اطلاعیه و پیامها | لینک ها | بایگانی |
کتاب |
ولایتِ سرکوب
گوشه هائی از سرکوب و کشتار پس از 22 خرداد 1388
محمد وهابی مارس 2010
تقدیم به زنان و مردان آزاده و مبارز ملت ایران محمد وهابی
ولایت و رهبری علی خامنه ای قانونی و شرعی نیست اینک به بهانه انجام کودتا و سرکوب مردم پس از انتخابات 22 خرداد، و اینکه علی خامنه ای خود را با وقاحت تمام نماینده و جانشین خدا در زمین اعلام نموده به عنوان سرآغاز کتاب ولایت سرکوب اعلام کنم که ولایت و رهبری علی خامنه ای غیر قانونی و حتی غیر شرعی است. آیا تا بحال فكر كرده ايد كه چرا ولایت و رهبري اقاي خامنه اي غير شرعي و غير قانوني است؟. در مورد غير قانوني بودن و بازنگري در قانون اساسي سخن بسيار زده شده است و براي همه روشن است كه انتخاب ايشان بر خلاف قانون آن زمان بوده است. ايشان در آن زمان نه مجتهد و نه اعلم بود. كسي هنوز نمي داند در چه روزي آقاي خامنه اي ايت الله شد و در چه روزي فقيه شد!. ولايت فقيه قبلي نيز اين حق قانوني را ندارد كه فقيه بعدي را خود انتخاب كند. اگر آيت الله خميني نيز در سخنان خصوصي اين مطلب را گفته باشد و اقاي خامنه اي از ايشان درخواست كرده است كه فتوا بدهند كه حرام است اگر فردي اين مسئله را بيان كند پس چگونه بر خلاف فتواي آيت الله خميني اين مطلب بيان شده است؟ مجلس خبرگان بايد از افرادي تشكيل شود كه شاغل سمتهاي اجرايي و قضايي از جانب مقام رهبري نباشند. ولي مي بينيم كه خود از جانب رهبري سمتهاي اجرايي و قضايي دارند. آيا اين خلاف قانون نيست؟ ولي مشكل مانند يك دايره قدرت است. رهبر افرادي به نام اعضای شورای نگهبان را انتخاب مي كند كه اين افراد در مجلس خبرگان بر رهبري نظارت كنند. رهبر منتخب اين افراد است و اين افراد منتخب رهبر پس اگر رهبر سخني بر خلاف قرائت و خواست اين افراد بگويد ايشان را از اين مقام خارج مي كنند. منتخبين رهبر، مجلس خبرگان را صدرصد در دست دارند و حتي شاغل مسئوليت هاي اجرايي، قضايي و نماز جمعه هستند و همچنين در مصلحت نظام نيز شاغل هستند. اين يك نوع ريشه قدرت مافيايي است. هنوز كسي جرات نمي كند از دايره رهبري و اشخاص پشت قدرت رهبري سخني بگويد. مي بينيم كه نه فقط انتخاب آقاي خامنه اي قانوني نيست بلكه تمام اين سالها نيز از نظر قانون تمديد مقام وي غير قانوني بوده است. اگر در مجلس اقاي شاهرودي و اقاي جنتي و... بايد سئوال كرد كه چرا در دستگاهاي اجرايي سمت و مسئوليت دارند؟ آيا انتخاب آقاي خامنه اي روش ديني و اسلامي است؟ از نظر شرعي بايد گفت كه اينگونه انتخاب حرام است و ضد تفكر شيعي است. امام علي (ع) مخالف اين نوع انتخابات بود و براي همين مذهب شيعي بوجود آمد. امام علي (ع) با يك شورايي كه رهبر را خود انتخاب كند و براي پوشش ديني ظاهري سنت پيامبر(ص)، از مردم بخواهند فرمايشي با اين شخص بيعت كنند را غير اسلامي مي داند. مخالفت امام علي (ع) براي گرفتن خلافت براي خود نبود، بلكه مخالف انتخابات فرمايشي بود. مردم حق انتخاب نداشتند و فقط براي تصويب راي شورا بيعت را بيان كردند. امام علي (ع) اين نوع انتخاب را غير شرعي مي دانست. براي انتخاب اقاي خامنه اي باز از روش تعيين خلافت استفاده شد و چند نفر بجاي مردم انتخاب كردند و ديگر حتي راي مردم كه همان بيعت مي باشد را لازم ندانستند زيرا ايشان در مقام رياست جمهوري قرار داشتند. 6 ماه امام علي (ع) كه راضي با اين گونه انتخاب نبود بيعت نكردند و اين نوع انتخابات فرمايشي، را اسلامي و شرعي نمي دانستند. ولي چون مردم با خليفه بيعت كردند ديگر راهي براي انتخابات جديد بوجود نيامد و امام بايد يا با حكومت همكاري مي كرد يا قيام مسلحانه مي كردند. قيام امام حسين (ع) نيز براي انتخابات عادلانه خلافت بود. خليفه شرايط لازم را نداشت و مردم درخواست كردند كه رهبري عادلانه انتخاب شود و مردم حاكميت را بدست بگيرند. مردمي كه مي خواستند تغيير بوجود بيايد متاسفانه براي دلايل مالي و آبادگري مادي (كه يزيد آنرا قول داده بود) باعث شهادت امام حسين (ع) ، بدست خود مردم مسلمان گشت. بنظر مي رسد كه درخواست مردم كوفه و حتي مردم بصره براي حقيقت انتخاب خليفه نبود بلكه براي زندگي بهتر و مادي بود. اصلاحات را مادي مي دانستند و نه سياسي. يزيد بيشتر پول و رفاه به مردم قول داد. متاسفانه در زمان امامان (ع) نگذاشتند كه انتخابات عادلانه برگذار شود. اگر بعد از وفات پيامبر اكرم (ص) زمان كافي برقرار مي كردند و اجازه مي دادند افراد ديگر نيز در انتخاب خلافت شركت كنند، حتي اگر امام علي (ع) انتخاب نمي شد باز خود اولين شخصي بود كه با خليفه بيعت مي كرد. سخنان و درخواست فدك از طرف حضرت فاطمه (س) براي مال دنيا نبود ولي مي خواستند چهره ناعادلانه بودن را نشان بدهند. حركت و پيام حضرت فاطمه (س) براي خود نبود و تاريخ نشان مي دهد كه دنبال تضعيف حكومت اسلامي خليفه اول بود و براي اينكه تمام نظام اسلامي به پايان نرسد سكوت كردند. سئوالي كه هميشه مورد بحث قرار مي گيرد اين است كه اگر پيامبر اكرم (ص) امام علي (ع) را براي خلافت تعيين كردند، چرا مردمي كه به تمام سخنان پيامبر توجه مي كردند، اين سخن را ناديده گرفتند؟ مگر مي شود كه سخن پيامبر به اين زودي فراموش شود يا ناديده قرار بگيرد. ايا سخنان ديگري از پيامبر مي شناسيم كه مردم در آن زمان تغيير داده باشند؟ بنظر مي رسد كه پيامبر اكرم (ص) ، امام علي (ع) را بعنوان امام و رهبر ديني بعد از خود معرفي كردند. همچناني كه پيامبر (ص) براي رسالت از مردم بيعت درخواست نكردند و رسالت انتخابي نيست و فقط خداوند حق انتخاب دارد ولي در امر حكومت و رهبر سياسي قرار گرفتن خود شخص پيامبر (ص) از مردم بيعت گرفتند و حتي از زنان نيز بيعت گرفتند. اگر رهبري سياسي پيامبر از جانب خدا بود، نمي توانست از مردم براي تشكيل حكومت بيعت بگيرد. تمام اختلافات آن زمان تا به امروز بر روش انتخاب رهبري سياسي است. جنگهاي داخلي براي انتخاب رهبر بوجود آمد. اگر چه نبايد دنبال اختلافات باشيم و بايد اتحاد بوجود بياوريم ولي سخن بنده از باب تفكر شيعي است و بيان اين مسئله است كه روش انتخاب آقاي خامنه اي، روشي است كه معصوم (ع) با آن مخالفت مي كند. البته رهبر ديني و امام قرار گرفتن احتياج به بيعت و انتخاب ندارد و فقط رهبر سياسي بايد بيعت از مردم بگيرد. اگر زمان كافي براي انتخاب اولين خليفه را به مردم مي دادند و امام علي (ع) اجازه پيدا مي كرد كه در اين انتخابات نيز رد صلاحيت نشود و شركت كند، امروز اختلافات تعيين رهبري سياسي برداشته مي شد. ولي بايد قبول كرد كه مكتب شيعه بر اساس بيعت با رهبر سياسي بر قرار است و مردم حق انتخاب دارند. در زمان پيامبر(ص) روشن بود كه مردم پيامبر(ص) را رهبر سياسي انتخاب كردند ولي باز پيامبر همه پرسي از طريق بيعت بوجود آورد كه اين سنت برقرار شود و استبداد ديني چهره شرعي بخود نگيرد. در آن زمان افرادي كه پيامبر(ص) را انتخاب كردند بطور كلي جمعيت كوچكي بودند و همه به سادگي مي توانستند نظر بدهند و هيچ مخالفتي در تاريخ ثبت نشده است. ولي براي انتخاب خليفه اول، اختلاف باعث حتي ايجاد مذهب نيز گشته است. بعد از انقلاب57 ، مردم به جمهوري اسلامي راي دادند و آيت الله خميني رهبر ديني قرار گرفت و رئيس جمهور در واقع بايد رهبر سياسي قرار مي گرفت. از همان لحظه اختلاف بوجود آمد و نظريه ولايت فقيه بيان شد و آيت الله خميني كه خود در اين مورد كتاب نوشته بود، نمي توانست با درخواست نظارت ولايت فقيه مخالفت كند. اگر چه گفتند كه نمي خواهند رهبر سياسي قرار بگيرند و گفتند كه روحانيت در كارهاي اجرايي شركت نكنند ولي ايشان را بعنوان امام انتخاب كردند. براي همين به آيت الله خميني ، امام خميني نام گذاري كردند. (ولي براي اقاي خامنه اي مقام رهبري نامگذاري كردند!). بعد ازفوت ايت الله خميني در بازنگري كلمه مطلق به ولايت فقيه اضافه شد. اين يك نوع تغيير كامل نقش ولايت فقيه به روش رياست جمهوري شد. اين تفكر متحجر مي گويد كه پيامبر (ص) براي حكومت احتياج به بيعت نداشت!. حتي براي خلافت اولين خليفه بعد از پيامبر (ص) نيز بيعت را نمي پسندند در حالي كه امام علي (ع) دنبال روش انتخابات عادلانه بود. تفكر ولايت مطلق برمي گردد به ديدگاه اينكه خليفه هم رهبر سياسي است و هم رهبر ديني. اولين اختلاف داخلي بعد از انقلاب بر سر اين بود كه چه شخصي رئيس سه قوه قرار مي گيرد و محدوده اختيارات رئيس جمهور در سياست به چه اندازه است. ايا رئيس جمهور اختيارات را بدست دارد يا ولي فقيه؟ نظريه اوليه انقلاب اين بود كه رئيس جمهور اين اختيارات را در دست دارد ولي حتي تا امروز و حتي با برداشتن نخست وزيري هنوز رئيس جمهور امروز ايران مي فرمايد كه اختيارات سياسي كافي ندارد. آيا مقام رئيس جمهور فقط نمايشي است و بايد رهبر تايين تكليف سياست را بدست بگيرد و يا رئيس جمهور حق دارد تصميم سياست كشور را بدست بگيرد؟ تا اين مسئله حل نشود، رئيس جمهور حتي در مورد انتخابات مجلس نيز حق سياستگذاري ندارد. پس بيعت و راي دادن با بودن رهبري ( كه خود را رئيس جمهور با لباس رهبري مي داند) بي مفهوم است زيرا ايشان قدرت مطلق سياست را در دست دارد و نه رئيس جمهور. اگر اصلاح طلب ها اتحاد رهبري پيدا كنند و خود براي رياست جمهوري شخصي را كانديد كنند. ولي بايد اعتراف كنم كه هر شخصي رئيس جمهور قرار بگيرد به هيچ عنوان نمي تواند رهبر سياسي قرار بگيرد و بدون اختيارات كافي ، فقط براي نارضايتيهاي مردم جوابگو بايد قرار بگيرد و نمي تواند كار كند. هنگامي كه رئيس جمهورانتخاب مي شود بايد به رهبري بگويد كه اختيارات سياست گذاري مي خواهد و يا از همان روز اول استعفا بدهد. در طول رياست جمهوري آقاي رفسنجاني، ايشان با رهبري اختلافات شديدي داشتند و مخصوصا كيهان كه نمايندگي از آقاي خامنه اي بود می خواست چهره آقاي رفسنجاني را در ميان مردم خراب کند. تمام سياستهاي اشتباه به شخص اول حكومت (( آقاي خامنه اي)) بر نمي گشت بلكه به رئيس جمهور بر مي گشت!. اگر آقاي رفسنجاني براي مجلس ششم راي نياوردن بعلت ترور سياسي جناح اقاي خامنه اي بود و نه اصلاح طلب ها. همه مي دانند كه كيهان ميان تمام مردم حتي اصلاح طلب ها چهره آقاي رفسنجاني را خراب كرده بود و حتي اگر اصلاح طلب ها از ايشان فاصله نمي گرفتند، خود در انتخابات شكست مي خوردند. در دوره هفتم قبل از اينكه آقاي رفسنجاني با آقاي محمد خاتمي در مورد رياست جمهوري سخني بگويد از آقاي موسوي در خواست كردند كه كانديد بشوند. آقاي موسوي ( آخرين نخست وزير ايران ) قبول نكردند كه رئيس جمهور بشوند. علت اينكه آقاي موسوي قبول نكردند اين بود كه ايشان خود با آقاي خامنه اي كار كرده بودند و در رياست جمهوري آقاي خامنه اي ايشان نخست وزير بودند و اختلافات اين دو فراموش شدني نيست. پس مي دانست كه آقاي خامنه اي اگر چه مقام رهبري را دارد ولي ايشان رئيس جمهور هستند و رئيس جمهور در واقع نخست وزير قرار مي گيرد. پس هيچ وقت رياست جمهوري (نخست وزيري از نوع جديد) را دوباره قبول نخواهد كرد. رئيس اين جمهوري آقاي خامنه اي است. اين عين سخن آقای موسوی بود: ( و هرگز چنين خطايي نخواهم كرد) اين جمله مرا بفكر فرو برد. و بايد اعتراف كنم كه درست است. هيچ شخص عاقلي، رياست جمهوري بعدي را بر گردن نمي گيرد. اگر بگيرد بايد خود را نخست وزير آقاي خامنه اي بداند و متاسفانه زماني بود كه حتي نخست وزير آن زمان بيشتر از رئيس جمهور امروز اختيارات داشت. در پایان به اين نتيجه رسيدم كه مجلس نيز هيچ كاري نمي تواند بكند زيرا رياست جمهوري آقاي خامنه اي مطلق است و اگر صد نامه به ايشان بنويسند باز نمي توانند ايشان را مانند رئيس جمهور عادي پاسخگو قرار بدهند.
محمد وهابی
فهرست مطالب TOC \o "1-3" \h \z \u مقدمه بررسی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نتایج آن برای جلوگیری از تقلب: امشب «حامیان تغییر»در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند تجمع گسترده دانشجویان و جوانان در بیرون و درون دانشگاه صنعتی شریف تهران یورش به بیمارستانها به قصد دستگیری زخمی شدگان و تهدید پرسنل درمان کننده به بازداشت اسامی تعداد از زخمی شدگان درگیریهای امروز به فضای امنیتی و خشونت در ایران پایان دهید گزارشی از وضعیت کوی دانشگاه تا ساعت ۲۴ شنبه شب تصاويري از تظاهرات و ناآرامي هاي تهران پس از اعلام نتايج انتخابات حمله خشونت بار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان ماده بيست و يکم اعلامیه جهانی حقوق بشر حمله اوباش انصار و بسيج به دانشجويان شيراز و مشهد؛رئيس دانشگاه شيراز استعفا داد تصاويري از مجروحين و كشته شدگان حمله مأموران يگان ويژه به يك خوابگاه دخترانه در اروميه اعتراضات مردم تهران نسبت به کشتار دانشجویان و جوانان فوتباليستهاي تيم ملي ايران با دستبند سبز وارد زمين مسابقه با كره جنوبي شدند انتقال 300 نفر از دستگیر شدگان اصفهان به بند الف-ط زندان مرکزی اصفهان دانشمند فرانسوي: قانون بنفورد تقلب در انتخابات را ثابت ميكند تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب تجمع گسترده خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر در مقابل دادگاه انقلاب بانگ "الـلـه اکــبر" در پشت بام ها اطمینان بخش قلب های ملت ایران پس کجاست خدایی که می پرستید؟؟؟؟؟؟ بانگ الله و اکبر دیشب تهران را به لرزه درآورد فریاد مرگ بر دیکتاتور، پاسخ ملت به دیکتاتور سه شنبه، اعتصاب عمومی در کردستان! کشتهشدگان شنبه: دستکم ۱۹ نفر، تایید نشده ۱۵۰ نفر تجمع خانواده های دستگیر شدگان در مقابل اداره پیگیری وزارت اطلاعات اسامی تعدادی از جانباختگان را ه آزادی اسامی تعدادی از زخمی شدگان سرکوب خونین مردم تهران جزئياتي از چگونگي كشته شدن و تدفين ندا آقا سلطان, دانشجوي فلسفه تصویر شماری از مزدوران خارجی (حماس و حزب الله) بازداشت 16 فرمانده سپاه به جرم حمایت از موسوی رهبر انقلاب همچنان بر مواضع خود پای می فشارد انتقال دو تن از مجروحین به زندان اوین نام یک جانباخته آزادی و اسامی تعدادی از دستگیر شدگان اخیر دكتر حجازي, فردي كه زمان مرگ ندا, در آنجا بود: يك بسيجي ندا را به قتل رساند مجتبی خامنه ای این آقا زاده شاپور علیرضاست! عکس یکی از فرماندهان جنایتکار بسیج درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای 2 دانشجوی دانشکده نفت اهواز ربوده شدند گزارش بازداشت صدها دانشجو طی ۲ هفته گذشته تزریق آمپولهای مشکوک به آیت الله بروجردی در زندان اسامی تعدادی از زخمی شدگان که مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند لیست یکصد نفره از اسامی شهروندان بازداشتی دستگیرشدگان تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند مرتضوی، حرامزاده ای جلادی که در تهران فرمان میدهد لیست شصت نفره از اسامی شهروندان بازداشتی برنامه ریزی ایرانیان برای نصب طومار سبز بر برج ایفل (روزهای 10 تا 12 جولای) اعتراضات شبانه ی مردم تهران به صورت گسترده ادامه دارد فراخوان به شرکت در راه پیمایی های روز ۱۸ تیر روزنامه گاردین:نقش مجتبی خامنه ای در کودتا علیه موسوی فراخوان فوری عفو بین الملل هفت رهبر بهایی در خطر اعدام قرار دارند Clotilde Reiss استاد ۲۳ ساله زبان فرانسوي به جرم جاسوسي متهم و به زندان اوين منتقل شد فعال حقوق بشر به اقدام علیه امنیت ملی متهم شد سالگرد 18 تیر؛ فریاد نه به جمهوری اسلامی دانشجویان زندانی بابل تحت شکنجه هستند پرونده ۵۰۰ بازداشتی هفته آینده در دادگاه روزنامه گاردین:مجتبی خامنه ای پشت کودتا و سرکوب است! محمد اصغری از صدرنشینان افشای کودتای 22 خرداد تجاوز به دختر دانشجو در دانشگاه آزاد اراک گزارش دیگری از شکنجه گاه وزارت کشور محمدعلی دادخواه وکيل رايگان هزارها ايرانی دستگير شد شعار مرگ بر خامنه ای جلاد تا پای چوبه دار لیست تکمیلی بازداشت شدگان - شماره یک حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر بازداشت بهزاد پروین و علی سپندار، دو تن از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بیرجند سعید متین پور بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل گردید. انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تير، به زندان اوين سهراب اعرابي ۱۹ساله در زندان اوين زير شكنجه به شهادت رسيد. انتشار گزارشهای تکان دهنده از شکنجه زندانیان در اوین بازداشت مجید امامی و احتمال بازداشت ساتیار امامی دو عکاس خبری گزارش آخرین وضعیت و لیست 90 تن از بازداشت شدگان روز 18 تبرماه تهران در آستانه اعدام قرار گرفتن یک زن زندانی بازداشت یکی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی دیدار با خانواده های بنی یعقوب و نظر آهاری عكس؛ سهراب اعرابی در غسالخانه بهشت زهرا اعدام چهارده شهروند بلوچ را متوقف کنید دانشجوی اهوازی: مادر من برای آزادی کشته شدم فراخوان اقدام فوری نوجوان ایرانی روز ۱۶ ژوئیه به سوی اعدام می رود بی خبری از وضعیت یک فعال سابق دانشجویی پیکر صدها تن از کشته شدگان در سردخانه ای در تهران شیوا نظرآهاری در سلول انفرادی بند مخوف ۲۰۹ اوین مرگ» دانشجوی هنر در تیراندازی بسیج اتهام ارتداد برای دو ایرانی مسیحی مرگ در خوابگاه؛ روایت تازهای از حمله به کوی دانشگاه مرگ در خوابگاه؛ روایت تازهای از حمله به کوی دانشگاه رفتارهای وحشیانه مقیسه ای معروف به ناصریان با زندانیان سیاسی در دادگاه بازداشت چند فعال دانشجويی دیگر در شهرهای ایران یونس آقایان، زندانی اهل حق اعدام شد کدامین گناه فرزندان ایران را میکشید فوری: اسامی بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به اوین خطر جدی جان بهروز جاوید طهرانی را تهدید می کند دولت های خودکامه منطقه چوب رسوائی بر انتخابات ایران زدند شمار قربانیان کودتاو اسناد هویت آنها را تهیه کنید گردان موتور سوارها چماقداری را کجا آموزش دیدند! پیام جراح بیمارستان امام خمینی شنبه سیاه 38 جسد در سردخانه جمع شده بود فراخواندن زندانیان سیاسی که سخت بیمار هستند به دادگاه انقلاب خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران دستگیر شده نامه مادر یک فعال دربند حقوق بشر دستکم 34نفر در 30 خرداد در سه بیمارستان تهران شهید شدهاند/ آمار کشتهها صدها نفر است یکی از بازداشت شدگان روز 18 تیر، جان باخت ادامۀ اعتراضات خانواده ها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین ولیست اسامی تعدادی از بازداشت شدگان فریادهای الله اکبر مردم بر پشت بام ها و سانسور سخنان هاشمی ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین ماجرای ناروشن یک قتل جنازه ی سوخته ترانه ی موسوی در حوالی قزوین انتقال بسیاری از بازداشتشدگان از کمپ کهریزک به زندان اوین احتمال شیوع مننژیت و تیفوس در زندان اوین وضعیت نامعلوم محمدعلی دادخواه وکیل زندانیان سیاسی سه تن دیگر در آستانه اعدام در زاهدان اسامی تعدادی از بازداشت شدگان روز گذشته آسوشیتدپرس: در تاسیسات هسته ای نظنز چه می گذرد؟ انتقال سعید متینپور و جعفر ابراهیمی به اندرزگاه 7 زندان اوین با اسرای جنگی چنین نمی کنند که سپاه با دستگیر شدگان ضد کودتا می کند بازداشت 24 افسر و درجه دار ارتش نوآم چامسکی و خوزه کازونوا در کنار ایرانیان معترض سايت آينده توقيف و سردبير آن بازداشت شد تبعید و شکنجه یک جوان کرد در ارومیه و تهران احضار دهها دانشجوی دانشگاه های سمنان، مشهد و تبریز به کمیته انضباطی بازداشت سه دانشجو در تبریز و خوی همه ملت شعار دادن : مجتبي بميري , رهبري رو نبيني وكيل مضروب آلماني يك هفته در انفرادي اوين لیبراسیون: بسیجی ها برای کشتن تربیت شده اند نیما نحوی دانشجوی بابل کماکان در بازداشت بسر مي برد خبرهایی از وضعیت بازداشت شدگان اخیر در اوین ضرب و شتم معترضان توسط نیروهای ضد شورش در میدان هفت تیر تهران هديه مويدي، دختر نوزدهاي سالهاي بود كه در چهاردهسالگي مرد ! اطلاعات تازه در مورد كشته شدن مسعود هاشم زاده در روز ۳۰ خرداد رفتار غیر انسانی با خانواده های دستگیر شدگان و لیست جدیدی از اسامی دستگیر شدگان مقیسه ای معروف به ناصرین دانشجوی زندانی را به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان محکوم کرد محمد کامرانی؛ یکی دیگر از کشتهشدگان درگیریهای تهران رويتر: خامنه ای قادر به مهار اوضاع نيست نیم تنه ندا آق سلطان ساخته خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان فرانسیسکو اسامی شمار دیگری از دستگیرشدگان روزهای اخیر اعتصاب غذای یکی از زندانیان در اعتراض به شرایط غیر انسانی حاکم استمرار و گسترش اعتراضات شبانۀ مردم تهران بازداشت دو دانشجوی دیگر دانشکده نفت اهواز دستگيری دراويش به دلیل خاکسپاری یکی از آنان در آرامگاه خصوصی احضار يازده دانشجوی دانشگاه بوعلی همدان به كميته انضباطی قتل دستگیرشدگان در زیر شکنجه گماشتگان استبداد محمد مصطفایی: زنی در آستانه سنگسار در تبریز روایت یک شاهد از چگونگی شهادت مسعود هاشم زاده گزارش تکاندهندهای از وضعیت بازداشتشدگان وقایع اخیر فیگارو: ایران، پایان افسانه حکومت مذهبی کاک حسن اميني از علماي منطقه کردستان در هواپيما بازداشت شد روزشمارنقض حقوق بشر شهروندان بهایی در تیرماه مراسم ختم دانشجوی جان باخته روز یکشنبه در تهران افشای بخشی از دزدی و فساد اخلاقی آخوندها (محمد یزدی) پرواز ارومیه - تهران دچار اشکال و از باند خارج شد دست راست سهراب اعرابی شکسته شده بود انتقال جعفر ابراهیمی به بند 209 امیر جوادی لنگرودی در زندان اوین جان باخت انتقال مجدد شادي صدر به سلول انفرادي خبرهایی از اوین - عماد بهاور تحت فشار برای اعتراف قرار دارد حرکت تعداد زیادی از مردم تهران بسوی صدا و سیما فعال حقوق زنان در سلول انفرادی بند امنیتی 209 رویش یافتگان دوران رهبری علی خامنه ای انتقال نبوی، تاج زاده، حجاریان و عربسرخی به زندان 66 سپاه دختر حجاریان : نگذارید پدرم را بکشند امیر جوادیفر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید امیر جوادیفر دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شهادت رسید تصاویر دلخراش؛ آخرین عکس های دو جوان جان باخته وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت بازداشت يک فعال دانشجويي در کرمانشاه محاکمه پنج جوان کرد به اتهام محاربه انتقال برخی زندانیان اوين به نقطه ای نامعلوم در اصفهان تداوم بازداشت اساتيد دانشگاه تهران نگرانی نسبت به وضعیت نامعلوم شیوا نظرآهاری جوانی که در نمازجمعه 26 تیر به شهادت رسید جعفر پناهی و مهناز محمدی به قيد ضمانت آزاد شدند گزارشی از تظاهرات روز گذشته رشت دادستان پیشین دادگاه لاهه: احتمال وقوع «جنایت علیه بشریت» در ایران اشپیگل آنلاین: گزارش وبلاگ نویسان از شکنجهگاههای ایران علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان چند ماه پس از آزادی درگذشت جوان دیگری در اثر شکنجه جان باخت ایرانیان دیروز در بهشت زهرا پرچم روسیه را به آتش کشیدند نامه ۱۲۰ آکادمیسین و دانشجوی ایرانی خارج از کشور به شاهرودی: محمدرضا جلاییپور را آزاد کنید! حقه جدید مرتضوی: انتقال سعید حجاریان به یک منزل سازمانی اينجا خانه ندا آقا سلطان است , خانه اي كوچك با رنجي عظيم ضرب و شتم و بازداشت شهروندان در اهواز مدافعان حقوق بشر تحت شکنجه قرار دارند یک جانباز خود را از طبقه هفتم بیمارستان به پايين پرت كرد کهریزک؛ چند سوله به هم پیوسته در گرمای کشنده کویر احضار 7 دانشجوی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به کمیته انضباطی به دار آویخته شدن سه نفردر اصفهان راهپیمایی مادران عزادار در پارک لاله 10 تن دیگر از بازداشت شدگان امروز محاکمه شدند بابا آب داد - نامه فرزاد کمانگر به دو دلیل به زندانی سیاسی تجاوز می شود
مقدمهبا توجه به فضای بسته اجتماعی و سیاسی در ایران جوانان برای ابراز عقاید خود به فضای مجازی اینترنت میآیند. وبلاگنویسی یکی از پر طرفدارترین کارها در بین جوانان ایرانی میباشد. در سالهای اخیر شاهد حضور فزاینده وبلاگهای فارسی در اینترنت هستیم وآمار جهانی نشان میدهد ایرانیها بزرگترین جامعه وبلاگنویسان اینترنتی را تشکیل میدهند هر کس با توجه به علایق شخصی به نقطه نظرات خود میپردازد. من هم بعنوان یک وبلاگنویس چند سالی است که در فضای مجازی مینویسم در ابتدا از علایق خود مینوشتم که شامل ورزش و حقوق بشر بود و وبلاگ شخصی من دارای مطالب پراکنده و متفاوت بود.اوج کار من در ایران مربوط بود به چاپ مطلبی در خصوص تجهیزات اتمی ایران که بدون هرگونه بازرسی گمرکی وارد بندر انزلی میشد. و اتفاقاتی که در پی این مطلب برای من رقم خورد. بعد از مهاجرت اجباری و آوارگی با گروههای حقوق بشر در اروپا آشنا شدم و بر خود واجب دانستم که در حوزه حقوق بشر بیش از پیش فعال باشم ازینروشروع به افشای موارد نقض حقوق بشر کردم واین فعالیت ادامه داشت تا اینکه بعد از کودتای انتخاباتی سال 88 به اوج رسید و از آنجائیکه در این اواخر رژیم باخرید تکنولوژی فیلترینگ بسیار مجهز شده بود بسیاری از سایتهای خبری و حقوق بشری که اخبار نقض حقوق بشر را به صورت واقعی در اختیار خوانندگان خود قرار میدادند مسدود شدند . رژیم بدنبال اخراج خبرنگاران خارجی و فیلتر سایت های خبری در پی بسته کردن فضای خبررسانی بود و در خیال خود موفق بنظر میرسید. در اینحال وبلاگنویسان و فعالان حقوق بشر با ایجاد وبلاگهای متعدد به جنگ حکومت اسلامی در فضای مجازی رفتند تا مردم ایران رااز جنایات این حکومت به قول خود اللهی مطلع کنند. در اینراه بسیاری از فعالان حقوق بشری دستگیر و اعدام شدند و یا به حبسهای بلند مدت محکوم شدند. وبلاگ من از اولین وبلاگهایی بود که توسط سایبرارمی یا همان ارتش سایبری سپاه هک شد. آخرین پست وبلاگ من مربوط بود به نامه فرزاد کمانگر وبلاگنویس کرد که در آخرین روزها ی قبل از اعدام برای ملتش نوشت. من بعد از ایجاد وبلاگ جدید بر آن شدم که مطالب وبلاگ قبلی را بصورت کتاب در آورم تا سندی باشد مکتوب از جنایات این رژیم اسلامی محمد وهابی
پیش گفتاردر پی کودتای انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 وقایعی در ایران رخ داد که از یک سو چهره پلید جمهوری اسلامی که خود را مقدس میپنداشت و از سوئی دیگر مظلومیت ملتی در بند که بلوغ سیاسی اش را به رخ جهانیان می کشید را به نمایش گذاشت. ناگهان اخبار تمام رسانه های تصویری جهان معطوف شد بر تظاهرات ملی سبز که تمام خیابانهای ایران را سبز پوش کرده بودند.بی اختیار انسان به یاد شعر فدریکو گارسیا لورکا شاعر اسپانیائی می افتاد که میگفت سبز توئی که سبز میخواهم سبز باد و سبز شاخه ها. ملت سبز ایران که سبزی و جوانی و طراوت را در چهره تک تک آنها می شد دید تظاهرات آرام و بدون خشونت را برای پس گرفتن آرای خود آغاز کردند ولی گوئی لرزه بر اندام رژیم انداخت و این بار با اعمال خشونت و در مرحله بعد قتل عام جوانان و دانشجویان سعی در ایجاد رعب و وحشت در میان عموم مردم را داشت .مردم سبز ایران که از خشونت بیزار بودند و مطالبات خود را به بهترین و متمدنانه ترین روش یعنی تظاهرات بدون خشونت می خواستند به بالای پشت بام خانه ها رفتند تا با سر دادن الله اکبر در شبانگاهان اینبار با زبان خود حاکمان با آنها سخن بگویند ولی باز این نیروهای لباس شخصی که گروههای خشونت طلب اسلامی تحت حمایت سپا ه و بیت رهبری هستند به منازل مردم یورش بردند وآنها را به خاک و خون کشیدند. خبر نگاران خارجی که سعی در انتقال اخبار به مراکز خود داشتند از کشور اخراج شدند و چندین نفر در زندان محبوس گشتند. سایتهای خبری فیلتر شد اینک وظیفه خطیری بر عهده تمام ایرانیان چه در داخل و چه در خارج بود . در حالیکه جهانیان تشنه اخبار از ایران بودند شرکتهای نوکیا و زیمنس با فروش نرم افزارهای استراق سمع و فیلترینگ به یاری رژیم اسلامی شتافتند و برای همیشه نزد ایرانیان منفور گشتند. جوانان ایران با کمک تکنولوژی تلفن های همراه به ضبط تصاویر پرداختند و با قرار دادن آنها بر روی وبلاگها و سایت های خبری به دنیا نشان دادند که در کشوری که داعیه حکومت الهی را دارد چه میگذرد. قتل ندا آقا سلطان دختری که در تظاهرات شرکت کرده بود دنیا را لرزاند. اینک تمام ذهنیت ها در مورد ایران و ایرانی عوض شده بود . اکنون جهانیان حساب ملت ایران را از حاکمان جدا کرده بودند نامگذاری خیابانی بنام ندا در ایتالیا و ایجاد بورسیه تحصیلی به نام او در دانشگاه معتبر اکسفورد برای دانشجویان ایرانی در مقطع دکتری همه و همه از این حکایت داشت که دنیا میخواست به ملت ایرام بگوید ما با شما همراهیم. اما از آنجائی که همیشه مسائل اقتصادی و قراردادهای تجاری برای تمام دولت های اروپائی از اهمیت بیشتری از حقوق بشر برخوردار است لذا به مرور همه جنایت ها به ورطه فراموشی سپرده شد. ایرانیان در سراسر دنیا با برگزاری مراسم و تظاهرات به یاری هموطنان داخل شتافتند .هزارن نفر از کشور آواره شدند. هزاران نفر از دانشجویان و اقشار مختلف مردم در زندانها احکام طولانی مدت دریافت کردند. صدها نفر اعدام شدند . ایران رتبه اول اعدام را که در گذشته در اختیار چین با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت بود اکنون در اختیار دارد. کشور های غربی فقط و فقط نظاره گر نقض حقوق بشر در ایران هستند چرا که برای آنها قراردادهای نفتی و گازی و ترانزیت کالا در الویت است تا جان انسانهایی که فقط میخواهند زندگی کنند و بس. ولی با تمام این نامهربانیها یاد سهرابها و نداها و دیگر عزیزانمان همیشه زنده خواهد ماند روزی وطنمان را آزاد میکنیم و صرفنظر از هر دین و آئین تمام اقوام ایرانی در کنار هم زندگی خواهند کرد.
