزنم. سر ما منت میذاشت که با رافت اسلامی باهامون برخورد کرده.

-"چی میخونی؟"

-"الهیات"

-"خفه شو [...]! تو الهیات میفهمی؟" (خواننده گرامی! من حوصله ندارم هر جا که مشت و لگد و باتوم میزدند بنویسم که چه گونه میزدند. خسته شدم. همانطور که آن لحظات از این همه کتک خوردن و تحقیرشدن و بلاتکلیفی خسته شده بودم.)

. . .

-"سرش خونریزی داره. همینطوری بمونه ممکنه بمیره!"

-"بذار بمیره!"

. . .

شایع شده بود که چند نفری را کشته اند. همه میپرسیدند از کشته ها چه خبر؟ میگفتم من خبر موثق ندارم. اما آنطور که آنها حمله کردند هیچ بعید نیست چند نفری را هم...

. . .

-"شما فکر کن برادر کوچیک خودت. پسر خودت. این اگه چشمش رو از دست بده یک عمر بدبخته. یه پزشک ببریدش. چشمش چرک کرده." چشمش آنقدر سیاه شده و باد کرده بود که خود گاردی ها بهش میگفتند "اونی که کوره!". ما نگرانش بودیم. خودش هم خیلی ساده بود.

-"بره از همونهایی که تحریکش کردن کمک بخواد!"

. . .

خواننده گرامی خیال نکند به ما خیلی هم بد میگذشت. پس از مدتی به نظم موجود (یا همان بی نظمی خودمان!) عادت کردیم. انگار درستش هم همین بود. درستش همین بود که آن ها بازخواست کنند و ما پاسخگو باشیم. آنها فرمان بدهند و ما مطیع باشیم. درستش همین بود که ما با دستان بسته روی خاک و خل بشینیم و آقایان با پوتین واکس زده جلوی ما رژه بروند و بر سر ما بکوبند. انگار از اول هم حق ما همین بود که کتک بخوریم و فحش بشنویم و سرمان را پایین بگیریم. انگار تا آخرش هم همین¬طور بود: آن هنگام که فرشته های نجات در حیاط "پلیس امنیت" برایمان نطق آزادی میکردند. آن هنگام هم طبق عادت روی زمین، در صف و ستون منظم مینشستیم و سرمان را پایین میگرفتیم!

شنبه بعد از انتخابات- خ فاطمی- سه راه کاج- نزدیک وزارت کشور- بعد از ظهر

جمعیت معترضین از غرب خیابان حجاب به سمت وزارت کشور در حرکت هستند. سر سه راه کاج عده ای بسیجی که پرچم ایران و عکس احمدی نژاد در دست دارند خیابان را سد کرده اند.

جمعیت معترض با فاصله صد متری آنها کف خیابان مینشیند و آرام شعار میدهد.

ناگهان «الله اکبر» گویان راهرویی در صف بسیجیها باز میشود و گاردیها با لباسهای سوسکی از پشت سر بسیجیها به سمت جمعیت معترض حمله ور میشوند.

موتورسوارهای سوسکی هم پشت پیاده ها می آیند و جمعیت معترض را میزنند و متفرق میکنند. عده ای از مردم در پیاده روها و کنار خیابان مثل تماشاچیها ایستاده اند.

جمعیت معترض که به عقب رانده شده بود ماشین آر دی یک آخوند را که از غرب به شرق فاطمی حرکت میکرد خرد و خمیر میکند. ماشین آخوند از یکی از کوچه های قبل از سه راه کاج به سمت جنوب میرود و از مهلکه میگریزد. لباس سوسکی ها موبایل یه پسره را ازش میگیرن.

پسره گریه می‌کند.

مادرش هم پیشش هست. میگوید موبایل برای خودش نیست. خودش رو هم می‌خوان بگیرن. مردم پادرمیانی میکنند. یه درگیری لفظی بین پلیس‌ها و مردم پیش می آید. خانم چادری تسبیح به دست در حال عبور، ذکرش شده لعن و نفرین به...

. . .

آن طرف زیرزمین داشتند کار ساختمانی میکردند. سروصدا و گرد و خاکش نصیب ما بود. نور آفتاب را آن سمت میدیدم. شاید هم نور چراغ بود.

حدس زدم صبح شده. یک کارتن آوردند تویش ساندویچ نان و پنیر بود. میگفتند اضافه ی صبحانه بچه هاست که برایتان آورده ایم.

بیچاره ها دلشان میخواست مهربان و بامرام باشند اما راهش را بلد نبودند. نمیدانستند که درد ما نان و پنیر نیست.

. . .

"فکر کردین فقط نظر شماها مهمه؟

یعنی اون کشاورزی که توی دهاته رایش به درد نمیخوره؟

شماها فکر کردین کشور فئودالیه؟"

داشت نصیحتمان میکرد در حد وسع خودش.

. . .

طرفهای بعدازظهر هم که قرار بود بفرستندمان "پلیس امنیت" میگفتند هنوز اتوبوس نیامده. منتظر بودیم. سه تا سه تا جدایمان کردند و برایمان ماکارونی آوردند. میگفتند از سهم ناهار خودشان برایمان آورده اند.

آب هم دادند. قاشق نداشت.

ولی سس گوجه داشت. نان لواش هم بود.

رافت اسلامی آقایان است دیگر. از تساهل و تسامح، نان و پنیر و ماکارونی اش را خوب یاد گرفته اند! سرهنگشان میگفت "اگه نخورید جلوی اسمتان مینویسم اعتصاب غذا تا پدرتان را دربیاورند" در آن اوضاع مسخره، خوشمزگیهای جدی مآب آقایان هم بدجوری بیمزه بود.

. . .

سوار اتوبوسمان کردند. "به پرده ها دست نزنید. سرها رو بذارید رو صندلی جلو. کسی سرشو بیاره بالا سرشو میترکونم" سرم روی صندلی بود اما زیرچشمی به بیرون نگاه می‌کردم. از پشت پرده بیرون خوب دیده نمی‌شد. اما به خوبی ساختمون وزارت کشور رو تشخیص دادم. بعدش هم میدون فاطمی، بلوار کشاورز، پل کالج... "پایینو نگاه کن [...]!" نمی‌دونم با من بود یا نه. اما در هر صورت ترسیدم و نگاهم رو به پایین انداختم. دیگه نتونستم بقیه‌ی مسیر رو دنبال کنم.

. . .

زیرزمین وزارت کشور خلایی بود که هر بلایی میخواستند میتونستن سرمون بیارن. هیچ نشانی از قانون نبود. رافت اسلامی شان هم که... وارد "پلیس امنیت" یا همون مرکز مبارزه با مواد مخدر که شدیم خیالمون کمی راحتتر شد.

چون لااقل یه دفتر و دستکی میدیدیم. بوی ضعیف قانون می آمد. چهارتا کاغذی، عکسی، پرونده ای... بچه‌ها را توی راهرو نشانده بودند.

دانه دانه صدا می‌کردند. باید اسم پدرتو بلند می‌گفتی. اسم من رو که خوند بلند شدم و رفتم. دو ضربه‌ی باتوم محکم بر گرده ام فرود آمد.

فقط به خاطر اینکه ٢ ثانیه و ۵صدم ثانیه اسم پدرم را دیر گفتم! یکی از بچه ها که خیلی اعصابش به هم ریخته بود بعدها میگفت "بدترین چیزی که حال منو به هم می‌زد این بود که جای شاکی و متهم عوض شده بود. نصفه شبی می‌ریزن تو محل زندگیت، همه چیز رو له و لورده می‌کنن.

از روی تختخواب با چک و لگد و فحش و بدوبیراه می‌برنت. یه ۲۴ ساعت عذابت میدن. بعد به خاطر اقدام علیه امنیت ملی ازت شکایت می‌کنن بعد هم با ریش سفیدی و پادرمیانی دو نفر که از خودشونن منت سرت می‌ذارن و آزادت می‌کنن، تازه اونم به قرار کفالت، یعنی مرامی، یعنی در واقع باید می‌فرستادنمون اوین، اما لطف کردن و موقتا آزادمون کردن، اما پروندمون همچنان بازه. این است مملکت اسلامی آقایان"

. . .

-"گرایشم کنترله"

-"کنترل کیفیت؟"

توی زیرزمین وزارت کشور پایم را دراز کرده و به ستون تکیه داده بودم. ماکارونی را میبلعیدم که سربازه آمد سر صحبت را باز کرد و راجع به رشته ام پرسید.

جواب دادم "نه! منظور کنترل یک سیستم. کلا از هر نوع"

گفت "خفه شو! خودم میدونم!"

نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم!

. . .

بالاخره اینها هم مامورند و معذور. باید امنیت را تضمین کنند برای مردم. اگر روی خوش به مجرم نشان بدهند که دیگر امنیت را نمیتوانند برقرار کنند. بالاخره تشر زدن و زهرچشم گرفتن لازم است. توهین و فحش و تحقیر اجناب ناپذیر است. (خواننده گرامی! کمی شوخی با بروبچ وزارت و نیرو انتظامی که ایرادی نداره؟

امنیت ملی که دچار مشکل نمیشه؟ ها؟) دانشجو باید بداند که در رختخواب خوابیدن(!) بدون هزینه نیست. دانشجو نباید فکر کند که استراحت کردن کار راحتی است. دانشجو نباید فکر کند که ایجاد تغییر و یا حتی ایجاد عدم تغییر (!) آسان است. دانشجو باید بداند که همه ی اینها در حکم محاربه با نظام و اقدام علیه امنیت ملی است.

خوابیدن در اتاق کوی که جای خود دارد،اعتراض و انتقاد که دیگر حرفش را هم نزن که ازت دلخور میشم! دانشجو بداند که اصلاحات و انقلابات و تغییرات و کلا این مزخرفات هزینه دارد. دانشجو باید پیه این هزینه ها را به تنش بمالد.

مگر دیگرانی که برای ما انقلاب کردند و سپردندش به دست ما کم سختی کشیدند؟

حالا ما الکی الکی این انقلابی را که برای ما کردند بدهیم دست شما؟

بدهیم دست شما بچه مزلّفهای غربتی؟

نخیر! دانشجو بداند که مملکت هرکی به هرکی نیست. مملکت باتوم و گاز اشک آور دارد. مملکت لباس شخصی دارد. مملکت پلیس ضدشورش و یگان ویژه دارد. وزارت کشور ِ مملکت، زیرزمین دارد! زیرزمین وزارت کشور چراغ دارد. دستشویی دارد. کمربند و شلاق دارد.

هرچند به بیرون در و پنجره ندارد اما مملکت "حاج مالک" دارد! برای بریدن موهای بلند تیغ دارد! برای تراشیدن موی مو قشنگها ماشین اصلاح موزر آلمانی دارد! برای غلتاندن و ادب کردن بچه های بد، زمین خاک و خل و روغنی دارد. یک لباس شخصی به اسم "علی" دارد که موبایل دوربین دار از نوع سونی اریکسون کا-سیصد دارد و حتی با پای شکسته اش هم حال و حوصله بازجویی سرپایی دارد.

یک سرباز صفر عقده ای دارد. مملکت زندان و شکنجه دارد. مملکت بازرس اطلاعات دارد. مملکت مفتش عقیده دارد.

مملکت پلیس امنیت دارد. لولوخرخره دارد. مرکز مبارزه با مواد مخدر دارد. آن مرکز چندین سلول دارد. سلول، دستشویی بدون در و پیکر دارد. بوی گند دارد. البته مملکت سیب زمینی هم دارد!

. . .

پوستش را ریختیم جلوی دستشویی. جای دیگری که نمیشد ریخت. تازه جلوی دستشویی هم بچه ها دراز کشیده بودند. بوی گند دستشویی جلوی آن را خلوت میکرد. نان و سیب زمینی را به زور فرو کردیم در حلقمان. "نگهبان! نگهبان! نمک را بیاورید!" سیب زمینی را با نمک خودمان خوردیم!! سلول پانزده بیست متری فرصتی بود تا با خودمان خلوت کنیم. راحت حرف بزنیم و درد دل کنیم. بگوییم و بخندیم و شعری زمزمه کنیم. با اتوبوس آوردندمان اینجا. ۴۶نفری که با دو دستگاه مینی بوس برده بودند وزارت کشور با یک اتوبوس منتقل کردند به اینجا. آنجا –منظورم همین اینجاست!- عده دیگری از بچه های خوابگاه را دیدیم. ٨۷نفر را. ٨۷نفری که از همان اول آورده بودند پلیس امنیت. جمع بزنید این دو را میشود ۱٣٣ نفر؟

 ۱٣٣ تا دانشجو را گرفتند برایشان پرونده اقدام علیه امنیت ملی ساختند. تعداد دیگری را هم بردند اوین. بعضیها را تا همین الان که اینها را مینویسم آزاد نکرده اند.

. . .

-"اینجا هوا خیلی بده. بیزحمت برای ما آب بیارید"

-"از همون دستشویی بخورید"

-"لااقل یه لیوانی چیزی بدید"

. . .

با اینکه به لحاظ فیزیکی سلول پلیس امنیت خفه‌ترین جایی بود که ما رو بردند اما برای اولین بار اونجا احساس یه آزادی نسبی پیدا کردم. اونجا کسی غیر از خود ما نبود. همه دانشجو بودند. با رفقا حرف می‌زدیم و حال و احوال میکردیم. به همدیگه قوت قلب می‌دادیم که به زودی آزاد می‌شیم. زیر لب زمزمه میکردیم "مرغ سحر..."

. . .

اسمهامون رو می‌خوندن تا بریم پرونده‌مون رو انگشت بزنیم و سوار اتوبوس آزادی شیم! اسم منو که خودندن می‌خواستم یه نگاهی به پرونده بندازم و بعد انگشت بزنم. "بزن انگشتو ببینم، حالا می‌خواد بخونه واسه من" قیافه اش را که میدیدی برای زهره ترک شدن هفت پشتت بس بود. "چی می‌گه؟ بیا اینجا ببینم. چی میگی؟" هر حرفی که می‌زدی از نظر آنها اضافه بود. ممکن بود مجبور شی مهمونشون بمونی. باید خفه می‌شدی.

. . .

راستی! راجع به دستبندها چیزی براتون گفتم؟

گفتم که دست منو از پشت با دستبند پلاستیکی (معروف به اسرائیلی) بستند؟

گفتم توی زیرزمین وزارت کشور دستهای همه را با بند کفش از پشت بستند؟

گفتم در کل ماجرا فقط توی "پلیس امنیت" دست هامون رو باز کردند تا پرونده هامون رو کامل کنیم و امضا و انگشت بزنیم؟

(البته برای ماکارونی خوردن و دستشویی رفتن دستمان را لحظاتی باز کردند) گفتم که نان و پنیر وزارت کشور به بعضی ها نرسید؟

گفتم که یه ذره ماکارونی ریخت کف زمین سرباز تشر زد که بردار بریز توی ظرف غذات؟

گفتم که به یه سرباز گفتم "غذا میدید تا جون بگیریم دوباره بزنیدمون؟"

و سرباز خندید؟

گفتم که یکی از بچه ها به حاج مالک که با ماشین اصلاح موزر روی سر بعضیها چهارراه درست کرده بود خیلی جدی گفت "مالک جان! این پشت موی مرا میتوانی یه خط بندازی؟"

و حاج مالک با خنده گفت "مگه من آرایشگرم؟!"

و ما زیر لب خندیدیم؟

قصه آن کسی که اسمش را اشتباه گفته بود و موقع رفتن به "پلیس امنیت" راستش را به حاج مالک گفت و حاج مالک و رفقایش حسابی از خجالتش درآمدند و حسابی روی خاک و خل زیرزمین غلتش دادند گفتم؟

گفتم یا نگفتم؟

گفتم که هنگام پرکردن آخرین برگه¬ ی کفالت بچه¬ ها طبق عادت کپ زدن دوران دانشجویی، از روی دست هم کپ میزدند؟

گفتم که یارو گفت "امتحان که نمیدید. دو خط بنویسید تموم شه بره" و یکی از بچه ها خندید و یه یاروی دیگه زد توی گوشش؟

گفتم که بعضی از بچه ها گریه میکردند؟ گفتم که...

. . .

اتوبوس حامل(!) ما که از پلیس امنیت خارج می شد خانواده های بازداشت شدگان را دیدیم که پشت در پلیس امنیت به انتظار خبری از فرزندانشان جمع شده بودند.

یاد صحنه های آزادی اسرای جنگ ایران و عراق افتادم. دلمان میخواست سرمان را از پنجره بیرون ببریم و برای آنها دست تکان بدهیم!! اشک شوق بریزیم و فریاد بزنیم "به امید آزادی تمام اسرا!"

. . .

"هرکی لباسش خونی شده بیاد تی شرت و شلوار بگیره" چه ارزان خریدند جنایاتشان را. توی حیاط مرکز مبارزه با مواد مخدر نشانده بودندمان.

در این یک ساعت آخر با ساندویچ کالباس و نوشابه و کیک و ساندیس و تی شرت و شلوار سرمان را حسابی گول مالیدند.

فرهاد رهبر، رییس دانشگاه تهران و زاکانی، نماینده مجلس فرشته نجات ما شده بودند. انصافا بعد از ۲۴ ساعت درد و رنج و وحشت و بلاتکلیفی همه ما با ولع بسیار گولها را خوردیم و پوشیدیم.

شیرینی این آزادی آنقدر زیاد بود که حس و حال اندیشیدن به ۲۴ ساعت گذشته را نداشتیم. فرهاد رهبر میگفت که آن شب توی دانشکده تربیت بدنی بوده.

بچه ها میگفتند آن شب بعد از حمله آمده کوی گفته من به گاردی ها اجازه دادم بیان تو تا جلوی لباس شخصیها رو بگیرن! (البته بعدها حرفشو تکذیب کرد.

گفت من به گارد اجازه ورود ندادم) می‌گفت باید دوباره تلفنی از احمدی مقدم تشکر کنم که همکاری کرد تا شما زودتر آزاد بشید! اینو که گفت می‌خواستم همونجا بلند شم مرتبش کنم (!) و ازش بپرسم "تشکر بابت چی؟"

شاید نسبت به رهبر، حتی بیشتر از اون سرباز صفره... فردا پس فردا توی تلویزیون دیدمش که آمده تا کشته شدن دانشجویان در کوی را انکار کند. یاد آن شایعات افتادم که میگفتند رهبر توی وزارت اطلاعات بوده.

آمده بود تلویزیون تا جنایات را به جای محکوم کردن انکار کند! هرچند شاید خواننده گرامی ندیده باشد و باور نکند اما رهبر روزی در برابر انتقادات نسبت به نصب گیت در ورودی دانشگاه ادعایی شبیه به تهدید کرد: "میخواهی من هفته گذشته بهت بگم کجا رفتی؟

 اصلن مستند بهت بگم کجا رفتی؟"

. . .

توی اتاق نشسته ایم. تخت پشت در است. از پنجره له شدن یکی از بچه‌ها زیر باتوم‌های گاردی‌ها را میبینیم.

به یکی از بچه‌ها زنگ می‌زنم. خدارو شکر ایرانسل دولتی نیست. وضعیتمون رو براش توضیح می‌دم. می‌گم به هرکس که میتونه زنگ بزنه. چه باید کرد؟ مقاومت کنیم؟

 تسلیم شیم؟

زیر تخت‌ها قایم شیم؟

گوشه‌ی اتاق جمع شیم و بالش‌ها رو بالای سرمون بگیریم؟

خفه شیم یا داد بزنیم؟

صدای شکسته شدن درها و شیشه‌های طبقه‌ی پایین به گوش می‌رسه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تظاهرات ۱۸ تیر در اصفهان

 

روز ۱٨ تیر، دهمین سالگرد یورش ماموران حکومت به خوابگاه دانشجویان، در شهر اصفهان نیز تظاهرات پراکنده ای صورت گرفت. بنا به گزارش ها در این تجمعات حدود سیصد نفر دستگیر شدند.

امروز صبح خانواده های بازداشت شدگان در برابر بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی تجمع کردند و هنگامی که صدای جوانان بازداشت شده از داخل بازداشتگاه به گوشش رسیدند که درخواست آب می کردند، خانواده ها به اعتراض برخاستند و با سنگ به درب بازداشتگاه کوبیده و فریاد الله اکبر سر دادند.

آن ها خواستار رسیدگی به وضعیت بازداشت شدگان شدند.

یگان ویژه ی مستقر در بازداشتگاه، خانواده ها را متفرق کرده و دیگر اجازه ی تجمع در مقابل بازداشتگاه را به آنان نداد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمدعلی دادخواه وکيل رايگان هزارها ايرانی دستگير شد

 

بنياد ميراث پاسارگاد

ساعتی پيش خبر شديم که آقای محمدعلی دادخواه، يکی از مؤسسان کانون مدافعان حقوق بشر، و يکی از شريف ترين و خوشنام ترين وکلای ايران بازداشت شد.

اين دستگيری امروز هشتم جولای و در دفتر ايشان بوده است. خانم مليحه دادخواه و خانم سارا صباغيان نيز که از همکاران ايشان هستند به همراه ايشان به نقطه ی نامعلومی برده شدند و دفتر وکالتی ايشان پلوم شد.

آقای محمدعلی دادخواه در تمام سال های گذشته، در هيئت يک وکيل انساندوست، مدافع واقعی حقوق بشر، و علاقمند به فرهنگ ايرانزمين بوده و بدون کمترين جهت گيری عقيدتی و سياسی صرفا به دفاع حقوقی از موکلين خود پرداخته و اين کا را در اغلب موارد به طور رايگان بر عهده می گرفته است.

آقای محمدعلی دادخواه، که يکی از اعضای هيات امنای بنياد ميراث پاسارگاد نيز هستند، در چهار سال گذشته، با داشتن وکالت رايگان از سوی هزارها ايرانی فرهنگدوست، مداوماً در راستای حفظ و نجات ميراث های فرهنگی ايران، چون تنگه بلاغی، نقش جهان، و مجموعه ای آثار چهارباغ در تلاش بوده است.

دستگيری شخصيتی چون محمدعلی دادخواه نشانه ی روشنی است بر کارکرد غير قانونی، ضد حقوق بشر و فرهنگ ستيز حکومت کنونی ايران.

بنياد ميراث پاسارگاد، به عنوان سازمانی فرهنگی، غير انتفاعی و غيرسياسی، از تمامی سازمان های مربوط به حقوق بشر، سازمان های فرهنگی، و کانون های وکلا در آمريکا و سراسر جهان درخواست می کند که از دولت ايران بخواهند تا هر چه زودتر امکان آزادی آقای دادخواه و همکاران شان فراهم شود.

 

 

 

شعار مرگ بر خامنه ای جلاد تا پای چوبه دار

 

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

ناصر خیرالهی از اعدام شدگان روزهای اخیر است

بنابه گزارشات رسیده از زندان اوین ، زندانی ناصر خیرالهی روز چهارشنبه در زندان اوین اعدام شد.

ناصر خیرالهی 49 ساله و از زندانیانی بود که در سال 1382 دستگیر شد و تا روز اعدامش در زندانهای مختلف جمله آگاهی اصفهان،حفاظت و اطلاعات قوۀ قضائیه،زندان اصفهان و زندان اوین و زندان گوهردشت کرج بسر برد.

آقای خیرالهی روز سه شنبه 9 تیرماه از بند 4 زندان گوهردشت کرج به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم اعدام انتقال داده شد و روز چهارشنبه همراه با 5 زندانی دیگر به دار آویخته شد.

بنابه گفته شاهدان عینی و خانواده اش هنگامی که او را به سوی طناب دار می بردند دائم شعار مرگ بر خامنه ای سر میداد. او با روحیه ای بسیار قوی بالای طناب دار رفت .

جسد وی به خانواده اش تحویل داده شد و در قطعۀ 256 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
لازم به یادآوری است و بنابه گفتۀ خانواده اش که او با ارگانهای اطلاعاتی رژیم همکاری می کرد ولی وقتی که به جنایتهای آنها پی برد از همکاری با آنها سر باز زد و اقدام به افشای جنایتهای آنها پرداخت که در سال 1382 دستگیر و در زندان مختلف بسر برد.
گزارشات تایید نشده ای وجود دارد که برای ایجاد رعب و وحشت رژیم قصد دارد در روزهای آینده تعداد زیادی را اعدام کند.

علی خامنه ای ولی فقیه رژیم پس از قیام اخیر مردم ایران برای ایجاد فضای رعب و وحشت به شاهرودی رئیس قوۀ قضائیه دستور داده است که موجی از اعدامها را در ایران پیش ببرد که ما در روزهای اخیر شاهد تعدادی از آنها بودیم.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به موج اعدامهای در پیش و بخصوص اعدام جوانان دستگیر شدۀ اخیر هشدار جدی میدهد. برای پیشگیری از اعدامهای گسترده در پیش رو از مراجع بین المللی و دبیر کل سازمان ملل خواستار ارجاع پروندۀ این رژیم به شورای امنیت سازمان ملل است.

15 تیر 1388 برابر با 6 ژولای 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لیست تکمیلی بازداشت شدگان - شماره یک

 

در ادامه گزارش ویژه مجموعه با نام "خرداد خونین" که در تاریخ 14 تیرماه منتشر شد و اسامی 700 بازداشتی و 34 جانباخته را به همراه داشت، لیست 55 نفره ذیل بعنوان لیست تکمیلی شماره 1 از افراد بازداشت یا شناسایی شده اخیر منتشر می شود.

هفت بازداشت شده در قزوین (12 تیرماه) و هشت کارمند سفارت انگلستان (12 تیرماه) که هویت آنان احراز نشده است در این لیست ذکر نام نشده اند، همچنین لازم به ذکر است بنابر گزارشات دریافتی فردی به نام حمید مداح شورچه از اعضای ستاد آقای موسوی در شهر مشهد پس از درگیری در تحصن مسجد گوهرشاد و طی مدت بیماری جان خود را از دست داد (12 تیرماه – نیازمند منابع بیشتر).

خاطر نشان می سازیم، علیرغم گفته های دادستان کل کشور مبنی بر تداوم بازداشت 500 بازداشت شده وقایع پس از انتخابات در ایران، منابع آگاه آمار حقیقی شهروندان در بازداشت مانده را بسیار بیش از این تعداد برآورد می کنند.

اسامی به ترتیب حروف الفبا :

1.    آرش گيتي - 1388/3/26 - فعال دانشجویی دانشگاه زنجان - آزاد شد

2.    احمد نصرتي - 1388/4/3 - میدان بهارستان - كارمند شهرداري - زندان اوین

3.    اشکان رحمانی - 1388/3/24 - ونک - کتابفروش - زندان اوین

4.    اقبال رشیدی - 1388/4/18 - سقز - مدیر موسسه تبلیغاتی نویسا

5.    امیر حسین شمشادی  - زندان اوین

6.    امیر رئیسیان - 1388/4/17 - آزاد شد

7.    اميد سليمي - 1388/3/25 - دبير سابق بخش فرهنگي روزنامه نصف جهان در اصفهان

8.    امين ميرزايي - 1388/3/30 - میدان جمهوری - کارمند - زندان اوین

9.    باقر یونسیان - 1388/3/30 - چهار راه ولیعصر - کتابفروش - زندان اوین

10.    پژمان بختیاری - 1388/3/30 - خیابان آزادی - مدرس - زندان اوین

11.    جلال محمد لو - 1388/4/14 - عضو جبهه مشارکت -

12.    حامد محمدی - 1388/4/4 -

13.    حسام سلامت - 1388/3/30 - دانشجوی رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران

14.    حسام قربانی - 1388/3/25 - میدان انقلاب - دانشجوی گرافیک - زندان اوین

15.    حسین عبدالهی - 1388/3/25 - خیابان آزادی - زندان اوین

16.    حسین علمی - 1388/3/28 - میدان توپخانه - زندان اوین

17.    سارا صباغیان - 1388/4/17 - آزاد شد

18.    سروش صائمی - 1388/3/30 - خیابان آزادی - دانشجو دانشگاه آزاد - کمپ کهریزک

19.    سهند نواری - 1388/4/12 - کمپ کهریزک

20.    سینا بذرفروش - 1388/3/26 - ونک - زندان اوین

21.    شاهين آقا بيگي - 1388/4/1 - شغل آزاد - زندان اوین

22.    صابر ابراهیمی - 1388/3/24 - میدان ولیعصر - زندان اوین

23.    صادق حبیبی - 1388/3/30 - خیابان آزادی - جوشکار - زندان اوین

24.    علی اجاقی - 1388/4/17 - اصفهان - دبیر انجمن اسلامی دانشجویان اصفهان

25.    علي قاسمي - 1388/3/26 - فعال دانشجویی دانشگاه زنجان - آزاد شد

26.    عليرضا اصغري - 1388/3/31 - كارمند - زندان اوین

27.    عیسی سحرخیز - 1388/4/13 - روزنامه نگار و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات

28.    فرهاد رحيمي - 1388/3/30 - میدان آزادی - دانشجوی عمران دانشگاه آزاد  - زندان اوین

29.    فیض الله عرب سرخی - 1388/4/15 - عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

30.    کاظم بابایی - 1388/3/30 - میدان انقلاب - زندان اوین

31.    کاوه مظفری - 1388/4/18 - عضو کمپین یک میلیون امضا -

32.    کلوتیلد رایس - 1388/4/9 - فرودگاه امام خمینی - مدرس دانشگاه اصفهان  -  تبعه فرانسه

33.    كامران نجفي - 1388/3/27 - ونک - مترجم - زندان اوین

34.    مازيار نوروزي - 1388/4/4 - میدان ولیعصر - زندان اوین

35.    مجتبی موسوی - 1388/4/14 - اهواز - عضو جبهه ملی ایران -

36.    محمد اسماعیل زاده - 1388/4/17 - فعال دانشجویی - زندان بابل

37.    محمد تقی نعمتی - 1388/3/30 - منطقه یادگار امام - دانشجوی حسابداری - زندان اوین

38.    محمد رضا یزدان پناه - 1388/4/17 - عضو جبهه مشارکت -

39.    محمد سلطانی - 1388/3/27 - خیابان شریعتی - محصل - زندان اوین

40.    محمد علی دادخواه - 1388/4/17 - عضو کانون مدافعان حقوق بشر -

41.    محمد كاظم كريمي - 1388/3/30 - خیابان ولیعصر - شغل تايپيست - زندان اوین

42.    محمد مهدی خانی - 1388/4/3 - بهارستان - زندان اوین

43.    مرتضی رادمنش - 1388/4/3 - پارک لاله - کارمند - زندان اوین

44.    مسعود باستانی - 1388/4/14 - سردبیر سایت جمهوریت -

45.    مسعود گرامی - 1388/3/25 - هفت تیر - زندان اوین

46.    مسعود محمدي - 1388/3/31 - خیابان نصرت - كارمند اداره برق - زندان اوین

47.    مسلم دلشاد - دانشجوي کارشناسي ارشد دانشگاه تهران - زندان اوین

48.    مصطفی قادر پناه - 1388/3/26 - میدان ولیعصر - برقکار - زندان اوین

49.    معین یوسفی - 1388/3/25 - میدان انقلاب - زندان اوین

50.    ملیحه دادخواه - 1388/4/17 - آزاد شد

51.    نادر وحیدی - 1388/3/30 - خیابان آزادی - کارمند - زندان اوین

52.    هاره دولو - 1388/4/17 - آزاد شد

53.    همایون سربازی - 1388/3/30 - خیابان آزادی - کمپ کهریزک

54.    یونس سعادتی - 1388/3/30 - خیابان آزادی - کمپ کهریزک

55.    نيما کوکلانی - 1388/4/18 - میدان انقلاب - خواننده رپ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر

 

خبرنامه امیرکبیر: نیروهای لباس شخصی مجهز به سلاح های سرد و گرم با همراهی موتورسواران سازماندهی شده به برخی از خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر حمله کردند. 

 نیروهای لباس شخصی در ساعت 20:30 امشب در حمله به خوابگاه گلشن در خیابان به آفرین، با ورود به خوابگاه، تعدادی از دانشجویان و نگهبانان خوابگاه را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، نیروهای لباس شخصی بخش هایی از ساختمان و امکانات خوابگاه را نیز تخریب کردند. در این حمله این افراد از گاز اشک آور استفاده کرده و به سالن مطالعه، حمام، نمازخانه و طبقات مختلف خوابگاه گلشن حمله کردند.

از وضعیت چند تن از دانشجویان این خوابگاه پس از این حملات اطلاعی در دسترس نیست. 

همچنین نیروهای لباس شخصی به همراهی نیروهای نظامی به درب خوابگاه یاوری دانشگاه امیرکبیر نیز مراجعه نموده و به تهدید دانشجویان پرداختند.

 نیروهای لباس شخصی اعلام کرده اند که امشب مجددا به خوابگاه ها حمله خواهند کرد.

 

 

 

 

 

بازداشت بهزاد پروین و علی سپندار، دو تن از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند

 

خبرنامه امیرکبیر: بهزاد پروین و علی سپندار، دو تن از فعالان دانشجويي بيرجند و اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی این دانشگاه، در روزهاي سه شنبه و چهاشنبه 16و 17 تيرماه بازداشت شدند. 

 بهزاد پروين دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه بيرجند در منزل خود در شهر بيرجند توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده است. در جریان حمله نیروهای امنیتی به منزل این فعال دانشجوئی، كامپيوتر شخصي و برخی دیگر از وسایل شخصی این دانشجو نيز ضبط شده است.

 علي سپندار دیگر عضو شورای مرکزی دانشگاه بيرجند نيز در منزل خود در مشهد بازداشت شده و به بيرجند منتقل گردید. بر اساس اخبار و اطلاعات دریافتی، 3 دانشجو بازداشت شده اند و هنوز از هويت ديگر فرد (يا افراد) بازداشت شده اطلاعی در دست نيست.

بهزاد پروين، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند، طی تماس بسيار كوتاهي با خانواده خود، خبر دستگيري خود و چند دانشجوی ديگر را تاييد كرده است.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، از وضعیت و محل نگهداری این دانشجویان هیچ اطلاعی در دست نمی باشد و همین امر موجب تشدید نگرانی خانواده های دانشجویان بازداشتی شده است.

گفتنی است پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، و همزمان با بازداشت تعداد زیادی از فعالان مدنی و سیاسی و نیز فعالان حقوق بشر، دور تازه ای از فشار و سرکوب  دانشجویان و  بازداشت آنها نیز آغاز شده است و هم چنان ادامه دارد. بگونه ای که در مدت کمتر از یک ماه صدها دانشجو بازداشت شده اند که هنوز هم تعدادی قابل توجهی از آنها در بازداشت بسر می برند و اطلاعی از وضعیت آنان در دست نمی باشد.

 

 

 

 

 

 

سعید متین پور بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل گردید.

 

 سعید متین پور روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی که از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به هشت سال حبس تعزیری محکوم گردیده است، جهت گذراندن دوران محکومیت خود٬ بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل گردید. 

 نزدیکان خانواده متین پور می گویند این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی روز ۲۰ تیر ۸۸ از سوی قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به این دادگاه احضار شده بود که پس از حضور وی در دادگاه٬ مامورین امنیتی او را بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل کردند.

این منابع می افزایند متین پور ساعت ۶ عصر روز شنبه طی تماسی تلفنی با خانواده خبر از بازداشت خود در زندان اوین داده است.

 سعید متین پور چهارم خرداد ۱۳۸۶ در زنجان بازداشت و پس از تحمل ۲۷۸ روز بازداشت موقت٬ در هشتم اسفند ۸۷ به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود. این روزنامه نگار آذربایجانی روز ۲۰ خرداد ۸۷ طی جلسه ای غیر علنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهام ارتباط با بیگانگان به هفت سال حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یك‌سال حبس و در مجموع به هشت سال حبس تعزیری محكوم گردیده بود. دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز آذر ماه ۸۷ حکم هشت سال زندان این فعال حقوق بشر آذربایجانی را تایید کرد.

به گفته متین پور وی بیشتر مدت زمان بازداشت خود را در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تهران و تحت شکنجه شدید جسمی و روحی قرار داشته است.

همچنین خانواده متین پور خبر از ناراحتی های گوارشی و سردرد و کمردرد شدید وی پس از آزادی از زندان اوین می دهند و اعلام می کنند انتقال سعید متین پور به زندان باعث نگرانی خانواده از وضعیت سلامتی جسمی او شده است. آنها می گویند متین پور در روزهای اخیر سرگرم معالجات پزشکی بوده است.

متين پور فارغ التحصيل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه هفته نامه های یارپاق و موج بیداری و وبلاگ نویس و از فعالین حقوق بشر آذربایجانی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تير، به زندان اوين

 

افراد بازداشت شده در روز ۱۸ تير، امروز به زندان اوين منتقل شدند، هم چنان از تعداد و هويت اکثر افراد بازداشت شده اطلاعی در دست نيست. تعداد افراد منتقل شده به زندان اوين بر اساس گفته شاهدان عينی، کمتر از ۱۵۰ نفر اعلام شده است.

 امروز نيز خانواده های بسياری از بازداشت شده گان و به ويژه بازداشت شده گان در ۱۸ تير، در مقابل زندان اوين حضور داشتند و در پی حضور خانواده ها، به آن ها اعلام شده است که روز شنبه، با همراه داشتن سند، به دادگاه انقلاب مراجعه کرده تا با قرار دادن وثيقه افراد بازداشت شده آزاد شوند.

هم چنين امروز تعدادی از افراد بازداشت شده روز ۱۸ تير که زير سن قانونی (۱۸ سال) بودند آزاد شدند.

 

 

 

 

 

 

 

سهراب اعرابي ۱۹ساله در زندان اوين زير شكنجه به شهادت رسيد.

 

 

 

 

 

 

انتشار گزارشهای تکان دهنده از شکنجه زندانیان در اوین

 

بازداشت مجید امامی و احتمال بازداشت ساتیار امامی دو عکاس خبری

 

در ادامه بازداشت گسترده ی فعالین سیاسی و روزنامه نگاران از یک ماه پیش صبح روز گذشته مجید سعیدی عکاس خبری در منزل خود بازداشت شد و نیروهای امنیتی برای بازداشت ساتیار امامی اقدام نمودند.

صبح روز گذشته مورخ 20 تیرماه ماموران امنیتی به منزل مجید سعیدی مراجعه کرده و در مقابل همسر و فرزندان وی پس از تفتیش منزل و ضبط وسائل شخصی او را همراه خود به نقطه‌یی نامعلوم منتقل کردند.

مجید سعیدی عکاس برجسته ایرانی که سردبیر عکس ۹ روزنامه از سال ۱۹۹۸ تاکنون بوده است.

هم‌چنین ماموران امنیتی روز جاری برای بازداشت ساتیار امامی دیگر عکاس سرشناس اقدام نمودند. این درحال است که ساتیار امامی از ظهر امروز در دسترس نیست و منابع آگاه از احتمال بازداشت وی سخن می‌گویند.

مجید سعیدی موسس سرویس عکس خبرگزاری فارس در سال ۲۰۰۴ بوده است، تجربه‌ی همکاری با مجله‌ی تایم در جنگ افغانستان در سال ۲۰۰۱ و همینطور همکاری با آژانس گتی‌ایمیجز را دارد. وی برگزیده جایزه کاوه گلستان است و تا کنون  چهار بار جایزه آساهی شیمبون ژاپن را نیز از آن خود کرده است.

ساتیار امامی نیز از عکاسان خبری مشهور ایران است که تا کنون با بسیاری از خبرگزاری ها و روزنامه‌ها از جمله روزنامه جام‌جم هم‌کاری داشته است. در مورد بازداشت وی هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست و مجموعه فعالان حقوق‌بشر در حال پیگیری این موضوع است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گزارش آخرین وضعیت و لیست 90 تن از بازداشت شدگان روز 18 تبرماه تهران

 

لیست ذیل در برگیرنده اسامی 90 تن از بازداشت شدگان روز 18 تیرماه در شهر تهران است.

حسب اعلام دفتر دادستانی به خانواده های پیگیر وضعیت فرزندان خود جمعاً در 18 تیرماه در شهر تهران 197 شهروند بازداشت شده اند که علاوه بر زندان اوین بسیاری از آنان به کمپ کهریزک منتقل شدند.

معاونت امنیت با الصاق اطلاعیه ای بر روی تابلو اعلانات دادگاه از خانواده های بازداشت شدگان 18 تیرماه خواسته است که برای پیگیری وضعیت فرزندان خود از 28 تیر به دادگاه مراجعه نمایند.

همچنین لازم به ذکر است دیروز و امروز بسیاری از بازداشت شدگاه 18 تیر، از زندان اوین با خانواده های خود تماس گرفتند. هر چند در بازداشت های اخیر، علاوه بر زندان اوین از کمپ کهریزک نیز استفاده می شود که حضور افراد در این کمپ و شرایط نگه داری و بی خبری بر نگرانی درباره وضعیت بازداشتی ها می افزاید.

اسامی 90 شهروند بازداشت شده در 18 تیرماه به ترتیب حروف الفبا :

   1. آرش خرمیان - فرزند هاشم

   2. آرش نیک فر - فرزند علیرضا

   3. احسان حسینی - فرزند مسعود

   4. احسان شمس آبادی - فرزند هاشم

   5. احمد کوثری - فرزند علی اصغر

   6. احمدرضا پولادی - فرزند محمدرضا

   7. اصغر پویافر - فرزند نورالدین

   8. افرا روشنی - فرزند محمود

   9. اکرم عسگری - فرزند جمشید

  10. امان ا... فولادوند - فرزند جم

  11. امیر قاسمی - فرزند محمد حسین

  12. امیر محمد ردایی - فرزند مصطفی

  13. امیر نوری فرد - فرزند مهدی

  14. ایمان حسنی - فرزند منصور

  15. بهرام بابایی - فرزند کریم

  16. بی بی هاشمی - فرزند آقا محمود

  17. بی تا خاک نگار - فرزند سعید

  18. پوریا خوانساری - فرزند حشمت ا...

  19. پوریا رستمی پور - فرزند کرامت

  20. پویا بیک زاده - فرزند ناصر

  21. توحید بیگی - فرزند محمد حسین

  22. حامد صابونی - فرزند کاظم

  23. حجت کریمی قمبوانی - فرزند عباسعلی

  24. حسین صفا - فرزند علی اکبر

  25. حسین فرجی - فرزند احمد

  26. حسین مبری - فرزند علی

  27. حمیدرضا مسعودی - فرزند صمد

  28. دارا رسولی - فرزند کریم

  29. رضا طاهری - فرزند ابراهیم

  30. رهام امیری فر - فرزند علیرضا

  31. زهرا مرادی - فرزند علی

  32. سجاد جلالی - فرزند محمد

  33. سعید بهرادی - فرزند حبیب ا...

  34. سعید حیدری - فرزند علی اکبر

  35. سعید سلطانی - فرزند حمید

  36. سعید گرایلی - فرزند غلامحسین

  37. سکینه آرابی - فرزند غلام رضا

  38. سوری ابراهیمی - فرزند حشمت

  39. سید حسام الدین پورصرافی - فرزند سیدحسن

  40. سید حمید موسوی - فرزند سید محمد

  41. سید علی اکبر فردنژاد - فرزند سیدمحمد علی

  42. سید کوروش خراسانی - فرزند سید یونس

  43. سید محمدرضا حسینی - فرزند سیدمحسن

  44. شایان آبیارعلی آباد  - فرزند سهراب

  45. شروين پارسي – دانشجوی دانشگاه زنجان

  46. شهرام حلاج نیشابوری - فرزند مرتضی

  47. علی ابریشمی - فرزند رضا

  48. علی عبدا... زاده - فرزند آصف

  49. علی کاظم زاده - فرزند مصدق

  50. علیرضا زجاجی قمی - فرزند علی اکبر

  51. علیرضا قربانزاده - فرزند غلامرضا

  52. عماد خیاطی - فرزند محمد

  53. عمار قمی - فرزند حسین

  54. فخری مریزاده - فرزند علی محمد

  55. فرانک خود نگاه - فرزند ملاداداش

  56. فرهاد لشگری - فرزند ابوالفضل

  57. فلورانس حاجبی - فرزند حسن

  58. فهیمه السادات راد تهرانی - فرزند سید اسماعیل

  59. قاسم محمدی - فرزند عباس علی

  60. کاوه مظفری – عضو کمپین یک میلیون امضا

  61. مجتبی راهنما – فرزند حسنعلی

  62. مجید قربانی - فرزند علی

  63. محمد تکاورصیاد - فرزند عزیز ا...

  64. محمد حسی اتیقه چی - فرزند محمد رضا

  65. محمد رضا فرضی - فرزند ابراهیم

  66. محمد رضا مارال پور - فرزند محمد حسن

  67. محمد سجاد بخارایی - فرزند احمد

  68. محمد سعادتی - فرزند مرتضی

  69. محمد شهوند - فرزند حسین

  70. محمد عزیزی  - فرزند رحمت ا...

  71. محمد علی عاشوری - فرزند پرویز

  72. محمد محمدزاده - فرزند مصطفی

  73. محمد میرزاخانی - فرزند تیمور

  74. محمد نیسی پور - فرزند جعفر

  75. محمدعلی کرمی نوری - فرزند عبدا...

  76. محمود پورباقر مهابادی - فرزند مصطفی

  77. مرجان عبدالهی - فرزند محمد

  78. مریم سررشته داری - فرزند ناصر

  79. مریم عسگری - فرزند محمد

  80. منصوره مظفری - فرزند علی اکبر

  81. مهدی عباسی - فرزند مجید

  82. میلاد قیاسی راد - فرزند منصور

  83. ناصر امین علی - فرزند سلیم

  84. نگار مقدمی - فرزند غلامحسین

  85. نوید نصیرزاده - فرزند مصطفی

  86. نیسم کلهری - فرزند علی

  87. نیما آقا زاده - فرزند ناصر

  88. نیما کوکلانی - فرزند اکبر

  89. هادی مولایی - فرزند احمد

  90. یاسر حسینی فرد - فرزند غلام  علی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در آستانه اعدام قرار گرفتن یک زن زندانی

 

یک زن زندانی پس از 9 سال تحمل زندان حکم قطعی اعدام خود را در زندان ارومیه دریافت کرد.

محبت محمودی زنی متاهل دارای دو فرزند است که در سال 1379 برای دفاع از خویش در برابر مردی که قصد تجاوز به وی را داشت مرتکب قتل شد.

نامبرده به اتهام قتل عمد در شعب استانی مورد محاکمه قرار گرفت و پرونده برای تائید به دیوان عالی ارجاع داده شد، سر انجام روز گذشته مورخ 20 تیرماه پس از 9 سال تحمل زندان تائید حکم اعدام توسط دیوان عالی به ایشان ابلاغ شد.

حکم اعدام نامبرده با استیذان ریاست قوه قضائیه به مرحله اجرا در خواهد آمد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازداشت یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی

 

گزارش دریافتی: علی محمدی گراوند دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی نزدیک به یک ماه است که در بازداشت به سرمی برد.

علی محمدی گراوند در روز 23 خرداد ماه در جریان اعتراضات به تقلب در انتخابات در خیابان شریعتی_ سه راه ضرابخانه_ در چند متری دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات علامه طباطبائی به وسیله نیرو های لباس شخصی بازداشت شد.

در جریان بازداشت گویا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده اند. بعد از پی گیری های فراوان خانواده ی این دانشجوی بازداشتی سرانجام طی هفته ی گذشته وی در یک تماس تلفنی با خانواده اش اعلام کرده است که در زندان اوین به سر می برد.

بعد از انتشار اخباری در مورد شکنجه زندانیان وقایع اخیر و قتل یکی از آنان به نام سهراب اعرابی نگرانی نسبت به سلامتی دیگر زندانیان تشدید شده است. بیم آن می رود که علی محمدی گراوند و دیگر زندانیان در زندان اوین در وضعیت نا مناسبی به سر ببرند و حتی جانشان در خطر باشد.

علی محمدی گراوند پیش از این نیز به وسیله ی کمیته انظباطی دانشگاه علامه طباطبایی به تحمل یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدار با خانواده های بنی یعقوب و نظر آهاری

 

جمعی از فعالان جنبش زنان، روزنامه نگاران و فعالان جنبش دانشجویی، عصر روز شنبه، با حضور در منزل خانواده های ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار و فعال جنبش زنان، و شیوا نظرآهاری عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن اظهار همدلی با خانواده های این دو زن زندانی با خانواده هایشان گفت و گو کردند.

یکی از فعالان جنبش زنان با اعلام این خبر گفت: حدود ساعت 6 به خانه ژیلا بنی یعقوب رفتیم. مادرش نگران تماس نگرفتن ژیلا بود و می گفت از زمان بازداشت تا کنون دو بار و هر بار یک دقیقه با خانه تماس داشته است اما دو روز است که از او بی خبریم. و از همسرش بهمن احمدی امویی هیچ خبری نداریم و از روز بازداشت تا کنون تماسی با خانه نداشته است.

خانواده بنی یعقوب از پی گیری های مکرر در دادگاه انقلاب، مجلس شورای اسلامی و شعبه ای که برای پی گیری وضعیت زندانیان، در کنار زندان اوین  نصب شده و از بی نتیجه بودن ای پی گیری ها خبر دادند.

فعال مصاحبه کننده با روز همچنین از حضور این جمع در ساعت 7.30 عصر دیروز در منزل پدری شیوا نظرآهاری فعال جنبش زنان و همنین دانشجوی پی گیر مسائل حقوق بشری خبر داده و اظهار داشت: در منزل وی نیز خانواده از نحوه دستگیری شیوا گفتند و اینکه با وجود مراجعه های مکرر به دادگاه انقلاب و زندان اوین و دفتر پی گیری واقع در خیابان برادران مظفری، و با وجود یک بار تماس شیوا که غیر مستقیم مکان نگهداری خود را اوین گفته، نام او در هیچ یک از فهرست های زندانیان وجود ندارد.

به گفته وی فعالان جنبش زنان همچنین در این جمع در مورد شرایط موجود و نقش فعالان اجتماعی بویژه زنان صحبت کردند. به گفته یکی از این فعالان، فعالان جنبش زنان در بطن وقایع اخیر حضور داشته اند و هرگز از بدنه جامعه جدا نشده اند زیرا خواسته های آنان از خواسته های عمومی مردم جدا نبوده است. همچنین برخی دیگر از فعالان از نیاز به  بازخوانی استراتژی های جنبش های اجتماعی  و داشتن تحلیل های نو سخن گفتند. زیرا با وضعیت پیش آمده، پرسشهای نویی مطرح است. پرسشهایی که هدف فعالان اجتماعی را تعیین می کند.

ژیلا بنی یعقوب و همسرش بهمن احمدی امویی  در نیمه شب 30 خرداد88 در منزلشان بازداشت شدند و شیوا نظر آهاری که درست یک ماه از زمان بازداشت او می گذرد، در محل کارش بازداشت شد.

نگرانی خانواده های زندانیان، پس از انتشار خبر کشته شدن سهراب اعرابی در زندان اوین و اعلام این خبر به خانواده وی، بعد از قریب یک ماه افزایش یافته است.

 

 

 

 

عكس؛ سهراب اعرابی در غسالخانه بهشت زهرا

 

 

اعدام چهارده شهروند بلوچ را متوقف کنید

 

فعالان حقوق بشر در ایران

بنا به اعلام دادگستری استان سیستان و بلوچستان 14 متهم به فعالیتهای سیاسی یا امنیتی فردا راس ساعت 6 و 30 دقیقه صبح در ملاء عام در شهر زاهدان اعدام خواهند شد.

فارغ از اینکه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران باور دارد اعدام موجب ایجاد ناهنجاری در جامعه می شود و نظم و نسق جامعه و حيات اجتماعی را دچار خلل کرده و خشونت را ترويج می‌کند.

این مجموعه باور یافته است اعدام 14 بلوچ در سحرگاه فردا و در ملاءعام تنها واکنشی به رویدادهای اخیر این منطقه و نشات گرفته از فضای سیاسی و امنیتی این نقطه از کشور است بر این اساس احکام مذکور را نه احکامی حقوقی که سیاسی میخواند.

اسامی این 14 زندانی به جز یک تن (عبدالحمید ریگی) مشخص نیست، زمان و محل های بازداشت آنان مشخص نیست، وکیل مدافع منتخبی در پرونده حضور نداشته است، حداقل یک زندانی احراز هویت شده این پرونده ماهها در سلول انفرادی نگهداری شده است. در زمان بازداشت این افراد منابع محلی از شکنجه و بدرفتاری با آنان اطلاع داده بودند. این افراد در دادگاهی غیر علنی محاکمه شده اند و مراحل مختلف پرونده منجمله تجدید نظر یا دیوان عالی روشن نیست چگونه طی شده است. در مجموع رویه محکوم شدن این افراد منطبق با قانون و معیارهای حقوقی پذیرفته شده ارزیابی نمی گردد.
لازم به ذکر است مجموعه گزارشاتی دریافت نموده که حاکی از اعدام این افراد با لباس محلی بلوچی همچون سه اعدامی پیشین این شهر در ملاءعام است، مطمئناً این اقدام غیرقانونی علاوه بر مضرات نفسه اعدام باعث ایجاد تنفر قومی و ترویج خشونت در سطح منطقه می شود.

از این رو مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از مقامات قضایی کشور می خواهد ضمن حفظ احترام به حقوق اقلیتهای ملی با متوقف کردن اجرای احکام اعدام این شهروندان علاوه بر جلوگیری از افزایش نفرت و خشونت در این منطقه محروم کشور مقدمات برگزاری یک محاکمه عادلانه و علنی را بر پایه معاهدات و مقاوله نامه های جاری فراهم آورند.

این مجموعه همچنین از سایر مدافعان حقوق بشر و نهادهای ذیربط خواستار واکنش مناسب نسبت به موضوع مورد اشاره و تلاش برای توقف احکام اعدام این شهروندان بلوچ دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دانشجوی اهوازی: مادر من برای آزادی کشته شدم

 

سایت نوروز: جوان دیگری که توسط لباس شخصی ها به شدت زخمی و در بیمارستان بستری شده بود، درگذشت.

یعقوب بروایه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به رغم تلاش پزشکان برای جان وی، در نهایت دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید.

یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تیرماه 1361 بوده و در هنگام مرگ تنها 27 سال سن داشت.

به نوشته برخی سایت‌های خبری یعقوب بروایه تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت:

مادر من برای آزادی کشته شدم.... و چشم فروبست.

گفته می‌شود ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند که از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فراخوان اقدام فوری نوجوان ایرانی روز ۱۶ ژوئیه به سوی اعدام می رود

 

زمان اعدام محمد رضا حدادی 20 ساله روز 16 ژوئیه (25 تیر) در شهر شیراز در جنوب ایران اعلام شده است. او به خاطر جرمی که پیش از سن 18 سالگی ظاهرا مرتکب شده به اعدام محکوم شده است. این بار سومی است که برنامه زمانی برای اعدام او اعلام می شود.

رئیس قوه قضاییه در روز 27 ماه مه اعدام محمد رضا حدادی را که بنا بود در آن روز در زندان عادل آباد شیراز انجام شود متوقف کرد. رئیس قوه قضاییه به شعبه 17 دیوان عالی کشور دستور داده بود پرونده را دوباره مورد زسیدگی قرار دهد.

اما، برادر محمد رضا حدادی در مصاحبه ای با روزنامه سرمایه گفت که گرچه از زمان دستور بررسی مجدد این پرونده تاکنون هیچ جلسه رسیدگی تشکیل نشده، اما زمان اجرای حکم اعدام ۲۵ تیرماه اعلام شده است.

محمد رضا حدادی در سال 2004 به خاطر قتلی که ظاهرا در 15 سالگی مرتکب شده بود، به اعدام محکوم شد. او به ارتکاب قتل اقرار کرد، اما بعدا در دادگاه اقرار را پس گرفت و گفت که مسئولیت قتل را فقط به این خاطر پذیرفته بود که دو نفر از شرکای حرم گفته بودند در این صورت به خانواده اش پولی پرداخت خواهند کرد. او در دادگاه گفت که در ارتکاب قتل مشارکت نکرده است.