محمد وهابی
بررسی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و نتایج آن
در پی اعلام نتایج دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعلام پیروزی دوبارهٔ محمود احمدینژاد که از سوی برخی از تحلیلگران سیاسی بهعنوان کودتا نامیده شد، تظاهراتی در خیابانها و میدانهای تهران و همچنین برخی دیگر از شهرهای ایران، توسط هزاران تن از معترضان به نحوهٔ شمارش آرا و حامیان میرحسین موسوی، رقیب اصلی احمدینژاد در انتخابات، در تاریخ ۲۳ و ۲۴ خرداد به راه افتاد. حامیان دولت ایران معمولا از اعتراضات نسبت به نتیجه انتخابات با عنوان "جریان فتنه" و از شخصیت های مخالف دولت با عنوان "رهبران فتنه" نام می یرند. این اعتراضات با سرکوب شدید نیروهای پلیس ضد شورش و حامیان شبهنظامی حکومت در سپاه و بسیج روبرو شد؛ بهطوریکه شدت آن در تهران در دههٔ گذشته بیسابقه بود. در روز ۲۵ خرداد، حدود ۳ میلیون نفر از معترضان با حضور میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی در راهپیمایی بزرگی در خیابانهای مرکزی تهران از میدان امام حسین تا میدان آزادی شرکت کردند که بزرگترین راهپیمایی ضد دولتی از زمان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ لقب گرفت. هنگام پایان راهپیمایی در میدان آزادی با آتشگشودن عدهای از نیروهای شبهنظامی، تعدادی از مردم کشته و زخمی شدندو در بامداد همان روز با حملهٔ خشونتبار نیروهای شبهنظامی به کوی دانشگاه تهران و سایر دانشگاهها، تعدادی از دانشجویان کشته و زخمی گشتنددر تاریخ ۲۶، ۲۷ و ۲۸ خرداد نیز، راهپیماییهای گسترده و آرام با شرکت صدها هزار تن از معترضان در تهران برگزار شد. در تاریخ ۳۰ خرداد و یک روز پس از سخنرانی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در نخستین نماز جمعه پس از انتخابات ریاست جمهوری، که در آن او مسئولیت هرگونه خونریزی را به عهده برگزارکنندگان اعتراضها دانسته بود، با سرکوب معترضان توسط نیروهای پلیس و تیراندازی نیروهای شبهنظامی، در تهران دستکم ۱۹ نفر کشته و عده بسیاری زخمی شدند و گروههای مدافع حقوق بشر و گزارشهای غیر رسمی تعداد کشتهشدگان را بسیار بیش از این ذکر کردند. درگیریهای پراکنده و مشابه دیگری نیز در روزهای پس از آن در نقاط مختلف شهر تهران رخ داد. صداوسیما، فرماندهان سپاه و بسیج و دیگر مسئولان حامی دولت، تظاهرات مردمی را به عدهای «اغتشاشگر» نسبت دادند که در صدد برپایی انقلاب مخملی هستند. همچنین ماموران امنیتی جمهوری اسلامی در هفتههای پس از انتخابات و در میان اعتراضات، چهار هزار نفر از روزنامهنگاران، فعالان سیاسی اصلاحطلب و مردم معترض را بازداشت کردند. و چندین دادگاه برای محاکمه دستهجمعی برخی از آنان به اتهام اقدام به کودتای نرم برای براندازی نظام جمهوری اسلامی برگزار گردید. با این حال تشکلها و احزاب اصلاحطلب، برخی مراجع تقلید سرشناس و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، نتایج انتخابات و دولت برآمده از آنرا نامشروع دانسته و سرکوب معترضان و برگزاری دادگاهها را محکوم کردند. اعتراضات مردمی در دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ماه، نماز جمعه ۲۶ تیر تهران، چهلم جانباختگان و همزمان با مراسم تنفیذ حکم و تحلیف ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در ماه مرداد ادامه یافت و گزارشهای زیادی درباره بدرفتاری با زندانیان، ضرب و جرح، آزار جنسی و قتل تعدادی از دستگیرشدگان منتشر شددر ۲۰ نوامبر ۲۰۰۹ کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامهای سرکوب خشونتآمیز این تظاهراتها را محکوم کرد پیشتر در ماه اوت، گروهی از کارشناسان مستقل سازمان ملل نسبت به شکنجه و بازجوییهایی خشن در جریان محاکمه معترضان پس از انتخابات به شدت ابراز نگرانی کرده بودند همچنین یونسکو در گزارشی به موضوع کشتهشدن دانشجویان در پی حمله نیروهای بسیج به کوی دانشگاه اشاره کرد.
برای جلوگیری از تقلب: امشب «حامیان تغییر»در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند
در حالی که نگرانی از تقلب در انتخابات همچنان ادامه دارد، هواداران کروبی امشب در برابر وزارت کشور اجتماع می کنند و تا صبح در آن جا خواهند ماند. به گزارش سحام نیوز، حامیان تغییر امشب پس از پایان رای گیری مقابل وزارت کشور تجمع خواهند کرد. این حرکت خود جوش تا صبح ادامه خواهد یافت، مردم با در دست گرفتن شمع اقدامی نمادین را در پاسخ به جریانات دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهند کرد. بنا بر این گزارش در بخشی از این بیانیه: نظر به شعار” تغییر” و ذکر این مهم که “این با همه بیداریم” مقابل وزارت کشور با روشن نمودن شمع کارکنان خدوم وزارت کشور را تا صبح همراهی خواهیم کرد. لازم به ذکر است مهدی کروبی نیز پیش از این مردم را به بیداری و هوشیاری در ساعات شمارش آراء دعوت نموده بود. وزارت کشور: اجتماع ممنوع است ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره ۱٣ اعلام کرد: برگزاری هرگونه تجمع از سوی هواداران نامزدهای انتخاباتی تا پایان اعلام نتایج اخذ رای ممنوع است و پس از اعلام نتایج انتخابات نیز تجمعات باید با اخذ مجوز از فرماندار شهرستان برگزار شود. به گزارش خبرنگار مهر مستقر در ستاد انتخابات کشور، متن اطلاعیه شماره ۱٣ ستاد وزارت کشور به شرح زیر است: "به اطلاع هموطنان می رساند که برگزاری هرگونه تجمعی از سوی گروههای مختلف سیاسی و هواداران نامزدهای انتخاباتی تا پایان اعلام نتایج اخذ رای ممنوع است و پس ازاعلام نتایج انتخابات نیز تجمعات باید با اخذ مجوز از فرماندار شهرستان برگزار شود." در ادامه این اطلاعیه آمده است: "با عنایت به فرمایشات صبح امروز مقام معظم رهبری امیدواریم با هوشیاری و درک موقعیت و فضای حساس برگزاری انتخابات همه با هم بتوانیم محیطی آرام جهت برگزاری انتخاباتی شکوهمند و افتخار آفرین فراهم آوریم." ادعاهای متناقض رسانه های وابسته به مهدی کروبی و میرحسین موسوی، از ظهر روز جمعه از «پیروزی های قاطع» خود خبر می دهند. سایت نوروز که هوادار میرحسین موسوی است نوشته است: گزارش های دریافتی حاکی از برتری قاطع مهندس موسوی در ۱٣ استان بزرگ کشور تا هم اکنون است. این سایت می افزاید: بر اساس اخبار واصله تا این لحظه انتخاب مردم تهران، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، آذریابجان غربی، اردبیل، خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان، کردستان، بوشهر، خوزستان و قم میرحسین موسوی است و مردم این استان ها تا این لحظه او را به عنوان رییس جمهوری انتخاب کردند.سحام نیوز که از مهدی کروبی هواداری می کند، در گزارش خود چنین نوشته است: طرفداران کروبی از ساعت اولیه صبح امروز با حضور در شعب اخذ رای سراسر کشور، شور و نشاط زیبایی به انتخابات بخشیدهاند. به گزارش خبرنگاران سحام نیوز در سطح کشور، حامیان مهدی کروبی کاندیدای اصلاح طلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از ساعت آغاز رایگیری با حضور بسیار قوی و پرنشاط خود در دهمین انتخابات ریاستجمهوری کشور، نوید پیروزی مهدی کروبی در انتخابات را می دهد. در بسیاری از شعب اخذ رای به دلیل حضور پرنشاط مردم، صفوف فشردهای تشکیل شده و نشاطی، انتخابات ریاستجمهوری را فراگرفته است. ستاد مهدی کروبی از مردم عزیز و حامیان درخواست کرده است که از ساعات اولیه صبح در انتخابات شرکت نمایند. بر اساس این گزارش یکی از مقامات با سابقه وزارت کشور از اول بودن کروبی در ١٦ استان خبر داده است. آغاز انتخابات انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری اسلامی از صبح روز جمعه در سرتاسر ایران و همچنین شعب اخذ رای در سفارتخانه ها و مراکز دیپلماتیک جمهوری اسلامی در خارج از کشور آغاز شده است. در جریان این انتخابات، از میآن چهار کاندیدای مورد تایید شورای نگهبان، یک نفر به عنوان دهمین رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب خواهد شد. بنابه گزارش خبرگزاری ها، شرکت مردم در انتخابات گسترده توصیف شده است و رقابت اصلی مابین میرحسین موسوی نخست وزیر دهه ی شصت و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور فعلی صورت می گیرد. نتیجه ی این انتخابات قرار است تا فردا ظهر اعلام شود. صادق محصولی وزیر کشور دولت احمدی نژاد که مسئولیت برگزاری انتخابات را بر عهده دارد، صبح روز جمعه اعلام کرد که در چند ساعت نخست رای گیری بیش از ۵ میلیون رای به صندوق ها ریخته شده است. وی پیش بینی کرد بیش از هفتاد در صد واجدان حق رای در این انتخابات شرکت کنند. مناظره های انتخاباتی و کارناوال های بزرگ تبلیغاتی در یک هفته ی گذشته، فضای انتخاباتی در ایران را تغییر داده و موجب توجه بیش از پیش مردم به این انتخابات شده است. در حالی که ستادهای هر دو رقیب اصلی این انتخابات، مدعی برتری قاطع خود در جریان رای گیری ها هستند، منابع خبری مستقل از شانس بیشتر میرحسین موسوی برای پیروزی گزارش داده اند. با این حال سایه ی سنگین نگرانی از تقلب و رای سازی بر فضای انتخابات سنگینی می کند و رقبای انتخاباتی احمدی نژاد و ستادهای آن ها همچنان به هشدارهای پی در پی خود در این مورد ادامه می دهند. روز گذشته میرحسین موسوی در نامه ای به آیت الله خامنه ای نگرانی خود را در این زمینه اعلام کرد و همچنین مهدی کروبی در نامه ی خود خطاب به وزیر اطلاعات، فرمانده ی نیروی مقاومت بسیج و فرمانده نیروی انتظامی خواست از دخالت در کار انتخابات و رای سازی خودداری کنند. رهبر حکومت که در نخستین ساعات شروع رای گیری، رای خود را به صندوق انداخت، انتخابات را مظهر حضور فعال، پرشور و زنده مردم در عرصه سیاسی کشور و آزمون بزرگ ملی دانست و با اشاره به شور و شوق و تحرک بالای انتخاباتی در کشور خاطرنشان کرد: انتظار داریم با توفیق الهی و حضور متراکم مردم در پای صندوقهای رأی، ملت بزرگ ایران از یک امتحان بزرگ دیگر سربلند بیرون آید. وی بار دیگر از مردم دعوت کرد به پای صندوق های رای بیایند و «حق و تکلیف شرعی و عقلایی» خود را ادا کنند. وی تصریح کرد: مردم با رشد، کمال و بلوغ عقلانی خود اجازه ندادند در این صحنه پرشور حادثه تلخی بوجود آید. وی همچنین گفت: امیدوارم مردم مانند همیشه با آرامش، متانت، صبر، حلم، وقار و سکینه روحی خود، تلاش بدخواهان را برای ایجاد تشنج ناکام بگذارند چرا که این تشنج به ضرر کشور و آرای مردم است.او همچنین به برخی شایعه سازی ها و نقل و قول از جانب وی در روزهای گذشته اشاره کرده و افزود: مردم به این شایعات، و دیگر شایعات در خصوص بخشهای مختلف انتخابات، که ساخته انسانهای ناسالم است توجه نکنند. میرحسین موسوی هنگام انداختن رای خود به صندوق خواستار وصل پیامکها و حضور نمایندگان کاندیداها بر سر صندوقها برای نظارت بیشتر بر انتخابات شد. به گزارش ایلنا، وی که همراه با همسر خود برای رای دادن در محل اخذ رای حاضر شده بود، از مسوولین ذیربط که از ورود نمایندگان کاندیداها بر سر صندوقها جلوگیری بعمل آوردند، برای رفع این مشکل استمداد کرد و گفت: در حال حاضر ارتباط پیامکی در کشور قطع شده و برخی نمایندگان ما را از حضور در شعب و نظارت بر صندوقها منع کردند و به ما اجازه نظارت نمیدهند که ما انتظار داریم مسوولان این مشکلات را هرچه زودتر رفع کنند. مهدی کروبی یکی دیگر از کاندیداهای ریاست جمهوری نیز بعد از انداختن رای خود به صندوق گفت: هر شخصی رئیس جمهور شود از او حمایت میکنیم. به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس حجت الاسلام مهدی کروبی کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهور بعد از انداختن رای خود در صندوق در جمع خبرنگاران حاضر شد و در پاسخ مبنی بر اینکه توصیه شما به کاندیداها و گروه ها و احزاب بعد از اعلام نتایج انتخابات چیست گفت: همه ما تلاشمان این بود و بارها می گفتم که انتخابات پرشور و با نشاط باید باشد و به لطف خدا و همت مردم این انتخابات کاملا پرشور است. وی افزود: کارها تا به حال به خوبی انجام شده و اگر جاهایی گره ای بوده و تماس گرفتیم و آن هم حل شد و الحمد الله اوضاع خوب است. کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خطاب به مراجع نظارتی و اجرایی توصیه کرد: کمال دقت در انتخابات باید رعایت شود تا این شور و نشاط کاملا ادامه داشته باشد و از آراء مردم امانت داری شود که انشاء الله میشود. کروبی خطاب به هواداران خود گفت: وقتی نتایج اعلام میشود همه ما باید قبول کنیم و از تخریب دیگران بپرهیزیم و اگر به مرحله دوم رفت باز هم از آرای مردم امانت داری کنیم. محمود احمدی نژاد بعد از انداختن رای خود به صندوق صحبتی از پیروزی خود نکرد. وی گفت انتخابات تکمیل کننده حلقه حضور مردم و تجمیع اراده ملت است، که حضور مردم راه را برای کارهای بزرگتر، تصمیمات عظیمتر و حرکت روشن تر هموار میسازد. او با تشکر صمیمانه از حضور مردم تاکید کرد: تصمیم قاطع، انقلابی و روشن مردم آیندهای روشن و سرشار از پیشرفت را در فراروی ملت قرار میدهد.
تجمع گسترده دانشجویان و جوانان در بیرون و درون دانشگاه صنعتی شریف تهران
بنابه گزارشات رسیده از تهران، دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در دانشگاه تجمع کردند و قصد خارج شدن از دانشگاه و حرکت در خیابانها را دارند. از صبح امروز دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در دانشگاه تجمع کردند و قصد خارج شدن از دانشگاه و حرکت در خیابانها را دارند ولی حراست دانشگاه از خروج اعتراض آمیز دانشجویان به سمت خیابان ممانعت می کند و درب دانشگاه را بسته اند. دانشجویان که تعداد آنها بسیار زیاد می باشد اقدام به دادن شعارهایی مانند : مرگ بر دیکتاتور و نصرا من الله و فتحوا غریب مرگ برا این دولت مردم فریب و شعارهای دیگر. از طرفی دیگر مردم و جوانان با شنیدن شعارهای دانشجویان به سمت درب دانشگاه صنعتی شریف حرکت کردند و در حال حاضر در آنجا تجمع کرده اند تخمین زده می شود که تعداد مردم و جوانان در مقابل درب دانشگاه به چند هزار نفر می رسد. جوانان ضمن همراهی با دانشجویان شعارهای مرگ بر دیکتاتور را بصورت هماهنگ تکرار می کنند. جو این محیط بسیار متشنج گزارش شده است. نیروهای وزارت اطلاعات و گارد ویژه در آنجا و خیابانهای اطراف مستقر شدند و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده می شود و خود را آماده یورش به جوانان می کنند.جوانان معترض بدون ترس و واهمه علیرغم اینکه در محاصرۀ آنها هستند رو در روی نیروهای سرکوبگر قرار دارند و شعار میدهند. نیروهای گارد ویژه به صورت گسترده در مسیر آزادی – انقلاب ایستاده اند و حرکت را تقریبا غیر ممکن کرده اند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، نسبت به سرکوب خونین جوانان و دانشجویان هشدار میدهد و آنرا محکوم می کند و از مراجع بین المللی خواستار محکوم کردند سرکوبهای وحشیانه مردم ایران است فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران 24 خرداد 1388 برابر با 14 ژون 2009
یورش به بیمارستانها به قصد دستگیری زخمی شدگان و تهدید پرسنل درمان کننده به بازداشتبنابه گزارشات رسیده از بیمارستان هزار تختخوابی شب گذشته نیوهای گارد ویژه به اورژانس این بیمارستان یورش بردند وقصد دستگیری زخمی شدگان درگیریهای روز گذشته را داشتند. حوالی ساعت 01:30 انبوهی از نیروهای گارد ویژه همراه با مامورین وزارت اطلاعات به بخش اورژانس بیمارستان 1000 تختخوابی تهران (خمینی) یورش بردند. آنها با پزشکان و پرستاران معالج زخمی شدگان درگیریهای روز گذشته وحشیانه برخورد کردند . نیروهای وزارت اطلاعات که همراه با گارد ویژه به این بیمارستان یورش برده بودند خواستار دستگیری زخمی شدگان و همراهان آنها بودند که با مقاومت و ایستادگی پزشکن و پرستاران معالج مواجه شدند. نیروهای امنیتی وقتی که با ایستادگی پرسنل بخش اورژانس این بیمارستان مواجه شدند تهدید به بازداشت آنها نمودند. برخورد وحشیانه و غیر انسانی مامورین وزارت اطلاعات و گارد ویژه با پرسنل معالج بخش اورژانس این بیمارستان برای مدت طولانی ادامه داشت و کادر درمانی در این مدت قادر به ادامه معالجه زخمی شدگان نبودند. وضعیت بعضی از زخمی شدگان وخیم بود و همچنین بر تعداد انتقال افراد زخمی شده افزوده می شد. بنابه گفتۀ زخمی شدگان و همراهان آنها این درگیری تا ساعت 03:30 ادامه داشت . وبا مقاومت پرسنل شریف این بخش و همراهان زخمی شدگان مامورین وزارت اطلاعات و گارد ویژه از آنجا پس رانده شدند . اکثر زخمی شدگان بخاطر ترس از دستگیری بصورت سطحی مورد درمان قرار می گیرند و علیرغم شرایط و خیم بعضی از آنها که دچار زخمهای عمیق و خطرناک هستند در سطح پانسمون خود اکتفا می کنند و با آن شرایط به منازل خود بازمی گردند. عملکرد مامورین وزارت اطلاعات یادآور اعمال آنها در دهۀ 60 می باشد که زخمی شدگان آن زمان را از تخت بیمارستان دستگیر می کردند و به زندان منتقل می شدند. در درگیریهای دیروز حتی بیمارستانها و پرسنل آنها که به صرف انجام وظیفه انسانی و شغلی خود عمل می کردند در امان نبودند و مورد یورش و اهانت و تهدید به دستگیری می شدند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش به بیمارستانها و تهدید کادر درمانی آن به دستگیری به صرف انجام دادن وظیفه شغلی خود و اقدام به دستگیری زخمی شدگان که در شرایط بسیار حاد هستند را محکوم می کند و از مراجع بین المللی برای پایان دادن به اینگونه جنایتها خواستار اقدامات عملی است. فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران 24 خرداد 1388 برابر با 14 ژون 2009
اسامی تعداد از زخمی شدگان درگیریهای امروز
بنابه گزارشات رسیده از بیمارستانهای مختلف تهران ، در اثر درگیریهای خونین امروز تعداد زیادی زخمی و به بیمارستانهای مختلف منتقل شدند وضعیت بعضی از زخمی شدگان وخیم می باشد. اعتراضات گسترده مردم تهران که در نقاط مختلف ادامه دارد دامنۀ آنها به دانشگاه تهران کشیده شده دانشجویان کوی دانشگاه اقدام به ترتیب دادن اعتراضات گسترده نمودند . آنها با سر داد شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور وارد خیابانها شدند . از طرفی دیگر هر لحظه بر تعداد اعتراض کنندگان در سطح تهران افزوده می شود و درگیری جوانان با نیروی گارد ویژه ،نیروی انتظامی و امنیتی ابعاد تازه ای به خود گرفته است جوانان با سنگ به مقابله برخواستند و در بعضی از نقاط تهران درگیریها به کوچه ها کشیده شده است . برخورد نیروهای سرکوبگر وحشیانه می باشد .آنها افراد را به شدت مورد ضرب وشتم قرار میدهند. در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان که در درگیریها زخمی شدند به بیمارستانها مختلف تهران منتقل شدند . اسامی بعضی از مردم تهران و جوانان که در یورشهای وحشیانه زخمی شده اند به قرار زیر می باشد. - ذبیح الله محمدی 67 ساله ، - زهره صادقي 19 ساله ، شكستگي دست - فاطمه سيدي 26 ساله ، جراحت از ناحيه سر و گردن - سعيده يار احمدي 23 ساله جراحت از ناحيه دست و شكستگي پا - علي محمدي 30 ساله ، چاقو خورده جراحت از ناحيه دست - جعفر اكبري پور 29 ساله ، جراحت از ناحيه دست و سر و پشت - سينا تكابي مكري 17 ساله شكستگي پا - آرش پور جبار 18 ساله ، جراحت از ناحيه پهلو و صورت - ليلا مبين 22 ساله جراحت از ناحيه سر و دست - اصغر حيدري 43 ساله جراحت از ناحيه پا - نيلوفر جهانگيري 25 ساله جراحت از ناحيه صورت و دست فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، یورش وحشیانه به اعتراض کنندگان و مورد ضرب وشتم قرار دادن آنها را محکوم می کند . فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران 23 خرداد 1388 برابر با 13 ژون 2009
به فضای امنیتی و خشونت در ایران پایان دهید
اطلاعیه مطبوعاتی با اعلام نتایج آرای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران، شائبهی ناصحیح بودن و تقلب در این انتخابات از سوی دو نامزد اصلاح طلب ریاست جمهوری اعلام شد و دیگر نامزد اصولگرا نیز با بیان ابهامهای موجود خواستار در اختیار داشتن اطلاعات راجع به آراي شمارش شده در اسرع وقت شد. همزمان با این موضوع مردم معترض به نتایج انتخابات دامنهی اعتراض خود را با آغاز راهپیماییهای مسالمت آمیز و خودجوش به خیابانها کشاندند. خشونتها در برخی شهرهای ایران از روز گذشته پس از آنکه آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی محمود احمدینژاد را پیروز انتخابات معرفی کرد، آغاز شد. حمله به ستادها روز جمعه 22 خردادماه نیروهای لباس شخصی به تعدادی از ستادهای نامزدهای اصلاح طلب یورش بردند و اقدام به اختلال در کار یا پلمپ اماکن مورد اشاره کردند. یکی از مهمترین برخوردها مربوط به ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در منطقهی قیطریه تهران بود که ضمن ضرب و شتم حضار، پخش تلویزیون اینترنتی این کاندیدا که در دفتر مورد اشاره صورت میگرفت، متوقف شد. همچنین پخش تلویزیون اینترنتی محسن رضایی دیگر کاندیدا نیز در همین زمان متوقف شد. در ادامه، ستاد مرکزی مهندس موسوی که در خیابان شیخهادی تهران قرار دارد، امروز یکشنبه با یورش نیروهای امنیتی روبه رو شد و جمعیتی که برای تجمع در این منطقه حاضر شده بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. درگیریهای خیابانی از ساعت 15 روز گذشته مورخه 23 خردادماه تجمعهای اعتراضی با حضور هزاران شهروند معترض در شهر تهران آغاز شد و تا زمان تنظیم این گزارش دامنهی آن به شهرهای مختلفی چون تبریز، شیراز، مشهد، رشت، اردبیل، گرگان، کرج و بابل کشیده شده است. برخورد خشونت آمیز نیروهای نظامی با مردم معترض که دراکثر مناطق به اعتراضهای کاملا مسالمت آمیز دست زده بودند بر دامنهی خشونت و خسارتهای این درگیریها افزود، منابع موثق گزارش دادند از نیمه شب گذشته پس از آماده سازی زندان اوین از نظر مکانی، حداقل 900 شهروند بازداشت شده از بازداشتگاهها و اماکن مختلف شهر تهران به بندهای 240، 209 و قرنطینه اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شدند. هر چند تعداد بازداشت شدهگان بیش از این تعداد ارزیابی میشود. در زمان انتشار این اطلاعیه درگیریها و اعتراضهای خیابانی همچنان در اقصی نقاط کشور ادامه دارد. فیلترینگ سایتها از فردای روز اعلام نتایج، سایتهای مختلفی که برای اطلاع رسانی در مورد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پیشبینی شده بود نیز فیلتر شد و حتا سایتهای خبری که در طول روزهای سال به طور عادی به خبررسانی مشغول هستند نیز در محاق فیلتر گرفتار شد. همزمان با اعلام نتایج انتخابات و آغاز اعتراضات، شبکه های اجتماعی و سایتهای خبری چون توییتر، فیس بوک، صدای امریکا، بی بی سی، هرانا و همینطور آفتاب نیوز، آینده، یاری، نوروز، جمهوریت، انتخاب، قلم نیوز و شهاب نیوز، تریبون، خرداد ،تغییر ،بنیان ،امروز،سیفا ،فرارو ، اصلاحات ،یاری ،هم میهن ،کلمه ،سلام ،سحام و نیز سایت ایلنا، .... از سوی کمیته فیلترینگ فیلترگذاری شده و اینترنت در ایران آنچنان با اختلال و سرعت پائین روبه رو است که عملا گردش اطلاعات از طریق اینترنت نیر امکان پذیر نیست. توقیف روزنامهها روزنامههایی چون یاس نو برای چندمین بار در روزهای انتخاباتی توقیف شدند و محدودیت توزیعی برای تعدادی از روزنامه ها پیش از آغاز رای گیری اعمال شده بود، نشریه کلمه سبز تنها نشریه توقیف شده در محدوده زمانی پس از اعلام نتایج است. قطع موبایل و سرویس پیام کوتاه به دنبال قطع شدن سیستم پیامک کلیه اپراتورهای تلفن همراه از پنجشنبه شب گذشته، از شامگاه روز شنبه، خطوط تلفن همراه در شهر تهران قطع شده است و برقراری ارتباط میان مشترکان امکانپذیر نیست. بازداشت گستردهی فعالان سیاسی علاوه بر صدها دستگیر شدهی معترض خیابانی، نیروهای امنیتی اقدام به بازداشت تعداد بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی که شمار آنان دست کم صد و پنجاه تن تخمین زده میشود و اکثرا از اعضای برجستهی احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب، نهضت آزادی و ملی مذهبیها هستند، کردند، علاوه بر ده روزنامه نگار، افرادی که بازداشت آنها تائید شده است عبارتند از : بهزاد نبوی، محسن میردامادی، رضا خاتمی، عبدالله رمضان زاده، مصطفی تاجزاده، سعید شریعتی، احمد زیدآبادی، تقی رحمانی، رضا علیجانی، هدی صابر، زهره آقاجری، زهرا اشراقی، کیوان صمیمی، عماد بهاور، علی پورخیری، شاهین نوربخش، علی تقی پور، محمد شکوهی، اشکان مجللی، میثم ورق چهر، مهندس مجتبی موسوی، علیرضا رجایی، غلامحسین کرباسچی، محمد عطريانفر، همچنین گزارشات تائید نشده ای از بازداشت آقایان رضا تاجیک، محمدعلی ابطحی، سعید حجاریان، محسن امین زاده و خانم سمیه توحیدلو خبر میدهد.همچنین منابع دانشجویی از یورش نیروهای امنیتی به منازل فعالان این حوزه گزارش میدهند. لازم به توضیح است گزارشهایی از آزادی محسن میردامادی، محمدرضا خاتمی، زهره آغاجری و سعید شریعتی دریافت شده است. جمع بندی عملکرد نیروهای نظامی و امنیتی در قبال مردم معترض که تا کنون تعداد زیادی زخمی و بازداشت شده به جای گذاشته است، قطع سیستمهای ارتباطی و جلوگیری از گردش آزاد اخبار و اطلاعات به همراه بالاگرفتن شرایط امنیتی کشور که همزمان با تداوم بازداشتهای گستردهی فعالان سیاسی و مدنی شده است نگرانیهای مجموعه در خصوص بستهتر شد و امنیتی شدن فضا را دو چندان کرده است. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران معتقد است برگزاری انتخاباتی که توام با حراست و حفاظت از آرای رایدهنده باشد رکنی اجتناب ناپذیر در تائید مشروعیت حکومتها و برقراری نظام مردم سالار محسوب میشود، هر چند مسئولان مربوطه در خصوص مسائل مطرح شده از سوی سه کاندید دیگر و شائبهی تقلب اعلام موضع نکردهاند اما شفافسازی در مسئلهی انتخابات و آرای ملت را یقینا تنها راه پایان دادن به فضای خشونت و ناامنی در جامعه میدانیم. امید است مسئولان با درک صحیح شرایط و با یادآوری وظایف قانونی خود در حمایت و حراست از مردم و بالطبع آرای آنان، اقدامات لازم را در اسرع وقت در قبال اعتراضات جاری و شبهات موجود برای پایان دادن به شرایط امنیتی و خشونت های بیشتر در جامعه مبذول نمایند. دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهران – 24 خرداماه 1388
گزارشی از وضعیت کوی دانشگاه تا ساعت ۲۴ شنبه شببامدادخبر- گروه دانشگاه: پس از پایان تجمع دانشجویان دانشگاه تهران در محل پردیس مرکزی این دانشگاه که عصر روز شنبه برگزار شدهبود و با دخالت نیروهای پلیس ضد شورش و ورود آنها به دانشگاه در داخل و خارج دانشگاه به تشنج کشدهشد، دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران، شنبه شب ساعت ۲۰، با تجمع در خیابان امیرآباد( کارگر شمالی) و در مقابل کوی با تحصنی آرام اعتراض خود را به تقلب آشکار در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نشان دادند.
اما حرکت مدنی دانشجویان دیری نپایید و درست ٣۰ دقیقه بعد نیروهای امنیتی و پلیس با حمله به تجمع دانشجویان سعی در بازگرداندن آنها به داخل کوی دانشگاه را داشتند که با مقاومت دانشجویان و غلبه آنها بر نیروهای امنیت همراه شد و دانشجویان موفق شدند صف نیروهای پلیس و امنیتی را تا چهارراه امیرآباد به عقب برانند. اما با حضور گارد ضد شورش از ساعت ۲۱:٣۰ در خیابانهای اطراف کوی و استفاده مداوم از گاز اشکآور دانشجویان ناگزیر به داخل کوی گریختند. ولی همچنان تعقیب و گریزها در خیابان امیرآباد و تجمع دانشجویان داخل کوی دانشگاه ادامه دارد. این در حالی است که باران گاز اشکآور داخل کوی و حتی داخل اتاقهای ساختمانها ادامه دارد، به طوری که دانشجویان برای مقابله با اثرات استنشاق گاز اشکآور در تمام نقاط کوی آتش بر پا کردهاند و در موارد بسیاری برای تهیه سوخت آتش خود به سوزاندن کمدهای شخصیشان روی آوردهاند. با این حال به گزارش ساکنان کوی دانشگاه تهران، باران گاز اشکآور همچنان ادامه دارد و نفس کشیدن در محوطه کوی و ساختمانهای آن بسیار سخت و حتی ناممکن شدهاست. این در حالی است که وضعیت کوی دانشگاه تهران هر لحظه ملتهبتر میشود و علیرغم وضعیت بد و بحرانی بسیاری از ساکنان، هیچ یک از دانشجویان اکنون در اتاقهای خود به سر نمیبرند و به گزارش خبرنگار بامدادخبر در کوی دانشگاه تهران، در اثر حمله نیروهای ضد شورش طبقه سوم ساختمان ۲٣ به آتش کشیده شدهاست و ساکنان ساختمانهای نزدیک به در کوی دانشگاه ساختمانهای خود را به کل تخلیه کردهاند. این در حالی است که برق و گاز بسیاری از ساختمانهای کوی از ساعات اولیه شنبه شب تا کنون قطع بودهاست. دانشجویان هماکنون در مقابل درهای کوی دانشگاه سنگربندی کردهاند و با بر پا کردن آتش مانع از حضور نیروهای امنیتی و گارد ویژه به داخل کوی میشوند، ولی حمله نیروهای ضد شورش همچنان ادامه دارد و به فاصله ۵ دقیقه یک بار تیر هوایی شلیک میشود و نیروهای ضد شورش از تیرهای پلاستیکی برای مقابله با دانشجویان استفاده میکنند که موجب صدمه و جراحت شدید بسیاری از دانشجویان شدهاست. این در حالی است که در اثر حملات نیروهای ضد شورش بانک صادرات نزدیک کوی به آتش کشیده شدهاست و نیروهای ضد شورش اقدام به شکستن شیشههای بانک ملی و دیگر ادارات دولتی نزدیکی کوی دانشگاه کردهاند. بنا به گزارش خبرنگار ما در محل کوی دانشگاه تهران، تا کنون خبری از دستگیری دانشجویان در دست نیست و در فضای ملتهب کوی امکان این نیست که از محل دقیق دانشجویان آگاهی به دست آید و با توجه به قطع بودن همه امکانات ارتباطی از جمله خطوط تلفن، موبایل و اینترنت در کوی دانشگاه تهران؛ دانشجویان عملاً در وضعیت محاصره خبری و اطلاعاتی قرار گرفتهاند که موجب نگرانی بیشتر آنها میشود. ولی هر لحظه امکان یورش شدید نیروهای امنیتی و پلیس ضد شورش به داخل کوی وجود دارد و دانشجویان حتی از جان خود نیز بیم دارند. این زد و خورد و تظاهرات تا پاسی از بامداد یکشنبه بیستوچهارم خرداد ماه، هنوز ادامه دارد. تصاويري از تظاهرات و ناآرامي هاي تهران پس از اعلام نتايج انتخابات
حمله خشونت بار نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان
گزارش ها از ایران حاکیست که نیروهای امنیتی دولت ایران بامداد دوشنبه در پی تجمع اعتراض آمیز دانشجویان در خوابگاه دانشگاه تهران واقع در خیابان کارگر شمالی به آنجا یورش برده اند که به گفته شاهدان عینی در اثر تیراندازی نیروها تعدادی دانشجو زخمی و تعدادی نیز دستگیر شده اند. همزمان در اصفهان نیز نیروهای دولتی به محوطه دانشگاه صنعتی اصفهان یورش برده اند که طی آن نیز دانشجویان هدف ضرب و شتم قرار گرفته اند و دانشگاه تحت محاصره قرار گرفته است. یک شاهد عینی که نخواست نامش فاش شود در گفتگو با بی بی سی فارسی گفت که حدود ساعت سه صبح گروهی از دانشجویان کنار در کوی دانشگاه، خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران، تجمع کرده بودند و شعار می دادند که نیروهای گارد ویژه و انصار حزب الله وارد محوطه کوی و سپس تعداد زیادی از ساختمان ها شدند.
Basij hat eine junge Frau in Teheran erschossen Samstag, den 20. Juni Teheran Eine junge Frau, die neben ihrem Vater stand und die Proteste ansah, wurde von einem basij Mitglied erschossen, das sich auf der Dachspitze eines Zivilhauses versteckt hatte. Er hatte freien Schuss am Mädchen und könnte sie nicht verfehlen. Jedoch zielte er gerade ihr Herz. Ich bin ein Doktor, also eilte ich, um zu versuchen, sie zu retten. Aber die Auswirkung des Schusses war so heftig, dass sie in weniger als 2 Minuten starb. Der Film wird von meinem Freund aufgenommen, der neben mir stand. Informieren Sie bitte die Welt :Video ansehen http://www.youtube.com/watch?v=nepKHEFCd0Y http://www.youtube.com/watch?v=mzZGirbLiUo
ماده بيست و يکم
اعلامیه جهانی
حقوق بشر
|
|
مطالب ذکر شده عینا از روی صحبت های یکی از مامورین زندان اوین که دیشب نام های بازداشت شدگان را اعلام کرده است بیان شده است. گفتنی است این بازداشت شدگان که روز 18 تیر ماه بازداشت شده اند به کمپ کهریزک برده شده بودند و دیشب یعنی سه شنبه 23 تیر 88 به زندان اوین منتقل شدند:
"تمام این ها بازداشت موقت هستند و فعلا نه قرار وثیقه برای اینها صادر شده و نه کفالت، به این معنی که آزادی این ها معلق هستش و فعلا آزاد نمی شوند تا زمانی که مقام قضایی که این ها رو بازداشت کرده دستور آزادی آن ها را بدهند.
پس مادامی که به ما دستور ندهند فکر آزادی از این در را نکنید و پس از دستور مقاماتی که این ها را بازداشت کرده اند باید به دادگاه انقلاب بروید و پس از تهیه وثیقه و ضمانت های لازم از اینجا آزاد می شوند.
(اسامی نوشته شده به سختی از روی فایل صوتی نوشته شده اند، در صورتی که نام فرزند شما شبیه یکی از این نام هاست، احتمالا در ثبت اسم ها در زندان و یا گفتن اسامی اشتباه رخ داده است و احتمالا نام نوشته شده نام فرزند شماست.
همچنین در صورت شبیه بودن به نام فرزندتان در بخش نظرات ایمیل خود را وارد کنید تا فایل صوتی برای شما فرستاده شود و خود شما نام فرزندتان را چک کنید)
لیست اسامی خوانده شده: (نام پدر بلافاصله بعد از نام و نام خانوادگی شخص نوشته شده)
1. داود منصوری اسماعیل
2. بهزاد انصاری پور نصرالله
3. حامد زندی فر امام حسین
4. علی داور علی عزیز
5. مهرداد نوایی امیر حسین
6. سامان گنجی داود
7. فرامرز مفاخری احمد
8. هادی روشن دل محمود
9. حافظ محتاج بهروز
10. بهمن امیدوار حسن
11. امید رسولی کوبنده اصغر
12. محمد حسن رشیدی نیا عباس
13. حافظ سلطانی حسین
14. کریم آرش توفیق
15. بابک زینالی کریم
16. محمد کامرانی علی
17. مشیر هاشمی محمدرضا
18. علیرضا شیخ سبزرودی بهرام
19. عبدالرضا کرمی نوری محمد علی
20. محمود رجب نژاد علی
21. مسلم عبدی کریم
22. پیمان شهنایی شهبد
23. مشکات جعفری محمود
24. اسحاق رضایی امام علی
25. محمد صادق لو منصور
26. امید میر امینی داود
27. مصطفی موسوی سید جعفر
28. نادر نجفی ایوب
29. محسن محمدی لهراسب
30. محمد فرخی یگانه عبدالحسین
31. حمیدرضا متوسلیان امین
32. محمود آقا بالا زاده مسعود
33. مرتضی سهرابی علی محمد
34. سید حسین بنی هاشمی اله رحم
35. نادر احمدی بیژن
36. محمد کمیل ضیاء الدین
37. سیاوش یوسف راهی امان الله
38. شهرام صادقی فرامرز
39. ارژنگ صادقی حمید
40. مجتبی رفیعی مسعود
41. عماد یگانه محمود
42. نادر عمره عباس علی
43. اکبر طاهری محمد علی
44. محمد محمد پور حیدر
45. حسین باغبان ولی الله
46. اکبر عنایتی قیاس
47. مهرداد نادم جبار
48. عمران میر امینی داود
49. علی دلیریان حسین
50. علی جلیل وند محسن
51. علی نجاری عرض الله
52. شهرام کردستانچی بهرام
53. مهرزاد حقی پور علی
54. بهداد عباسی کمال
55. حمید نادری محمد باقر
56. یوسف امامی عبدالله
57. سجاد نوری محمد آبادی عباس
58. شاهرخ شمس افشار علی
59. رحیم ترابی علی
60. محسن قندانی محمد
61. محمد کیانی خدارحم
62. عرفان نظری احمد
63. قاسم رنجبر مهربد
64. رضا احمدی وجیه الله
65. احمد زمان پور محمد
66. حامد نادری غلام رضا
67. بردیا رضایی عباس
68. وهاب غفاری محمد علی
69. سعید گردعلی محمد نوش
70. هادی فرزین طالب
71. سجاد ایاذی محمد
72. شهرام زحمتکش علی
73. محمد گل محمدی اسماعیل
74. مجید عابدی حسن
75. صادق مروتی محمد
76. مسعود بیات محمد رضا
77. محمد مهدی روشناسان محمد حسن
78. آریا رنجبر شریف
79. علیرضا اصفهانی رضا
80. اشکان اسماعیلی حسین
81. پیمان کارگر مصطفی
82. علیرضا چامپلاغی محمد حسین
83. مهدی شاپوری عباس
84. امیر اصغری صادق
85. مازیار زاغی مسلم
86. علی بخشایش مجید
87. رضا توکلی غلامحسین
88. حسین اصفهانی نعمت اله
89. طاها زینالی قنبر
90. علی اکبر خوش اخلاق حسین
91. مسعود علیزاده اسحاق
92. هومن رجبی احمد
93. سجاد علیزاده ابراهیم
94. بهنام رضایی محمد
95. قاسم اکبری ایرج
96. صابر معصومی محمد حسین
97. مجتبی صادقی محمد باقر
98. حمید رضا کمالی اکبر
99. ساعد ملک زاده علی
100. مهدی پهلوان زمان
101. غلامرضا طاووسی ابولقاسم
102. فرهاد پاسداری رحیم الله
103. مسعود ابراهیمی امیر
104. میرزا علی اکبری فضل اله
105. علیرضا اردلان فریدون
106. مهدی بهمن زاده بهمن
107. امید کاظمی علیرضا
108. امید آغک پور کریم
109. حامد دبتنی غلامحسین
110. علی ولی زاده یداله
111. جواد قربانی عبدالحمد
112. محسن دهقانی عبداله
113. کیوان ظفر بخش جهانبخش
114. سید میلاد حسینی سید داود
115. رضا ذوقی عزیز
116. فرید ابراهیم زاده عزیز
117. حسین امامی کاظم
118. مرتضی بنایی تراب
119. سید اشکان خراسانی سید مهدی
120. رضا فاضلی حسن
121. علیرضا حسینیان محسن
122. وحید وکیلی زکریا
123. علی شمس الدینی محمد
124. شاهین فتحی ابراهیم
125. مهرداد گنجی عبداله
126. سید مهدی شریفی محمد
127. نیما وزیری رحمت اله
128. سامان مکفی حمید رضا
129. جعفر حسین نژاد محرم
130. مجید رحیمی اسلامی محمدرضا
131. رضا ابراهیم زاده علی
132. روح اله شکری ستار
133. حمید حجار خواه غلامرضا
134. محسن صیادی اصفهانی محمود
135. محسن عسگرپور احمد
136. وحید قربانی نژاد محمدرضا
137. احمد بلوچی عبدالحمید
138. سعید شکوری پرویز
139. روح اله برزگر گلچنی سلیمان
140. حامد فولادی محمد علی
141. سید احمد رویانی سید جواد
142. مرتضی محمدی حبیب اله
بنابه گزارشات رسیده از بند 1 زندان گوهردشت کرج ،بهروز جاوید طهرانی آخرین زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1387 تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارد و جان او در معرض خطر جدی است.
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تحت شکنجه های وحشیانه وغیر انسانی قرار دارد. در روزهای اخیر برای چندمین بار پی در پی با زدن دست بند و پابند و چشم بند به یکی از اتاقهای شکنجه برده شد و بصورت گروهی او را تحت شکنجه های وحشیانه قرار دادند. در اثر ضربات باتوم بدن او کبود و از ناحیۀ زانو متورم می باشد و به سختی قادر به راه رفتن می باشد در اثر شکنجه همچنین کلیه های او دچار آسیب جدی شده است. زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در حال حاضر در حسنییۀ بند 1 زندان گوهردشت می باشد که جزئی از سلولهای انفرادی یا سگ دونی می باشد. در این حسینیه تعداد از زندانیانی که دچار ناراحتی شدید روحی هستند و خیلی خطرناک می باشند و همچنین افرادی که مبتلا به بیماریهای واگیردار مانند هپاتیت، ایدز و یا سایر بیماری ها می باشند جا داده شده اند که وضعیت آنجا به مراتب بدتر از سلولهای انفرادی می باشد.او در وضعیت جسمی بسیار بدی بسر می برد،خیلی ضعیف شده است و آثار شکنجه بر جسم او عیان است.
زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی در اعتراض به شرایط مرگ تدریجی که بر او روا داشته اند از روز سه شنبه 23 تیر ماه اقدام به اعتصاب غذا نمود.
خانواده آقای جاوید طهرانی بیش از یک ماه است که اجازۀ ملاقات با او را ندارند و سایر ارتباطات او را با خانواده تقریبا قطع می باشد.
کسانی که در شکنجه و اذیت و آزار او نقش دارند و او را به سوی مرگ تدریجی و مشقت بار سوق میدهند عبارتند از علی حاج کاظم رئیس زندان که بدستور وی به این شکنجه گاه منتقل شده است،علی محمدی معاون زندان ، کرمانی و نبی الله فرج نژاد رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان،خادم رئیس بند 1 زندان همراه با تعدادی از پاسداربندها صورت می گیرد.
علی محمدی معاون اجرائی زندان گوهردشت کرج خطاب به آقای بهروز جاوید طهرانی گفته است: که در این شرایط از شر تو هم راحت خواهیم شد.
بازجویان وزارت اطلاعات بخصوص سعید شیخان و نفرات فوق الذکر قصد حذف فیزیکی این زندانی سیاسی را دارند و این موضوع را هم کتمان نکرده اند و بارها به بهروز گفته اند.
پس از قتل زنده یادان امیر حسین ساران، ولی الله فیض مهدوی، عبدالرضا رجبی؛ بهروز جاوید طهرانی سوژه بعدی آنها است جان او در معر ض خطر جدی است.
لازم به یادآوری است از اوایل اردیبهشت ماه فشارها و تهدیدات علیه زندانیان سیاسی بند 2 برای انتقال هر کدام از آنها به نقطه ای آغاز گردید.روز یکشنبه 13 اردیبهشت ماه گارد ویژه زندان با یورش وحشیانه به زندانیان سیاسی ،آنها را مورد ضرب وشتم قرار داد و زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی را با خشونت به بند 1 منتقل کرد و از آن زمان تا به حال در این بند که دارای شرایط وحشتناک می باشد بسر می برد . زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان در تیر ماه 1378 می باشد.
او بار ها توسط سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و پاسداران زندان گوهدشت کرج تهدید به حذف فیزیکی شد. سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران 9 اردیبهشت ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت بود: تو را جایی می فرستیم تا بفهمی زندان یعنی چه؟
رئیس سالن ملاقات در تاریخ 17 فروردین ماه خطاب به بهروز جاوید طهرانی گفت: ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران.
در حال حاضر زندانی دیگری بنام بهرام منصوری که نسبت به شرایط غیر انسانی و طاقت فرسای حاکم بر این بند از 10 روز پیش در اعتصاب غذا بسر می برد و در شرایط بد جسمی است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که متوجه جان زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی است هشدار میدهد و از تمامی هموطنان در داخل و خارج ایران می خواهد برای نجات جان این زندانی سیاسی اقدام نمایند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات فوری برای نجات جان این زندانی سیاسی است.
آمار کشته شدگان کودتای 22 خرداد، همچنان محرمانه است. روز گذشته مستند به خبر جستجوی پيكر سهراب اعرابي، برای نخستین بار به رقم 50 تا 60 برخورد کردیم، اما این هنوز آمار کشته شدگان نیست. همچنان که آمار مجروحین و زندانیان نا معلوم است.
علمائی که زلف مسلمانان ترک تبار چین را با اعلامیه های خود "فر" می زنند، تا حالا از دولت کودتا نخواسته اند آمار واقعی تلفات کودتا را اعلام کنند. به حمایت از مسلمان های ایران که در تهران و بسیار از شهرهای دیگر به خاک و خون کشیده شدند سکوت کردهاند. آقای صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و بقیه در باره فاجعه ای که در خیابان های روی داد آب در دهان نگهداشته اند و حالا یاد مسلمانان چین افتاده و در محکومیت سرکوب آنها اطلاعیه می دهند.
معلوم نیست چرا علیه سرکوب مردم خود ایران اعلامیه ندادند. جز آیت الله منتظری و آیت الله صانعی در قم و آیت الله طاهری در اصفهان و ايت الله بيات زنجاني کدامیک از فاجعه ای که بعد از انتخابات در ایران روی داد سخن گفته اند؟
علما چرا در پاسخ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح که نامه فدایت شوم سراپا دروغ و ریا برای امام زمان نوشته سخنی نمی گویند؟
علیه رهبر که در نماز جمعه 29 خرداد فرمان آتش گشودن به روی مردم معترض را صادر کرد سخن نمی گویند؟
صحنه هائی که از سرکوب مردم بصورت فیلم در تاریخ ثبت شد، با سکوت علما و چشم بندی صدا و سیما و کیهان محو نمی شود. این ننگی است که با هیچ رنگی از دامن جمهوری اسلامی پاک نمی شود.
ما، امروز و به نقل از یکی از جراحان بیمارستان امام خمینی اطلاعاتی را منتشر می کنیم که تائید کننده شمار گسترده قربانیان کودتاست. 17 شهریور شاه پیش آنچه انجام شد، بسیار کوچک است و آنها که از بحث های درون حکومتی اطلاع دارند می دانند که در آن روزها فاجعه آفرینی سپاه و چماقداران و نیروی انتظامی در ایران و تهران به آقای خامنه ای گفته اند "این که از 17 شهریور بدتراست!" و ایشان پاسخ داده است: "اشتباه شاه از آنجا شروع شد که دنباله 17 شهریور را نگرفت و ما اشتباه شاه را نمی کنیم!"
گزارش پزشک جراح بیمارستان امام خمینی را بصورت مستقل در همین شماره پیک نت می خوانید. هرچه سریع تر باید لیست مستندی از شمار قربانیان تهیه کرد و دراختیار مجامع بین المللی قرار داد تا بتوان علیه کودتاگران دادخواستی بین المللی را طرح کرد. آنچه درایران انجام شده، کمتر از کودتای شیلی و یا آرژانتین نیست.
ستاد کودتا با آگاهی از همین خطر، هر ترفندی را که بتواند به کار می گیرد تا آمار واقعی قربانیان کودتا را محو کند. از جمله، گفته می شود در روزهای اخیر هنگام تحویل جسد قربانیان به خانواده هایشان از آنها خواسته شده برگه ای را امضاء کنند که اسم قربانی بعنوان بسیجی در آن ثبت شده است. می خواهند قربانیان کودتا را بسیجی معرفی کنند تا هم آمار کشته شدگان کودتا را کم کنند و هم برای بسیج و چماقداران آمار بسازند. حتی به خانواده ها گفته شد که در صورت امضاء به آنها پول و مزایای بسیج هم تعلق می گیرد. اجساد را با تاخیر بسیار تحویل خانواده ها می دهند تا دراین فاصله راه کارهائی این چنینی پیدا کنند.
موتورسوارهائی که با چماق و قمه از فردای کودتای 22 خرداد در خیابان ها ظاهر شدند و به مردم بی سلاح و بی پناه حمله ور شدند، امروز و دیروز و یا امسال و پارسال برای کودتا آموزش ندیده بودند، این مردم و سیاسیون ایران بودند که اخبار آن را بدقت دنبال نکرده و افشا نکرده بودند.
در همان سالهائی که همه دنبال نخود سیاه "جمهوری لائیک" میدویدند و مقاله های وجبی در سایت های پر ادعا می نوشتند، در زیر پوست شهر تهران، خبرهای مهمی جریان داشت.
از جمله آموزش گردان موتور سوارها برای روزهائی که در این هفته ها شاهد شدیم. واقعیت تلخ است، اما تلخ تر از آن، تن ندادن به قبول آنست.
هر بار که خطر کودتای حجتیه و جناح راست را نوشتیم، این و آن پیام فرستادند که چقدر درباره خطر کودتا می نویسید. کدام کودتا؟
علیه کی؟
همه شان سر و ته یک کرباس اند!
و حالا می بینیم که یک کرباس نبودند، ما نتوانستیم جدائی این سر و ته از هم تشخیص بدهیم.
برای نمونه، این خبر را از شماره ششم شهریور 1382 پیک نت در باره شکل گیری گردان موتور سوارها بخوانید:
«بازارچه قدیمی شهرک غرب در فاز یک را از مدتی پیش سپاه دراختیار خود گرفته است. دراین منطقه واحدهای ویژه موتور سوار سپاه پاسداران مستقر شده اند و در آنجا تمرین هائی می کنند که شبیه مانورهای خیابانی است.
هیچکس اجازه نزدیک شدن به این محل را ندارد جز موتور سوارانی که کارت ویژه دراختیار دارند و برخی مقامات نظامی که با اتومبیل های خود به این محل رفت و آمد دارند و طرح مانور موتور سواران را کنترل می کنند.»
آن اخباری که باید دنبال می کردیم و افشاء می کردیم اینها بود، نه گرفتن گریبان مجلس ششم و محمد خاتمی!
من جراح بیمارستان امام خمینی هستم. روزی که ندا کشته شد فقط در سردخانه بیمارستان ما 38 جنازه جمع شده بود. چهار فرمانده نظامی که در بیمارستان مستقر شده بودند به ما مسئولین بیمارستان اجازه صدور جواز مرگ نداد. همان شب جنازه ها را جمع کردند و بردند. روز بعد، پرس و جو کردیم و فهمیدیم که جنازه ها را به پزشکی قانونی تهران نبرده اند، بلکه میان پزشک قانونی های شهرهای اطراف تهران تقسیم کرده اند. از جمله کهریزک. تقریبا اکثر جنازه هائی که ما در بیمارستان امام خمینی دیدیم با تک تیر شکار شده بودند. یعنی آنها را از دور هدف گرفته و زده بودند و بیشتر هم به قلب و گردن آنها گلوله خورده بود. مردم را شکار کرده بودند.
بنابه گزارشات رسیده زندانی سیاسی حسن ترلانی روز یکشنبه از بند 209 زندان اوین به دادگاه انقلاب برده شد و مورد محاکمه قرار گرفت.
حسن ترلانی 22 ساله دانشجو روز یکشنبه 14 تیر ماه به دادگاه انقلاب برده شدند و در شعبۀ 22 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام محسنی مورد محاکمه قرار گرفت. ابتدا اتهامات نسبت داده شده به آقای ترلانی خوانده شد که از جمله آن : محاربه، اقدام علیه امنیت،تبلیغ علیه نظام و اتهامات دیگر. آقای ترلانی تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرد و آنها را ساختگی و فاقد هر گونه وجهۀ حقوقی دانست. محسنی رئیس شعبۀ 22 دادگاه انقلاب خطاب به دانشجوی در بند اظهار داشت که از وزارت اطلاعات در این باره استعلام خواهد خواست.محسنی در باره اتهامات نسبت داده شده به دانشجوی زندانی سئوالاتی مطرح کرد و وقتی که آقای ترلانی با وکیل خود خانم ستوده قصد مشورت داشت از مشورت او ممانعت می کرد و به او اجازه نمی داد. محسنی همچنین به وکیل اجازه دفاع قانونی ازموکلش را نمی داد. برخوردهای محسنی با دانشجوی زندانی غیر انسانی و به او اجازه دفاع از خود داده نمی شد. در نهایت دادگاه او متوقف و به وقت دیگری موکول شد. قاضی های وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن زندانی و طولانی کردن مدت بازداشت زندانی از شیوۀ به تعویق انداختن دادگاه برای مدت نامشخص استفاده می کنند.از طرفی دیگر خانم فاطمه ضیائی 52 ساله که مبتلا به بیماری اس. ام می باشد را به دادگاه انقلاب آورده شد او سخت بیمار بود و حتی قادر به ایستادن و یا نشستن نبود. او به مدت چند ساعت باشرایط بسیار سخت جسمی در راهروهای دادگاه در انتظار بسر برد. بازجویان وزارت اطلاعات مدتی است که داروهای او را قطع کرده اند و بیماری او شدت یافته است. خانم ضیائی که از داشتن وکیل محروم بود و خانواده وی از انتقالش به دادگاه انقلاب مطلع نبودند. پس از ساعتها انتظار در حالی که سخت بیمار بود بدون محاکمه مجداد به بند مخوف 209 زندان اوین برگردانده شد.
زندانی سیاسی حامد یازرلو 28 ساله کارشناس هوا- فضا که از 2 اسفند ماه در بند مخوف 209 زندان اوین بسر می برد همانند سایر دستگیر شدگان 2 اسفندماه همچنان در بند 209 بسر می برد.هنوز از زمان انتقال به دادگاه و محاکمۀ او خبری به خود و خانواده اش داده نشده است.
لازم به یاد آوری است که دستگیر شدگان 2 اسفند ماه در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدندو 147 روز است که از بازداشت آنها در بند 209 زندان اوین می گذرد. 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر بردند.تعدادی از آنها در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتیهای مختلف هستند. دستگیر شدگان 2 اسفند ماه توسط سر بازجویانی مانند سعید شیخان ،علوی سید مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته اند. اتهامات ، مدت محکومیت آنها از پیش همانند تمامی فعالین حقوق بشری ،سیاسی،دانشجوئی ،زنان و کارگران توسط بازجویان وزارت اطلاعات تعیین می شود و قاضی های وزارات اطلاعات آن را اعلام می کنند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،فراخواندن زندانیان سیاسی که سخت بیمار هستند به دادگاه و محاکمه آنها بر مبنای محاربه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدام برای رسیدگی به شرایط طاقت فرسای زندانیان سیاسی در ایران است.
دوستان ترانه
موسوي، از بازداشتشدگان هفتم تير در درگيريهاي مسجد قبا، گفته اند كه
خانوادهي وي از يافتن جنازهي سوختهي ترانه در حومهي قزوين خبردادهاند.
يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس
گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوختهاش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد.
خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند
نمي توانند توضيحات بيشتري دهند. پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه
با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن
يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع
دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت
دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي
خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.
ترانه موسوي به گفته يكي از دوستانش - كه نمي خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تير در حوالي تقاطع ميرداماد و خيابان شريعتي كلاس آرايشگري داشته است.
او اتومبيل خود را در يكي از خيابان هاي فرعي بين حسينه ارشاد و ميرداماد، پارك مي كند و پس از ديدن تجمع مردم در خيابان قبا و اطراف حسينه ارشاد با يكي از دوستان خود تماس مي گيرد و به او مي گويد كه پيش از رفتن به آرايشگاه بهتر است سري به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزديكي مسجد قبا قرار ميگذارد.
وي كه به گفته دوستش مانتوي سبز به تن و شالي سبز به سر داشته است درحاليكه در خيابان شريعتي منتظر يكي از دوستان خود بوده است از سوي مأموران حكومتي دستگير مي شود و در هنگام دستگيري، دوست وي كه به محل قرار نزديك ميشده از دور وي را مي بيند. ترانه را سوار به وني ميبرند.