شرکای جرم بعدا ادعاهای محمد رضا حدادی را تایید کردند و شهادت خود علیه او را پس گرفتند. هر دوی آنها در زمان وقوع جرم بیش از 18 سال داشتند و به زندان محکوم شدند. حکم اعدام محمد رضا حدادی را دیوان عالی کشور در ژوئیه 2005 تایید کرد. بار اول بنا بود او در اکتبر 2008 اعدام شود، اما اجرای حکم به دستور رئیس قوه قضاییه متوقف شد.

لطفا فورا درخواست هایی به فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی یا به زبان خودتان بنویسید و:

• از مقامات ایرانی بخواهید اعدام محمدرضا حدادی را فورا متوقف و در حکم او تخفیف دهند؛
• به مقامات یادآوری کنید که دولت ایران عضو میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک است که به کارگیری حکم اعدام را در مورد افرادی که به خاطر ارتکاب جرم در زیر سن 18 سالگی محکوم شده اند، منع می کند.

نامه¬ها را پیش از 16 ژوئیه 2009 به مقامات زیر بفرستید:

رونوشت برای:

سخنگوی قوه قضاییه

علیرضا جمشیدی

حوزه ریاست قوه قضاییه

خیابان پاستور، خیابان ولی عصر، پایین تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی 1316814737، جمهوری اسلامی ایران

پست الکترونیکی:

info@a-jamshidi.ir
عنوان: آقای عزیز

رئیس قوه قضاییه

آیت الله محمود هاشمی شاهرودی

حوزه ریاست قوه قضاییه

خیابان پاستور، خیابان ولی عصر، پایین تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی 1316814737، جمهوری اسلامی ایران

پست الکترونیکی: shahroudi@dadgostary-tehran.ir (در قسمت موضوع بنویسید:
در صورتی که بخواهید پس از تاریخ بالا نامه بفرستید، از دفتر عفو بین الملل بخش خودتان سوال کنید.

اطلاعات بیشتر

عفو بین الملل خبر بیشتری در باره پرونده دیگر مربوط به ناصر قاسمی ندارد. او نیز به خاطر جرمی که در 15 سالگی مرتکب شده بود، به مجازات اعدام محکوم شده است.از سال 1990 به بعد، ایران حداقل 44 نفر را که به جرائم ارتکابی در زیر سن 18 سالگی محکوم شده بودند، اعدام کرده است. هشت تن از این تعداد در سال 2008 و سه نفر در سال 2009 اعدام شده اند.

اعدام مجرمان نوجوان، طبق ماده (5) 6 میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی و کنوانسیون حقوق کودک ممنوع شده است و دولت ایران عضو هر دوی آنهاست و تعهد کرده هیچ کس را به خاطر جرم ارتکابی در زیر سن 18 سالگی اعدام نکند.

در ایران، شخص محکوم به قتل حق درخواست عفو یا تخفیف مجازات از دولت ندارد و این نقض ماده (4) 6 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است. خانواده مقتول حق دارد بر اجرای اعدام اصرار بورزد یا این که قاتل را ببخشد و دیه دریافت کند.

برای اطلاعات بیشتر در باره اعدام نوجوانان در ایران، لطفا نگاه کنید به ایران:

آخرین اعدام کننده کودکان (شماره نمایه: MDE 13/059/2007)، ژوئن 2007 (http://web.amnesty.org/library/index/engmde130592007)
اطلاعات بیشتر در باره فراخوان اقدام فوری: 08/71، شماره نمایه
MDE 13/070/2009)، تاریخ صدور: 10 ژوئیه 2009

 

 

 

 

 

بی خبری از وضعیت یک فعال سابق دانشجویی

 

فعالان حقوق بشر در ایران

در هفته گذشته اداره اطلاعات کرج برخی از فعالان فعلی و سابق این شهرستان و شهرستان های تابعه را با یورش به منازلشان دستگیر کرد که بخشی از آنان تا کنون آزاد شده اند اما در مورد چند تن از انان کماکان هیچ اطلاعی در دست نیست.

علی رضا باقری دانشجوی اخراجی سال 79 دانشگاه ابهر، منجمله دستگیر شدگان یورش نیروهای امنیتی در منزل مسکونی خود در گوهردشت (رجایی شهر) کرج است.

علیرغم مراجعات و پیگیریهای متعدد خانواده باقری از نهادهای امنیتی و قضایی تاکنون هیچ اطلاعی از سرنوشت این فعال سابق دانشجویی حاصل نشده است و عدم پاسخگویی نهادهای قضایی در این رابطه موجب نگرانی روزافزون خانواده از سرنوشت فرزند خود شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیکر صدها تن از کشته شدگان در سردخانه ای در تهران

 

سایت نوروز در تهران: پیکر پاک صدها شهید اعتراضات مردمی یک ماه اخیر در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود.

در حالی که بسیاری از خانواده های زندانیان در بند همچنان نگران عزیزانشان از این نهاد به آن سازمان و از این زندان به آن دادگاه سرگردان و حیران بازی داده می شوند و هیچ مقام مسئول و غیر مسئولی در کشور حاضر به پاسخگویی به این خانواده های نگران نیست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند. به نقل از یکی از این خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها شناسایی کند.

به گفته وی دیدن تصاویر کشته سدها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است.

وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند.

این مادر داغدار می گوید با آنکه جنازه فرزندم را پیدا نکردم اما با دیدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بیرون سردخانه و در ماشین بوده ام.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شیوا نظرآهاری در سلول انفرادی بند مخوف ۲۰۹ اوین

 

این فعال حقوق بشر، ، وبلاگ نویس و روزنامه نگار یکشنبه، ۲۴ خرداد ماه، ساعت ۱۳:۳۰ توسط مٱموران وزارت اطلاعات در محل کار خود بازداشت شد. شب پیش از آن، حوالی ساعت ۱ بامداد، ماموران با ورود به منزل او، اقدام به تفتیش خانه نموده و در غیاب وی، وسایل شخصی اش را با خود بردند.

وی در مدت زمان بازداشت دو بار موفق به تماس تلفنی کوتاه با خانواده خود شده که طی آن سلامتی خویش را اعلام نموده است. شادی صدر، وکیل وی، بارها به دادگاه انقلاب اسلامی مراجعه نموده اما نام وی را در لیست بازداشتی های زندان اوین نیافته است. مسوولان مربوطه نیز ضمن ابراز بی اطلاعی از وضعیت او، وکیل را از دسترسی به پرونده موکل خود محروم داشته‌اند.

شیوا نظرآهاری در ۲۷ مرداد ماه ۸۳ ه دلیل شرکت در تحصن خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل دفتر سازمان ملل بازداشت و پس از سه هفته با سپردن قرار وثیقه ی ۴۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. در تاریخ ۱۹ اسفند همان سال در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی حدادمحاکمه و به اتهام شرکت در تجمع غیر قانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور به ۱ سال زندان با تعلیق ۵ ساله محکوم نمود.

کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت نامشخص این فعال حقوق بشر، و محکوم نمودن برخوردهای ایذایی با فعالان جامعه مدنی، خواستار آزادی هر چه سریع تر شیوا نظرآهاری و سایر بازداشت شدگان است. این کمیته تمامی ارگان ها و سازمان های حقوق بشری دولتی، غیر دولتی و بین المللی را به اقدام قاطع و موثر در خصوص اعمال خشونت جسمی و روانی به زندانیان فرا خوانده و نسبت به نقض صریح حقوق زندانیان در زندان‌های ایران هشدار می‌دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کشته ها بسیارند

 

اخبار روز: به دنبال مرگ غیرمنتظره و مبهم سهراب اعرابی که جسم بی جانش بعد از ۲٨ روز تحویل خانواده اش داده شد، موجی از نگرانی بستگان زندانیان و مفقودین حوادث اخیر را در برگرفته است. سایت نوروز در خبری تکان دهنده از وجود «صدها شهید» در سردخانه ای در جنوب غربی تهران خبر داده است. در همین حال با انتشار اخبار نگران کننده، خانواده هایی که بستگانش مفقود شده اند و یا به آن ها گفته شده در زندان هستند، با نگرانی در برابر زندان اوین، دادگاه انقلاب، آگاهی شاپور تجمع می کنند و پاسخی قانع کننده از مسئولین نمی شنوند.

پیکر صدها شهید در سردخانه ای در جنوب غربی تهران

نوروز: پیکر پاک صدها شهید اعتراضات مردمی یک ماه اخیر در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود. در حالی که بسیاری از خانواده های زندانیان در بند همچنان نگران عزیزانشان از این نهاد به آن سازمان و از این زندان به آن دادگاه سرگردان و حیران بازی داده می شوند و هیچ مقام مسئول و غیرمسئولی در کشور حاضر به پاسخگویی به این خانواده های نگران نیست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند. به گزارش خبرنگار نوروز به نقل از یکی از این خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها شناسایی کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته سدها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است. وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. این مادر داغدار می گوید با آنکه جنازه فرزندم را پیدا نکردم اما با دیدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بیرون سرخانه و در ماشین بوده ام.

چند سهراب دیگر؟

بنابه گزارشات رسیده از آگاهی شاپور تهران - که سرانجام سهراب اعرابی در آن جا یافت شد - از صبح امروز تعدادی از خانواده هایی که از سرنوشت عزیزانشان بی خبر هستند و هنوز نام آنها جزء دستگیرشدگان در ارگانهای رژیم ثبت و تایید نشده است در این محل، تجمع کردند.

به گزارش فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران، خانواده ها بعد از شنیدن خبر شهادت سهراب اعرابی و وعده های دروغین که در طی این مدت که به مادر دردمندش داده بودند و همچنین شنیدن وجود ۵۰ الی ۶۰ پیکر از شهدای راه آزادی مردم ایران در آن شکنجه گاه مخوف سخت نگران هستند.

روز سه شنبه ۲٣ تیرماه از ساعت ٨ صبح تا ۱۲:٣۰، تعدادی از خانواده با نگرانی زیاد به آگاهی شاپور مراجعه کردند و خواستار پیگیری وضعیت فرزندانشان شدند. این خانواده ها در روزهای درگیری بعد از انتخابات از فرزندانشان هیچ اطلاعی ندارند و چندین بار به دادگاه انقلاب و زندان اوین و پزشکی قانونی مراجعه کرده اند، اما تاکنون از طرف هیچ یک از سازمانهای فوق نام فرزندانشان تأیید نشده است. خانواده ها می گویند فرزندانشان تنها نبودند و همراه با یکی از بستگان و یا دوستانشان در اعتراضات شرکت کرده اند و به گفته همراهان آنها تعدادی توسط نیروهای گارد و لباس شخصی بازداشت شده اند.

تعدادی از مادران در جلوی آگاهی شاپور فریاد می زدند اگر فرزندمان را کشته اید لااقل جنازه آنها را تحویل دهید و تعدادی با خشم هر چه تمام تر مرگ بر خامنه ای را فریاد می زدند که مورد حمله سربازان جلوی درب آگاهی قرار گرفتند و با دادن وعده رسیدگی می کنیم، سعی می کردند آنها را آرام کنند اما پدران و مادران فریاد می زدند شما همه دروغ می گویید ما فرزندمان را می خواهیم.

بنابه گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، اسامی تعدادی از مفقودین به شرح زیر است:

۱- نوشین عابدینی ۲۵ ساله شنبه ٣۰ خرداد همراه با بستگان درجه ۱ خود در اعتراضات شرکت کرده اما بعد از شروع درگیری و ضرب و شتم توسط نیروهای گارد هیچ اطلاعی از وی نیست.

۲- علی یزدانی همدانی ۲۱ ساله؛ شنبه ٣۰ خرداد همراه با دوستان خود در اعتراضات شرکت کرده و توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت می شود اما از آن روز به بعد هیچ اطلاعی از وی نیست.

٣- شاهین ضیایی ۲۷ ساله از پنجشنبه ۴ تیر بعد از بازگشت از بهشت زهرا و ادای احترام به ندا آقا سلطان هیچ اطلاعی از وی نیست.

۴- وحید بیگی ٣۰ ساله شنبه ٣۰ خرداد بعد اصابت گلوله به دستش توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت و هیچ اطلاعی از وی نیست.

۵- محمد رضا احمدی پور ۲۴ ساله از شنبه ٣۰ خرداد هیچ اطلاعی از وی نیست.

۶- سامان رستمی ۲۴ ساله چهارشنبه ۲۷ خرداد همراه با بستگان درجه ۱خود در اعتراضات شرکت کرده و به گفته وی بعد از تیر اندازی نیروهای گارد در میدان ونک او را ندیده است.

۷- نیما پرنیان یوسفی ۲٨ ساله شنبه ٣۰ خرداد همراه با بستگان درجه ۱ در اعتراضات شرکت کرده اما در تقاطع یادگار امام بازداشت و هیچ اطلاعی از وی نیست.

تجمع در برابر زندان اوین و دادگاه انقلاب

همزمان گروهی از خانواده های دستگیرشدگان در برابر دادگاه انقلاب و زندان اوین تجمع کردند. بنا به گزارش فوق، تعداد زیادی از خانواده ها از صبح امروز در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب تجمع کردند و نسبت بی خبری و ادامه بازداشت عزیزانشان دست به اعتراض زدند.

روز سه شنبه ۲٣ تیر ماه بیش از ۱۵۰ نفر از خانواده های بازداشت شده ها به دادگاه انقلاب مراجعه کردند تعدادی در داخل دادگاه انقلاب به انتظار تعیین قرار کفالت برای فرزند خود و تعداد بیشتری در بیرون دادگاه به انتظار آوردن لیست اسامی جدید و تأیید دستگیری فرزندشان و مشخص شدن محل نگهداری آنها از ساعت ٨ صبح تا ۱۵ به انتظار می ایستادند. تعدادی از خانواده هایی که مانند مادر سهراب اعرابی کفالت برای فرزند خود گذاشته بودند، اما فرزندانشان آزاد نشده اند، با خشم هر چه تمام تر وارد دادگاه انقلاب می شدند و خواستار آزادی فوری فرزند خود می شدند و تعدادی اعلام کردند در صورتی که فرزندشان آزاد نشود خود را با زنجیر در جلوی دادگاه انقلاب می بندند و تحصن می کنند. این خانواده ها مرتب فریاد می زدند: چه بلایی بر سر جوانهایمان آورده اید؟ آیا فرزندان ما زنده اند یا ما هم مثل مادر سهراب جنازه فرزندمان را تحویل می گیریم. اگر یک ذره انسانیت در شما وجود دارد به ما جواب بدهید.

در ساعت ۱۰:٣۰ صبح تعداد ٨۰ اسم در ۲ لیست توسط دادگاه انقلاب تأیید شد و در زیر صفحات اسامی عنوان شده بود ۱۵ روز دیگر مراجعه کنید. اما بقیه خانواده ها همچنان در انتظار لیست جدید بودند. در بیرون دادگاه نیروی انتظامی و تعدادی لباس شخصی وضعیت را تحت کنترل داشتند.

همچنین از صبح امروز تقریبا ۱۰۰ خانواده نیز در جلوی زندان اوین با نگرانی شدید و خشم زیاد به انتظار تأیید محل نگهداری عزیزانشان تجمع کردند. شهادت سهراب اعرابی خانواده ها را سخت نگران کرده است و اعتماد آنها نسبت به گفته های افرادی که در دادگاه انقلاب و زندان اوین هستند سلب شده است و از خطری که عزایزانش را تهدید می کند شدیدا نگران هستند.

به گزارش فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران، اسامی تعدادی از بازداشت شده ها به این شرح است:

۱- پرویز تهرانی ۲۴ ساله لیسانس مکانیک دوشنبه ۲۵ خرداد در ولی عصر بازداشت وبعد از انتقال به کلانتری ۱۴٨ انقلاب به اوین منتقل شده.

۲- آیدین خسروانی ۲۱ ساله دیپلم شنبه ٣۰ خرداد بازداشت و به اوین منتقل شده.

٣- امیر محمد یعقوبی پور ۲۹ ساله دیپلم جوشکاری شنبه ٣۰ خرداد بازداشت و به اوین منتقل شده.

۴- وحید رضا کوثری ۱۹ ساله دیپلم دوشنبه ۱ تیر در ونک بازداشت شده و به اوین منتقل شده.

۵- سید معین میری ۲۷ ساله دانشجوی جغرافی چهارشنبه ۲۷ خرداد در هفت تیر بازداشت و به اوین منتقل شده.

۶- کامران دماوندی ۲٨ ساله دیپلم ۲۶ خرداد در ونک بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

۷- علیرضا ابراهیمی ۲۲ ساله فوق دیپلم هنر پنجشنبه ۱٨ تیر در امیر آباد بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

٨- پیام عمرانی ۲۴ ساله لیسانس هنرهای تجسمی پنجشنبه ۱٨ تیر در انقلاب بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

۹- سینا بهمنی ۲۱ ساله دیپلم فنی چهارشنبه ۲۷ خرداد در جنت آباد بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱۰- آریا اکبری ۲۲ ساله فوق دیپلم کامپیوتر شنبه ٣۰ خرداد در رودکی بازداشت وبعد از انتقال به آگاهی شاپور به اوین منتقل شده.

۱۱- محمود همت ۲۶ ساله لیسانس مدیریت بیمه پنجشنبه ۱٨ تیر در جمالزاده بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

۱۲- لیلا محمدی ۲۵ ساله دیپلم طراحی صنعتی پنجشنبه ۱٨ تیر در انقلاب بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

۱٣- حامد سیاوشی ۲٣ ساله دانشجوی طراحی صنعتی پنجشنبه ۱٨ تیر در جمالزاده بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱۴- ماهان خشنودی ۲۲ ساله دیپلم چهارشنبه ٣ تیر در بهارستان بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱۵- ابراهیم نوری ۲۶ ساله فوق دیپلم عمران پنجشنبه ۱٨ تیر در خیابان ۱۶ آذر بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱۶- علی بابایی ۲۵ ساله دیپلم شنبه ٣۰ خرداد در نواب بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱۷- محمد مهدی تاج بخش ۲۵ ساله لیسانس محیط زیست چهارشنبه ٣ تیر در بهارستان بازداشت و به اوین منتقل شده.

۱٨- مهرداد طالبی ۲۷ ساله لیسانس فیزیک پنجشنبه ۱٨ تیر در امیر آباد بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

۱۹- صادق هادی پور ۲۰ ساله دیپلم شنبه ٣۰ خرداد در آزادی بازداشت و به اوین منتقل شده.

۲۰- حسن الیاسی ۲۲ ساله دانشجوی ریاضی ٣۰ خرداد در یادگار امام بازداشت و به اوین منتقل شده.

۲۱- امیر سربندانی ۲٨ ساله فوق دیپلم حسابداری یکشنبه ٣۱ خرداد در ولی عصر بازداشت و بعد از انتقال به آگاهی شاپور به اوین منتقل شده.

۲۲- شهاب خسروی ۲۵ ساله دیپلم پنجشنبه ۱٨ تیر در انقلاب بازداشت و مکان نگهداری وی نامشخص.

صف جانباختگان طویل تر می شود

در روزهای اخیر اطلاعات بیشتری در مورد کسانی که در جریان اعتراضات علیه کودتای انتخاباتی کشته شده اند، به رسانه های جمعی درج کرده است. علاوه بر ندا آقا سلطان، کیانوش آسا، سهراب اعرابی، یعقوب بروایه نیز به خیل جان باختگان راه آزادی پیوسته است. بنا به نوشته ی منابع مختلف او در آخرین لحظات زندگی خویش در بیمارستان، دست های مادر خود را گرفته و گفته است که برای آزادی کشته شده است.

یعقوب براویه توسط لباس شخصی ها به شدت زخمی شده و بعد از چند روز در بیمارستان درگذشت. بروایه دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران بود.

به گزارش"خبرگزاری سبز ایران" یعقوب بروایه روز چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر

مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت. یعقوب ساعتی بعد از ورود به بیمارستان به کما رفت. مادر یعقوب براویه در گفتگو با خبرنگار «روز آنلاین» به نقل از دوستان یعقوب می گوید: رضا و توانا می گویند تا آنجایی که توانستیم سعی کردیم که از شلوغی ها به سرعت عبور کنیم و مسیرهای ساده تری را برای حرکت انتخاب کنیم؛ اما مامورین نیروی انتظامی مردم را به سمت خیابان های اطراف هدایت می کنند و ناخواسته به طرف میدان جمهوری در خیابان نواب کشیده می شوند. ناگهان همه جا شلوغ می شود و مامورین یگان ویژه و نیروهای بسیجی با ایجاد رعب و وحشت مردم را متفرق می کنند. در برابر این رفتار مامورین مردم هم مقاومت می کنند به تیراندازی ها شروع می شود و دقیقا روبروی همان مسجد لولاگر پسرم زخمی می شود. به گفته دوستان یعقوب، گلوله از از طرف بسیجی هایی بوده است که در پشت بام مسجد لولاگر مستقر شده بودند. تعداد آنها به پنج نفر می رسیده و بسیاری را به شهادت رسانیده اند.

یعقوب بروایه در کنترل کامل مامورین تحت مداوا قرار داشت. او تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود ، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت:

- مادر من برای آزادی کشته شدم....

و چشم فروبست. به گزارش خبرنگار "خبرگزاری ایران سبز" ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از

خانواده او تعهد گرفتند که از هر گونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.

بنابر گزارش دیگری از شیراز، آرمان استخری پور، جوان ۱٨ ساله شیرازی که در درگیری های اخیر شیراز در محله ابیوردی مورد اصابت باتوم قرار گرفته و به کما رفته بود درگذشته است. او که به منزل پیرزنی در حوالی درگیری ها پناه برده بود روز سه شنبه جان باخت و پیکر او قرار است که در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شود. پزشک آرمان علت مرگ وی را مرگ مغزی اعلام کرده است. جزئیات بیشتری در مورد این خبر در دست نیست.

یکی از بازداشت‌شدگان تجمع مسجد قبا به بهانه تصادف و پارگی رحم در بیمارستان بستری‌ست

یکی از دستگیرشدگان بیست‌وهفتم خرداد ٨٨ با نام «ترانه موسوی» متولد ۱٣۶۰ در وضعیتی نامعلوم به سر می‌برد. یک ناشناس پس از یک ماه، در تماسی تلفنی با مادر او گفته است که ترانه به دلیل پارگی رحم در بیمارستان امام خمینی کرج بستری‌ست اما خانواده او پس از مراجعه به این بیمارستان نیز نتوانستند از فرزندشان خبری بگیرند. ترانه موسوی ۲۷ خرداد ٨٨ در اطراف مسجد قبا در خیابان شریعتی تهران از سوی مأموران حکومتی دستگیر شد. پس از گذشت نزدیک به یک ماه، افرادی ناشناس با مادر او تماس گرفته و از بستری بودن او در بیمارستان امام خمینی کرج خبر دادند. این افراد تصادف در حومه خیابان شریعتی و پارگی رحم و مقعد را دلیل بستری بودن وی در بیمارستان عنوان و تأکید کرده‌اند بستری‌شدن او ربطی به تجمع مسجد قبا ندارد. آن‌ها گفته‌اند ترانه مشکل ناموسی داشته است و به همین دلیل می خواسته با شلنگ سرم، خود را حلق‌آویز کند. خانواده‌اش پس از مراجعه به آن بیمارستان، نتوانستند او را ببینند و مسوولان بیمارستان گفته‌اند که شخصی با این نام در آن‌جا بستری نیست. یک شاهد عینی که روز ۲۷ خرداد دستگیر شده بود، می‌گوید: «نیروهای ضد شورش و لباس شحصی روز ۲۷ خرداد من و تعدادی از دستگیرشدگان را سوار بر ون‌هایی به ساختمانی در اطراف میدان نوبنیاد بردند و به آزار جسمی و روحی ما پرداختند.

برخی از دستگیر شدگان را در همان بعداز ظهر به زندان اوین منتقل کردند اما من و بقیه را آزاد کردند. ترانه در میان ما بود. او دختری زیبا، خوش‌اندام و شیک‌پوش بود و بازجویی‌اش از همه بیشتر طول کشید. چشم‌هایش سبز بود. من و تعدادی را همان شب آزاد کردند و تعدادی را نیز پیش از آزادی ما به جاهای دیگری فرستادند. اما نیروهای لباس شخصی ترانه را همان‌جا نگه داشتند و حتا به او اجازه ندادند تا با مادرش تماس بگیرد

پدر ترانه موسوی ناراحتی قلبی دارد و پس از ناپدید شدن تنها فرزندش در خانه بستری شده است.

 

 

 

 

 

 

 

مرگ» دانشجوی هنر در تیراندازی بسیج

 

گزارش‌ها از ایران از درگذشت یعقوب بروایه دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران حکایت دارد.

این دانشجو چهارم تیرماه در جریان تیراندازی نیرو‌های بسیج از پشت بام مسجد لولاگر، زخمی و در بیمارستان بستری شده بود.

وب‌سایت نوروز و روز آنلاین، علت مرگ این جوان را «مرگ مغزی» اعلام کرده‌اند.

آن‌طور که وب‌سایت نوروز نوشته است، یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود.

وی متولد تیرماه ۱۳۶۱ بوده و در هنگام مرگ تنها ۲۷ سال سن داشت.

مادر این جوان یکشنبه گذشته در گفتگو با وب‌سایت روز‌ آنلاین اظهار امیدواری کرده بود که فرزندش هرچه زودتر بهبود یافته و از بیمارستان مرخص شود.

مادر این جوان یکشنبه گذشته در گفتگو با وب‌سایت روز‌ آنلاین اظهار امیدواری کرده بود که فرزندش هرچه زودتر بهبود یافته و از بیمارستان مرخص شود

مقام‌های دولتی تاکنون در خصوص مرگ این جوان واکنشی نشان نداده‌اند.

یعقوب بروایه دومین جوانی است که خبر درگذشت وی بر اثر تیراندازی نیرو‌های بسیج از سوی برخی رسانه‌ها در ایران اعلام می‌شود.

سهراب اعرابی ۱۹ ساله‌ جوان دیگری است که در جریان تیراندازی نیرو‌های بسیج در ۲۵ خرداد جان باخته بود و مقام‌های قضایی چند روز پیش خبر درگذشت وی را تائید کردند.

مقام‌های پلیس ایران تاکنون مرگ ۲۰ تن در حوادث پس از اعلام نتایج انتخابات را تائید کرده‌اند. این در حالی است که گزارش‌های غیر رسمی تعداد جان باختگان را بیشتر از آمار‌های رسمی اعلام کرده‌اند.

سازمان‌های مدافع حقوق بشر در هفته‌های اخیر اعلام کرده‌اند که نگران سرنوشت صد‌ها نفری هستند که در جریان ناآرامی‌های انتخاباتی دستگیر شده‌اند.

از سرنوشت بسیاری از این بازداشت شدگان اطلاع دقیقی در دست نیست. نهاد‌های حقوق بشری از تحت فشار قرار گرفتن برخی از آنها برای گرفتن «اعتراف» نیز نگران هستند.

پلیس ایران امروز سه‌شنبه اعلام کرده که تمام بازداشت‌شدگان برای محاکمه به قوه قضائیه تحویل داده شده‌اند. مقام‌های قضایی تعداد این افراد را ۵۰۰ نفر اعلام کرده است.

این افراد با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» روبرو هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعدام ۱۳ نفر در زاهدان

 

بی بی سی:روز سه شنبه، ۱۴ ژوئیه (۲٣ تیر)، به نقل از ابراهیم حمیدی، رئیس کل دادگستری استان سیستان و بلوچستان، گزارش شد که احکام سیزده نفر که به جرم عضویت در گروه جندالله به اعدام محکوم شده بودند به اجرا گذاشته شده اما حکم عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک ریگی، رهبر این گروه، چند روز به تعویق افتاده است.
آقای حمیدی در مورد دلیل تعویق در اجرای این حکم گفته است که یکی از مراجع امنیتی استان سیستان و بلوچستان اطلاعاتی در مورد این پرونده به دست آورده که تکمیل آنها مستلزم ادامه تحقیقات از عبدالحمید ریگی است.

پیشتر اعلام شده بود که احکام اعدام در ملاء عام در یک پارک عمومی در زاهدان اجرا خواهد شد اما رئیس دادگستری استان گفته است که احکام در بامداد سه شنبه در محوطه زندان به اجرا گذاشته شد.

او در مورد علت تغییر در محل اجرای حکم توضیحی نداده است.

مقامات قضایی ایران در مورد اسامی اعدام شدگان، نحوه بازداشت، و روند رسیدگی به پرونده آنان جزئیاتی انتشار نداده اند اما گفته اند که این افراد به جرم محاربه و فساد در ارض، حملات تروریستی و گروگانگیری به مرگ محکوم شدند هرچند مشخص نیست که آیا همه آنان با این اقدامات ارتباط داشته اند یا به دلیل یا ظن عضویت در گروه جندالله محکوم دانسته شده اند.

حمیدی اسامی اعدام شدگان و جزئیات پرونده را فاش نکرده است.

همچنین، پیشتر مقامات قضایی استان سیستان و بلوچستان از محکومیت دوازده نفر به اعدام خبر داده بودند اما روز سه شنبه، اعدام سیزده نفر و تعویق در اجرای حکم یک نفر دیگر گزارش شد.

روز سه شنبه هم خبرگزاری کار ایران به نقل از اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گزارش کرد که دوازده نفر از اعضای جندالله که دستگیر شده بودند در دادگاه انقلاب محاکمه و به اعدام محکوم شدند.

در مورد عبدالحمید ریگی نیز اخبار ضد و نقیضی انتشار یافته و چند هفته پیش، یک شبکه تلویزیونی وابسته به دولت جمهوری اسلامی گزارش کرد که آقای ریگی قبل از اعدام، در مصاحبه ای از ارتباط خود با آمریکا پرده برداشته است.

اعتراض به نحوه صدور احکام

در پی اعلام تصمیم دادگستری استان سیستان و بلوچستان به اعدام این افراد، چند گروه مدافع حقوق بشر نسبت به محاکمه عادلانه متهمان ابراز تردید کرده و خواستار توقف اجرای حکم اعدام و پایبندی نظام قضایی جمهوری اسلامی به تعهدات خود در رعایت موازین شناخته شده دادرسی شدند.

گروه عفو بین الملل، از سازمان های مدافع حقوق بشر، صدور احکام اعدام را فاقد ارزش قضایی خوانده و گفته است که این مجازات در واکنش به رویدادهای اخیر منطقه صادر شده و ماهیتی سیاسی و امنیتی دارد.

جنبش مقاومت مردمی ایران - جندالله - یک گروه مسلح مخالف دولت جمهوری اسلامی است که هدف خود را حمایت از حقوق اقلیت سنی مذهب ایران به خصوص در استان سیستان و بلوچستان اعلام داشته و رهبری آن را عبدالمالک ریگی برعهده دارد.

جندالله مسئول انفجار در مسجد امیرالمومنین شناخته شده است.

در سال های اخیر، این گروه مسئولیت یک رشته اقدامات خشونت آمیز از جمله حمله به ماموران دولتی و چند مورد بمب گذاری را برعهده گرفته است.

از جمله اقدامات این گروه، عملیات تاسوکی در اسفندماه سال ۱٣٨۴ است که در جریان آن، افراد مسلح با بستن جاده زابل به زاهدان در نزدیکی پاسگاه تاسوکی، اتومبیل های عبوری را متوقف کردند و بیست و دو تن از سرنشینان آنها را کشتند.

گروه جندالله کشته شدگان را عوامل دولتی و امنیتی توصیف کرد اما منابع دولت ایران گفتند که اکثر قربانیان این حمله از افراد عادی بوده اند.

در خرداد ماه سال جاری هم انفجاری در مسجد امیرالمومنین زاهدان روی داد که در جریان آن، بیست و پنج نفر کشته و شماری زخمی شدند و جندالله مسئول آن اعلام شد.
رئیس دادگستری سیستان و بلوچستان گفته است که وزارت امور خارجه مدارکی را در مورد اقدامات گروه جندالله تهیه و آنها را به مراجع قضایی پاکستان تحویل داده و از پلیس بین المللی خواستار دستگیری اعضای این گروه شده است.

عبدالحمید ریگی در پاکستان بازداشت و سال گذشته توسط دولت پاکستان به جمهوری اسلامی تحویل داده شد.

 

اتهام ارتداد برای دو ایرانی مسیحی

 

بيش از چهار ماه از بازداشت دو ايرانی مسيحی می‌گذرد. مرضيه اميری‌زاده اسماعيل‌آبادی٬ ۳۰ ساله و مريم رستم‌پور٬ ۲۷ ساله. اين دو شهروند ايرانی نزديک به ۱۰ سال پيش، از اسلام به مسيحيت گرويدند.

بنابر گزارش منابع خبری مسيحی، اين دو دختر جوان در ۱۵ اسفند ماه سال ۷۸ در خانه های مسکونی شان بازداشت شدند و اتهام آن ها از سوی مقام های قضايی، اقدام عليه امنيت ملی، عنوان شده است.

اين در حالی است که منابع قضايی به طور غير رسمی به خانواده آنان گفته اند که احتمال می رود اين دو، به اتهام «ارتداد» محاکمه شوند.

سايت شبکه خبری مسيحيان فارسی‌زبان نيز درباره اين دو شهروند مسيحی٬ که در زندان اوين به سر می‌برند٬ نوشته است که آنان در روز ۱۷ تيرماه٬ به دلايل نامعلومی به مدت سه هفته در اواخر ارديبهشت ماه تحت بازجويی های شديد و درسلول های انفرادی به سر برده اند و پس از آن درخرداد ماه برای دو هفته با هم دريک سلول کوچک در بند بوده اند. امير جواد زاده٬ يکی از برنامه‌سازان شبکه‌های مسيحی فارسی‌زبان در لندن به راديو فردا می‌گويد که از زمان بازداشت اين دو شهروند مسيحی٬ آنان از حق داشتن وکيل محروم بوده‌اند و می‌افزايد:

«با وجود اينکه چندين بار هم در زندان بيمار شدند٬ اجازه ديدن دکتر را نداشته‌اند و روزهای متمادی تا نيمه‌شب هم زير بازجويی بوده‌اند».

به گفته آقای جوادی‌زاده٬ قرار بود عبدالفتاح سلطانی٬ حقوقدان و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر در تهران٬ وکالت اين دو دختر مسيحی را عهده‌دار شود که با توجه به بازداشت آقای سلطانی٬ پس از رويدادهای اخير در ايران٬ در حال حاضر اين مساله عملی نيست.

اين برنامه‌ساز تلويزيون‌های مسيحی٬ به راديو فردا گفته است که آقای سلطانی٬ برای بر عهده گرفتن وکالت اين دو دختر مسيحی با خانواده‌های آنان صحبت کرده بود اما دستگاه قضايی٬ اجازه وکالت به وی را نداده بود.

 امير جوادزاده درباره فعاليت‌های مذهبی اين دو شهروند مسيحی به راديو فردا می‌گويد که «کار آنان کمک به کسانی بود که در زندگی دچار مشکلات روحی و عاطفی بوده‌اند.» آقای جوادزاده با تاکيد بر اينکه اين دو دختر مسيحی هيچگونه فعاليت سياسی نداشته‌اند می‌افزايد «تنها هدف آنان کمک به بشريت بوده آن هم بدون در نظر گرفتن دين و نژاد و زبان.»
خبرگزاری‌های مسيحی می‌گويند که در حال حاضر غير از اين دو شهروند مسيحی٬ نزديک به ۵۰ نفر ديگر با وضعيتی مشابه در بازداشت به سر می‌برند و بسياری از آن‌ها هفته‌ها را در سلول‌های انفرادی می‌گذرانند.

مجازات «ارتداد»، در ايران و بر پايه قوانين اسلامی مرگ است.

با اين حال در خرداد ماه گذشته اعلام شد که در پی تصميم مجلس برای اصلاح قانون مجازات اسلامی٬ قوانينی از جمله اعدام به جرم ارتداد٬ قطع يد و سنگسار٬ از قانون مجازات اسلامی حذف خواهد شد. اين مصوبه برای اجرايی شدن بايد از تصويب شورای نگهبان قانون اساسی بگذرد.

حدود بیست سال پیش نیز کشیش حسين سودمند، به جرم ارتداد در مشهد اعدام شد. 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرگ در خوابگاه؛ روایت‌ تازه‌ای از حمله به کوی دانشگاه

 

روزنامه گاردین چاپ لندن بر اساس گفت‌وگو با دانشجویانی که هدف حمله پلیس و نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران بوده‌اند گزارشی از جزئیات این حمله منتشر کرده است؛ در این گزارش به نحوه دستگیری‌ها، اذيت و آزار و کتک زدن‌ها اشاره می‌شود و از زبان شاهدان رقم کشته‌شدگان این حمله حداقل پنج نفر اعلام شده است که در بین آنها دو دانشجوی دختر نیز بوده‌اند.

 کوی دانشگاه؛ ۲۴ خرداد:

نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در شامگاه ۲۴ خرداد، دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات با ورود با حریم کوی دانشگاه تهران، صحنه‌هایی مشابه با ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ به وجود آوردند.

این حمله با واکنش برخی نمایندگان مجلس و گروه بزرگی از استادان دانشگاه تهران رو‌به‌رو شد.

اما معاون سیاسی استاندار تهران چند روز پس از آن گفته رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات را رد کرد. بیشتر بخوانید

گاردین می‌نویسد حمله به کوی دانشگاه تهران کمی پس از نیمه شب آغاز شد، زمانی که دانشجویان خود را برای خواب آماده می‌کردند. فضای شهر تهران پس از چند روز تظاهرات علیه نتیجه انتخابات ایران متشنج بود. در خوابگاه خیابان کارگر شمالی (امیرآباد) دانشجویان نگران بودند. تعدادی از آنها چند ساعت پيش در جریان حمله پلیس و لباس شخصی‌ها به در اصلی دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.

به نوشته گاردین و با استناد به گفته دانشجویان، آن چه در این ساعات نیمه شب روی داد به یکی از خشونت‌بار‌ترین حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بدل شد. نیروهای پلیس و لباس شخصی‌ها ابتدا قفل درها را شکستند و بعد به دانشجویان حمله کردند.

شاهدان به گاردین گفته‌اند: «بیش از صد نفر بازداشت شده و پنج نفر کشته شدند». مقام‌های دولتی هنوز هم چنین حمله‌ای را تکذیب می‌کنند، ولی شهادت افرادی که در محل حضور داشتند داستان متفاوتی را حکایت می‌کند.

یکی از بازداشت‌شدگان این حادثه به گاردین می‌گوید: «ما داشتیم برای خوابیدن آماده می‌شدیم که یک باره صدای شکستن قفل در اتاق‌ها را شنیدیم. من همین افراد را چند ساعت قبل دیده بودم که دانشجویان را کتک می‌زدند، ولی تصور نمی‌کردم که به خوابگاه بریزند. این حمله حتی خلاف قوانین ایران است.»

گاردین می‌نویسد ۴۶ دانشجو به زیرزمین وزارت کشور در خیابان فاطمی و ۸۷ نفر دیگر نیز به بازداشتگاه امنیتی پلیس در خیابان حافظ منتقل شدند. همه دانشجویان می‌گویند که در طول بازداشت با آنها بدرفتاری شده یا مورد شکنجه قرار گرفته‌اند.

گاردین می‌نویسد: «در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران پنج نفر کشته شده‌اند، به نام‌های فاطمه براتی، کسری شرفی، مبینا احترامی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی. آنها فردای همان روز بدون اطلاع خانواده در قبرستان بهشت زهرا دفن شدند. اسامی این افراد توسط دفتر تحکیم وحدت تایید شده است.»

شاهدان می‌گویند این پنج نفر بر اثر ضربات مداوم باتوم به ناحیه سر جان خود را از دست داده‌اند. به خانواده‌های آنها گفته شده است که حق برگزاری مراسم یا صحبت در مورد فرزندان خود را ندارند.

گاردین یادآوری می‌کند که طبق قانون ایران اعضای نیروهای نظامی و انتظامی حق ورود به محیط‌های دانشگاهی را ندارند، این مقرراتی است که پس از حادثه حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ توسط دولت به تصویب رسید.

اما در روزهای ناآرامی پس از انتخابات نیروهای انتظامی و امنیتی توجهی به این مقررات نداشتند و پلیس و لباس‌شخصی‌ها بارها با باتوم و گاز اشک‌آور به محوطه دانشگاه‌ها حمله کرده‌اند. یکی از دانشجویان به خبرنگار گاردین گفته است که در یکی از این حملات یک مامور امنیتی او را به زمین انداخته و زیر مشت و لگد می‌گیرد. سپس به بهانه جستجو برای اسلحه یا موبایل شروع می‌کند به سوء‌استفاده جنسی از این دانشجو.

دانشجوی دیگری می‌گوید ماموران گارد ویژه پلیس با کشیدن دو صف تونلی را در بین خود ایجاد کرده و دانشجویان بازداشتی را مجبور می‌کردند که از این تونل عبور کنند و به هنگام عبور آنها را با باتوم می‌زدند و حتی به کسانی که مجروح بودند رحم نمی‌کردند.

گاردین از قول یکی دیگر از دانشجویان می‌نویسد: «یک بسیجی روی کمرم نشسته بود و می‌گفت: هفت ساله کسی‌رو [...]، بچه‌ [...]! بذار برسیم، بهت می‌گم باهات چی کار می‌کنم. ما را آزار می‌دادند و ادعا می‌کردند که به آنها یا رهبر توهین کرده‌ایم.»

گاردین از قول شاهدان این حمله می‌نویسد که قبل از انتقال بازداشتی‌ها سر و صورت آنها را با کیسه‌های پلاستیکی پوشانده و آنها را در مقابل ساختمان خوابگاه به صف کرده بودند. یک دانشجو می‌گوید وقتی که به ساختمان وزارت کشور رسیدیم باورم نمی‌شد که در طبقات بالاتر مقامات این دولت، سیاست مداران و مسئولان انتخابات مشغول کار هستند و ما دانشجویان را برای اذیت و شکنجه به زیرزمین همین ساختمان آورده‌اند.

چند ساعت بعد مقداری نان و پنیر برای زندانیان آورده و آن را روز زمین کثیف جلوی آنها می‌گذارند و تهدید می‌کنند که اگر غذا نخورند به شدت تنبیه خواهند شد. یکی از بسیجی‌ها به نام علی با تلفن موبایل از دانشجویان فیلم می‌گرفت و به بازداشتی‌ها دستور می‌داد که فریاد بزنید: «ما خریم.»

گاردین با تکیه به شهادت قربانیان این حمله می‌نویسد مجروحان مداوا نمی‌شدند. به دانشجویی که بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی یک چشم خود را از دست داده بود کسی توجه نمی‌کرد. یکی از شاهدان به گاردین می‌گوید: «ما از آنها خواهش می‌کردیم که دو مجروح را به بیمارستان منتقل کنند، ولی آنها می‌گفتند بگذار بمیرند.»

آزار و اذیت دانشجویان ۲۴ ساعت بعد در زمانی به پایان می‌رسد که فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، و علیرضا زاکانی، نماینده مجلس، به دیدار آنها می‌آیند. رهبر به آنها می‌گوید که خود به پلیس اجازه ورود به کوی را داده است، اما چند روز بعد این نکته را انکار می‌کند. 

در بازداشتگاه امنیتی پلیس در خیابان حافظ پس از مدتی در داخل سلول‌ها گاز پخش می‌کنند. و بالاخره پس از ۲۴ ساعت اکثر این دانشجویان آزاد می‌شوند.

قبل از آزادی به آنها دستور می‌دهند که لباس‌های تمیزی را که پلیس به آن‌ها داده بود بپوشند. یکی از شاهدان به گاردین می‌گوید:

«آنها به خیال خود می‌خواستند شواهد دوران بازداشت را پاک کنند. ولی چه چیز می‌تواند نیرومندتر از ۱۳۳ دانشجویی باشد که همه این حوادث را به چشم دیده و عذاب آن‌را کشیده‌اند؟»

 

 

 

 

 

 

مرگ در خوابگاه؛ روایت‌ تازه‌ای از حمله به کوی دانشگاه

 

undefined

روزنامه گاردین چاپ لندن بر اساس گفت‌وگو با دانشجویانی که هدف حمله پلیس و نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران بوده‌اند گزارشی از جزئیات این حمله منتشر کرده است؛ در این گزارش به نحوه دستگیری‌ها، اذيت و آزار و کتک زدن‌ها اشاره می‌شود و از زبان شاهدان رقم کشته‌شدگان این حمله حداقل پنج نفر اعلام شده است که در بین آنها دو دانشجوی دختر نیز بوده‌اند.

 

رفتارهای وحشیانه مقیسه ای معروف به ناصریان با زندانیان سیاسی در دادگاه

 

بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین دانشجوی زندانی مهسا نادری  برای محاکمه به شعبۀ 28  دادگاه انقلاب  برده شد و توسط  محمد مقیسه ای معروف به (ناصریان ) مورد محاکمه قرار گرفت.

دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،روز یکشنبه 14 تیر ماه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فرخوانده شد. رئیس شعبۀ 28 فردی بنام محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 می باشد .زندانی سیاسی مهسا نادری همراه با وکیلش خانم ستوده دردادگاه انقلاب حاضر شدند. ولی از حضور خانواده نادری در دادگاه فرزندشان ممانعت شد.دادگاه او حوالی ساعت 09:45 تشکیل شد. محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب در بدو شروع دادگاه با داد و فریادهای وحشیانه و غیر انسانی که بیشتر به بازجویان وازارت اطلاعات شباهت داشت تا قاضی ، فریادهای مقیسه ای به حدی بلند بود   که صدای او در راهرو دادگاه به خوبی شنیده می شد و باعث تعجب مراجعه کننده شده بود. خطاب به دانشجوی زندانی می گفت: تو محارب هستی ، اینها را باید بکشیم ، نباید کسی ازآنها زنده بماند و تهدیدها و توهین های متعدد دیگر را علیه این دانشجوی زندانی بکار می برد.

اتهاماتی که به دانشجوی زندانی توسط سر بازجویان وزارت اطلاعات سعید شیخان و علوی  نسبت داده شده است به قرار زیر می باشد: شرکت در مراسم خاوران،محاربه، تبلیغ علیه نظام است.

دانشجوی زندانی تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرد و همۀ آنها را ساختگی و غیر واقعی دانست و هیچ دلیلی برای اثبات آنها وجود ندارد

برخورد وحشیانه و غیر انسانی محمد مقیسه ای معروف به ناصریان به حدی شدید بود که باعث اعتراض خانم ستوده وکیل دانشجوی زندانی شد . مقیسه ای همچنین وکیل محترم خانم ستوده را چندین بار تهدید به بازداشت کرد و مانع دفاعیات وی از موکلش می شد. این در حالی بود که خانم ستوده در چهار چوب قوانین موجود نسبت به برخوردهای غیر قانونی به موکلش اعتراض داشت و با استدلال و یاد آوری قوانین موجود چنین برخوردی را غیر قانونی میدانست.

محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام که  باعث  جان باختن هزاران زندانی سیاسی شد. علیرغم  خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات  آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها  در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند

لازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش  مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 146 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهند.

 از طرفی دیگر برای وارد کردن فشار بر زندانیان سیاسی زنان در بند 209 زندان اوین تعداد زندانیان در سلولها  چند برابر ظرفیتشان می باشد بطوری که در هر سلول انفرادی 4 تا 5 نفر جا داده اند. همچنین فشارهای ضد بشری دیگری را علیه زندانیان سیاسی زن بکار می برند.  مدتی است که فاضل آب توالت ها و دستشویی های زندانیان سیاسی زنان مسدود شده است و باعث شده که تمام آن محیط پر از آب شود و امکان رفتن به دستشوئی  را از آنها سلب کند  و زندانیان سیاسی زن ناچار هستند تا 12 ساعت از دستشوئیها نتوانند استفاده کنند همچنین  بوی فاضلاب شرایط طاقت فرسائی را برای آنها ایجاد کرده است.

در حال حاضر تعداد زیادی از زنان و دختران دستگیر شده اعتراضات اخیر در بند 209 بسر می برند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه،ادامه بازداشت و محاکمه بر اساس قانون محاربه و برخوردهای غیر انسانی  فردی بنام مقیسه ای را محکوم می کند و از دبیر کل وکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت زنان زندانیان سیاسی که در شرایط غیر انسانی بسر می برند است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازداشت چند فعال دانشجويی دیگر در شهرهای ایران

 

از خبرنامه امیرکبیر

احسان نجفی، آیدین خواجه ای و فراز زهتاب سه دانشجوی دانشگاه تبریز، روز 18 تیر ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شدند.

احسان نجفی دانشجوی برق دانشگاه تبریز روز 18 تیر ماه از منزل مسکونی خود در شهر خوی، بازداشت شد. ماموران امنیتی با شش دستگاه خودرو به منزل مسکونی این فعال دانشجوئی بورش برده و تنها با یک اخطار شفاهی و بدون ارایه هیچ گونه حکمی در مدت کمتر از چند دقیقه، اقدام به شکستن درب منزل احسان نجفی کرده و وی را به طرز نامناسبی دستگیر کردند.

فراز زهتاب دیگر دانشجوی دانشگاه تبریز در رشته حقوق، نیز 17 تیر ماه حین خروج از دانشگاه به همراه مادر و برادرش، دستگیر شده است. ماموران امنیتی به طرز توهین آمیزی درمقابل خانواده اش وی را دستگیر کردند. گفتنی است حراست دانشگاه تبریز و معاونت دانشجویی آن همکاری مستقیمی با نهادهای غیرمسئول خارج از دانشگاه برای بازداشت این دانشجو داشته اند.

آیدین خواجه ای دیگر دانشجوی حقوق دانشگاه تبریزنیز پس از عدم موفقیت نهاد های امنیتی در دستگیری غیر قانونی وی روز 18 تیر ماه، به اتاق 37 زندان تبریز-اتاق وزارت اطلاعات- مراجعه کرده و خواستار روشن شدن وضعیت خود شده است که از آن جا به مکان نامعلوم انتقال یافته است و تا کنون خبری از وی در دست نیست.

بازداشت دو دانشجوی دیگر دانشگاه بیرجند

امین استادی و میلاد گاراژیان دو دانشجوی دیگر دانشگاه بیرجند و اعضای انجمن اسلامی این دانشگاه هستند، که هقته گذشته و در آستانه 18 تیرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

پیشتر خبر مربوط به بازداشت بهزاد پروین و علی سپندار، دو تن از فعالان دانشجويي بيرجند و اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی این دانشگاه، در روزهاي سه شنبه و چهاشنبه 16و 17 تيرماه انتشار یافته بود.

بهزاد پروين، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند، که در منزل خود بازداشت شد، طی تماس بسيار كوتاهی با خانواده، خبر دستگيري خود و چند دانشجوی ديگر را تاييد كرده بود. هم اکنون از وضعیت و محل نگهداری چهار دانشجوی دانشگاه بیرجند، اطلاعی در دست نیست.

گفتنی است در آستانه 18 تیرماه، دور تازه ای از بازداشت فعالین دانشجوئی در دانشگاه های شهرهای مختلف کشور از جمله دانشگاه تبریز و بیرجند آغاز شده است. هم اکنون 4 دانشجوی دانشگاه بیرجند و سه دانشجوی دانشگاه تبریز در بازداشت بسر می برند.

ناصح فریدی، فعال دانشجویی و حقوق بشر در وضعیتی مبهم در بازداشت

با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت ناصح فریدی عضو شورای مرکزی و سخنگوی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، مسئولین زندان و دادگاه انقلاب از ارائه هر گونه پاسخ قانع کننده ای نسبت به تداوم بازداشت موقت وی سر باز می زنند.

ناصح فریدی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران، از اعضای کمیته ی مرکزی و مدیر داخلی ستاد شهروند آزاد و عضو شورای مرکزی و سخنگوی کمیته ی دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی است که در شب 24 خرداد ماه به شکل نامعلومی توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردید و به بند 240 زندان اوین منتقل شد.

آخرین تماس تلفنی وی با خانواده اش که دو هفته قبل صورت گرفت، خبر از انتقال وی به بند امنیتی 209 زندان اوین می داد.

لازم به ذکر است که این فعال حقوق بشر از ناراحتی شدید اعصاب و آسیب دیدگی جدی مچ دست چپ رنج می برد.

موج گسترده ی بازداشت و دستگیری فعالان سیاسی و حقوق بشر که پس از انتخابات آغاز شد، کماکان ادامه دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یونس آقایان، زندانی اهل حق اعدام شد

 

undefined

بنابرگزارشات دریافتی یک تن دیگر از زندانیان اهل حق در زندان مرکزی ارومیه اعدام شد.

یونس آقایان اهل میاندوآب که به همراه چهار هم آئین خود در سال 83 توسط نیروهای امنیتی در درگیری موسوم به روستای اوج تپه بازداشت و سپس در دادگاه به اتهام محاربه محکوم به اعدام شده بود، روز یکشنبه مورخ 21 تیرماه پس از تحمل 5 سال زندان در زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شد.

در این پرونده که پنج پیرو آئین اهل حق به دلیل باورهای مذهبی خود و عملکرد نیروی انتظامی منطقه مبادرت به درگیری مسلحانه نموده بودند سه متهم به نامهای سهندعلی محمدی، بخشعلی محمدی و عبادالله قاسم زاده در دادگاه تجدید نظر به 13 سال زندان در تبعید محکوم و دو تن از آنان به نام های مهدی قاسم زاده و یونس آقایان به اعدام محکوم شدند. این احکام اعدام در خصوص آقای قاسم زده چندی پیش به اجرا گذارده شد و علیرغم اعتراض سازمانهای مدافع حقوق بشر یونس آقایان نیز روز یکشنبه در زندان مرکزی ارومیه به دار آویخته شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کدامین گناه فرزندان ایران را میکشید

 

گفتنی‌ها کم نیست؛ اما چه بسیار ناگفته‌ها که در این روزهای سخت برای بسیاری از  ایرانیان، مکشوف است و نیازی به بازگفت آنها نیست. در این یادداشت اما تنها بر یک نکته توقف می‌شود؛ دلیلی که این روزها، اساس پرسش نگارنده از کسانی است که متشرع‌اند اما هنوز نتوانسته‌اند نسبت خود را با وضع موجود و حوادث تلخ رخ داده، مشخص سازند.

در حوادث پس از انتخابات در ایران، تاکنون شماری از هموطنان مظلوم ما، جان باخته‌اند؛ حتی مراجع رسمی نیز شمار این جان‌باختگان را  حدود ۲۰ تن اعلام کرده‌اند. مستقل از چند و چون در مورد تعداد دقیق قربانیان حوادث اخیر _که به نوبه‌ی خود موضوعی بسیار مهم محسوب می‌شود_، پرسش قابل طرح آن است که حتی اگر یکی از این قربانیان، «به ناحق» جان باخته و کشته شده باشد، چه کس یا کسانی و نیز کدام نهاد یا نهادهایی، از منظر درون دینی، پاسخ‌گوی آن خواهند بود. این پرسش را مبتنی می‌کنم بر آیه‌ای از قرآن، که سخن صریح و تاکید شفاف و قاطعی دارد و یکی از مهم‌ترین آیات قرآن در بحث‌های مربوط به قتل و قصاص محسوب می‌شود. آیه‌ی مورد استناد و اتکای یادداشت، آیه‌ی ۳۲ از سوره‌ی مائده است: «مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً»؛ «هر کس، کسی را جز به قصاص قتل، یا به کیفر فسادی در زمین، بکشد، چنان است که گویی همه‌ی مردم را کشته باشد.»