شواهد دستگيري ترانه به همين جا ختم نمي شود و چند نفر از دستگيرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هايي با خانوادهي وي، خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع مي دهند. ترانه موسوي در زمان دستگيري شماره منزل و يكي از دوستانش را به چند نفر از دستگيرشدگان مي دهد و از آنان ميخواهد در صورت آزادي با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع دهند. كساني كه در آن روز همراه با ترانه به ساختماني در حوالي پاسداران منتقل مي شوند گفته اند كه او مدام گريه مي كرده و مي گفته است نه براي تجمع كه براي شركت در كلاس آرايشگري در آن محل حضور داشته است.
اما برخي از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپيمايي هاي مسالمت آميز روزهاي 25، 26 و 27 خرداد شركت داشته است و حتا پيش از انتخابات نيز با حضور در زنجيره سبز، حمايت خود را از اصلاحات و آزادي در ايران ابراز مي كرده است.
به گفته يكي از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيري او، فردي ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستري بودن وي را در بيمارستان امام خميني كرج مي دهد. اين ناشناس به مادر ترانه مي گويد كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بيمارستان رسانده اند.
مادر ترانه به ناشناس مي گويد برخي تماس گرفته اند و ترانه را در درگيري هاي مسجد قبا و در بازداشگاه ديده اند اما ناشناس مي گويد ترانه ربطي به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضيه اش ناموسي ست؛ چراكه مي خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آويز كند.
او پارگي رحم و مقعد را نيز دليل بستري شدن ترانه ذكر مي كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه مي كنند اما مسوولان بيمارستان بستري شدن ترانه موسوي را تكذيب مي كنند و تنها يكي از پرسنل مي گويد كه دختري را با موهاي بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهري به گفته او «حزب اللهي» بيهوش مي آورند و بيهوش مي برند.
جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفني با مادر ترانه بيان مي كند نشان مي دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصي ها مي خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسي بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقي مشكلاتي داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيري و پي جويي درباره چند و چون مرگ وي خودداري كنند.
ممانعت خانواده ترانه موسوي از دادن اطلاعات درباره تشييع پيكر وي و چگونگي درگذشتش عجيب به نظر نمي رسد؛ چراكه تمامي خانواده هاي قربانيان حوادث اخير از سوي حكومت و وزارت اطلاعات تهديد مي شوند و به آنان گفته مي شود در صورتي كه تشييع پيكر عزيزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شيون و ناله برگزار شود مشكل حاد ديگري براي يكي ديگر از عزيزانشان اتفاق خواهد افتاد.
ترانه موسوي اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ايرانيان است؛ بنا براين پيگيري وضعيت او و چگونگي درگذشتش وظيفه تك تك ماست.
اين كه من نمي توانم با نام خود اين اخبار را منتشر كنم؛ اين كه دوست ترانه نمي تواند نامش را بگويد؛ اين كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هيچ حرفي نمي زنند همه از خفقاني حكايت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است.
من از دوستاني كه وظيفه خود مي دانند به راحتي و به سرعت اين نوع اطلاع رساني را محكوم كنند مي خواهم به جاي نشستن و محكوم كردن اين و آن، درباره ترانه تحقيق كنند و خبرهايش را به گوش نخست ايرانيان و سپس جهانيان برسانند تا شايد از بيش از اين شاهد قرباني شدن ترانه هايمان نباشيم.
لازم است بگويم عكس ترانه را نيز يكي از هنرجويان آموزشگاه آرايشگري و از دوستان ترانه در اختيار وبلاگ زيرزمين قرار داد.
عبدالرضا تاجیک، مهسا امرآبادی، احمد زیدآبادی ،کیوان صمیمی بهبهانی، سمیه توحیدلو ، شیوا نظر آهاری، محمد عطریانفر، سعید حجاریان، محمد علی ابطحی، سعید لیلاز، محمد قوچانی، ژیلا بنی یعقوب، بهمن احمدی امویی، مجتبا تهرانی، مازیار بهاری، اسماعیل حق پرست، مهدی زابلی، فریبرز سروش، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، محمدرضا یزدان پناه، کاوه مظفری. توحید بیگی، مجید سعیدی، ساتیار امامی، هنگامه شهیدی، سمیه نصرتی، سعيد متين پور، مرجان عبدالهیان و کورش جوان، سعید موحدی
اسامی روزنامه نگاران و وب نگاران زندانی پیش از تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٨٨
عدنان حسن پور، محمدحسن فلاحیهزاده، محمد صدیق کبودون، کاوه جوانمرد، مجتبی لطفی، مسعودکرد پور، حسین درخشان، بهمن توتونچی ، سجاد خاکساری
کميته گزارشگران حقوق بشر
برای دخترم شیوا / شهرزاد کریمان
25 تیر 1388
شیوای عزیزم در این یک ماه و چند روزی که نبودی جای جای خانه را دنبال تو می گردم و تمام خاطرات کودکی ات را در ذهنم مرور می کنم. زمان تولدت و زمانی که در بیمارستانی در میدان تجریش با مرگ مبارزه می کردی را به خاطر می آورم.
نمی دانم در این همه مدت که از نظر من قرنی گذشته چه می خوری و چگونه روی زمین سختی که تنها پوشش یک پتوی نازک است بدون داشتن کوچکترین امکانات می خوابی. باز هم از خودم می پرسم آیا کسانی که تو و بقیه را از مادرانشان جدا کردند و با گفتن دروغ با خود بردند فرزند دارند یا نه؟ یقیناّ دارند ولی مادر نیستند.
تنها دلخوشی من در این مدت این بود که تنها نبودم. وقتی به مراجعی از قبیل دادگاه انقلاب، ستاد پیگیری، زندان اوین و جاهای دیگر مراجعه می کنم سیل مادرانی را می بینم که همگی به دنبال فرزندانشان هستند و کماکان هیچ پاسخ روشنی نیست.
دخترم نمیدانی در این مدت که نبودی چه بر ما گذشت. عزیزانی که تنها جرمشان بستن شال سبز بر پیشانی بود در خون خود وضو گرفته و به دیدار معبود خود رفتند و مادرانشان در عزای از دست دادنشان خون گریه کردند. اکنون که این مادران را روی صفحه تلویزیون می بینم خوشحالم که تو بیرون نیستی که ببینی چون می دانم که نمی توانستم تو را ساکت نگه دارم. تو به درد این مردم آشنایی و از دردشان درد می کشی و تنها به جرم همین درد آشنایی این همه مدت در سلول انفرادی به سر می بری زیرا دفاع از حقوق انسان در کشور ما جرم است.
چشم انتظار تو
مادرت شهرزاد کریمان
اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از برخی از بیمارستان های تهران و خانواده قربانیان، حاکی از این است که تعداد کشته شده ها در جریان راهپیمایی های اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی و نظامی بسیار بیش از تعدادی است که دولت ایران اعلام کرده است.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اطمینان دارد که در روز 30 خرداد ماه زمانی که دولت اعلام کرد که 11 نفر در راهپیمایی کشته شده اند، فقط در سه بیمارستان تهران که در حوالی راهپیمایی در تهران بودند 34 جسد راهپیمایان تحویل سردخانه شده است.
طبق گزارش، 19 جسد در بیمارستان امام خمینی، 8 جسد در بیمارستان رسول اکرم و 7 جسد در بیمارستان لقمان حکیم در همان شب 30 خرداد ماه تحویل سردخانه های این بیمارستان ها شده است. این اطلاعات توسط پرسنل این بیمارستان ها که به اطلاعات سردخانه دسترسی داشتند بدست آمده است.
این سه بیمارستان در مسیرراهپیمایی اصلی که نیروهای دولتی به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند، قرار دارند.
چندین بیمارستان اصلی دیگر در این مسیرها هستند که مطمئنا مجروحین و کشته شده های دیگری نیز به این بیمارستان ها منتقل شده اند.
ارون رودز؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این مورد گفت:"علیرغم تکذیب های رسمی و آشفتگی پیرامون تعداد افراد کشته شده، اطلاعات موثق از کشته شدن صدها نفر در جریان راهپیمایی ها حکایت می کند." رودز با تاکید بر این که "بر این اساس اینگونه بنظر می رسد که تعداد زیادی از کسانی که تصور می شود در مکان های نامعلومی در بازداشت هستند یا در بازداشت های بی ارتباط با دنیای خارج نگهداشته شده اند، احتمالا می توانند جزو کشته شدگان باشند"
گفت:" اگر این مورد صحت داشته باشد، تاریخ در مورد این حوادث نه تنها بعنوان حادثه ای که در آن خشونت بسیار زیاد استفاده شده بلکه بعنوان یک کشتار دسته جمعی یاد خواهد کرد."
خانواده هایی که بدنبال اعضای ناپدید شده خانواده خود می گردند گزارش کرده اند که آنها به مجموعه هایی برده شده اند که در آنها "صدها" عکس از افراد کشته شده توسط مقامات برای تشخیص هویت جمع شده است، و برخی از آنها گزارش کرده اند که مجموعه هایی را که در آن ها تعداد بسیار زیاد اجساد بوده دیده اند.
یکی از اعضای یک خانواده به خبرنگار وب سایت نوروز که به جبهه مشارکت تعلق دارد در روز 23 تیرماه گفت که:
"ویرا به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی دراختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها پیدا کند.
به گفته وی دیدن تصاویر کشته شده ها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است.
وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند."
به گزارش وب سایت نوروز، برخی از خانواده ها را که به دنبال افراد ناپدید شده خانواده خود هستند، به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند، جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند.
به گزارش منابع مختلف در ایران، صدها خانواده همچنان در جستجوی اعضای ناپدید شده خود سرگردان هستند همانطور که مادر سهراب اعرابی دانش آموز 19 ساله ای که 26 روز سرگردان بود در حالی که ظاهرا سهراب در اثر تیراندازی درراهپیمایی روز 25 خرداد ماه کشته شده بود اما مرگ او در روز 20 تیرماه اعلام شد.
مادر سهراب در نوشته ای که رسما منتشر شده اشاره کرده است که چگونه او هر روز به زندان اوین و دادگاه ها سر می زده و تلاش می کرده تا اطلاعاتی در باره پسرش که ناپدید شده بود پیدا کند و حتی این جریان به جایی رسیده بود که او باور کرده بود که سهراب در بازداشت بسر می برد.
ترجمه نوشته مادر سهراب که یک شهادت پر غصه تجربه دردناک خانواده های ناپدید شدگان است به انگلیسی که توسط کمپین انجام شده در وب سایت کمپین در دسترس است.
لیستی از 185 نفر از بازداشت شدگان روز 18 تیرماه که 36 نفر از آنها دختر هستند بر دیوار زندان اوین نصب شده است.
به گفته منابع موثق در تهران، در همان روز تعداد بیشتری بازداشت شده اند که به سوله کهریزک که بازداشتگاه موقت در تهران است برده شده انداما اطلاعاتی در باره اسامی و تعداد این بازداشت شدگان داده نشده است.
در باره افراد بی شماری که در هفته های اخیر ناپدید شده اند و ممکن است بازداشت، مجروح و یا کشته شده باشند همچنان نگرانی های جدی وجود دارد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به علت فقدان شفافیت و مسئولیت پذیری مقامات قضایی و ارگان های مربوطه، یکبار دیگر به کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، ناوی پیلای، پیشنهاد می کند که فورا هئیت ویژه ای را برای بررسی سرنوشت بازداشت شدگان و افراد ناپدید شده به ایران اعزام کند.
یکی از افراد بازداشت شده در روز 18 تیر ماه که به کمپ کهریزک منتقل شده بود، جان باخت. این فرد که دچار بیماری تنفسی شدید بود، پس از چند روز از کمپ کهریزک به بیمارستان منتقل شده است اما در بیمارستان به دلیل ضعف شدید جسمانی جان باخته است.
گرچه تعداد بازداشت شدگان تظاهرات روز 18 تیرماه بیش از 400 نفر اعلام شده است، اما نزدیک به 140 نفر از بازداشت شدگان پس از دستگیری به کمپ کهریزک منتقل شده و برای 5 روز در آنجا در بازداشت بوده اند. این افراد در مدت بازداشت خود در کمپ کهریزک در وضعیت بسیار بدی به سر برده اند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این افراد در مدت بازداشت بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و موهای سر آنها تراشیده شده است.
بازداشت شدگان در کمپ کهریزک پس از 5 روز به زندان اوین منتقل شده اند اما در مدت بازداشت خود در کمپ کهریزک در شرایط بهداشتی بسیار بدی قرار داشته اند و برای چند روز به این افراد هیچ گونه غذایی داده نشده است.
بنابه گزارشات رسیده از دادگاه انقلاب ،زندان اوین ،کلانتی 148 و آگاهی شاپور تعداد زیادی از خانواده ها از صبح امروز درمقابل مراکز فوق تجمع کردند و خواستار اطلاع یافتن و آزادی فرزندان خود شدند.
خبرنامه امیرکبیر: شب گذشته و پس از اعتراضات صدها هزار تن از مردم تهران در نماز جمعه تهران در خیابان های اطراف دانشگاه تهران و برخی نقاط دیگر، مردم پس از ساعت 10 شب بر پشت بام منازل خود جلوه دیگری از اعتراضات را به نمایش گذاشتند.
قتل ترانه ی موسوی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. وبلاگ «زیرزمین» اخیرا اطلاعات تازه ای را در مورد قتل وی منتشر کرده است:
قتل ترانه ی موسوی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. وبلاگ «زیرزمین» اخیرا اطلاعات تازه ای را در مورد قتل وی منتشر کرده است:
دوستان ترانه موسوی، از
بازداشتشدگان هفتم تیر در درگیریهای مسجد قبا، گفته اند که خانوادهی وی از
یافتن جنازهی سوختهی ترانه در حومهی قزوین خبر دادهاند.
یکی از دوستان ترانه موسوی دیروز برای پیگیری وضع ترانه با منزل پدری او تماس
گرفت و با خبر مرگ ترانه و یافتن جنازه سوختهاش ـ بین کرج و قزوین ـ مواجه شد.
خانواده ترانه از بازگویی مکان و زمان تشییع جنازه وی خودداری کردند و گفتند
نمی توانند توضیحات بیشتری دهند. پس از پیگیری ها و تماس های مکرر دوستان ترانه
با منزل وی، خانواده موسوی از آنان خواستند که دیگر تماس نگیرند و در برابر سخن
یکی از دوستان ترانه که گفته بود خانواده او باید نوع مرگش را به جامعه اطلاع
دهند و به رسانه ها بگویند که ترانه دستگیر شده و پس از دستگیری به این سرنوشت
دچار شده است شنیده بودند که ما صلاح کار خود را بهتر از شما می دانیم و نمی
خواهیم در تشییع جنازه اش کسی حضور داشته باشد.
ترانه موسوی به گفته یکی از دوستانش - که نمی خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تیر در حوالی تقاطع میرداماد و خیابان شریعتی کلاس آرایشگری داشته است.
او اتومبیل خود را در یکی از خیابان های فرعی بین حسینه ارشاد و میرداماد، پارک می کند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یکی از دوستان خود تماس می گیرد و به او می گوید که پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیکی مسجد قبا قرار میگذارد.
وی که به گفته دوستش مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته است درحالیکه در خیابان شریعتی منتظر یکی از دوستان خود بوده است از سوی مأموران حکومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی که به محل قرار نزدیک میشده از دور وی را می بیند.
ترانه را سوار به ونی میبرند. شواهد دستگیری ترانه به همین جا ختم نمی شود و چند نفر از دستگیرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هایی با خانوادهی وی، خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع می دهند.
ترانه موسوی در زمان دستگیری شماره منزل و یکی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان می دهد و از آنان میخواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند.
کسانی که در آن روز همراه با ترانه به ساختمانی در حوالی پاسداران منتقل می شوند گفته اند که او مدام گریه می کرده و می گفته است نه برای تجمع که برای شرکت در کلاس آرایشگری در آن محل حضور داشته است. اما برخی از دوستانش خبر داده اند که ترانه در راهپیمایی های مسالمت آمیز روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ خرداد شرکت داشته است و حتا پیش از انتخابات نیز با حضور در زنجیره سبز، حمایت خود را از اصلاحات و آزادی در ایران ابراز می کرده است.
به گفته یکی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگیری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بیمارستان امام خمینی کرج می دهد. این ناشناس به مادر ترانه می گوید که مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بیمارستان رسانده اند.
مادر ترانه به ناشناس می گوید برخی تماس گرفته اند و ترانه را در درگیری های مسجد قبا و در بازداشگاه دیده اند اما ناشناس می گوید ترانه ربطی به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضیه اش ناموسی ست؛ چراکه می خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آویز کند.
او پارگی رحم و مقعد را نیز دلیل بستری شدن ترانه ذکر می کند. خانواده ترانه به آن بیمارستان مراجعه می کنند اما مسوولان بیمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تکذیب می کنند و تنها یکی از پرسنل می گوید که دختری را با موهای بافته شده دیده است که چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بیهوش می آورند و بیهوش می برند.
جملاتی که این ناشناس در مکالمه تلفنی با مادر ترانه بیان می کند نشان می دهد که ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصی ها می خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سیاسی بودن قضیه منحرف کنند و به آنان بقبولانند که دخترشان از نظر اخلاقی مشکلاتی داشته است تا خانواده نیز پس از شنیدن خبر مرگ فرزندشان، از پیگیری و پی جویی درباره چند و چون مرگ وی خودداری کنند.
ممانعت خانواده ترانه موسوی از دادن اطلاعات درباره تشییع پیکر وی و چگونگی درگذشتش عجیب به نظر نمی رسد؛ چراکه تمامی خانواده های قربانیان حوادث اخیر از سوی حکومت و وزارت اطلاعات تهدید می شوند و به آنان گفته می شود در صورتی که تشییع پیکر عزیزانشان و مراسم کفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شیون و ناله برگزار شود مشکل حاد دیگری برای یکی دیگر از عزیزانشان اتفاق خواهد افتاد.
ترانه موسوی اکنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ایرانیان است؛ بنابراین پیگیری وضعیت او و چگونگی درگذشتش وظیفه تک تک ماست.
این که من نمی توانم با نام خود این اخبار را منتشر کنم؛ این که دوست ترانه نمی تواند نامش را بگوید؛ این که خانواده ترانه درباره فرزندشان هیچ حرفی نمی زنند همه از خفقانی حکایت دارد که امروز بر جامعه ما حاکم است.
من از دوستانی که وظیفه خود می دانند به راحتی و به سرعت این نوع اطلاع رسانی را محکوم کنند می خواهم به جای نشستن و محکوم کردن این و آن، درباره ترانه تحقیق کنند و خبرهایش را به گوش نخست ایرانیان و سپس جهانیان برسانند تا شاید از بیش از این شاهد قربانی شدن ترانه هایمان نباشیم.
لازم است بگویم عکس ترانه را نیز یکی از هنرجویان آموزشگاه آرایشگری و از دوستان ترانه در اختیار وبلاگ زیرزمین قرار داد.
منبع: وبلاگ زیرزمین
خبرگزاری هرانا : تعدا بسیار زیادی از بازداشتشدهگان روزهای پس از انتخابات از کمپ کهریزک به زندان اوین منتقل شدند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران، دیروز بسیاری ازافراد بازداشت شده در درگیریهای روزهای اخیر در تهران که به کمپ کهریزک منتقل شده بودند، به زندان اوین آورده شدهاند و براساس گفتهی شاهدان عینی در زندان، بازداشتیهای منتقل شده از کمپ کهریزک، در وضعیت بسیار بد جسمی و روحی قرار دارند. این در حالیاست که دربارهی محل نگهداری آنها در زندان اوین و وضعیت فعلی و تعداد آنها اطلاع درستی در دست نیست.
در جریان انتخابات اخیر در ایران شمار زیادی از فعالان حقوقبشر و افرادی که به نتیجهی انتخابات معترض بودند، بازداشت شدند که در بیشتر موارد اطلاع زیادی از محل نگهداری آنها در دست نیست و افرادی که آزاد شدهاند از وخیم بودن وضعیت نگهداری زندانیان خبر میدهند.
خبرگزاری هرانا : شنیدهها حاکی از شیوع مننژیت و تیفوس در زندان اوین است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران و طبق اخبار رسیده از زندان اوین، دیروز مورخ 26 تیرماه به تمامی زندانیان داروی سیپروفلوکساسین داده شده است. تعداد بسیار زیاد زندانیان در زندان اوین، احتمال شیوع مننژیت و تیفوس را بالا برده و با توجه به محدودیت خبررسانی از زندانها و به خصوص زندان اوین، نگرانیها در رابطه با شیوع این بیماریهای فراگیر افزایش یافته است.
بازداشت گستردهی افرادی که به نتیجهی انتخابات معترض بودند، در روزهای پس از انتخابات سبب شده تا تعداد زندانیان در زندانهای کشور و به خصوص زندان اوین بالا رود و همین مسئله سبب شده تا احتمال بروز بیماریها در زندان بالا رود.
فعالان حقوقبشر در ایران
خبرگزاری هرانا : محمد علی دادخواه، وکیل پایه یک دادگستری و وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی، عقیدتی و حقوق بشری و همین طور وکیل فعال در زمینه میراث فرهنگی، پس از بازداشت در دفتر حقوقی خود، موسسه راد، تا امروز هیچ تماسی با بیرون از زندان نداشته است.
امیر رئیسیان، یکی از وکلای وی در گفتوگو با خبرگزاری هرانا گفت: در حال حاضر و بر اساس شنیدهها وی در بند امنیتی 209 زندان اوین بازداشت هستند. من به همراه 5 نفر دیگر از وکلا، تیم وکالتی ایشان هستیم.
علاوه بر امیر رئیسیان، فریده غیرت، محمد مصطفایی، سارا سباغیان، بهاره دولو و مریم کیان ارثی، نیز وکلالت وی را بر عهده دارند. رئیسیان درباره نحوهی بازداشت وی عنوان کرد: در روز چهارشنبه 17 تیرماه عدهیی از مامورین لباس شخصی با حضور در موسسه حقوقی راد، محمد علی دادخواه و عدهیی از همکاران وی در این موسسه را بازداشت کردند. در همان شب و پس از انتقال بازداشت شدهگان به کلانتری نیلوفر، همه افراد به جز جناب آقای دادخواه آزاد شدند. البته تا این لحظه هیچ اطلاعی از وضعیت و اتهام ایشان در دست نیست و تا امروز هیچ یک از مقامهای مسئول مستقیما مسئولیت بازداشت وی را بر عهده نگرفتهاند.
وی همچنین عنوان کرد: «در زمان بازداشت تمام دفتر ایشان و همکارانشان مورد تجسس قرار گرفت و تمام پروندههای موجود در دفتر را با خود بردند، البته با همکاری دادسرای انقلاب، پروندههای کارآموزان و همکاران ایشان به وکلا پس داده شد. نکته قابل توجه، عوض کردن قفل در موسسه حقوقی راد بود. مامورین با توجه به این که حکمی برای پلمپ دفتر ایشان نداشتند، جهت جلوگیری از حضور همکاران ایشان بعد از بازداشت در دفتر موسسه، قفل در موسسه را تعویض کردهاند.
رئیسیان اضافه کرد: با توجه به این که داروهای ایشان را در زمان بازداشت با خود نبردهاند، نسبت به وضعیت و سلامت وی نگران هستیم.
سید محمد علی دادخواه، از وکلای خوش نام در زمینه حقوق بشر و میراث فرهنگی، علاوه بر وکلالت بیش از 4000 پرونده دانشجویی، وکیل پروندههای میدان نقش جهان اصفهان، که باعث شدند، سه طبقه از برج جهان نما تخریب شود و میدان نقش جهان از لیست میراث جهانی حذف نشود. وی همچنین وکیل منتخب مردم در رابطه با پیگیری برای جلوگیری از آب گیری سدسیوند که باعث تخریب منطقه باستانی پاسارگاد میشود بودهاند و فعالیتهایی در زمینه جلوگیری از عبور راه آهن از نزدیکی منطقه نقش رستم شیراز داشتهاند.
موسسه حقوقی راد که متعلق به آقای دادخواه است، از زمان تاسیس خود در سال 53، بیش از 120 کارآموز جهت وکالت داشته است که اکنون به عنوان وکیل پایه یک دادگستری فعالیت میکنند.
شایان ذکر است که موسسه حقوقی راد، وکالت تمامی پروندههای مربوط به حقوق بشر مانند پرونده دانشجویان، فعالین سیاسی و مدنی، فعالین حقوق بشر، میراث فرهنگی و ... را به صورت کاملا رایگان می پذیرد.
گفتوگو: علیرضا فیروزی
خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس): رئيس كل دادگستري سيستان و بلوچستان گفت: در حال پيگيري اجراي حكم اعدام 2 عضو ديگر گروه ریگی به همراه عبدالحميد ريگي هستيم و به اميد خداوند طي اين هفته يا هفته آينده حكم اين سه نفر با هم اجرا خواهد شد. حجتالاسلام ابراهيم حميدي رئيس كل دادگستري استان سيستان و بلوچستان گفت: حكم اعدام دو عضو ديگر از اعضاي این گروه كه پيش از اين دستگير شده بودند مدتها قبل صادر شده و در مرحله تجديدنظر خواهي و پيگيري در ديوان عالي كشور بود كه نهايتا حكم آنها هفته گذشته تاييد شده و پس از قطعيت به دادگستري استان ابلاغ شد. رئيس كل دادگستري استان سيستان و بلوچستان تصريح كرد: جرم اين دو نفر محاربه و همچنين اقدام عليه امنيت ملي ميباشد كه براي اجراي حكم صادره آنها نيز در حال حاضر منتظر ايجاد زمينه براي اجرا هستيم. اين امكان وجود دارد كه هر سه نفر آنها در هفته جاري اعدام شوند.
در یورشهای وحشیانه به مردم بی
دفاع روز جمعه 26 تیر ماه که باعث زخمی شدن و دستگیری انبوهی از مردم شد.
یورشهای وحشیانۀ دیروز گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها که تحت
امر علی خامنه ای ولی فقیه رژیم عمل می کنند بیشتر بر روی زنان و دختران متمرکز
بود . آنها هنگام ضرب وشتم با باتوم و سایر وسائل سر و صورت خانم ها را هدف
قرار می دادند که منجر به شکستگی سر بینی و شکاف بر داشتن چهره می شد.مراکز
درمانی بدلیل مسقر شدن نیروهای اطلاعاتی برای مجروحین نا امن می باشدو مجروحین
از مراجعه به آنها خوداری می کنند.همچنین در اعتراضات روز گذشته تعداد زیادی
دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند و تعدادی از آنها به کلانتری 148 منتقل
شدندکه توانسته اند تماس کوتاهی با خانواده های خود داشته باشند .
امروز 27 تیرماه با توجه به اينكه شنبه و اولين روز كاري هفته بود و ديروز جمعه
26 تير ماه تعدادي ديگر بازداشت شده بودند جمعيت خانواده هايي كه براي پيگيري
وضعيت عزيزانشان به داداگاه انقلاب ، آگاهي شاپور و كلانتري 148 و زندان اوين
مراجعه كرده بودند به مراتب خيلي بيشتر از روزهاي قبل بود.
در مقابل آگاهي شاپور حدود 40 نفر از خانواده ها تجمع كرده بودند اما هيچ كس جوابگو نبود و آنها را به دادگاه انقلاب و زندان اوين پاس مي دادند در كلانتري 148 با لحن بسيار تندي به خانواده هايي كه مراجعه مي كردند مي گفتند فرزند شما اينجا نيست برويد جاي ديگر دنبال آنها بگرديد.در داخل و بيرون دادگاه انقلاب بيش از200نفر از خانواده ها حضور داشتند عده اي در داخل وتعدادي در بيرون به انتظار اعلام اسامي بازداشت شده ها بودند. هنوز اسامي تعدادي از بازداشت شده هاي 18 تير مورد تاييد دادگاه انقلاب قرار نگرفته است و همچنان خانواده ها در بلاتكليفي بسر مي برند .
اگرچه اسامي كساني هم كه مورد تاييد قرار مي گيرد در زير ليست اعلام اسامي عنوان مي شود كه پرونده در دست بررسي است 15 روز ديگر مراجعه كنيد.
اما خيلي از خانواده ها نيز به تاييد اسامي اعتماد ندارند و دائم سهراب اعرابي را مثال مي زنند. هنوز اسامي دستگير شده هاي روز جمعه 26 تير ماه مورد تاييد دادگاه انقلاب قرار نگرفته است .از هر خانواده اي هر روز از ساعت 8 صبح تا 15 بعد از ظهر يك نفر به دادگاه انقلاب و يك نفر به زندان اوين مراجعه مي كند تا شايد خبري از وضعيت عزيزان خود بگيرند. در دادگاه انقلاب به خانواده ها گفته مي شود برويد سند و يا فيش حقوقي براي كفالت آماده كنيد .
تعدادي از خانواده ها با زحمت و به اميد اينكه هر چه زودتر فرزند و يا همسرشان آزاد مي شود سند و يا فيش حقوقي را تهيه مي كنند اما هنگام مراجعه به آنها گفته مي شود چه كسي به شما گفته سند بياوريد پرونده هنوز تكميل نشده برويد ما به شما خبر خواهيم داد كه اكثر خانواده ها با داد و فرياد و گفتن اينكه چرا به ما دروغ مي گوييد شما مسلمان نيستيد اگر يك ذره انسانيت داشتيد با ما اين گونه رفتار نمي كرديد.در مقابل زندان اوين هم از اين شيوه براي به بازي گرفتن خانواده ها استفاده مي كنند. امروز در مقابل زندان اوين بيش از 100 نفر از خانواده ها كه اكثرا مادران بودند تجمع كردند و خواهان آزادي و حتي ملاقات عزيزانشان بودند.خانواده ها همچنان نگران وضعيت سلامتي فرزندان خود هستند به خصوص آنهايي كه تاكنون هيچ خبري از وضعيت فرزند خود ندارند. كه اين نگراني روز به روز افزايش مي يابد.
در مقابل دادگاه انقلاب 2 اتومبيل نيروي انتظامي و4 موتور سوار وتعدادي لباس شخصي در بيرون و داخل دادگاه وضعيت را كنترل مي كردند در مقابل زندان اوين نيز 1 ماشين نيروي انتظامي خانواده ها را زیر نظر داشت.
اسامي تعدادي از بازداشت شدگان 26 تیرماه و روزهای اخیر برای ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد.
1- سعيد جهانشير 27 ساله ليسانس علوم اجتماعي به كلانتري 148 انقلاب منتقل شده اما جوابي از طرف مسوولان كلانتري به خانواده وي داده نشد.و خانواده وي به ناچار به دادگاه انقلاب مراجعه كردند.
2- حميد قرباني 25 ساله ليسانس پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
كوروش خراساني 23 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
3- علي آقايي 21 ساله ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
4- نازنين اكبر پور 24 ساله فوق ديپلم كامپيوتر جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به كلانتري 148 منتقل اما اكنون مكان نگهداري وي نامشخص
5- محمد علي عاشوري 25 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
6- بهداد كياني 29 ساله ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
7- معين شمس الديني 20 ساله دانشجوي رياضي جمعه 26 تير در خيابان فلسطين بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
8- روح الله باقري 36 ساله ليسانس حسابداري پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
9- محسن محمدي 19 ساله ديپلم جمعه 26 تير در ضلع جنوبي دانشگاه تهران بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
10- مرتضي ايلاتي 31 ساله زير ديپلم شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
11- قاسم ملكي27 ساله پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
12- نويد ابراهيم پور 26 ساله ليسانس زبان خارجه پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
13-- ناصر تقوي 23 ساله ديپلم شغل آزاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
14- طاهره بيات 34 ساله متاهل ديپلم پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده
15- آذر ناييني 25 ساله فوق ديپلم صنايع دستي پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
16- سميرا بهمني 22 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
17- سينا قائني فراهاني 28 ساله ديپلم حسابداري و كارمند چهارشنبه 3 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
18- علي موسوي 31 ساله ديپلم جوشكاري دوشنبه 1 تير در صادقيه بازداشت و به اوين منتقل شده
19- حسام شمس26 ساله دانشجوي نقشه برداري جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
20- كسري حاجيان 25 ساله ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در فروردين ( انقلاب ) بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
21- امين شاهمحمدي 28 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده
22- رضا هاشمي يزدي 27 ساله ليسانس مديريت چهارشنبه 27 خرداد در هفت تير بازداشت و به اوين منتقل شده
23- محمد رضا ناصرخاني 32 ساله كارمند پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
24- مهران سبحاني 24 ساله فوق ديپلم صنايع جمعه 26 تير در مطهري بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
25- محسن قره قلعه 22 ساله دانشجوي جامعه شناسي شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده
26- محمد صادق تيموري31 ساله ديپلم رياضي شغل آزاد شنبه 30 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
27- عرفان آهنگر 26 ساله مهندس عمران شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده
28- محمد جلالي 30 ساله ديپلم چهارشنبه 3 تير در نواب بازداشت و به اوين منتقل شده
29- مزدك منصوري 23 ساله دانشجوي حقوق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده
30- وحيد پور معصومي 28 ساله ليسانس پنجشنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده
31- علي اكبر كشاورز نجف آبادي 29 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد در خيابان بوستان بازداشت و به اوين منتقل شده
32- محمد سعيد دال كوهي 20 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در خيابان كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده
33- مهرداد كفاش زاده 31 ساله فوق ديپلم پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
34- عليرضا كلانتري 25 ساله جمعه 26 تير در بلوار كشاورز بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
35- امير محرمي 33 ساله ديپلم شغل آزاد پنجشنبه 18 تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
36- پويا بيك زاده 23 ساله دانشجو پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
گزارشهایی حاکی از آن است که بازداشت شدگان در مرحلۀ اول به کهریزک معروف به اردوگاه مرگ ،آگاهی شاپور،کلانتری 148، ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و بازداشتگاه لشکر ثارالله سپاه پاسداران منتقل می شوند. در آنجا دستگیر شدگان زیر شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی قرار می گیرند.تا به حال گزارشهای متعددی از مرگ زیر شکنجۀ بازداشت شدگان در کهریزک،کلانتری 148 و بازداشتگاه ثارالله سپاه رسیده است.جان دستگیرشدگان در این مراکز در معرض خطر جدی است. مسئولیت جان بازداشت شدگان به عهدۀ ولی فقیه رژیم علی خامنه ای است، بعنوان کسی که دستور سرکوب خونین و شکنجۀ مردم ایران را صادر کرده است، می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به تهدیدات جدی که جان بازداشت شدگان در مراکز فوق الذکر هشدار می دهد. و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد ، علیرغم گذشت چند هفته از سرکوب خونین مردم ایران که همچنان ادامه دارد ،خواستار پایان دادن به سکوت خود هستند و برای نجات جان دستگیر شدگان اقدامات عاجل را بکار ببرند .
27 تیر 1388 برابر با 18 ژولای 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دفتر دبیرکل سازمان ملل
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل / سازمان دیدبان حقوق بشر
ایسنا: خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از ديپلماتهاي وين ادعا كرد كه ايران در حال جلوگيري از تلاشهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي ارتقاي نظارت بر برنامه اتمي اين كشور است. ایران فعاليتهاي هستهيي را به سوي مرحلهاي پيش ميبرد كه ميتواند ابزار آزمايش اتمی را ظرف شش ماه آينده در اختيار داشته باشد.
آنان گفتند در حالي كه ايران غنيسازي اورانيوم را گسترش ميدهد در برابر تلاشهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي افزايش نظارت بر تاسيسات غنيسازي اين كشور مقاومت ميكند.
اين گزارش ميافزايد: براي اين كه ايران مواد شكافتپذير كافي براي انجام يك آزمايش زيرزميني مشابه انفجار هستهيي 2006 كره شمالي را در اختيار داشته باشد احتمالا مجبور به اخراج ناظران آژانس بينالمللي انرژي اتمي از تاسيسات غنيسازي در نطنز خواهد بود.
يكي از دو ديپلمات غربي معتبر در آژانس بينالمللي انرژي اتمي گفت: ما درباره نيت حرف نميزنيم بلكه از ظرفيت و توان حرف ميزنيم.
اين گزارش به نقل از يكي از ديپلماتها ادعا كرد كه ايران سانتريفوژهاي بيشتري را براي انجام عمليات كامل به كار گرفته است.
آسوشيتدپرس افزود كه اولينبار مجله آلماني اشترن در هفتهي گذشته اين موضوع را به نقل از شاخه اصلي اطلاعات جاسوسي آلمان نقل كرده است.
دیوید آلبرايت کارشناس هسته ای نيز روز جمعه گفت كه اين موضوع در راستاي برآوردهاي ماست.
يك مقام عالي رتبه آژانس گفت كه گسترش نطنز نظارت بازرسان را مشكل ميكند.
آسوشيتدپرس ماه گذشته به نقل از ديپلماتها مدعي خودداري ايران از دادن اجازه نصب دوربينهاي نظارتي بيشتر و تاخير در بازرسيهاي اعلام شده آژانس شد.
يكي از ديپلماتهاي ياد شده روز جمعه مدعي شد ايران از آن زمان به بعد از دادن اجازه نظارتهاي گستردهتر خودداري كرده است.
وي مدعي شد كه ايران همچنين درخواستهاي آژانس براي جداسازي فعالیتهای تاسیسات نطنز را نپذيرفته است. در نطنز غنيسازي اورانیوم در همان فضايي انجام مي گيرد كه تعمير و نصب زنجيرههاي جديد مرتبط كننده سانتريفيوژها انجام مي شود و اين صحنه درهم ريختهاي را ايجاد ميكند كه نظارت بر آن مشكل است.
ديپلمات ياد شده گفت: براي آنان تشخيص اين كه واقعا چه اتفاقي در حال رخ دادن است مشكل است.
سعید متینپور روزنامهنگار و جعفر ابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان به اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شدند.
سعید متینپور روزنامهنگار و جعفر ابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان به اندرزگاه 7 زندان اوین منتقل شدند.
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران و براساس خبرهای رسیده از زندان اوین، سعید متین پور، فعال هویتطلب آذربایجانی و روزنامهنگار، که چند روز پیش در منزل مسکونی خود بازداشت شده بود و برای گذراندن 8 سال حبس تعزیری خود، به تهران منتقل شده بود، به اندرزگاه 7، سالن 5 زندان اوین منتقل شده است. صلواتی قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی متین پور را به اتهام ارتباط با بیگانگان به ۷ سال و به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به یکسال و مجموعا به ٨ سال حبس تعزیری محکوم کرده بود که وی هم اکنون در حال گذراندن آن است.
همچنین جعفر ابراهیمی، فعال صنفی و عضو کانون صنفی معلمان نیز که صبح روز بیست خرداد ماه دستگیر شده بود، به اندرزگاه 7 منتقل شده است. وی در سالهای پایانی دههی هفتاد از فعالان دانش جویی زنجان و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه زنجان بود و پس از فراغت از تحصیل به وبلاگنویسی و فعالیت صنفی اشتغال داشت.
از جمله قربانیان پر شمار اعتراض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دختر جوانی است بنام ترانه موسوی، که سرانجام، برخی اخبار پراکنده درباره قتل وی از تهران تائید شد. ما تاکنون برای انتشار این خبر جانب احتیاط را مراعات کرده بودیم زیرا مسائلی در باره شیوه قتل وی مطرح است که تکاندهنده است. البته وقتی زهرا کاظمی، دکتر زهرا بنی یعقوب و شماری دیگر از زنان و دانشجویان و جوانان دستگیر شده سالهای اخیر سرنوشتی مشابه ترانه موسوی در دوران بازداشت داشته اند، از آنچه در باره سرانجام ترانه موسوی گفته می شود نباید تعجب کرد.
از جمله قربانیان پر شمار اعتراض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، دختر جوانی است بنام ترانه موسوی، که سرانجام، برخی اخبار پراکنده درباره قتل وی از تهران تائید شد. ما تاکنون برای انتشار این خبر جانب احتیاط را مراعات کرده بودیم زیرا مسائلی در باره شیوه قتل وی مطرح است که تکاندهنده است. البته وقتی زهرا کاظمی، دکتر زهرا بنی یعقوب و شماری دیگر از زنان و دانشجویان و جوانان دستگیر شده سالهای اخیر سرنوشتی مشابه ترانه موسوی در دوران بازداشت داشته اند، از آنچه در باره سرانجام ترانه موسوی گفته می شود نباید تعجب کرد.
ترانه موسوی هنرجوی آموزشگاه آرایشگری بوده است و روز حادثه اتومبیل خود را در یکی از خیابان های فرعی - بین حسینه ارشاد و میرداماد- پارک می کند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یکی از دوستان خود تماس می گیرد و به او میگوید که پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیکی مسجد قبا قرار میگذارد. بنا بر گفته همین دوست، ترانه که آن روز مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته، در خیابان شریعتی از سوی مأموران حکومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی که به محل قرار نزدیک می شده از دور دستگیری وی را می بیند. ترانه را با یک ون میبرند. ترانه در زمان دستگیری شماره منزل خود و یکی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان آن روز می دهد و از آنان میخواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند. کسانی که در آن روز همراه با ترانه بوده اند گفته اند که وی در راهپیمایی های زنجیر سبز و راهپیمائی مسالمت آمیز روزهای 25، 26 و 27 خرداد شرکت داشته است.به گفته یکی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگیری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بیمارستان امام خمینی کرج می دهد. این ناشناس به مادر ترانه میگوید که مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بیمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس می گوید برخی تماس گرفته اند و ترانه را در درگیری های مسجد قبا و در بازداشگاه دیده اند، اما ناشناس می گوید ترانه ربطی به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالا قضیه اش ناموسی ست؛ چرا که می خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آویز کند. او پارگی رحم و مقعد را نیز دلیل بستری شدن ترانه ذکر می کند. خانواده ترانه به آن بیمارستان مراجعه می کنند اما مسوولان بیمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تکذیب می کنند و تنها یکی از پرسنل می گوید که دختری را با موهای بافته شده دیده است که چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بیهوش آورند و بیهوش بردند.
لازم است بگویم عکس ترانه را نیز یکی از هنرجویان آموزشگاه آرایشگری و از دوستان ترانه در اختیار وبلاگ زیرزمین قرار داد.
گفته می شود، شب 26 تیرماه تعدادی از افسران و درجه داران ارتش که در یک محفل مذهبی جلسه می کرده اند دستگیر شده اند.
آنها پس از جلسه نوبتی و هفتگی "دعای کمیل" درخانه های خود توسط ضد اطلاعات ارتش و بخش امنیتی سپاه بازداشت شده اند.
هنوز معلوم نیست که درجلسات آنها مسائل سیاسی و بویژه انتخابات اخیر مطرح شده یا خیر، اما شایعاتی دراین زمینه نیز وجود دارد، که ما از ذکر آنها، تا کسب اطلاع دقیق تر پیرامون این دستگیری ها خودداری می کنیم. دستگیر شدگان اینگونه اعلام شده اند:
سروان مهدی - پادگان فتح
سرگرد مرتضی امیری رسته مخابرات
ستوان دوم سهراب لواسانی رسته زرهی
گروهبان یکم هادی شفاهی رسته
سروان محسن اطاعتی سیاه کوه رسته بهداری
استواردوم علی اصغررضوانی رسته پیاده
گروهبان یکم رحیم سلطان آبادی رسته پیاده
ستوان سوم شاهین روزبهانی رسته اداری
سروان رضا نوری شاه وردی رسته اداری
گروهبان یکم روح الله داداشی رسته اردونانس
ستوان یکم اصغر امان اللهی رسته دارایی
گروهبان یکم رامین ارسنجانی رسته توپخانه
ستوان سوم محمد گنابادی رسته زرهی
ستوان دوم علی نقی جوان رسته دارایی
سرگرد بازنشسته عیسی توکلی
ستوان دوم رسول قلیوند رسته اداری
استواریکم غلامرضا ملک نژاد رسته دژبانی
ستوان دوم محمد مهدی قره بیگی رسته مخابرات
استواریکم رحمان صادقی رسته زرهی
گروهبان یکم حسن تقی نیا رسته دژبانی
سروان علیرضا محققی رسته جنگ الکترونیک
ستوان سوم کیانوش سلامی قزوینی رسته مخابرات
گروهبان یکم علی اکبر باغستانی رسته ترابری
استوار یکم آرش جانلو رسته پیاده
نوآم چامسکی منتقد سرشناس آمریکا و خوزه کوزنوا جامعه شناس بزرگ اسپانیایی اعلام کردند در اعتصاب غذای ایرانیان در برابر سازمان ملل متحد شرکت خواهند کرد.
نوام چامسکی، طی متن کوتاهی به اکبر گنجی از اعتصاب غذای نیویورک حمایت به عمل آورد و از حضور خود در این برنامه خبر داد. در این نامه آمده است:
"اکبر. خبر مشارکت شما در اعتصاب غذا در حمایت از حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی مرا بسیار خشنود کرده و تحت تأثیر قرار داد. این هدف، بسیار ارزشمند است.
امیدوارم که قادر به پیوستن به شما در مقابل سازمان ملل باشم".
نوآم چامسکی
از سوی دیگر، خوزه کوزنوا،جامعه شناس بزرگ اسپانیایی، ضمن حمایت از اعتصاب غذا، از حضور خود در آن خبر داد.
کوزنوا، استاد دانشگاه جرج تاون و رئیس "مرکز برکلی برای دین، صلح و مسائل جهانی" در همان دانشگاه است .
او یکی از بزرگترین جامعه شناسان دین در دوران معاصر است.
او در نامه ی خود نوشته است:
"من از اهداف اعتصاب غذایی که توسط اکبر گنجی در مقابل سازمان ملل تشکیل می شود حمایت می کنم. حقوق بشر مردم ایران باید مورد احترام قرار گیرد، و زندانیان سیاسی آزاد گردند".
خوزه کازانوا
بنابر گزارش اختصاصي سايت بنيان ساعت 13 روز يك شنبه 28 تيرماه بعد از اخراج خبرنگاران و اعضاي تحريره، سايت آينده با حضور مامورين امنيتي توقيف و سيد عمار كلانتري سردبير آن نيز بازدداشت شد. به نظر مي رسد سرنوشت سايت آينده نيز به سايت شهاب نزديك شده است.
چندي پيش نيز گروهي با پوشش امنيتي سايت شهاب را تصرف و اقدام به ارسال اخبار و تحليل هايي مغاير با خط رسانه اي آن كرده بودند.
اين واكنش شديد به سايت آينده درپي آن صورت گرفت كه اين سايت پوششي واقع بينانه از وقايع نمازجمعه تهران داد و به اشتباهات فاحش حرفه اي خبرگزاري فارس و صداوسيما اشاره كرده بود.
با توقيف سايت آينده دسترسي خبرنگاران و مديران به بخش مديريت سايت لغو شده است و به نظر مي رسد با ادامه بازداشت سيد عمار كلانتري سردبير آن، گروهي ناشناس و حامي دولت اداره سايت را برعهده خواهند گرفت.
شايان ذكر است همزمان با پايان انتخابات فواد صادقي مديرمسئول سايت نيز توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده بود.
سایت خبری
روژههلات نیوز: تبعید یک جوان کرد و شکنجهی وی از ارومیه به تهران...
فشار بر علیه فعالین سیاسی کرد ادامه دارد. یک جوان کرد به نام رمضان سعیدی
فرزند موسا، از اهالی ارومیه که به اتهام همکاری با پژاک ، چهار سال قبل
دستگیر وشکنجه شده بود، پس از دریافت هشت سال حکم زندان، همکنون به زندان
اوین تهران منتقل شده و در انفرادی به سر میبرد. رمضان سعیدی از فعالین سیاسی
منطقه " مرگور " از توابع ارومیه میباشد. وی اعلام داشته بود که تحت به
هنگام دستگیری به مدت چندین ماه به شدت شکنجه شده و با وجود عدم اعتراف و
کمترین مدارک، به هشت سال زندان محکوم شده بود. اکنون پس از گذشت چهار سال،
وی را به زندان اوین تهران منتقل کرده و در انفرادی، مجددآ تحت شکنجه است.
خانوادهاش نگران حال وی میباشند و مسئولین هیچ پاسخی به آنها نمیدهند.
خبرنامه امیرکبیر: در پی سخنان معاون آموزشی وزیر علوم مبنی بر ممنوعیت از تحصیل دانشجویان فعال در انتخابات ریاست جمهوری، احضارهای گسترده فله ای دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور به کمیته انضباطی آغاز شده است .
طی هفته گذشته 18 دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی که تعداد قابل توجهی از آنان، دانشجویان دانشگده علوم اجتماعی این دانشگاه هستند از طریق اداره آموزش دانشکده ها احضاریه های خود را دریافت کردند. هم چنین پیشتر 16 دانشجوی دانشگاه صنعتی بابل به کمیته انضباطی فرا خوانده شدند که با پیگیری های دانشجویان دانشگاه بابل این احضارهای موقتا لغو شد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر روند فشارهای گسترده بر دانشجویان منتقد دولت نهم هم چنان ادامه دارد و در تازه ترین موج فشارها علیه دانشجویان، به تازگی 10 دانشجوی دانشگاه سمنان، 15 دانشجوی دانشگاه تبریز و بیش از 20 دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد به کمیته ی انضباطی این دانشگاه ها احضار شده اند.
دانشجویان دانشگاه سمنان در دوران امتحانات خود به کمیته انضباطی فراخوانده شده اند و علت احضارهای آنان فعالیت های این دانشجویان در دوران انتخابات ریاست جمهوری اعلام شده است. هم چنین دانشجویان احضار شده ی دانشگاه آزاد مشهد، همگی عضو انجمن اسلامی دانشگاه هستند. علت احضار این دانشجویان دو تجمع هزار نفری دانشجویان در دانشکده مهندسی این دانشگاه به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان در اعتراض به بازداشت چند عضو این تشکل در درگیری های بعد از انتخابات و اعتراض به انتخابات و تجمع 18 تیر این دانشگاه بود.
احضارهای گسترده دانشجویان دانشگاه تبریز نیز در حالی است که 3 دانشجوی این دانشگاه هفته گذشته با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
گفتنی است، چند هفته ی پیش، ملاباشی معاون دانشجوئی وزارت علوم در حاشيه چهل و پنجمين گردهمايي معاونان دانشجويي و فرهنگي و مديران کل امور دانشجويي و امورفرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي در همدان در جمع خبرنگاران اظهار داشته بود که با هر دانشجوی فعال در اعتراض ها به شدت مقابله ميشود وی هم چنین گفته بود: «اين وزارت خانه هم اينک در حال جمع بندی اطلاعات به دست آمده و اعلام نظر در خصوص مسايل دانشجويان خاطي در تعدادی از دانشگاه هاي کشور در جريان قبل و بعد از انتخابات است». تنها با گذشته چند هفته از سخنان این مقام وزارت علوم، احضارهای دانشجویان در دانشگاه های مختلف آغاز شده است و هم اکنون دهها دانشجوی دانشگاه های مختلف احضاریه دریافت کرده اند.
اقدامات وزارت علوم دولت احمدی نژاد در صدوراحضاریه و صدور احکام سنگین کمیته انضباطی برای دانشجوین در حالی است که در تمام دوران تبلیغات ریاست جمهوری، احمدی نژاد و افراد کابینه اش، طی اظهاراتی کذب و خلاف واقعیت، وجود دانشجویان ستاره دار را انکار کرده و وزارت علوم دوره اصلاحات را مبدع چنین پدیده ای معرفی می کردند.
گزارشها از ايران حاکی از بازداشت
سه دانشجوی دانشگاه تبريز به نامهای احسان نجفینسب، آيدين خواجهای و فراز
زهتاب در روز
۱۸ تير
توسط نيروهای امنيتی است.
آقای نجفی نسب در شهر خوی و آقايان خواجهای و زهتاب در شهر تبريز بازداشت
شدهاند.
به گزارش «خبرنامه اميرکبير»، با گذشت يک ماه از اعلام نتايج انتخابات، روند گسترده بازداشت دانشجويان، در آستانه ۱۸ تيرماه شدت يافته است و دانشجويان دانشگاههای مختلف بازداشت شدهاند.
نقی محمودی، وکيل مدافع فراز زهتاب و احسان نجفی نسب، در مورد بازداشت موکلان خود و همچنين آيدين خواجهای به «راديو فردا» میگويد:
طبق کيفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب تبريز، اتهام آنها «تشکيل و اداره گروههای غيرقانونی با هدف بر هم زدن امنيت کشور» و «فعاليت تبليغی عليه نظام جمهوری اسلامی ايران به نفع گروههای مخالف نظام» است.
هفت تن از دانشجويان دانشگاه تبريز را در اين زمينه بازداشت کردهاند که وکالت سه نفر از آنها را من به عهده داشتم. اينها در دی ماه سال گذشته در شعبه يک دادگاه انقلاب تبريز محاکمه و به سه سال حبس محکوم شدند که دو سال آن، حبس تعليقی بود و يک سال، حبس قطعی. اين حکم در دادگاه تجديد نظر مورد تأييد قرار گرفت.
موکلان شما به طور مشخص به چه فعاليت سياسی اشتغال داشتند و چه گروهی تشکيل داده بودند که متهم به جرايم امنيتی شدهاند؟
در حقيقت، اينها گروهی تشکيل نداده بودند، بلکه وبلاگی راهاندازی کرده بودند و در آن بيشتر مسايل دانشجويی را منعکس میکردند و البته به برخی از مسايل سياسی و اجتماعی روز هم میپرداختند.
ولی اينها با گروههای مخالف نظام ارتباط نداشتند و هدفشان بر هم زدن امنيت کشور و تشکيل گروه غيرقانونی نبوده است. همچنين اتهامات آنها بر واقعيت و مبانی حقوقی استوار نيست.
هدف اين دانشجويان فقط اين بوده است که در کنار دروس دانشگاهی، فعاليت ديگری داشته باشند و میتوان گفت همگی از نخبگان کشور هستند و گناه آنها فقط انديشيدن است و گناه ديگری ندارند.
نحوه بازداشت اين افراد چگونه بوده است؟
متأسفانه نحوه بازداشت اين دانشجويان طبق روال عادی نبود. روال عادی اين است که ابتدا يک اخطار سه روزه برای افرادی که محکوم شدهاند و حکم محکوميت آنها قطعی و لازمالاجرا است، ارسال میکنند و در اخطاريه ذکر میکنند که ظرف سه روز خودشان را به اجرای احکام معرفی کنند و در صورت عدم معرفی بازداشت میشوند.
البته سيستم ديگری هم برای احضار وجود دارد که احضار از طرف وثيقهگذار صورت میگيرد. ولی در مورد اين دانشجويان، روال اينگونه طی نشد.
آقای زهتاب بعد از جلسه امتحان دانشگاه و در محوطه دانشگاه بازداشت و به زندان منتقل شده و آقای نجفینسب هم که در شهرستان خوی مقيم است به شکل غيرمعمول بازداشت شده است. اين بازداشتها فاقد مبنای حقوقی و حتی مبنای اخلاقی است.
در مورد پرونده اين سه دانشجو چه اقداماتی انجام شده است؟
لازم نيست اقدام خاصی انجام گيرد، چون اينها بعد از قطعی شدن حکم دادگاه برای اجرای حکم به زندان فرستاده شدهاند، ولی نحوه بازداشت آنها درست نبوده و از نظر قانون آيين دادرسی کيفری دچار خدشه است
زني که چهار سال پيش در يک نزاع بهطوغيرعمد پدر شوهر خويش را به قتل رسانده بود، بامداد روز سه شنبهی هفتهی گذشته در محوطهی بند نسوان زندان قزوين اعدام شد.خبرگزاری هرانا:
نامبرده از چهار سال پيش به اتهام قتل عمد در زندان بهسر ميبرد ولي با توجه به فقر مالي و نبود وکيل نتوانست ادعاي خويش مبني بر غيرعمد بودن اين قتل را اثبات کند، بنابراين از سوي دادگاه به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد و با توجه به عدم رضايت خانوادهی مقتول حکم وي بامداد روز سه شنبه به اجرا درآمد.
اين گفتيم شما هم بالاخره با مجتبي خامنه اي آشنا بشيد , حداقل شعار عليه كسي ميدين , بدونيد قيافه اش چه شكلي هست. اين آخرين عكسهايي هست كه از مجتبي خامنه ايي در دنياي وب درج شده .
روز یکشنبه تصویر کارت یک بسیجی در اینترنت منتشر و ادعا شد که تصویر کارت بسیجی کسی است که ندا آقاسلطان را به قتل رسانده و مردم کارت او را در همان زمان به دست آورده اند.
در همین ارتباط دکتر آرش حجازی، پزشکی که در آخرین لحظات مرگ ندا بالای سر او بوده و پیشتر گفته است، که قاتل را دیده، در وبلاگ شخصی خود یادداشتی منتشر کرده و تایید کرده است که عکس مذکور با آن چه او از قاتل ندا دیده است، تطابق دارد. این یادداشت را در زیر می خوانید:
امروز تصویر دو کارت در اینترنت
منتشر شد که به ضارب ندا آقاسلطان نسبت داده شده است.
در اینجا تایید می کنم که تصویر فردی که در این کارت قرار دارد، کاملا با
مشخصاتی که من از فردی در ذهن دارم که مردم دقایقی بعد از مضروب شدن ندا
گرفتند، و فریاد می زد: "نمی خواستم بکشمش"، تطبیق می کند. البته در آن روز
ریشش را زده بود، ولی سبیلش را داشت.
اما برای اینکه صد در صد مطمئن بشویم و احیانا فرد بی گناهی در مظان اتهام قرار نگیرد، لازم است نشانه دیگری را هم روی این فرد بررسی کنیم.
از آنجا که مردم بعد از اینکه ضارب را گرفتند، پیراهنش را از تنش بیرون آوردند، بر پشت ضارب چند داغ زخم قدیمی دیدم. این داغ ها شبیه جای زخمی بود که در اثر برش با شیء تیز ایجاد می شود.
لطفا توجه بفرمایید. من فقط صاحب عکس را شناسایی کرده ام. مشخصات فردی او را نمی توانم تایید کنم. ضمنا احتمال خطاهای فردی را ندیده نگیرید.
امیدوارم این اطلاعات به اجرای قانونی عدالت کمک کند و همین جا هم وطنانم را به پرهیز از هرگونه خشونتی دعوت می کنم. این اطلاعات به قدری هست که به دستگیر کردن این فرد کمک کند. مابقی اش را اجازه بدهید قانون ادامه بدهد. این فرد حق دارد از امتیاز داشتن وکیل برخوردار باشد و از خودش دفاع کند. مردم اگر قانون را در دست خودشان بگیرند، تر و خشک با هم می سوزند.
باز هم تأکید می کنم، مبادا بگذارید خشم، شرافتتان را لکه دار کند.
به امید روزهای بهتر
آرش حجازی
آندرآس موزر وكليل و سياستمدار آلماني يك هفته در سلول انفرادي اوين زنداني بود. او از پشت ديوارهاي بلند اوين گزارش ميدهد
يك وكيل آلماني كه در تظاهرات بهارستان مجروح شده و ۷ روز در اوين زنداني بوده است، خاطرات خود را در اختيار اشپيگل آنلاين قرار داد. در اين خاطرات، صحنههائي از سركوب خياباني و سردرگمي خانوادههاي دستگيرشدگان ترسيم شده است.
وكيل آلماني كه خاطرات خود را از تظاهرات مردم، سركوب نيروهاي ويژه و بيخوابي و فشار در سلول انفرادي اوين منتشر كرده، "آندرآس موزر" نام دارد. برپايهي گزارش اشپيگل آنلاين، موزر، كه در عين حال از سياستمداران حزب سوسيال دموكرات نيز هست، در سالهاي گذشته به دليل علاقهي شخصي، به بيشتر مناطق بحراني جهان مثل سوريه، لبنان، فلسطين واسرائيل سفر كرده است.
آندرآس موزر، مدتي پيش به صورت تصادفي در قطار با محمد مصطفائي، وكيل ايراني كه براي گذراندن تعطيلات به آلمان آمده بود آشنا شد. وي كه قبلا نيز يكبار به ايران سفر كرده بود، پس از انتخابات رياستجمهوري و نخستين تظاهرات اعتراضي عظيم مردم علاقمند شد كه به ايران برود و شاهد عيني ماجراهائي باشد كه از شبكههاي تلويزيوني ميديد. موزر روز ۲۲ ژوئن (اول تير) به تهران پرواز كرد. دوستانش قول دادند كه اگر ظرف ۴۸ ساعت خبري از او نشنيدند، موضوع را با سفارت آلمان در تهران در ميان بگذارند.
وكيل آلماني، در فرودگاه بينالمللي تهران موفق به دريافت سه هفته ويزاي توريستي شد. او خبرها را دنبال ميكرد و شاهد تبي بود كه زير پوست شهر جريان داشت. روز سوم تير، موزر هتل خود را در خيابان سعدي به قصد گردشي در شهر ترك كرد و از قضا به ميدان بهارستان رسيد كه محل تظاهرات گروهي از مردم و حملهي پليس بود. وكيل آلماني، در آنجا مورد هجوم نيروهاي ويژه قرار گرفت و پس از دريافت ضربات متعدد باتوم، توانست فرار كند و خود را به هتل برساند. موزر، هنگامي كه نيروهاي ويژه او را زير ضربه باتوم گرفته بودند، دائما به انگليسي فرياد ميزد كه توريست است. اما ماموران اعتنائي نميكردند.
وكيل آلماني در خاطرات خود مينويسد: «هنگامي كه من در قطار با محمد مصطفائي وكيل ايراني آشنا شدم، او از من خواست كه هروقت به تهران سفر كردم، به او تلفن بزنم. يك روز بعد از كتك خوردن در بهارستان، به او تلفن زدم و براي شب با او قرار گذاشتم. مصطفائي با اتومبيل مرسدس خود كه همسر و دختر ۶ ساله اش روي صندلي عقب آن نشسته بودند، به هتلي كه من در آن بودم آمد تا براي شام به جائي برويم. اما چند لحظه بعد، دو خودروي صحرائي راه را بر ما بستند، مرداني از آن پياده شدند، ما را از اتومبيل مصطفائي بيرون كشيدند، مرا به يكي از ماشينها بردند و بين مردي با سر و صورت خونين و مرد خشن ديگري با كت و شلوار تيره نشاندند. بعد، يكي از ماموران تلفن همراه مرا گرفت و كارت و باطري آن را بيرون كشيد.
وكيل آلماني در خاطرات خود شرح ميدهد كه چگونه بر او چشمبند زدند، او را به اوين بردند، چند مرحله در حالي كه بايد صورتش را به ديوار ميچسباند از او بازجوئي كردند و او را براي يك هفته در سلولي حدود ۴ متر مربع انداختند كه دو لامپ سقفي آن شبانهروز روشن بود.
وكيل آلماني پس از شرح بازجوئيها توضيح ميدهد كه بازجويان باور نميكردند او با همكار ايراني خود به صورت تصادفي آشنا شده، بلكه ميخواستند او اعتراف كند كه در توطئهاي دست داشته است. ساعت يك نيمه شب بيست و هشتم ژوئن، سرانجام مردي كه خود را قاضي معرفي ميكند، در سلول به سراغ وي ميرود و از او ميخواهد بنويسد كه پدر و مادرش چه شغلي دارند، خواهرش در كجا زندگي ميكند و به كدام كشورها سفر كرده است. پس از اين بازجوئيها، مترجم توضيح ميدهد كه قاضي معتقد است دليلي براي بازداشت وي وجود نداشته و شايد آزاد شود».