در حوادث پس از انتخابات، موضوع جان باختن تلخ و فجیع مادر و فرزندی که در مهد کودکی نزدیک به میدان آزادی تهران، هدف گلوله‌ قرار گرفته بودند، تنها یکی از موارد بس ناگوار بود. مادر و کودک پشت شیشه‌های مهد کودک، هراسان و حیران شاهد اتفاقات بیرون (راهپیمایی میلیونی روز دوشنبه ۲۵خرداد) و درگیری رخ داده در نزدیکی یک پایگاه نظامی بوده‌اند که ناگهان هدف رگبار قرار می‌گیرند و به شکلی بس تاسف‌بار جان می‌بازند. در میان قربانیان حوادث اخیر، حتی اگر یکی از این دو (به‌عنوان نمونه، و به‌گونه‌ای ویژه، کودک) به عنوان شاهدی برای آیه‌ی فوق، مورد استناد قرار گیرد، پرسش‌ها و تامل‌ها پیرامون آن، اندک نخواهد بود. این کودک، «به کدامین گناه کشته شده است؟»؛ «بای ذنب قتلت» (سوره‌ی تکویر، آیه‌ی ۹)

هیچ پاسخی سطحی‌تر و غیرمسئولانه‌تر از این نیست که گفته _و ادعا_ شود که او، قربانی حوادثی شد که آغازکنندگان آن، معترضان به انتخابات بوده‌اند. از این فراتر، مسئول قتل این کودک (و مادرش) حتی ضارب و صاحب اسلحه هم نیست؛ هرچند که ضارب _بی‌شک_ به‌عنوان عامل ارتکاب جنایت، باید پاسخگوی محکمه‌ باشد. اما کدام نهاد یا نهادهایی چنین آتشی را فراهم آورده و قتلی را باعث شده‌اند؟ آیا وجدان دینی ایشان (شخصیت‌های حقیقی و حقوقی مرتبط با بلوک قدرت) از جنایت رخ داده، آسوده است؟ آیا ناظر بی‌طرف _و متدین_ می‌تواند به سهولت از زیر بار پرسش سنگین ناشی از تصریح آیه‌ی ۳۲ سوره‌ی مائده، بگریزد؟

 آن کس/کسانی که کودک مورد اشاره را به قتل رسانده‌/رسانده‌اند، به تاکید صریح و قاطع آیه‌ی مورد اشاره، از آن رو که وی (کودک) مرتکب قتلی نشده بود (که مستحق قصاص دانسته شود) یا فسادی را در زمین موجب نشده بود (چنان‌که کیفری در حد قتل داشته باشد) تنها مرتکب یک قتل نشده است/نشده‌‌اند؛ «همه‌ی مردم را کشته است/کشته‌اند.»

نمی‌توان بر این استدلال بس سست و سخیف تکیه زد که در همه‌ی رژیم‌های سیاسی در طول تاریخ، چنین حوادثی رخ داده و گریزی از آن نیست. هرگزا! اگر قرار است حکومتی «دینی» باشد، باید جوهر و تصریحات ارزش‌های دینی را پاس دارد و رعایت کند. چگونه می‌توان جان باختن کودکی بی‌گناه و مظلوم را به توجیه نشست؟ آیا حق آن نیست که اگر وجدانی باشد، و مسلمانی‌ای برقرار، انسان از شرم و عذاب وجدان (چنان که زمانی علی‌بن ابیطالب فرمود)، بمیرد؟

مسئولیت‌ نهادها و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی مستقر در ساخت قدرت و مرتبط با حکومت کجا، و مسئولیت شهروندان معترض به نتیجه‌ی انتخابات، کجا؟

بس ناگوار و تلخ است که این حادثه و رویدادهای تلخ و فجیع مشابه در سرزمینی رخ می‌دهد و به ‌وقوع می‌پیوندد که صدای اذان از مناره‌های مسجد و رسانه‌ی ملی و بلندگوهای رسمی‌اش، بلند است.

برخورد با شهروندان، خارج از چهارچوب‌های حقوق بشری و عرف جهانی و قانونی، در هر کجای جهان و با هر ایدئولوژی و مرامی که باشد، مذموم و غیرقابل دفاع، و نیز در خور طرد و نفی است؛ اما بدیهی به نظر می‌رسد که وقتی پای «دین» به میان می‌آید و سرکوب‌ها ذیل حکومتی دینی انجام می‌شود، رخدادها به شکل مشدد، غیرقابل هضم و نفرت‌انگیز و تلخ می‌نمایاند. حوادث تلخی که این روزها در چین به وقوع پیوسته، چنانچه در کشوری اسلامی (به‌عنوان نمونه، عربستان) رخ می‌داد، به مراتب اسف‌بار و دردناک، بود.

و از همین منظر درون دینی است که «روزی روزگاری»، از صاحبان قدرت در مورد قربانیان مظلوم حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد، پرسیده خواهد شد؛ که به کدامین گناه کشته شدند؟

«اذا الشمس کورت؛ و اذا النجوم انکدرت؛ و اذا الجبال سیرت؛ و اذا العشار عطلت؛ و اذا الوحوش حشرت؛ و اذا البحار سجرت؛ و اذا النفوس زوجت؛ و اذا الموءده سئلت؛ بای ذنب قتلت...»؛ «آنگاه که خورشید به ‌هم درپیچد؛ و آنگاه که ستارگان همی تیره شوند؛ و آنگاه که کوه‌ها به رفتار آیند؛ وقتی شتران ماده وانهاده شوند؛ و آنگاه که وحوش را همی گرد آرند؛ دریاها آنگه که جوشان گردند؛ و آنگاه که جان‌ها به هم درپیوندد؛ پرسند چو زان دخترک زنده به گور؛ به کدامین گناه کشته شده است؟...» (سوره‌ی تکویر، آیه‌ی ۱ تا ۹)*

  *پی‌نوشت: ترجمه‌ی آیات از استاد محمد مهدی فولادوند است.   (توضیح: این یادداشت در روزنامه‌ی اینترنتی روز، مورخ ۲۱ تیرماه ۱۳۸۸ منتشر شده است.)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فوری: اسامی بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به اوین

 

 

مطالب ذکر شده عینا از روی صحبت های یکی از مامورین زندان اوین که دیشب نام های بازداشت شدگان را اعلام کرده است بیان شده است. گفتنی است این بازداشت شدگان که روز 18 تیر ماه بازداشت شده اند به کمپ کهریزک برده شده بودند و دیشب یعنی سه شنبه 23 تیر 88 به زندان اوین منتقل شدند:

"تمام این ها بازداشت موقت هستند و فعلا نه قرار وثیقه برای اینها صادر شده و نه کفالت، به این معنی که آزادی این ها معلق هستش و فعلا آزاد نمی شوند تا زمانی که مقام قضایی که این ها رو بازداشت کرده دستور آزادی آن ها را بدهند.

پس مادامی که به ما دستور ندهند فکر آزادی از این در را نکنید و پس از دستور مقاماتی که این ها را بازداشت کرده اند باید به دادگاه انقلاب بروید و پس از تهیه وثیقه و ضمانت های لازم از اینجا آزاد می شوند.

(اسامی نوشته شده به سختی از روی فایل صوتی نوشته شده اند، در صورتی که نام فرزند شما شبیه یکی از این نام هاست، احتمالا در ثبت اسم ها در زندان و یا گفتن اسامی اشتباه رخ داده است و احتمالا نام نوشته شده نام فرزند شماست.

همچنین در صورت شبیه بودن به نام فرزندتان در بخش نظرات ایمیل خود را وارد کنید تا فایل صوتی برای شما فرستاده شود و خود شما نام فرزندتان را چک کنید)

لیست اسامی خوانده شده: (نام پدر بلافاصله بعد از نام و نام خانوادگی شخص نوشته شده)

1. داود منصوری اسماعیل

2. بهزاد انصاری پور نصرالله

3. حامد زندی فر امام حسین

4. علی داور علی عزیز

5. مهرداد نوایی امیر حسین

6. سامان گنجی داود

7. فرامرز مفاخری احمد

8. هادی روشن دل محمود

9. حافظ محتاج بهروز

10. بهمن امیدوار حسن

11. امید رسولی کوبنده اصغر

12. محمد حسن رشیدی نیا عباس

13. حافظ سلطانی حسین

14. کریم آرش توفیق

15. بابک زینالی کریم

16. محمد کامرانی علی

17. مشیر هاشمی محمدرضا

18. علیرضا شیخ سبزرودی بهرام

19. عبدالرضا کرمی نوری محمد علی

20. محمود رجب نژاد علی

21. مسلم عبدی کریم

22. پیمان شهنایی شهبد

23. مشکات جعفری محمود

24. اسحاق رضایی امام علی

25. محمد صادق لو منصور

26. امید میر امینی داود

27. مصطفی موسوی سید جعفر

28. نادر نجفی ایوب

29. محسن محمدی لهراسب

30. محمد فرخی یگانه عبدالحسین

31. حمیدرضا متوسلیان امین

32. محمود آقا بالا زاده مسعود

33. مرتضی سهرابی علی محمد

34. سید حسین بنی هاشمی اله رحم

35. نادر احمدی بیژن

36. محمد کمیل ضیاء الدین

37. سیاوش یوسف راهی امان الله

38. شهرام صادقی فرامرز

39. ارژنگ صادقی حمید

40. مجتبی رفیعی مسعود

41. عماد یگانه محمود

42. نادر عمره عباس علی

43. اکبر طاهری محمد علی

44. محمد محمد پور حیدر

45. حسین باغبان ولی الله

46. اکبر عنایتی قیاس

47. مهرداد نادم جبار

48. عمران میر امینی داود

49. علی دلیریان حسین

50. علی جلیل وند محسن

51. علی نجاری عرض الله

52. شهرام کردستانچی بهرام

53. مهرزاد حقی پور علی

54. بهداد عباسی کمال

55. حمید نادری محمد باقر

56. یوسف امامی عبدالله

57. سجاد نوری محمد آبادی عباس

58. شاهرخ شمس افشار علی

59. رحیم ترابی علی

60. محسن قندانی محمد

61. محمد کیانی خدارحم

62. عرفان نظری احمد

63. قاسم رنجبر مهربد

64. رضا احمدی وجیه الله

65. احمد زمان پور محمد

66. حامد نادری غلام رضا

67. بردیا رضایی عباس

68. وهاب غفاری محمد علی

69. سعید گردعلی محمد نوش

70. هادی فرزین طالب

71. سجاد ایاذی محمد

72. شهرام زحمتکش علی

73. محمد گل محمدی اسماعیل

74. مجید عابدی حسن

75. صادق مروتی محمد

76. مسعود بیات محمد رضا

77. محمد مهدی روشناسان محمد حسن

78. آریا رنجبر شریف

79. علیرضا اصفهانی رضا

80. اشکان اسماعیلی حسین

81. پیمان کارگر مصطفی

82. علیرضا چامپلاغی محمد حسین

83. مهدی شاپوری عباس

84. امیر اصغری صادق

85. مازیار زاغی مسلم

86. علی بخشایش مجید

87. رضا توکلی غلامحسین

88. حسین اصفهانی نعمت اله

89. طاها زینالی قنبر

90. علی اکبر خوش اخلاق حسین

91. مسعود علیزاده اسحاق

92. هومن رجبی احمد

93. سجاد علیزاده ابراهیم

94. بهنام رضایی محمد

95. قاسم اکبری ایرج

96. صابر معصومی محمد حسین

97. مجتبی صادقی محمد باقر

98. حمید رضا کمالی اکبر

99. ساعد ملک زاده علی

100. مهدی پهلوان زمان

101. غلامرضا طاووسی ابولقاسم

102. فرهاد پاسداری رحیم الله

103. مسعود ابراهیمی امیر

104. میرزا علی اکبری فضل اله

105. علیرضا اردلان فریدون

106. مهدی بهمن زاده بهمن

107. امید کاظمی علیرضا

108. امید آغک پور کریم

109. حامد دبتنی غلامحسین

110. علی ولی زاده یداله

111. جواد قربانی عبدالحمد

112. محسن دهقانی عبداله

113. کیوان ظفر بخش جهانبخش

114. سید میلاد حسینی سید داود

115. رضا ذوقی عزیز

116. فرید ابراهیم زاده عزیز

117. حسین امامی کاظم

118. مرتضی بنایی تراب

119. سید اشکان خراسانی سید مهدی

120. رضا فاضلی حسن

121. علیرضا حسینیان محسن

122. وحید وکیلی زکریا

123. علی شمس الدینی محمد

124. شاهین فتحی ابراهیم

125. مهرداد گنجی عبداله

126. سید مهدی شریفی محمد

127. نیما وزیری رحمت اله

128. سامان مکفی حمید رضا

129. جعفر حسین نژاد محرم

130. مجید رحیمی اسلامی محمدرضا

131. رضا ابراهیم زاده علی

132. روح اله شکری ستار

133. حمید حجار خواه غلامرضا

134. محسن صیادی اصفهانی محمود

135. محسن عسگرپور احمد

136. وحید قربانی نژاد محمدرضا

137. احمد بلوچی عبدالحمید

138. سعید شکوری پرویز

139. روح اله برزگر گلچنی سلیمان

140. حامد فولادی محمد علی

141. سید احمد رویانی سید جواد

142. مرتضی محمدی حبیب اله

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خطر جدی جان بهروز جاوید طهرانی را تهدید می کند

 

بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارد و جان او در معرض خطر جدی است.

زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تحت شکنجه های وحشیانه وغیر انسانی قرار دارد. در روزهای اخیر برای چندمین بار پی در پی با زدن دست بند و پابند و چشم بند به یکی از اتاقهای شکنجه برده شد و بصورت گروهی  او را تحت شکنجه های وحشیانه قرار دادند. در اثر ضربات باتوم بدن او کبود و از ناحیۀ زانو متورم می باشد و به سختی قادر به راه رفتن می باشد در اثر شکنجه همچنین کلیه های او دچار آسیب جدی شده است. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در حال حاضر در حسنییۀ  بند 1 زندان گوهردشت می باشد که جزئی از سلولهای انفرادی یا سگ دونی می باشد. در این حسینیه تعداد از زندانیانی که دچار ناراحتی شدید روحی هستند و خیلی خطرناک می باشند و همچنین افرادی که مبتلا به بیماریهای واگیردار مانند هپاتیت، ایدز و یا سایر بیماری ها می باشند جا داده شده اند که وضعیت آنجا  به مراتب بدتر از سلولهای انفرادی می باشد.او در وضعیت جسمی بسیار بدی بسر می برد،خیلی ضعیف شده است و آثار شکنجه بر جسم او عیان است.

زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در اعتراض به شرایط  مرگ تدریجی که بر او روا داشته اند از روز سه شنبه 23 تیر ماه اقدام به اعتصاب غذا نمود.

خانواده آقای جاوید طهرانی بیش از یک ماه است که اجازۀ ملاقات با او را ندارند  و سایر ارتباطات او را با خانواده  تقریبا قطع می باشد.

کسانی که در شکنجه و اذیت و آزار او نقش دارند و او را به سوی مرگ تدریجی و مشقت بار سوق میدهند عبارتند از علی حاج کاظم رئیس زندان که بدستور وی به این شکنجه گاه منتقل شده است،علی محمدی معاون زندان ، کرمانی و نبی الله فرج نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،خادم رئیس بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد.

علی محمدی معاون اجرائی زندان گوهردشت کرج خطاب به آقای بهروز جاوید طهرانی گفته است: که در این شرایط از شر تو هم راحت خواهیم شد.

بازجویان وزارت اطلاعات بخصوص سعید شیخان و نفرات فوق الذکر قصد حذف فیزیکی این زندانی سیاسی را دارند و این موضوع را هم کتمان نکرده اند و بارها به بهروز گفته اند.

پس از قتل زنده یادان امیر حسین ساران، ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی؛ بهروز جاوید طهرانی سوژه بعدی آنها است  جان او در معر ض خطر جدی است.

  لازم به یادآوری است از اوایل اردیبهشت ماه فشارها و تهدیدات علیه زندانیان سیاسی بند 2 برای انتقال هر کدام از آنها به نقطه ای آغاز گردید.روز یکشنبه 13 اردیبهشت ماه گارد ویژه زندان با یورش وحشیانه به زندانیان سیاسی ،آنها را مورد ضرب وشتم قرار داد و زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی را با خشونت به بند 1 منتقل کرد و از آن زمان تا به حال در این بند که دارای شرایط وحشتناک می باشد بسر می برد . زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد.

او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج  تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟

 رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران.

در حال حاضر زندانی دیگری بنام بهرام منصوری که نسبت به شرایط غیر انسانی و طاقت فرسای حاکم بر این بند  از 10 روز پیش در اعتصاب غذا بسر می برد و در شرایط بد جسمی است.

 فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.

 

دولت های خودکامه منطقه چوب رسوائی بر انتخابات ایران زدند

undefined

 

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شمار قربانیان کودتاو اسناد هویت آنها را تهیه کنید

 

آمار کشته شدگان کودتای 22 خرداد، همچنان محرمانه است. روز گذشته مستند به خبر جستجوی پيكر سهراب اعرابي، برای نخستین بار به رقم 50 تا 60 برخورد کردیم، اما این هنوز آمار کشته شدگان نیست. همچنان که آمار مجروحین و زندانیان نا معلوم است.

علمائی که زلف مسلمانان ترک تبار چین را با اعلامیه های خود "فر" می زنند، تا حالا از دولت کودتا نخواسته اند آمار واقعی تلفات کودتا را اعلام کنند. به حمایت از مسلمان های ایران که در تهران و بسیار از شهرهای دیگر به خاک و خون کشیده شدند سکوت کرده‌اند. آقای صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و بقیه در باره فاجعه ای که در خیابان های روی داد  آب در دهان نگهداشته اند و حالا یاد مسلمانان چین افتاده و در محکومیت سرکوب آنها اطلاعیه می دهند.

معلوم نیست چرا علیه سرکوب مردم خود ایران اعلامیه ندادند. جز آیت الله منتظری و آیت الله صانعی در قم و آیت الله طاهری در اصفهان و ايت الله بيات زنجاني کدامیک از فاجعه ای که بعد از انتخابات در ایران روی داد سخن گفته اند؟ 

علما چرا در پاسخ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح که نامه فدایت شوم سراپا دروغ و ریا برای امام زمان نوشته سخنی نمی گویند؟

علیه رهبر که در نماز جمعه 29 خرداد فرمان آتش گشودن به روی مردم معترض را صادر کرد سخن نمی گویند؟

صحنه هائی که از سرکوب مردم بصورت فیلم در تاریخ ثبت شد، با سکوت علما و چشم بندی صدا و سیما و کیهان محو نمی شود. این ننگی است که با هیچ رنگی از دامن جمهوری اسلامی پاک نمی شود.

ما، امروز و به نقل از یکی از جراحان بیمارستان امام خمینی اطلاعاتی را منتشر می کنیم که تائید کننده شمار گسترده قربانیان کودتاست. 17 شهریور شاه پیش آنچه انجام شد، بسیار کوچک است و آنها که از بحث های درون حکومتی اطلاع دارند می دانند که در آن روزها فاجعه آفرینی سپاه و چماقداران و نیروی انتظامی در ایران و تهران به آقای خامنه ای گفته اند "این که از 17 شهریور بدتراست!" و ایشان پاسخ داده است: "اشتباه شاه از آنجا شروع شد که دنباله 17 شهریور را نگرفت و ما اشتباه شاه را نمی کنیم!"

گزارش پزشک جراح بیمارستان امام خمینی را بصورت مستقل در همین شماره پیک نت می خوانید. هرچه سریع تر باید لیست مستندی از شمار قربانیان تهیه کرد و دراختیار مجامع بین المللی قرار داد تا بتوان علیه کودتاگران دادخواستی بین المللی را طرح کرد. آنچه درایران انجام شده، کمتر از کودتای شیلی و یا آرژانتین نیست.

ستاد کودتا با آگاهی از همین خطر، هر ترفندی را که بتواند به کار می گیرد تا آمار واقعی قربانیان کودتا را محو کند. از جمله، گفته می شود در روزهای اخیر هنگام تحویل جسد قربانیان به خانواده هایشان از آنها خواسته شده برگه ای را امضاء کنند که اسم قربانی بعنوان بسیجی در آن ثبت شده است. می خواهند قربانیان کودتا را بسیجی معرفی کنند تا هم آمار کشته شدگان کودتا را کم کنند و هم برای بسیج و چماقداران آمار بسازند. حتی به خانواده ها گفته شد که در صورت امضاء به آنها پول و مزایای بسیج هم تعلق می گیرد. اجساد را با تاخیر بسیار تحویل خانواده ها می دهند تا دراین فاصله راه کارهائی این چنینی پیدا کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گردان موتور سوارها چماقداری را کجا آموزش دیدند!

 

موتورسوارهائی که با چماق و قمه از فردای کودتای 22 خرداد در خیابان ها ظاهر شدند و به مردم بی سلاح و بی پناه حمله ور شدند، امروز و دیروز و یا امسال و پارسال برای کودتا آموزش ندیده بودند، این مردم و سیاسیون ایران بودند که اخبار آن را بدقت دنبال نکرده و افشا نکرده بودند.

در همان سالهائی که همه دنبال نخود سیاه "جمهوری لائیک" می‌دویدند و مقاله های وجبی در سایت های پر ادعا می نوشتند، در زیر پوست شهر تهران، خبرهای مهمی جریان داشت.

از جمله آموزش گردان موتور سوارها برای روزهائی که در این هفته ها شاهد شدیم. واقعیت تلخ است، اما تلخ تر از آن، تن ندادن به قبول آنست.

هر بار که خطر کودتای حجتیه و جناح راست را نوشتیم، این و آن پیام فرستادند که چقدر درباره خطر کودتا می نویسید. کدام کودتا؟

علیه کی؟

همه شان سر و ته یک کرباس اند!

و حالا می بینیم که یک کرباس نبودند، ما نتوانستیم جدائی این سر و ته از هم تشخیص بدهیم.

برای نمونه، این خبر را از شماره ششم شهریور 1382 پیک نت در باره شکل گیری گردان موتور سوارها بخوانید:

«بازارچه قدیمی شهرک غرب در فاز یک را از مدتی پیش سپاه دراختیار خود گرفته است. دراین منطقه واحدهای ویژه موتور سوار سپاه پاسداران مستقر شده اند و در آنجا تمرین هائی می کنند که شبیه مانورهای خیابانی است.

هیچکس اجازه نزدیک شدن به این محل را ندارد جز موتور سوارانی که کارت ویژه دراختیار دارند و برخی مقامات نظامی که با اتومبیل های خود به این محل رفت و آمد دارند و طرح مانور موتور سواران را کنترل می کنند.»

آن اخباری که باید دنبال می کردیم و افشاء می کردیم اینها بود، نه گرفتن گریبان مجلس ششم و محمد خاتمی!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیام جراح بیمارستان امام خمینی شنبه سیاه 38 جسد در سردخانه جمع شده بود

 

من جراح بیمارستان امام خمینی هستم. روزی که ندا کشته شد فقط در سردخانه بیمارستان ما 38 جنازه جمع شده بود. چهار فرمانده نظامی که در بیمارستان مستقر شده بودند به ما مسئولین بیمارستان اجازه صدور جواز مرگ نداد. همان شب جنازه ها را جمع کردند و بردند. روز بعد، پرس و جو کردیم و فهمیدیم که جنازه ها را به پزشکی قانونی تهران نبرده اند، بلکه میان پزشک قانونی های شهرهای اطراف تهران تقسیم کرده اند. از جمله کهریزک. تقریبا اکثر جنازه هائی که ما در بیمارستان امام خمینی دیدیم با تک تیر شکار شده بودند. یعنی آنها را از دور هدف گرفته و زده بودند و بیشتر هم به قلب و گردن آنها گلوله خورده بود. مردم را شکار کرده بودند.

فراخواندن زندانیان سیاسی که سخت بیمار هستند به دادگاه انقلاب

 

بنابه گزارشات رسیده زندانی سیاسی حسن ترلانی روز یکشنبه از بند 209 زندان اوین  به دادگاه انقلاب برده شد و مورد محاکمه قرار گرفت.

حسن ترلانی 22 ساله دانشجو روز یکشنبه 14 تیر ماه به دادگاه انقلاب برده شدند و در شعبۀ 22 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام محسنی مورد محاکمه قرار گرفت. ابتدا اتهامات نسبت داده شده به آقای ترلانی خوانده شد که از جمله آن : محاربه، اقدام علیه امنیت،تبلیغ علیه نظام و اتهامات دیگر. آقای ترلانی تمامی اتهامات نسبت داده شده  را رد کرد و آنها را ساختگی و فاقد هر گونه وجهۀ حقوقی دانست. محسنی رئیس شعبۀ 22 دادگاه انقلاب  خطاب به دانشجوی در بند اظهار داشت که از وزارت اطلاعات در این باره  استعلام خواهد خواست.محسنی در باره اتهامات نسبت داده شده به دانشجوی زندانی سئوالاتی مطرح کرد و وقتی که آقای ترلانی با وکیل خود خانم ستوده قصد مشورت داشت از مشورت او ممانعت می کرد و به او اجازه نمی داد. محسنی همچنین به وکیل اجازه دفاع قانونی ازموکلش را نمی داد. برخوردهای محسنی با دانشجوی زندانی غیر انسانی و به او اجازه دفاع از خود داده  نمی شد. در نهایت دادگاه او متوقف و به وقت دیگری موکول شد. قاضی های وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن زندانی و طولانی کردن مدت بازداشت زندانی از شیوۀ به تعویق انداختن دادگاه  برای  مدت نامشخص استفاده می کنند.از طرفی دیگر خانم فاطمه ضیائی 52 ساله که مبتلا به بیماری اس. ام می باشد را به دادگاه انقلاب آورده شد او سخت بیمار بود و حتی قادر به ایستادن و یا نشستن نبود. او به مدت چند ساعت باشرایط بسیار سخت جسمی در راهروهای دادگاه در انتظار بسر برد. بازجویان وزارت اطلاعات مدتی است که داروهای او را قطع کرده اند و بیماری او شدت یافته است. خانم ضیائی که از داشتن  وکیل محروم  بود و خانواده وی از انتقالش به دادگاه انقلاب مطلع نبودند. پس از ساعتها انتظار در حالی که سخت بیمار بود بدون محاکمه مجداد به بند مخوف 209 زندان اوین برگردانده شد.

زندانی سیاسی حامد یازرلو 28 ساله  کارشناس هوا- فضا که از 2 اسفند ماه در بند مخوف 209 زندان اوین بسر می برد همانند سایر دستگیر شدگان 2 اسفندماه همچنان  در بند 209 بسر می برد.هنوز از زمان انتقال به دادگاه و محاکمۀ او خبری به خود و خانواده اش داده نشده است.

لازم به یاد آوری است که دستگیر شدگان 2 اسفند ماه در پی یورش  مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدندو 147 روز است که از بازداشت آنها در بند 209 زندان اوین می گذرد. 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر بردند.تعدادی از آنها  در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتیهای مختلف هستند. دستگیر شدگان 2 اسفند ماه توسط سر بازجویانی مانند  سعید شیخان ،علوی سید مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته اند. اتهامات ، مدت محکومیت  آنها از پیش همانند تمامی فعالین حقوق بشری ،سیاسی،دانشجوئی ،زنان و کارگران توسط بازجویان وزارت اطلاعات تعیین می شود و قاضی های وزارات اطلاعات آن را اعلام می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،فراخواندن زندانیان سیاسی که سخت بیمار هستند به دادگاه و محاکمه آنها بر مبنای محاربه را محکوم می کند و از کمیسر عالی  حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدام برای رسیدگی به شرایط طاقت فرسای زندانیان سیاسی در ایران است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند

 

دوستان ترانه موسوي، از بازداشت‌شدگان هفتم تير در درگيري‌هاي مسجد قبا، گفته اند كه خانواده‌ي وي از يافتن جنازه‌ي سوخته‌ي ترانه در حومه‌ي قزوين خبرداده‌اند.
يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوخته‌اش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند نمي توانند توضيحات بيشتري دهند. پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.

ترانه موسوي به گفته يكي از دوستانش - كه نمي خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تير در حوالي تقاطع ميرداماد و خيابان شريعتي كلاس آرايشگري داشته است.

او اتومبيل خود را در يكي از خيابان هاي فرعي بين حسينه ارشاد و ميرداماد، پارك مي كند و پس از ديدن تجمع مردم در خيابان قبا و اطراف حسينه ارشاد با يكي از دوستان خود تماس مي گيرد و به او مي گويد كه پيش از رفتن به آرايشگاه بهتر است سري به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزديكي مسجد قبا قرار مي‌گذارد.

وي كه به گفته دوستش مانتوي سبز به تن و شالي سبز به سر داشته است درحاليكه در خيابان شريعتي منتظر يكي از دوستان خود بوده است از سوي مأموران حكومتي دستگير مي شود و در هنگام دستگيري، دوست وي كه به محل قرار نزديك مي‌شده از دور وي را مي بيند. ترانه را سوار به وني مي‌برند.

شواهد دستگيري ترانه به همين جا ختم نمي شود و چند نفر از دستگيرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هايي با خانواده‌ي وي، خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع مي دهند. ترانه موسوي در زمان دستگيري شماره منزل و يكي از دوستانش را به چند نفر از دستگيرشدگان مي دهد و از آنان مي‌خواهد در صورت آزادي با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع دهند. كساني كه در آن روز همراه با ترانه به ساختماني در حوالي پاسداران منتقل مي ‌شوند گفته اند كه او مدام گريه مي كرده و مي گفته است نه براي تجمع كه براي شركت در كلاس آرايشگري در آن محل حضور داشته است.

اما برخي از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپيمايي هاي مسالمت آميز روزهاي 25، 26 و 27 خرداد شركت داشته است و حتا پيش از انتخابات نيز با حضور در زنجيره سبز، حمايت خود را از اصلاحات و آزادي در ايران ابراز مي كرده است.

به گفته يكي از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيري او، فردي ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستري بودن وي را در بيمارستان امام خميني كرج مي دهد. اين ناشناس به مادر ترانه مي گويد كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بيمارستان رسانده اند.

مادر ترانه به ناشناس مي گويد برخي تماس گرفته اند و ترانه را در درگيري هاي مسجد قبا و در بازداشگاه ديده اند اما ناشناس مي گويد ترانه ربطي به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضيه اش ناموسي ست؛ چراكه مي خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آويز كند.

او پارگي رحم و مقعد را نيز دليل بستري شدن ترانه ذكر مي كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه مي كنند اما مسوولان بيمارستان بستري شدن ترانه موسوي را تكذيب مي كنند و تنها يكي از پرسنل مي گويد كه دختري را با موهاي بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهري به گفته او «حزب اللهي» بيهوش مي آورند و بيهوش مي برند.

جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفني با مادر ترانه بيان مي كند نشان مي دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصي ها مي خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسي بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقي مشكلاتي داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيري و پي جويي درباره چند و چون مرگ وي خودداري كنند.

ممانعت خانواده ترانه موسوي از دادن اطلاعات درباره تشييع پيكر وي و چگونگي درگذشتش عجيب به نظر نمي رسد؛ چراكه تمامي خانواده هاي قربانيان حوادث اخير از سوي حكومت و وزارت اطلاعات تهديد مي شوند و به آنان گفته مي شود در صورتي كه تشييع پيكر عزيزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شيون و ناله برگزار شود مشكل حاد ديگري براي يكي ديگر از عزيزانشان اتفاق خواهد افتاد.

ترانه موسوي اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ايرانيان است؛ بنا براين پيگيري وضعيت او و چگونگي درگذشتش وظيفه تك تك ماست.

اين كه من نمي توانم با نام خود اين اخبار را منتشر كنم؛ اين كه دوست ترانه نمي تواند نامش را بگويد؛ اين كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هيچ حرفي نمي زنند همه از خفقاني حكايت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است.

من از دوستاني كه وظيفه خود مي دانند به راحتي و به سرعت اين نوع اطلاع رساني را محكوم كنند مي خواهم به جاي نشستن و محكوم كردن اين و آن، درباره ترانه تحقيق كنند و خبرهايش را به گوش نخست ايرانيان و سپس جهانيان برسانند تا شايد از بيش از اين شاهد قرباني شدن ترانه هايمان نباشيم.

لازم است بگويم عكس ترانه را نيز يكي از هنرجويان آموزشگاه آرايشگري و از دوستان ترانه در اختيار وبلاگ زيرزمين قرار داد.

 

 

 

اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران دستگیر شده

 

عبدالرضا تاجیک، مهسا امرآبادی، احمد زیدآبادی ،کیوان صمیمی بهبهانی، سمیه توحیدلو ، شیوا نظر آهاری، محمد عطریانفر، سعید حجاریان، محمد علی ابطحی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، ژیلا بنی یعقوب، بهمن احمدی امویی، مجتبا تهرانی، مازیار بهاری، اسماعیل حق پرست، مهدی زابلی، فریبرز سروش، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، محمدرضا یزدان پناه، کاوه مظفری. توحید بیگی، مجید سعیدی، ساتیار امامی، هنگامه شهیدی، سمیه نصرتی، سعيد متين پور، مرجان عبدالهیان و کورش جوان، سعید موحدی

 

اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران زندانی پیش از تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٨٨

عدنان حسن پور، محمدحسن فلاحیه‌زاده، محمد صدیق کبودون، کاوه جوانمرد، مجتبی لطفی، مسعودکرد پور، حسین درخشان، بهمن توتونچی ، سجاد خاکساری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نامه مادر یک فعال دربند حقوق بشر

 

کميته گزارشگران حقوق بشر

برای دخترم شیوا / شهرزاد کریمان

25 تیر 1388

شیوای عزیزم در این یک ماه و چند روزی که نبودی جای جای خانه را دنبال تو می گردم و تمام خاطرات کودکی ات را در ذهنم مرور می کنم. زمان تولدت و زمانی که در بیمارستانی در میدان تجریش با مرگ مبارزه می کردی را به خاطر می آورم.

نمی دانم در این همه مدت که از نظر من قرنی گذشته چه می خوری و چگونه روی زمین سختی که تنها پوشش یک پتوی نازک است بدون داشتن کوچکترین امکانات می خوابی. باز هم از خودم می پرسم آیا کسانی که تو و بقیه را از مادرانشان جدا کردند و با گفتن دروغ با خود بردند فرزند دارند یا نه؟ یقیناّ دارند ولی مادر نیستند.

تنها دلخوشی من در این مدت این بود که تنها نبودم. وقتی به مراجعی از قبیل دادگاه انقلاب، ستاد پیگیری، زندان اوین و جاهای دیگر مراجعه می کنم سیل مادرانی را می بینم که همگی به دنبال فرزندانشان هستند و کماکان هیچ پاسخ روشنی نیست.

دخترم نمیدانی در این مدت که نبودی چه بر ما گذشت. عزیزانی که تنها جرمشان بستن شال سبز بر پیشانی بود در خون خود وضو گرفته و به دیدار معبود خود رفتند و مادرانشان در عزای از دست دادنشان خون گریه کردند. اکنون که این مادران را روی صفحه تلویزیون می بینم خوشحالم که تو بیرون نیستی که ببینی چون می دانم که نمی توانستم تو را ساکت نگه دارم. تو به درد این مردم آشنایی و از دردشان درد می کشی و تنها به جرم همین درد آشنایی این همه مدت در سلول انفرادی به سر می بری زیرا دفاع از حقوق انسان در کشور ما جرم است.

چشم انتظار تو

مادرت شهرزاد کریمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دستکم 34نفر در 30 خرداد در سه بیمارستان تهران شهید شده‌اند/ آمار کشته‌ها صدها نفر است

 

اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از برخی از بیمارستان های تهران و خانواده قربانیان، حاکی از این است که تعداد کشته شده ها در جریان راهپیمایی های اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی و نظامی بسیار بیش از تعدادی است که دولت ایران اعلام کرده است.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اطمینان دارد که در روز 30 خرداد ماه زمانی که دولت اعلام کرد که 11 نفر در راهپیمایی کشته شده اند، فقط در سه بیمارستان تهران که در حوالی راهپیمایی در تهران بودند 34 جسد راهپیمایان تحویل سردخانه شده است.

طبق گزارش، 19 جسد در بیمارستان امام خمینی، 8 جسد در بیمارستان رسول اکرم و 7 جسد در بیمارستان لقمان حکیم در همان شب 30 خرداد ماه تحویل سردخانه های این بیمارستان ها شده است. این اطلاعات توسط پرسنل این بیمارستان ها که به اطلاعات سردخانه دسترسی داشتند بدست آمده است.

این سه بیمارستان در مسیرراهپیمایی اصلی که نیروهای دولتی به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند، قرار دارند.

چندین بیمارستان اصلی دیگر در این مسیرها هستند که مطمئنا مجروحین و کشته شده های دیگری نیز به این بیمارستان ها منتقل شده اند.

ارون رودز؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این مورد گفت:"علیرغم تکذیب های رسمی و آشفتگی پیرامون تعداد افراد کشته شده، اطلاعات موثق از کشته شدن صدها نفر در جریان راهپیمایی ها حکایت می کند." رودز با تاکید بر این که "بر این اساس اینگونه بنظر می رسد که تعداد زیادی از کسانی که تصور می شود در مکان های نامعلومی در بازداشت هستند یا در بازداشت های بی ارتباط با دنیای خارج نگهداشته شده اند، احتمالا می توانند جزو کشته شدگان باشند"

 گفت:" اگر این مورد صحت داشته باشد، تاریخ در مورد این حوادث نه تنها بعنوان حادثه ای که در آن خشونت بسیار زیاد استفاده شده بلکه بعنوان یک کشتار دسته جمعی یاد خواهد کرد."

خانواده هایی که بدنبال اعضای ناپدید شده خانواده خود می گردند گزارش کرده اند که آنها به مجموعه هایی برده شده اند که در آنها "صدها" عکس از افراد کشته شده توسط مقامات برای تشخیص هویت جمع شده است، و برخی از آنها گزارش کرده اند که مجموعه هایی را که در آن ها تعداد بسیار زیاد اجساد بوده دیده اند.

یکی از اعضای یک خانواده به خبرنگار وب سایت نوروز که به جبهه مشارکت تعلق دارد در روز 23 تیرماه گفت که:

"ویرا به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی دراختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها پیدا کند.

به گفته وی دیدن تصاویر کشته شده ها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است.

وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند."

به گزارش وب سایت نوروز، برخی از خانواده ها را که به دنبال افراد ناپدید شده خانواده خود هستند، به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند، جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند.

به گزارش منابع مختلف در ایران، صدها خانواده همچنان در جستجوی اعضای ناپدید شده خود سرگردان هستند همانطور که مادر سهراب اعرابی دانش آموز 19 ساله ای که 26 روز سرگردان بود در حالی که ظاهرا سهراب در اثر تیراندازی درراهپیمایی روز 25 خرداد ماه کشته شده بود اما مرگ او در روز 20 تیرماه اعلام شد.

مادر سهراب در نوشته ای که رسما منتشر شده اشاره کرده است که چگونه او هر روز به زندان اوین و دادگاه ها سر می زده و تلاش می کرده تا اطلاعاتی در باره پسرش که ناپدید شده بود پیدا کند و حتی این جریان به جایی رسیده بود که او باور کرده بود که سهراب در بازداشت بسر می برد.

ترجمه نوشته مادر سهراب که یک شهادت پر غصه تجربه دردناک خانواده های ناپدید شدگان است به انگلیسی که توسط کمپین انجام شده در وب سایت کمپین در دسترس است.

لیستی از 185 نفر از بازداشت شدگان روز 18 تیرماه که 36 نفر از آنها دختر هستند بر دیوار زندان اوین نصب شده است.

به گفته منابع موثق در تهران، در همان روز تعداد بیشتری بازداشت شده اند که به سوله کهریزک که بازداشتگاه موقت در تهران است برده شده انداما اطلاعاتی در باره اسامی و تعداد این بازداشت شدگان داده نشده است.

در باره افراد بی شماری که در هفته های اخیر ناپدید شده اند و ممکن است بازداشت، مجروح و یا کشته شده باشند همچنان نگرانی های جدی وجود دارد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به علت فقدان شفافیت و مسئولیت پذیری مقامات قضایی و ارگان های مربوطه، یکبار دیگر به کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، ناوی پیلای، پیشنهاد می کند که فورا هئیت ویژه ای را برای بررسی سرنوشت بازداشت شدگان و افراد ناپدید شده به ایران اعزام کند.

 

 

 

 

 

 

یکی از بازداشت شدگان روز 18 تیر، جان باخت

 

یکی از افراد بازداشت شده در روز 18 تیر ماه که به کمپ کهریزک منتقل شده بود، جان باخت. این فرد که دچار بیماری تنفسی شدید بود، پس از چند روز از کمپ کهریزک به بیمارستان منتقل شده است اما در بیمارستان به دلیل ضعف شدید جسمانی جان باخته است.   

گرچه تعداد بازداشت شدگان تظاهرات روز 18 تیرماه بیش از 400 نفر اعلام شده است، اما نزدیک به 140 نفر از بازداشت شدگان پس از دستگیری به کمپ کهریزک منتقل شده و برای 5 روز در آنجا در بازداشت بوده اند. این افراد در مدت بازداشت خود در کمپ کهریزک در وضعیت بسیار بدی به سر برده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این افراد در مدت بازداشت بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و موهای سر آنها تراشیده شده است.

بازداشت شدگان در کمپ کهریزک پس از 5 روز به زندان اوین منتقل شده اند اما در مدت بازداشت خود در کمپ کهریزک در شرایط بهداشتی بسیار بدی قرار داشته اند و برای چند روز به این افراد هیچ گونه غذایی داده نشده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامۀ اعتراضات خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین ولیست اسامی تعدادی از بازداشت شدگان

 

بنابه گزارشات رسیده از دادگاه انقلاب ،زندان اوین ،کلانتی 148 و آگاهی شاپور تعداد زیادی از خانواده ها از صبح امروز درمقابل مراکز فوق تجمع کردند و خواستار اطلاع یافتن و آزادی فرزندان خود شدند.

 

 

فریادهای الله اکبر مردم بر پشت بام ها و سانسور سخنان هاشمی

 

خبرنامه امیرکبیر: شب گذشته و پس از اعتراضات صدها هزار تن از مردم تهران در نماز جمعه تهران در خیابان های اطراف دانشگاه تهران و برخی نقاط دیگر، مردم پس از ساعت 10 شب بر پشت بام منازل خود جلوه دیگری از اعتراضات را به نمایش گذاشتند.   

 

 

ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین

 

قتل ترانه ی موسوی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. وبلاگ «زیرزمین» اخیرا اطلاعات تازه ای را در مورد قتل وی منتشر کرده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین

 

قتل ترانه ی موسوی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. وبلاگ «زیرزمین» اخیرا اطلاعات تازه ای را در مورد قتل وی منتشر کرده است:

دوستان ترانه موسوی، از بازداشت‌شدگان هفتم تیر در درگیری‌های مسجد قبا، گفته اند که خانواده‌ی وی از یافتن جنازه‌ی سوخته‌ی ترانه در حومه‌ی قزوین خبر داده‌اند.
یکی از دوستان ترانه موسوی دیروز برای پیگیری وضع ترانه با منزل پدری او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و یافتن جنازه سوخته‌اش ـ بین کرج و قزوین ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگویی مکان و زمان تشییع جنازه وی خودداری کردند و گفتند نمی توانند توضیحات بیشتری دهند. پس از پیگیری ها و تماس های مکرر دوستان ترانه با منزل وی، خانواده موسوی از آنان خواستند که دیگر تماس نگیرند و در برابر سخن یکی از دوستان ترانه که گفته بود خانواده او باید نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگویند که ترانه دستگیر شده و پس از دستگیری به این سرنوشت دچار شده است شنیده بودند که ما صلاح کار خود را بهتر از شما می دانیم و نمی خواهیم در تشییع جنازه اش کسی حضور داشته باشد.

ترانه موسوی به گفته یکی از دوستانش - که نمی خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تیر در حوالی تقاطع میرداماد و خیابان شریعتی کلاس آرایشگری داشته است.

او اتومبیل خود را در یکی از خیابان های فرعی بین حسینه ارشاد و میرداماد، پارک می کند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یکی از دوستان خود تماس می گیرد و به او می گوید که پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیکی مسجد قبا قرار می‌گذارد.

وی که به گفته دوستش مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته است درحالیکه در خیابان شریعتی منتظر یکی از دوستان خود بوده است از سوی مأموران حکومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی که به محل قرار نزدیک می‌شده از دور وی را می بیند.

ترانه را سوار به ونی می‌برند. شواهد دستگیری ترانه به همین جا ختم نمی شود و چند نفر از دستگیرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هایی با خانواده‌ی وی، خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع می دهند.

ترانه موسوی در زمان دستگیری شماره منزل و یکی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان می دهد و از آنان می‌خواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند.

کسانی که در آن روز همراه با ترانه به ساختمانی در حوالی پاسداران منتقل می ‌شوند گفته اند که او مدام گریه می کرده و می گفته است نه برای تجمع که برای شرکت در کلاس آرایشگری در آن محل حضور داشته است. اما برخی از دوستانش خبر داده اند که ترانه در راهپیمایی های مسالمت آمیز روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ خرداد شرکت داشته است و حتا پیش از انتخابات نیز با حضور در زنجیره سبز، حمایت خود را از اصلاحات و آزادی در ایران ابراز می کرده است.

به گفته یکی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگیری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بیمارستان امام خمینی کرج می دهد. این ناشناس به مادر ترانه می گوید که مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بیمارستان رسانده اند.

مادر ترانه به ناشناس می گوید برخی تماس گرفته اند و ترانه را در درگیری های مسجد قبا و در بازداشگاه دیده اند اما ناشناس می گوید ترانه ربطی به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضیه اش ناموسی ست؛ چراکه می خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آویز کند.

او پارگی رحم و مقعد را نیز دلیل بستری شدن ترانه ذکر می کند. خانواده ترانه به آن بیمارستان مراجعه می کنند اما مسوولان بیمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تکذیب می کنند و تنها یکی از پرسنل می گوید که دختری را با موهای بافته شده دیده است که چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بیهوش می آورند و بیهوش می برند.

جملاتی که این ناشناس در مکالمه تلفنی با مادر ترانه بیان می کند نشان می دهد که ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصی ها می خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سیاسی بودن قضیه منحرف کنند و به آنان بقبولانند که دخترشان از نظر اخلاقی مشکلاتی داشته است تا خانواده نیز پس از شنیدن خبر مرگ فرزندشان، از پیگیری و پی جویی درباره چند و چون مرگ وی خودداری کنند.

ممانعت خانواده ترانه موسوی از دادن اطلاعات درباره تشییع پیکر وی و چگونگی درگذشتش عجیب به نظر نمی رسد؛ چراکه تمامی خانواده های قربانیان حوادث اخیر از سوی حکومت و وزارت اطلاعات تهدید می شوند و به آنان گفته می شود در صورتی که تشییع پیکر عزیزانشان و مراسم کفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شیون و ناله برگزار شود مشکل حاد دیگری برای یکی دیگر از عزیزانشان اتفاق خواهد افتاد.

ترانه موسوی اکنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ایرانیان است؛ بنابراین پیگیری وضعیت او و چگونگی درگذشتش وظیفه تک تک ماست.

این که من نمی توانم با نام خود این اخبار را منتشر کنم؛ این که دوست ترانه نمی تواند نامش را بگوید؛ این که خانواده ترانه درباره فرزندشان هیچ حرفی نمی زنند همه از خفقانی حکایت دارد که امروز بر جامعه ما حاکم است.

من از دوستانی که وظیفه خود می دانند به راحتی و به سرعت این نوع اطلاع رسانی را محکوم کنند می خواهم به جای نشستن و محکوم کردن این و آن، درباره ترانه تحقیق کنند و خبرهایش را به گوش نخست ایرانیان و سپس جهانیان برسانند تا شاید از بیش از این شاهد قربانی شدن ترانه هایمان نباشیم.

لازم است بگویم عکس ترانه را نیز یکی از هنرجویان آموزشگاه آرایشگری و از دوستان ترانه در اختیار وبلاگ زیرزمین قرار داد.

منبع: وبلاگ زیرزمین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقال بسیاری از بازداشت‌شدگان از کمپ کهریزک به زندان اوین

 

خبرگزاری هرانا : تعدا بسیار زیادی از بازداشت‌شده‌گان روزهای پس از انتخابات از کمپ کهریزک به زندان اوین منتقل شدند.

به گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران، دیروز بسیاری ازافراد بازداشت شده در درگیری‌های روزهای اخیر در تهران که به کمپ کهریزک منتقل شده بودند، به زندان اوین آورده شده‌اند و براساس گفته‌ی شاهدان عینی در زندان، بازداشتی‌های منتقل شده از کمپ کهریزک، در وضعیت بسیار بد جسمی و روحی قرار دارند. این در حالی‌است که درباره‌ی محل نگه‌داری آن‌ها در زندان اوین و وضعیت فعلی و تعداد آن‌ها اطلاع درستی در دست نیست.

در جریان انتخابات اخیر در ایران شمار زیادی از فعالان حقوق‌بشر و افرادی که به نتیجه‌ی انتخابات معترض بودند، بازداشت شدند که در بیش‌تر موارد اطلاع زیادی از محل نگه‌داری آن‌ها در دست نیست و افرادی که آزاد شده‌اند از وخیم بودن وضعیت نگه‌داری زندانیان خبر می‌دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

احتمال شیوع مننژیت و تیفوس در زندان اوین

 

خبرگزاری هرانا : شنیده‌ها حاکی از شیوع مننژیت و تیفوس در زندان اوین است.

به گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران و طبق اخبار رسیده از زندان اوین، دیروز مورخ 26 تیرماه به تمامی زندانیان داروی سیپروفلوکساسین داده شده است. تعداد بسیار زیاد زندانیان در زندان اوین، احتمال شیوع مننژیت و تیفوس را بالا برده و با توجه به محدودیت خبررسانی از زندان‌ها و به خصوص زندان اوین، نگرانی‌ها در رابطه با شیوع این بیماری‌های فراگیر افزایش یافته است.

بازداشت گسترده‌ی افرادی که به نتیجه‌ی انتخابات معترض بودند، در روزهای پس از انتخابات سبب شده تا تعداد زندانیان در زندان‌های کشور و به خصوص زندان اوین بالا رود و همین مسئله سبب شده تا احتمال بروز بیماری‌ها در زندان بالا رود.

 

 

 

 

 

 

 

وضعیت نامعلوم محمدعلی دادخواه وکیل زندانیان سیاسی

 

فعالان حقوق‌بشر در ایران

خبرگزاری هرانا : محمد علی دادخواه، وکیل پایه یک دادگستری و وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی، عقیدتی و حقوق بشری و همین طور وکیل فعال در زمینه میراث فرهنگی، پس از بازداشت در دفتر حقوقی خود، موسسه راد، تا امروز هیچ تماسی با بیرون از زندان نداشته است.

امیر رئیسیان، یکی از وکلای وی در گفت‌وگو با خبرگزاری هرانا گفت: در حال حاضر و بر اساس شنیده‌ها وی در بند امنیتی 209 زندان اوین بازداشت هستند. من به همراه 5 نفر دیگر از وکلا، تیم وکالتی ایشان هستیم.

علاوه بر امیر رئیسیان، فریده غیرت، محمد مصطفایی، سارا سباغیان، بهاره دولو و مریم کیان ارثی، نیز وکلالت وی را بر عهده دارند. رئیسیان درباره نحوه‌ی بازداشت وی عنوان کرد: در روز چهارشنبه 17 تیرماه عده‌یی از مامورین لباس شخصی با حضور در موسسه حقوقی راد، محمد علی دادخواه و عده‌یی از همکاران وی در این موسسه را بازداشت کردند. در همان شب و پس از انتقال بازداشت شده‌گان به کلانتری نیلوفر، همه افراد به جز جناب آقای دادخواه آزاد شدند. البته تا این لحظه هیچ اطلاعی از وضعیت و اتهام ایشان در دست نیست و تا امروز هیچ یک از مقام‌های مسئول مستقیما مسئولیت بازداشت وی را بر عهده نگرفته‌اند.

وی هم‌چنین عنوان کرد: «در زمان بازداشت تمام دفتر ایشان و همکاران‌شان مورد تجسس قرار گرفت و تمام پرونده‌های موجود در دفتر را با خود بردند، البته با همکاری دادسرای انقلاب، پرونده‌های کارآموزان و همکاران ایشان به وکلا پس داده شد. نکته قابل توجه، عوض کردن قفل در موسسه حقوقی راد بود. مامورین با توجه به این که حکمی برای پلمپ دفتر ایشان نداشتند، جهت جلوگیری از حضور همکاران ایشان بعد از بازداشت در دفتر موسسه، قفل در موسسه را تعویض کرده‌اند.

رئیسیان اضافه کرد: با توجه به این که داروهای ایشان را در زمان بازداشت با خود نبرده‌اند، نسبت به وضعیت و سلامت وی نگران هستیم.

سید محمد علی دادخواه، از وکلای خوش نام در زمینه حقوق بشر و میراث فرهنگی، علاوه بر وکلالت بیش از 4000 پرونده دانش‌جویی، وکیل پرونده‌های میدان نقش جهان اصفهان، که باعث شدند، سه طبقه از برج جهان نما تخریب شود و میدان نقش جهان از لیست میراث جهانی حذف نشود. وی هم‌چنین وکیل منتخب مردم در رابطه با پیگیری برای جلوگیری از آب گیری سدسیوند که باعث تخریب منطقه باستانی پاسارگاد می‌شود بوده‌اند و فعالیت‌هایی در زمینه جلوگیری از عبور راه آهن از نزدیکی منطقه نقش رستم شیراز داشته‌اند.

موسسه حقوقی راد که متعلق به آقای دادخواه است، از زمان تاسیس خود در سال 53، بیش از 120 کارآموز جهت وکالت داشته است که اکنون به عنوان وکیل پایه یک دادگستری فعالیت می‌کنند.

شایان ذکر است که موسسه حقوقی راد، وکالت تمامی پرونده‌های مربوط به حقوق بشر مانند پرونده دانش‌جویان، فعالین سیاسی و مدنی، فعالین حقوق بشر، میراث فرهنگی و ... را به صورت کاملا رایگان می پذیرد.

گفت‌وگو: علی‌رضا فیروزی

سه تن دیگر در آستانه اعدام در زاهدان

 

خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس): رئيس كل دادگستري سيستان و بلوچستان گفت: در حال پيگيري اجراي حكم اعدام 2 عضو ديگر گروه ریگی به همراه عبدالحميد ريگي هستيم و به اميد خداوند طي اين هفته يا هفته آينده حكم اين سه نفر با هم اجرا خواهد شد. حجت‌الاسلام ابراهيم حميدي رئيس كل دادگستري استان سيستان و بلوچستان گفت: حكم اعدام دو عضو ديگر از اعضاي این گروه كه پيش از اين دستگير شده بودند مدت‌ها قبل صادر شده و در مرحله تجديدنظر خواهي و پيگيري در ديوان عالي كشور بود كه نهايتا حكم آنها هفته گذشته تاييد شده و پس از قطعيت به دادگستري استان ابلاغ شد. رئيس كل دادگستري استان سيستان و بلوچستان تصريح كرد: جرم اين دو نفر محاربه و همچنين اقدام عليه امنيت ملي مي‌باشد كه براي اجراي حكم صادره آنها نيز در حال حاضر منتظر ايجاد زمينه براي اجرا هستيم. اين امكان وجود دارد كه هر سه نفر آنها در هفته جاري اعدام شوند.

اسامی تعدادی از بازداشت شدگان روز گذشته

 

در یورشهای وحشیانه به مردم بی دفاع روز جمعه 26 تیر ماه که باعث زخمی شدن و دستگیری انبوهی از مردم شد. یورشهای وحشیانۀ دیروز گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها که تحت امر علی خامنه ای ولی فقیه رژیم عمل می کنند بیشتر بر روی زنان و دختران متمرکز بود . آنها هنگام ضرب وشتم با باتوم و سایر وسائل سر و صورت خانم ها را هدف قرار می دادند که منجر به شکستگی سر بینی و شکاف بر داشتن چهره می شد.مراکز درمانی بدلیل مسقر شدن نیروهای اطلاعاتی برای مجروحین نا امن می باشدو مجروحین از مراجعه به آنها خوداری می کنند.همچنین در اعتراضات روز گذشته تعداد زیادی دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند و تعدادی از آنها به کلانتری 148 منتقل شدندکه توانسته اند تماس کوتاهی با خانواده های خود داشته باشند .
امروز 27 تیرماه با توجه به اينكه شنبه و اولين روز كاري هفته بود و ديروز جمعه 26 تير ماه تعدادي ديگر بازداشت شده بودند جمعيت خانواده هايي كه براي پيگيري وضعيت عزيزانشان به داداگاه انقلاب ، آگاهي شاپور و كلانتري 148 و زندان اوين مراجعه كرده بودند به مراتب خيلي بيشتر از روزهاي قبل بود.

در مقابل آگاهي شاپور حدود 40 نفر از خانواده ها تجمع كرده بودند اما هيچ كس جوابگو نبود و آنها را به دادگاه انقلاب و زندان اوين پاس مي دادند در كلانتري 148 با لحن بسيار تندي به خانواده هايي كه مراجعه مي كردند مي گفتند فرزند شما اينجا نيست برويد جاي ديگر دنبال آنها بگرديد.در داخل و بيرون دادگاه انقلاب بيش از200نفر از خانواده ها حضور داشتند عده اي در داخل وتعدادي در بيرون به انتظار اعلام اسامي بازداشت شده ها بودند. هنوز اسامي تعدادي از بازداشت شده هاي 18 تير مورد تاييد دادگاه انقلاب قرار نگرفته است و همچنان خانواده ها در بلاتكليفي بسر مي برند .

اگرچه اسامي كساني هم كه مورد تاييد قرار مي گيرد در زير ليست اعلام اسامي عنوان مي شود كه پرونده در دست بررسي است 15 روز ديگر مراجعه كنيد.

اما خيلي از خانواده ها نيز به تاييد اسامي اعتماد ندارند و دائم سهراب اعرابي را مثال مي زنند. هنوز اسامي دستگير شده هاي روز جمعه 26 تير ماه مورد تاييد دادگاه انقلاب قرار نگرفته است .از هر خانواده اي هر روز از ساعت 8 صبح تا 15 بعد از ظهر يك نفر به دادگاه انقلاب و يك نفر به زندان اوين مراجعه مي كند تا شايد خبري از وضعيت عزيزان خود بگيرند. در دادگاه انقلاب به خانواده ها گفته مي شود برويد سند و يا فيش حقوقي براي كفالت آماده كنيد .

تعدادي از خانواده ها با زحمت و به اميد اينكه هر چه زودتر فرزند و يا همسرشان آزاد مي شود سند و يا فيش حقوقي را تهيه مي كنند اما هنگام مراجعه به آنها گفته مي شود چه كسي به شما گفته سند بياوريد پرونده هنوز تكميل نشده برويد ما به شما خبر خواهيم داد كه اكثر خانواده ها با داد و فرياد و گفتن اينكه چرا به ما دروغ مي گوييد شما مسلمان نيستيد اگر يك ذره انسانيت داشتيد با ما اين گونه رفتار نمي كرديد.در مقابل زندان اوين هم از اين شيوه براي به بازي گرفتن خانواده ها استفاده مي كنند. امروز در مقابل زندان اوين بيش از 100 نفر از خانواده ها كه اكثرا مادران بودند تجمع كردند و خواهان آزادي و حتي ملاقات عزيزانشان بودند.خانواده ها همچنان نگران وضعيت سلامتي فرزندان خود هستند به خصوص آنهايي كه تاكنون هيچ خبري از وضعيت فرزند خود ندارند. كه اين نگراني روز به روز افزايش مي يابد.

در مقابل دادگاه انقلاب 2 اتومبيل نيروي انتظامي و4 موتور سوار وتعدادي لباس شخصي در بيرون و داخل دادگاه وضعيت را كنترل مي كردند در مقابل زندان اوين نيز 1 ماشين نيروي انتظامي خانواده ها را زیر نظر داشت.

اسامي تعدادي از بازداشت شدگان 26 تیرماه و روزهای اخیر برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.

1- سعيد جهانشير 27 ساله ليسانس علوم اجتماعي به كلانتري 148 انقلاب منتقل شده اما جوابي از طرف مسوولان كلانتري به خانواده وي داده نشد.و خانواده وي به ناچار به دادگاه انقلاب مراجعه كردند.

2- حميد قرباني 25 ساله ليسانس پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

كوروش خراساني 23 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

3- علي آقايي 21 ساله ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

4- نازنين اكبر پور 24 ساله فوق ديپلم كامپيوتر جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به كلانتري 148 منتقل اما اكنون مكان نگهداري وي نامشخص

5- محمد علي عاشوري 25 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

6- بهداد كياني 29 ساله ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

7- معين شمس الديني 20 ساله دانشجوي رياضي جمعه 26 تير در خيابان فلسطين بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

8- روح الله باقري 36 ساله ليسانس حسابداري پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

9- محسن محمدي 19 ساله ديپلم جمعه 26 تير در ضلع جنوبي دانشگاه تهران بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

10- مرتضي ايلاتي 31 ساله زير ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

11- قاسم ملكي27 ساله پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

12- نويد ابراهيم پور 26 ساله ليسانس زبان خارجه پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

13-- ناصر تقوي 23 ساله ديپلم شغل آزاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

14- طاهره بيات 34 ساله متاهل ديپلم پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

15- آذر ناييني 25 ساله فوق ديپلم صنايع دستي پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

16- سميرا بهمني 22 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

17- سينا قائني فراهاني 28 ساله ديپلم حسابداري و كارمند چهارشنبه 3 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

18- علي موسوي 31 ساله ديپلم جوشكاري دوشنبه 1 تير در صادقيه بازداشت و به اوين منتقل شده

19- حسام شمس26 ساله دانشجوي نقشه برداري جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

20- كسري حاجيان 25 ساله ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در فروردين ( انقلاب ) بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

21- امين شاهمحمدي 28 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

22- رضا هاشمي يزدي 27 ساله ليسانس مديريت چهارشنبه 27 خرداد در هفت تير بازداشت و به اوين منتقل شده

23- محمد رضا ناصرخاني 32 ساله كارمند پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

24- مهران سبحاني 24 ساله فوق ديپلم صنايع جمعه 26 تير در مطهري بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

25- محسن قره قلعه 22 ساله دانشجوي جامعه شناسي شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

26- محمد صادق تيموري31 ساله ديپلم رياضي شغل آزاد شنبه 30 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

27- عرفان آهنگر 26 ساله مهندس عمران شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

28- محمد جلالي 30 ساله ديپلم چهارشنبه 3 تير در نواب بازداشت و به اوين منتقل شده

29- مزدك منصوري 23 ساله دانشجوي حقوق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

30- وحيد پور معصومي 28 ساله ليسانس پنجشنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده

31- علي اكبر كشاورز نجف آبادي 29 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد در خيابان بوستان بازداشت و به اوين منتقل شده

32- محمد سعيد دال كوهي 20 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در خيابان كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده

33- مهرداد كفاش زاده 31 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

34- عليرضا كلانتري 25 ساله جمعه 26 تير در بلوار كشاورز بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

35- امير محرمي 33 ساله ديپلم شغل آزاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

36- پويا بيك زاده 23 ساله دانشجو پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

گزارشهایی حاکی از آن است که بازداشت شدگان در مرحلۀ اول به کهریزک معروف به اردوگاه مرگ ،آگاهی شاپور،کلانتری 148، ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و بازداشتگاه لشکر ثارالله سپاه پاسداران منتقل می شوند. در آنجا دستگیر شدگان زیر شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی قرار می گیرند.تا به حال گزارشهای متعددی از مرگ زیر شکنجۀ بازداشت شدگان در کهریزک،کلانتری 148 و بازداشتگاه ثارالله سپاه رسیده است.جان دستگیرشدگان در این مراکز در معرض خطر جدی است. مسئولیت جان بازداشت شدگان به عهدۀ ولی فقیه رژیم علی خامنه ای است، بعنوان کسی که دستور سرکوب خونین و شکنجۀ مردم ایران را صادر کرده است، می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به تهدیدات جدی که جان بازداشت شدگان در مراکز فوق الذکر هشدار می دهد. و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ، علیرغم گذشت چند هفته از سرکوب خونین مردم ایران که همچنان ادامه دارد ،خواستار پایان دادن به سکوت خود هستند و برای نجات جان دستگیر شدگان اقدامات عاجل را بکار ببرند .

27 تیر 1388 برابر با 18 ژولای 2009

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

دفتر دبیرکل سازمان ملل

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل / سازمان دیدبان حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آسوشیتدپرس: در تاسیسات هسته ای نظنز چه می گذرد؟

 

ایسنا: خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از ديپلمات‌هاي وين ادعا كرد كه ايران در حال جلوگيري از تلاش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي ارتقاي نظارت بر برنامه اتمي اين كشور است. ایران فعاليت‌هاي هسته‌يي را به سوي مرحله‌اي پيش مي‌برد كه مي‌تواند ابزار آزمايش اتمی را ظرف شش ماه آينده در اختيار داشته باشد.

آنان گفتند در حالي كه ايران غني‌سازي اورانيوم را گسترش مي‌دهد در برابر تلاش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي افزايش نظارت بر تاسيسات غني‌سازي اين كشور مقاومت مي‌كند.

اين گزارش مي‌افزايد: براي اين كه ايران مواد شكافت‌پذير كافي براي انجام يك آزمايش زيرزميني مشابه انفجار هسته‌يي 2006 كره شمالي را در اختيار داشته باشد احتمالا مجبور به اخراج ناظران آژانس بين‌المللي انرژي اتمي از تاسيسات غني‌سازي در نطنز خواهد بود.

يكي از دو ديپلمات غربي معتبر در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي گفت: ما درباره نيت حرف نمي‌زنيم بلكه از ظرفيت و توان حرف مي‌زنيم.

اين گزارش به نقل از يكي از ديپلمات‌ها ادعا كرد كه ايران سانتريفوژهاي بيش‌تري را براي انجام عمليات كامل به كار گرفته است.

آسوشيتدپرس افزود كه اولين‌بار مجله آلماني اشترن در هفته‌ي گذشته اين موضوع را به نقل از شاخه اصلي اطلاعات جاسوسي آلمان نقل كرده است.

دیوید آلبرايت کارشناس هسته ای نيز روز جمعه گفت كه اين موضوع در راستاي برآوردهاي ماست.

يك مقام عالي رتبه آژانس گفت كه گسترش نطنز نظارت بازرسان را مشكل مي‌كند.

آسوشيتدپرس ماه گذشته به نقل از ديپلمات‌ها مدعي خودداري ايران از دادن اجازه نصب دوربين‌هاي نظارتي بيش‌تر و تاخير در بازرسي‌هاي اعلام شده آژانس شد.

يكي از ديپلمات‌هاي ياد شده روز جمعه مدعي شد ايران از آن زمان به بعد از دادن اجازه نظارت‌هاي گسترده‌تر خودداري كرده است.

وي مدعي شد كه ايران هم‌چنين درخواست‌هاي آژانس براي جداسازي فعالیتهای تاسیسات نطنز را نپذيرفته است. در نطنز غني‌سازي اورانیوم در همان فضايي انجام مي گيرد كه تعمير و نصب زنجيره‌هاي جديد مرتبط كننده سانتريفيوژها انجام مي‌ شود و اين صحنه درهم ريخته‌اي را ايجاد مي‌كند كه نظارت بر آن مشكل است.

ديپلمات ياد شده گفت: براي آنان تشخيص اين كه واقعا چه اتفاقي در حال رخ دادن است مشكل است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقال سعید متین‌پور و جعفر ابراهیمی به اندرزگاه 7 زندان اوین

undefined

 

سعید متین‌پور روزنامه‌نگار و جعفر ابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان به اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شدند.

سعید متین‌پور روزنامه‌نگار و جعفر ابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان به اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شدند.

به گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران و براساس خبرهای رسیده از زندان اوین، سعید متین پور، فعال هویت‌طلب آذربایجانی و روزنامه‌نگار، که چند روز پیش در منزل مسکونی خود بازداشت شده بود و برای گذراندن 8 سال حبس تعزیری خود، به تهران منتقل شده بود، به اندرزگاه 7، سالن 5 زندان اوین منتقل شده است. صلواتی قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی متین پور را به اتهام ارتباط با بیگانگان به ۷ سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به یک‌سال و مجموعا به ٨ سال حبس تعزیری محکوم کرده‌ بود که وی هم اکنون در حال گذراندن آن است.

هم‌چنین جعفر ابراهیمی، فعال صنفی و عضو کانون صنفی معلمان نیز که صبح روز بیست خرداد ماه دستگیر شده بود، به اندرزگاه 7 منتقل شده است. وی در سال‌های پایانی دهه‌ی هفتاد از فعالان دانش جویی زنجان و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانش‌گاه زنجان بود و پس از فراغت از تحصیل به وبلاگ‌نویسی و فعالیت صنفی اشتغال داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با اسرای جنگی چنین نمی کنند که سپاه با دستگیر شدگان ضد کودتا می کند

undefined

از جمله قربانیان پر شمار اعتراض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دختر جوانی است بنام ترانه موسوی، که سرانجام، برخی اخبار پراکنده درباره قتل وی از تهران تائید شد. ما تاکنون برای انتشار این خبر جانب احتیاط را مراعات کرده بودیم زیرا مسائلی در باره شیوه قتل وی مطرح است که تکاندهنده است. البته وقتی زهرا کاظمی، دکتر زهرا بنی یعقوب و شماری دیگر از زنان و دانشجویان و جوانان دستگیر شده سالهای اخیر سرنوشتی مشابه ترانه موسوی در دوران بازداشت داشته اند، از آنچه در باره سرانجام ترانه موسوی گفته می شود نباید تعجب کرد.

از جمله قربانیان پر شمار اعتراض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دختر جوانی است بنام ترانه موسوی، که سرانجام، برخی اخبار پراکنده درباره قتل وی از تهران تائید شد. ما تاکنون برای انتشار این خبر جانب احتیاط را مراعات کرده بودیم زیرا مسائلی در باره شیوه قتل وی مطرح است که تکاندهنده است. البته وقتی زهرا کاظمی، دکتر زهرا بنی یعقوب و شماری دیگر از زنان و دانشجویان و جوانان دستگیر شده سالهای اخیر سرنوشتی مشابه ترانه موسوی در دوران بازداشت داشته اند، از آنچه در باره سرانجام ترانه موسوی گفته می شود نباید تعجب کرد.

ترانه موسوی هنرجوی آموزشگاه آرایشگری بوده است و روز حادثه اتومبیل خود را در یکی از خیابان های فرعی - بین حسینه ارشاد و میرداماد-  پارک می کند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یکی از دوستان خود تماس می گیرد و به او می‌گوید که پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیکی مسجد قبا قرار می‌گذارد. بنا بر گفته همین دوست، ترانه که آن روز مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته، در خیابان شریعتی از سوی مأموران حکومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی که به محل قرار نزدیک می‌ شده از دور دستگیری وی را می بیند. ترانه را با یک ون می‌برند. ترانه در زمان دستگیری شماره منزل خود و یکی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان آن روز می دهد و از آنان می‌خواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند. کسانی که در آن روز همراه با ترانه بوده اند گفته اند که وی در راهپیمایی های زنجیر سبز و راهپیمائی  مسالمت آمیز روزهای 25، 26 و 27 خرداد شرکت داشته است.به گفته یکی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگیری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بیمارستان امام خمینی کرج می دهد. این ناشناس به مادر ترانه می‌گوید که مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بیمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس می گوید برخی تماس گرفته اند و ترانه را در درگیری های مسجد قبا و در بازداشگاه دیده اند، اما ناشناس می گوید ترانه ربطی به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالا قضیه اش ناموسی ست؛ چرا که می خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آویز کند. او پارگی رحم و مقعد را نیز دلیل بستری شدن ترانه ذکر می کند. خانواده ترانه به آن بیمارستان مراجعه می کنند اما مسوولان بیمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تکذیب می کنند و تنها یکی از پرسنل می گوید که دختری را با موهای بافته شده دیده است که چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بیهوش آورند و بیهوش بردند.

لازم است بگویم عکس ترانه را نیز یکی از هنرجویان آموزشگاه آرایشگری و از دوستان ترانه در اختیار وبلاگ زیرزمین قرار داد.

 

بازداشت 24 افسر و درجه دار ارتش

 

گفته می شود، شب 26 تیرماه تعدادی از افسران و درجه داران ارتش که در یک محفل مذهبی جلسه می کرده اند دستگیر شده اند.

آنها پس از جلسه نوبتی و هفتگی "دعای کمیل" درخانه های خود توسط ضد اطلاعات ارتش و بخش امنیتی سپاه بازداشت شده اند.

هنوز معلوم نیست که درجلسات آنها مسائل سیاسی و بویژه انتخابات اخیر مطرح شده یا خیر، اما شایعاتی دراین زمینه نیز وجود دارد، که ما از ذکر آنها، تا کسب اطلاع دقیق تر پیرامون این دستگیری ها خودداری می کنیم. دستگیر شدگان اینگونه اعلام شده اند:

سروان مهدی - پادگان فتح

سرگرد مرتضی امیری رسته مخابرات

ستوان دوم سهراب لواسانی رسته زرهی

گروهبان یکم هادی شفاهی رسته

سروان محسن اطاعتی سیاه کوه رسته بهداری

استواردوم علی اصغررضوانی رسته پیاده

گروهبان یکم رحیم سلطان آبادی رسته پیاده

ستوان سوم شاهین روزبهانی رسته اداری

سروان رضا نوری شاه وردی رسته اداری

گروهبان یکم روح الله داداشی رسته اردونانس

ستوان یکم اصغر امان اللهی رسته دارایی

گروهبان یکم رامین ارسنجانی رسته توپخانه

ستوان سوم محمد گنابادی رسته زرهی

ستوان دوم علی نقی جوان رسته دارایی

سرگرد بازنشسته عیسی توکلی

ستوان دوم رسول قلیوند رسته اداری

استواریکم غلامرضا ملک نژاد رسته دژبانی

ستوان دوم محمد مهدی قره بیگی رسته مخابرات

استواریکم رحمان صادقی رسته زرهی

گروهبان یکم حسن تقی نیا رسته دژبانی

سروان علیرضا محققی رسته جنگ الکترونیک

ستوان سوم کیانوش سلامی قزوینی رسته مخابرات

گروهبان یکم علی اکبر باغستانی رسته ترابری

استوار یکم آرش جانلو رسته پیاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوآم چامسکی و خوزه کازونوا در کنار ایرانیان معترض

 

نوآم چامسکی منتقد سرشناس آمریکا و خوزه کوزنوا جامعه شناس بزرگ اسپانیایی اعلام کردند در اعتصاب غذای ایرانیان در برابر سازمان ملل متحد شرکت خواهند کرد.

نوام چامسکی، طی متن کوتاهی به اکبر گنجی از اعتصاب غذای نیویورک حمایت به عمل آورد و از حضور خود در این برنامه خبر داد. در این نامه آمده است:

"اکبر. خبر مشارکت شما در اعتصاب غذا در حمایت از حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی مرا بسیار خشنود کرده و تحت تأثیر قرار داد. این هدف، بسیار ارزشمند است.

امیدوارم که قادر به پیوستن به شما در مقابل سازمان ملل باشم".

نوآم چامسکی

از سوی دیگر، خوزه کوزنوا،جامعه شناس بزرگ اسپانیایی، ضمن حمایت از اعتصاب غذا، از حضور خود در آن خبر داد.

کوزنوا، استاد دانشگاه جرج تاون و رئیس "مرکز برکلی برای دین، صلح و مسائل جهانی" در همان دانشگاه است .

او یکی از بزرگترین جامعه شناسان دین در دوران معاصر است.

او در نامه ی خود نوشته است:

"من از اهداف اعتصاب غذایی که توسط اکبر گنجی در مقابل سازمان ملل تشکیل می شود حمایت می کنم. حقوق بشر مردم ایران باید مورد احترام قرار گیرد، و زندانیان سیاسی آزاد گردند".

خوزه کازانوا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سايت آينده توقيف و سردبير آن بازداشت شد

 

بنابر گزارش اختصاصي سايت بنيان ساعت 13 روز يك شنبه 28 تيرماه بعد از اخراج خبرنگاران و اعضاي تحريره، سايت آينده با حضور مامورين امنيتي توقيف و سيد عمار كلانتري سردبير آن نيز بازدداشت شد. به نظر مي رسد سرنوشت سايت آينده نيز به سايت شهاب نزديك شده است.

چندي پيش نيز گروهي با پوشش امنيتي سايت شهاب را تصرف و اقدام به ارسال اخبار و تحليل هايي مغاير با خط رسانه اي آن كرده بودند.

اين واكنش شديد به سايت آينده درپي آن صورت گرفت كه اين سايت پوششي واقع بينانه از وقايع نمازجمعه تهران داد و به اشتباهات فاحش حرفه اي خبرگزاري فارس و صداوسيما اشاره كرده بود.

با توقيف سايت آينده دسترسي خبرنگاران و مديران به بخش مديريت سايت لغو شده است و به نظر مي رسد با ادامه بازداشت سيد عمار كلانتري سردبير آن، گروهي ناشناس و حامي دولت اداره سايت را برعهده خواهند گرفت.

شايان ذكر است همزمان با پايان انتخابات فواد صادقي مديرمسئول سايت نيز توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده بود.

 

 

 

 

 

تبعید و شکنجه یک جوان کرد در ارومیه‌ و‌ تهران

 

سایت خبری روژهه‌لات نیوز: تبعید یک جوان کرد و شکنجه‌ی وی از ارومیه‌ به‌ تهران...
فشار بر علیه‌ فعالین سیاسی کرد ادامه‌ دارد. یک جوان کرد به‌ نام رمضان سعیدی فرزند موسا، از اهالی ارومیه‌ که‌ به‌ اتهام همکاری با پژاک ، چهار سال قبل دستگیر وشکنجه‌ شده‌ بود، پس از دریافت هشت سال حکم زندان، همکنون به‌ زندان اوین تهران منتقل شده‌ و در انفرادی به‌ سر میبرد. رمضان سعیدی از فعالین سیاسی منطقه‌ " مرگور " از توابع ارومیه‌ میباشد. وی اعلام داشته‌ بود که‌ تحت به‌ هنگام دستگیری به‌ مدت چندین ماه به‌ شدت شکنجه‌ شده‌ و با وجود عدم اعتراف و کمترین مدارک، به‌ هشت سال زندان محکوم شده‌ بود. اکنون پس از گذشت چهار سال، وی را به‌ زندان اوین تهران منتقل کرده‌ و در انفرادی، مجددآ تحت شکنجه‌ است. خانواده‌اش نگران حال وی میباشند و مسئولین هیچ پاسخی به‌ آنها نمیدهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

احضار دهها دانشجوی دانشگاه های سمنان، مشهد و تبریز به کمیته انضباطی

 

undefined

خبرنامه امیرکبیر: در پی سخنان معاون آموزشی وزیر علوم مبنی بر ممنوعیت از تحصیل دانشجویان فعال در انتخابات ریاست جمهوری، احضارهای گسترده  فله ای دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور به کمیته انضباطی آغاز شده است .

طی هفته گذشته 18 دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی که تعداد قابل توجهی از آنان، دانشجویان دانشگده علوم اجتماعی این دانشگاه هستند از طریق اداره آموزش دانشکده ها احضاریه های خود را دریافت کردند. هم چنین پیشتر 16 دانشجوی دانشگاه صنعتی بابل به کمیته انضباطی فرا خوانده شدند که با پیگیری های دانشجویان دانشگاه بابل این احضارهای موقتا لغو شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر روند فشارهای گسترده بر دانشجویان منتقد دولت نهم هم چنان ادامه دارد و در تازه ترین موج فشارها علیه دانشجویان، به تازگی 10 دانشجوی دانشگاه سمنان، 15 دانشجوی دانشگاه تبریز و بیش از 20 دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد به کمیته ی انضباطی این دانشگاه ها احضار شده اند.

دانشجویان دانشگاه سمنان در دوران امتحانات خود به کمیته انضباطی فراخوانده شده اند و علت احضارهای آنان فعالیت های این دانشجویان در دوران انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است. هم چنین دانشجویان احضار شده ی دانشگاه آزاد مشهد، همگی عضو انجمن اسلامی دانشگاه هستند. علت احضار این دانشجویان دو تجمع هزار نفری دانشجویان در دانشکده مهندسی این دانشگاه به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان در اعتراض به بازداشت چند عضو این تشکل در درگیری های بعد از انتخابات و اعتراض به انتخابات و تجمع 18 تیر این دانشگاه بود.

احضارهای گسترده دانشجویان دانشگاه تبریز نیز در حالی است که 3 دانشجوی این دانشگاه هفته گذشته با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

گفتنی است، چند هفته ی پیش، ملاباشی معاون دانشجوئی وزارت علوم در حاشيه چهل و پنجمين گردهمايي معاونان دانشجويي و فرهنگي و مديران کل امور دانشجويي و امورفرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي در همدان در جمع خبرنگاران اظهار داشته بود که با هر دانشجوی فعال در اعتراض ها به شدت مقابله ميشود وی هم چنین گفته بود: «اين وزارت خانه هم اينک در حال جمع بندی اطلاعات به دست آمده و اعلام نظر در خصوص مسايل دانشجويان خاطي در تعدادی از دانشگاه هاي کشور در جريان قبل و بعد از انتخابات است». تنها با گذشته چند هفته از سخنان این مقام وزارت علوم، احضارهای دانشجویان در دانشگاه های مختلف آغاز شده است و هم اکنون دهها دانشجوی دانشگاه های مختلف احضاریه دریافت کرده اند.

اقدامات وزارت علوم دولت احمدی نژاد در صدوراحضاریه و صدور احکام سنگین کمیته انضباطی برای دانشجوین در حالی است که در تمام دوران تبلیغات ریاست جمهوری، احمدی نژاد و افراد کابینه اش، طی اظهاراتی کذب و خلاف واقعیت، وجود دانشجویان ستاره دار را انکار کرده و وزارت علوم دوره اصلاحات را مبدع چنین پدیده ای معرفی می کردند.

بازداشت سه دانشجو در تبریز و خوی

گزارش‌ها از ايران حاکی از بازداشت سه دانشجوی دانشگاه تبريز به نام‌های احسان نجفی‌نسب، آيدين خواجه‌ای و فراز زهتاب در روز ۱۸ تير توسط نيروهای امنيتی است.
آقای نجفی نسب در شهر خوی و آقايان خواجه‌ای و زهتاب در شهر تبريز بازداشت شده‌اند.

به گزارش «خبرنامه اميرکبير»، با گذشت يک ماه از اعلام نتايج انتخابات، روند گسترده بازداشت دانشجويان، در آستانه ۱۸ تيرماه شدت يافته است و دانشجويان دانشگاه‌های مختلف بازداشت شده‌اند.

نقی محمودی، وکيل مدافع فراز زهتاب و احسان نجفی نسب، در مورد بازداشت موکلان خود و همچنين آيدين خواجه‌ای به «راديو فردا» می‌گويد:

طبق کيفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب تبريز، اتهام آنها «تشکيل و اداره گروه‌های غيرقانونی با هدف بر هم زدن امنيت کشور» و «فعاليت تبليغی عليه نظام جمهوری اسلامی ايران به نفع گروه‌های مخالف نظام» است.

هفت تن از دانشجويان دانشگاه تبريز را در اين زمينه بازداشت کرده‌اند که وکالت سه نفر از آنها را من به عهده داشتم. اينها در دی ماه سال گذشته در شعبه يک دادگاه انقلاب تبريز محاکمه و به سه سال حبس محکوم شدند که دو سال آن، حبس تعليقی بود و يک سال، حبس قطعی. اين حکم در دادگاه تجديد نظر مورد تأييد قرار گرفت.

موکلان شما به طور مشخص به چه فعاليت سياسی اشتغال داشتند و چه گروهی تشکيل داده بودند که متهم به جرايم امنيتی شده‌اند؟

در حقيقت، اينها گروهی تشکيل نداده بودند، بلکه وبلاگی راه‌اندازی کرده بودند و در آن بيشتر مسايل دانشجويی را منعکس می‌کردند و البته به برخی از مسايل سياسی و اجتماعی روز هم می‌پرداختند.

ولی اينها با گروه‌های مخالف نظام ارتباط نداشتند و هدفشان بر هم زدن امنيت کشور و تشکيل گروه غيرقانونی نبوده است. همچنين اتهامات آنها بر واقعيت و مبانی حقوقی استوار نيست.

هدف اين دانشجويان فقط اين بوده است که در کنار دروس دانشگاهی، فعاليت ديگری داشته باشند و می‌توان گفت همگی از نخبگان کشور هستند و گناه آنها فقط انديشيدن است و گناه ديگری ندارند.

نحوه بازداشت اين افراد چگونه بوده است؟

متأسفانه نحوه بازداشت اين دانشجويان طبق روال عادی نبود. روال عادی اين است که ابتدا يک اخطار سه روزه برای افرادی که محکوم شده‌اند و حکم محکوميت آنها قطعی و لازم‌الاجرا است، ارسال می‌کنند و در اخطاريه ذکر می‌کنند که ظرف سه روز خودشان را به اجرای احکام معرفی کنند و در صورت عدم معرفی بازداشت می‌شوند.

البته سيستم ديگری هم برای احضار وجود دارد که احضار از طرف وثيقه‌گذار صورت می‌گيرد. ولی در مورد اين دانشجويان، روال اينگونه طی نشد.

آقای زهتاب بعد از جلسه امتحان دانشگاه و در محوطه دانشگاه بازداشت و به زندان منتقل شده و آقای نجفی‌نسب هم که در شهرستان خوی مقيم است به شکل غيرمعمول بازداشت شده است. اين بازداشت‌ها فاقد مبنای حقوقی و حتی مبنای اخلاقی است.

در مورد پرونده اين سه دانشجو چه اقداماتی انجام شده است؟

لازم نيست اقدام خاصی انجام گيرد، چون اينها بعد از قطعی شدن حکم دادگاه برای اجرای حکم به زندان فرستاده شده‌اند، ولی نحوه بازداشت آنها درست نبوده و از نظر قانون آيين دادرسی کيفری دچار خدشه است

 

 

 

 

 

 

 

اعدام يک زن در زندان قزوين

 فعالان حقوق‌بشر در ایران

زني که چهار سال پيش در يک نزاع به‌طوغيرعمد پدر شوهر خويش را به قتل رسانده بود، بامداد روز سه شنبه‌ی هفته‌ی گذشته در محوطه‌ی بند نسوان زندان قزوين اعدام شد.خبرگزاری هرانا:

نا‌م‌برده از چهار سال پيش به اتهام قتل عمد در زندان به‌سر مي‌برد ولي با توجه به فقر مالي و نبود وکيل نتوانست ادعاي خويش مبني بر غيرعمد بودن اين قتل را اثبات کند، بنابراين از سوي دادگاه به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد و با توجه به عدم رضايت خانواده‌ی مقتول حکم وي بامداد روز سه شنبه به اجرا درآمد.

 

همه ملت شعار دادن : مجتبي بميري , رهبري رو نبيني

 

اين گفتيم شما هم بالاخره با مجتبي خامنه اي آشنا بشيد , حداقل شعار عليه كسي ميدين , بدونيد قيافه اش چه شكلي هست. اين آخرين عكسهايي هست كه از مجتبي خامنه ايي در دنياي وب درج شده .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این فردقاتل نداست

روز یکشنبه تصویر کارت یک بسیجی در اینترنت منتشر و ادعا شد که تصویر کارت بسیجی کسی است که ندا آقاسلطان را به قتل رسانده و مردم کارت او را در همان زمان به دست آورده اند.

در همین ارتباط دکتر آرش حجازی، پزشکی که در آخرین لحظات مرگ ندا بالای سر او بوده و پیشتر گفته است، که قاتل را دیده، در وبلاگ شخصی خود یادداشتی منتشر کرده و تایید کرده است که عکس مذکور با آن چه او از قاتل ندا دیده است، تطابق دارد. این یادداشت را در زیر می خوانید:

امروز تصویر دو کارت در اینترنت منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است.
در اینجا تایید می کنم که تصویر فردی که در این کارت قرار دارد، کاملا با مشخصاتی که من از فردی در ذهن دارم که مردم دقایقی بعد از مضروب شدن ندا گرفتند، و فریاد می زد: "نمی خواستم بکشمش"، تطبیق می کند. البته در آن روز ریشش را زده بود، ولی سبیلش را داشت.

اما برای اینکه صد در صد مطمئن بشویم و احیانا فرد بی گناهی در مظان اتهام قرار نگیرد، لازم است نشانه دیگری را هم روی این فرد بررسی کنیم.

از آنجا که مردم بعد از اینکه ضارب را گرفتند، پیراهنش را از تنش بیرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قدیمی دیدم. این داغ ها شبیه جای زخمی بود که در اثر برش با شیء تیز ایجاد می شود.

لطفا توجه بفرمایید. من فقط صاحب عکس را شناسایی کرده ام. مشخصات فردی او را نمی توانم تایید کنم. ضمنا احتمال خطاهای فردی را ندیده نگیرید.

امیدوارم این اطلاعات به اجرای قانونی عدالت کمک کند و همین جا هم وطنانم را به پرهیز از هرگونه خشونتی دعوت می کنم. این اطلاعات به قدری هست که به دستگیر کردن این فرد کمک کند. مابقی اش را اجازه بدهید قانون ادامه بدهد. این فرد حق دارد از امتیاز داشتن وکیل برخوردار باشد و از خودش دفاع کند. مردم اگر قانون را در دست خودشان بگیرند، تر و خشک با هم می سوزند.

باز هم تأکید می کنم، مبادا بگذارید خشم، شرافتتان را لکه دار کند.

به امید روزهای بهتر

آرش حجازی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وكيل مضروب آلماني يك هفته در انفرادي اوين

 

آندرآس موزر وكليل و سياستمدار آلماني يك هفته در سلول انفرادي اوين زنداني بود. او از پشت ديوارهاي بلند اوين گزارش مي‌دهد

يك وكيل آلماني كه در تظاهرات بهارستان مجروح شده و ۷ روز در اوين زنداني بوده است، خاطرات خود را در اختيار اشپيگل آنلاين قرار داد. در اين خاطرات، صحنه‌هائي از سركوب‌ خياباني و سردرگمي خانواده‌هاي دستگيرشدگان ترسيم شده است.

وكيل آلماني كه خاطرات خود را از تظاهرات مردم، سركوب نيروهاي ويژه و بي‌خوابي و فشار در سلول انفرادي اوين منتشر كرده، "آندرآس موزر" نام دارد. برپايه‌ي گزارش اشپيگل آنلاين، موزر، كه در عين حال از سياستمداران حزب سوسيال دموكرات نيز هست، در سال‌هاي گذشته به دليل علاقه‌ي شخصي، به بيشتر مناطق بحراني جهان مثل سوريه، لبنان، فلسطين واسرائيل سفر كرده است.

 آندرآس موزر، مدتي پيش به صورت تصادفي در قطار با محمد مصطفائي، وكيل ايراني كه براي گذراندن تعطيلات به آلمان آمده بود آشنا شد. وي كه قبلا نيز يكبار به ايران سفر كرده بود، پس از انتخابات رياست‌جمهوري و نخستين تظاهرات اعتراضي عظيم مردم علاقمند شد كه به ايران برود و شاهد عيني ماجراهائي باشد كه از شبكه‌هاي تلويزيوني مي‌ديد. موزر روز ۲۲ ژوئن (اول تير) به تهران پرواز كرد. دوستانش قول دادند كه اگر ظرف ۴۸ ساعت خبري از او نشنيدند، موضوع را با سفارت آلمان در تهران در ميان بگذارند.

وكيل آلماني، در فرودگاه بين‌المللي تهران موفق به دريافت سه هفته ويزاي توريستي شد. او خبرها را دنبال مي‌كرد و شاهد تبي بود كه زير پوست شهر جريان داشت. روز سوم تير، موزر هتل خود را در خيابان سعدي به قصد گردشي در شهر ترك كرد و از قضا به ميدان بهارستان رسيد كه محل تظاهرات گروهي از مردم و حمله‌ي پليس بود. وكيل آلماني، در آنجا مورد هجوم نيروهاي ويژه قرار گرفت و پس از دريافت ضربات متعدد باتوم، توانست فرار كند و خود را به هتل برساند. موزر، هنگامي كه نيروهاي ويژه او را زير ضربه باتوم گرفته بودند، دائما به انگليسي فرياد مي‌زد كه توريست است. اما ماموران اعتنائي نمي‌كردند.

وكيل آلماني در خاطرات خود مي‌نويسد: «هنگامي كه من در قطار با محمد مصطفائي وكيل ايراني آشنا شدم، او از من خواست كه هروقت به تهران سفر كردم، به او تلفن بزنم. يك روز بعد از كتك خوردن در بهارستان، به او تلفن زدم و براي  شب با او قرار گذاشتم. مصطفائي با اتومبيل مرسدس خود كه همسر و دختر ۶ ساله اش روي صندلي عقب آن نشسته بودند، به هتلي كه من در آن بودم آمد تا براي شام به جائي برويم. اما چند لحظه بعد، دو خودروي صحرائي راه را بر ما بستند، مرداني از آن پياده شدند، ما را از اتومبيل مصطفائي بيرون كشيدند، مرا به يكي از ماشين‌ها بردند و بين مردي با سر و صورت خونين و مرد خشن ديگري با كت و شلوار تيره نشاندند. بعد، يكي از ماموران تلفن همراه مرا گرفت و كارت و باطري آن را بيرون كشيد.

وكيل آلماني در خاطرات خود شرح مي‌دهد كه چگونه بر او چشم‌بند زدند، او را به اوين بردند، چند مرحله در حالي كه بايد صورتش را به ديوار مي‌چسباند از او بازجوئي كردند و او را براي يك هفته در سلولي حدود ۴ متر مربع انداختند كه دو لامپ سقفي آن شبانه‌روز روشن بود.

وكيل آلماني پس از شرح بازجوئي‌ها توضيح مي‌دهد كه بازجويان باور نمي‌كردند او با همكار ايراني خود به صورت تصادفي آشنا شده، بلكه مي‌خواستند او اعتراف كند كه در توطئه‌اي دست داشته است. ساعت يك نيمه شب بيست و هشتم ژوئن، سرانجام مردي كه خود را قاضي معرفي مي‌كند، در سلول به سراغ وي مي‌رود و از او مي‌خواهد بنويسد كه پدر و مادرش چه شغلي دارند، خواهرش در كجا زندگي مي‌كند و به كدام كشورها سفر كرده است. پس از اين بازجوئي‌ها، مترجم توضيح مي‌دهد كه قاضي معتقد است دليلي براي بازداشت وي وجود نداشته و شايد آزاد شود».

روز بعد، آندرآس موزر باز به ساختمان ديگري منتقل مي‌شود و مردي كه حدود ۳۵ ساله به‌نظر مي‌رسد، به او مي‌گويد: «ببخشيد كه اينقدر طول كشيد تا ما كشف كنيم كه همه چيز فقط يك سوء‌تفاهم بوده. همه‌ي اطلاعات شما پاك شده و در آينده مشكلي با ويزا نخواهيد داشت. مردم ايران و آلمان مناسباتي تاريخي دارند. بالاخره همه ما آريائي هستيم»!

در آخرين شب بازداشت، مرد ۴۰ ساله‌اي را كه ۲ متر قد او است و ريش و موي پريشي دارد، به سلول وكيل آلماني مي‌فرستند. اين مرد مي‌گويد كه ۱۵ سال است در اينجا زنداني است و فردا قرار است آزاد شود. او از وكيل آلماني مي‌پرسد كه آيا مي‌تواند وقتي آزاد شد كاري برايش انجام بدهد؟ آندرآس موزر از او مي‌خواهد كه نامش را به خاطر بسپارد و به سفارت آلمان در تهران اطلاع بدهد.

اما روز بعد، وكيل آلماني نيز آزاد مي‌شود. او در پايان مي‌نويسد: «وقتي زندان را ترك كردم، با انبوه زنان و مرداني روبرو شدم كه بعضي از آن‌ها خودشان را در يك پتو پيچيده بودند. هريك از آن‌ها نامي را بر زبان مي‌آورد و مي‌پرسيد كه آيا صاحب آن نام را ديده‌ام؟ آيا او را كشته‌اند؟ يا هنوز زنده است».

آندرآس موزر، غروب روز ۳۰ ژوئن آزاد مي‌شود، روز بعد به سفارت آلمان در تهران مي‌رود و در همان روز به آلمان پرواز مي‌كند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه بازداشت بازاریان در مهاباد

 

آژانس خبری موکریان

سرویس حقوق بشر:

به دنبال بازداشت تعدادی از شهروندان مهابادی در روزهای اخیر ، براساس اخبار رسیده به آژانس خبری موکریان ، روز گذشته نیز چند تن دیگر از بازاریان این شهر بازداشت شدند.
عبدالرحمن سیدی ، کریم منده ، شم ، باقی خاتمی ، ایازی ، عثمان گلاوی و خدر جوانبخش از جمله این بازداشت شدگان می باشند.

گفته می شود برخورد با این افراد که اکثراً بازاری هستند ، درپی تعطیلی مغازه ها و بازار مهاباد در 22 تیر ماه، صورت گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

لیبراسیون: بسیجی ها برای کشتن تربیت شده اند

 

ماریو گرانلی، روزنامه لیبراسیون فرانسه

برگردان از سوسن دادرس

تهران، دو کشته دیگر بر فهرست بلند کشتگان افزوده شد. سرکوب ها تازه آغاز شده است. مرشاد آموزگار جوان دبستان می گوید: « چه خبر است، این ها دستور کشتن گرفته اند! ». روز 18 تیر، ده ها هزار تهرانی تصمیم می گیرند ممنوعیت تظاهرات را بشکنند ،دهمین سالگرد کشتار دانشجویان در خوابگاه هایشان است.« بسیجی ها در پی دستگیر کردن هر چه بیشتر مردم می باشند».

فیروزه مهندس جوان کامپیوتر از تظاهرات بر گشته و آشفته است، در خانه اش را از داخل قفل می کند. یک گروه بسیجی با موتور به خیابان سرازیر می شوند، هیجان زده اند و باتوم به دست « به شکار تظاهر کنندگان » می پردازند.

وحشت و ترور در چشمهایشان دیده می شود، شبکه تلفن های دستی قطع می شود.

یروزه نفسی تازه کرد، و به اخبار رسمی دولتی که درباره شرکت اندک مردم در تظاهرات پخش می شود اعتراض می کند.

« میدان انقلاب غلغله بود، فردوسی هم همینطور، خیابان های منشعب به میدان پر شده بودند. وقتی این ها حمله به مردم را آغاز کردند، ما به سوی شمال خیابان ولی عصر رفتیم، اتومبیل ها با بستن راه ها و بوق زدن، ما را در فرار کمک می کردند. بسیجی ها برف پاک کن اتومبیل های آنان را شکستند و به رانندگان حمله کردند».

بسیجی ها زنگ درها را می زنند و به درها می کوبند. فیروزه به همه گفت که از پنجره ها دور شوند « خطرناک است» هنگام تظاهرات بسیجی ها عادت کرده اند به سمت پنجره ساختمان ها تیراندازی کنند تا مردم را بترسانند، که کسی شاهد کارهایشان نباشد!.
« این ها برای کشتن تربیت شده اند، آنان به قدرت و مزایای خودشان تا آخرین نفس چسبیده اند. با این ترتیب است که رژیم سرپا مانده ، رژیم ده در صد مردم را روبروی بقیه گذاشته است. پول نفت هم در اختیار آنان است، و نیاز هایشان را برآورده می کند».
بسیجی ها دوباره به جان مردم افتاده اند، از پشت دوربین آیفون دیده می شوند که در دسته های ده نفری بالا و پایین می روند. فاطمه مثل ریگ فحش می دهد« همه را می زنند: جوانان، زنان، پیران ، همینطوری مردم را دستگیر می کنند و سپس مدرک سازی و با شکنجه وادار به اعتراف می کنند» ، روزنامه های دولتی هم سخنگوی این ها هستند و می گویند« تحریک شده از خارج» بوسیله « دشمنان جمهوری اسلامی».

علی در زمینه کامپیوترکار می کند اومعتقد است که"کلوتید رایس" دختر جوان فرانسوی، احتمالاً ساده بوده و به سئوالاتی پاسخ داده که فکر می کرده مهم نیستند. « اگر سازمان های اطلاعاتی رژیم ابزار تکنیکی دارند، ولی هوش و مهارت آن را ندارند که بجز مخالفان شناسایی شده، به تلفن های دیگران گوش فرا دهند، پس همه شبکه تلفنی را قطع می کنند. این دهاتی ها را دست کم نگیرید!. اینجا مانند قرون وسطی است، عقب ماندگی کامل، قضاوت یکسویه، رژیم به مردم فشار می آورد، فشار بر زندگی مردم بر اساس تهدید هایی است که رژیم احساس می کند ، مثل امروز که احساس می کند وضعیت انفجاری است».

لیلا پنجاه و هشت سال دارد، او مخالفتش را در خیابان ها نشان نمی دهد: « نمی دانم چطور شد که روز 15 ژوئن از خانه خارج شدم، خیلی ترس داشتم». شب از ساعت ده شب به بعد بالای پشت بام میرود و با همسایگانش فریاد « الله و اکبر» سر می دهد. مانند زمان انقلاب سال 57، که باعث رفتن شاه شد.

دخترش صبا، خود را آماده مهاجرت به آمریکا می کند « پیش بینی شده که در ماه سپتامبر به دانشگاهی در میشیگان برود» روسری اش مرتباً به روی شانه هایش می افتد:

 می ترسم بلایی سر کشور بیاید، ولی فکر می کنم برای من خوب است، نمی توانم اینجا بمانم». از انتخابات 12 ژوئن تاکنون، مانند این ها زیاد شده اند، می گوید پناهنده شدن به خارج ریسک این را دارد که نتواند به کشورش باز گردد.

صلاح 28 سال دارد، او همه پس اندازش را در یک مغازه فرش فروشی سرمایه گذاری کرده است. کمبود گردشگران و عدم صادرات، باعث کسادی کاسبی او شده است « مشکل این نیست که حق ندارند با شورت کوتاه در خیابان قدم بزنند، یا بطور آزادانه روی اینترنت گردش کنند، تنها خواست این است که مسئولین چاره ای بیاندیشند، تا ما بتوانیم برای زندگی آینده مان برنامه ریزی کنیم. این ها همه چیز را به ما تحمیل می کنند، چه باید بکنیم، چه باید نکنیم!. بیش از هر چیز در حال خفه شدن هستیم! اگر من مغازه ام را ببندم چه باید بکنم؟ مواد مخدر بفروشم؟»

طاهر 19 سال دارد هنوز به آن درجه از فهم سیاسی نرسیده است، او دوست دارد با « دوست دخترش» دست در دست، در خیابان ها آزادانه قدم بزند، بی آنکه هراسی از سوی گشت ارشاد داشته باشد. « دوست دخترم یکروز در دبیرستان برای پوشیدن جوراب سفید درد سر پیدا کرد » رژیم سرکوبگر است، وطاهر شادی های ظاهری را هم نمی پسندد.
امین بهترین دوستش تحمل او را ندارد. ترامادول مصرف می کند، یک داروی مسکن قوی که فروش آن آزاد است. چهار تا چهار تا، کپسول های 400 میلی گرمی را می بلعد، که خطرناک است. شب است در میدان تجریش شمال شهر، بسیجی ها پست بازرسی بر پا کرده اند، اتومبیل ها به آرامی می گذرند، و سرنشینان روی خود را بر می گردانند که چشمشان با بسیجی ها تلاقی نکند.

احمد نزدیک به شصت سال دارد مانند همه نگران است« از این پس هیچ چیز مانند گذشته نخواهد بود. ایرانیان تاکنون بسیار خود خواه بودند، ولی پس از این انتخابات بهم نزدیک شده اند و همبستگی بیشتری احساس می کنند، مشکلات میان مردم تقسیم شده است، اگر کسی بتواند این جریان را سازماندهی کند، ملا ها سقوط می کنند». میرحسین موسوی، کاندیدای بد شانس ، کوشش می کند پس از این بحران یک تشکیلات تازه سیاسی بر پا کند.

صبا می گوید « ما دیگر اشتباه نخواهیم کرد که به یک نفر چشم بسته اعتماد کنیم. کاری که والدین ما در سال 1979، در باره خمینی انجام دادند» . مرشاد می گوید« همه چیز به آن بستگی دارد که،موسوی چه اندازه با آیت الله ها فاصله بگیرد ».

جمهوری اسلامی اعتبارش را در نزد همگان از دست داده است. هنگام انتخابات مبارزه ی قدرت، جاه طلبی های شخصی و انتقامجویی اعضای شورا، که پس از مرگ خمینی در سال 1989 دنبال می شد، در یک روز به انفجاری بزرگ تبدیل شد ».
احمد، سخنانش را بی پرده می گوید« رفسنجانی برای موسوی یک منبع مالی بیشتر نیست. این شخص به چیزی جز سود خود و خانواده اش فکر نمی کند. یک پسرش در راًس شرکت نفت، و پسردیگرش مدیر عامل متروی تهران است. او از این امتیازات نمی تواند به سادگی چشم بپوشد».

ظاهراً در تهران نظم برقرار شده است ، چهار راه های بزرگ و نقاط استراتژیکی شهر، درکنترل پلیس و بسیج است. نیرو های انتظامی کنترل خیابان ها را در اختیار دارند. سردمداران جمهوری اسلامی، خارجی ها را سر جایشان نشانده اند، سفارت بریتانیا بسته شده است، برای اینکه فرانسوی ها هم رعایت کنند، یک گروگان 23 ساله فرانسوی از آغاز ماه ژوئیه در زندان اوین به سر می برد .

فیروزه آرام می شود: « بدترین چیزی که بتواند بر سرمان بیاید، فراموشی است».

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نیما نحوی دانشجوی بابل کماکان در بازداشت بسر مي برد

 

نیما نحوی از بازداشت شدگان دانشگاه بابل و وابسته به طیف چپ است که در ناآرامی ها و تجمعات اخیر کشور در دانشگاه بابل بازداشت شد و علیرغم آزادی تمام دستگیرشدگان این دانشگاه کماکان در بازداشت به سر می برد.

براساس گفته های پدر نیما 10 اتهام بر وی وارد شده است که از آن جمله عامل صیهونیست در ایران و ارتباط با مجاهدین است که با توجه به وابستگی وی به طیف چپ ساختگی و جعلی بودن اتهامات واضح است.نکته قابل تامل چاپ بولتنی در دانشگاه امام حسین وابسته به سپاه در هفته گذشته است که در آن خبر از دستگیری دانشجویان دانشگاه بابل به اتهام بمب گذاری در داخل دانشگاه داد.

این نوع پرونده سازی به شیوه سریالی نشان از آن دارد که این دانشجویان بدون هیچ اتهامی و تنها به دلیل اعتراضات مدنی انجام شده دستگیر و اتهامات وارد شده بر آنها برای باز گذاشتن دست قاضی در صادر کردن رای و تنویر افکار عمومی است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر ضمن محکوم کردن این نوع اتهام زنی ها خواستار آزادی بی قید و شرط این دانشجویان و تمام دستگیرشدگان اخیر است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خبرهایی از وضعیت بازداشت شدگان اخیر در اوین

 

طبق اظهار نظر خانواده های بازداشتی و اسامی منعکس شده بر در زندان ، در نماز جمعه هفته گذشته ‌40 نفر بازداشت شده اند که اسامی آنها در پشت در زندان اوین نیز هست . خانواده ها که برای پیگیری وضعیت بازداشت شده خود آمده بودند اعتراض داشتند که آیا شرکت در نماز جمعه جرم است.

به آنها هیچ گونه پاسخی داده نشد. به گفته مادر یکی از بازداشتی های روز جمعه در جواب اعتراض وی به او گفته اند که پسرش عکس موسوی را به همراه داشته و همین جرم او راسنگین کرده است.

نیمه شب جمعه پس از بازداشت برخی از نمازگزاران عده ای شبانه در خانه های شان دشتگیر شدند. آنهابازداشتی های هفته اول پس از انتخابات بودند که با وثیقه آزاد شده بودند اما بنا به گفته معاون امنیت برای تکمیل پرونده و بازبینی آن دوباره بازداشت شده اند. یکی از خانواده ها تعریف می کرد که ساعت 12 شب به خانه آنها آمدند با حکم بازداشت پسر 18 ساله اش که تنها چند روزی با گذاشتن وثیقه ای به مبلغ 250 میلیون تومان آزاد شده بود. به آنها گفته بودند که حکم بازداشت 200 نفر از افرادی که قبلا با وثیقه و یا کفالت آزاد شده اند را دارند.

به گفته برخی از بازداشتی های اخیر که با خانواده خود در تماس بودند 50 نفر را در نیمه شب جمعه به این طریق بازداشت کرده اند. این مساله بسیاری از خانواده که برای پیگیری وضعیت فرزاندانشان به دادگاه انقلاب آمده بودند را نگران ساخت چرا که نمی دانستند در صورت آزادی فرزندانشان وضعیت آنها چگونه خواهد بود. یکی از خانواده ها اظهار می داشت که معاون امنیت به وی متذکر شده که فرزند تو در جای امن تری است چرا که بسیاری از افراد دوباره بازداشت شده اند.

برخی از این خانواده ها عنوان داشتند که فرزندانشان بار اولی که دستگیر شده بودند در کلانتری زمانی که هنوز به اوین منتقل نشده بودند مورد ضرب و شتم بسیاری قرار گرفته اند. مادر یکی از دستگیرشدگان می گفت که فرزند 20 ساله اش در کلانتری یوسف آباد پیش از انتقال به اوین به مدت 11 ساعت پیاپی مورد ضرب و شتم قرار داشته مادر دیگری از ضرب و شتم فرزند 28 ساله خود و شکستن انگشتان دستش می گفت.

به گفته برخی از خانواده های بازداشتی های روز 23 و 24 خرداد ‌حدود 300 نفر از بازداشتی های این دو روز هم چنان در زندان اوین هستند و با توجه به اتمام بازجویی های آنها معلوم نیست که ادامه بازداشت شان به چه دلیل است.

مادر یکی از بازداشتی ها عنوان کرد که در این مدت 40 روز تنها یک بار توانسته با فرزند خود مکالمه تلفنی داشته باشد و معاون امنیت از پذیرش وی و پاسخگویی در رابطه با فرزند او امتناع می کند.