روز بعد، آندرآس موزر باز به ساختمان ديگري منتقل ميشود و مردي كه حدود ۳۵ ساله بهنظر ميرسد، به او ميگويد: «ببخشيد كه اينقدر طول كشيد تا ما كشف كنيم كه همه چيز فقط يك سوءتفاهم بوده. همهي اطلاعات شما پاك شده و در آينده مشكلي با ويزا نخواهيد داشت. مردم ايران و آلمان مناسباتي تاريخي دارند. بالاخره همه ما آريائي هستيم»!
در آخرين شب بازداشت، مرد ۴۰ سالهاي را كه ۲ متر قد او است و ريش و موي پريشي دارد، به سلول وكيل آلماني ميفرستند. اين مرد ميگويد كه ۱۵ سال است در اينجا زنداني است و فردا قرار است آزاد شود. او از وكيل آلماني ميپرسد كه آيا ميتواند وقتي آزاد شد كاري برايش انجام بدهد؟ آندرآس موزر از او ميخواهد كه نامش را به خاطر بسپارد و به سفارت آلمان در تهران اطلاع بدهد.
اما روز بعد، وكيل آلماني نيز آزاد ميشود. او در پايان مينويسد: «وقتي زندان را ترك كردم، با انبوه زنان و مرداني روبرو شدم كه بعضي از آنها خودشان را در يك پتو پيچيده بودند. هريك از آنها نامي را بر زبان ميآورد و ميپرسيد كه آيا صاحب آن نام را ديدهام؟ آيا او را كشتهاند؟ يا هنوز زنده است».
آندرآس موزر، غروب روز ۳۰ ژوئن آزاد ميشود، روز بعد به سفارت آلمان در تهران ميرود و در همان روز به آلمان پرواز ميكند.
آژانس خبری موکریان
سرویس حقوق بشر:
به دنبال
بازداشت تعدادی از شهروندان مهابادی در روزهای اخیر ، براساس اخبار رسیده به
آژانس خبری موکریان ، روز گذشته نیز چند تن دیگر از بازاریان این شهر بازداشت
شدند.
عبدالرحمن سیدی ، کریم منده ، شم ، باقی خاتمی ، ایازی ، عثمان گلاوی و خدر
جوانبخش از جمله این بازداشت شدگان می باشند.
گفته می شود برخورد با این افراد که اکثراً بازاری هستند ، درپی تعطیلی مغازه ها و بازار مهاباد در 22 تیر ماه، صورت گرفته است.
ماریو گرانلی، روزنامه لیبراسیون فرانسه
برگردان از سوسن دادرس
تهران، دو کشته دیگر بر فهرست بلند کشتگان افزوده شد. سرکوب ها تازه آغاز شده است. مرشاد آموزگار جوان دبستان می گوید: « چه خبر است، این ها دستور کشتن گرفته اند! ». روز 18 تیر، ده ها هزار تهرانی تصمیم می گیرند ممنوعیت تظاهرات را بشکنند ،دهمین سالگرد کشتار دانشجویان در خوابگاه هایشان است.« بسیجی ها در پی دستگیر کردن هر چه بیشتر مردم می باشند».
فیروزه مهندس جوان کامپیوتر از تظاهرات بر گشته و آشفته است، در خانه اش را از داخل قفل می کند. یک گروه بسیجی با موتور به خیابان سرازیر می شوند، هیجان زده اند و باتوم به دست « به شکار تظاهر کنندگان » می پردازند.
وحشت و ترور در چشمهایشان دیده می شود، شبکه تلفن های دستی قطع می شود.
یروزه نفسی تازه کرد، و به اخبار رسمی دولتی که درباره شرکت اندک مردم در تظاهرات پخش می شود اعتراض می کند.
« میدان انقلاب غلغله بود، فردوسی هم همینطور، خیابان های منشعب به میدان پر شده بودند. وقتی این ها حمله به مردم را آغاز کردند، ما به سوی شمال خیابان ولی عصر رفتیم، اتومبیل ها با بستن راه ها و بوق زدن، ما را در فرار کمک می کردند. بسیجی ها برف پاک کن اتومبیل های آنان را شکستند و به رانندگان حمله کردند».
بسیجی ها زنگ
درها را می زنند و به درها می کوبند. فیروزه به همه گفت که از پنجره ها دور
شوند « خطرناک است» هنگام تظاهرات بسیجی ها عادت کرده اند به سمت پنجره ساختمان
ها تیراندازی کنند تا مردم را بترسانند، که کسی شاهد کارهایشان نباشد!.
« این ها برای کشتن تربیت شده اند، آنان به قدرت و مزایای خودشان تا آخرین نفس
چسبیده اند. با این ترتیب است که رژیم سرپا مانده ، رژیم ده در صد مردم را
روبروی بقیه گذاشته است. پول نفت هم در اختیار آنان است، و نیاز هایشان را
برآورده می کند».
بسیجی ها دوباره به جان مردم افتاده اند، از پشت دوربین آیفون دیده می شوند که
در دسته های ده نفری بالا و پایین می روند. فاطمه مثل ریگ فحش می دهد« همه را
می زنند: جوانان، زنان، پیران ، همینطوری مردم را دستگیر می کنند و سپس مدرک
سازی و با شکنجه وادار به اعتراف می کنند» ، روزنامه های دولتی هم سخنگوی این
ها هستند و می گویند« تحریک شده از خارج» بوسیله « دشمنان جمهوری اسلامی».
علی در زمینه کامپیوترکار می کند اومعتقد است که"کلوتید رایس" دختر جوان فرانسوی، احتمالاً ساده بوده و به سئوالاتی پاسخ داده که فکر می کرده مهم نیستند. « اگر سازمان های اطلاعاتی رژیم ابزار تکنیکی دارند، ولی هوش و مهارت آن را ندارند که بجز مخالفان شناسایی شده، به تلفن های دیگران گوش فرا دهند، پس همه شبکه تلفنی را قطع می کنند. این دهاتی ها را دست کم نگیرید!. اینجا مانند قرون وسطی است، عقب ماندگی کامل، قضاوت یکسویه، رژیم به مردم فشار می آورد، فشار بر زندگی مردم بر اساس تهدید هایی است که رژیم احساس می کند ، مثل امروز که احساس می کند وضعیت انفجاری است».
لیلا پنجاه و هشت سال دارد، او مخالفتش را در خیابان ها نشان نمی دهد: « نمی دانم چطور شد که روز 15 ژوئن از خانه خارج شدم، خیلی ترس داشتم». شب از ساعت ده شب به بعد بالای پشت بام میرود و با همسایگانش فریاد « الله و اکبر» سر می دهد. مانند زمان انقلاب سال 57، که باعث رفتن شاه شد.
دخترش صبا، خود را آماده مهاجرت به آمریکا می کند « پیش بینی شده که در ماه سپتامبر به دانشگاهی در میشیگان برود» روسری اش مرتباً به روی شانه هایش می افتد:
می ترسم بلایی سر کشور بیاید، ولی فکر می کنم برای من خوب است، نمی توانم اینجا بمانم». از انتخابات 12 ژوئن تاکنون، مانند این ها زیاد شده اند، می گوید پناهنده شدن به خارج ریسک این را دارد که نتواند به کشورش باز گردد.
صلاح 28 سال دارد، او همه پس اندازش را در یک مغازه فرش فروشی سرمایه گذاری کرده است. کمبود گردشگران و عدم صادرات، باعث کسادی کاسبی او شده است « مشکل این نیست که حق ندارند با شورت کوتاه در خیابان قدم بزنند، یا بطور آزادانه روی اینترنت گردش کنند، تنها خواست این است که مسئولین چاره ای بیاندیشند، تا ما بتوانیم برای زندگی آینده مان برنامه ریزی کنیم. این ها همه چیز را به ما تحمیل می کنند، چه باید بکنیم، چه باید نکنیم!. بیش از هر چیز در حال خفه شدن هستیم! اگر من مغازه ام را ببندم چه باید بکنم؟ مواد مخدر بفروشم؟»
طاهر 19 سال
دارد هنوز به آن درجه از فهم سیاسی نرسیده است، او دوست دارد با « دوست دخترش»
دست در دست، در خیابان ها آزادانه قدم بزند، بی آنکه هراسی از سوی گشت ارشاد
داشته باشد. « دوست دخترم یکروز در دبیرستان برای پوشیدن جوراب سفید درد سر
پیدا کرد » رژیم سرکوبگر است، وطاهر شادی های ظاهری را هم نمی پسندد.
امین بهترین دوستش تحمل او را ندارد. ترامادول مصرف می کند، یک داروی مسکن قوی
که فروش آن آزاد است. چهار تا چهار تا، کپسول های 400 میلی گرمی را می بلعد، که
خطرناک است. شب است در میدان تجریش شمال شهر، بسیجی ها پست بازرسی بر پا کرده
اند، اتومبیل ها به آرامی می گذرند، و سرنشینان روی خود را بر می گردانند که
چشمشان با بسیجی ها تلاقی نکند.
احمد نزدیک به شصت سال دارد مانند همه نگران است« از این پس هیچ چیز مانند گذشته نخواهد بود. ایرانیان تاکنون بسیار خود خواه بودند، ولی پس از این انتخابات بهم نزدیک شده اند و همبستگی بیشتری احساس می کنند، مشکلات میان مردم تقسیم شده است، اگر کسی بتواند این جریان را سازماندهی کند، ملا ها سقوط می کنند». میرحسین موسوی، کاندیدای بد شانس ، کوشش می کند پس از این بحران یک تشکیلات تازه سیاسی بر پا کند.
صبا می گوید « ما دیگر اشتباه نخواهیم کرد که به یک نفر چشم بسته اعتماد کنیم. کاری که والدین ما در سال 1979، در باره خمینی انجام دادند» . مرشاد می گوید« همه چیز به آن بستگی دارد که،موسوی چه اندازه با آیت الله ها فاصله بگیرد ».
جمهوری اسلامی
اعتبارش را در نزد همگان از دست داده است. هنگام انتخابات مبارزه ی قدرت، جاه
طلبی های شخصی و انتقامجویی اعضای شورا، که پس از مرگ خمینی در سال 1989 دنبال
می شد، در یک روز به انفجاری بزرگ تبدیل شد ».
احمد، سخنانش را بی پرده می گوید« رفسنجانی برای موسوی یک منبع مالی بیشتر
نیست. این شخص به چیزی جز سود خود و خانواده اش فکر نمی کند. یک پسرش در راًس
شرکت نفت، و پسردیگرش مدیر عامل متروی تهران است. او از این امتیازات نمی تواند
به سادگی چشم بپوشد».
ظاهراً در تهران نظم برقرار شده است ، چهار راه های بزرگ و نقاط استراتژیکی شهر، درکنترل پلیس و بسیج است. نیرو های انتظامی کنترل خیابان ها را در اختیار دارند. سردمداران جمهوری اسلامی، خارجی ها را سر جایشان نشانده اند، سفارت بریتانیا بسته شده است، برای اینکه فرانسوی ها هم رعایت کنند، یک گروگان 23 ساله فرانسوی از آغاز ماه ژوئیه در زندان اوین به سر می برد .
فیروزه آرام می شود: « بدترین چیزی که بتواند بر سرمان بیاید، فراموشی است».
نیما نحوی از بازداشت شدگان دانشگاه بابل و وابسته به طیف چپ است که در ناآرامی ها و تجمعات اخیر کشور در دانشگاه بابل بازداشت شد و علیرغم آزادی تمام دستگیرشدگان این دانشگاه کماکان در بازداشت به سر می برد.
براساس گفته های پدر نیما 10 اتهام بر وی وارد شده است که از آن جمله عامل صیهونیست در ایران و ارتباط با مجاهدین است که با توجه به وابستگی وی به طیف چپ ساختگی و جعلی بودن اتهامات واضح است.نکته قابل تامل چاپ بولتنی در دانشگاه امام حسین وابسته به سپاه در هفته گذشته است که در آن خبر از دستگیری دانشجویان دانشگاه بابل به اتهام بمب گذاری در داخل دانشگاه داد.
این نوع پرونده سازی به شیوه سریالی نشان از آن دارد که این دانشجویان بدون هیچ اتهامی و تنها به دلیل اعتراضات مدنی انجام شده دستگیر و اتهامات وارد شده بر آنها برای باز گذاشتن دست قاضی در صادر کردن رای و تنویر افکار عمومی است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر ضمن محکوم کردن این نوع اتهام زنی ها خواستار آزادی بی قید و شرط این دانشجویان و تمام دستگیرشدگان اخیر است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر
طبق اظهار نظر خانواده های بازداشتی و اسامی منعکس شده بر در زندان ، در نماز جمعه هفته گذشته 40 نفر بازداشت شده اند که اسامی آنها در پشت در زندان اوین نیز هست . خانواده ها که برای پیگیری وضعیت بازداشت شده خود آمده بودند اعتراض داشتند که آیا شرکت در نماز جمعه جرم است.
به آنها هیچ گونه پاسخی داده نشد. به گفته مادر یکی از بازداشتی های روز جمعه در جواب اعتراض وی به او گفته اند که پسرش عکس موسوی را به همراه داشته و همین جرم او راسنگین کرده است.
نیمه شب جمعه پس از بازداشت برخی از نمازگزاران عده ای شبانه در خانه های شان دشتگیر شدند. آنهابازداشتی های هفته اول پس از انتخابات بودند که با وثیقه آزاد شده بودند اما بنا به گفته معاون امنیت برای تکمیل پرونده و بازبینی آن دوباره بازداشت شده اند. یکی از خانواده ها تعریف می کرد که ساعت 12 شب به خانه آنها آمدند با حکم بازداشت پسر 18 ساله اش که تنها چند روزی با گذاشتن وثیقه ای به مبلغ 250 میلیون تومان آزاد شده بود. به آنها گفته بودند که حکم بازداشت 200 نفر از افرادی که قبلا با وثیقه و یا کفالت آزاد شده اند را دارند.
به گفته برخی از بازداشتی های اخیر که با خانواده خود در تماس بودند 50 نفر را در نیمه شب جمعه به این طریق بازداشت کرده اند. این مساله بسیاری از خانواده که برای پیگیری وضعیت فرزاندانشان به دادگاه انقلاب آمده بودند را نگران ساخت چرا که نمی دانستند در صورت آزادی فرزندانشان وضعیت آنها چگونه خواهد بود. یکی از خانواده ها اظهار می داشت که معاون امنیت به وی متذکر شده که فرزند تو در جای امن تری است چرا که بسیاری از افراد دوباره بازداشت شده اند.
برخی از این خانواده ها عنوان داشتند که فرزندانشان بار اولی که دستگیر شده بودند در کلانتری زمانی که هنوز به اوین منتقل نشده بودند مورد ضرب و شتم بسیاری قرار گرفته اند. مادر یکی از دستگیرشدگان می گفت که فرزند 20 ساله اش در کلانتری یوسف آباد پیش از انتقال به اوین به مدت 11 ساعت پیاپی مورد ضرب و شتم قرار داشته مادر دیگری از ضرب و شتم فرزند 28 ساله خود و شکستن انگشتان دستش می گفت.
به گفته برخی از خانواده های بازداشتی های روز 23 و 24 خرداد حدود 300 نفر از بازداشتی های این دو روز هم چنان در زندان اوین هستند و با توجه به اتمام بازجویی های آنها معلوم نیست که ادامه بازداشت شان به چه دلیل است.
مادر یکی از بازداشتی ها عنوان کرد که در این مدت 40 روز تنها یک بار توانسته با فرزند خود مکالمه تلفنی داشته باشد و معاون امنیت از پذیرش وی و پاسخگویی در رابطه با فرزند او امتناع می کند.
برخی از بازداشت شدگان در ارتباط با تجمع دانشجویان ستاره دار پیش از انتخابات دستگیر شده اند. آنها در 209 هستند و از وضعیتشان خبر چندانی در دست نیست. به گفته همسر یکی از بازداشتی های مذکور نیروهای امنیتی پس از انتخابات به خانه یکی از آنها آمده و حدود 8 نفر را دستگیر کرده اند. وی که ساکن تهران نیست عنوان داشت که تنها یک بار همسرش تماس برقرار کرده و عنوان داشته که در بند 209 بازداشت است. او از دشواری پیگیری وضعیت همسرش با توجه به دوری راه می گفت و با وجود اخبار نگران کننده از وضعیت بازداشتی ها و خبرهای ناگوار از جان باختگان اخیر از وضعیت همسر خود به شدت نگران بود و معتقد است که اگر همسرش سالم است چرا هیچ گونه تماسی ندارد.
نیروهای ضد شورش همراه با لباس شخصی ها روز سه شنبه با ضرب و شتم صدها معترض به نتايج انتخابات رياست جمهوری در خيابان های مرکزی تهران، تلاش کردند مانع برگزاری تظاهرات آرام آنها شوند. یک شاهد عينی به رادیو فردا گفت: کسانی که که برای تجمع به میدان هفت تیر آمده بودند بیش از چند هزار نفر بودند، ولی نیروهای امنیتی آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.
این شاهد عینی از حضور چشم گیر نیروهای ضد شورش و لباس شخصی ها در میدان هفت تیر و خیابان های اطراف خبر داده و گفت این نیروهای اجازه نمی دادند که هیچ گونه تجمعی شکل بگیرد و به شدت مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
بنا بر دیگر گزارش های دریافتی، در محدوده ميدان هفت تير و خيابان کريمخان بين نيروهای ضد شورش و معترضان درگيری هایی رخ داده است.
این در حالی است که رويترز، گزارش داده است تظاهرات کنندگان شعار هايی مانند؛ «احمدی نژاد استعفاء، استعفاء» و «مرگ بر ديکتاتور» سر می دادند.
شاهدان عينی از بازداشت دهها نفر در روز سه شنبه در میدان هفت تیر خبر داده اند.
در همین زمینه، یکی از اعضای جبهه ملی ایران به رادیو فردا گفته است: نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای جبهه ملی ایران را نیز در میدان هفت تیر بازداشت کرده اند.
به گفته این فعال سیاسی حسین عزت زاده و اصغر فنی پور اعضای شورای مرکزی، حسین مجتهدی، علی قادری، حمید مجتبایی، حسین ریاحی، و آقای کمیلیان از اعضای جبهه ملی روز سه شنبه در میدان هفت تیر بازداشت شدند.
این عضو جبهه ملی تصریح می کند: حداقل بیست نفر دیگر از مردم نیز دستگیر شدند اما چون تجمع به خبابان های اطراف کشیده شد احتمالا افراد دیگری نیز در این خیابان ها بازداشت شده اند.
اين نخستين تجمع اعتراضی پس از نماز جمعه به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی است. در ۲۶ تيرماه نيز پس از پايان نماز جمعه دهها هزار نفر در خيابان های تهران دست به راهپيمايی اعتراضی زدند و نيروهای ضد شورش با ضرب و شتم و گاز اشک آور کوشيد تا معترضان را متفرق کند.
تجمع روز سه شنبه به مناسبت گرامیداشت ۳۰ تير ۱۳۳۱ برگزار شده است. جبهه ملی ایران دعوت کرده بود به مناسبت این روز پس از تجمع در میدان هفت تیر ، با اتوبوس به قبرستان کشته شدگان تحولات ملی شدن نفت در ابن بابو
دختر نوزده ساله مرد؛ اما نه بهتر است بگوييم دختر نوزده ساله در چهاردهسالگي مرده بود ! همين هفته پيش بود كه بدن سرد و بيروح هديه مويدي ؛ نوجوان متولد دوازدهم تيرماه 1369 را به خانوادهاش تحويل دادند.
از چند روز قبل دخترك روي يكي از تختهاي بيمارستان لقمان الدوله تهران افتاده بود.هديه در كما بود و براي همين هم به نظر ميرسيد راخت خوابيده است.
راحت و آسوده ؛ نه مثل چهار پنج سال گذشته با هول و هراسٍ زندان.اين بار هديه آسوده خوابيده بود، آنقدر آسوده كه ديگر دلش نخواست بيدار شود.
آوردندش به بيمارستان و قرصهاي خطرناكي را كه توي معده و شكمش شناور بود بيرون كشيدند اما هديه هنوز در خواب شيرين و آرام كما باقي مانده بود، روي يكي از تختهاي لقمانالدوله باقي ماند و به خوابش ادامه داد تا ظهر جمعه كه خوابش ابدي شد و خانوادهاش كه در تمام اين سالها دلنگران ، افسرده ، خسته و نااميد نشانهاي دختر نوجوانشان را در زندانهاي بزرگسالان جست و جو ميكردند، با داغهاي دلشان به عزا نشستند. گفتند دختر نوجوانتان در زندان خودكشي كرده ، گفتند قرص خورده ، قرصٍ پايان ، قرصٍ آخر خط. قرصها توي تن دخترشان بود و كار خودش را ميكرد با اين حال هم بندیهای او میگفتند هدیه خودکشي نکرده و اين چند نفر از زندانیهاي شرور بودند كه به او قرص خوراندهاند.اما چه فرق ميكند ؟
چه هديه خودكشي كرده باشد و چه كشته شده باشد ، او خيلي وقت پيش مرده بود؛ همان زماني كه قاضي دادگاه ارشاد و نه قاضي دادسراي اطفال براي زندگي و آيندهاش حكم صادر كرد، همان زماني كه حكمش رفتن به زندان اوين شد نه كانون اصلاح و تربيت و همان روزي – اولين روزي – كه دختر 14 ساله پا در زندان بزرگسالان اوين گذاشت و رفت تا يكي از مجرمان بند عمومي يكي از بزرگترين زندانهاي كشور باشد.هديه خيلي پيش از اين مرده بود ؛ ساعت يك بعدازظهر جمعه دخترك تنها خلاص شد.
بيعدالتي در عدالتخانه
در آغاز دهه هفتاد هديه تنها دو سال داشت كه مادر و پدرش از يكديگر جدا شدند.زن و مرد از هم جدا شدند و دخترك شد سهم پدر.دخترك اما قرار نبود هميشه دوساله باقي بماند، كم كم هديه هم بزرگ شد و دوران سركشي و نوجوانياش همراه شد با اختلافات پي در پي با زني كه حالا همسر پدرش شده بود.اختلافها كار خودشان را كردند و هديه يك روز براي هميشه از خانه رفت. دختر نوجوان به يكي از دوستانش پناه برد و مدتي پيش او ماند. هديه جاي ديگري نداشت ، كس ديگري را نميشناخت ، كار و سرمايه و پشتيباني نداشت.
هديه فقط هديه بود؛يك نوجوان عاصي دور از مادر كه حالا هر روز حلقه دوستان اطرافش گستردهتر ميشد.پس از مدتي هديه با دوستش توافق كردند كه در خانه استيجاري در كنار هم زندگي كنند.تيرماه سال 1383 هديه و دوست همخانهاش به خانه يكي ديگر از دوستان رفتند.اما شخصي به نام علي از صاحبخانه شكايت كرده بود پس ماموران كلانتري هم مهمان بعدازظهر نوجوانانه جمع دوستان شدند.هديه و دوستش به همراه صاحبخانه كه مقداري اسكناس مجعول، مشروب و ماهواره هم در خانهاش كشف شده بود، دستگير شدند. با تشكيل پرونده، متهمان با دستور ريئس كلانتري راهي دادسراي ويژه ارشاد شدند و هديه منكر تمام اتهامات منتسبه شد.با اين وجود با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست براي او به جاي آنكه بازپرس شعبه ، پرونده را براي رسيدگي به دادسراي اطفال ارجاع دهد تا اگر اتهامي منتسب به او بود به كانون اصلاح و تربيت اعزام شود؛ پرونده را براي رسيدگي و صدور حكم به شعبه 1089 دادگاه عمومي تهران مستقر در داسراي ويژه ارشاد فرستاد و هديه را هم – دختر 14 ساله را هم –به زندان اوين معرفي كرد.
اين قصه عجيب اما واقعي قصهاي است كه زندگي هديه را دگرگون كرد.بدن جوان بيگناهي كه امروز چند روزي است زير خاك داغ تابستان خوابيده است، تنها با يك تغيير كوچك در پروندهاش ، با تفسيري موسعتر از قانون و با كمي اراده براي تحقق عدالت ميتوانست، امروز زنده باشد و هنوز هواي آلوده اين شهر را نفس بكشد.
محمد مصطفايي ، وكيل دادگستري و فعال حقوق بشر كه پس از زنداني شدن هديه وكالت او را ميپذيرد در گفت و گو با اعتماد ملي و در تحليل رويه قضايياي كه شامل حال موكل او شده است ميگويد :
« هديه مويدي 14 ساله بود كه مرتكب جرم شد اما به جاي اينكه برابر با تمام قوانين بينالمللي و حتي قانون اساسي خود جمهوري اسلامي ايران او را مثل تمام مجرمان زير 18 سال به كانون اصلاح و تربيت بفرستند به زندان بزرگسالان اوين فرستادند.به جاي اينكه پرونده اين نوجوان در دادسراي ويژه اطفال بررسي شود ، در اقدامي حيرتآور و خلاف قانون پرونده او را در دادسراي ارشاد رسيدگي كردند كه همه ميدانيم از جمله دادسراهاي بسيار بستهاي است كه كمتر وكيل ميپذيرد و نظارت لازم و كافي بر روي آن اعمال نميشود و متاسفانه تمام كساني را كه در طرحهاي موسوم به امنيت اجتناعي بازداشت ميكنند و برايشان پرونده تشكيل ميدهند به همين دادسراها ميبرند و چندان هم روشن نيست كه چه سرنوشتي براي آنها رقم خواهد خورد.»
مصطفايي با اشاره به اينكه در طول چهار سال گذشته و به دنبال فعاليت گشتهاي ارشاد در شهرها متهمان زيادي – بخصوص زنان - از همين مجرا به دادسراي ارشاد رفتهاند كه ميتوانند سرنوشتي مانند هديه داشته باشند، ادامه ميدهد : « اگر شما به اين دادسرا مراجعه كنيد همواره جمعيت نگراني از خانوادهها را ميبينيد كه در مقابل در آن تجمع كردهاند و ميخواهند تكليف فرزندان جوان خود را بدانند و همه با مشكلات زيادي در پيگيري پروندهةاي خود رو به رو هستند.»
حكم غيرقانوني قابليت پيگرد دارد
فرستادن هديه به زندان اوين بر مشكلات او افزود. دستگاه قضايي به جاي انكه بر اساس فلسفه مجازات بر فرض انتساب اتهام يا جرمي به متهم، محل مناسبي را براي تنبيه و تربيت او در نظر بگيرد زندان اوين را انتخاب ميكند. اين انتخاب دستگاه قضايي و به طور مشخص قاضي پرونده است اما آيا چنين انتخاب و تصميمي كه ميتواند مسير زندگي يك دختر نوجوان را به سوي مرگ و نيستي پيش ببرد، قابليت پيگيري قانوني را ندارد ؟ وكيل هديه معتقد است :
« قانون در ايم زمينه صريح و روشن است و بر اساس قانون حتي اگر پرونده يك نوجوان براي رسيدگي به دادسراي عمومي فرستاده شود ، اين دادسرا بايد قرار عدم صلاحيت صادر كند و پرونده را به دادسراي ويژه اطفال ارجاع دهد.اما وقتي كه بر خلاف اين عمل ميشود و براي يك دختر زير 18 سال كه طفل محسوب ميشود در اين دادسرا حكم صادر ميشود اين حكم اصلا و بر اساس قانون قابليت اجرا نداردو كاملا غيرقانوني است.براي هديه هم در دادسراي عمومي كيفرخواست صادر شد و پروندهاش به دادگاه ارشاد رفت.اين اقدام غيرقانوني و بر خلاف تشريفات رسيدگي آيين دادرسي بوده است و در نتيجه حكمي هم صادر شده غيرقانوني است.»
از نگاه امحمد مصطفايي قاضي صادركننده راي براي هديه مويدي ميتواند تحت پيگرد قانوني قرار بگيرد.اين وكيل دادگستري ميپرسد : « علاوه بر امكان پيگيرد قانوني كه اگر خانواده هديه بخواهند ميتوانند انجام دهند، پرسشهايي هم مطرح است؛ اينكه مسئولان اين پرونده و رسيدگيكنندگان به آن واقعا چه پاسخي براي افكار عمومي دارند ؟ آيا واقعا اقدام غيرمسئولانه خود را قاوني و منصفانه ميدانند؟ »
به گفته مصطفايي، موكل نوجوان او هديه سختيهاي فراواني را در زندان بزرگسالان تحمل كرده و مجبور بوده با افراد شرور و سابقهدار در يك بند زندگي كند. مصطفايي ميگويد : « فشارهاي روحي و رواني به موكل من به حدي بود كه طاقت ماندن در زندان را نداشت و روزانه از قرص هاي خواب آور و مسكن استفاده ميكرد تا لحظات پر درد و رنجش احساس نشود و بخوابد.اما حتي به همين حد هم كفايت نشد و پس از مدت كوتاهي هديه را به زندان رجايي شهر كرج منتقل كردند؛شما ميدانيد كه اين زندان محل نگهدار مجرمان سابقه دار، محكومان به اعدام، حبس ابد يا حبسهاي طولاني مدت است و اكثر كساني هم كه در اين زندان به سر ميبرند به جرمهاي سنگيني مانند قتل يا مواد مخدر زنداني شدهاند.اما متاسفانه دست عدالت موكل نوجوان من را به اين محل مخوف و وحشتناك هدايت كرد و هديه درزندان رجايي شهر با افرادي به مراتب شرور تر از زندان اوين هم بند بود. از سوي ديگر مواد مخدر در رجايي شهر به وفور در دسترس است و هديه نوجوان هم كم كم براي تسكين دردهاي خود به مواد مخدر پناه برد.»
مصطفايي تصريح ميكند : « زندانهاي ما به گونه اي است كه بزرگسالان قوي و حتي خلافكاران حرفهاي طاقت ماندن در آن – آن هم زنداني مثل رجايي شهر را ندارند – چه برسد به اين دختر بچه بي پناه كه هيچ كس حتي جامعه و قوه قضاييه پشتيبانش نبود. او در چنين شرايط حق داشت عصبي باشد ،حق داشت رواني باشد و حق داشت حتي از مواد مخدر براي تسكين دردهايش استفاده كند و به اين ترتيب هر روز بيش از ديروز ويران شود.»
مواردي مانند هديه در زندانهاي زنان ما بسيارند
اگر هديه را چنانكه بايد و بر اساس قانون به كانون اصلاح و تربيت ميفرستادند، ممكن بود همه چيز جور ديگري بشود.ممكن بود هديه هم بشود يكي ازهزاران دختربچهاي كه به هر دليل مرتكب جرم شدهاند و حالا در كانون اصلاح و تربيت و با كمك و همراهي مربيان دلسوز و نه زندانبانهاي خشن حرفه ميآموخت ، مطالعه ميكرد و راه و رسم زندگي بهتر در جامعه را ياد ميگرفت.او هم حق داشت ، اگرچه مجرم بود اما دوران بازسازي و بازپروري خود را با دختران نوجوان هم سن و سال خود هماتاق باشد نه اينكه همبند و هم سلول زندانيان خشن بزرگسال جرائم سنگين شود و به جاي بازگشت به جامعه راهي قبرستانش كنند.