برخی از بازداشت شدگان در ارتباط با تجمع دانشجویان ستاره دار پیش از انتخابات دستگیر شده اند. آنها در 209 هستند و از وضعیتشان خبر چندانی در دست نیست. به گفته همسر یکی از بازداشتی های مذکور نیروهای امنیتی پس از انتخابات به خانه یکی از آنها آمده و حدود 8 نفر را دستگیر کرده اند. وی که ساکن تهران نیست عنوان داشت که تنها یک بار همسرش تماس برقرار کرده و عنوان داشته که در بند 209 بازداشت است. او از دشواری پیگیری وضعیت همسرش با توجه به دوری راه می گفت و با وجود اخبار نگران کننده از وضعیت بازداشتی ها و خبرهای ناگوار از جان باختگان اخیر از وضعیت همسر خود به شدت نگران بود و معتقد است که اگر همسرش سالم است چرا هیچ گونه تماسی ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضرب و شتم معترضان توسط نیروهای ضد شورش در میدان هفت تیر تهران

 

نیروهای ضد شورش همراه با لباس شخصی ها روز سه شنبه با ضرب و شتم صدها معترض به نتايج انتخابات رياست جمهوری در خيابان های مرکزی تهران، تلاش کردند مانع برگزاری تظاهرات آرام آنها شوند. یک شاهد عينی به  رادیو فردا گفت: کسانی که که برای تجمع به میدان هفت تیر آمده بودند بیش از  چند هزار نفر   بودند، ولی نیروهای امنیتی آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

این شاهد عینی از حضور چشم گیر نیروهای ضد شورش و لباس شخصی ها در  میدان هفت تیر و خیابان های اطراف خبر داده و گفت این نیروهای اجازه نمی دادند که هیچ گونه تجمعی شکل بگیرد و به شدت مردم را  مورد ضرب و شتم قرار دادند.

 

بنا بر دیگر گزارش های دریافتی، در محدوده ميدان هفت تير و خيابان کريمخان بين نيروهای ضد شورش  و معترضان درگيری هایی رخ داده است.

 این در حالی است که رويترز،  گزارش داده است تظاهرات کنندگان شعار هايی مانند؛ «احمدی نژاد استعفاء، استعفاء» و «مرگ بر ديکتاتور» سر می دادند.

شاهدان عينی از بازداشت دهها نفر در  روز سه شنبه در میدان هفت تیر خبر داده اند.

در همین زمینه، یکی از اعضای جبهه ملی ایران به رادیو فردا گفته است: نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای جبهه ملی ایران را  نیز در میدان هفت تیر بازداشت کرده اند.

 به گفته این فعال سیاسی حسین عزت زاده و اصغر فنی پور اعضای شورای مرکزی، حسین مجتهدی، علی قادری، حمید مجتبایی، حسین ریاحی،  و آقای کمیلیان از اعضای جبهه ملی روز سه شنبه در میدان هفت تیر بازداشت شدند.

این عضو جبهه ملی تصریح می کند: حداقل بیست نفر دیگر از مردم  نیز دستگیر شدند اما چون تجمع به خبابان های اطراف کشیده شد احتمالا افراد دیگری نیز در این خیابان ها  بازداشت شده اند.

اين نخستين تجمع اعتراضی پس از نماز جمعه به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی است. در ۲۶ تيرماه نيز پس از پايان نماز جمعه دهها هزار نفر در خيابان های تهران دست به راهپيمايی اعتراضی زدند و نيروهای ضد شورش با ضرب و شتم و گاز اشک آور کوشيد تا معترضان را متفرق کند.

تجمع  روز سه شنبه به مناسبت گرامیداشت ۳۰ تير ۱۳۳۱ برگزار شده است. جبهه ملی ایران دعوت کرده بود به مناسبت این روز  پس از تجمع در میدان هفت تیر ، با اتوبوس به قبرستان کشته شدگان تحولات ملی شدن نفت در ابن بابو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


هديه مويدي، دختر نوزده‌اي ساله‌اي بود كه در چهارده‌سالگي مرد !

 

دختر نوزده ساله مرد؛ اما نه بهتر است بگوييم دختر نوزده ساله در چهارده‌سالگي مرده بود ! همين هفته پيش بود كه بدن سرد و بي‌روح هديه مويدي ؛ نوجوان متولد دوازدهم تيرماه 1369 را به خانواده‌اش تحويل دادند.

از چند روز قبل دخترك روي يكي از تخت‌هاي بيمارستان لقمان الدوله تهران افتاده بود.هديه در كما بود و براي همين هم به نظر مي‌رسيد راخت خوابيده است.

راحت و آسوده ؛ نه مثل چهار پنج سال گذشته با هول و هراسٍ زندان.اين بار هديه آسوده خوابيده بود، آنقدر آسوده كه ديگر دلش نخواست بيدار شود.

آوردندش به بيمارستان و قرص‌هاي خطرناكي را كه توي معده و شكمش شناور بود بيرون كشيدند اما هديه هنوز در خواب شيرين و آرام كما باقي مانده بود، روي يكي از تخت‌هاي لقمان‌الدوله باقي ماند و به خوابش ادامه داد تا ظهر جمعه كه خوابش ابدي شد و خانواده‌اش كه در تمام اين سال‌ها دل‌نگران ، افسرده ، خسته و نااميد نشان‌هاي دختر نوجوانشان را در زندان‌هاي بزرگسالان جست و جو مي‌كردند، با داغ‌هاي دلشان به عزا نشستند. گفتند دختر نوجوانتان در زندان خودكشي كرده ، گفتند قرص خورده ، قرصٍ پايان ، قرصٍ آخر خط. قرص‌ها توي تن دخترشان بود و كار خودش را مي‌كرد با اين حال هم بندی‌های او می‌گفتند هدیه خودکشي نکرده و اين چند نفر از زندانی‌هاي شرور بودند كه به او قرص خورانده‌اند.اما چه فرق مي‌كند ؟

چه هديه خودكشي كرده باشد و چه كشته شده باشد ، او خيلي وقت پيش مرده بود؛ همان زماني كه قاضي دادگاه ارشاد و نه قاضي دادسراي اطفال براي زندگي و آينده‌اش حكم صادر كرد، همان زماني كه حكمش رفتن به زندان اوين شد نه كانون اصلاح و تربيت و همان روزي – اولين روزي – كه دختر 14 ساله پا در زندان بزرگسالان اوين گذاشت و رفت تا يكي از مجرمان بند عمومي يكي از بزرگ‌ترين زندان‌هاي كشور باشد.هديه خيلي پيش از اين مرده بود ؛ ساعت يك بعدازظهر جمعه دخترك تنها خلاص شد.

بي‌عدالتي در عدالتخانه

در آغاز دهه هفتاد هديه تنها دو سال داشت كه مادر و پدرش از يكديگر جدا شدند.زن و مرد از هم جدا شدند و دخترك شد سهم پدر.دخترك اما قرار نبود هميشه دوساله باقي بماند، كم كم هديه هم بزرگ شد و دوران سركشي و نوجواني‌اش همراه شد با اختلافات پي در پي با زني كه حالا همسر پدرش شده بود.اختلاف‌ها كار خودشان را كردند و هديه يك روز براي هميشه از خانه رفت. دختر نوجوان به يكي از دوستانش پناه برد و مدتي پيش او ماند. هديه جاي ديگري نداشت ، كس ديگري را نمي‌شناخت ، كار و سرمايه و پشتيباني نداشت.

هديه فقط هديه بود؛‌يك نوجوان عاصي دور از مادر كه حالا هر روز حلقه دوستان اطرافش گسترده‌تر مي‌شد.پس از مدتي هديه با دوستش توافق كردند كه در خانه استيجاري در كنار هم زندگي كنند.تيرماه سال 1383 هديه و دوست همخانه‌اش به خانه يكي ديگر از دوستان رفتند.اما شخصي به نام علي از صاحب‌خانه شكايت كرده بود پس ماموران كلانتري هم مهمان بعدازظهر نوجوانانه جمع دوستان شدند.هديه و دوستش به همراه صاحبخانه كه مقداري اسكناس مجعول، مشروب و ماهواره هم در خانه‌اش كشف شده بود، دستگير شدند. با تشكيل پرونده، متهمان با دستور ريئس كلانتري راهي دادسراي وي‍ژه ارشاد شدند و هديه منكر تمام اتهامات منتسبه شد.با اين وجود با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست براي او به جاي آنكه بازپرس شعبه ، پرونده را براي رسيدگي به دادسراي اطفال ارجاع دهد تا اگر اتهامي منتسب به او بود به كانون اصلاح و تربيت اعزام شود؛ پرونده را براي رسيدگي و صدور حكم به شعبه 1089 دادگاه عمومي تهران مستقر در داسراي ويژه ارشاد فرستاد و هديه را هم – دختر 14 ساله را هم –به زندان اوين معرفي كرد.

اين قصه عجيب اما واقعي قصه‌اي است كه زندگي هديه را دگرگون كرد.بدن جوان بي‌گناهي كه امروز چند روزي است زير خاك داغ تابستان خوابيده است، تنها با يك تغيير كوچك در پرونده‌اش ، با تفسيري موسع‌تر از قانون و با كمي اراده براي تحقق عدالت مي‌توانست، امروز زنده باشد و هنوز هواي آلوده اين شهر را نفس بكشد.

محمد مصطفايي ، وكيل دادگستري و فعال حقوق بشر كه پس از زنداني شدن هديه وكالت او را مي‌پذيرد در گفت و گو با اعتماد ملي و در تحليل رويه قضايي‌اي كه شامل حال موكل او شده است مي‌گويد :

« هديه مويدي 14 ساله بود كه مرتكب جرم شد اما به جاي اينكه برابر با تمام قوانين بين‌المللي و حتي قانون اساسي خود جمهوري اسلامي ايران او را مثل تمام مجرمان زير 18 سال به كانون اصلاح و تربيت بفرستند به زندان بزرگسالان اوين فرستادند.به جاي اينكه پرونده اين نوجوان در دادسراي ويژه اطفال بررسي شود ، در اقدامي حيرت‌آور و خلاف قانون پرونده او را در دادسراي ارشاد رسيدگي كردند كه همه مي‌دانيم از جمله دادسراهاي بسيار بسته‌اي است كه كمتر وكيل مي‌پذيرد و نظارت لازم و كافي بر روي آن اعمال نمي‌شود و متاسفانه تمام كساني را كه در طرح‌هاي موسوم به امنيت اجتناعي بازداشت مي‌كنند و برايشان پرونده تشكيل مي‌دهند به همين دادسراها مي‌برند و چندان هم روشن نيست كه چه سرنوشتي براي آنها رقم خواهد خورد.»

مصطفايي با اشاره به اينكه در طول چهار سال گذشته و به دنبال فعاليت گشت‌هاي ارشاد در شهرها متهمان زيادي – بخصوص زنان - از همين مجرا به دادسراي ارشاد رفته‌اند كه مي‌توانند سرنوشتي مانند هديه داشته باشند، ادامه مي‌دهد : « اگر شما به اين دادسرا مراجعه كنيد همواره جمعيت نگراني از خانواده‌ها را مي‌بينيد كه در مقابل در آن تجمع كرده‌اند و مي‌خواهند تكليف فرزندان جوان خود را بدانند و همه با مشكلات زيادي در پيگيري پرونده‌ةاي خود رو به رو هستند.»

حكم غيرقانوني قابليت پيگرد دارد

فرستادن هديه به زندان اوين بر مشكلات او افزود. دستگاه قضايي به جاي انكه بر اساس فلسفه مجازات بر فرض انتساب اتهام يا جرمي به متهم، محل مناسبي را براي تنبيه و تربيت او در نظر بگيرد زندان اوين را انتخاب مي‌كند. اين انتخاب دستگاه قضايي و به طور مشخص قاضي پرونده است اما آيا چنين انتخاب و تصميمي كه مي‌تواند مسير زندگي يك دختر نوجوان را به سوي مرگ و نيستي پيش ببرد، قابليت پيگيري قانوني را ندارد ؟ وكيل هديه معتقد است :

« قانون در ايم زمينه صريح و روشن است و بر اساس قانون حتي اگر پرونده يك نوجوان براي رسيدگي به دادسراي عمومي فرستاده شود ، اين دادسرا بايد قرار عدم صلاحيت صادر كند و پرونده را به دادسراي ويژه اطفال ارجاع دهد.اما وقتي كه بر خلاف اين عمل مي‌شود و براي يك دختر زير 18 سال كه طفل محسوب مي‌شود در اين دادسرا حكم صادر مي‌شود اين حكم اصلا و بر اساس قانون قابليت اجرا نداردو كاملا غيرقانوني است.براي هديه هم در دادسراي عمومي كيفرخواست صادر شد و پرونده‌اش به دادگاه ارشاد رفت.اين اقدام غيرقانوني و بر خلاف تشريفات رسيدگي آيين دادرسي بوده است و در نتيجه حكمي هم صادر شده غيرقانوني است.»

از نگاه امحمد مصطفايي قاضي صادركننده راي براي هديه مويدي مي‌تواند تحت پيگرد قانوني قرار بگيرد.اين وكيل دادگستري مي‌پرسد : « علاوه بر امكان پيگيرد قانوني كه اگر خانواده هديه بخواهند مي‌توانند انجام دهند، پرسش‌هايي هم مطرح است؛ اينكه مسئولان اين پرونده و رسيدگي‌كنندگان به آن واقعا چه پاسخي براي افكار عمومي دارند ؟ آيا واقعا اقدام غيرمسئولانه خود را قاوني و منصفانه مي‌دانند؟ »

به گفته مصطفايي‌، موكل نوجوان او هديه سختي‌هاي فراواني را در زندان بزرگسالان تحمل كرده و مجبور بوده با افراد شرور و سابقه‌دار در يك بند زندگي كند. مصطفايي مي‌گويد : « فشارهاي روحي و رواني به موكل من به حدي بود كه طاقت ماندن در زندان را نداشت و روزانه از قرص هاي خواب آور و مسكن استفاده مي‌كرد تا لحظات پر درد و رنجش احساس نشود و بخوابد.اما حتي به همين حد هم كفايت نشد و پس از مدت كوتاهي هديه را به زندان رجايي شهر كرج منتقل كردند؛‌شما مي‌دانيد كه اين زندان محل نگهدار مجرمان سابقه دار، محكومان به اعدام‌، حبس ابد يا حبس‌هاي طولاني مدت است و اكثر كساني هم كه در اين زندان به سر مي‌برند به جرم‌هاي سنگيني مانند قتل يا مواد مخدر زنداني شده‌اند.اما متاسفانه دست عدالت موكل نوجوان من را به اين محل مخوف و وحشتناك هدايت كرد و هديه درزندان رجايي شهر با افرادي به مراتب شرور تر از زندان اوين هم بند بود. از سوي ديگر مواد مخدر در رجايي شهر به وفور در دسترس است و هديه نوجوان هم كم كم براي تسكين دردهاي خود به مواد مخدر پناه برد.»

مصطفايي تصريح مي‌كند : « زندان‌هاي ما به گونه اي است كه بزرگسالان قوي و حتي خلافكاران حرفه‌اي طاقت ماندن در آن – آن هم زنداني مثل رجايي شهر را ندارند – چه برسد به اين دختر بچه بي پناه كه هيچ كس حتي جامعه و قوه قضاييه پشتيبانش نبود. او در چنين شرايط حق داشت عصبي باشد ،‌حق داشت رواني باشد و حق داشت حتي از مواد مخدر براي تسكين دردهايش استفاده كند و به اين ترتيب هر روز بيش از ديروز ويران شود.»

مواردي مانند هديه در زندان‌هاي زنان ما بسيارند

اگر هديه را چنانكه بايد و بر اساس قانون به كانون اصلاح و تربيت مي‌فرستادند، ممكن بود همه چيز جور ديگري بشود.ممكن بود هديه هم بشود يكي ازهزاران دختربچه‌اي كه به هر دليل مرتكب جرم شده‌اند و حالا در كانون اصلاح و تربيت و با كمك و همراهي مربيان دلسوز و نه زندان‌بان‌هاي خشن حرفه مي‌آموخت ، مطالعه مي‌كرد و راه و رسم زندگي بهتر در جامعه را ياد مي‌گرفت.او هم حق داشت ، اگرچه مجرم بود اما دوران بازسازي و بازپروري خود را با دختران نوجوان هم سن و سال خود هم‌اتاق باشد نه اينكه هم‌بند و هم سلول زندانيان خشن بزرگسال جرائم سنگين شود و به جاي بازگشت به جامعه راهي قبرستانش كنند.

اما پرونده هديه را كه مرور مي‌كنيد به جاي همه اين شايدها و اگرها با زندگي كوتاه دختري آشنا مي‌شويد كه دشواري‌هايش به همين جا ختم نمي‌شود. شب يازدهم خرداد سال 1384 هديه را همراه با چهار هم سلولي‌اي خشن و دردسرسازش براي تنبيه به انفرادي انداخته مي‌اندازند. دو نفر از اين چهار نفر رئيس بند هستند و سوابق متعدد كيفري در داخل و خارج از زندان دارند.شب، تاريك است و شب انفرادي تاريك‌تر. هانيه ، يكي از پنج زنداني وارد شده به انفرادي، زنداني‌اي است كه به خطرناك و زورگو بودن شهرت دارد و بيشتر زندانيان از او مي‌ترسند و به خواسته‌هاي مهيب او تن مي‌دهند چرا كه تن دادن به اين خواسته‌ها از گرفتار شدن در دام آزار و اذيت‌هاي او كه هيچ نظارتي هم از سوي زندان شامل حالش نمي‌شود، بهتر است. شب تاريك است و زنداني خشن با زنداني ديگري به نام فرشته درگير مي‌شود.شدت جراحات به حدي است كه فرشته به قتل مي‌رسد. اينجاست كه هديه هم به اتهام مشاركت در قتل عمد بار ديگر زندان‌نشين مي‌شود و مي‌ماند و مي‌ماند تا بميرد.بميرد ؟

خودكشي كند يا به قتل برسد ؟ كسي نمي‌داند.شايد هم همه مي‌دانند و كسي به روي خودش نمي‌آورد.

سرانجام پس از سه سال معطلي در دادسرا ، پرونده هديه با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست به شعبه 80 دادگاه كيفري استان مستقر در دادگستري كرج ارسال مي‌شود.هديه در روز ۱۳/۴/۱۳۸۸ – در يكي از روزهايي كه خودش هم نمي‌دانست آخرين روزهاي عمرش هستند - محاکمه شد.هديه اتهام انتسابی را در حضور پنج قاضی منکر مي‌شود و تاكيد مي‌كند كه در قتل انجام شده در زندانرجايي شهر نقشي نداشته و خود قرباني خشونت‌ها و تعرض‌هاي هانيه بوده كه مسئولان زندان هم بي‌توجه از كنار آن مي‌گذشتند. شدت ترس زندانیان از هانيه به حدي بود که سرانجام در يك اقدام دسته‌جمعي در مرداد ماه سال 1384 اين زن شرور را در بند نسوان به قتل رساندند.

محمد مصطفايي در اين باره توضيح مي‌دهد : « من و خانم پریسا دشته‌ای پور، دیگر وکیل مدافع هدیه ، چند روز پيش با قضات دادگاه به صورت حضوری مذاکره کردیم. به نظر می رسید آنها هم نظرشان بر بی‌گناهی هدیه بوده اما به هر حال اين دختر نوجوان قبل از آزادی جان باخت. پیش از شروع رسیدگی به پرونده هدیه ، لایحه‌اي هم خطاب به ریاست و مستشاران شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران نوشته و به دادگاه داده بوديم كه بر بی‌گناهی هدیه تاکید داشت.در ين لايحه ما ، موكلان هديه نسبت به اتهام ناروای رابطه نامشروع و خرید و فروش اسناد جعلی كه هديه را با آن تفهیم اتهام كرده بودند، اعتراض كرديم. به فرستادن او به زندان اوین و رجایی شهر کرج اعتراض كرديم و از همه مهم‌تر به حكم ناعادلانه‌اي كه براي اين دختر صادر شد - تحمل دو سال حبس تعزیری و سی ضربه شلاق - اعتراض كرديم.اعتراض ما تنها به حكم اوليه كه بر خلاف تمام اصول و رويه‌هاي قضايي صادر شده نبود، ما به حكم مربوط به همكاري در قتل فرشته هم كه اوضاع زندگي موكل نوجوانمان را بدتر و بدتر كرد هم اعتراض كرده‌ايم.موکل ما هیچ‌گونه دخالتی در قتل نداشته و در حالي كه شواهد و قرائن پرونده و همچنين شهادت ديگر زنان حاضر در شب فاجعه حاكي از بي‌گناهي اوست اما همچنان بي‌گناه در زندان محبوس مي‌ماند.علی ایحال و با عنایت به اینکه هديه هیچ‌گونه نقشی در قتل نداشته، ما تقاضای صدور حکم به برائت موکل خود را كرديم.... »

اما حتي اگر چنين حكمي صادر شود ،‌ديگر به درد چه كسي مي‌خورد ؟ دیگر هدیه ای وجود ندارد که آزاد شود و زندگي كند. حتي اگر هديه امروز هنوز زنده بود تا از زندان آزاد شود آيا اين هديه كه امروز از زندان رجايي‌شهر كرج بيرون مي‌آمد همان هديه بود كه در 14 سالگي پا به زندان اوين گذاشت؟

مصطفايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در جريان امور وكالتي خود با موارد مشابه ديگري برخورد كرده است يا نه مي‌گويد : « می دانم كه امثال هدیه ها در زندان‌هاي ما بسیارند و همه‌شان هم در انتظار عاقبتی روشن چشم به عدالت دوخته اند.

نمونه‌هايي زيادي از سرنوشت‌هاي مشابه اين دختر نوجوان وجئد دارد و متاسفانه اين فرهنگ كه زندان محل انتقام‌گيري نيست بلكه فلسفه وجودي آن تربيت مجدد افراد است، هنوز كه هنوز است در جامعه ما جا نيفتاده و زندان‌هاي ما بيشتر محل و آزار و اذيت و پاتوق گروه‌هاي خطرناك است و اين‌طوري است كه داستان‌هاي متاثركننده‌اي مانند داستان اين دختر نوجوان شكل مي‌گيرند.» اين وكيل دادگستري و فعال حقوق بشر تاكيد مي‌كند : « اگر وضعيت زندان‌هاي ما به همين ترتيب پيش برود، امنيت قضايي جامعه از دست خواهد رفت.از لحاظ جرم‌شناسي هم گمان نمي‌كنم هيچ جرم‌شناسي وجود داشته باشد كه برخورد خشونت‌آميز با افراد را تاييد كند.

قرباني گشت ارشاد

پرونده‌اي كه هديه را روانه زندان اوين كرد ، بي‌شباهت به صدها پرونده‌اي كه در جريان اجراي طرح موسوم به امنيت ملي براي شهروندان و بخصوص زنان تشكيل شد، نيست. بدحجابي، رابطه نامشروع يا اتهاماتي از اين دست اگر در كنار فقدان رسيدگي عادلانه و قانوني در دادگاه‌ها قرار بگيرند ، هنوز هم مي‌توانند نتايج فاجعه‌باري مثل نتيجه‌اي كه براي هديه رقم زدند به بار بياورند.محمد مصطفايي در تحليل اين موقعيت مي‌گويد : « خشونت ، خشونت توليد مي‌كند.چند ماه قبل از انتخابات دهم رياست‌جمهوري همه ما شاهد آن بوديم كه فعاليت گشت‌هاي ارشاد متوقف شد اما هيچ اتفاق وحشتناكي هم در شهر رخ نداد و فسادي كه مجريان گشت ارشاد از آن ياد مي‌كنند شهر رادر بر نگرفت.شهروندان در اين دوران هم كار و زندگي خودشان را كردند و مشكلي پيش نيامد.اما در دوران فعاليت اين گشت‌ها شهروندان و بخصوص زنان بسياري آسيب ديدند و حقوقشان ضايع شد.درباره هديه مويدي هم بايد بگويم اگر چه پيش از آغاز فعاليت گسترده گش‌هاي ارشاد پرونده او تشكيل و آن گونه بي‌رحمانه رسيدگي شد اما هديه هم قرباين نگاه و نوع تفكري مشابه شد.»

بوق‌هاي موذي كشدار

پشت خطوط سرد تلفن تنها صداي بوق‌هاي موذي كشدار است كه شنيده مي‌شود.يك بار ديگر ؛ تماس برقرار مي‌شود و باز هم فقط بوق ممتد.خانه‌شان جايي حوالي شهريار است.تلفن مرتب زنگ مي‌خورد.همه ما تازه فهميده‌ايم كه دختر نوجواني به نام هديه هم جايي در همين نزديكي وجود داشته است.دختري كه شايد او هم مثل خيلي از دخترهاي جوان هم سن و سالش پر بوده از آرزوهاي محال دور، پر بوده از اضطراب آينده ، از هراس از تنهايي و بي‌پناهي.حالا همه مي‌خواهيم فراموشي خود را تسكين دهيم.حالا همه مي‌خواهيم تسليتي بگوييم ، دلجويي‌اي كنيم و باز دوباره به زندگي عادي خود بازگرديم و باز دوباره فراموش كنيم؛ هديه را و همه دختران هم‌سرنوشت او را ؛ دختران « اميد تنگ در دشت بيكران و آرزوهاي بيكران در خلق‌هاي تنگ» را.اما راستي در اين ميان قضاتي كه حكم مرگ و زندگي هديه را در دست‌هاي خود داشتند؛ آنها كجا هستند ؟ آيا خبر مرگ هديه را ميان اين همه خبر و هياهو شنيده‌ يا خوانده‌اند؟ و اگر خبر به آنها هم رسيده آيا اصلا دختر نوجواني را كه ترسيده و گيج در برابرشان نشسته بود، به خاطر مي‌آورند يا هديه و پرونده‌اش هم جايي ميان آن هفت ، هشت ميليون پرونده قضايي گم شده‌اند ؟

 

اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد

undefined

 مسعود هاشم زاده، جوان ۲۷ ساله اي است كه در ناآرامي هاي ۳۰ خرداد ماه در محدود خيابان شادمان و نصرت در تهران به ضرب گلوله اي كشته شد. ميلاد هاشم زاده برادر كوچكتر مسعود مي گويد زمان مرگ مسعود فقط پدرش و او در تهران بودند و بقيه خانواده در شمال زادگاه پدري مسعود به سر مي بردند.

به اين ترتيب مسعود هاشم زاده يكي ديگر از كشته شدگان ناآرامي هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران است كه نام و شيوه كشته شدنش در رسانه ها مطرح مي شود. پيش از اين ندا آقاسلطان، سهراب اعرابي، يعقوب بروايه و محمد كامراني از جمله كشته شدگان حوادث اخير بودند كه نامشان در رسانه ها مطرح مي شود.

ميلاد با اشاره به اينكه مسعود ساعت شش بعداز ظهر روز ۳۰ خرداد براي ديدار با يكي از دوستانش در اطراف منزل به خيابان شادمان مراجعه كرده بود، مي گويد: "زماني كه به خانه رسيدم پدرم تنها بود و من قبل از رسيدن به خانه درگيري ها و شلوغي ها را ديده بودم، نگران شدم و به سوي خانه دوستش رفتم، به چهار راه نصرت داخل خيابان شادمان كه رسيدم ديدم صداي تير مي آيد و يك سري تير خورده اند."

به گفته آقاي هاشم زاده درمانگاهي در آن محل وجود داشت كه مجروحان و زخمي ها را به آنجا مي بردند. برادر كوچك مسعود هاشم زاده ادامه مي دهد: "زماني كه به درمانگاه رسيدم از روي ساعت، انگشتر و لباس مسعود، او را شناختم و از ديدن صحنه جا خوردم."

از آنجايي كه اقوام درجه يك مسعود هاشم زاده در تهران نبودند، قرار بر اين مي شود كه پيكر او را به زادگاهش در شمال ايران در اطراف رشت منتقل كنند. ميلاد هاشم زاده با اشاره به درگيري هاي زيادي كه در آن زمان در تهران بوده است مي گويد: "دنبال آمبولانس ولي اصلا آمبولانسي براي انتقال مسعود نبود. در اين رفت و آمدها پسر صاحبخانه گفت كه او با ماشين شخصي اش به شهرستان مي برد. دكتري هم كه آنجا بود گفت براي انتقال به شهرستان گواهي فوت مي نويسد."

ميلاد هاشم زاده و پسر صاحبخانه با ماشين شخصي پيكر مسعود را به شهرستاني در حوالي رشت مي برند، آقاي هاشم زاده اضافه كرد:" ساعت پنج و نيم صبح يك شنبه به زادگاه خود سمت رشت رسيديم. شبانه برادر و پسر خاله هايم را در جريان گذاشتم كه مسجد آماده كنند، شوراي محل و بستگان و اهالي محل بودند."

آقاي هاشم زاده ادامه داد: "زماني كه ما رسيديم به ما گفتند مسعود را نمي توانيم در آنجا خاك كنيم، دليلش را كامل نبودن مجوز اعلام كردند. به ما گفتند مسعود بايد به پزشكي قانوني برده و علت فوتش كاملا مشخص شود. بعد از آن من و راننده ماشين را براي بازجويي به آگاهي بردند كه چرا اين اتفاقات رخ داده است و تا ۴۸ ساعت بعد بازداشت بوديم. نگذاشتند من در مراسم خاكسپاري برادرم شركت كنم."

آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد

ميلاد، برادر كوچك مسعود هاشم زاده

به گفته برادر كوچك مسعود هاشم زاده در گواهي فوت از طرف پزشكي قانوني نوشته شده است، اصابت گلوله به قلب و سوراخ كردن ريه، پارگي ريه و خونريزي داخلي و خارجي شديد.

ميلاد هاشم زاده در بخش ديگري از گفت و گو با اشاره به ايجاد محدوديت هايي براي خانواده هاشم زاده مي گويد: "بعد از روز ۳۱ خرداد كه مراسم تشييع انجام شده كه من نبودم، خانواده ما به خانه بستگان مي روند و ما هم آزاد شديم. روز يك تيرماه بود كه براي مراسم سوم مسعود آگهي زديم و به دنبال حجله و مراسم بوديم. به محض پخش اعلاميه مطلع شديم آمدند و اعلاميه را كندند. شب هم تماس گرفتند كه مي خواهيد مراسم برگزار كنيد. تا زماني كه علت فوت مسعود مشخص نشده حق برگزاري مراسم را نداريد."

روز بعد از اين تماس خانواده هاشم زاده براي يافتن علت عدم برگزاري مراسم مراجعه مي كنند اما به گفته ميلاد هاشم زاده توضيح خاصي به آنها داده نمي شود. آقاي هاشم زاده افزود: "آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد."

خانواده هاشم زاده با امضاي تعهدي اجازه پيدا مي كنند كه بدون برگزاري مراسم بر سر خاك بروند و تجمعي به هيچ عنوان شكل نگيرد.

خانواده هاشم زاده با خانواده سهراب اعرابي يكي ديگر از كشته شدگان حوادث اخير ملاقات داشتند. همچنين ميرحسين موسوي و تعدادي از اعضاي ستاد او براي دلجويي از خانواده هاشم زاده به ديدار آنها رفته اند. مادران صلح و مادران عزادار نيز با مادر مسعود هاشم زاده ديدار كردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفتار غیر انسانی با خانواده های دستگیر شدگان و لیست جدیدی از اسامی دستگیر شدگان

 

بنابه گزارشات رسیده از مقابل  دادگاه انقلاب و زندان اوین، خانواده های دستگیر شدگان اخیر برای اطلاع یافت از عزیزانشان و آزادی آنها مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب برای چندمین هفتۀ متوالی تجمع  کردند .

 امروز حدود 80 نفر از خانواده ها درمقابل دادگاه انقلاب به انتظار اعلام اسامي بازداشت شده ها بودند حدود ساعت 9:15 صبح 28 اسم كه همگي آقا بودند و نام هيچ خانمي در آن قيد نشده بود در صورتي كه هنوز تعدادي از خانم ها در بازداشت هستند از طرف دادگاه انقلاب براي گذاشتن كفالت اعلام شد .

مامورین سرکوبگر  در مقابل دادگاه انقلاب از تجمع خانواده ها در مقابل دادگاه جلوگيري مي كردند و با داد زدن سر خانواده ها آنها را از جلو دادگاه انقلاب دور مي كردند.

در بين بازداشت شده ها افرادي هستند كه براي بار دوم بعد از شروع اعتراضات دستگير شده اند.اين بازداشت شده ها بعد از گذاشتن كفالت براي آنها و آزاد شدن روز جمعه 26 تير نيروهاي گارد بدون دليل وارد منزل آنها شده اند و براي بار دوم آنها را بازداشت كرده اند.

در مقابل زندان اوين هم بيش از 100 نفر از خانواده ها تجمع كرده بودند .تعدادي از آنها حدود يك هفته است كه براي عزيزانشان كفالت گذاشته اند اما هنوز آزاد نشده اند و دائم آنها را از اوين به دادگاه انقلاب و از دادگاه انقلاب به اوين پاس مي دهند.

تمامي خانواده هايي كه به دادگاه انقلاب مراجعه كرده اند به آنها گفته شده پرونده دست قاضي حداد است و بايد با او صحبت كنيد اما به هيچ كس اجازه رفتن به پيش حداد و حتي تماس تلفني با دفتر او داده نمي شد.و خانواده ها هر روز از ساعت 8 صبح تا 15 سرگردان و بلاتكليف به انتظار مشخص شدن وضعيت فرزندانشان در داخل و بيرون دادگاه انقلاب  مي نشينند .در چند روز اخير هر روز تعداد كمي اسم كه از 30 اسم تجاوز نمي كند توسط دادگاه انقلاب براي گذاشتن كفالت اعلام مي شود و بقيه خانواده ها بايد همچنان چشم انتظار اعلام اسامي فرزندشان در روزهاي ديگر بمانند.

لیست اسامي تعداد دیگری از بازداشت شدگان اخیر جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد:

1- مسعود سرگل 14 ساله يك ماه پيش در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده

2- حميد رضا مسعودي 25 ساله مهندس عمران 18 تير نيروهاي گارد به داخل منزل يورش برده و او را بازداشت و به اوين منتقل كرده اند

3- نويد نصيرزاده 27 ساله و متاهل فوق ليسانس كشاورزي پنجشنبه 18 تيربا يورش نيروهاي گارد به داخل منزل بازداشت و به اوين منتقل شده

4- سيد مهدي شريفي 22 ساله سرباز پنجشنبه 18 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

5- سيد حسين نظامي 23 ساله 40 روز پيش تنها به دليل پوشيدن لباس مشكي بازداشت و به اوين منتقل شده

6- علي قاسمي 27 ساله ليسانس كامپيوتر پنجشنبه 18 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

7- كسري داور پناه 29 ساله ليسانس ادبيات جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

8- احمدرضا احساني 25 ساله ديپلم شنبه 30 خرداد در جمهوري بازداشت و به اوين منتقل شده

9- حامد نصيري 24 ساله فوق ديپلم جمعه 26 تير در خيابان قدس بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

10- سيد كاوه موسوي 26 ساله جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

11- سعيد سعادتي 17 ساله شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

12- سينا محرابي 28 ساله فوق ليسانس عمران شنبه 30 خرداد در خيابان آذربايجان بازداشت و به اوين منتقل شده

13- ايمان اسفندياري  18 ساله ديپلم جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

14- محمد جواد نوري 19 ساله دانشجوي عمران پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

15- مسعود افشار 24 ساله فوق ديپلم برق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

16- ناصر كوهي 30 ساله شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

17- دانيال اميري 21 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

18- نريمان سليماني فر 25 ساله ليسانس الكترونيك پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده

19- مجيد حامدي 23 ساله شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

20- حسن صادقي 26 ساله شنبه 30 خرداد در شادمان بازداشت و به اوين منتقل شده

21- عليرضا سعيدلو 19 ساله شنبه 30 خرداد در ستارخان بازداشت و به اوين منتقل شده

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،دستگیری ،شکنجه و ادامۀ یازداشت آنها بخصوص کودکان را محکم می کند و خواستار آزادی فوری آنها است.و همچنین از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار ارسال هیئتی برای بررسی وضعیت دستگیر شدگان اخیر در زندانهای این رژیم است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقیسه ای معروف به ناصرین دانشجوی زندانی را به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان محکوم کرد

 

بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین دانشجوی زندانی مهسا نادری محکوم به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان شد.این حکم  توسط  محمد مقیسه ای معروف به (ناصریان )  به وی ابلاغ شد.

دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،روز سه شنبه 23 تیر ماه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برده شد. رئیس شعبۀ 28 فردی بنام محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 می باشد .

حکم سنگین و غیر انسانی  1 سال زندان را به او ابلاغ کردند . در حالی است که او تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرده بود .

از طرفی دیگر وکیل دانشجوی زندانی با استدلهای حقوقی خود تمامی اتهامات را رد کردند. محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب ،هنگامی که دانشجوی زندانی برای ابلاغ حکم غیر انسانی در دادگاه حاضر شده بود با برخوردی وحشیانه و غیر انسانی شروع به تهدید او نمود و نهایتا حکم 1 سال زندان را به وی ابلاغ کرد.دانشجوی زندانی علیرغم ابلاغ حکم همچنان در بند مخوف 209 زندان اوین نگهداری می شود  

اتهاماتی که به دانشجوی زندانی توسط سر بازجویان وزارت اطلاعات سعید شیخان و علوی  نسبت داده شده است به قرار زیر می باشد: شرکت در مراسم خاوران،محاربه، تبلیغ علیه نظام است.

محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام که  باعث  جان باختن هزاران زندانی سیاسی شد شناسائی شده اند. علیرغم  خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات  آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها  در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند

لازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش  مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 153 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار داده اند.

همچنین اکثر خانم هایی که در اعتراضات اخیر  دستگیر شده اند در بند 209 زندان اوین بسر می برند آنها تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند.

 فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه و صدور احکام سنگین و غیر انسانی توسط مقیسه ای را محکوم می کند و از دبیر کل وکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت زنان زندانیان سیاسی که در شرایط غیر انسانی بسر می برند است.

 

 

 

 

 

محمد کامرانی؛ یکی دیگر از کشته‌شدگان درگیری‌های تهران

 

محمد کامرانی، جوان ۱۸ ساله ای که در اعتراضات روز ۱۸ تیر سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود، روز ۲۵ تیر در اثر جراحات وارده، که معلوم نیست در جریان درگیری ها و یا در زندان ایجاد شده، از دنیا رفت.

طبق آمارهای رسمی در درگیری های بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیش از بیست نفر کشته اند. اما بعضی از معترضین تعداد کشته شدگان را چند برابر این تعداد می دانند.

یکی از اعضای خانواده آقای کامرانی به بی بی سی فارسی گفت که او در درگیری های روز پنجشنبه ۱۸ تیر در حوالی میدان ولیعصر تهران بازداشت شده است. البته به گفته این عضو خانواده آقای کامرانی، او در حرکات اعتراضی شرکت نداشته و صرفا در حال عبور از خیابان بوده است.

بنا بر گزارش های رسیده از ایران و اظهارات این عضو خانوده محمد کامرانی، او پس از دستگیری به همراه تعداد دیگری از بازداشت شدگان به بازداشتگاهی در کهریزک منتقل شده است.

بعد از چند روز فهرستی از سوی مسئولان زندان اوین از بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به زندان اوین منتشر شد که نام محمد کامرانی هم در میان آنها وجود داشت.

با پیگیری های خانواده آقای کامرانی به آنها اطلاع دادند که روز چهارشنبه ۲۴ تیر، او از زندان آزاد خواهد شد و هنگامی که خانواده برای تحویل گرفتن او به زندان مراجعه کردند، به آنها گفته شد که به دلیل جراحاتی که به او وارد شده، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.

این عضو خانواده آقای کامرانی که خود در بیمارستان لقمان حاضر شده می گوید که در بیمارستان با پیکر نیمه جان محمد کامرانی روبرو شده است. خانواده آقای کامرانی با اصرار و تحت حفاظت ماموران، او را به بیمارستان مهر منتقل می کنند، اما بعد از چند ساعت و علی رغم تلاش پزشکان بیمارستان مهر، محمد کامرانی ۱۸ ساله از دنیا می رود.
پیکر محمد کامرانی، صبح روز شنبه در بهشت زهرای تهران دفن شده است.

پیش از محمد کامرانی نام چند تن دیگر از کشته شدگان این وقایع از جمله ندا آقا سلطان، دانشجوی ۲۷ ساله، سهراب اعرابی، جوان ۱۹ ساله، و یعقوب بروایه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، در رسانه ها مطرح شده بود.

 

 

 

 

 

 

رويتر: خامنه ای قادر به مهار اوضاع نيست

 

undefined

 

خبرگزارى رويتر در گزارشی نوشت، جنگ قدرت پس از انتخابات ریاست جمهوری در ايران پايه هاى جمهورى اسلامى را به لرزه در آورده است.

نشانه ای از اينكه خامنه اى بتواند مردم خشمگین را آرام كند يا بتواند دو باره اعتماد سياستمداران و روحانیونی كه از او رانده شده اند را ‌بدست بياورد، ديده نمى شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

نیم تنه ندا آق سلطان ساخته خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان فرانسیسکو

 

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی شمار دیگری از دستگیرشدگان روزهای اخیر

 

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از تهران ، در اعتراضات روز گذشته در تهران تعدادی زیادی دستگیر و به بازداشتگاهها ی مختلف منتقل شدند.

روز گذشته 30 تیر ماه اعتراضاتی در نقاط مختلف تهران روی داد که عمده اعتراضات در میدان7 تیر و خیابانهای منتهی به آن بوده همچنین نقاط مرکزی تهران محل اعتراضات مردم بود.

در درگیریهای قیام مردم تهران، در خیابانها تعدادی که با باتون مورد ضرب وشتم قرار گرفته بودند زخمی شدند که در بین آنها تعدادی از دختران و زنان جوان دیده می شد. نیروهای سرکوبگر همچنین تعدادی را دستگیر و به بازداشتگاههای کهریزک (اردوگاه) مرگ،کلانتری 148 ،ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران منتقل کردند. بنابه گفتۀ تعدادی از دستگیر شدگان که اخیرا آزادی شده اند ،احمدرضا رادان، جانشین فرمانده‌ی نیروی انتظامی همراه با تعدادی از افرادش در اردوگاه مرگ کهریزک حاضر می شود و شخصا دستگیر شدگان را مورد شکنجه قرار میدهد.کهریزک از مخوفترین شکنجه گاههای موجود می باشد و تا به حال تعداد در آنجا زیر شکنجه جان باختند.
تعدادي از افراد كه ديروز بازداشت شده اند به كهريزك و كلانتري 148 انتقال داده شده اند تعدادي از دستگير شده ها ديشب با خانواده هاي خود تماس گرفته اند و محل نگهداري خود را گفته اند اما از محل نگهداري عده اي از دستگير شدگان هنوز خبري نيست.

اسامی تعدادی از دستگیر شدگان اخیر جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم منتشر می گردد.

1- كاوه شيخي 23 ساله فوق ديپلم عمران پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و بعد از انتقال به كهريزك به بند 240 اوين منتقل شده.برای بار دوم دستگیر شد. روز جمعه 26 تیربه منزلشان یورش بردند و دستگیر شد.

2- سجاد عبدي 21 ساله دانشجوي كامپيوتر جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده

3- حميد تاك 26 ساله دانشجوي فوق ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در خيابان سينا بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

4-نازي كلانتري 27 ساله ليسانس حقوق پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

5- ابراهيم قنبري 54 ساله بازنشسته پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

6- سهيل قهرماني 24 ساله جمعه 26 تير بازداشت و زمان تماس با خانواده به كهريزك منتقل شده اما اكنون مكان نگهداري وي نامشخص

7- رضا گودرزي 28 ساله سه شنبه 30 تير در هفت تير بازداشت و به آگاهي 148 انقلاب منتقل شده

8- سيد مهدي مير كريمي 30 ساله كارمند شهرداري شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

9- شهاب نظري 19 ساله ديپلم شنبه 30 خرداد در مقابل دانشگاه صنعتي شريف توسط نيروهاي گارد با ضربات باتوم مجروح و سپس بازداشت و به اوين منتقل شده خانواده وي از سلامتي او همچنان بي خبر هستند.

10- رحيم هاشم پور 28 ساله ليسانس نرم افزار سه شنبه 30 تير در كريم خان بدون دليل بازداشت و به كلانتري 148 منتقل شده

11- مسعود مرداني 27 ساله ديپلم نقشه كشي جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

12- هادي يزداني 21 ساله دانشجوي مكانيك جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

13- امير جوادي 27 ساله فوق ديپلم عمران يكشنبه 24 خرداد در فاطمي بازداشت و به اوين منتقل شده

14- پويان محمدي 20 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده

15- زهرا باقري 24 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

16- پيمان حسيني 27 ساله ديپلم شغل آزاد چهارشنبه 3 تير در فردوسي بازداشت و به كهريزك منتقل شده و سپس به اوين منتقل شده

17- علي نوذري 31 ساله ليسانس حسابداري و كارمند شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

18- احمد علي سراجي 18 ساله جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

19- امين صابر 22 ساله ليسانس كشاورزي پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

20- امير حسني 25 ساله فوق ديپلم عمران پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده

21- بيژن جليلي 22 ساله سه شنبه 30 تير در هفت تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص

محسن جهانگير 29 ساله پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده

22- بابك دستجردي 28 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد هنگام سر دادن شعار الله اكبر در پشت بام ، نيروهاي لباس شخصي به منزل آنها يورش برده و او را بازداشت كرده اند.

نیروهای سرکوبگر گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج، لباس شخصیهای که بصورت گسترده در خیابانها مسقر شده بودند و یک حکومت نظامی اعلام نشده ای را برپا کرده بودند. بسوی مردم یورش می بردند و آنها را آماج باتونهای خود قرار میدادند. نیروهای سرکوبگر فوق تحت امر علی خامنه ای ولی فقیه رژیم هستند و به دستور مسقیم او عمل می کنند.علی خامنه ای روز 29 خرداد دستور سرکوب خونین مردم ایران را صادر کرد که تا به حال منجر به جان باختن و زخمی شدن و دستگیری هزاران نفر شده است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش وحشیانه به مردم و مورد ضرب وشتم قرار دادن و دستگیری تعداد زیادی از قیام کنندگان را محکوم می کند.

از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات فوری برای نجات جان و آزادی دستگیر شدگان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعتصاب غذای یکی از زندانیان در اعتراض به شرایط غیر انسانی حاکم

 

 

بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اردبیل ،بابک دادبخش در اعتراض به فشارهای و اذیت وآزارها ، جدا کردن از سایر زندانیان سیاسی و ادامه بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد.

در روزهای اخیر فشارها و اذیت وآزارها علیه زندانیان سیاسی در زندان اردبیل شدت یافته است. در اقدامی غیر انسانی زندانیان سیاسی را از هم تفکیک و آنها را به بندها مختلف منتقل کردند.

همچنین دستور انتقال آقای بابک دادبخش را به سلولهای انفرادی داده شده است.ملاقاتها و ارتباطات آنها را با خانواده هایشان محدود شده است و از این طریق سعی دارند که فشارها بر زندانیان و خانواده ها افزایش دهند.

از طرفی دیگر تا به حال بارها دادستان کل کشور با ارسال نامه هایی به دادستانی اردبیل،ئیس دادگستری و حسن زاده رئیس دادگاه انقلاب که در آن از آنها خواسته شده محکومیت وی شکسته و او را آزاد نمایند. حسن زاده  رئیس دادگاه انقلاب اردبیل از رسیدگی مجددو آزادی او خوداری می کند و به آقای دادبخش می گویید :از نظر من شخصی نیستی که بشه آزادت کرد و باید حتما در زندان باقی بماند. حسن زاده نه تنها دستور آزادی او را صادر نمی کند بلکه دستور انتقال احتمالی وی به سلولهای انفرادی را صادر کرده است.

آقای دادبخش در اعتراض به شرایط فوق که راهی را بجزء اعتصاب غذا برای او باقی نگذاشته است تا نسبت به ظلمی که توسط این رژیم بر او رواداشته شده است را ابراز داردو جهانیان را آن  آگاه سازد. از روز سه شنبه 30 تیر ماه در زندان اردبیل اقدام به اعتصاب غذا نمود.

از شیوه های شناخته شده بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی های دادگاه انقلاب است که تمامی راه ها و حقوق اولیه زندانی را سلب می کنند و آنها را در شرایطی قرار می دهند که به سوی اعتصاب غذا روی آورند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تحت فشارهای غیر انسانی قرار دادن زندانیان و سوق دادن آنها بسوی اعتصاب غذا را محکوم می کند و از سازمانهای حقوق بشری خواستار مداخله برای پایان دادن به اذیت وآزار و سلب حقوق اولیه زندانیان در ایران است.  

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

01 مرداد 1388 برابر با 23 ژولای 2009

 گزارش فوق  به سازمانهای زیر ارسال  گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

سازمان دیدبان حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استمرار و گسترش اعتراضات شبانۀ مردم تهران

 

بنابه گزارشات رسیده از نقاط مختلف شهر تهران ، مردم تهران بر فراز بام منازل ،در کوچه ها و خیابانهای فرعی مناطق مختلف اقدام به سر دادن بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور نمودند.

از ساعت 22:00 اعتراضات شبانه مردم تهران با سر دادن شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور بر بالای بام منازل ،کوچه ها و خیابانهای فرعی آغاز و تا ساعت 22:35 ادامه یافت.

امشب مردم تهران در مناطقی مانند  صادقيه ، فرحزاد ،شهرك غرب ، اكباتان ، ‌اقدسيه ،‌آزادي ، شريعتي، ويلا ، پونك ،‌تهران پارس و سایر مناطق بر پشت بام ها و كوچه ها و خيابان هاي فرعي شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور را سر دادند.

زماني كه مردم بر پشت بام ها و كوچه ها شعار اعتراضي خود را فرياد مي زدند مردمي كه از كوچه ها و خيابان ها عبور مي كردند نيز به وجد مي آمدند  و با سر دادن شعار و بوق زدن با آنها همراهي مي كردند.

 شدت اعتراضات در مناطقی مانند  تهران پارس ،‌شهرك غرب ،‌پونك بيشتر از جاهای  ديگر بود.

 نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه پاسداران که در بسیج محلات و مساجد مستقر بودند بر بام منازل بودند و با دوربینهای  دید در شب نا امیدانه مردم را نظاره می کردند و از این طریق سعی در ایجاد رعب و وحشت بودند . ولی وقتی مردم متوجه حضور آنها می شدند شعارهای مرگ بر دیکتاتور شدت بیشتری پیدا می کرد.

 

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

01 مرداد 1388 برابر با 23ژولای 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازداشت دو دانشجوی دیگر دانشکده نفت اهواز

 

خبرنامه امیرکبیر: پس از گذشت دو هفته از آزادی دانشجویان بازداشت شده ی دانشگاه نفت، بعد از ظهر روز گذشته (چهارشنبه) دو دانشجوی دیگر این دانشگاه به نام های سعید شجاعی زاده و خسرو موسی وند بازداشت شدند. 

شجاعی زاده و موسی وند از اعضای انجمن اسلامی  دانشگاه نفت می باشند که توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل گشته اند.

اخبار رسیده حاکی از این است که تعدادی از نیروهای لباس شخصی، با مراجعه به خانه ی موسی وند و با در دست داشتن حکم قضایی، خانواده ی او را تهدید کرده بودند که در صورت عدم تحویل خسرو، پدرش را بازداشت خواهند کرد.

شایان ذکر است که دانشجویان دانشکده نفت اهواز در روزهای بعد از انتخابات با برگزاری تجمعات و تحصن هایی در دانشگاه اعتراض خود را به نتیجه ی انتخابات اعلام کردند که پس از آن در روزهای 6 و 11 تیر ماه هفت نفر از فعالین انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه توسط نیروهای سپاه بازداشت شدند که هم اکنون به قید ضمانت آزاد هستند.

 

دستگيری دراويش به دلیل خاکسپاری یکی از آنان در آرامگاه خصوصی

 

 

روزنامه اعتماد: پنج تن از دراويش گنابادي بازداشت شدند.

عباس زارع حقيقي متصدي دفتر توليت مزار سلطاني بيدخت به همراه هاجر طاهري، علي و حميد پاياب و عزيز الله صفري پنج نفري هستند که به دستور دادستان گناباد بازداشت شدند.

اين افراد به دليل خاکسپاري يکي از دراويش در آرامگاه خصوصي دراويش گنابادي که به حکم دادستاني اجازه دفن در آن را نداشتند، دستگير شده اند.

 

 

 

احضار يازده دانشجوی دانشگاه بوعلی همدان به كميته انضباطی

 

 

ادوارنیوز : 11 دانشجوي دانشگاه همدان به كميته انضباطي احضار شده اند. احضار اين دانشجويان در حالي است كه 5 تن از ايشان در پي حوادث بعد از انتخابات توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده و متعاقب آزادي به كميته انضباطي احضار شده اند. اسامي احضار شدگان بدين شرح است:

سياوش حاتم، رضا جعفريان، پوريا شريفيان، حجت بختياري، مهدي مسافر، كيانوش رضاييفريد زندي علي رضايي مصطفي مهدي زاده وحيد اميري مهدي حكيمي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قتل دستگیرشدگان در زیر شکنجه گماشتگان استبداد

 جعفر پویه

قتل و کشتار دستگیر شدگان و زندانیان سیاسی در زیر شکنجه هر روز قربانی جدیدی را تحویل مردم می دهد. بازجویان وزارت ددمنش اطلاعات و گماشتگان حلقه به گوش ولی فقیه در تشکلهای بی نام و نشان اطلاعاتی، برای وادار کردن دستگیرشدگان به اعترافاتی که سناریوی از قبل طراحی شده دارو دسته ولی فقیه را واقعی جلوه دهد، زندانیان را به شدت شکنجه می کنند تا جایی که منتهی به مرگ بعضی از آنها شده است. خبر تحویل جسد جوان دستگیر شده محمد کامرانی به خانواده او یکی از مواردی است که به خبرگزاریها راه یافته است.

بنابه گفته خانواده و بستگان این جانباخته راه آزادی، او در روز 18 تیر توسط شکارچیان وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی در حوالی میدان ولی عصر تهران ربوده شده و به بازداشتگاه کهریزک برده شده و پس از چند روز به همراه گروه دیگری از بازداشت شدگان به زندان اوین منتقل می شود. خانواده محمد کرمی پس از اطلاع از محل نگهداری او به زندان اوین مراجعه می کنند اما مامور زندان اوین به آنها می گوید که پیکر جوان شان به بیمارستان لقمان منتقل و بستری شده است. این خانواده وقتی با پیکر نیمه جان فرزندشان روبرو می شوند که در وضعیت بسیار بدی قرار داشته است. آنها تلاش می کنند تا با انتقال پیکر محمد به بیمارستان مهر او را از مرگ برهانند اما تلاشهای کادر پزشکی بی نتیجه می ماند و محمد کرمی به خیل شهدای خلق می پیوندد.

این تنها یکی از بیشمار قتل و جنایت بازجویان و گماشتگان ددمنش رژیم ولی فقیه در زیر شکنجه است؛ امری که در سالهای گذشته به کرات اتفاق افتاده است. گورستانهای سراسر کشور پیکرهای جوانان بسیاری را در دل خود دارند که به دلیل ایستادگی و استواری در برابر عمله استبداد و دفاع از شرف و حیثیت انسانی خود زیر شکنجه به قتل رسیده اند.

بنا به اخبار مختلف، رژیم ددمنش بیش از 4000 نفر را همزمان با قیام حق طلبانه مردم به اسارت گرفته و در بازداشتگاه های بی نام و نشان تحت شکنجه و بدرفتاری قرار داده است. این به جز تعداد پرشمار فعالان سیاسی و اجتماعی و روزنامه و وبلاگ نویسان، وکلای دادگستری و ... زندانی است.

رژیم آدمکش و پابه گور ولی فقیه برای برون رفت از وضعیت موجود دست به هرکاری می زند تا خود را از حلقه به شدت تنگ شده مردم بر گرد خویش برهاند. اما مردم آزادیخواه و حق طلب عزم خود را جزم کرده اند تا برای همیشه بساط رژیم بی وجدانها و آدمکشها را بروبند. شهدای این جنبش نشان حقانیت آن و استواری و حتی یک گام به عقب برنداشتن در برابر استبداد توسط فعالان آن است. هر حیله و فریب رژیم دجالان برای انحراف این جنبش حتا با اعترافات تلویزیونی که تحت شکنجه گرفته می شود هرگز کارساز نخواهد بود و اندک خللی در عزم مردم برای رسیدن به آزادی به وجود نخواهد آورد.
با همبستگی خود و اراده ای خلل ناپذیر برای ادامه راه، همه روزنه های فرار را بر رژیم شکنجه گران و آدمکشان ببندیم و حیله و طرح و پروژه های ننگین آنها برای بدنام کردن جنبش را بی خاصیت کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد مصطفایی: زنی در آستانه سنگسار در تبریز

 

وبلاگ دفاع از بی دفاع

محمد مصطفایی (وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر)

جمعه دوم مرداد 1388

سکینه محمدی مدت چهار سال است که در زندان مرکزی تبریز به سر می برد او سالها با همسرش اختلاف داشته و به دلایلی از جمله فقر مالی و عدم توجه همسر به خواسته هایش با مردی ارتباط برقرار کرده و پس از مدتی با بر ملا شدن موضوع محاکمه می گردد. در تاریخ 25/2/1385 در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو در استان آذربایجان شرقی طی دادنامه شماره 27/2/85 -114 نامبرده را به اتهام داشتن رابطه نامشروع با آقایان ناصر و سید علی به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. حکم صادره، پس از قطعیت به اجرای احکام ارسال و مجازات مقرر در دادنامه، اجرا می شود.

در تاریخ 19/6/1385 در حالی که دادنامه صادره فوق الذکر اعتبار امر مختومه یافته بود، شعبه ششم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی، مجددآ در حالیکه به پرونده قتل عمد مرحوم ابراهیم قادرزاده رسیدگی می نمود اتهام زنای محصنه را نیز منتسب به سکینه دانسته و بدون آنکه ادله اثبات دعوی پیرامون این اتهام بر مجرمیت وی طبق ماده 83 به بعد قانون مجازات اسلامی کفایت نماید.

با وجود انکار سکینه بر ارتکاب جرم زنای محصنه در آخرین جلسه دادرسی و دفاع خود مبنی بر اینکه تمام مطالب در جلسات قبلی بازپرسی را به دروغ عنوان نموده و خواسته است پای علی دیگر متهم پرونده به دادرسی کشیده شود.

گفته که با افراد زیادی زنا کرده است. دادگاه صرفآ با استناد به علم قاضی، بدون آنکه جهات آن مشخص باشد و دادنامه صادره مستند و مستدل باشد حکم به سنگسار سکینه محمدی صادر می نماید.

undefined

 

بر اساس اصول اولیه دادرسی و همچنین نظر اقلیت قضات در پرونده این محکوم به سنگسار:-خانم سکینه محمدی طبق دادنامه شماره27/2/85-114 در شعبه 101 جزائی اسکو به اتهام داشتن رابطه نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم گردیده است و تا هنگامی که حکم صادره نقض نشود نمی توان مجددآ خانم محمدی را تحت تعقیب قرار داد و به عبارت دیگر نمی توان یک نفر را به خاطر یک جرم یک بار تعقیب و در صورت اثبات مجددآ تحت تعقیب قرار داد و تعقیب متهم در این پرونده توجیه قانونی ندارد.

دو نفر از مستشاران این شعبه به نامهای آقایان کاظمی و حمدالهی عقیده به برائت موکل داشته و صراحتآ اعلام می دارند که:« در پرونده متهم نسبت به جرم زنای محصنه هیچ دلیل اثباتی شرعی و قانونی وجود ندارد و قرائن و شواهد موجود در پرونده هم طرق متعارف تحصیل علم نیستند.»

در مورد موضوع پرونده سکینه ابهام و شبهات بسیاری در پرونده وجود دارد مهمتر اینکه دو نفر از پنج قاضی دادگاه کیفری استان عقیده بر بی گناهی سکینه دارند. متاسفانه پس از اعتراض سکینه به دادنامه مخدوش صادره، این حکم در تاریخ 6/3/1386 توسط شعبه 39 دیوانعالی کشور در پرونده کلاسه 8/456-39 تحت شماره دادنامه 206/39 در سه خط تایید و قضات این شعبه اعلام می دارندکه:

« محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن، نظر به اینکه حصول علم قضات محترم از طرق متعارف بوده که در پرونده مندرج است و ایراد موثری از سوی تجدید نظر خواه به عمل نیامده که سبب نقض و گسیختگی رای تجدید نظر خواسته را فراهم آورد، دادنامه عینآ تایید و ابرام می شود.»

تاکنون دو بار درخواست عفو و بخشودگی سکینه به کمیسیون عفو و بخشودگی ارسال شده و اعضای کمیسیون درخواست سکینه را مردود اعلام نموده اند. در حال حاضر پرونده ایشان در اجرای احکام دادگستری تبریز بوده و هر لحظه امکان دارد حکم سنگسار به مرحله اجرا در آمده و جان وی از بدن با ضربات سنگ و به ناحق گرفته شود. اخیرا با پذیرش وکالت سکینه نامه ای خطاب به آقای شاهرودی نوشته و درخواست نمودم یکی از دو طریق ذیل در این پرونده اعمال گردد.

اول آنکه- طبق نظر اقلیت با بررسی مجدد پرونده حکم به برائت سکینه محمدی صادر گردد.

دوم آنکه- با پیشنهاد عفو، مجازات سنگسار سکینه به شلاق تبدیل گردد .

چرا که بر فرض اثبات جرایمی که مجازات آنها مرگ است مجرمین، بیمارانی هستند که نیاز به مداوا دارند و حذف آنان از صحنه روزگار ریشه های جرم را نمی خشکاند. و اعمال اینگونه مجازاتها نه تنها مرعوب کننده و پیش گیرنده از وقوع جرم نیست بلکه باعث گسترش خشونت در جامعه می گردد لذا اصلح آن است که لااقل مجازات این دست از مجرمین با راهکارهایی که قانونگذار پیش پای مسئولین گداره است به مجازاتهایی تبدیل شود که مجرم بتواند به جامعه بازگشته و جبران مافات نماید.

در حال حاضر پرونده سکینه محمدی در اجرای احکام تبریز بوده و امکان دارد به زودی سنگسار شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روایت یک شاهد از چگونگی شهادت مسعود هاشم زاده

 

"در پائین شادمان تعداد زیادی نیروهای انتظامی در مقابل مردم بودند و درگیری هایی وجود داشت. در کوچه های اطراف هم تعدادی از نیروهای مختلف با لباس پلنگی، سبز و بعضاً شخصی استقرار داشتند.

من همانجا با مسعود آشنا شدم و یک ساعتی بود که با هم بودیم. از شادمان وارد مستعانیه شدیم و به طرف خیابان زنجان می رفتیم. پنج- شش نفر بودیم. مسعود در وسط خیابان راه می رفت و من کمی جلو تر و در کنار بودم. چند نفر از نیروها که با لباس سرتاسر سبز تیره در میانۀ کوچه با فاصلۀ حدوداً صد متر از ما ایستاده بودند. آنها اسلحه داشتند. یکی از آنها اسلحه را رو به زمین گرفت و شلیک کرد. مسعود فریاد زد مشقیه نترسید.

بلافاصله پس از این سخن بود که یکی از آن نیروها که قد کمی کوتاه داشت و کمی هم چاق بود زانوانش را خم کرد و با اسلحه اش که شاید کلاشینکف قنداق تا شو بود به سمت مسعود نشانه رفت و شلیک کرد.

مسعود به پشت به زمین افتاد. یکی دیگر از سربازان به سمت کسی که شلیک کرده بود رفت به پشت او زد و با اشاره به مسعود با حرکت دست گفت چکار کردی؟ و بعد همگی با عجله وارد کوچه ای که از مستعانیه به سمت پائین می رفت شدند. من به سرعت بالای سر مسعود رفتم و با کمک افرادی او را به سوی درمانگاه بردیم. عده ای از مردم فیلم می گرفتند. من بین راه شاید پس از کمتر از دو دقیقه دیدم چشمهای مسعود بالا رفت و بدنش سنگین شد. احساس کردم تمام کرد. درمانگاه نزدیک بود. وقتی رسیدیم و پزشک آمد دیگر مسعود زنده نبود."

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گزارش تکان‌دهنده‌ای از وضعیت بازداشت‌شدگان وقایع اخیر


 

علی‌رغم اظهارات مقامات قضایی و رئیس پلیس تهران مبنی بر آزادی اکثر بازداشت ‌شدگان پس از انتخابات 22 خرداد، خانواده‌های بسیاری از زندانیان پس از روزها و هفته‌ها سرگردانی بین دادگاه انقلاب و زندان اوین هیچ‌گونه خبری از عزیزانشان ندارند. از سوی دیگر، طی روزهای گذشته گروهی از کسانی که با قرار کفالت یا وثیقه آزاد شده بودند مجددا بازداشت شده‌اند.

به گزارش «روزآنلاین»، ماموران نظامی شبانه به منازل این افراد یورش برده و آنان را از رختخواب بیرون کشیده و با خود برده‌اند. آنان در پاسخ به اعتراض خانواده‌ها فقط گفته‌اند که این بازداشت‌ها برای تکمیل پرونده صورت می‌گیرد.

سرگردانی خانواده‌ها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین

به گزارش خبرنگار روز، خانواده‌های بازداشت‌شدگان اخیر که یا در تجمعات مسالمت آمیز مردمی و یا در یورش لباس‌شخصی‌ها به منازلشان بازداشت شده‌اند هر روز از ساعت ۷ الی ۱۱ شب در مقابل زندان اوین تجمع می‌کنند تا شاید خبری از عزیزانشان دریافت کنند. این خانواده‌ها بارها مورد هتاکی و توهین مسولان قرار می‌گیرند اما همچنان در مقابل زندان اوین می‌نشینند تا شاید عزیزانشان جزو آزادشده‌ها باشد و یا خبری هر چند کوتاه کسب کنند و نام فرزندانشان را در لیست زندان ببینند.

هر روز لیستی از بازداشت‌شدگان بر دیوار دادگاه انقلاب و لیستی دیگر بر دیوار زندان اوین چسبانده می‌شود و هر روز از صبح تا پایان ساعت اداری خانواده‌ها در مقابل دادگاه انقلاب تجمع می‌کنند و از مسولان این دادگاه خواستار روشن شدن وضعیت فرزندانشان می‌شوند.

بازداشت‌شدگانی که مفقود شده‌اند

برخی از این خانواده‌ها خبر از تماس کوتاه تلفنی عزیزان دربندشان می‌دهند و می‌گویند برای روشن شدن وضعیت آنها هر روز به دادگاه انقلاب مراجعه می‌کنند. اما در این میان خانواده‌های بسیاری هستند که هنوز هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزان خود ندارند و نام آنان نه در لیست‌های زندان اوین و دادگاه انقلاب است و نه مسولان امر پاسخی به آنها می‌دهند. مادر یکی از زندانیان به «روز» می‌گوید: از 25 خرداد هیچ اطلاعی از وضعیت پسرم ندارم و هیچ کسی جواب نمی‌دهد و مسولیت نمی‌پذیرد. این مادر که به شدت نگران پسر 22 ساله‌اش است، گریه امانش نمی‌دهد و در میان گریه می‌گوید: پسر من می‌خواست رای خود را پس بگیرد اما من اکنون حتی نمی‌دانم او کجاست و کجا برده‌اند و چه اتفاقی برای او افتاده است.

این مادر با گله از برخورد مسولان می‌افزاید:

تهدید می‌کنند که اگر سرو صدا کنید بازداشتتان می‌کنیم و این روزها بارها توهین کرده و با خشونت ما را راهی خانه‌هایمان کرده‌اند، در حالی‌که من فقط می‌خواهم از پسرم خبری بگیرم.

مادر این پسر مفقود شده با بیان اینکه از آقای موسوی می خواهیم پی گیر وضعیت فرزندان ما باشند از خبرنگار روز آدرس ستاد میرحسین موسوی را می خواهد و ما شماره تلفن ستاد پی گیری بازداشت شدگان را که از سوی موسوی و کروبی تشکیل شده در اختیار او قرار می‌دهیم.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی کمیته مشترکی برای پی‌گیری وضعیت بازداشت‌شدگان و مفقودشدگان تشکیل داده و از مردم خواسته‌اند که به این کمیته مراجعه کنند. این کمیته به گفته علیرضا بهشتی روز دوشنبه تشكیل جلسه داده و قرار شده در خصوص تشكیل یك بانك اطلاعاتی از بازداشتی‌ها و كشته‌شدگان بعد از انتخابات اقدام شود.

همچنین مرتضی الویری که مسول رایزنی این کمیته با مسولان قضا معرفی شده گفته است: مقرر شده تا در ملاقات با مقامات هرچه سریع‌تر وضعت بازداشت‌شدگان و مفقودشدگان روشن شود و خانواده‌های آنها از نگرانی رهایی یابند. بر اساس گزارش سایت اعتماد ملی تا روز چهارشنبه هفته گذشته 130 نفر به این کمیته مراجعه کرده بودند که 46 نفر وابستگان مفقودینی بوده‌اند که کسی اطلاعی از آنان ندارد.

زندانیان زیر 18 سال

از سوی دیگر در حالی که ادعا می‌شود تمام بازداشت‌شده‌های زیر 18 سال آزاد شده‌اند، اما مشاهدات خبرنگاران روز خلاف آن را ثابت می‌کند. بر اساس این مشاهدات خانواده‌هایی که برای پی‌گیری به دادگاه انقلاب می‌آیند عنوان می‌کنند که دختران و پسران 17 یا 16 ساله آنها بازداشت هستند.

پدر یکی از بازداشت‌شدگان می‌گوید که از وضعیت دختر 17 ساله‌اش هیچ اطلاعی ندارد. او که از عدم پاسخگویی مسولان به شدت عصبانی است به روز می‌گوید:

دختر من به همراه دوستانش در بهارستان بوده که به اتفاق یکی از دوستانش بازداشت شده است.

وی می‌افزاید: چند تن از دوستان دخترم شاهد بازداشت او و دوستش بوده‌اند اما نام او نه در لیست زندان اوین است نه در لیستی که اینجا به دیوار چسبانده‌اند و کسی هم پاسخی نمی‌دهد.

این پدر که همچون سایر خانواده‌های بازداشت‌شدگان از عنوان کردن و انتشار نام خود وحشت دارد و می‌ترسد وضعیت دخترش بدتر شود می‌گوید: هفته گذشته پلیس تهران اعلام کرد که برای پی‌گیری فرزندانمان به پلیس امنیت نیروی انتظامی مراجعه کنیم.

ما نیز رفتیم مشخصات دخترم را گرفتند و شماره تلفنی داده و گفتند پی‌گیری می‌کنیم. اما بعد از آن نه به تلفن پاسخ می‌دهند و نه دیگر به آنجا راهمان می‌دهند.

معاون پلیس امنیت نیروی انتظامی 24 تیرماه خبر از آمادگی نیروی انتظامی برای دادن اطلاعات درباره سرنوشت افراد بازداشت شده در حوادث اخیر به خانواده های آنان داده و از خانواده ها خواسته بود که برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندان خود به پلیس امنیت نیروی انتظامی تهران بزرگ مراجعه کنند.

او همچنین درباره افرادی که اموال آنها توسط پرسنل ناجا تخریب شده است گفته بود که بازرسی ناجا با بررسی شکایات با متخلفان برخورد می‌کند. امری که هیچ وقت تحقق نیافت و با وجود اینکه فیلم‌ها و عکس‌های منتشر شده به خوبی نشان از تخریب خودروها و اموال مردم توسط پگان ضد شورش دارد، اما خانواده‌هایی که برای گرفتن خسارت به مراکز بیمه مراجعه کرده بودند با این جمله مواجه شدند که دستور داده شده به اغتشاشگران خسارت نپردازیم. اعتراض و پی‌گیری این خانواده‌ها تاکنون نتیجه‌ای نداشته است.

انتقال 60 نفر به بند عمومی

روز دوشنبه در دادگاه انقلاب به خانواده‌ها اطلاع داده اند که 60 تن از بازداشت‌شدگان به بندهای عمومی منتقل شده‌اند. این قضیه با اعتراض شدید خانواده‌ها مواجه شده است. آنان می‌گویند فرزندان ما هیچ جرمی مرتکب نشده‌اند و نباید در کنار مجرمان حرفه‌ای قرار بگیرند. این 60 نفر و همچنین بازداشت‌شده‌های دو روز بعد از انتخابات با وجود اتمام بازجویی‌ها همچنان در زندان به سر می‌برند.

ضرب و شتم شدید بازداشت‌شدگان

نحوه برخورد با بازداشت‌شدگان نگرانی بزرگی را نه تنها در خانواده‌های آنان بلکه در سطح افکار عمومی برانگیخته است. اکثر آزادشدگان عنوان کرده‌اند که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند و با باتوم و شوک الکتریکی آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند. برخی از این بازداشت‌شدگان هنگام آزادی آثار این برخوردها را در خود دارند. آنان مورد شکنجه قرار می‌گیرند تا اعتراف کنند از ستاد میرحسین موسوی و یا از خارج از کشور خط گرفته‌اند تا اغتشاش ایجاد کنند. یکی از این آزاد شدگان به رادیو فردا گفته است: در بازداشتگاه شاپور داخل آفتاب داغ، روی آسفالت، جوانان زخمی راکه در حین تجمع بازداشت شده بودند با بدن‌هایی کاملا زخمی و خونین و برهنه روی آسفالت داغ خوابانده بودند. آن‌ها به شدت کتک خورده بودند.

برای یک لیوان آب التماس می‌کردند. شیر آب در فاصله ده متری بازداشت شدگان بود. اما اجازه نمی‌دادند احدی قطره‌ای آب بنوشد. اجازه نمی‌دادند نیازهای اولیه اشان را برطرف کنند. به گفته وی آن‌هایی را که با بدن زخمی ناشی از سوختگی درد می‌کشیدند روی آسفالت داغ می‌خواباندند.

جوانکی قسم می‌خورد که بسیجی‌های هم‌محل خودم مرا برداشتند و انداختند توی آتش. این بود که این نوجوان از آرنج تا مچ دستش پوست نداشت. این فرد را با آن وضعیت خوابانده بودند روی آسفالت داغ. کسانی می‌آمدند بین جمعیت و می‌گفتند که دستهایتان را پشت گردنتان بگیرید و به حالت کلاغ پر بایستید. شاید تحمل این شکل ایستادن برای یک ساعت سخت نبود، اما مجسم کنید کسی مجبور باشد هشت ساعت به این شکل و شمایل بایستد. ناگهان می‌دیدی یک نفر می‌آمد و با لگد می‌رفت توی صورت هر کسی که دلش می‌خواست و میلش می‌کشید، به میرحسین موسوی فحش می‌دادند و...

تجاوز به بازداشت‌شدگان

از سوی دیگر و در حالی که تاکنون اخبار کمتری از وضعیت بازداشت‌شدگان در شهرستان‌ها منتشر شده، روزنامه «گاردین» نوشته در جریان تظاهرات شیراز چند جوانی که دستگیر شده‌اند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.

بر اساس این گزارش پزشک یکی از این جوانانی که مورد تجاوز قرار گرفته گفته است: فقط چهار دندانش سالم باقی مانده است و رکتوم او در اثر تجاوز پاره شده است و مجبور می‌شوند او را با کارت بیمه شخص دیگری به بیمارستان ببرند.

روزنامه «گاردین» به نقل از این جوان نوشته است «او را دوشنبه بعد از انتخابات وقتی که با چند جوان دیگر مانع حمله مامورین به معترضان می‌شد دستگیر می‌کنند. تمام آن روز او را در ماشین نگاه می‌دارند، بعد به یک سلول انفرادی می‌برند و در آنجا او را از سقف آویزان کرده و مرتبا می‌زنند. بعد او را به اتاقی دیگر می‌فرستند که چند جوان همسال او در آنجا بودند. روز شنبه یا یکشنبه بعد بود که در این محل جدید به او تجاوز می‌کنند. سه مرد قوی هیکل وارد اتاق می‌شوند و دو نفر او راروی زمین می‌خوابانند و نفر سوم جلوی آنها و چهار بازداشتی دیگر به او تجاوز می‌کند. این کار در روزهای بعد هم ادامه پیدا می‌کند و بازجویی و فشار برای "اقرار" به اینکه از خارج دستور می‌گرفته نیز همراه آن ادامه پیدا می‌کند: درتمام طول هفته گذشته دیگر بازجویی هم نبود، فقط تجاوز و بعد سلول انفرادی...

تحویل پیکر کشته‌شدگان

این اخبار در حالی منتشر می‌شود که طی روزهای گذشته پیکر چند تن از کشته‌شدگان به خانواده‌های آنان تحویل داده شده است.

خانواده‌هایی که سرگردان و درمانده از پی‌گیری‌های بی‌جواب، پیکر عزیزانشان را در بهشت زهرا به خاک سپرده‌اند.

این مساله به شدت نگرانی خانواده‌های بازداشت‌شدگان را در پی داشته است. آنان هم از کشته شدن فرزندانشان می‌ترسند و هم از اینکه فرزندانشان مورد شکنجه قرار بگیرند و در مراجعه به دادگاه انقلاب این نگرانی‌ها را بر زبان می‌آورند. اما فقط با برخوردهای تند مسولانی مواجه می شوند که مطابق قانون باید پاسخگو باشند و نیستند.

در حالیکه مقامات رسمی آمار بازداشت‌شدگان را 500 نفر ذکر می‌کنند گروه‌های مدافع حقوق بشر اعلام کرده‌اند که تعداد بازداشت‌شدگان بیش از 2000 نفر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فیگارو: ایران، پایان افسانه حکومت مذهبی

 

در یک فرضیه، هنگامی که داده ها اشتباه باشد، بی شک نتیجه نادرست بدست خواهد آمد. زمانی که بنظر می آمد رژیم ایران به عنوان یک دموکراسی کامل اسلامی و قابل احترام جا افتاده است، بحران شدیدی کشور را لرزاند. بحرانی که طبیعی نیست ولی استثنایی است.

در ژرفنای این بحران سیاسی، ایدئولوژی نقشی ندارد. رخداد های خونین ایران را نمی توان رد یک سیستم مذهبی دانست، ولی به روشنی عدم کارآیی آن در جریان انتخابات به ظاهر دموکراسی دید ه شد .

دو کاندیدای ریاست جمهوری، میر حسین موسوی « اصلاح طلب»، و احمدی نژاد« بنیاد گرا» یک مبارزه دموکراتیک انجام می دهند، که یک صحنه عادی در زندگی سیاسی ایران بشمار می رود.

این عادی سازی در یک رژیم واپسگرا و مطلق گرایی رخ می دهد، که بیش از هرچیز در پی تثبیت خود می باشد. باید در برابر این عادی سازی هرج و مرج ، بظاهر دموکراتیک ایستادگی کرد. بدتر از آن دیکتاتوری « عادی و روزمره » رژیم ایران است ، که در رگ هایش مذهب، و در سیاست ها یش تمامیت خواهی در جریان می باشد.

از آغاز بدست گرفتن قدرت از سوی خمینی در سال 1979، و بر پایی رژیم مذهبی و ولایت فقیه « حکومت رهبر عظیم الشاًن» یک دکترین سیاسی– مکتبی بنیان گذاری شده است. مخلوطی بهم آمیخته از حق دخالت در زندگی خصوصی و اجتماعی مردم، بر پایه فقه غیر قابل تحمل و واپسگرای شیعه دوازده امامی، و ظهور امام غایب شکل گرفته است.

در این تمامیت خواهی سبز رنگ ، قدرت مذهبی و سیاسی مطلق، از آن متولیان دین است ، که نمایند گان خدا بر روی زمین می باشند. مانند رهبر عظیم الشاًن که تقدس اش بی هیچ شک و تردید است.

ایرانیان از بد حادثه به زیر شلاق مذهب افتادند، و امروز در حال مبارزه برعلیه ، سلسله روحانیون مورد نفرت مردم می باشند. در این جامعه دیگر باور به « مدینه فاضله » از میان رفته است.

بتازگی سرنگون کنندگان شاه با بهره گیری از ابزار نوین تکنولوژی و ارتباطات، در نظر دارند که قرن ها فاصله ای میان دنیای واقعی و جدید قرن بیست و یکم را، با دنیای تخیلی اورول ( مزرعه حیوانات ) حفظ نمایند.

شجاعت تظاهر کنندگان ملایان را نگران ، و فصلی تازه در تاریخ این ملت باز کرد. این جنبش فراتر از یک انفجار اجتماعی بود که بخاطر یک تقلب انتخاباتی پدید آمده باشد، و مانند تیغ دولبه ی عمیقی است، که به بریدن خود ادامه خواهد داد. در برابر این واماندگی سیاسی و از دست رفتن تقدس رژیم ، مردم در تهران براه افتادند و شعار های « مرگ بر خامنه ای» سر دادند.

به فرمان رهبر« بسیجیان» به جان تظاهر کنندگان افتادند. ترسی بی سابقه که نتایج سنگینی در بر داشت. عدم اطاعت وفرمانبرداری مردم از روحانیت شیعه، ولایت فقیه را خشمگین و تقدس او زیر سئوال برده است، و این نشانه نگرانی برای گروه روحانیونی است که در پناه سرکوب و ترساندن مردم، این واکنش ها را توطئه خارجی می خوانند.

هرچه که پیش آید رقابت میان دو کاندیدای ریاست جمهوری است: میر حسین موسوی، کسی که گفته می شود« پیشرفت خواه» و « اصلاح طلب» است، و خود محصول انقلاب مذهبی می باشد، ومدت هشت سال نخست وزیر خمینی و خامنه ای رهبر کنونی بود ه است، و از سوی دیگر محمود احمدی نژاد، « هاله نور » که با تهدیدات اتمی و بهره برداری از اوضاع نابسامان عراق ، بنیاد گرایی و شوک تمدن ها را محور اصلی سیاست خارجی اش قرار داده است.

این در گیری میان گروهی، چیزی نیست جز بهانه ، برای مردمی که تصمیم دارند به آزادی برسند، وحکومتی که بخوبی می داند که کمترین بازگشایی ، فروپاشی بنای دیکتاتوری را در پی خواهد داشت.

« اصلاح طلبان» در راًس خود رفسنجانی را دارند، که کوششی ندارد رژیمی را که به آن وابسته است سرنگون کند. برعکس اودر پی چاره ای است که بقای رژیم را با دگرگونی سیاسی، در راستای ادامه همان ایدئولوژی تضمین کند، و چهره بهتری از رژیمی نشان دهد، که در پی زیاده روی ها و سخنان موعظه وار احمدی نژاد اعتبار خود را از دست داده است. روابط بحرانی میان جامعه ایران و قدرت مذهبی بیشترخواهد شد، تا زمانی که از حد آن بگذرد و رژیم سرنگون گردد.

ایرانیان در یافته اند که یک حکومت مذهبی به هیچ روی اصلاح پذیر نیست ، و به زباله دانی تاریخ خواهد افتاد. آنها همینطور می دانند برای آزادی بهایی سخت باید پرداخت، و در این مبارزه سرنوشت ساز پشتیبانی جهان آزاد بسیار با ارزش خواهد بود.

همینطور که برپایی رژیم مذهبی در سال 1979 در ایران ، موجب تقویت جنبش های اسلامی در سراسر جهان، بویژه جهان عرب شد. فروپاشی این رژیم مکتبی، تنش ها را در بخش های زیر نفوذ آن، و در جهان کاهش خواهد داد، و پشت سر خود موجی از خرابی و تاًسف بر جای خواهد گذاشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کاک حسن اميني از علماي منطقه کردستان در هواپيما بازداشت شد

 

کاک حسن اميني حاکم شرع منطقه کردستان و از علماي صاحب نام سني مذهب کرد که براي شرکت در مراسم فارغ التحصيلي طلاب علوم ديني مدرسه دارلعلوم به زاهدان رفته بود پس از شرکت در مراسم و انجام سخنراني در هنگام سوار شدن به هواپيماي پرواز زاهدان به تهران دستگير شد.

کاک حسن اميني حاکم شرع منطقه کردستان و از علماي صاحب نام سني مذهب کرد که براي شرکت در مراسم فارغ التحصيلي طلاب علوم ديني مدرسه دارالعلوم به زاهدان رفته بود پس از شرکت در مراسم و انجام سخنراني در هنگام سوار شدن به هواپيماي پرواز زاهدان به تهران دستگير شد.

کاک حسن اميني در اين مراسم در سخنراني خود به تحليل اوضاع کشور پرداخت و با نقد رويه هاي جاري پس از انتخابات، به بازداشت هاي گسترده فعالان سياسي، اجتماعي و دانشجويان اعتراض کرد. لازم به ذکر است حوزه علميه دارالعلوم زاهدان هم اکنون يکي از بزرگترين مراکز ديني و علمي اهل‌سنت ايران است.

همه ساله تعداد زيادي عالم‌ ديني و حافظ قرآن اعم از مرد و زن از اين حوزه فارغ‌التحصيل مي‌شود، که مراسم با شکوهي به مناسبت فارغ‌التحصيلي آنان به نام ختم صيحيح بخاري برگزار مي‌شود.

کتاب صحيح بخاري به اتفاق اهل‌سنت و جماعت صحيح‌ترين کتابي است که بعد از کتاب‌الله قرار دارد اين کتاب در قرن سوم هجري توسط امام محمدبن اسماعيل بخاري به رشته تحرير در آمد که مورد استقبال همه محدثين عالم اسلام قرار گرفت.

دعوت از علماي کشورهاي چون پاکستان ، هندوستان ، امارات ، سوريه ،عربستان ، افغانستان ، تاجيکستان آسياي ميانه نيز يکي ديگر از ويژگي هاي اين مراسم است.درمراسم ختم بخاري امسال ۱۰۵ فارغ التحصيل مرد ، ۴۴ حافظ کل قرآن مرد ، ۶۳ فارغ التحصيل زن و ۶ حافظ کل قرآن زن معرفي شدند.همايش ختم صحيح بخاري در حوزه علميه درالعلوم اهل‌سنت زاهدان سابقه ۱۸ ساله دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اسامی دستگیرشدگان دراویش

 

صبح امروز مقابل دادستانی گناباد ، در پی حمله نیروهای لباس شخصی و گارد ویژه ضد شورش ، تعدادی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شدند .

براساس آخرین اخبار و گزارسهای دریافتی از خبرنگار سایت مجذوبان نور ؛ اسامی برخی دستگیرشدگان امروز به قرار زیر است :

1-    علی کاشانی فر

2-    محمد کاشانی فر

3-    علیرضا عباسی

4-    شکرالله حسینی

5-    رحمت حسینی

6-    حجت علی اکبری

7-    بهروز مجاوری

8-    عباس علی اصغری ( 90 ساله )

9-    عبدالرضا کاشانی  

10-  آقای جعفری

11- زیبا هنرور

12-  محمد مروی

13- مهدی طاهری

 همچنین سحرگاه امروز آقایان رامین سلطانخواه ، ظفر مقیمی ، سعید کاشانی ، سعید شمسایی و آقای نواب مقابل زندان گناباد دستگیر که تاکنون از محل نگهداری  و وضعیت جسمی آنها خبری دریافت نشده است .

 براساس این گزارش خانم شکوه حقیقت و آقای محسن کاشانی که امروز در تجمع مقابل دادستانی گناباد به دست نیروهای لباس شخصی و گارد ضد شورش مضروب شدند در بیمارستان بستری و حال جسمی آنها و.خیم است . 

منبع خبر : مجذوبان نور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روزشمارنقض حقوق بشر شهروندان بهایی در تیرماه

 

 2 تیر : مهاجمین ناشناس در نیمه های شب به مغازه فیلتر فروشی آقای پیمان شادمان، شهروند بهایی ساكن سمنان هجوم آوردند و با سنگ و آجر شیشه های مغازه را شكستند در همین شب مهاجمین به مغازه عینك فروشی اكبر پورحسینی شهروند بهایی دیگر سمنانی هجوم آوردند كه با پرتاب مواد آتش زا سعی در آتش زدن محل مزبور داشتند.

- حكم خانم فیروزه یگان (اسدی) شهروند بهایی ساكن قائمشهر كه سال پیش مدتی در حبس بود اعلام شد بنابر این حكم ، وی به یك سال زندان محكوم شد.

3 تیر : دو شهروند بهایی ساكن بهشهر مازندران به نامهای ضیاءالله الله وردی و همسرش سونیا تبیانیان كه در سال گذشته 50 روز در بازداشت بوده اند پس از دو جلسه دادگاه در اردیبهشت و خرداد به اتهام اقدام علیه امنیت نظام به ترتیب به 2 و 1 سال زندان محكوم شدند.

- به بهاییان ساری دستور داده شد مبلغ 300 هزار تومان به عنوان جریمه تغییر كاربری گورستان بهایی این شهر یعنی دفن مردگان بپردازند، نكته قابل توجه آنستكه این زمین توسط خود حكومت سالها پیش برای دفن مردگان بهایی به ایشان داده شده بود.

6 تیر : در طی روزهای گذشته لیستی از اسامی كسبه بهایی سمنان بر تابلو اعلانات ادارات دولتی و خصوصی این شهر نصب شد.

7 تیر : آقای مشفق سمندری شهروند بهایی ساكن بابل پس از 2 ماه ونیم بازداشت با وثیقه 50 میلیون تومان آزاد شد.

9 تیر : خانم منیژه منزویان ( نصرالهی) شهروند بهایی ساكن سمنان پس از 15 روز بازداشت با وثیقه 100 میلیون تومانی موقتا آزاد شد.

- دادگاه آقای سیامك ایقانیان شهروند بهایی اهل سمنان كه دو ماه پیش مدتی بازداشت بوده در این روز تشكیل شد كه اعلام حكم به آینده موكول شد.

- نیمه های شب مغازه فیلتر فروشی پیمان شادمان در سمنان بار دیگر مورد هجوم اشخاصی ناشناس قرار گرفت كه موجب آتش سوزی مغازه مذكور شد .

11 تیر : سه نفر از شهروندان زندانی بهایی در سمنان به نامهای عباس نورانی ، عادل فنائیان و طاهر اسكندریان پس از گذراندن دوران محكویت 6 ماهه از زندان آزاد شدند.

- اوراقی حاوی نظرات مراجع تقلید در ممنوعیت ارتباط با بهاییان در مرودشت شیراز پخش گردید .

15 تیر : ملاقات خانواده گروه موسوم به " یاران " یا مسئولان سابق اداری جامعه بهایی ایران كه بیش از یك سال است بدون محاكمه در بند 209 اوین در بازداشت می باشند بدلیل تعطیل عمومی لغو گردید.

- در طی روزهای اخیر ایمیلها و نامه های تهدید آمیزی برای بهاییان در شهرهای مختلف ارسال می شود كه یك نمونه آن كه برای خانواده ای در كرج ارسال شده بدین شرح می باشد : ”اخطاریه: .. لعنت بر منافق وطن فروش لعنت بر فرقه ى بهائیت. این اغتشاشات که به پا شده خیلى موجبات خوشحالى شما فراهم شده خودتان را خوب نشان دادید و میدهید که چه خائنان پستى هستید فکر نکنید میتوانید از این ماجرا خالى در بروید اگر احیاناً این ماجرا ادامه پیدا کنید بدانید خانه اتان به آتش کشیده میشود. بدانید تمام گروهها و دسته هاى شما تحت کنترول است. دست از جاسوس بازى و خرابکارى و تخریب جامعه بردارید بى خودى خوشحال نشوید پوست از سرتان میکنیم.“

17 تیر : سهراب لقایی شهروند بهایی ساكن قائمشهر توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شد. قابل ذكر است منزل نامبرده در دی ماه سال گذشته مورد تفتیش ماموران قرار گرفته بود.

- در این روز خانم سیمین گرجی شهروند بهایی ساكن قائمشهر به اداره اطلاعات احضار شد.

18 تیر : نیروهای وزارت اطلاعات به منزل چهار نفر از شهروندان بهایی بوشهر هجوم آوردند و پس از بازرسی و ضبط بعضی از اموال، دو نفر از بهاییان این شهر به نامهای اسد جابری و فرزندش عماد جابری را نیز بازداشت كردند .

20 تیر : دو نفر لباس شخصی ساعت 5/10 شب به مطب دكتر ایرج میدانی پزشك 68 ساله بهایی ساكن بندرعباس می روند و پس از مضروب كردن وی با چاقو از مطب خارج می شوند قابل ذكر است كه در چندین نماز جمعه قبل، ذكری از فعالیت بهاییان در بندرعباس شده و شاهد آن را دكتر بهایی شهر معرفی میكنند.

- دادگاه گروه " یاران " كه قرار بود پس از یك سال و دو ماه بازداشت در این روز تشكیل شود بدون ارائه دلیل تا اطلاع بعدی لغو شد .

- خانم فریده جابری خواهر اسد جابری كه دو روز پیش در بوشهر بازداشت شده بود به اداره اطلاعات شهر مزبور احضار و متعاقبا بازداشت می شود.

21 تیر : خانم عالیه جابری شهروند بهایی ساكن بوشهر به اداره اطلاعات احضار و پس از بازجویی طولانی هنگام شب آزاد گردید این بازجوییها به همین شكل در روزهای 22 و 23 تیر ماه نیز ادامه یافت .

23 تیر : خانمها رها ثابت و هاله دو جوان بهایی ساكن شیراز كه دوران محكومیت 3 ساله خود را در زندان این شهر می گذرانند به مدت یك هفته مرخصی آمدند .

 27تیر : در نیمه های شب ، تعمیر گاه اتومبیل آقای " شیر دل پیراسته " شهروند بهایی ساكن سمنان توسط اشخاصی ناشناس آتش كشیده می شود .

30تیر :دادگاه آقای بهنام متعارفی یكی از شهروندان بهایی سمنان كه چندماه پیش مدتی در بازداشت بود ، در این روز تشكیل شد .اتهامات نامبرده " عضویت در تشكیلات بهایی " و " تبلیغ علیه نظام " بوده است .

-   گزارش شده است که اداره گذرنامه در کرج (استان تهران) از متقاضیان بهائى خواسته است فرم ویژه اى را پر کنند. در بالاى این فرم نوشته شده است ”بیوگرافى فرقه ضاله بهائیت“ و در آن اطلاعات شخصى متقاضى شامل نام، شغل، میزان تحصیلات، نشانى و شماره تلفن وى پرسیده شده است. در این فرم بخش دیگرى نیز به اطلاعات مربوط به بستگان درجه ۱ و ۲ متقاضیان اختصاص داده شده که حاوى همان پرسش ها در مورد نام، شغل، شماره شناسنامه، تاریخ تولد و نشانى این افراد می باشد .

-   آقای بدیع الله ابوالفضلی زندانی بهایی ساكن تنكابن پس از گذراندن دوران محكومیت شش ماهه از زندان آزاد شد . اتهامات نامبرده عضویت فعال در جامعه بهایی ، تبلیغ بهاییت و اقدام علیه جمهوری اسلامی بوده است .

کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

 

 

 

 

 

 

مراسم ختم دانشجوی جان باخته روز یکشنبه در تهران

 

خبرنامه امیرکبیر: محسن روح الامینی، دانشجوی رشته کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران، در زندان اوین به شهادت رسید. وی در تظاهرات روز 18 تیر پس از بازداشت به زندان اوین منتقل شده بود که در آنجا به دست ماموران کشته شده است.

مراسم ختم شهید محسن روح الامینی روز یکشنبه هفته جاری در مسجد بلال تهران برگزار خواهد شد.

محسن روح‌الامینی پس از آنکه سرش با ضربه‌ باتوم می شکند، علائم عفونت مننژیت در وی دیده می‌شود. اما با وجود آنکه وی پس از دستگیری در بیمارستان شهدای تجریش بستری می‌شود، از رسیدگی جدی به عفونت زخم وی جلوگیری می‌شود تا آنکه وی از دنیا می‌رود. پیکر وی برای چندین روز در سردخانه‌ای در کهریزک، که گفته می‌شود اجساد دیگری نیز در آنجا نگهداری می‌شود، نگهداری می‌شده است

 

افشای بخشی از دزدی و فساد اخلاقی آخوندها (محمد یزدی)

 

آیت الشیطان یزدی، محمد به کمرت بزنه، ما هی‌ حیا میکنیم، که فسادهای اخلاقی‌ تو و خونوادت رو نگیم اما مجبورمون میکنی‌ که عنوان کنیم.

تو دفتر بازرسی ویژه تو فردی بود به نام مشهدی که مستقیم برای تو کار میکرد و فرد شناخته شده‌ای هم هست الان هم در قوه قضایه حضور داره، پرونده فردی به نام آقای رنجبر که یکی‌ از کارخانه داران قم بود برای رسیدگی به تخلفات دادگاه به دستش رسید,‌ پیگیر کننده پرونده همسر آقای رنجبر بود، که در برجهای سامان سکونت داشت, خانمی فوق العاده زیبا با دو فرزند، چند بار که به دفتر جناب عالی‌ با هماهنگی‌ مشهدی مراجعه کرد شما به ایشان گفتین این مرد لایق تو نیست، که نوار مکالمات شما هنوز در وزارت اطلاعات موجود هست، اگر کسی‌ در اون وزارت شرف داشته باشه این نوارها رو افشا می‌کنه، و بالاخره زندانی رو مجبور به طلاق از همسرشون کردین که به صیغه شما در بیاد..روز‌های پنج شنبه بعد از ظهر پس از اقامه نمازتان در یکی‌ از مساجد شمیران به اتفاق راننده به منزل این خانوم تشریف میبردین و شوهر بی‌ نوا نیز در زندان دچار جنون شد، اون وقت شما دم از ولایت خدا میزنید؟

آیا میدانید رنجبر حالا در یکی‌ از بیمارستنهای روانی‌ تهران بستری هست، شما پس از یکی‌ دو سال رابطه با همسر ایشون بعد از این که فهمیدین وزارت پیگیر ماجرا هست با قول، دادن بخشی از سهام کارخانه لاستیک سازی دنا ایشون رو رها کردین ولی‌ نه از سهم دنا خبری شد نه از وعده شما، که بعد هم تهدیدش کردین و پسرتون حمید یزدی رو به سراغ خانوم فرستادین.

اگر بخواهیم تمام کثافت کاری‌هایی‌ شما رو بنویسم، هزاران تن پرونده در جاهای مختلف از قوه قضایه، وزارت اطلاعات، حفاظت فلان و… از شما و فرزندتان موجود است که متاسفانه به خاطر این پرونده ها، دولت کودتا از شما در حال سؤاستفاده هست، مرد باش و اون لباس رو در بیار و بیا در حضور مردم اعلام کن که اشتباه کردی، یا اینکه منتظر بمان تا مردم ایران امثال تو رو محاکمه و به سزای عمل ننگینتون برسونند، تف به تو و وجدان کثیفت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پرواز ارومیه - تهران دچار اشکال و از باند خارج شد

 پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 امروز صورت بگيرد،در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد

جهان نیوز: پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 امروز صورت بگيرد، در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد. به گزارش خبرنگار ايلنا، پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 دقيقه امروز صورت بگيرد، با 45 دقيقه تاخير در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد كه نگراني‌هاي زيادي را براي مسافران به همراه داشته است.

بنا به گفته يكي از مسافران كه در اين پرواز حضور داشت، گفت:

 «پرواز هواپيماي اير‌باس 272 از اروميه به تهران در زمان فرود بنا به گفته خلبان دچار اشكال فني شد.»

وي افزود: «قبل از نشستن هواپيما در بند مخصوص خود، هواپيما از باند خارج و به سختي توسط خلبان هواپيما كنترل گرديد.» اين مسافر كه خواست نامش فاش نشود، اظهار داشت: «اكنون يدك‌كش‌هاي فرودگاه جهت جابجايي اين هواپيما در تلاش هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دست راست سهراب اعرابی شکسته شده بود

undefined

این عکس پیش از خاکسپاری سهراب اعرابی وهنگام شستشوی او گرفته شده است. دست راست او شکسته است و سینه اش شکافته! شکستگی دست یعنی که بعد از دستگیری شکنجه شده و شکافتگی سینه یعنی این که به یک بیمارستانی منتقل شده است. و یا با دوختن سینه او خواسته اند اینطور وانمود کنند که در بیمارستان فوت کرده است.

 

 

انتقال جعفر ابراهیمی به بند 209

جعفر ابراهیمی از فعالان صنفی معلمان که پیش از انتخابات دستگیر و پس از سپری کردن حدود یک ماه بازداشت در بند امنیتی، 27 تیرماه به بند عمومی زندان منتقل شده بود، مجدداً روز گذشته به بند امنیتی انتقال داده شد.

جعفر ابراهیمی ازندریانی، از فعالان سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، دبیر آموزش و پرورش شهریار و فعال کانون صنفی معلمان در تهران در رابطه با فعالیتهای صنفی خود مورخ 20 خردادماه سال جاری در منزل شخصی خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

نامبرده بنا به دلایل نامعلومی روزگذشته از بند عمومی زندان اوین به بند امنیتی 209 وزارت اطلاعات منتقل شد.

این فعال صنفی کماکان فاقد وکیل مدافع بوده و اتهامات وارده بر ایشان مشخص نیست، لازم به یادآوری است نامبرده پیش از بازداشت از ییماری شدید گوارشی در رنج بوده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امیر جوادی لنگرودی در زندان اوین جان باخت

 

با سلام

«حال كه اين نامه را ارسال مي‌كنم از اوين زنگ زدند و گفتند بيا جنازه‌ی پسر وجگر گوشه‌‌ات را از پزشكي قانوني تحويل بگير.

لازم است بگويم پسرم در تاريخ 18 تیر ماه در محدوده‌ی امیرآباد توسط لباس شخصي‌ها مصدوم و در بيمارستان بستري بود اما پس از بهبودي به زندان اوين برده شد و حالا جنازه‌ی پسر 24 ساله‌ام را تحويلم می‌دهند.

پسرم بنام اميرجوادي لنگرودي پسري بود به دور از جريانات سياسي و فقط عاشق وطن بود همين و بس پسري مودب و سر به زير كه به تازه‌گي مادرش را از دست داده بود و عزادار مادرش بود.

حال من تنها بايد براي‌اش عزا بگيرم و مادري نيست تا برايش گريه كند.»

مهندس علي جوادي لنگرودي



 

انتقال مجدد شادي صدر به سلول انفرادي

 

يكي از وكلاي شادي صدر، از احتمال حبس او در سلول انفرادي بند 209 اوين خبر داد. به گفته محمد مصطفايي اينكه موكلش از سه شنبه پيش تا كنون هيچ تماسي نگرفته مي تواند نشان از آن داشته باشد كه او را در سلول انفرادي حبس كرده و مكررا مورد بازجويي قرار مي دهند.

محمد مصطفايي، وكيل شادي صدر، وكيل و فعال بازداشت شده حقوق زنان به خبرنگار ميدان زنان گفت: "صبح امروز براي پيگيري پرونده موكلم به شعبه دوم بازپرسي امنيت دادگاه انقلاب مراجعه كردم. بازپرس پرونده به من گفت كه در حال حاضر منتظر گزارش وزارت اطلاعات است و پس از دريافت آن درباره زمان آزادي خانم صدر تصميم خواهند گرفت."

او درباره اتهام موكلش توضيح داد: "هيچ جواب قانع كننده اي درباره اتهام خانم صدر از بازپرس نگرفتم. در حالي كه طبق روال قانوني اتهام موكلم بايد در همان روزهاي اول به من ابلاغ مي شد، هنوز هيچ اطلاعي درباره اتهام او ندارم."

مصطفايي از بي خبري پنج روزه از شادي صدر ابراز نگراني كرد و افزود: "بازپرس پرونده درباره علت اينكه خانم صدر پنج روز است با خانواده خود تماس نگرفته توضيحي نداد و گفت كه موضوع تماس به مسوولان زندان بستگي دارد و كارشناس (بازجو) پرونده متهم در اين باره تصميم مي گيرد. اما از آنجا كه افرادي كه در بند عمومي در حبس هستند يا در سلول انفرادي همراه چند نفر ديگر نگه داشته مي شوند، معمولا اجازه دارند با خانواده خود تماس بگيرند، احتمال اينكه خانم صدر در روزهاي اخير به سلول انفرادي منتقل شده باشد وجود دارد."

شادي صدر از بيست و ششم تير ماه در زندان اوين در بازداشت به سر مي برد و از سه شنبه گذشته تا كنون هيچ تماسي با خانواده خود نگرفته است. اين مسئله باعث نگراني خانواده او، به ويژه دختر كوچكش، دريا شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خبرهایی از اوین - عماد بهاور تحت فشار برای اعتراف قرار دارد


عماد بهاور عضو دفتر سیاسی و رییس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران پس از گذشت 44 روز همچنان در بازداشت به سر می برد .

این کارشناس ارشد علوم سیاسی و عضو هسته مرکزی پویش حمایت از خاتمی و موسوی ( موج سوم ) و شورای سیاست گذاری ستاد ملی جوانان حامی خاتمی موسوم به ستاد 88 قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در ششم خرداد به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در نهضت آزادی ایران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و سرانجام با واکنش بسیاری از شخصیتها و گروه ها پس از 96 ساعت آزاد شد .

پیش از این نیز عماد بهاور در تاریخ 16 اسفند ماه 1387 ممنوع الخروج شده بود .

این در حالی است که بر اساس اصل سی هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است ، اجبار شخص به شهادت ، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود .

عماد بهاور ، محمد باقر علوی و محمد توسلی رییس دفتر سیاسی و عضو شواری مرکزی نهضت آزادی ایران سه عضو واحد استانی تهران نهضت آزادی ایران هستند که همچنان در بازداشت به سر می برند دیگر اعضای این واحد احمد افجه ای ،علی مهرداد ، روح الله شفیعی ، مجتبی خندان ، سعید زراعت کار ، محمد رضا احمدی نیا ، محسن حکیمی آزاد شده اند .

منبع : وبلاگ با مردم

 

 

 

 

 

شهادت یک جوان دیگر در زندان

 

به گزارش «اعتماد»، امیر جوادی‌فر دانشجوی رشته‌ی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود. از خانواده‌ی این دانشجو خواسته شده، روز یکشنبه صبح برای تحویل پیکر او مراجعه کنند. جوادی‌فر در روز ۱۸ تیر دستگیر شده و از ناحیه‌ی بینی و دست آسیب دیده بود اما این دلیل مرگ وی نبوده است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حرکت تعداد زیادی از مردم تهران بسوی صدا و سیما

 

بنابه گزارشات رسیده مردم تهران  برای گرامیداشت یکی از شهدای قیام مردم ایران به صورت دسته های چند نفره از خیابانهای مختلف به سوی  صدا و سیما در حال حرکت هستند.

از ساعت 15:00 دسته های چند نفره از مردم تهران برای شرکت در مراسم گرامیداشت جان باخته آزادی محسن روح الامینی که در مسجد بلال  قرار است برگزار شود در حرکت هستند. در حال حاضر تعداد زیادی از مردم و بخصوص جوانان دختر و پسر بصورت گروههای چند نفره از نقاط مختلف تهران به سوی مسجد بلال که در محوطۀ  صدا و سیما است  درحال حرکت هستند.

همچنین از ونک گروهای متعددی از مردم در حال حرکت بسوی آن نقطه هستند.

قرار بود که در مسجد بلال صدا وسیما مراسم گرامیداشت جانباخته راه آزادی مردم ایران راس ساعت 16:00 برگزار شود .

نیروهای سرکوبگر گارد ویژه در میدان و نک و  جلوی دانشگاه خواجه نصیر مستقر شده اند. و همچنین  نیروهای سپاه پاسداران و بسیج و لباس شخصیها در نقاط مختلف مسقر شده اند و بر تعداد آنها افزوده می شود.

همچنین نیروهای خبر چین وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی در بین گروههای از  مردم نفوذ کرده اند  که البته با هوشیاری مردم  این افراد شناسائی می شوند و به همدیگر نشان داده می شوند.

و در مواردی آنها را هو می کنند که مجبور به فرار از جمعیت می شوند.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

4 مرداد 1388 برابر با 26 ژولای 2009

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فعال حقوق زنان در سلول انفرادی بند امنیتی 209

 

سایت میدان زنان: يكي از وكلاي شادي صدر، از احتمال حبس او در سلول انفرادي بند 209 اوين خبر داد. به گفته محمد مصطفايي اينكه موكلش از سه شنبه پيش تا كنون هيچ تماسي نگرفته مي تواند نشان از آن داشته باشد كه او را در سلول انفرادي حبس كرده و مكررا مورد بازجويي قرار مي دهند.

محمد مصطفايي، وكيل شادي صدر، وكيل و فعال بازداشت شده حقوق زنان به خبرنگار ميدان زنان گفت: "صبح امروز براي پيگيري پرونده موكلم به شعبه دوم بازپرسي امنيت دادگاه انقلاب مراجعه كردم. بازپرس پرونده به من گفت كه در حال حاضر منتظر گزارش وزارت اطلاعات است و پس از دريافت آن درباره زمان آزادي خانم صدر تصميم خواهند گرفت."

او درباره اتهام موكلش توضيح داد: "هيچ جواب قانع كننده اي درباره اتهام خانم صدر از بازپرس نگرفتم. در حالي كه طبق روال قانوني اتهام موكلم بايد در همان روزهاي اول به من ابلاغ مي شد، هنوز هيچ اطلاعي درباره اتهام او ندارم."

مصطفايي از بي خبري پنج روزه از شادي صدر ابراز نگراني كرد و افزود: "بازپرس پرونده درباره علت اينكه خانم صدر پنج روز است با خانواده خود تماس نگرفته توضيحي نداد و گفت كه موضوع تماس به مسوولان زندان بستگي دارد و كارشناس (بازجو) پرونده متهم در اين باره تصميم مي گيرد. اما از آنجا كه افرادي كه در بند عمومي در حبس هستند يا در سلول انفرادي همراه چند نفر ديگر نگه داشته مي شوند، معمولا اجازه دارند با خانواده خود تماس بگيرند، احتمال اينكه خانم صدر در روزهاي اخير به سلول انفرادي منتقل شده باشد وجود دارد."

شادي صدر از بيست و ششم تير ماه در زندان اوين در بازداشت به سر مي برد و از سه شنبه گذشته تا كنون هيچ تماسي با خانواده خود نگرفته است. اين مسئله باعث نگراني خانواده او، به ويژه دختر كوچكش، دريا شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای

 

undefinedundefined 

1-   حجت الاسلام ذوالنور، فرمانده لباس شخصی ها

2- حجت الاسلام طائب، فرمانده شکنجه و اعتراف گیری

حجة الاسلام مجتبی ذوالنور است که تا چندی پیش فرمانده تیپ مستقل امام صادق(ع) قم (بسیج طلاب و روحانیون سراسر کشور) بود، اخیراً به ریاست ستاد حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه منصوب شده است.

در سال های نخست دولت خاتمی، وی یکی از رهبران اصلی پشت پرده تجمعات و اعتراضات حوزوی علیه دوم خردادی ها بود. در واقع فرماندهی عملیاتی این اعتراضات را را بر عهده داشت و به خوبی هم از عهده این کار برآمد.

یکی از افتخارات جناب ذوالنور، مهارت وی در فنون رزمی بود! وی افتخار می کرد که در برابر توهین کنندگان به روحانیت، با بهره گیری از این فن، آنها را زمین گیر می کند!! در همین راستا بود که در زمان فرماندهی وی، باشگاه مجهزی برای آموزش فنون رزمی به طلاب و روحانیون حوزه تأسیس شد!