اما پرونده هديه را كه مرور ميكنيد به جاي همه اين شايدها و اگرها با زندگي كوتاه دختري آشنا ميشويد كه دشواريهايش به همين جا ختم نميشود. شب يازدهم خرداد سال 1384 هديه را همراه با چهار هم سلولياي خشن و دردسرسازش براي تنبيه به انفرادي انداخته مياندازند. دو نفر از اين چهار نفر رئيس بند هستند و سوابق متعدد كيفري در داخل و خارج از زندان دارند.شب، تاريك است و شب انفرادي تاريكتر. هانيه ، يكي از پنج زنداني وارد شده به انفرادي، زندانياي است كه به خطرناك و زورگو بودن شهرت دارد و بيشتر زندانيان از او ميترسند و به خواستههاي مهيب او تن ميدهند چرا كه تن دادن به اين خواستهها از گرفتار شدن در دام آزار و اذيتهاي او كه هيچ نظارتي هم از سوي زندان شامل حالش نميشود، بهتر است. شب تاريك است و زنداني خشن با زنداني ديگري به نام فرشته درگير ميشود.شدت جراحات به حدي است كه فرشته به قتل ميرسد. اينجاست كه هديه هم به اتهام مشاركت در قتل عمد بار ديگر زنداننشين ميشود و ميماند و ميماند تا بميرد.بميرد ؟
خودكشي كند يا به قتل برسد ؟ كسي نميداند.شايد هم همه ميدانند و كسي به روي خودش نميآورد.
سرانجام پس از سه سال معطلي در دادسرا ، پرونده هديه با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست به شعبه 80 دادگاه كيفري استان مستقر در دادگستري كرج ارسال ميشود.هديه در روز ۱۳/۴/۱۳۸۸ – در يكي از روزهايي كه خودش هم نميدانست آخرين روزهاي عمرش هستند - محاکمه شد.هديه اتهام انتسابی را در حضور پنج قاضی منکر ميشود و تاكيد ميكند كه در قتل انجام شده در زندانرجايي شهر نقشي نداشته و خود قرباني خشونتها و تعرضهاي هانيه بوده كه مسئولان زندان هم بيتوجه از كنار آن ميگذشتند. شدت ترس زندانیان از هانيه به حدي بود که سرانجام در يك اقدام دستهجمعي در مرداد ماه سال 1384 اين زن شرور را در بند نسوان به قتل رساندند.
محمد مصطفايي در اين باره توضيح ميدهد : « من و خانم پریسا دشتهای پور، دیگر وکیل مدافع هدیه ، چند روز پيش با قضات دادگاه به صورت حضوری مذاکره کردیم. به نظر می رسید آنها هم نظرشان بر بیگناهی هدیه بوده اما به هر حال اين دختر نوجوان قبل از آزادی جان باخت. پیش از شروع رسیدگی به پرونده هدیه ، لایحهاي هم خطاب به ریاست و مستشاران شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران نوشته و به دادگاه داده بوديم كه بر بیگناهی هدیه تاکید داشت.در ين لايحه ما ، موكلان هديه نسبت به اتهام ناروای رابطه نامشروع و خرید و فروش اسناد جعلی كه هديه را با آن تفهیم اتهام كرده بودند، اعتراض كرديم. به فرستادن او به زندان اوین و رجایی شهر کرج اعتراض كرديم و از همه مهمتر به حكم ناعادلانهاي كه براي اين دختر صادر شد - تحمل دو سال حبس تعزیری و سی ضربه شلاق - اعتراض كرديم.اعتراض ما تنها به حكم اوليه كه بر خلاف تمام اصول و رويههاي قضايي صادر شده نبود، ما به حكم مربوط به همكاري در قتل فرشته هم كه اوضاع زندگي موكل نوجوانمان را بدتر و بدتر كرد هم اعتراض كردهايم.موکل ما هیچگونه دخالتی در قتل نداشته و در حالي كه شواهد و قرائن پرونده و همچنين شهادت ديگر زنان حاضر در شب فاجعه حاكي از بيگناهي اوست اما همچنان بيگناه در زندان محبوس ميماند.علی ایحال و با عنایت به اینکه هديه هیچگونه نقشی در قتل نداشته، ما تقاضای صدور حکم به برائت موکل خود را كرديم.... »
اما حتي اگر چنين حكمي صادر شود ،ديگر به درد چه كسي ميخورد ؟ دیگر هدیه ای وجود ندارد که آزاد شود و زندگي كند. حتي اگر هديه امروز هنوز زنده بود تا از زندان آزاد شود آيا اين هديه كه امروز از زندان رجاييشهر كرج بيرون ميآمد همان هديه بود كه در 14 سالگي پا به زندان اوين گذاشت؟
مصطفايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در جريان امور وكالتي خود با موارد مشابه ديگري برخورد كرده است يا نه ميگويد : « می دانم كه امثال هدیه ها در زندانهاي ما بسیارند و همهشان هم در انتظار عاقبتی روشن چشم به عدالت دوخته اند.
نمونههايي زيادي از سرنوشتهاي مشابه اين دختر نوجوان وجئد دارد و متاسفانه اين فرهنگ كه زندان محل انتقامگيري نيست بلكه فلسفه وجودي آن تربيت مجدد افراد است، هنوز كه هنوز است در جامعه ما جا نيفتاده و زندانهاي ما بيشتر محل و آزار و اذيت و پاتوق گروههاي خطرناك است و اينطوري است كه داستانهاي متاثركنندهاي مانند داستان اين دختر نوجوان شكل ميگيرند.» اين وكيل دادگستري و فعال حقوق بشر تاكيد ميكند : « اگر وضعيت زندانهاي ما به همين ترتيب پيش برود، امنيت قضايي جامعه از دست خواهد رفت.از لحاظ جرمشناسي هم گمان نميكنم هيچ جرمشناسي وجود داشته باشد كه برخورد خشونتآميز با افراد را تاييد كند.
قرباني گشت ارشاد
پروندهاي كه هديه را روانه زندان اوين كرد ، بيشباهت به صدها پروندهاي كه در جريان اجراي طرح موسوم به امنيت ملي براي شهروندان و بخصوص زنان تشكيل شد، نيست. بدحجابي، رابطه نامشروع يا اتهاماتي از اين دست اگر در كنار فقدان رسيدگي عادلانه و قانوني در دادگاهها قرار بگيرند ، هنوز هم ميتوانند نتايج فاجعهباري مثل نتيجهاي كه براي هديه رقم زدند به بار بياورند.محمد مصطفايي در تحليل اين موقعيت ميگويد : « خشونت ، خشونت توليد ميكند.چند ماه قبل از انتخابات دهم رياستجمهوري همه ما شاهد آن بوديم كه فعاليت گشتهاي ارشاد متوقف شد اما هيچ اتفاق وحشتناكي هم در شهر رخ نداد و فسادي كه مجريان گشت ارشاد از آن ياد ميكنند شهر رادر بر نگرفت.شهروندان در اين دوران هم كار و زندگي خودشان را كردند و مشكلي پيش نيامد.اما در دوران فعاليت اين گشتها شهروندان و بخصوص زنان بسياري آسيب ديدند و حقوقشان ضايع شد.درباره هديه مويدي هم بايد بگويم اگر چه پيش از آغاز فعاليت گسترده گشهاي ارشاد پرونده او تشكيل و آن گونه بيرحمانه رسيدگي شد اما هديه هم قرباين نگاه و نوع تفكري مشابه شد.»
بوقهاي موذي كشدار
پشت خطوط سرد تلفن تنها صداي بوقهاي موذي كشدار است كه شنيده ميشود.يك بار ديگر ؛ تماس برقرار ميشود و باز هم فقط بوق ممتد.خانهشان جايي حوالي شهريار است.تلفن مرتب زنگ ميخورد.همه ما تازه فهميدهايم كه دختر نوجواني به نام هديه هم جايي در همين نزديكي وجود داشته است.دختري كه شايد او هم مثل خيلي از دخترهاي جوان هم سن و سالش پر بوده از آرزوهاي محال دور، پر بوده از اضطراب آينده ، از هراس از تنهايي و بيپناهي.حالا همه ميخواهيم فراموشي خود را تسكين دهيم.حالا همه ميخواهيم تسليتي بگوييم ، دلجويياي كنيم و باز دوباره به زندگي عادي خود بازگرديم و باز دوباره فراموش كنيم؛ هديه را و همه دختران همسرنوشت او را ؛ دختران « اميد تنگ در دشت بيكران و آرزوهاي بيكران در خلقهاي تنگ» را.اما راستي در اين ميان قضاتي كه حكم مرگ و زندگي هديه را در دستهاي خود داشتند؛ آنها كجا هستند ؟ آيا خبر مرگ هديه را ميان اين همه خبر و هياهو شنيده يا خواندهاند؟ و اگر خبر به آنها هم رسيده آيا اصلا دختر نوجواني را كه ترسيده و گيج در برابرشان نشسته بود، به خاطر ميآورند يا هديه و پروندهاش هم جايي ميان آن هفت ، هشت ميليون پرونده قضايي گم شدهاند ؟
مسعود هاشم زاده، جوان ۲۷ ساله اي است كه در ناآرامي هاي ۳۰ خرداد ماه در محدود خيابان شادمان و نصرت در تهران به ضرب گلوله اي كشته شد. ميلاد هاشم زاده برادر كوچكتر مسعود مي گويد زمان مرگ مسعود فقط پدرش و او در تهران بودند و بقيه خانواده در شمال زادگاه پدري مسعود به سر مي بردند.
به اين ترتيب مسعود هاشم زاده يكي ديگر از كشته شدگان ناآرامي هاي بعد از انتخابات رياست جمهوري در ايران است كه نام و شيوه كشته شدنش در رسانه ها مطرح مي شود. پيش از اين ندا آقاسلطان، سهراب اعرابي، يعقوب بروايه و محمد كامراني از جمله كشته شدگان حوادث اخير بودند كه نامشان در رسانه ها مطرح مي شود.
ميلاد با اشاره به اينكه مسعود ساعت شش بعداز ظهر روز ۳۰ خرداد براي ديدار با يكي از دوستانش در اطراف منزل به خيابان شادمان مراجعه كرده بود، مي گويد: "زماني كه به خانه رسيدم پدرم تنها بود و من قبل از رسيدن به خانه درگيري ها و شلوغي ها را ديده بودم، نگران شدم و به سوي خانه دوستش رفتم، به چهار راه نصرت داخل خيابان شادمان كه رسيدم ديدم صداي تير مي آيد و يك سري تير خورده اند."
به گفته آقاي هاشم زاده درمانگاهي در آن محل وجود داشت كه مجروحان و زخمي ها را به آنجا مي بردند. برادر كوچك مسعود هاشم زاده ادامه مي دهد: "زماني كه به درمانگاه رسيدم از روي ساعت، انگشتر و لباس مسعود، او را شناختم و از ديدن صحنه جا خوردم."
از آنجايي كه اقوام درجه يك مسعود هاشم زاده در تهران نبودند، قرار بر اين مي شود كه پيكر او را به زادگاهش در شمال ايران در اطراف رشت منتقل كنند. ميلاد هاشم زاده با اشاره به درگيري هاي زيادي كه در آن زمان در تهران بوده است مي گويد: "دنبال آمبولانس ولي اصلا آمبولانسي براي انتقال مسعود نبود. در اين رفت و آمدها پسر صاحبخانه گفت كه او با ماشين شخصي اش به شهرستان مي برد. دكتري هم كه آنجا بود گفت براي انتقال به شهرستان گواهي فوت مي نويسد."
ميلاد هاشم زاده و پسر صاحبخانه با ماشين شخصي پيكر مسعود را به شهرستاني در حوالي رشت مي برند، آقاي هاشم زاده اضافه كرد:" ساعت پنج و نيم صبح يك شنبه به زادگاه خود سمت رشت رسيديم. شبانه برادر و پسر خاله هايم را در جريان گذاشتم كه مسجد آماده كنند، شوراي محل و بستگان و اهالي محل بودند."
آقاي هاشم زاده ادامه داد: "زماني كه ما رسيديم به ما گفتند مسعود را نمي توانيم در آنجا خاك كنيم، دليلش را كامل نبودن مجوز اعلام كردند. به ما گفتند مسعود بايد به پزشكي قانوني برده و علت فوتش كاملا مشخص شود. بعد از آن من و راننده ماشين را براي بازجويي به آگاهي بردند كه چرا اين اتفاقات رخ داده است و تا ۴۸ ساعت بعد بازداشت بوديم. نگذاشتند من در مراسم خاكسپاري برادرم شركت كنم."
آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد
ميلاد، برادر كوچك مسعود هاشم زاده
به گفته برادر كوچك مسعود هاشم زاده در گواهي فوت از طرف پزشكي قانوني نوشته شده است، اصابت گلوله به قلب و سوراخ كردن ريه، پارگي ريه و خونريزي داخلي و خارجي شديد.
ميلاد هاشم زاده در بخش ديگري از گفت و گو با اشاره به ايجاد محدوديت هايي براي خانواده هاشم زاده مي گويد: "بعد از روز ۳۱ خرداد كه مراسم تشييع انجام شده كه من نبودم، خانواده ما به خانه بستگان مي روند و ما هم آزاد شديم. روز يك تيرماه بود كه براي مراسم سوم مسعود آگهي زديم و به دنبال حجله و مراسم بوديم. به محض پخش اعلاميه مطلع شديم آمدند و اعلاميه را كندند. شب هم تماس گرفتند كه مي خواهيد مراسم برگزار كنيد. تا زماني كه علت فوت مسعود مشخص نشده حق برگزاري مراسم را نداريد."
روز بعد از اين تماس خانواده هاشم زاده براي يافتن علت عدم برگزاري مراسم مراجعه مي كنند اما به گفته ميلاد هاشم زاده توضيح خاصي به آنها داده نمي شود. آقاي هاشم زاده افزود: "آنها گفتند اگر مراسم بگيريد هم براي خود و هم خانواده سخت مي شود. خيلي زودتر برويد تهران و نمانيد."
خانواده هاشم زاده با امضاي تعهدي اجازه پيدا مي كنند كه بدون برگزاري مراسم بر سر خاك بروند و تجمعي به هيچ عنوان شكل نگيرد.
خانواده هاشم زاده با خانواده سهراب اعرابي يكي ديگر از كشته شدگان حوادث اخير ملاقات داشتند. همچنين ميرحسين موسوي و تعدادي از اعضاي ستاد او براي دلجويي از خانواده هاشم زاده به ديدار آنها رفته اند. مادران صلح و مادران عزادار نيز با مادر مسعود هاشم زاده ديدار كردند.
بنابه گزارشات رسیده از مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین، خانواده های دستگیر شدگان اخیر برای اطلاع یافت از عزیزانشان و آزادی آنها مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب برای چندمین هفتۀ متوالی تجمع کردند .
امروز حدود 80 نفر از خانواده ها درمقابل دادگاه انقلاب به انتظار اعلام اسامي بازداشت شده ها بودند حدود ساعت 9:15 صبح 28 اسم كه همگي آقا بودند و نام هيچ خانمي در آن قيد نشده بود در صورتي كه هنوز تعدادي از خانم ها در بازداشت هستند از طرف دادگاه انقلاب براي گذاشتن كفالت اعلام شد .
مامورین سرکوبگر در مقابل دادگاه انقلاب از تجمع خانواده ها در مقابل دادگاه جلوگيري مي كردند و با داد زدن سر خانواده ها آنها را از جلو دادگاه انقلاب دور مي كردند.
در بين بازداشت شده ها افرادي هستند كه براي بار دوم بعد از شروع اعتراضات دستگير شده اند.اين بازداشت شده ها بعد از گذاشتن كفالت براي آنها و آزاد شدن روز جمعه 26 تير نيروهاي گارد بدون دليل وارد منزل آنها شده اند و براي بار دوم آنها را بازداشت كرده اند.
در مقابل زندان اوين هم بيش از 100 نفر از خانواده ها تجمع كرده بودند .تعدادي از آنها حدود يك هفته است كه براي عزيزانشان كفالت گذاشته اند اما هنوز آزاد نشده اند و دائم آنها را از اوين به دادگاه انقلاب و از دادگاه انقلاب به اوين پاس مي دهند.
تمامي خانواده هايي كه به دادگاه انقلاب مراجعه كرده اند به آنها گفته شده پرونده دست قاضي حداد است و بايد با او صحبت كنيد اما به هيچ كس اجازه رفتن به پيش حداد و حتي تماس تلفني با دفتر او داده نمي شد.و خانواده ها هر روز از ساعت 8 صبح تا 15 سرگردان و بلاتكليف به انتظار مشخص شدن وضعيت فرزندانشان در داخل و بيرون دادگاه انقلاب مي نشينند .در چند روز اخير هر روز تعداد كمي اسم كه از 30 اسم تجاوز نمي كند توسط دادگاه انقلاب براي گذاشتن كفالت اعلام مي شود و بقيه خانواده ها بايد همچنان چشم انتظار اعلام اسامي فرزندشان در روزهاي ديگر بمانند.
لیست اسامي تعداد دیگری از بازداشت شدگان اخیر جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم انتشار می یابد:
1- مسعود سرگل 14 ساله يك ماه پيش در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده
2- حميد رضا مسعودي 25 ساله مهندس عمران 18 تير نيروهاي گارد به داخل منزل يورش برده و او را بازداشت و به اوين منتقل كرده اند
3- نويد نصيرزاده 27 ساله و متاهل فوق ليسانس كشاورزي پنجشنبه 18 تيربا يورش نيروهاي گارد به داخل منزل بازداشت و به اوين منتقل شده
4- سيد مهدي شريفي 22 ساله سرباز پنجشنبه 18 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
5- سيد حسين نظامي 23 ساله 40 روز پيش تنها به دليل پوشيدن لباس مشكي بازداشت و به اوين منتقل شده
6- علي قاسمي 27 ساله ليسانس كامپيوتر پنجشنبه 18 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
7- كسري داور پناه 29 ساله ليسانس ادبيات جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
8- احمدرضا احساني 25 ساله ديپلم شنبه 30 خرداد در جمهوري بازداشت و به اوين منتقل شده
9- حامد نصيري 24 ساله فوق ديپلم جمعه 26 تير در خيابان قدس بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
10- سيد كاوه موسوي 26 ساله جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
11- سعيد سعادتي 17 ساله شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده
12- سينا محرابي 28 ساله فوق ليسانس عمران شنبه 30 خرداد در خيابان آذربايجان بازداشت و به اوين منتقل شده
13- ايمان اسفندياري 18 ساله ديپلم جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
14- محمد جواد نوري 19 ساله دانشجوي عمران پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
15- مسعود افشار 24 ساله فوق ديپلم برق پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده
16- ناصر كوهي 30 ساله شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
17- دانيال اميري 21 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
18- نريمان سليماني فر 25 ساله ليسانس الكترونيك پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و به اوين منتقل شده
19- مجيد حامدي 23 ساله شغل آزاد جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
20- حسن صادقي 26 ساله شنبه 30 خرداد در شادمان بازداشت و به اوين منتقل شده
21- عليرضا سعيدلو 19 ساله شنبه 30 خرداد در ستارخان بازداشت و به اوين منتقل شده
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،دستگیری ،شکنجه و ادامۀ یازداشت آنها بخصوص کودکان را محکم می کند و خواستار آزادی فوری آنها است.و همچنین از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار ارسال هیئتی برای بررسی وضعیت دستگیر شدگان اخیر در زندانهای این رژیم است.
بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین دانشجوی زندانی مهسا نادری محکوم به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان شد.این حکم توسط محمد مقیسه ای معروف به (ناصریان ) به وی ابلاغ شد.
دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،روز سه شنبه 23 تیر ماه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برده شد. رئیس شعبۀ 28 فردی بنام محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 می باشد .
حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال زندان را به او ابلاغ کردند . در حالی است که او تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرده بود .
از طرفی دیگر وکیل دانشجوی زندانی با استدلهای حقوقی خود تمامی اتهامات را رد کردند. محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب ،هنگامی که دانشجوی زندانی برای ابلاغ حکم غیر انسانی در دادگاه حاضر شده بود با برخوردی وحشیانه و غیر انسانی شروع به تهدید او نمود و نهایتا حکم 1 سال زندان را به وی ابلاغ کرد.دانشجوی زندانی علیرغم ابلاغ حکم همچنان در بند مخوف 209 زندان اوین نگهداری می شود
اتهاماتی که به دانشجوی زندانی توسط سر بازجویان وزارت اطلاعات سعید شیخان و علوی نسبت داده شده است به قرار زیر می باشد: شرکت در مراسم خاوران،محاربه، تبلیغ علیه نظام است.
محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام که باعث جان باختن هزاران زندانی سیاسی شد شناسائی شده اند. علیرغم خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اند
لازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 153 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار داده اند.
همچنین اکثر خانم هایی که در اعتراضات اخیر دستگیر شده اند در بند 209 زندان اوین بسر می برند آنها تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه و صدور احکام سنگین و غیر انسانی توسط مقیسه ای را محکوم می کند و از دبیر کل وکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار اقدام فوری برای رسیدگی به وضعیت زنان زندانیان سیاسی که در شرایط غیر انسانی بسر می برند است.
محمد کامرانی، جوان ۱۸ ساله ای که در اعتراضات روز ۱۸ تیر سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود، روز ۲۵ تیر در اثر جراحات وارده، که معلوم نیست در جریان درگیری ها و یا در زندان ایجاد شده، از دنیا رفت.
طبق آمارهای رسمی در درگیری های بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیش از بیست نفر کشته اند. اما بعضی از معترضین تعداد کشته شدگان را چند برابر این تعداد می دانند.
یکی از اعضای خانواده آقای کامرانی به بی بی سی فارسی گفت که او در درگیری های روز پنجشنبه ۱۸ تیر در حوالی میدان ولیعصر تهران بازداشت شده است. البته به گفته این عضو خانواده آقای کامرانی، او در حرکات اعتراضی شرکت نداشته و صرفا در حال عبور از خیابان بوده است.
بنا بر گزارش های رسیده از ایران و اظهارات این عضو خانوده محمد کامرانی، او پس از دستگیری به همراه تعداد دیگری از بازداشت شدگان به بازداشتگاهی در کهریزک منتقل شده است.
بعد از چند روز فهرستی از سوی مسئولان زندان اوین از بازداشت شدگان منتقل شده از کهریزک به زندان اوین منتشر شد که نام محمد کامرانی هم در میان آنها وجود داشت.
با پیگیری های خانواده آقای کامرانی به آنها اطلاع دادند که روز چهارشنبه ۲۴ تیر، او از زندان آزاد خواهد شد و هنگامی که خانواده برای تحویل گرفتن او به زندان مراجعه کردند، به آنها گفته شد که به دلیل جراحاتی که به او وارد شده، به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.
این عضو خانواده آقای کامرانی که
خود در بیمارستان لقمان حاضر شده می گوید که در بیمارستان با پیکر نیمه جان
محمد کامرانی روبرو شده است. خانواده آقای کامرانی با اصرار و تحت حفاظت
ماموران، او را به بیمارستان مهر منتقل می کنند، اما بعد از چند ساعت و علی رغم
تلاش پزشکان بیمارستان مهر، محمد کامرانی
۱۸
ساله از دنیا می رود.
پیکر محمد کامرانی، صبح روز شنبه در بهشت زهرای تهران دفن شده است.
پیش از محمد کامرانی نام چند تن دیگر از کشته شدگان این وقایع از جمله ندا آقا سلطان، دانشجوی ۲۷ ساله، سهراب اعرابی، جوان ۱۹ ساله، و یعقوب بروایه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، در رسانه ها مطرح شده بود.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از تهران ، در اعتراضات روز گذشته در تهران تعدادی زیادی دستگیر و به بازداشتگاهها ی مختلف منتقل شدند.
روز گذشته 30 تیر ماه اعتراضاتی در نقاط مختلف تهران روی داد که عمده اعتراضات در میدان7 تیر و خیابانهای منتهی به آن بوده همچنین نقاط مرکزی تهران محل اعتراضات مردم بود.
در درگیریهای
قیام مردم تهران، در خیابانها تعدادی که با باتون مورد ضرب وشتم قرار گرفته
بودند زخمی شدند که در بین آنها تعدادی از دختران و زنان جوان دیده می شد.
نیروهای سرکوبگر همچنین تعدادی را دستگیر و به بازداشتگاههای کهریزک (اردوگاه)
مرگ،کلانتری 148 ،ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران منتقل
کردند. بنابه گفتۀ تعدادی از دستگیر شدگان که اخیرا آزادی شده اند ،احمدرضا
رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی همراه با تعدادی از افرادش در اردوگاه
مرگ کهریزک حاضر می شود و شخصا دستگیر شدگان را مورد شکنجه قرار میدهد.کهریزک
از مخوفترین شکنجه گاههای موجود می باشد و تا به حال تعداد در آنجا زیر شکنجه
جان باختند.
تعدادي از افراد كه ديروز بازداشت شده اند به كهريزك و كلانتري 148 انتقال داده
شده اند تعدادي از دستگير شده ها ديشب با خانواده هاي خود تماس گرفته اند و محل
نگهداري خود را گفته اند اما از محل نگهداري عده اي از دستگير شدگان هنوز خبري
نيست.
اسامی تعدادی از دستگیر شدگان اخیر جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و اطلاع عموم منتشر می گردد.
1- كاوه شيخي 23 ساله فوق ديپلم عمران پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و بعد از انتقال به كهريزك به بند 240 اوين منتقل شده.برای بار دوم دستگیر شد. روز جمعه 26 تیربه منزلشان یورش بردند و دستگیر شد.
2- سجاد عبدي 21 ساله دانشجوي كامپيوتر جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده
3- حميد تاك 26 ساله دانشجوي فوق ليسانس عمران پنجشنبه 18 تير در خيابان سينا بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
4-نازي كلانتري 27 ساله ليسانس حقوق پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
5- ابراهيم قنبري 54 ساله بازنشسته پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
6- سهيل قهرماني 24 ساله جمعه 26 تير بازداشت و زمان تماس با خانواده به كهريزك منتقل شده اما اكنون مكان نگهداري وي نامشخص
7- رضا گودرزي 28 ساله سه شنبه 30 تير در هفت تير بازداشت و به آگاهي 148 انقلاب منتقل شده
8- سيد مهدي مير كريمي 30 ساله كارمند شهرداري شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده
9- شهاب نظري 19 ساله ديپلم شنبه 30 خرداد در مقابل دانشگاه صنعتي شريف توسط نيروهاي گارد با ضربات باتوم مجروح و سپس بازداشت و به اوين منتقل شده خانواده وي از سلامتي او همچنان بي خبر هستند.
10- رحيم هاشم پور 28 ساله ليسانس نرم افزار سه شنبه 30 تير در كريم خان بدون دليل بازداشت و به كلانتري 148 منتقل شده
11- مسعود مرداني 27 ساله ديپلم نقشه كشي جمعه 26 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده
12- هادي يزداني 21 ساله دانشجوي مكانيك جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
13- امير جوادي 27 ساله فوق ديپلم عمران يكشنبه 24 خرداد در فاطمي بازداشت و به اوين منتقل شده
14- پويان محمدي 20 ساله ديپلم پنجشنبه 18 تير در كارگر بازداشت و به اوين منتقل شده
15- زهرا باقري 24 ساله پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
16- پيمان حسيني 27 ساله ديپلم شغل آزاد چهارشنبه 3 تير در فردوسي بازداشت و به كهريزك منتقل شده و سپس به اوين منتقل شده
17- علي نوذري 31 ساله ليسانس حسابداري و كارمند شنبه 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده
18- احمد علي سراجي 18 ساله جمعه 26 تير در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده
19- امين صابر 22 ساله ليسانس كشاورزي پنجشنبه 18 تير در امير آباد بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
20- امير حسني 25 ساله فوق ديپلم عمران پنجشنبه 18 تير در انقلاب بازداشت و به كلانتري 148 منتقل و سپس به اوين منتقل شده
21- بيژن جليلي 22 ساله سه شنبه 30 تير در هفت تير بازداشت و مكان نگهداري وي نامشخص
محسن جهانگير 29 ساله پنجشنبه 18 تير بازداشت و به اوين منتقل شده
22- بابك دستجردي 28 ساله شغل آزاد شنبه 30 خرداد هنگام سر دادن شعار الله اكبر در پشت بام ، نيروهاي لباس شخصي به منزل آنها يورش برده و او را بازداشت كرده اند.
نیروهای سرکوبگر گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج، لباس شخصیهای که بصورت گسترده در خیابانها مسقر شده بودند و یک حکومت نظامی اعلام نشده ای را برپا کرده بودند. بسوی مردم یورش می بردند و آنها را آماج باتونهای خود قرار میدادند. نیروهای سرکوبگر فوق تحت امر علی خامنه ای ولی فقیه رژیم هستند و به دستور مسقیم او عمل می کنند.علی خامنه ای روز 29 خرداد دستور سرکوب خونین مردم ایران را صادر کرد که تا به حال منجر به جان باختن و زخمی شدن و دستگیری هزاران نفر شده است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش وحشیانه به مردم و مورد ضرب وشتم قرار دادن و دستگیری تعداد زیادی از قیام کنندگان را محکوم می کند.
از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اقدامات فوری برای نجات جان و آزادی دستگیر شدگان است.
بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اردبیل ،بابک دادبخش در اعتراض به فشارهای و اذیت وآزارها ، جدا کردن از سایر زندانیان سیاسی و ادامه بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد.
در روزهای اخیر فشارها و اذیت وآزارها علیه زندانیان سیاسی در زندان اردبیل شدت یافته است. در اقدامی غیر انسانی زندانیان سیاسی را از هم تفکیک و آنها را به بندها مختلف منتقل کردند.
همچنین دستور انتقال آقای بابک دادبخش را به سلولهای انفرادی داده شده است.ملاقاتها و ارتباطات آنها را با خانواده هایشان محدود شده است و از این طریق سعی دارند که فشارها بر زندانیان و خانواده ها افزایش دهند.
از طرفی دیگر تا به حال بارها دادستان کل کشور با ارسال نامه هایی به دادستانی اردبیل،ئیس دادگستری و حسن زاده رئیس دادگاه انقلاب که در آن از آنها خواسته شده محکومیت وی شکسته و او را آزاد نمایند. حسن زاده رئیس دادگاه انقلاب اردبیل از رسیدگی مجددو آزادی او خوداری می کند و به آقای دادبخش می گویید :از نظر من شخصی نیستی که بشه آزادت کرد و باید حتما در زندان باقی بماند. حسن زاده نه تنها دستور آزادی او را صادر نمی کند بلکه دستور انتقال احتمالی وی به سلولهای انفرادی را صادر کرده است.
آقای دادبخش در اعتراض به شرایط فوق که راهی را بجزء اعتصاب غذا برای او باقی نگذاشته است تا نسبت به ظلمی که توسط این رژیم بر او رواداشته شده است را ابراز داردو جهانیان را آن آگاه سازد. از روز سه شنبه 30 تیر ماه در زندان اردبیل اقدام به اعتصاب غذا نمود.
از شیوه های شناخته شده بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی های دادگاه انقلاب است که تمامی راه ها و حقوق اولیه زندانی را سلب می کنند و آنها را در شرایطی قرار می دهند که به سوی اعتصاب غذا روی آورند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تحت فشارهای غیر انسانی قرار دادن زندانیان و سوق دادن آنها بسوی اعتصاب غذا را محکوم می کند و از سازمانهای حقوق بشری خواستار مداخله برای پایان دادن به اذیت وآزار و سلب حقوق اولیه زندانیان در ایران است.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
01 مرداد 1388 برابر با 23 ژولای 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر
بنابه گزارشات رسیده از نقاط مختلف شهر تهران ، مردم تهران بر فراز بام منازل ،در کوچه ها و خیابانهای فرعی مناطق مختلف اقدام به سر دادن بانگ الله اکبر و شعار مرگ بر دیکتاتور نمودند.
از ساعت 22:00 اعتراضات شبانه مردم تهران با سر دادن شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور بر بالای بام منازل ،کوچه ها و خیابانهای فرعی آغاز و تا ساعت 22:35 ادامه یافت.
امشب مردم تهران در مناطقی مانند صادقيه ، فرحزاد ،شهرك غرب ، اكباتان ، اقدسيه ،آزادي ، شريعتي، ويلا ، پونك ،تهران پارس و سایر مناطق بر پشت بام ها و كوچه ها و خيابان هاي فرعي شعار الله اكبر و مرگ بر ديكتاتور را سر دادند.