 به یاد دارم در جلسه توجیهی طلاب برای سازماندهی اعتراضات حوزوی علیه کنفرانش برلین در اردیبهشت 79، وی با مرتد خواندن حسن یوسفی اشکوری، نام او را مشابه عبارت ترکی « اشّک بَری» - یعنی همانند الاغ- دانست و یوسفی اشکوری را نیز به این حیوان محترم تشبیه کرد! در جریان حمله و تصرف حسینیه و دفتر آقای منتظری نیز وی در سایه پشتیبانی آقایان یزدی (شیخ محمد) و مقتدایی (رییس وقت قوه قضائیه و دادستان وقت کل کشور) که اکنون اولی رییس جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه و دومی مدیر حوزه علمیه قم شده اند، فرماندهی پشت پرده این جریان را به عهده داشت.

اکنون پس از گذشت 8 سال از آن روزها، ذوالنور پس از بسیج گسترده حوزه به نفع احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری، قم را به قصد تهران ترک کرده و ارتقای رتبه یافته است.

او چند روز پیش از احمدی نژاد خواست که بقیه بازمانده های دولت های قبلی را اخراج کند!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اطلاعات موازی رسما جایگزین وزارت اطلاعات می شود

undefined

سایت میزان نیوز: از مجموع اخبار تائید نشده ای که این روزها مطرح است شنیده می شود

- در پی مجادله میان محسنی اژه ای و حسینیان با مسوولان سازمان اطلاعات موازی و عزل محسنی اژه ای کلیه مسوولیتهای امنیتی در اختیار آقایان احمد سالک نماینده سابق رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه و حسین طائب فرمانده سابق حفاظت اطلاعات سپاه قرار خواهد گرفت سایت میزان نیوز: از مجموع اخبار تائید نشده ای که این روزها مطرح است شنیده می شود

حجه السلام احمد سالک نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- نماینده ولی فقیه در سازمان حفاظت و اطلاعات سپاه - دبیر هیات عالی گزینش کشور و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران است که شنیده می شود به اتفاق حجه السلام حسین طائب مسوولیت اصلی سازمان اطلاعات موازی را بر عهده دارند.

- حجه السلام علوی قائم مقام وزرت اطلاعات در پی عزل محسنی اژه ای از وزارت از پذیرش سرپرستی وزارت اطلاعات خودداری کرد و آقای طاهری معاون خارجه وزارت اطلاعات این مسوولیت را بر عهده گرفته است.

- شنیده شده که در روزهای قبل از برکناری وزیر اطلاعات، دو معاون وزیر و چندین کارشناس تا حد مدیرکل نیز در این وزارتخانه از سمت‌های خود برکنار و مجبور به بازنشستگی شده‌اند.

بر اساس گزارش فوق تعداد کارمندان رده‌بالای وزارت اطلاعات که پس از انتخابات برکنار و یا مجبور به بازنشستگی شده‌اند، بالغ بر ۲۰ نفر است که دو تن از آنها در رده‌ی معاون وزیر و بقیه در سطح مدیرکلی و سطوح پایین‌تر بوده‌اند.

این گزارش حاکی است علت اصلی تغییر و تحولات اخیر در این وزارتخانه، گزارش تیم ویژه‌ی وزارت اطلاعات در خصوص پرونده انقلاب مخملی است. تهیه‌کنندگان این گزارش با مطالعه‌ی تمام پرونده‌ها و بازجویی مجدد از تعدادی از بازداشت شدگان اخیر، نتیجه گرفته‌اند که اتهام تلاش برای انقلاب مخملی واقعیت ندارد.

نویسندگان این گزارش که دو نسخه از آن برای رهبری و رئیس دولت هم ارسال شده، نتیجه گرفته‌اند که مجموعه اتفاقات پس از انتخابات نه تنها هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد، بلکه هیچ تدارکی از قبل برای آن وجود نداشته و قابل پیش‌بینی هم نبوده است.

- اولین واکنش احمدی‌نژاد به تهیه‌ی این گزارش در وزارت اطلاعات، این بوده که سراسیمه به وزارت اطلاعات رفته و بدون اینکه با وزیر و معاونانش جلسه بگذارد، در جلسه‌ای عمومی با کارکنان ستاد این وزارتخانه گفته است: من از سپاه کاملا راضی هستم، از وزارت هم اصلا راضی نیستم. وی همچنین گفته است: توطئه‌ی دشمنان برای براندازی نرم باید افشا شود و انتظار دارم وزارت اطلاعات در این زمینه فعال‌تر باشد. احمدی‌نژاد همچنین چند روز بعد در جلسه‌ای شخصا خواستار برکناری دو معاون وزیر اطلاعات و بررسی نقش دیگر دست‌اندرکاران تهیه‌ی گزارش مذکور شده است.

- نام و سمت دو معاون وزیر برکنار شده، بدین ترتیب است: حبیب الله، معاون فرهنگی وزارت اطلاعات و خزاعی، معاون ضد جاسوسی وزارت. دلیل کنار رفتن این دو از سمت‌های خود، مداخلات اطلاعات سپاه در امور وزارت اطلاعات و همچنین به استخدام گرفتن غیرقانونی برخی نیروهای سازمان اطلاعات استان تهران در یک تشکیلات جدید موازی موسوم به «اطلاعات تهران» عنوان شده است.

- پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات با ارسال نامه‌ای به رهبری ضمن برشمردن سوابق ضد امنیتی آقایان حسین طائب و اسفندیار رحیم‌مشایی به مقام رهبری هشدار داده‌اند که با رویه‌های اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است.

 

 

انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عرب‌سرخی به زندان 66 سپاه

جدیدترین گزارش‌های رسیده از نگرانی جدی درباره‌ی وضعیت اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حکایت دارد و از انتقال سران این سازمان به یکی از زندان‌های سپاه و سپرده شدن بازجویی از آنها به یک تیم جدید زیر نظر نماینده رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه خبر می‌دهد.

بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» بهزاد نبوی، از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از زندان اوین خارج و به بازداشتگاه شصت و شش سپاه منتقل شده است.

این گزارش حاکی است مصطفی تاج زاده نیز پس از آنکه به علت شدت برخورد ضربات کابل بر پشتش، کلیه‌هایش دچار مشکل شده و در بیمارستان شهید مدرس تهران مورد مداوا قرار گرفته است، از بیمارستان مدرس به زندان شصت و شش سپاه منتقل شده است. پیش از این هم خبر رسیده بود که مصطفی تاج زاده دیسک گردن و کمرش مشکل پیدا کرده است.

به گزارش «موج سبز آزادی» فیض‌الله عرب‌سرخی نیز که پیش از اين در بازداشتگاهی در خیابان فرشته تهران (که اطلاعات سپاه پاسداران به تازگی آن را تاسیس کرده) نگهداری می‌شده، به بازداشتگاه شصت و شش منتقل شده است.

این گزارش همچنین حاکی است سعید حجاریان از جمله دیگر بازداشت شدگان نیز، طبق اظهارات دخترش، ظاهرا دچار بیماری یرقان شده است. از محل نگهداری حجاریان اطلاعی در دست نیست، اما اخبار تایید نشده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه سعید حجاریان در هفته‌ی گذشته تحت تدابیر شدید حفاظتی در بیمارستان نیروی هوایی دیده شده است. بدین ترتیب، با توجه به قرار گرفتن بیمارستان نیروی هوایی در اتوبان تختی و در نزدیکی بازداشتگاه شصت و شش، این احتمال وجود دارد که او نیز در همان بازداشتگاه نگهداری می‌شود.

بر اساس گزارش تایید شده‌ی «موج سبز آزادی» سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران هم‌اکنون همگی در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران هستند و تیم بازجویی مشخصی هم‌اکنون در بازداشتگاه شصت و شش مشغول کار تخلیه اطلاعاتی و القای موارد خواسته شده به این چهار فعال سیاسی زندانی هستند.

گفتنی است مسئولیت سرپرستی تیم بازجویی این چهار تن با حجت‌الاسلام ا. س است که از نمایندگان رهبری در سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، از جمله اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات و نیز عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. این فرد از برخی مقامات بالا ماموریت گرفته تا به هر شکل ممکن از این چهار نفر اقرار کتبی و ویدئویی بگيرد.

برخی نزدیکان این چهار فعال سیاسی با توجه به خصومت دیرینه‌ای که برخی چهره‌های جامعه‌ی روحانیت و دیگر سران اصولگرا با هر چهار نفر این بازداشت شدگان داشته و دارند، نسبت به جان آنها احساس خطر می‌کنند. به عقیده‌ی ایشان، با توجه به فضای سیاسی- امنیتی حاکم بر تیم بازجویی، به نظر می‌رسد آنها در صدد آن‌اند که با القای مطالب مورد نظرشان به افراد فوق، راه را برای محاکمه‌ی قضایی آنها و صدور اشد مجازات و حکم زندان طویل‌المدت برای این چهار تن هموار كند.

 

 

 

 

 

 

 

دختر حجاریان : نگذارید پدرم را بکشند

 

سعید حجاریان، تحت فشار شدید روحی و جسمی برای اعترافات دروغین است و در وضعیت به شدت خطرناکی قرار دارد. خانواده این چهره سرشناس اصلاح طلب در گفتگو با روز به شدت از وضعیت سلامتی او ابراز نگرانی کرده و اعلام کردند که با برخوردهایی که صورت می گیرد مشخص است که قصد جان حجاریان را کرده اند.

زینب حجاریان، دختر سعید حجاریان با بیان اینکه پدر مرا برای پذیرفتن اعتراف تحت فشار شدید قرار داده اند به روز گفت: آقایان از هیچ کاری فروگذار نیستند و کارهایی که انجام می دهند ممکن است به قیمت از دست رفتن ایشان منجر شود.

وی با اشاره به دیدار اخیر مادر و برادرش با آقای حجاریان گفت: پدرم به شدت زرد و نحیف شده و کک و مک زیادی نیز در صورت او به وجود آمده است که ما فکر کردیم شاید یرقان گرفته باشد اما یرقان نیست و قضیه خیلی فراتر از این حرفهاست.

زینب حجاریان افزود: پدرم گفته که هر روز او را زیر آفتاب شدید 40 - 42 درجه می برند و و ساعت ها در زیر آفتاب نگه میدارند و سپس داخل برده و روی او یخ می ریزند و ما در این زمینه با پزشک صحبت کردیم و پزشک ایشان گفتند که این قضیه منجر به خونریزی مغزی خواهد شد و با توجه به اینکه یکی از رگ های مغزی پدرم در ترور ایشان به شدت آسیب دیده اینها میخواهند پدرم را دچار خونریزی مغزی کرده و اینگونه بکشند.

وی افزود: داروهای پدرم را از خانواده ام نمی گیرند و به ایشان نمی رسانند و ما نگران داروهایی هستیم که به او می دهند و می ترسیم این داروها نامناسب باشد یا دز مناسبی نداشته باشد.

وی با ابراز نگرانی شدید از این قضیه تصریح کرد: در آخرین ملاقاتی که خانواده ام با ایشان داشتند سه بازجو حضور داشتند و یکی از بازجوها با تحکم به مادرم گفته چرا اعلام نمی کنید که جای حجاریان خوب است و مادرم نیز گفته که ما هم اعلام کنیم مردم احمق نیستند که بپذیرند.

دختر حجاریان افزود: این مساله در حضور پدرم بوده و پدرم به شدت ناراحت شده و گفته من که به خواسته شما گفتم جای من خوب است با خانواده ام چیکار دارید و مادرم هم گفته که شما ناراحت نباش من خودم از پس اینها بر می آیم اما  بازجو باز با تحکم داد زده که چرا باید ناراحت بشود و مادرم تاکید کرده که این رفتارها نباید در حضور آقای حجاریان صورت بگیرد.

وی تصریح کرد: اینها یک هدف دارند یا اینکه از پدرم اعتراف دروغ بگیرند یا اینکه او را نابود کنند و از بین ببرند که نخواهند توانست اعترافی بگیرند. پدر مرا یک بار کشته اند او چیزی برای از دست دادن ندارد و هرگز اعتراف نخواهد کرد.

وی با اشاره به بازجویی از همسرو پسر حجاریان گفت: نمیدانم این بازجویی در حضور پدرم بوده یا اینکه خبرش را به او منتقل کرده اند اما به شدت ناراحت بوده و از این موضوع به شدت به هم ریخته است.

زینب حجاریان توضیح داد: در بازجویی از مادرم که 4 ساعت طول کشیده فرم هایی جلوی مادرم گذاشته اند و از او خواسته اند تمام زندگی اش را بنویسد و او را تحت فشار قرار داده اند  بنویسد که با منافقان در ارتباط است و تمام زندگی و سفرهای خارجی مادرم و ارتباطات او را پرسیده اند. وی با بیان اینکه همسر و پسر حجاریان به شدت تحت فشار هستند گفت: برادرم را تا کنون چندین جلسه بازجویی کرده اند و ما نمی دانیم برنامه آینده آقایان چیست و چه کاری میخواهند بکنند و به شدت نگران پدرم و از طرفی نگران مادر و برادرم هستیم و هر اتفاقی برای آنها بیفتد مسولیت آن با دولت ایران است.

زینب حجاریان گفت: من شنیده ام حکم ویژه ای در باره پدرم صادر شده اما نمیدانم این حکم ویژه چیست و چه بلایی میخواهند سر او بیاورند.

دختر حجاریان با اشاره به عدم پذیرش آزادی مشروع از سوی پدرش گفت: ما شنیده ایم که میخواستند به صورت مشروط پدرم را آزاد کنند و حقه مرتضوی این بوده که پدرم را در خانه امنی که گفته بود تهیه کنیم از بین ببرد.

وی خواهان آزادی پدرش در اسرع وقت شد و گفت: از هر کسی که می تواند هر کمکی بکند خواهش می کنم کمکمان کند. پدر من از جان خود گذشته و حاضر به اعتراف دروغ نیست و نگذارید او را از بین ببرند.

 

 

 

امیر جوادی‌فر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید

undefined

خبرنامه امیرکبیر: امیر جوادی‌فر دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین به جمع شهدای دانشجو در یک ماه و نیم اخیر پیوست. 

روزنامه اعتماد با انتشار این خبر گزارش کرد که امیر جوادی فر در جریان تجمع روز 18 تیر بازداشت شده بود. ماموریان امیر جوادی فر را  به دلیل شکستگی دست و بینی به بیمارستان منتقل و سپس از آنجا به زندان برده بودند.

 

امیر جوادی‌فر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید

 

خبرنامه امیرکبیر: امیر جوادی‌فر دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین به جمع شهدای دانشجو در یک ماه و نیم اخیر پیوست. 

روزنامه اعتماد با انتشار این خبر گزارش کرد که امیر جوادی فر در جریان تجمع روز 18 تیر بازداشت شده بود. ماموریان امیر جوادی فر را  به دلیل شکستگی دست و بینی به بیمارستان منتقل و سپس از آنجا به زندان برده بودند.

همچنین روزنامه سرمایه گزارش کرده است که مسئولین مربوطه برای تحویل جسد امیر جوادی فر به خانواده اش برای آنها شرط گذاشته اند تا خانواده وی اعلام کنند امیر از پیش دچار بیماری بوده است.

خبر شهادت امیر جوادی فر در حالی منتشر می شود که روز جمعه نیز خبر شهادت محسن روح الامینی دانشجوی دانشگاه تهران منتشر شد.

در عدم وجود نظارت بر زندان های اوین و کهریزک، نگرانی ها نسبت به وضعیت دیگر زندانیان بازداشتی نیز بیشتر شده است. نمایندگان مجلس نیز که اکثر آنان جزو اصولگرایان افراطی هستند با وخیم شدن ابعاد فجایع اخیر در زندان ها کمیته ای «حقیقت یاب» تشکیل داده اند. اما باید منتظر بود تا دید آیا نتایج تحقیقات این کمیته نیز همانند موارد مشابه خواهد بود یا خیر. این نمایندگان قصد دارند پس از یک و ماه نیم از آغاز بازداشت ها برای بررسی وضعیت بازداشت شدگان به بازداشتگاه ها سر بزنند.
 طی هفته های گذشته، جان جوانان و جوانان ایران یک به یک توسط مامورین در زندان ها و خیابان ها گرفته شده است تا هر چه بیشتر ادعاهای مسئولین مشخص شود.
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 
تصاویر دلخراش؛ آخرین عکس های دو جوان جان باخته

 

 


آخرین عکس های شهید مصطفی غنیان و شهید امیر جوادی فر

 شرط تحویل جسد یکی از بازداشتی های 18 تیر به خانواده اش:

بگویید از قبل بیمار بود

جسد جوان و دانشجوی 23 ساله ای که در ناآرامی های 18 تیرماه گذشته دستگیر شده بود، روز گذشته از سوی پزشکی قانونی کهریزک به خانواده اش تحویل داده شد.

یکی از نزدیکان مرحوم امیر جوادی فر در خصوص جزئیات این حادثه به «سرمایه» گفت: «امیر روز 18 تیر دستگیر شد. ما تا دو ساعت بعد از گم شدنش خبری از او نداشتیم تا اینکه ماموری از کلانتری 147 که همراه او بود با موبایل پدر امیر تماس گرفت و گفت بیایید بیمارستان فیروزگر. تا نیمه های شب امیر به دلیل شکستگی از چند جا در بدنش در بیمارستان بستری بود و با ضمانت همان مامور و با همراهی پدر امیر به بیمارستان لاله شهرک غرب منتقل شد.»

وی افزود: «ظهر جمعه 19 تیرماه امیر را از بیمارستان مرخص کردند و توسط همان مامور تحویل پلیس امنیت و پیشگیری از جرم داده شد و پس از آن دیگر هیچ خبری از امیر به ما داده نشد، نه زنگی، نه خبری و نه حتی اسمی از او در میان بازداشت شدگان زندان اوین نبود، تا اینکه شنبه 3 مردادماه از طرف پلیس امنیت شهرری با پدر وی تماس گرفتند و گفتند بروید جسد پسرتان را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید. در حالی که برای تحویل جسد امیر رفته بودیم به ما گفتند باید بگویید برادرتان از قبل دچار بیماری ریه بوده است در حالی که چنین چیزی محال است زیرا امیر کاملاً سالم بود. آنها همچنین از خانواده امضا گرفتند که تشییع جنازه فقط با حضور افراد فامیل و خودی برگزار شده و شعاری در آن داده نشود.»

وی تاکید کرد: «بالاخره دیروز جسد را تحویل گرفتیم و امروز صبح (دوشنبه) برای مراسم تشییع به بهشت زهرای تهران می رویم.»

از سوی دیگر روز گذشته برخی رسانه ها از تحویل جسد امیر جوادی لنگرودی یکی دیگر از بازداشت شدگان روز 18 تیر ماه به خانواده وی خبر دادند.

 

 

 

 

 

 

 

 

وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت

 

در شرایطی که وضعیت بازداشت شدگان باعث نگرانی بخش عمده‌ای از جامعه شده و وجود بازداشتگاه‌های غیرقانونی حتی به تایید رهبر نظام هم رسیده است، «موج سبز آزادی» گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای را از برخی افراد آزاد شده از زندان و منابع دیگر دریافت کرده که نشان‌دهنده‌ی وضعیت فاجعه‌بار و غیر انسانی حاکم بر بازداشتگاه‌ها و زندان‌های قانونی و غیرقانونی است.

بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» یک خانم محجبه که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با خودروی شخصی خود اقدام به پخش سی‌دی «نود سیاسی» می‌کرده، به همین خاطر پس از انتخابات شناسایی و در منزل خود بازداشت می‌شود.

وی خبر داده که در مدت بازداشت، بارها مورد ضرب و شتم مأموران مرد قرار گرفته، بازجوها مرتبا با الفاظ رکیک و ناسزا به توهین و تحقیر وی می‌پرداخته‌اند و حتی مإموران مرد موهای او را می‌کشیده و دائما با تماس بدنی، او را مورد آزار قرار می‌داده‌اند تا اعتراف کند که با برخی چهره‌های سیاسی، رابطه‌ی نامشروع داشته است. این گزارش حاکی است وی پیش از آزادی مجبور شده نوشته‌ای را امضا کند مبنی بر اینکه در زندان با وی هیچ‌گونه بدرفتاری نشده و حتی هفته‌ای دو بار هم در زندان چلوکباب خورده است!

گزارش دیگری که یکی از بازداشت شدگان هفته اول پس از انتخابات، پس از آزادی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار داده، حاکی است که به محض انتقال وی به پاسگاه کلانتری و در ابتدای ورود به این پاسگاه، وی و دیگر بازداشت شدگان به شدت کتک خورده‌اند. او همچنین یکی از شکنجه‌های تحقیرآمیز صورت گرفته را این‌گونه توصیف کرده که: بازداشتی‌ها را در کف توالت پاسگاه می‌خواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان می‌گذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت می‌کرد.

وی همچنین فاش کرده که در یک مورد که سربازی از این کار امتناع کرده، مورد ضرب و شتم مافوقش قرار گرفته و سپس او هم بازداشت شده است. وی در عین حال خبر داده که از همان روزهای ابتدایی، در حین کتک زدن بازداشتی‌ها، مرتبا در پاسگاه فحش‌های رکیک به هاشمی و خاتمی و موسوی می‌داده‌اند.

موضوع دیگری که در دو روز اخیر و به دنبال شهادت فرزند یکی از مسئولان دولت نهم به رسانه‌ها درز کرده، ابتلای احتمالی برخی بازداشت شدگان به بیماری مننژیت است؛ طوری که ابتدا سردار علایی در یادداشت خود فاش کرد که وزیر بهداشت از توزیع گسترده و البته دیرهنگام واکسن مننژیت در زندان‌ها و بازداشتگاهها خبر داده، سپس مدیرکل زندان‌های قوه قضاییه تایید کرده که تنها در اوین به 4000 زندانی واکنس مننژیت تزریق شده و دست آخر سخنگوی کمیسیون امنیت ملی خبر داده که سعید مرتضوی در جلسه‌ی این کمیسیون ادعا کرده محمد کامرانی و محسن روح‌الامینی به علت ابتلا به بیماری مننژیت درگذشته‌اند.

در این باره، یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفت‌و‌گو با «موج سبز آزادی» از رسانه‌ها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید می‌کند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتی‌بیوتیک و پیش‌گیری (Prophylaxis) اقدام شود.

همچنین در گزارش دیگری که از سوی نزدیکان یک جوان بازداشت شده به «موج سبز آزادی» رسیده، تصریح شده که این جوان که به تازگی آزاد شده و جرم وی بازگشت از لندن بوده! از لحاظ روحی چنان وضعیت اسفناکی دارد که برای جلوگیری از خودکشی، او را در منزل به تخت بسته‌اند.

اما تکان‌دهنده‌ترین گزارش‌ها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد که بر اساس گزارش‌های موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائم‌مقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره می‌شود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است.

شاهدان عینی و بازداشتی‌های آزاد شده از کهریزک، وضعیت این بازداشتگاه غیر قانونی را این‌گونه توصیف می‌کنند:

در یک سوله‌ی 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویه‌ی هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدن‌هایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتاده‌اند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری می‌شوند. بازداشت‌شده‌ها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شده‌اند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقه‌ای از هوای بیرون تنفس کنند.

هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی می‌کند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر می‌آید، بچه‌ها به خود می‌لرزند و می‌فهمند که رادان آمده.

یکی از بازداشتی‌ها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجه‌گران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشت‌شده‌ها به اوین منتقل می‌شوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان می‌سپارد.

از دیگر شکنجه‌ها در کهریزک آن است که بدن‌ها را خیس می‌کنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشت‌شده‌ها را کتک می‌زنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازداشت يک فعال دانشجويي در کرمانشاه

 

يک فعال دانشجويي دانشکده فني کرمانشاه دوشنبه مورخ 5 مردادماه توسط نيروهاي امنيتي در اين شهر بازداشت و به نقطه نامعلومي منتقل شد.

سامان ولدبيگي از فعالين دانشجوئي دانشکده فني کرمانشاه، پس از شرکت در مراسم چهلم درگذشت کيانوش آسا در دانشکده شيمي دانشگاه رازي کرمانشاه که و ايراد سخنراني در اين برنامه در منزل شخصي خود توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به نقطه نامعلومي منتقل شد.

منابع مطلع عنوان مي دارند بازداشت اين فعال دانشجويي مي تواند به درگيري پراکنده اي که در پايان برنامه بزرگداشت کيانوش آسا بين نيروهاي لباس شخصي و تعدادي از شرکت کنندگان روي داده بود مربوط باشد.

آقاي ولدبيگي از فعالان طيف چپ دانشکده مورد اشاره پيش تر نیز به دلیل فعالیت های خود به کمیته انضباطی احضار شده بود.

لازم به ذکر است نيروهاي امنيتي پس از مراجعه به منزل پدري اين فعال دانشجويي اقدام به ضبط اموالي همچون تلفن هاي همراه تمام ساکنين منزل، دفترچه هاي تلفن، کامپيوتر و .. نمودند.

عليرغم پيگيري هاي متعدد خانواده و نزديکان آقاي ولدبيگي تاکنون نهادهاي امنيتي و قضايي از پاسخگويي نسبت به سرنوشت و محل بازداشت ايشان شانه خالي کرده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لباس شخصی ها

 

تو به خود نگاه می کنی

آینه سیاه می کنی

پرده بر ترانه می کشی

پنجره تباه می کنی

من ، ستاره آه می کشم

دست روی ماه می کشم

نوازشِ نسیم می کنم

روی شب نگاه می کشم

تو، با گلوله و من، با گل

تو، با شلیک و من، با آواز

تو، زردِ نفرت، کبودِ کین

من، سرخِ عشق و سبزِ پرواز

کسبِ تو، قتلِ گل و شبنم

اعدامِ باد و نور و دریا

کارِ من کشتِ چراغ و دف

تیمارِ رنگ و رقص و رویا!

 

میعادگاهِ ما:

انسان و آبادی

تاریخِ آینده

میدانِ آزادی!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محاکمه پنج جوان کرد به اتهام محاربه

 

خبرگزاری هرانا : پنج جوان کرد روز یکشنبه هفته جاری در دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام محاربه محاکمه شدند.

پنج جوان کرد اهل روستای نگل سنندج به نام های "هوشیار احمدی, بهمن سعیدی, جهانبخش احمدی, سیروان محمودی و سیوان رحیمی" که در اواخر زمستان سال گذشته در روستای نگل توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بودند روز یکشنبه مورخ 4 مردادماه در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی بابایی به اتهام محاربه محاکمه شدند.

اتهام محاربه برای شهروندان مورد اشاره که می تواند به صدور حکم مرگ نیز منتهی شود موجی از نگرانی را در میان خانواده و نزدیکان آنان ایجاد نموده است.

هر چند از مصادیق اتهام وارده اطلاعی در دست نیست اما زندانیان مذکور همواره بر رد این اتهام تاکید کرده اند.

لازم به ذکر است، از میان زندانیان مذکور، هوشیار احمدی به دلیل بیماری دیابت و نیاز به دارو و معالجه در وضعیت سلامتی نامناسبی به سر می برد و مسولین زندان مرکزی سنندج دسترسی نامبرده به دارو و خدمات پزشکی مورد نیاز را محدود کرده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتقال برخی زندانیان اوين به نقطه ای نامعلوم در اصفهان

 

دیدار نمایندگان از سلول های خالی اوين

روزنامه اعتماد: نمايندگان مجلس وقتي ديروز پايشان به زندان اوين رسيد که فعالان سياسي بازداشت شده چند ساعت قبل از آنجا نقل مکان کرده بودند. به اين ترتيب درهاي اوين به روي کميته ويژه مجلس در حالي باز شد که انتظار آنها براي ديدن بسياري از چهره هاي فعالان سياسي بي نتيجه ماند و مجلسي ها نتوانستند پيغام بياورند که وضعيت جسمي فعالان سياسي مستقر در زندان اوين به چه صورت است. به گفته داريوش قنبري بازداشتي هاي فعال سياسي به اصفهان منتقل شدند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تداوم بازداشت اساتيد دانشگاه تهران

 

روزنامه اعتمادملی: با گذشت بيش از يک ماه از بازداشت جمعي از اساتيد دانشگاه تهران از وضعيت آنها همچنان اطلاعي در دست نيست.حسينعلي عرب، دانشيار و رئيس بخش فارماکولوژي دانشکده دامپزشکي، معاون اسبق سازمان دامپزشکي کل کشور و عضو اسبق شوراي مديريت دانشگاه، علي اصغر خداياري، استاديار گروه معدن دانشکده فني، چوبينه از اعضاي هيات علمي دانشکده علوم پزشکي، تاجرنيا از اساتيد دانشکده دندان‌پزشکي دانشگاه تهران و عبدالله رمضان‌زاده عضو هيات علمي دانشکده حقوق و علوم سياسي، و داوود سليماني، استاديار دانشکده الهيات از جمله اساتيدي هستند که يک ماه از بازداشت آنان در زندان اوين مي‌گذرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نگرانی نسبت به وضعیت نامعلوم شیوا نظرآهاری

 

کمیته گزارشگران حقوق بشر

روز سه شنبه، ششم مرداد ماه، شیوا نظرآهاری در گفت و گویی کوتاه با خانواده خود اعلام کرد تا مدتی از امکان برقراری تماس تلفنی محروم خواهد بود.

شیوا نظر آهاری، پس از گذراندن 33 روز در سلول انفرادی بند 209، در 26 تیر ماه به سلول های عمومی بند مزبور منتقل و در طول این مدت تنها موفق به چند تماس کوتاه با خانواده اش شده است. او طی این مکالمات از ارائه درخواست ملاقات با خانواده خود خبر داده که تا به امروز چنین امکانی محقق نشده است.

صبح روز دوشنبه نیز مادر شیوا نظرآهاری، همراه با دیگر خانواده های زندانیان، به زندان اوین مراجعه و ضمن تحویل پول و لباس برای وی، در خواست ملاقات نمود اما با پاسخ منفی مسوولان مواجه شد.

شهرزاد کریمان، نحوه درخواست ملاقات با دخترش را مراجعه اولیه به دادسرا بیان می کند.

دادسرا او را به زندان اوین ارجاع داده و مسوولان اوین نیز مجددا وی را به سمت دادسرا هدایت می کنند و در نهایت، پیشنهاد ارائه دوباره درخواست را در هفته آینده می دهند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت نامشخص شیوا نظرآهاری، برخورداری از حق ملاقات و تماس با خانواده را از حقوق اولیه زندانیان دانسته و محرومیت از آن را از مصادیق بارز شکنجه سفید اعلام می نماید. این کمیته همچنین خواستار آزادی هرچه سریع تر شیوا نظرآهاری و سایر زندانیان اندیشه بوده و از تمامی نهادهای حقوق بشری بین المللی می خواهد هم صدا با ارگان ها و سازمان های حقوق بشری داخلی، با محکوم نمودن برخوردهای ایذایی با فعالان جامعه مدنی، به اقدام قاطع و موثر در خصوص اعمال خشونت جسمی و روانی به زندانیان پرداخته و نسبت به نقض صریح حقوق زندانیان در زندان‌های ایران اقدامی فوری نمایند.

 

جوانی که در نمازجمعه 26 تیر به شهادت رسید

 

undefined

نام و مشخصات یک شهید دیگر جنبش مردم ایران مشخص شد. مصطفی کیارستمی در حاشیه نمازجمعه با ضربه‌ی باتوم به سرش مصدوم شده و چند ساعت بعد به شهادت رسیده است.

مصطفی کیارستمی، متاهل و 22 ساله، در نمازجمعه 26 تیر ماه گذشته که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، در مقابل دانشگاه تهران توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب می‌شود. نیروهای سرکوبگر دولت کودتا با باتوم به شدت بر سر این جوان برومند می‌کوبند، به نحوی که وی دیگر قادر به برگشت به منزل نبوده است.

در نتیجه به ناچار با مادرش تماس می‌گیرد و تلفنی از وی درخواست کمک می‌کند. پس از آنکه مادر مصطفی او را به خانه باز می‌گرداند، متوجه وخامت حال وی می‌شود و پسرش را به بیمارستان کسری تهران منتقل می‌کند.

اما این جوان بی‌گناه به علت خون‌ریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت می‌کند؛ اما علت مرگ او، سکته‌ی مغزی اعلام می‌شود.

پیکر این جوان شهید، روز شنبه بعد در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد و بدین ترتیب این جوان ناکام که تنها 22 سال داشته و به تازگی نامزد کرده بود، قربانی وحشیگری ماموران می‌شود؛ وحشی‌گری‌ای که سردار احمدی مقدم نامش را «زیاده ‌روی» می‌گذارد.

مادر این جوان شهید که از این اتفاق ناگوار بهت زده شده بود، تاکنون از افشای علت مرگ جوان 22 ساله و رشید خود بیمناک بود و هنوز هم از شوک ناشی از مرگ فرزندش بیرون نیامده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جعفر پناهی و مهناز محمدی به قيد ضمانت آزاد شدند

 

به گزارش های رسيده، جعفر پناهی فيلم ساز و کارگردان سرشناس سينمای ايران و مهناز محمدی ، فعال حقوق زنان و مستندسازکه بعد از ظهر پنج شنبه در بهشت زهرای تهران بازداشت شده بودند، به قيد ضمانت آزاد شده اند. اين دو فيلمساز، ديروزدر چهلمين روز کشته شدن ندا آقاسلطان برای گذاشتن گل بر سر مزار او و ديگرجانباختگان رويدادهای پس از انتخاباتبه بهشت زهرا رفته بودند که بازداشت برای ساعاتی بازداشت شدند.

 

گزارشی از تظاهرات روز گذشته رشت

 

تجمع ساعت 6 در پارک شهر رشت به مدت 90 دقیقه با حضئر بسیار گسترده مردم   انجام شد و تا آن موقع مردم با روشن کردن شمع و دست داشتن عکس های ندا و سهراب  با سکوت مراسم رو بسیار باشکوه برگزار کردند.

تعداد مردم بین 500 تا 700 نفر تخمین زده میشد.در مدت 90 دقیقه ای (18 الی 19:30) که مردم در پارک شهر رشت راهپیمایی میکردند خبری از سرکوب  نبود تا اینکه عده ای  لباس شخصی و بسیجی با موتور به مردم یورش بردند و از گاز فلفل  نیز استفاده کردند. در این میان عده ای از کودکان و خانواده هایی که  فقط برای تفریح به پارک  بزرگ رشت آمده بودند هم  از آسیب های درگیری بی نصیب نماندند. جالب اینجاست که نیروی انتظامی با نهایت ادب با مردم رفتار کرد و کسی را مورد ضرب و شتم قرار نداد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دادستان پیشین دادگاه لاهه: احتمال وقوع «جنایت علیه بشریت» در ایران

 

راديو فردا: پرفسور پیام اخوان، دادستان پیشین دادگاه کیفری بین‌المللی برای یوگسلاوی سابق، می‌گوید به نظر می‌رسد که بازداشت، کشتار و شکنجه کردن‌های اخیر در ایران، در سطح گسترده و به صورت سیستماتیک یا برنامه ریزی شده، انجام گرفته و در این صورت این موارد نقض حقوق بشر را می‌توان بر پایه قوانین بین‌المللی «جنایت علیه بشریت» دانست.

پروفسور اخوان از بنیاد گذاران مرکز اسناد حقوق بشر در آمریکا است.

وی در حال تشکیل پرونده‌ای است در مورد موارد نقض حقوق بشری که بدنبال اعلام نتایج رسمی دور دهم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران انجام گرفته است. پیام اخوان در آغاز گفت‌وگویی با رادیو فردا نخست به این پرسش پاسخ می‌دهد که کدامیک از موارد نقض حقوق بشر در ایران را می‌توان جنایت علیه بشریت دانست:

پرفسور پیام اخوان: با وجود اين که هنوزگزارش‌هايی که دريافت می‌کنيم محدود است و هنوز به تمام اسناد و شواهد دسترسی نداريم،‌ به نظر می‌رسد صدها نفر درتهران، شيراز، اصفهان و شهرهای مختلف ايران کشته شده‌اند و بر اساس گزارش‌ها حدود ۳۰۰۰ نفر در زندان هستند و تحت شکنجه قرار دارند. اين کشتارها و شکنجه‌ها به طور گسترده و سيستماتيک، نقض حقوق بشر است و بر اساس قوانين بين المللی مقاماتی که مسئول اين کشتار و شکنجه‌ها هستند، مسئوليت شخصی کيفری دارند.

همان طور که اشاره کرديد، گزارش‌هايی که از ايران در مورد نقض حقوق بشر می‌رسد محدود است و يا برخی از اخبار را نمی‌توان تاييد کرد. با توجه به اين شرايط چگونه می‌خواهيد برای موارد نقض حقوق بشر پرونده تشکيل دهيد؟

تجربه من از دادگاه‌های سازمان ملل برای محاکمه پرزيدنت اسلوبودان ميلوشويچ و اشخاص ديگری که مسئول نسل‌کشی و پاکسازی قومی در بوسنی و نقاط ديگر يوگسلاوی بودند، اين است که بلاخره شاهد پيدا می‌شود و می‌توان طی مدتی پرونده را تکميل کرد.
ممکن است در حال حاضر نتوان اين کار را انجام داد، ولی محاکمه مسئولان اين جنايت موضوع امروز و فردا نيست، اين هدفی دراز مدت است و به عنوان مثال حدود
۱۰ سال طول کشيد تا آقای کارادجيچ را بازداشت و محاکمه کنيم.

نبايد فراموش کنيم خشونت‌های اخير در ايران با خشونت‌هايی که طی ۳۰ سال گذشته اعمال شده، فرقی نمی‌کند. در سال ۱۳۶۷ هم تقريبا چهار هزار نفر زندانی در ايران اعدام شدند و هنوز دولت حاضر نيست چنين چيزی را قبول کند.

بنابراين ما می‌توانيم پرونده ای تشکيل دهيم و مرکز اسناد حقوق بشر با حمايت دولت کانادا در حال تهيه کردن گزارشی است تا مردم ايران بدانند واقعيت چيست.

اولين مرحله عدالت اين است که مردم واقعيت را بدانند.

پس اميدوار هستيد روزی بتوانيد بخشی از کسانی که مسئول نقض حقوق بشر هستند را به دادگاه بکشانيد؟

تشکيل دادگاه برای محاکمه اين اشخاص طول خواهيد کشيد. البته من ترجيح می‌دهم روزی برسد که اين اشخاص در دادگاه‌های ايران محاکمه شوند، ولی اگر چنين امکانی مهيا نشود جامعه بين‌الملل، به خصوص سازمان ملل متحد، بايد اين پرونده را به دادگاه بين الملل کيفری در لاهه ارجاع دهد، تا اين افراد به اتهام جنايت عليه بشريت محاکمه شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اشپیگل آنلاین: گزارش وبلاگ نویسان از شکنجه‌گاه‌های ایران

 

در زندان‌های ایران چه می‌گذرد؟

وبلاگ‌نویسان ایرانی، که در جریان ناآرامی‌ها به زندان افتاده‌اند، با گزارش‌های خود به این پرسش پاسخ می‌دهند. اشپیگل آنلاین، با تکیه بر این گزارش‌ها، از تبدیل زندان‌به شکنجه‌گاه‌ می‌نویسد:

اشپیگل آنلاین گزارش خود را با روایت جوان ۲۱ ساله‌ای آغاز می‌کند که نام مستعار رضا یاوری را برای خود برگزیده است. رضا یاوری، در تظاهرات روز ۱۸ تیر دستگیر شد و بعدا به اردوگاه کهریزک انتقال یافت. او بلافاصله پس از آزادی، در وبلاگ خود گزارش تکان‌دهنده‌ای از وضعیت ۲۰۰ بازداشت شده‌ی جوان انتشار داد که در یک فضای تنگ دائما تحت تحقیر و شکنجه قرار می‌گرفتند و حتی امکان دسترسی به آبریزگاه را نداشتند.

  بدتر از گوانتانامو و ابوغریب

هفته‌نامه‌ی آلمانی، با اشاره به این بخش از گزارش رضا یاوری که اردوگاه کهریزک را بدتر از گوانتانامو و ابوغریب دانسته است، از دستور آیتـ‌الله خامنه‌ای برای تعطیل این اردوگاه نوشت و اظهارات دری نجف‌آبادی دادستان کل ایران را منعکس کرد. 

اظهارت دری نجف‌‌‌‌‌آبادی تایید کننده‌ی گزارش رضا یاوری است. وی گفته است: «آیت‌الله خامنه‌ای هنگامی که از شرایط بهداشتی نامناسب و سایر مشکلات اردوگاه کهریزک آگاه شد، دستور تعطیل آن را صادر کرد.»

کانتین‌های فلزی زیر آفتاب

حنیف مزروعی، روزنامه‌نگار ایرانی به استناد گزارش‌های متعدد کسانی که در هفته‌های اخیر از اردوگاه کهریزک آزاد شده‌اند، به اشپیگل‌آنلاین گفته است: «اکثر دستگیرشدگان در یک زیرزمین نگهداری می‌شدند. سایر بازداشت شدگان، در گروه‌های بیست تا ۴۰ نفری محکوم به تحمل فضای تنگ کانتین‌هائی بودند که برای ۴ تا ۵ نفر در نظر گرفته شده‌بود. این کانتین‌های فلزی، در حرارت ۴۰ درجه سانتی‌گراد زیر آفتاب قرار داشتند. تنها راه تامین اکسیژن زندانیان، سوراخ کوچکی بود که کانتین‌ها داشتند.» 

هفته‌نامه‌ی‌ی آلمانی، پس از گزارش وضعیت کهریزک، به دستور آیت‌الله خامنه‌ای برای بازدید کمیسیون مجلس از زندان اوین اشاره می‌کند و می‌افزاید که به گفته‌ی رئیس این کمیسیون زیرزمین وزارت کشور نیز توجه برانگیخته است. در سلول‌های معروف به ۴ منفی  این زیر زمین، صدها زندانی باید پیش از انتقال به زندان‌ها انتظار بازجوئی را می‌کشیدند.

دلیل اقدامات آیت‌الله خامنه‌ای

چرا آیت‌الله خامنه‌ای دستور به تعطیل کهریزک و بازدید از زندان اوین داده است؟

در پاسخ به این پرسش، هفته‌نامه‌ی آلمانی می‌نویسد: « تعداد بی‌شماری از وبلاگ‌نویسان نزدیک به جبهه‌ی اصلاحات، اقدام آیت‌الله خامنه‌ای را یک نمایش تاکتیکی می‌دانند. آن‌ها می‌نویسند که خامنه‌ای پس از پشتیبانی بی قید و شرط از احمدی‌نژاد در انتخابات، اکنون می‌کوشد خودش را به عنوان رهبر عادل همه‌ی مردم بشناساند.»

اشپیگل آنلاین می‌افزاید: «در جریان اعتراضات، وجهه‌ی خامنه‌ای در میان مخالفان آسیب دید. در تظاهرات، او بارها به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.» 

هفته‌نامه‌ی آلمانی، در گزارش خود، به نقل از منابع گوناگون اضافه می‌کند که هنوز بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر از بازداشت شدگان هفته‌های گذشته، در زندان‌های ایران به سر می‌برند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان چند ماه پس از آزادی درگذشت

 

علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان روز دوشنبه پنج مردادماه و به فاصله چند ماه پس از آزادی از زندان در سن 26 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.

داوودی دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه اصفهان و سردبیر نشریه دانشجویی خاک و از دانشجویان طیف چپ آزادیخواه و برابری طلب در اصفهان بود.

وی طی فعالیت در دانشگاه از تحصیل محروم شده و در 24 بهمن ماه 87 همزمان با بازداشت محمد پورعبدالله در تهران، در شهر شاهین شهر اصفهان بازداشت می شود.

هنگام بازداشت مآمورین امنیتی محل زندگی او را مورد تفتیش قرار داده و وسایل شخصی وی را نیز ضبط کردند. داوودی در تاریخ 5 اردیبهشت 88 با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

علیرضا داوودی پس از آزادی از زندان به دلیل شکنجه و آزار روحی و جسمی در زندان، دچار افسردگی شده بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر وی از حدود 20 روز پیش به دلیل مشکلات جسمی و روحی در بیمارستان بستری شده بود که بر اثر ایست قلبی فوت کرد.

محمد پورعبدالله دانشجوی رشته شیمی دانشگاه تهران نیز از 24 بهمن ماه در بازداشت و در بند مالی زندان قزل حصار و در شرایط و محیط نگران کننده نگهداری می شود.

برای محمد پور عبدالله در تاریخ 20 مهر وقت دادگاه تعیین شده است و او در حال حاضر به صورت بلاتکلیف زندانی است.

منبع خبر : خبرنامه امیرکبیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جوان دیگری در اثر شکنجه جان باخت

 

سایت نوروز: خانواده شهید رامین آقازاده قهرمانی در مورد خصوصیات وی می گویند:

جوانی بوده نه چندان سیاسی ، بسیار آرام و بی آزار و به خانواده وابسته بوده است.

در جریان اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ماموران وی را متهم به شکستن شیشه های بانک می کنند و برای دستگیری وی به منزل مراجعه می کنند.

مادرش اورا با خود به کلانتری می برد تا نشانش بدهد که فرزندش بی گناه است، اما آنها او را نگه می دارند و به بازداشت گاه می برند و در آنجا تحت آزار و شکنجه قرار می گیرد.
پس از دو هفته آزاد می شود و او دو روز پس از آن بطور ناگهانی حالش بد می شود و در نهایت به شهادت می رسد.

در این فاصله چند بار از کلانتری یا بازداشتگاه زنگ می زنند و حالش را می پرسند، گویی در بازداشتگاه حاثه ای رخ داده بوده که آنها را نگران وضعیت جسمانی او شده بودند.
پدرش شهید قهرمانی کارمند است و در آپارتمانهای قدیمی شهرآرا زندگی می کنند.سه برادر دیگر در این خانواده هستند که مادرشان بشدت نگران آنهاست و آنها توانسته اند یک مراسم ختم بدون سرو صدا برایش برگزار کنند

 

ایرانیان دیروز در بهشت زهرا پرچم روسیه را به آتش کشیدند

undefined

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نامه ۱۲۰ آکادمیسین و دانشجوی ایرانی خارج از کشور به شاهرودی: محمدرضا جلایی‌پور را آزاد کنید!

 

۱۲۰ آکادمیسین، المپیادی و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، طی نامه‌ای به آیت‌الله شاهرودی، رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. در این نامه، چهر‌ه‌های آکادمیکی که اکثرا اساتید و دانشجویان بهترین دانشگاه‌های جهان هستند، خواستار آزادی زودهنگام محمدرضا جلایی‌پور به عنوان یکی از دانشجویان المپیادی دانشگاه آکسفورد نیز شده‌اند. گفتنی‌ست محمدرضا جلایی‌پور، ۴۵ روز پیش در فرودگاه امام‌خمینی تهران در حالی‌که قصد بازگشت به انگلستان به منظور پیگیری امر تحصیلش بود بدون هیچ حکمی بازداشت شد و همچنان در انفرادی به سر می‌برد. به گزارش «موج سبز آزادي»‌ متن این نامه به شرح زیر است:

حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی دام عزه

ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران

«جمهوری اسلامی» نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم، میثاق ملت بزرگ ایران در رستاخیز مردمی و عدالت‌خواهانه‌ی ۱۳۵۷ بود.

آنان در آرمان‌های انقلاب‌شان جمهوریت و اسلامیت را به پاسبانی هم گماشتند تا هیچ کس به اسم اسلام بنای استبداد دینی را پی نیافکند و هیچ کس به اسم جمهوریت و رای اکثریت، اسلام عدل و اعتدال را نفی نکند.

اکنون با گذشت سی سال از این جنبش آزادی و عدالت، مشارکت گسترده و بی‌سابقه‌س ملت آگاه ایران، نزد اهل بصیرت، بیش از هرچیز به معنا و سودای تقویت جمهوریت و پاس‌داشت اسلام عدل و اعتدال بوده است. چه بسیار جان‌های مشتاقی که از حوزه‌ها و طبقات اجتماعی با این دغدغه‌ی خجسته در ماه‌های اخیر به میدان آمدند و در گسترش آگاهی مردم و تشویق آنان به مشارکت مدنی پس از دوره‌ای فترت و دلسردی کوشیدند. فعالان عرصه‌ی حمایت از نامزدهای انتخابای، علی‌الاغلب، فازغ از تفاوت موضع و رایشان، قهرمانان اشتی ملی‌اند.

به لطف کوشش همینان و به گواه میزان مشارکت مردمی در انتخابات اخیر، اکنون اکثریت هشتاد و پن درصدی شهروندان ایران پذیرفته‌اند که برای هرگونه تغییر یا تیثبیت وضع موجود راهی عادلانه‌تر و معتدل‌تر از صندوق آرا وجود ندارد.

اما دریغ که نتیجه‌ی پرسش‌انگیز شمارش آراء و صحنه‌آرایی اعتمادزدای قبل و بعد از انتخابات، در اقدامی بی سابقه، با موجی از دستگیری و سرکوب و استخفاف مخالفان همراه شد و بر  تردیدها و دغدغه‌های افکار عمومی دامن زد. ما امضاکنندگان این نامه به عنوان بخشی از جامعه‌ی دانشگاهی ایرانیان مقیم اروپا و آمریا نگرانی شدید خود را از رویه‌های فاقد وجاهت قانونی موجود اعلام می‌داریم.

وجدان بیدارایرانیان در هر جای جهان، ستم بر هیچ یک از این عزیزان دربند را بر نمی‌تابد و  بهانه‌های مسوولان خلاف آئینی را که مخالفان خود را «خس و خاشاک» و «اراذل و اوباش» می‌بینند مقبول نمی‌یابد.

دفاع از این مظلومان و پی‌جویی سرنوشت آنان وظیفه اخلاقی و شهروندی ماست، وظیفه‌ای که گاه به واسطه‌ی عهد دوستی با برخی از این عزیزان دربند سنگین‌تر می‌نماید. به احترام همه‌ی دربندشدگان اخیر و برای نمونه‌ دانشجوی دانشور، جناب آقای محمدرضا جلایی پور، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی دین در دانشگاه آکسفورد اشاره می‌کنیم که بدون ارائه‌ی توضیحات کافی و تفهیم اتهام به هنگام بازگشت از ایران برای دفاع از پایان نامه‌ی خود در فرودگاه امام‌خمینی بازداشت شده است.

بی‌خبری از وضعیت او و دیگران و سابقه‌ی خودسری‌های خطرخیز صورت‌گرفته در جریان بازپرسی از متهمان سیاسی بر مراتب نگرانی‌های ما می‌افزاید.

محمدرضا جلایی‌پور نه تنها از نخبگان و سرمایه‌های عملی این مرز و بوم است و افتخاراتی چون رتبه‌ی اول کنکور سراسری علوم انسانی، طلای المپیاد کشوری و تحصیل در یکی از معتبرترین مراکز علمی جهان را در کارنامه‌ی درخشان علمی خود دارد، بلکه برخاسته از خانواده‌ای است که سه برادر شهید تقدیم اسلام و ایران داشته است. او و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی بازداشت‌شده، بدون در نظر گرفتن تمامی افتخاراتی که در کارنامه خود دارند، شهروندان ایرانند و مطابق قانون اساسی برخوردار از حقوق مسلمی هستند که در این فرصت آشوبناک از آنان دریغ داشته شده می‌شود. دستگاه محترم قضا بیش از هر زمان به هنگام هیجان و آشوب و کین‌کشی باید که پاسدار کلمه‌ی طیبه عدل و مجری قانون و بازدارنده‌ی زیاده خواهی تمامیت‌خواهان قانون‌گریز باشد. هیچ اعتماد از دست‌رفته‌ای با ارعاب و استخفاف باز نمی‌گردد و هیچ آتش ظلمی جز به آب عدالت خاموش نمی‌شود.

بر این اساس امضاکنندگان این دادنامه از جنابعالی به عنوان عالی‌ترین مقام پاسبان عدالت در جمهوری اسلامی می‌خواهند که هر چه زودتر اسباب رسیدگی دقیق و عادلانه به پرونده ی بازداشت‌شدگان اخیر و آزادی بی‌گناهان را فراهم آورید.

  اساتید:

۱- علی انصاری، استاد تاریخ، دانشگاه سنت اندروس

۲- هاله افشار، استاد دانشگاه  یورک، انگلستان

۳- رضا بهشتی معز، استاد پیشین دانشگاه تهران، محقق و عضو انجمن فلسفه فرانسه

۴- علی پایا،  استاد مرکز مطالعات دموکراسی، دانشگاه وست مینستر، انگلستان 

۵- رحمت توکل، استاد جامعه‌شناسی، دانشگاه  نیوجرسی، آمریکا 

۶- عبدالکریم سروش،  روشنفکر، محقق و استاد دانشگاه منهتن، آمریکا

۷- دکتر ابوالقاسم فنایی، استاد موسسه مطالعات اسلامی المهدی - انگلستان 

۸- محمود صدری، استاد جامعه شناسی، دانشگاه تگزاس

۹- محمدمهدی مجاهدی، استاد دانشگاه لندن

۱۰- آرش نراقی، استادیار دپارتمان دین و فلسفه، مراویان کالج، پنسیلوانیا، آمریکا

۱۱- مهری هالیدی، استاد مطالعات  فرهنگی، دانشگاه کانتبری، بریتانیا

۱۲- هما هودفر، پروفسور انسان شناسی، دپارتمان جامعه شناسی و انسان شناسی، دانشگاه کنکوردیا، مونترال

دانشجویان المپیادی و برگزیدگان جایزه خوارزمی داخل و خارج از کشور

۱۳- محسن امیری، مدال نقره المپیاد کشوری شیمی سال ۱۳۷۸، دانشجوی دکتری بریتیش کلمبیا

۱۴- آرمان اکبریان کلجاهی، مدال طلای جهانی المپیاد فیزیک سال 2003، مدال طلای کشوری المپیاد فیزیک سال 1381

۱۵- علی زارع، مدال نقره کشوری المپیاد دانشجوی فیزیک سال 1385

۱۶- امین امین‌زاده، مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی و دانشجوی دکتری مهندسی الکترونیک، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، آمریکا

۱۷- امید حجازی، مدال طلای المپیاد ادبی ۱۳۷۷، دانشجوی فلسفه دانشگاه کویین، کانادا

۱۸- ایمان ستایش، مدال نقره المپیاد جهانی ریاضی،  فارغ‌التحصیل رشته ریاضی، دانشگاه پرینستون

۱۹- علی شريفی زرچی، مدال طلای المپیاد جهاني کامپیوتر سال 1379، دانشجوی دکتری بیوانفورماتیک دانشگاه تهران

۲۰- فاطمه شمس، مدال نقره المپیاد ادبی سال ۱۳۷۸،  دانشجوی دکتری رشته جامعه‌شناسی، دانشگاه اکسفورد، انگلستان

۲۱- سید فخرالدین ترابی، دارنده مدال طلای کشوری شیمی‌ در سال ۱۳۷۹ و دانشجو دکتری بیوشیمی، آمریکا

۲۲- بابک فرزاد، مدال برنز المپیاد جهانی کامپیوتر سال ۱۳۷۴ و دو طلای کشوری دکترای کامپیوتر

۲۳- صالحه قاسمپور، دارنده رتبه اول جشنواره خوارزمی در سال ۱۳۷۸ و دانشجو دکتری بیوشیمی، آمریکا

۲۴- فرشيد قاسمي، برنز کشوري المپياد رياضي دانش‌آموزي سال 1380، نقره جهاني المپياد فيزيک دانش‌آموزي سال 1382، دانش‌جوي مهندسي برق، دانشگاه رايس - هوستون، تگزاس، آمريکا

۲۵- سینا صادقیان صادق‌آباد، مدال طلای المپیاد کشوری کامپیوتر ۸۵، مدال نقره المپیاد جهانی کامپیوتر سال ۲۰۰۷

۲۶- سپهر فدایی، مدال طلای المپیاد جهانی شیمی سال ۱۳۸۰ و طلای کشوری، کارشناسی ارشد شیمی، دانشگاه استنفورد

۲۷- مهدي كاظمي، طلاي المپياد فيزيك كشوري، دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت دانشگاه صنعتي شريف

۲۸- سلیمه مقصدلو، دانشجوی ادبیات تطبیقی، دانشگاه سوربن، فرانسه

۲۹- محمد مهینی، مدال طلای کشوری المپیاد کامپیوتر 1383، مدال نقره جهانی المپیاد کامپیوتر جهانی 1384، دانشجوی لیسانس مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف

۳۰- محمد مهدیان، مدال طلای المپیاد بین‌المللی ریاضی در سال ۱۹۹۳ و دارنده دو مدال نقره المپیاد بین‌المللی انفورماتیک سال ۱۹۹۲-۳  دانشجوی دکتری علوم تحقیقات، دانشگاه تورنتو، کانادا

دانشجویان ایرانی خارج از کشور

۳۱- آرزو آزاد، دانشجوی دکتری شرق‌شناسی، دانشگاه آکسفورد، انگلستان

 ۳۲- سلمان ابوالفتح بیکی دزفولی، دانشگاه ام.آی.تی، آمریکا

۳۳- ثمین احمدی، دانشجوی مهندسی شهری، دانشگاه ریرسون، تورنتو، کانادا

۳۴- مهدی اشجعی، دانشجوی مولتی مدیا، دانشگاه مولتی مدیا، مالزی

۳۴- علی اکبری، دانشجوی فیزیک، دانشگاه دل پایس واسکو، اسپانیا

۳۵- علی اکبرزاده، دانشجوی جامعه‌شناسی، دانشگاه ماربورگ، آلمان

 ۳۶- حجت آخوندی اصل - دانشجوی دوره دکتری - دانشگاه امپریال کالج - مهندسی برق، گرایش مخابرات

۳۷- محمدجواد اردلان، دانشجوی دکترای تاریخ، دانشگاه آکسفورد، انگلستان

۳۸- مهرداد بابادی، دانشجوی جامعه‌شناسی دین و اخلاق، دانشگاه کمبریج، انگلستان

۳۹- علیرضا بختیاری، دانشجوی فوق لیسانس علوم کامپیوتر، دانشگاه لاوال، کانادا

۴۰- حسین بنایی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشگاه براون، پراویدنس، آمریکا

۴۱- کمال‌الدین بورقانی، دانشجوی علوم کامپیوتر، دانشگاه ریرسون، تورنتو، کانادا

۴۲- اطلس تربتی، دانشجوی فوق لیسانس  روابط بین‌الملل، دانشگاه سوث همپتون، انگلستان

۴۳- مرجان توفیقی، دانشجوی فوق لیسانس تجارت بین‌الملل، دانشگاه بین‌المللی فلوریدا، میامی، آمریکا

۴۴-تارا جاویدی،  استادیار دانشگاه، رشته الکترونیک و کامپیوتر، دانشگاه کالیفرنیا، سان‌فرانسیسکو

۴۵- زهرا جلایی پور، دانشجوی فوق لیسانس انسان شناسی مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی (ال.اس.ای)، انگلستان

۴۶- لیلا حیدرپور، دانشجوی ادبیات فرانسه و انگلیسی، دانشگاه نوشاتل، سوئیس

۴۷- رضا حدیثی، دانشجوی فلسفه، دانشگاه شفیلد، انگلستان

۴۸- مرتضی‌ حکیمی سیبنی، دانشجوی دکتری در رشتهٔ مهندسی‌ مکانیک، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا

۴۹- امیرحسین حسینی، دانشجوی فوق لیسانس اقتصاد دانشگاه بیربک لندن، انگلستان

۵۰- سجاد خوشرو، دانشجوی حقوق، دانشگاه هاروارد، آمریکا

۵۱- رضا خیابانی، دانشجوی حقوق بین الملل، دانشگاه سواس، انگلستان

۵۲- محمد ربانی، دانشجوی دکتری دانشگاه شرق لندن

۵۳- مهسا روحی، دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه کمبریج، انگلستان

۵۴- حسن رحمانی، دانشجوی فوق لیسانس اندیشه سیاسی و اجتماعی، دانشگاه ساسکس، انگلستان

۵۵- بیژن روحانی، دانشجوی دوره دکترای حفاظت از بناهای تاریخی، دانشگاه لاساپینزای رم، ایتالیا

۵۶- امیرحسین سام، دانشجوی دکتری دانشگاه امپریال کالج، لندن

۵۷- علیرضا سپهسالاری، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه سیتی، انگلستان

۵۸- بشیر سجاد، دانشجوی دکتری علوم کامپیوتر، دانشگاه واترلو، کانادا

 ۵۹- سید موسوی، دانشجوی  دکتری دانشگاه شرق لندن

۶۰- علي سرزعيم. دانشجوي دكتراي اقتصاد. دانشكده ي اقتصاد دانشگاه ميلان. ايتاليا

۶۱- مریم سعیدی،  دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه مینه‌سوتا

۶۲- سیدمحمدمهدی سجادیه، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی علوم نانو، دانشگاه ملی فناوری سئول، کره جنوبی

۶۳- غلامرضا سلیمی خورشیدی، دانشجوی دکتری نورولوژی دانشگاه آکسفورد، انگلستان

۶۴- سحرناز سماعی‌نژاد، دانشجوی فوق لیسانس مطالعات بین رشته ای دانشگاه نیویورک، آمریکا

۶۵- محمدصادق شهرایینی، دانشجوی دکتری ژئوفیزیک، دانشگاه ادینبورو، انگلستان

 ۶۶- صالح صحابه تبريزی، دانشجوي دكتراي اقتصاد بين الملل. دانشكده اقتصاد ِدانشگاه ِ ماگدبورگ و موسسه ي اقتصاد ِجهان ِ كيــل - آلمان

۶۷- رضا ضیاء ابراهیمی، دانشجوی دکترا، تاریخ اندیشه در ایران، دانشگاه آکسفورد، انگلستان

۶۸- بابک طاعتی، محقق پسادکترا،  مرکز توانبخشی تورنتو، کانادا

۶۹- حسین طارمی، فوق‌لیسانس مهندسی مکانیک، دانشگاه منچستر، انگلستان

۷۰- مرضیه طالب‌زاده، دانشجوی فوق لیسانس معماری، دانشگاه کارلسروهه، آلمان

۷۱- پگاه ظهوری حقیان، دانشجوی دکتری شرق شناسی، دانشگاه آکسفورد، انگلستان

۷۲- هادی علی‌اکبریان، دانشجوی دکتری دانشگاه بلژیک

۷۳ علی علیزاده، دانشجوی دکتری مرکزفلسفه مدرن اروپایی، دانشگاه میدل سکس، لندن

۷۴- سمیرا عزتی نیک، دانشجوی دندانپزشکی، دانشگاه لندن، انگلستان

 ۷۵- زهرا عزیزی، دانشجوی طراحی شهری، دانشگاه یو.سی.ال، انگلستان

۷۶- علی‌ غفاری، دانشجوی رشته حقوق، لندن ، بریتانیا

۷۷- سحر فومنی، دانشجوی حقوق، دانشگاه کینگز کالج لندن، انگلستان.

۷۸- علی قاضی‌زاده، دانشجوی دکتری مهندسی، دانشگاه کالیفرنیا، سان‌فرانسیسکو، آمریکا

۷۹- مهدی قربانی،  دانشجوی فناوری اطلاعات، ساوث بنک، انگلستان

۸۰- حامد قدوسی، دانشجوی دکتری فاینانس، مدرسه عالی فاینانس وین، اتریش

۸۱- فرهاد قدوسی، دانشجوی دانشگاه واین، دترویت، میشیگان، آمریکا

۸۲- محمد قنبری،  دانشجوی علوم کامپیوتر، دانشگاه واترلو، کانادا

۸۳- محمود قندی، دانشجوی مهندسی پزشکی، مدرسه داروسازی جانز هاپکینز، آمریکا

۸۴ الهام کاشفی، استادیار دانشگاه، دانشگاه ادینبرو، انگلستان-

۸۵- یاسر کراچیان، دکترای فیزیک از دانشگاه تورنتو، کارشناس انتقال تکنولوژی در دانشگاه ویلفرد لوریه کانادا

۸۶- علی کرباسی، دانشجوی دکتری علوم مادی و مهندسی، دانشگاه میامی، فلوریدا، آمریکا

۸۷- محمدعلی کدیور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی، دانشگاه کارولینای شمالی، آمریکا

۸۸- کیان کمالیان، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه پوتسدام، آلمان

۸۹- لادن کریمی، دانشجوی فوق لیسانس روزنامه‌نگاری، دانشگاه مالزی، دانشگاه پوترا، مالزی

۹۰- کوثر کریمی‌پور، دانشجوی جامعه‌شناسی، دانشگاه رجینا، کانادا

۹۱- لیلا کفایی، دانشجوی پزشکی، دانشگاه کوئین مری، انگلستان

۹۲- منصور طالب‌پور، دانشجوی دکتری حقوق، دانشگاه سواس، انگلستان

۹۳- مهدي گنجي‌پور، دانشجوي دكتري ادبيات، سوربون، دانشگاه پاريس، فرانسه

۹۴- سید عمادالدین طباطبایی، دانشجویی فوق لیسانس حقوق، دانشگاه آلبرت لودویگ فرایبورگ، آلمان

۹۵- سمیه مردانه، دانشجوی اقتصاد، دانشگاه لستر، انگلستان

۹۶- سیدعلی مدنی‌زاده، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه شیکاگو، آمریکا

۹۷- احسان مجتهدی،  دانشجوی مهندسی شیمی، دانشگاه منچستر، انگلستان

۹۸- مصطفی مجیدپور، دانشجوی دکتری مهندس الکترونیک، دانشگاه یو،سی،ال،ای، آمریکا

۹۹ امیررضا محسن‌زاده کرمانی، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه ام.آی.تی، آمریکا

۱۰۰- داريوش محمدپور، دانشجوی دکترای علوم سياسی و مطالعات اجتماعی، دانشگاه وست ‌مينستر، انگلستان

۱۰۱- یاسر مسعودنیا، دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه کرانفیلد، انگلستان

۱۰۲- خزر معصومی، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق محیط زیست، دانشگاه روبرت شومان، استراسبورگ فرانسه

۱۰۳- آرشام مظاهری،  دانشجوی امنیت دریایی، دانشگاه هلسینکی، فنلاند

۱۰۴- محمدمهدی مقیمی، دانشجوی مهندسی طراحی صنعتی، دانشگاه دلف، هلند

 ۱۰۵- حامد مهلوجی،  دانشجوی مدیریت بازرگانی، دانشگاه مولتی مدیا، مالزی

۱۰۶- سید یاسر میردامادی، دانشجوی فرهنگ‌های مسلمان، موسسه مطالعه تمدن‌های مسلمان، انگلستان

 ۱۰۷- بابک مینا، دانشجوی جامعه‌شناسی، دانشگاه لیون، فرانسه

۱۰۸- مریم میکانیکی، دانشجوی کارشناسی ارشد زیست‌شناسی و روزنامه‌نگاری، دانشگاه نیویورک، آمریکا

۱۰۹- فاطمه موید، دانشگاه مولتی مدیا، دانشگاه سایبرجایا، مالزی

 ۱۱۰- فرزانه نجفی، دانشجوی دکتری بیولوژی، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا

۱۱۱- حمید ناظرزاده، دانشجوی مقطع فوق دکتری موسسه تحقیقاتی مایکروسافت، استنفورد، آمریکا

۱۱۲ فرزانه نام‌آور، دانشجوی رشته کامپیوتر، دانشگاه منچستر، انگلستان

۱۱۳- پیمان نورافزا، دکترای مهندسی نفت، امپریال کالج، لندن، انگلستان

۱۱۴- ابوالحسن واعظی، دانشجوی دکتری فیزیک، دانشگاه ام آی تی، آمریکا

۱۱۵- یاسر ولی بیگ، دانشجوی آی.تی، دانشگاه کوئین مری، انگلستان

۱۱۶- احمد هاشمی، دانشجوی فرهنگ‌های مسلمان، موسسه مطالعه تمدن‌های مسلمان، انگلستان

۱۱۷- جواد هاشمی، دانشجوی فیزیک، دانشگاه هلسینکی، فنلاند

۱۱۸- هیلا هاشمی، دانشجوی دکتری تکنولوژی، دانشگاه ماساچوست، آمریکا

۱۱۹- محمدرضا هاشمی‌طبا، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی، دانشگاه کمبریج، انگلستان

۱۲۰- حامد یوسفی، دانشجوی فوق لیسانس فلسفه، دانشگاه میدل‌سکس، انگلستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حقه جدید مرتضوی: انتقال سعید حجاریان به یک منزل سازمانی


«نوروز» در این باره می‌نویسد: یک روز پس از آنکه برخی سایت‌ها و خبرگزاری‌های نزدیک به جناح راست از آزادی سعید حجاریان خبر دادند که سبب ابراز تعجب و بی‌خبری خانواده ایشان از این موضوع شد، سخنگوی کمیته ویژه مجلس در پیگیری حوادث اخیر به نقل از مرتضوی اعلام کرد که سعید حجاریان به یک "منزل سازمانی" که دارای " امکانات مناسب رفاهی و پزشکی" است، منتقل شده است.

این اظهارات در حالی صورت میگیرد که پیش از این نیز مرتضوی به دکتر وجیهه مرصوصی همسر حجاریان گفته بود که اگر نگران سلامت او هستند، خانه ای را اجاره کنند تا در آنجا از حجاریان نگهداری شود.

این پیشنهاد با مخالفت خانواده حجاریان مواجه شده است. زینب حجاریان، دختر دکتر حجاریان این موضوع را " حقه" مرتضوی دانست و گفت حقه مرتضوی این بوده که پدرم را در خانه امنی که گفته بود تهیه کنیم از بین ببرد.

نکته جالب توجه در سخنان کاظم جلالی که به نقل از سعید مرتضوی اعلام شده اینست که این ساختمان "با توجه به وضعیت جسمی حجاریان، دارای استخر هم می‌باشد".

قاضی مرتضوی در حالی از این امکانات مناسب سخن می گوید که خانواده حجاریان در آخرین دیداری که با وی داشتند به شدت نگران وضعیت سلامتی او شدند. به گفته آنها سعید حجاریان را ساعت ها در زیر آفتاب 40 - 42 درجه نگه داشته، سپس داخل برده و روی او یخ می ریزند که با توجه به وضعیت بیماری و بدن رنجور و علیل حجاریان این روش شکنجه امکان خونریزی مغزی در وی را بالا میبرد.

زینب حجاریان در اینباره گفته بود: پزشک پدرم گفتند که این قضیه منجر به خونریزی مغزی خواهد شد و با توجه به اینکه یکی از رگ های مغزی پدرم در ترور ایشان به شدت آسیب دیده، اینها می‌خواهند ایشان را دچار خونریزی مغزی کرده و اینگونه بکشند.

اما به نظر می رسد فریب افکار عمومی پایان ندارد. سعید مرتضوی می‌گوید که در مورد سلامتی حجاریان جای نگرانی وجود ندارد و حتی شب گذشته( چهارشنبه) شخصا با حجاریان ملاقات داشته است. البته اینکه مرتضوی شخصا با سعید حجاریان دیدار داشته چگونه موید بر سلامتی دکتر حجاریان خواهد بود نیز خود جای سوال دارد! و اساسا بنا بر تجربیات قبلی نفس این دیدار خود نگرانی ها را تشدید می‌کند.

گرچه جلالی به نقل از مرتضوی می‌گوید امکان رفت و آمد خانواده حجاریان به محل جدید نگهداری او وجود دارد و تاکید می کند که این موضوع به آنها ابلاغ شده است ، اما خانواده و وکیل دکتر حجاریان به کلی از این موضوع بی اطلاع هستند!

همچنان که روزسه شنبه نیز انتشار خبر آزادی" قریب الوقوع " سعید حجاریان باعث تعجب و شگفتی آنها شد.

بر اساس گزارشی که سایت نوروز، روز سه‌شنبه و پس از اعلام این خبر منتشر کرد، خانواده و وكيل سعید حجاريان از انتشار خبر آزادي سعيد حجاريان ابراز تعجب کرده و اعلام کردند هيچ مرجع رسمي از قوه قضائيه در این مورد پاسخگو نیست و به خانواده و وكيل آنها، نحوه و قرار آزادي ايشان تا اين لحظه اعلام نشده است.

دکتر ریاحی، وکیل سعید حجاریان انتشار خبر آزدی حجاریان را منوط به رویت وی در منزل دانست.

گفتنی است آنچه نگرانی ها را از این انتقال افزایش داده است این است که افرادی که در زندان اوین و زیر نظر سارمان زندانها در بازداشت بسر می برد نسبتا شرایط بهتری را تجربه کرده‌اند و بازجویان در رفتارهایشان مجبور بوده اند حداقل استانداردهای حقوقی را رعایت کنند که به نظر می‌رسد با این انتقال بازجوها با خیالی راحت و بدون هیچ نظارتی می‌توانند رفتارهای خشن و غیر انسانی خود را رب دکتر حجاریان تحمیل کنند.

 

اينجا خانه ندا آقا سلطان است , خانه اي كوچك با رنجي عظيم

 

undefined

مادران شهدا

اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك و آرام در منطقه ي شرق تهران. بر در خانه، نه پارچه ي سياه است و نه نشاني. تنها زنگ در را كه مي زني صداي ضجه هاي زني را مي شنوي كه بر تصوير دخترش اشك مي ريزد. اينجا خانه ي ندا آقا سلطان است. متولد بهمن 1361. دختر جواني كه 30 خرداد 1388 به ضرب گلوله كشته و به سمبل جنبش سبز مردم ايران تبديل شد.

مادران شهدا

اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك و آرام در منطقه ي شرق تهران. بر در خانه، نه پارچه ي سياه است و نه نشاني. تنها زنگ در را كه مي زني صداي ضجه هاي زني را مي شنوي كه بر تصوير دخترش اشك مي ريزد. اينجا خانه ي ندا آقا سلطان است. متولد بهمن 1361. دختر جواني كه 30 خرداد 1388 به ضرب گلوله كشته و به سمبل جنبش سبز مردم ايران تبديل شد.

و تاريخ، پنج شنبه، هشتم مردادماه، مصادف با چهلمين روز در گذشت اوست. جمعي از مادران عزادار، فعالان جنبش زنان، اعضاي كمپين يك ميليون امضا و كميته گزارشگران حقوق بشر به تسليت گويي رفته اند. براي لحظه اي در آغوش گرفتن مادراني عزادار و گريستن در عزايي كه حتي اجازه ي عمومي شدن هم ندارد.

وارد خانه كه مي شوي آن انتها نزديك ديوار، ميز كوچكي ست با قاب عكسي بزرگ از دختري جوان كه كوچكي دنيا را تاب نياورد و رفت. برگه ي با خطوط درشت هم آن بالاتر خودنمايي مي كند: " ندا، هميشه در ياد ما زنده است." اما او تنها نيست. اين روزها، روز كوچ بزرگان است. روز عروج آنان كه ظلم را تاب نياوردند و در خون غلتيدند. كمي آن طرف تر چهره ي جوان كيانوش آسا خودنمايي مي كند.

كيانوش، متولد كرمانشاه، دانشجوي ترم آخر كارشناسي ارشد رشته مهندسي شيمي در دانشگاه علم و صنعت ايران بود و هنگامي كه جنازه اش را تحويل گرفتند از مال دنيا تنها يك گلوله در پهلو و يكي ديگر در گردن داشت. جسد او ابتدا قابل شناسايي نبود. خانواده اش بارها و بارها به تصوير او نگريستند و در نهايت با مشاهده ي از نزديك، توانستند عزيزشان را باز شناسند. كيانوش، با ذهن پرسش گرش هميشه حقايق را جستجو مي كرد. چرايي هاي بسياري داشت. و پاسخ آخرينش را به داغي سرب دريافت كرد. روز 25 خرداد ماه، از ناحيه پهلو به او گلوله اي شليك شد و 3 تير ماه كه جنازه را تحويل گرفتند گلوله ي ديگري هم در گردنش بود. چرا؟ هيچ كس نمي داند. كيانوش اهل موسيقي بود و تنبور مي زد. نقاش هم بود. كاريكاتور مي كشيد و دلش در گرو هنر بود. و بزرگترين هنرش آزادي خواهي. هنري را كه ظلم بر نمي تابد.

تصوير مسعود هم در كنار كيانوش لبخند مي زند با آن نگاه سرشار از جواني 27 ساله اش. مسعود سنتور و ساز دهني مي زد و نقاشي مي كشيد و طرح مي زد بر اين دنياي بي رحم. اولين تير را كه يك بسيجي مقابل پايش مي زند حقيقي بودنش را باور نمي كند. جلو مي رود و ناگهان مي سوزد. گلوله اي در سينه اش جا خوش كرده و قطرات ريز اشك در گوشه ي چشمانش حلقه مي زند. ساز دهني اش كجاست؟ او هيچ شبي را پيش از درد دل گفتن با سازش چشم بر هم نگذاشته. كاش فرصتي بود براي وداع با مادر. كاش زماني بود براي گفتن آنكه چقدر زود دير مي شود. مسعود كه بر خاك افتاد يك بسيجي آن طرف تر اسلحه بر زمين انداخت و واقعيت مرگ را بر سر كوبيد.

اينجا خانه ندا آقا سلطان است و خانواده هاي ديگر شهداي خرداد 1388، نيز آمده اند. مادران شهداي مزبور كه از حق مسلم برپايي عزاداري براي فرزندان خود محروم شده اند صبورانه به يادآوري خاطرات فرزندانشان نشسته و از توانايي ها و محاسن آن عزيزان مي گويند. سرخي چشمان و سكوت اجباري شان حكايت عجيبي دارد از آن همه درد جاري وجود. از روزهاي سخت تربيت و حمايت از فرزندانشان مي گويند. از روزهاي بمباران كه آنها را به دندان مي گرفتند و اين سو و آن سو مي بردند تا مبادا بمبي جگر گوشه شان را از آنها بگيرد. آنها روزهاي جنگ را در همين آب و خاك در كنار ديگران تاب آوردند و كشور را به دست دشمن ندادند و در روزگاري ديگر، جواني جوانانشان را نه گلوله دشمن كه هم وطني نا هم وطن پرپر كرد.

مادر ندا آقا سلطان براي نداي اسطوره اش زمزمه مي كند. سياه پوش و گريان سر در آغوش آن ديگر مادران مي گذارد و تنها مي پرسد چرا. وقتي مي گويند حال كه قاتل شناسايي شده است امكان شكايت و پي گيري پرونده وجود دارد، آرام سربر مي آورد و لبخندي بر لب مي گويد: "براي من قاتل نياوريد. او تنها مجري بوده است. من قاتل را مي بخشم." او دلخوش حضور مردم و همين ديدارهاست و يادي كه هر روز زنده تر مي شود را تنها دليل صبوري اش مي داند.

كسي از ميان فعالان جنبش زنان، برگه اي در دست مي گيرد و به ياد ندا و همه ي عزيزانمان مطلبي مي خواند و خوب مي گويد جنبشي چنين مردمي هيچ گاه نمي تواند نمادي ساختگي را بپذيرد و ندا، نمادي شد كه از آغاز با حقيقت وجودي اش سبزي حركتي مردمي را با خون آزادي خواهي در آميخت. نمادي كه هيچ گاه از ياد نخواهد رفت.
اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك با رنجي عظيم. مادران عزادار و ديگراني با چانه هاي لرزان و حلقه هاي اشك در چشم. چهل روز گذشت از آن روز كه دختري از خانه بيرون رفت و هيچ گاه بازنگشت و پسري وعده ي بازگشت داد و ميان سياهي شهر گم شد.

اينجا خانه ندا آقا سلطان است و فردا ماه برخواهد آمد دوباره و خواهد نگريست بر اين شهر ماتم زده با چشمان ندا و شب مملو خواهد شد از صداي تنبور كيانوش و سازدهني مسعود و هم نوايي سروهاي خراماني كه تن به تن بر زمين فرو افتادند.

يادشان گرامي!

كميته گزارشگران حقوق بشر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضرب و شتم و بازداشت شهروندان در اهواز

 

بر اساس خبر های از پیش منتشر شده در رسانه ها بنا بود مراسم چهلم جان باختگان حوادث اخیر روز پنج شنبه مورخ 8 مردادماه در شهرهای گوناگون کشور از جمله در اهواز برگزار شود.

علیرغم گرد و غبار شدید که بنابر اعلام سازمان هواشناسی و محیط زیست 22 برابر حد مجاز بوده و همچنین گرمای 50 درجه شهر اهواز، از ساعت 6 عصر تعدادی از مردم در فلکه سوم کیانپارس این شهر گرد هم آمدند تا یاد جان باختگان حواد اخیر را گرامی دارند.

پس از گذشت چند دقیقه به تعداد افراد حاضر افزوده شد و زمانی که جمعیت حدود 50 نفر شد. بدون هیچ گونه شعار و حرکتی به صورت نمادین در کنار هم ایستادند و با اعلام ماموران نیروی انتظامی مبنی بر متفرق شدن، افراد به سوی خیابان یکم و دوم کیانپارس حرکت کردند که در همان دقایق تعداد آنان بیشتر شده و به  حدود 200 نفر رسید.

همزمان با گرد آمدن مردم و راهپیمایی آرام آنان ماشین های عبوری نیز با سرعت کم و بوق زدن های متوالی به اعلام حمایت پرداختند و باعث بوجود آمدن ترافیک شدند.

جمعیت تا خیابان 6 کیانپارس به راهپیمایی ادامه داده و هنگام بازگشت به سوی فلکه سوم کیانپارس و خیابان میهن و همچنین نزدیک شدن به ساعت 7 عصر با توجه به افزایش لحظه به لحظه تعداد حاضرین به چندصد نفر و نگرانی مامورین، گاردضد شورش نیروی انتظامی با باتوم و گاز فلفل به سوی راهپیمایان حمله ور شده و اقدام به ضرب و شتم راهپیمایان و دستگیری دست کم 10 نفر نمود.

همچنین چند تن از جوانان به محض پیاده شدن از تاکسی و ماشین های خود دستگیر می شدند. با دیدن این صحنه ها و پس از برخورد نیروی انتظامی، جمعیت که در تا آن لحظه در سکوت بود به سردادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و شعارهای مشابه و همچنین خواندن سرود پرداخت، همزمان با تاریک شدن هوا تعدادی از حاضرین به روشن کردن شمع پرداختند که باز هم با برخورد نیروی انتظامی روبرو شدند.

نظر به اینکه با فرو نشستن آفتاب و کم شدن گرمای شدید هوا جمعیت رو به افزایش می رفت، نیروی انتظامی تا پیش از تاریک شدن هوا به شیوه خود با سرکوب، سعی در آرام کردن فضا داشت. حوالی ساعت 8.30 شب نیروی انتظامی با برخود شدید خود و استفاده از نیروهای بیشتر باعث متفرق شدن جمعیت شده و کنترل اوضاع را به دست گرفت. بر اساس خبرهای رسیده چند تن از بازداشت شدگان را به یکی بازداشتگاه نیروی انتظامی مستقر در پادادشهر انتقال دادند.

 لازم به یاد آوری است که شب پیش از برنامه چهلم (چهارشنبه) تجمعات پراکنده و لحظه ای در کیانپارس و زیتون کارمندی این شهر همراه با شعار دادن انجام شده بود.

امروز صبح نیز خانواده های بازداشت شدگان در برابر ساختمان دادگستری اهواز واقع در امانیه تجمع کرده و خواستار پاسخ گویی مسئولان شدند که به آنان گفته شد در حال تشکیل پرونده و بررسی هستند و باید منتظر بمانند؛ خانواده ها اعلام داشته اند روزشنبه مورخ 10 مردادماه در برابر دادگستری تجمعات خود را ادامه خواهند داد.

 

 

 

 

 

 

 

مدافعان حقوق بشر تحت شکنجه قرار دارند

 

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

مدافعان حقوق بشر تحت شکنجه قرار دارند

علیرغم گذشت بیش از یکماه و نیم از بازداشت غیرقانونی تعدادی از فعالان حقوق بشری در ایران، هنوز وضعیت آنها روشن نشده است.

ناصح فریدی، علی بیکس، شیوا نظرآهاری سه فعال شناخته شده حقوق بشری و دانشجویی و نیز تعدادی وکلای فعال در عرصه حقوق بشر از جمله محمد علی دادخواه و عبدالفتاح سلطانی که برای دفاع از حقوق زندانیان به زندان افتاده اند در شرایط نامناسبی در بازداشتگاههای نهادهای امنیتی به سر می برند.

ناصح فریدی عضو مرکزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی (تاسیس 1377 در تهران) در تاریخ 24 خردادماه توسط نیروهای امنیتی در خیابان دستگیر شده و به نقطه نامعلومی منتقل شده بود که سه هفته پیش در تماس تلفنی کوتاه به خانواده خود خبر داده است به بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شده است.

علی بیکس، دیگر عضو مرکزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، با یورش نیروهای امنیتی به محل مسکونی اش در تاریخ 26 خرداد دستگیر شده و هنوز محل نگهداری او روشن نیست.

شیوا نظر آهاری، دبیر سابق کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و عضو مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر، نیز در تاریخ 24 خرداد ماه در محل کارش توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر و به سلول های انفرادی بازداشتگان 209 منتقل شده است. او در تماسی کوتاه با مادرش گفته است امکان دارد تا مدتی اجازه تماس تلفنی نداشته باشد.

این سه فعال حقوق بشری در دفاع از زندانیان سیاسی و اطلاع رسانی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران فعالیت قابل توجهی انجام داده اند و بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند دستگیر شده اند. آنها اینک تحت فشار و شکنجه قرار گرفته اند و در شرایط مناسبی به سر نمی برند. نهادهای امنیتی در بدو گسترش تظاهرات مردمی، با دستگیری این مدافعان حقوق بشر تلاش کردند تا جلوی اطلاع رسانی و فعالیت های حقوق بشری آنها را بگیرند اما نقض گسترده حقوق مردم لحظه به لحظه به مردم دنیا و نهادهای بین المللی گزارش شد.

این کمیته از کلیه نهادهای مدافع حقوق بشر درخواست می کند تا برای آزادی این سه فعال حقوق بشر و دیگر مدافعان زندانی حقوق بشر در ایران که بدون هیچ دلیلی به اسارت گرفته شده اند تلاش کنند.

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی است.

تهران ، پنج شنبه هشت مرداد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یک جانباز خود را از طبقه هفتم بیمارستان به پايين پرت كرد

 

مرگ مشکوک يک جانباز بر اثر سقوط از طبقه بيمارستاني در تهران، بازپرس و پليس جنايي را مقابل فرضيه خودکشي قرار داد.

محمدحسين شاملو بازپرس کشيک قتل تهران در مورد اين حادثه گفت؛ صبح روز پنجشنبه خبر سقوط مرگبار يک جانباز از طبقه هفتم بيمارستان توسط ماموران کلانتري فلسطين اعلام شد که بلافاصله دستورات قضايي لازم را مبني بر اعزام عوامل تشخيص هويت به محل حادثه و انتقال جسد به پزشکي قانوني صادر کرديم.

وي با بيان اينکه متوفي حدوداً 40 سال داشت، پررنگ ترين فرضيه را خودکشي عنوان کرد و افزود؛ تاکنون اولياي دم اين جانباز مراجعه يي براي اعلام شکايت نداشته اند.

 

 

کهریزک؛ چند سوله به هم پیوسته در گرمای کشنده کویر

 

کهريزک منطقه‌ای است در جنوب شهر تهران که در روزهای اخير به دليل نگهداری شماری از بازداشت‌شدگان در اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری مورد توجه قرار گرفته است.

در روزهای گذشته در پی انتشار خبر کشته شدن محسن روح‌الامينی، فرزند مشاور محسن رضايی، که ظاهراً در بازداشتگاه کهريزک جان باخته است آيت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، دستور تعطيلی اين بازداشتگاه را صادر کرد.

يکی از مسئولان دادگستری تهران می‌گويد بازداشتگاه کهريزک زير نظر سازمان زندان ها نبوده است. دادگستری تهران و نيروی انتظامی اين مطلب را تکذيب می کنند و می گويند قوه قضاييه بر اين محل نظارت داشته است.

دليل مطرح شدن اين سخنان ضد و نقيض چيست و چرا نهادهای رسمی در ايران می کوشند از اين بازداشتگاه فاصله بگيرند و در قبال آن از خود سلب مسئوليت کنند؟

نعمت احمدی، وکيل دادگستری درتهران، در مورد شرايط بازداشتگاه کهريزک به راديو فردا می‌گويد: «به اين مکان نمی‌توان عنوان بازداشتگاه داد. در گرمای کشنده کوير جنوبی تهران چند سوله به هم پيوسته را برای کاری در نظر گرفته بودند و بعد اين مکان را در اختيار نيروی انتظامی قرار می‌دهند. موکلينی داشتم که وقتی از آنجا بيرون آمدند و وارد انفرادی‌های اوين شدند، آن را در مقايسه با سوله‌های کهريزک بهشت می‌دانستند. سازمان زندان‌ها که بر حسب قانون بايد متولی زندان‌ها باشد، آنجا را فاقد استاندارد اوليه نگهداری متهمان يا محکومان دانسته و هيچ نهادی سرپرستی آن را به عهده نگرفته است».
اما به گفته مهدی محموديان، فعال حقوق بشر در تهران، اين بازداشتگاه دو سال پيش در جريان طرح امنيت اجتماعی تأسيس شد و از همان ابتدا وضعيت اسفناکی داشت.

مهدی محموديان در اين زمينه به راديو فردا می‌گويد: «بازداشتگاه کهريزک دو سال پيش برای طرح مبارزه با اراذل و اوباش توسط پليس تهران تأسيس شد و اسم آن را در ابتدا کمپ گذاشته بودند و فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و انسانی بود. آنجا در ابتدا چند سوله بود که داخل اين سوله‌ها کانتينر گذاشته بودند و به طور عادی شش تا هفت نفر می‌توانستند داخل اين کانتينرها زندگی دارند، اما زمانی که طرح ارتقای امنيت اجتماعی در تهران شکل گرفت در هر کدام از اين کانتينرها بين ۲۰ تا ۴۰ نفر را به زور جا دادند.»
وی در ادامه می‌افزايد: «نور اين سوله‌ها حداقل حالت ممکن بود و فقط از چند سوراخ به اندازه سکه ۱۰۰ ريالی نور می‌گرفت و راه تنفسی هم به جز همان سوراخ‌ها وجود نداشت و بازداشت‌شدگان مجبور بودند نوبتی بروند و تنفس کنند. اين سوله‌ها مجهز به دستشويی نبود به همين دليل ظرف بزرگی را گذاشته بودند و افراد مجبور بودند کارهای بهداشتی خود را همان جا انجام دهند. همچنين يک بشکه آب در اين کانتينرها بود که از آن استفاده می‌کردند. در آنجا روزی دو وعده غذا می‌دادند آن هم به مقدار بسيار ناچيز، مثلاً يک وعده آن يک يا دو عدد سيب زمينی بود و روزی چهار حبه قند هم به هر کدام از زندانی‌ها می‌دادند».

مقامات دولتی جمهوری اسلامی دليل تعطيلی بازداشتگاه کهريزک را استاندارد نبودن و عدم امکانات اعلام کردند. اين در حالی است که مهدی محموديان از فعالان حقوق بشر، دليل مهم‌تری را به عامل کمبود امکانات می‌افزايد: «خوشبختانه بازداشتگاه کهريزک تغييرات زيادی کرده و شرايط نسبت به آن موقع بهتر شده بود، با اين تفاوت که ضرب و شتم‌ها و خشونت به شدت بالا رفته بود».

محمد خاتمی، رئيس جمهوری سابق ايران، هم اين ديدگاه را تأييد کرده و از وقوع جنايت‌ها سخن گفته است. مقامات رسمی ايران کشته شدن سه نفر را در اين بازداشتگاه تأييد کردند، اما به گفته فعالان حقوق بشر آمار واقعی بسيار بيش از اين است.

مهدی محموديان در اين باره می‌گويد: «بر اساس گفته‌های چند نفری که از اين بازداشتگاه بيرون آمده‌اند و من موفق شدم با آنها صحبت کنم، در آنجا حداقل روزی يکی دونفر کشته شده‌اند«.
ظاهراً همين وقايع است که سبب شده مقامات نيروی انتظامی و قضايی بکوشند تا مسئوليت اداره بازداشتگاه کهريزک را به شانه ديگری بيندازند.

مهدی محموديان، فعال حقوق بشر در تهران، می‌گويد او دو سال پيش در بحبوحه اجرای طرح امنيت اجتماعی و مبارزه با به اصطلاح اراذل و اوباش، اين کار را گامی برای مقابله با فعالان سياسی خوانده است؛ يعنی کاری که امروز در ايران جريان دارد.

آقای محموديان با تأکيد بر اشتراکات شگفت‌انگيز ميان آن طرح با موج سرکوب فعالان سياسی و مدنی و دستگيری گسترده معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری در هفته‌های اخير می‌گويد: «برخی از کسانی که به اسم اراذل و اوباش دستگير شدند و در بازداشتگاه کهريزک يا ساير زندان‌ها نگهداری شده و بعدها آزاد شدند، در حال حاضر در همان بازداشتگاه کهريزک و جاهای ديگر مشغول نگهبانی و نگهداری افرادی هستند که اخيراً بازداشت شده‌اند. شايعاتی وجود دارد که فرماندهان ارشد، حدود ۱۵۰ نفر از به قول خودشان اراذل و اوباش را جهت مبارزه با به گفته آنها اغتشاشات سازمان‌دهی کرده‌اند».
عليرضا بهشتی، فرزند آيت‌الله بهشتی و مشاور ميرحسين موسوی، نيز در گفت‌وگو با سايت خبری فراکسيون خط امام در مجلس شورای اسلامی اين ادعا را تأييد کرده است. به گفته او از افرادی که دو سال پيش دولت آنها را اراذل و اوباش می خواند، حتی برای شکنجه بازداشت‌شدگان نيز استفاده شده است.

رضا، کسی که در هفته های اخير در تهران بازداشت شده بود نيز در گفت‌وگو با راديو فردا مطلب مشابهی را بيان می‌کند: «چند نفر از اين قاتلين به خصوص فردی که به او پابند الکترونيکی زده بودند و شب قبل پنج نفر را کشته بود، به اداره آگاهی انتقال داده بودند و او را مسئول بازداشت‌شدگان کرده بودند که از محدوده تعيين‌شده تکان نخورند».

با صدور دستور تعطيلی بازداشتگاه يا همان سوله کهريزک، فعالان حقوق بشر از وجود بازداشتگاه‌های بی‌نام و نشان ديگری هم سخن می‌گويند؛ بازداشتگاه‌هايی که برخی از بازداشت‌شدگان اخير روزهای بسيار دشواری را در آنجا سپری کرده‌اند.

رضا يکی از همين افراد است و در اين باره می‌گويد: «من جزو گروهی بودم که ساعت سه نيمه شب چشمانمان را بستند، سوار اتوبوس کردند، سرمان را زير صندلی گذاشتند و به دروغ به ما گفتند شما را می‌بريم کهريزک. می‌دانم از ميدان انقلاب تا کهريزک چقدر راه است، اما ما را جايی بردند که به طور قطع کهريزک نبود و من نمی‌دانم چرا دروغ می‌گفتند».
اما تشابهاتی ميان اين بازداشتگاه‌های بی‌نام و نشان با بازداشتگاه تعطيل شده کهريزک وجود داشته و آن نحوه برخورد با مهتمان است.

رضا وضعيت بازداشت‌شدگان را چنين توضيح می‌دهد:« خدا شاهد است داخل يک حياط آسفالت زير آفتاب داغ، جوانانی که در تجمعات بازداشت شده بودند و به شدت کتک خورده بودند، با بدن‌های کاملاً زخمی و لخت روی آسفالت برای يک قطره آب التماس می‌کردند در حالی که فاصله شير آب با اينها بيشتر از ۱۰ متر نبود، اما اجازه نمی‌دادند حتی يک قطره آب بخورند.

اينها را با زخم ناشی از سوختگی روی آسفالت داغ می‌خواباندند».

مهدی محموديان حتی وضعيت در بازداشتگاه کهريزک را بهتر از بازداشتگاه‌هايی می‌داند که کسی از آنها نامی نمی‌برد و معتقد است: «‌اکنون کهريزک در قبال بازداشت گاه‌های ديگری که اخبار آن می‌رسد، جزو مکان‌های خوب است. ما بازداشتگاه‌هايی داريم که نامی از افرادی که در آن هستند به هيچ جا اعلام نشده است به طور مثال می‌توانم به بازداشتگاه پاسارگاد در جنوب غربی تهران و بازداشتگاه علی آباد اشاره کنم. اين بازداشتگاه‌ها در اختيار نهادهای نظامی هستند و هيچ نشانی از افرادی که در آنجا نگهداری می‌شوند، در دست نيست».

عدم دسترسی نهادهای مدنی و مستقل به بازداشتگاه‌ها و عدم پيگرد و مجازات عاملان برخورد غير قانونی و غير انسانی با بازداشت‌شدگان از جمله دلايلی است که به گفته فعالان حقوق بشر تضمينی برای ادامه بقای چنين بازداشتگاه‌هايی در جمهوری اسلامی است؛ بازداشتگاه‌هايی که در آنها نه قانون بلکه سليقه شخصی حاکم است.

 

احضار 7 دانشجوی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به کمیته انضباطی

 

7 دانشجوی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شدند. علت احضار این دانشجویان فعالیت های آنان در دوران انتخابات و اعتراض به نتیجه انتخابات و حوادث پس از آن است.

در جریان اعتراض به نتایج انتخابات و حوادث پس از آن جمعی از دانشجویان این دانشگاه هنر اسلامی تبریز، چندین تجمع اعتراضی در دانشگاه برگزار کردند که با واکنش نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی همراه شد.

پس از این تجمعات با خانواده های برخی از دانشجویان تماس گرفته شد و به بسیاری دیگر از دانشجویان اعلام شده است که ممکن است در روزهای آتی به کمیته انضباطی احضار شوند.

 

 

به دار آویخته شدن سه نفردر اصفهان

 

سه نفر به جرم های قاچاق مواد مخدر و قتل سحرگاه امروز در زندان اصفهان با دار آویخته شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه ، هویت اعدام شدگان درروزنامه رسمی دولت تهران ، بابک، بدون ذکر مشخصات بیشتر، قربانعلی بیست و دو ساله و حسن سی و سه ساله اعلام شده است. بنا بر گزارشات آرشیو این خبر گزاری ، با اعدام های بامداد امروز شمار اعدام ها درجمهوری اسلامی ایران از آغاز سال جاری میلادی با کنون به یکصدو نودو دو نفر رسیده است. در سال دو هزارو هشت میلادی نیز حداقل دوست و چهل و شش نفر در ایران اعدام شدند . ایران پس چین بیشترین رکورد اعدام ها در جهان را داراست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله

 

سایت تغییر برای برابری: شنبه 10 مرداد گروهی از مادران به نشانه اعتراض به کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخیر در پارک لاله گردهم آمدند. از ساعت 6:30 کم کم مادران در حوالی آبنمای پارک در جمع های چند نفره نشستند. و در ساعت 7:15 جمعی متشکل از حدود 40 نفر آنها در گوشه ای از آبنما جمع شدند.

نیروهای پلیس و لباس شخصی ها دور آبنما رفت و آمد می کردند و مادران را تحت نظر داشتند.از ساعت 7:45 گروه 40 نفره مادران اقدام به راهپیمایی دور میدان را کردند که جمع های کوچک دیگر نیز به آنها پیوستند .

راهپیمایی این جمع نظر مردم پارک را به خود جلب کرد . مردم علت راهپیمایی را می پرسیدند و عده ای هم دستهایشان را به علامت پیروزی برای مادران بالا می بردند.

چندین نفر از مردم عادی نیز به راهپیمایی پیوستند. نیروی پلیس که انتظار این حرکت را نداشت تنها در اطراف میدان این جمع را محاصره کرده بود و با ماشین از میان جمع عبور میکرد تا پراکنده شان کند.چند نفر از آنها نیز از زنان عکس میگرفتند.

این راهپیمایی 20 دقیقه طول کشید و در ساعت 8:05 مادران جمع شدند دستها را به علامت پیروزی بالا گرفتند و پراکنده شدند.تجمع مادران عزادار قرار است شنبه هر هفته ساعت 7 عصر در پارک های شهر برگزار شود.

 

10 تن دیگر از بازداشت شدگان امروز محاکمه شدند

 

ایسنا: صبح امروز جلسه‌ي رسيدگي به اتهامات 10 متهم ديگر پرونده‌ي حوادث پس از انتخابات به صورت غيرعلني در شعبه‌ي 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي برگزار و ادامه‌ي رسيدگي به روزهاي آينده موكول شد. يك مقام مسوول در دستگاه قضايي با اعلام اين خبر به خبرنگار حقوقي ايسنا گفت: روز گذشته رسيدگي به پرونده‌ي متهمان حوادث پس از انتخابات در دادگاه انقلاب آغاز شد و ادامه‌ي رسيدگي به آن صبح امروز به صورت غيرعلني با حضور 10 نفر از متهمان ديگر اين پرونده در شعبه‌ي 15 دادگاه انقلاب برگزار شد.

وي گفت: روز گذشته مقدمه‌ي كيفرخواست توسط نماينده‌ي مدعي‌العموم قرائت شد و امروز كيفرخواست انفرادي توسط نماينده‌ي دادستان براي هريك از متهمان قرائت و به اتهامات اين 10 نفر رسيدگي شد.

اين مقام مسوول قضايي اظهار كرد: در اين جلسه هيچ‌كدام از چهره‌ها و شخصيت‌هاي شناخته شده‌ي سياسي حضور ندارند و اين 10 نفر افرادي هستند كه در وقايع پس از انتخابات در خيابان‌ها دستگير و بازداشت شده‌اند.

وي اعلام كرد: ادامه‌ي رسيدگي به روزهاي آينده موكول شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بابا آب داد - نامه فرزاد کمانگر

 

بچه ها سلام،

دلم براي همه شما تنگ شده ، اينجا شب و روز با خيال و خاطرات شيرينتان شعر زندگي ميسرايم ، هر روز به جاي شما به خورشيد روزبخير ميگويم ، از لاي اين ديوارهاي بلند با شما بيدار ميشوم ، با شما ميخندم و با شما ميخوابم .

گاهي « چيزي شبيه دلتنگي » همه وجودم را ميگيرد .

کاش ميشد مانند گذشته خسته از بازديد که آن را گردش علمي ميناميديم ، و خسته از همه هياهوها ، گرد و غبار خستگيهايمان را همراه زلالي چشمه روستا  به دست فراموشي ميسپرديم ، کاش ميشد مثل گذشته گوشمان را به «صداي پاي آب » و تنمان را به نوازش گل و گياه ميسپرديم و همراه با سمفوني زيباي طبيعت کلاس درسمان را تشکيل ميداديم و کتاب رياضي را با همه مجهولات زير سنگي ميگذاشتيم چون وقتي بابا ناني براي تقديم کردن در سفره ندارد چه فرقي ميکند ، پي سه مميز چهارده باشيد با صد مميز چهارده ، درس علوم را با همه تغييرات شيميايي و فيزيکي دنيا به کناري ميگذاشتيم و به اميد تغييري از جنس «عشق و معجزه» لکه هاي ابر را در آسمان همراه با نسيم بدرقه ميکرديم و منتظر تغييري ميمانيدم که کورش همان همکلاسي پرشورتان را از سر کلاس راهي کارگري نکند و در نوجواني از بلنداي ساختمان به دنبال نان براي هميشه سقوط ننمايد و ترکمان نکند ، منتظر تغييري که براي عيد نوروز يک جفت کفش نو و يک دست لباس خوب و يک سفره پر از نقل و شيريني براي همه به همراه داشته باشد .

کاش ميشد دوباره و دزدکي دور از چشمان ناظم اخموي مدرسه الفباي کرديمان را دوره ميکرديم و براي هم با زبان مادري شعر مي سروديم و آواز ميخوانديم و بعد دست در دست هم ميرقصيديم و ميرقصيديم و ميرقصيديم .

کاش ميشد باز در بين پسران کلاس اولي همان دروازه بان ميشدم و شما در روياي رونالدو شدن به آقا معلمتان گل ميزديد و همديگر را در آغوش ميکشيديد ، اما افسوس نمي دانيد که در سرزمين ما روياها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشي به خود ميگيرد ، کاش ميشد باز پاي ثابت حلقه عمو زنجيرباف دختران کلاس اول ميشدم ، همان دختراني که ميدانم سالها بعد در گوشه دفتر خاطراتتان دزدکي مينويسيد کاش دختر به دنيا نميامديد.

ميدانم بزرگ شده ايد ، شوهر ميکنيد ولي براي من همان فرشتگان پاک و بي آلايشي هستيد که هنوز « جاي بوسه اهورا مزدا» بين چشمان زيبايتان ديده ميشود ،راستي چه کسي ميداند اگر شما فرشتگان زاده رنج و فقر نبوديد ، کاغذ به دست براي کمپين زنان امضاء جمع نميکرديد و يا اگر در اين گوشه از « خاک فراموش شده خدا » به دنيا نمي آمديد ، مجبور نبوديد در سن سيزده سالگي با چشماني پر از اشک و حسرت « زير تور سفيد زن شدن » براي آخرين بار با مدرسه وداع کنيد و « قصه تلخ جنس دوم بودن » را با تمام وجود تجربه کنيد .

دختران سرزمين اهورا ، فردا که در دامن طبيعت خواستيد براي فرزندانتان پونه بچينيد يا برايشان از بنفشه تاجي از گل بسازيد حتماً از تمام پاکي ها و شادي هاي دوران کودکيتان ياد کنيد .

پسران طبيعت آفتاب ميدانم ديگر نميتوانيد با همکلاسيهايتان بنشينيد ، بخوانيد و بخنديد چون بعد از « مصيبت مرد شدن » تازه « غم نان » گريبان شما را گرفته، اما يادتان باشد که به شعر، به آواز، به ليلاهايتان، به روياهايتان پشت نکنيد، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .

رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان

فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج

 

به دو دلیل به زندانی سیاسی تجاوز می شود

 

هیچ راه حلی جز این فداکاری و باز کردن دهان و بازگوئی آنچه در زندان و بازداشتگاه های زیر زمین وزارت کشور و کهریزک بر سر دختران و پسران آوردند نیست. در غیر اینصورت امثال کروبی نیز قربانی خواهند شد و فرماندهان تجاوز در کسوت امام جمعه موقت در تهران بالای منبر خواهند رفت و خواهند گفت:

هیچ کس چنین ادعائی را نکرد و تجاوزی صورت نگرفته بود و کروبی به جرم اتهام زدن به نظام مقدس اسلامی خلع لباس شد و برای چند سال نیز زندانی.

در جمهوری اسلامی

به دو دلیل آشکار

به زندانی سیاسی تجاوز می شود

تجاوز به زندانی سیاسی، از آن جمله شکنجه های جسمی است که روح زندانی را نیز شکنجه میدهد. این شکنجه، پس از کودتای 28 مرداد نیز بصورت استعمال "باتوم" بارها افشاء شده بود. آنچه که اکنون از آن صحبت می شود و سابقه آن حداقل به حوادث 10-12 سال اخیر باز می گرد، تجاوز مستقیم به زندانی است.

یعنی یا بازجو و شکنجه گر و یا زندانیان سابقه دار و مجرم، برای درهم شکستن مقاومت زندانی و وادار کردن او به هر آنچه بازجو می گوید به زندانی تجاوز می کنند.

چه زندانی زن و چه زندانی مرد.

نه تنها زهرا کاظمی و دکتر زهرا بنی یعقوب هر دو قربانیان این شکنجه در زندان اوین و زندان سنندج بودند، بلکه شاهدان فراوانی وجود دارند که میدانند به شماری از دانشجویان که در حوادث 18 تیر بازداشت شدند و یا دانشجویانی که در ابتدای ریاست جمهوری احمدی نژاد و بعنوان دانشجویان چپ دستگیر شدند و یا تحت عنوان وبلاگ نویسان به زندان افتادند، در زندان به آنها تجاوز شد تا به جرمی که قاضی مرتضوی و یا قاضی بخشی سناریو کرده بودند اعتراف تلویزیونی بکنند.

یعنی اگر شکنجه گر و یا بازجو هم به آنها تجاوز نکرد، آنها را به بند مجرمینی منتقل شدند که تابع دستورات رئیس بند و رئیس زندان اند.

زندانی سیاسی نیز چون جرم سیاسی درجمهوری اسلامی تعریفی ندارد و به رسمیت شناخته نشده، مانند هر زندانی دیگری قابل انتقال به هر بندی است.

از جمع دستگیر شدگان حوادثی که دربالا به آنها اشاره شد، هستند کسانی که پس از خروج از زندان، به مجلس ششم رفتند و گفتند با آنها در زندان چه کردند.

قربانیانی را از این جمع می شناسیم که پس از بیرون آمدن از زندان بارها تحت عمل مقعد قرار گرفتند و هنوز سلامت خود را باز نیافته اند و باید امیدوار بود که تحت تاثیر رویدادهای جنایتکارانه و تجاوزات وسیعی که در حوادث پس از کودتای 22 خرداد روی داد دهان بگشایند و بگویند.

بگویند تا آن انگیزه نفرت انگیزی که بازجوها پشت این شکنجه دنبال می کنند خاتمه یابد.

1- بازجوها و پرونده سازان و اعتراف گیران می دانند که با تجاوز روحیه زندانی را نابود می کنند.

2- آنها درعین حال می دانند که زندانی مورد تجاوز قرار گرفته برای حفظ آبروی خود، از این شکنجه درجائی سخن نخواهد گفت و بنابراین هزینه ای را به آنها تحمیل نخواهد کرد.

بنابراین هم به نتیجه دلخواه که همان خرد کردن روحیه زندانی و اعتراف گیری از اوست رسیده اند و هم می دانند که سر و صدای این شکنجه در نمی آید.

آنچه که مهدی کروبی با جسارت طرح کرده، برای خاتمه بخشیدن به این خدعه و اندیشه شیطانی امثال مرتضوی است و آنها که از نامه کروبی برآشفته شده اند، نگران از دست دادن یکی از شیوه های کارآمد شکنجه و اعتراف گیری است.

این طشت را باید از فراز بام به پائین پرتاب کرد. تجاوز شکنجه است و با کمال تاسف جامعه ایران باید این شکنجه را نیز بپذیرد.

چه دختران و زنان و چه جوانان. حکومت کار را به آنجا کشانده که باید این شکنجه رازی سر به مهر تلقی نشود.

هیچ راه حلی جز این فداکاری و باز کردن دهان و بازگوئی آنچه در زندان و بازداشتگاه های زیر زمین وزارت کشور و کهریزک بر سر دختران و پسران آوردند نیست.

در غیر اینصورت امثال کروبی نیز قربانی خواهند شد و فرماندهان تجاوز در کسوت امام جمعه موقت در تهران بالای منبر خواهند رفت و خواهند گفت:

هیچ کس چنین ادعائی را نکرد و تجاوزی صورت نگرفته بود و کروبی به جرم اتهام زدن به نظام مقدس اسلامی خلع لباس شد و برای چند سال نیز زندانی.

فرستنده:محمد وهابی www.moe77.ciooc.com

                          http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-52986

 

 

Neda AghaSoltan.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نیم تنه ندا آق سلطان

ساخته خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان فرانسیسکو

 

 

قبلی

برگشت

بعدی