زماني كه مردم بر پشت بام ها و كوچه ها شعار اعتراضي خود را فرياد مي زدند مردمي كه از كوچه ها و خيابان ها عبور مي كردند نيز به وجد مي آمدند و با سر دادن شعار و بوق زدن با آنها همراهي مي كردند.
شدت اعتراضات در مناطقی مانند تهران پارس ،شهرك غرب ،پونك بيشتر از جاهای ديگر بود.
نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه پاسداران که در بسیج محلات و مساجد مستقر بودند بر بام منازل بودند و با دوربینهای دید در شب نا امیدانه مردم را نظاره می کردند و از این طریق سعی در ایجاد رعب و وحشت بودند . ولی وقتی مردم متوجه حضور آنها می شدند شعارهای مرگ بر دیکتاتور شدت بیشتری پیدا می کرد.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
01 مرداد 1388 برابر با 23ژولای 2009
خبرنامه امیرکبیر: پس از گذشت دو هفته از آزادی دانشجویان بازداشت شده ی دانشگاه نفت، بعد از ظهر روز گذشته (چهارشنبه) دو دانشجوی دیگر این دانشگاه به نام های سعید شجاعی زاده و خسرو موسی وند بازداشت شدند.
شجاعی زاده و موسی وند از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه نفت می باشند که توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل گشته اند.
اخبار رسیده حاکی از این است که تعدادی از نیروهای لباس شخصی، با مراجعه به خانه ی موسی وند و با در دست داشتن حکم قضایی، خانواده ی او را تهدید کرده بودند که در صورت عدم تحویل خسرو، پدرش را بازداشت خواهند کرد.
شایان ذکر است که دانشجویان دانشکده نفت اهواز در روزهای بعد از انتخابات با برگزاری تجمعات و تحصن هایی در دانشگاه اعتراض خود را به نتیجه ی انتخابات اعلام کردند که پس از آن در روزهای 6 و 11 تیر ماه هفت نفر از فعالین انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه توسط نیروهای سپاه بازداشت شدند که هم اکنون به قید ضمانت آزاد هستند.
روزنامه اعتماد: پنج تن از دراويش گنابادي بازداشت شدند.
عباس زارع حقيقي متصدي دفتر توليت مزار سلطاني بيدخت به همراه هاجر طاهري، علي و حميد پاياب و عزيز الله صفري پنج نفري هستند که به دستور دادستان گناباد بازداشت شدند.
اين افراد به دليل خاکسپاري يکي از دراويش در آرامگاه خصوصي دراويش گنابادي که به حکم دادستاني اجازه دفن در آن را نداشتند، دستگير شده اند.
ادوارنیوز : 11 دانشجوي دانشگاه همدان به كميته انضباطي احضار شده اند. احضار اين دانشجويان در حالي است كه 5 تن از ايشان در پي حوادث بعد از انتخابات توسط نيروهاي امنيتي بازداشت شده و متعاقب آزادي به كميته انضباطي احضار شده اند. اسامي احضار شدگان بدين شرح است:
سياوش حاتم، رضا جعفريان، پوريا شريفيان، حجت بختياري، مهدي مسافر، كيانوش رضاييفريد زندي علي رضايي مصطفي مهدي زاده وحيد اميري مهدي حكيمي
جعفر پویه
قتل و کشتار دستگیر شدگان و زندانیان سیاسی در زیر شکنجه هر روز قربانی جدیدی را تحویل مردم می دهد. بازجویان وزارت ددمنش اطلاعات و گماشتگان حلقه به گوش ولی فقیه در تشکلهای بی نام و نشان اطلاعاتی، برای وادار کردن دستگیرشدگان به اعترافاتی که سناریوی از قبل طراحی شده دارو دسته ولی فقیه را واقعی جلوه دهد، زندانیان را به شدت شکنجه می کنند تا جایی که منتهی به مرگ بعضی از آنها شده است. خبر تحویل جسد جوان دستگیر شده محمد کامرانی به خانواده او یکی از مواردی است که به خبرگزاریها راه یافته است.
بنابه گفته خانواده و بستگان این جانباخته راه آزادی، او در روز 18 تیر توسط شکارچیان وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی در حوالی میدان ولی عصر تهران ربوده شده و به بازداشتگاه کهریزک برده شده و پس از چند روز به همراه گروه دیگری از بازداشت شدگان به زندان اوین منتقل می شود. خانواده محمد کرمی پس از اطلاع از محل نگهداری او به زندان اوین مراجعه می کنند اما مامور زندان اوین به آنها می گوید که پیکر جوان شان به بیمارستان لقمان منتقل و بستری شده است. این خانواده وقتی با پیکر نیمه جان فرزندشان روبرو می شوند که در وضعیت بسیار بدی قرار داشته است. آنها تلاش می کنند تا با انتقال پیکر محمد به بیمارستان مهر او را از مرگ برهانند اما تلاشهای کادر پزشکی بی نتیجه می ماند و محمد کرمی به خیل شهدای خلق می پیوندد.
این تنها یکی از بیشمار قتل و جنایت بازجویان و گماشتگان ددمنش رژیم ولی فقیه در زیر شکنجه است؛ امری که در سالهای گذشته به کرات اتفاق افتاده است. گورستانهای سراسر کشور پیکرهای جوانان بسیاری را در دل خود دارند که به دلیل ایستادگی و استواری در برابر عمله استبداد و دفاع از شرف و حیثیت انسانی خود زیر شکنجه به قتل رسیده اند.
بنا به اخبار مختلف، رژیم ددمنش بیش از 4000 نفر را همزمان با قیام حق طلبانه مردم به اسارت گرفته و در بازداشتگاه های بی نام و نشان تحت شکنجه و بدرفتاری قرار داده است. این به جز تعداد پرشمار فعالان سیاسی و اجتماعی و روزنامه و وبلاگ نویسان، وکلای دادگستری و ... زندانی است.
رژیم آدمکش و
پابه گور ولی فقیه برای برون رفت از وضعیت موجود دست به هرکاری می زند تا خود
را از حلقه به شدت تنگ شده مردم بر گرد خویش برهاند. اما مردم آزادیخواه و حق
طلب عزم خود را جزم کرده اند تا برای همیشه بساط رژیم بی وجدانها و آدمکشها را
بروبند. شهدای این جنبش نشان حقانیت آن و استواری و حتی یک گام به عقب برنداشتن
در برابر استبداد توسط فعالان آن است. هر حیله و فریب رژیم دجالان برای انحراف
این جنبش حتا با اعترافات تلویزیونی که تحت شکنجه گرفته می شود هرگز کارساز
نخواهد بود و اندک خللی در عزم مردم برای رسیدن به آزادی به وجود نخواهد آورد.
با همبستگی خود و اراده ای خلل ناپذیر برای ادامه راه، همه روزنه های فرار را
بر رژیم شکنجه گران و آدمکشان ببندیم و حیله و طرح و پروژه های ننگین آنها برای
بدنام کردن جنبش را بی خاصیت کنیم.
وبلاگ دفاع از بی دفاع
محمد مصطفایی (وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر)
جمعه دوم مرداد 1388
سکینه محمدی مدت چهار سال است که در زندان مرکزی تبریز به سر می برد او سالها با همسرش اختلاف داشته و به دلایلی از جمله فقر مالی و عدم توجه همسر به خواسته هایش با مردی ارتباط برقرار کرده و پس از مدتی با بر ملا شدن موضوع محاکمه می گردد. در تاریخ 25/2/1385 در شعبه 101 دادگاه جزایی اسکو در استان آذربایجان شرقی طی دادنامه شماره 27/2/85 -114 نامبرده را به اتهام داشتن رابطه نامشروع با آقایان ناصر و سید علی به تحمل نود و نه ضربه شلاق تعزیری محکوم می نماید. حکم صادره، پس از قطعیت به اجرای احکام ارسال و مجازات مقرر در دادنامه، اجرا می شود.
در تاریخ 19/6/1385 در حالی که دادنامه صادره فوق الذکر اعتبار امر مختومه یافته بود، شعبه ششم دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی، مجددآ در حالیکه به پرونده قتل عمد مرحوم ابراهیم قادرزاده رسیدگی می نمود اتهام زنای محصنه را نیز منتسب به سکینه دانسته و بدون آنکه ادله اثبات دعوی پیرامون این اتهام بر مجرمیت وی طبق ماده 83 به بعد قانون مجازات اسلامی کفایت نماید.
با وجود انکار سکینه بر ارتکاب جرم زنای محصنه در آخرین جلسه دادرسی و دفاع خود مبنی بر اینکه تمام مطالب در جلسات قبلی بازپرسی را به دروغ عنوان نموده و خواسته است پای علی دیگر متهم پرونده به دادرسی کشیده شود.
گفته که با افراد زیادی زنا کرده است. دادگاه صرفآ با استناد به علم قاضی، بدون آنکه جهات آن مشخص باشد و دادنامه صادره مستند و مستدل باشد حکم به سنگسار سکینه محمدی صادر می نماید.
بر اساس اصول اولیه دادرسی و همچنین نظر اقلیت قضات در پرونده این محکوم به سنگسار:-خانم سکینه محمدی طبق دادنامه شماره27/2/85-114 در شعبه 101 جزائی اسکو به اتهام داشتن رابطه نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم گردیده است و تا هنگامی که حکم صادره نقض نشود نمی توان مجددآ خانم محمدی را تحت تعقیب قرار داد و به عبارت دیگر نمی توان یک نفر را به خاطر یک جرم یک بار تعقیب و در صورت اثبات مجددآ تحت تعقیب قرار داد و تعقیب متهم در این پرونده توجیه قانونی ندارد.
دو نفر از مستشاران این شعبه به نامهای آقایان کاظمی و حمدالهی عقیده به برائت موکل داشته و صراحتآ اعلام می دارند که:« در پرونده متهم نسبت به جرم زنای محصنه هیچ دلیل اثباتی شرعی و قانونی وجود ندارد و قرائن و شواهد موجود در پرونده هم طرق متعارف تحصیل علم نیستند.»
در مورد موضوع پرونده سکینه ابهام و شبهات بسیاری در پرونده وجود دارد مهمتر اینکه دو نفر از پنج قاضی دادگاه کیفری استان عقیده بر بی گناهی سکینه دارند. متاسفانه پس از اعتراض سکینه به دادنامه مخدوش صادره، این حکم در تاریخ 6/3/1386 توسط شعبه 39 دیوانعالی کشور در پرونده کلاسه 8/456-39 تحت شماره دادنامه 206/39 در سه خط تایید و قضات این شعبه اعلام می دارندکه:
« محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن، نظر به اینکه حصول علم قضات محترم از طرق متعارف بوده که در پرونده مندرج است و ایراد موثری از سوی تجدید نظر خواه به عمل نیامده که سبب نقض و گسیختگی رای تجدید نظر خواسته را فراهم آورد، دادنامه عینآ تایید و ابرام می شود.»
تاکنون دو بار درخواست عفو و بخشودگی سکینه به کمیسیون عفو و بخشودگی ارسال شده و اعضای کمیسیون درخواست سکینه را مردود اعلام نموده اند. در حال حاضر پرونده ایشان در اجرای احکام دادگستری تبریز بوده و هر لحظه امکان دارد حکم سنگسار به مرحله اجرا در آمده و جان وی از بدن با ضربات سنگ و به ناحق گرفته شود. اخیرا با پذیرش وکالت سکینه نامه ای خطاب به آقای شاهرودی نوشته و درخواست نمودم یکی از دو طریق ذیل در این پرونده اعمال گردد.
اول آنکه- طبق نظر اقلیت با بررسی مجدد پرونده حکم به برائت سکینه محمدی صادر گردد.
دوم آنکه- با پیشنهاد عفو، مجازات سنگسار سکینه به شلاق تبدیل گردد .
چرا که بر فرض اثبات جرایمی که مجازات آنها مرگ است مجرمین، بیمارانی هستند که نیاز به مداوا دارند و حذف آنان از صحنه روزگار ریشه های جرم را نمی خشکاند. و اعمال اینگونه مجازاتها نه تنها مرعوب کننده و پیش گیرنده از وقوع جرم نیست بلکه باعث گسترش خشونت در جامعه می گردد لذا اصلح آن است که لااقل مجازات این دست از مجرمین با راهکارهایی که قانونگذار پیش پای مسئولین گداره است به مجازاتهایی تبدیل شود که مجرم بتواند به جامعه بازگشته و جبران مافات نماید.
در حال حاضر پرونده سکینه محمدی در اجرای احکام تبریز بوده و امکان دارد به زودی سنگسار شود.
"در پائین شادمان تعداد زیادی نیروهای انتظامی در مقابل مردم بودند و درگیری هایی وجود داشت. در کوچه های اطراف هم تعدادی از نیروهای مختلف با لباس پلنگی، سبز و بعضاً شخصی استقرار داشتند.
من همانجا با مسعود آشنا شدم و یک ساعتی بود که با هم بودیم. از شادمان وارد مستعانیه شدیم و به طرف خیابان زنجان می رفتیم. پنج- شش نفر بودیم. مسعود در وسط خیابان راه می رفت و من کمی جلو تر و در کنار بودم. چند نفر از نیروها که با لباس سرتاسر سبز تیره در میانۀ کوچه با فاصلۀ حدوداً صد متر از ما ایستاده بودند. آنها اسلحه داشتند. یکی از آنها اسلحه را رو به زمین گرفت و شلیک کرد. مسعود فریاد زد مشقیه نترسید.
بلافاصله پس از این سخن بود که یکی از آن نیروها که قد کمی کوتاه داشت و کمی هم چاق بود زانوانش را خم کرد و با اسلحه اش که شاید کلاشینکف قنداق تا شو بود به سمت مسعود نشانه رفت و شلیک کرد.
مسعود به پشت به زمین افتاد. یکی دیگر از سربازان به سمت کسی که شلیک کرده بود رفت به پشت او زد و با اشاره به مسعود با حرکت دست گفت چکار کردی؟ و بعد همگی با عجله وارد کوچه ای که از مستعانیه به سمت پائین می رفت شدند. من به سرعت بالای سر مسعود رفتم و با کمک افرادی او را به سوی درمانگاه بردیم. عده ای از مردم فیلم می گرفتند. من بین راه شاید پس از کمتر از دو دقیقه دیدم چشمهای مسعود بالا رفت و بدنش سنگین شد. احساس کردم تمام کرد. درمانگاه نزدیک بود. وقتی رسیدیم و پزشک آمد دیگر مسعود زنده نبود."
علیرغم اظهارات مقامات قضایی و رئیس پلیس تهران مبنی بر آزادی اکثر بازداشت شدگان پس از انتخابات 22 خرداد، خانوادههای بسیاری از زندانیان پس از روزها و هفتهها سرگردانی بین دادگاه انقلاب و زندان اوین هیچگونه خبری از عزیزانشان ندارند. از سوی دیگر، طی روزهای گذشته گروهی از کسانی که با قرار کفالت یا وثیقه آزاد شده بودند مجددا بازداشت شدهاند.
به گزارش «روزآنلاین»، ماموران نظامی شبانه به منازل این افراد یورش برده و آنان را از رختخواب بیرون کشیده و با خود بردهاند. آنان در پاسخ به اعتراض خانوادهها فقط گفتهاند که این بازداشتها برای تکمیل پرونده صورت میگیرد.
سرگردانی خانوادهها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین
به گزارش خبرنگار روز، خانوادههای بازداشتشدگان اخیر که یا در تجمعات مسالمت آمیز مردمی و یا در یورش لباسشخصیها به منازلشان بازداشت شدهاند هر روز از ساعت ۷ الی ۱۱ شب در مقابل زندان اوین تجمع میکنند تا شاید خبری از عزیزانشان دریافت کنند. این خانوادهها بارها مورد هتاکی و توهین مسولان قرار میگیرند اما همچنان در مقابل زندان اوین مینشینند تا شاید عزیزانشان جزو آزادشدهها باشد و یا خبری هر چند کوتاه کسب کنند و نام فرزندانشان را در لیست زندان ببینند.
هر روز لیستی از بازداشتشدگان بر دیوار دادگاه انقلاب و لیستی دیگر بر دیوار زندان اوین چسبانده میشود و هر روز از صبح تا پایان ساعت اداری خانوادهها در مقابل دادگاه انقلاب تجمع میکنند و از مسولان این دادگاه خواستار روشن شدن وضعیت فرزندانشان میشوند.
بازداشتشدگانی که مفقود شدهاند
برخی از این خانوادهها خبر از تماس کوتاه تلفنی عزیزان دربندشان میدهند و میگویند برای روشن شدن وضعیت آنها هر روز به دادگاه انقلاب مراجعه میکنند. اما در این میان خانوادههای بسیاری هستند که هنوز هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزان خود ندارند و نام آنان نه در لیستهای زندان اوین و دادگاه انقلاب است و نه مسولان امر پاسخی به آنها میدهند. مادر یکی از زندانیان به «روز» میگوید: از 25 خرداد هیچ اطلاعی از وضعیت پسرم ندارم و هیچ کسی جواب نمیدهد و مسولیت نمیپذیرد. این مادر که به شدت نگران پسر 22 سالهاش است، گریه امانش نمیدهد و در میان گریه میگوید: پسر من میخواست رای خود را پس بگیرد اما من اکنون حتی نمیدانم او کجاست و کجا بردهاند و چه اتفاقی برای او افتاده است.
این مادر با گله از برخورد مسولان میافزاید:
تهدید میکنند که اگر سرو صدا کنید بازداشتتان میکنیم و این روزها بارها توهین کرده و با خشونت ما را راهی خانههایمان کردهاند، در حالیکه من فقط میخواهم از پسرم خبری بگیرم.
مادر این پسر مفقود شده با بیان اینکه از آقای موسوی می خواهیم پی گیر وضعیت فرزندان ما باشند از خبرنگار روز آدرس ستاد میرحسین موسوی را می خواهد و ما شماره تلفن ستاد پی گیری بازداشت شدگان را که از سوی موسوی و کروبی تشکیل شده در اختیار او قرار میدهیم.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی کمیته مشترکی برای پیگیری وضعیت بازداشتشدگان و مفقودشدگان تشکیل داده و از مردم خواستهاند که به این کمیته مراجعه کنند. این کمیته به گفته علیرضا بهشتی روز دوشنبه تشكیل جلسه داده و قرار شده در خصوص تشكیل یك بانك اطلاعاتی از بازداشتیها و كشتهشدگان بعد از انتخابات اقدام شود.
همچنین مرتضی الویری که مسول رایزنی این کمیته با مسولان قضا معرفی شده گفته است: مقرر شده تا در ملاقات با مقامات هرچه سریعتر وضعت بازداشتشدگان و مفقودشدگان روشن شود و خانوادههای آنها از نگرانی رهایی یابند. بر اساس گزارش سایت اعتماد ملی تا روز چهارشنبه هفته گذشته 130 نفر به این کمیته مراجعه کرده بودند که 46 نفر وابستگان مفقودینی بودهاند که کسی اطلاعی از آنان ندارد.
زندانیان زیر 18 سال
از سوی دیگر در حالی که ادعا میشود تمام بازداشتشدههای زیر 18 سال آزاد شدهاند، اما مشاهدات خبرنگاران روز خلاف آن را ثابت میکند. بر اساس این مشاهدات خانوادههایی که برای پیگیری به دادگاه انقلاب میآیند عنوان میکنند که دختران و پسران 17 یا 16 ساله آنها بازداشت هستند.
پدر یکی از بازداشتشدگان میگوید که از وضعیت دختر 17 سالهاش هیچ اطلاعی ندارد. او که از عدم پاسخگویی مسولان به شدت عصبانی است به روز میگوید:
دختر من به همراه دوستانش در بهارستان بوده که به اتفاق یکی از دوستانش بازداشت شده است.
وی میافزاید: چند تن از دوستان دخترم شاهد بازداشت او و دوستش بودهاند اما نام او نه در لیست زندان اوین است نه در لیستی که اینجا به دیوار چسباندهاند و کسی هم پاسخی نمیدهد.
این پدر که همچون سایر خانوادههای بازداشتشدگان از عنوان کردن و انتشار نام خود وحشت دارد و میترسد وضعیت دخترش بدتر شود میگوید: هفته گذشته پلیس تهران اعلام کرد که برای پیگیری فرزندانمان به پلیس امنیت نیروی انتظامی مراجعه کنیم.
ما نیز رفتیم مشخصات دخترم را گرفتند و شماره تلفنی داده و گفتند پیگیری میکنیم. اما بعد از آن نه به تلفن پاسخ میدهند و نه دیگر به آنجا راهمان میدهند.
معاون پلیس امنیت نیروی انتظامی 24 تیرماه خبر از آمادگی نیروی انتظامی برای دادن اطلاعات درباره سرنوشت افراد بازداشت شده در حوادث اخیر به خانواده های آنان داده و از خانواده ها خواسته بود که برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندان خود به پلیس امنیت نیروی انتظامی تهران بزرگ مراجعه کنند.
او همچنین درباره افرادی که اموال آنها توسط پرسنل ناجا تخریب شده است گفته بود که بازرسی ناجا با بررسی شکایات با متخلفان برخورد میکند. امری که هیچ وقت تحقق نیافت و با وجود اینکه فیلمها و عکسهای منتشر شده به خوبی نشان از تخریب خودروها و اموال مردم توسط پگان ضد شورش دارد، اما خانوادههایی که برای گرفتن خسارت به مراکز بیمه مراجعه کرده بودند با این جمله مواجه شدند که دستور داده شده به اغتشاشگران خسارت نپردازیم. اعتراض و پیگیری این خانوادهها تاکنون نتیجهای نداشته است.
انتقال 60 نفر به بند عمومی
روز دوشنبه در دادگاه انقلاب به خانوادهها اطلاع داده اند که 60 تن از بازداشتشدگان به بندهای عمومی منتقل شدهاند. این قضیه با اعتراض شدید خانوادهها مواجه شده است. آنان میگویند فرزندان ما هیچ جرمی مرتکب نشدهاند و نباید در کنار مجرمان حرفهای قرار بگیرند. این 60 نفر و همچنین بازداشتشدههای دو روز بعد از انتخابات با وجود اتمام بازجوییها همچنان در زندان به سر میبرند.
ضرب و شتم شدید بازداشتشدگان
نحوه برخورد با بازداشتشدگان نگرانی بزرگی را نه تنها در خانوادههای آنان بلکه در سطح افکار عمومی برانگیخته است. اکثر آزادشدگان عنوان کردهاند که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و با باتوم و شوک الکتریکی آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. برخی از این بازداشتشدگان هنگام آزادی آثار این برخوردها را در خود دارند. آنان مورد شکنجه قرار میگیرند تا اعتراف کنند از ستاد میرحسین موسوی و یا از خارج از کشور خط گرفتهاند تا اغتشاش ایجاد کنند. یکی از این آزاد شدگان به رادیو فردا گفته است: در بازداشتگاه شاپور داخل آفتاب داغ، روی آسفالت، جوانان زخمی راکه در حین تجمع بازداشت شده بودند با بدنهایی کاملا زخمی و خونین و برهنه روی آسفالت داغ خوابانده بودند. آنها به شدت کتک خورده بودند.
برای یک لیوان آب التماس میکردند. شیر آب در فاصله ده متری بازداشت شدگان بود. اما اجازه نمیدادند احدی قطرهای آب بنوشد. اجازه نمیدادند نیازهای اولیه اشان را برطرف کنند. به گفته وی آنهایی را که با بدن زخمی ناشی از سوختگی درد میکشیدند روی آسفالت داغ میخواباندند.
جوانکی قسم میخورد که بسیجیهای هممحل خودم مرا برداشتند و انداختند توی آتش. این بود که این نوجوان از آرنج تا مچ دستش پوست نداشت. این فرد را با آن وضعیت خوابانده بودند روی آسفالت داغ. کسانی میآمدند بین جمعیت و میگفتند که دستهایتان را پشت گردنتان بگیرید و به حالت کلاغ پر بایستید. شاید تحمل این شکل ایستادن برای یک ساعت سخت نبود، اما مجسم کنید کسی مجبور باشد هشت ساعت به این شکل و شمایل بایستد. ناگهان میدیدی یک نفر میآمد و با لگد میرفت توی صورت هر کسی که دلش میخواست و میلش میکشید، به میرحسین موسوی فحش میدادند و...
تجاوز به بازداشتشدگان
از سوی دیگر و در حالی که تاکنون اخبار کمتری از وضعیت بازداشتشدگان در شهرستانها منتشر شده، روزنامه «گاردین» نوشته در جریان تظاهرات شیراز چند جوانی که دستگیر شدهاند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
بر اساس این گزارش پزشک یکی از این جوانانی که مورد تجاوز قرار گرفته گفته است: فقط چهار دندانش سالم باقی مانده است و رکتوم او در اثر تجاوز پاره شده است و مجبور میشوند او را با کارت بیمه شخص دیگری به بیمارستان ببرند.
روزنامه «گاردین» به نقل از این جوان نوشته است «او را دوشنبه بعد از انتخابات وقتی که با چند جوان دیگر مانع حمله مامورین به معترضان میشد دستگیر میکنند. تمام آن روز او را در ماشین نگاه میدارند، بعد به یک سلول انفرادی میبرند و در آنجا او را از سقف آویزان کرده و مرتبا میزنند. بعد او را به اتاقی دیگر میفرستند که چند جوان همسال او در آنجا بودند. روز شنبه یا یکشنبه بعد بود که در این محل جدید به او تجاوز میکنند. سه مرد قوی هیکل وارد اتاق میشوند و دو نفر او راروی زمین میخوابانند و نفر سوم جلوی آنها و چهار بازداشتی دیگر به او تجاوز میکند. این کار در روزهای بعد هم ادامه پیدا میکند و بازجویی و فشار برای "اقرار" به اینکه از خارج دستور میگرفته نیز همراه آن ادامه پیدا میکند: درتمام طول هفته گذشته دیگر بازجویی هم نبود، فقط تجاوز و بعد سلول انفرادی...
تحویل پیکر کشتهشدگان
این اخبار در حالی منتشر میشود که طی روزهای گذشته پیکر چند تن از کشتهشدگان به خانوادههای آنان تحویل داده شده است.
خانوادههایی که سرگردان و درمانده از پیگیریهای بیجواب، پیکر عزیزانشان را در بهشت زهرا به خاک سپردهاند.
این مساله به شدت نگرانی خانوادههای بازداشتشدگان را در پی داشته است. آنان هم از کشته شدن فرزندانشان میترسند و هم از اینکه فرزندانشان مورد شکنجه قرار بگیرند و در مراجعه به دادگاه انقلاب این نگرانیها را بر زبان میآورند. اما فقط با برخوردهای تند مسولانی مواجه می شوند که مطابق قانون باید پاسخگو باشند و نیستند.
در حالیکه مقامات رسمی آمار بازداشتشدگان را 500 نفر ذکر میکنند گروههای مدافع حقوق بشر اعلام کردهاند که تعداد بازداشتشدگان بیش از 2000 نفر است.
در یک فرضیه، هنگامی که داده ها اشتباه باشد، بی شک نتیجه نادرست بدست خواهد آمد. زمانی که بنظر می آمد رژیم ایران به عنوان یک دموکراسی کامل اسلامی و قابل احترام جا افتاده است، بحران شدیدی کشور را لرزاند. بحرانی که طبیعی نیست ولی استثنایی است.
« اصلاح طلبان» در راًس خود رفسنجانی را دارند، که کوششی ندارد رژیمی را که به آن وابسته است سرنگون کند. برعکس اودر پی چاره ای است که بقای رژیم را با دگرگونی سیاسی، در راستای ادامه همان ایدئولوژی تضمین کند، و چهره بهتری از رژیمی نشان دهد، که در پی زیاده روی ها و سخنان موعظه وار احمدی نژاد اعتبار خود را از دست داده است. روابط بحرانی میان جامعه ایران و قدرت مذهبی بیشترخواهد شد، تا زمانی که از حد آن بگذرد و رژیم سرنگون گردد.
کاک حسن اميني حاکم شرع منطقه کردستان و از علماي صاحب نام سني مذهب کرد که براي شرکت در مراسم فارغ التحصيلي طلاب علوم ديني مدرسه دارلعلوم به زاهدان رفته بود پس از شرکت در مراسم و انجام سخنراني در هنگام سوار شدن به هواپيماي پرواز زاهدان به تهران دستگير شد.
کاک حسن اميني حاکم شرع منطقه کردستان و از علماي صاحب نام سني مذهب کرد که براي شرکت در مراسم فارغ التحصيلي طلاب علوم ديني مدرسه دارالعلوم به زاهدان رفته بود پس از شرکت در مراسم و انجام سخنراني در هنگام سوار شدن به هواپيماي پرواز زاهدان به تهران دستگير شد.
کاک حسن اميني در اين مراسم در سخنراني خود به تحليل اوضاع کشور پرداخت و با نقد رويه هاي جاري پس از انتخابات، به بازداشت هاي گسترده فعالان سياسي، اجتماعي و دانشجويان اعتراض کرد. لازم به ذکر است حوزه علميه دارالعلوم زاهدان هم اکنون يکي از بزرگترين مراکز ديني و علمي اهلسنت ايران است.
همه ساله تعداد زيادي عالم ديني و حافظ قرآن اعم از مرد و زن از اين حوزه فارغالتحصيل ميشود، که مراسم با شکوهي به مناسبت فارغالتحصيلي آنان به نام ختم صيحيح بخاري برگزار ميشود.
کتاب صحيح بخاري به اتفاق اهلسنت و جماعت صحيحترين کتابي است که بعد از کتابالله قرار دارد اين کتاب در قرن سوم هجري توسط امام محمدبن اسماعيل بخاري به رشته تحرير در آمد که مورد استقبال همه محدثين عالم اسلام قرار گرفت.
دعوت از علماي کشورهاي چون پاکستان ، هندوستان ، امارات ، سوريه ،عربستان ، افغانستان ، تاجيکستان آسياي ميانه نيز يکي ديگر از ويژگي هاي اين مراسم است.درمراسم ختم بخاري امسال ۱۰۵ فارغ التحصيل مرد ، ۴۴ حافظ کل قرآن مرد ، ۶۳ فارغ التحصيل زن و ۶ حافظ کل قرآن زن معرفي شدند.همايش ختم صحيح بخاري در حوزه علميه درالعلوم اهلسنت زاهدان سابقه ۱۸ ساله دارد.
صبح امروز مقابل دادستانی گناباد ، در پی حمله نیروهای لباس شخصی و گارد ویژه ضد شورش ، تعدادی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی دستگیر و به نقطه نامعلومی منتقل شدند .
براساس آخرین اخبار و گزارسهای دریافتی از خبرنگار سایت مجذوبان نور ؛ اسامی برخی دستگیرشدگان امروز به قرار زیر است :
1- علی کاشانی فر
2- محمد کاشانی فر
3- علیرضا عباسی
4- شکرالله حسینی
5- رحمت حسینی
6- حجت علی اکبری
7- بهروز مجاوری
8- عباس علی اصغری ( 90 ساله )
9- عبدالرضا کاشانی
10- آقای جعفری
11- زیبا هنرور
12- محمد مروی
13- مهدی طاهری
همچنین سحرگاه امروز آقایان رامین سلطانخواه ، ظفر مقیمی ، سعید کاشانی ، سعید شمسایی و آقای نواب مقابل زندان گناباد دستگیر که تاکنون از محل نگهداری و وضعیت جسمی آنها خبری دریافت نشده است .
براساس این گزارش خانم شکوه حقیقت و آقای محسن کاشانی که امروز در تجمع مقابل دادستانی گناباد به دست نیروهای لباس شخصی و گارد ضد شورش مضروب شدند در بیمارستان بستری و حال جسمی آنها و.خیم است .
منبع خبر : مجذوبان نور
2 تیر : مهاجمین ناشناس در نیمه های شب به مغازه فیلتر فروشی آقای پیمان شادمان، شهروند بهایی ساكن سمنان هجوم آوردند و با سنگ و آجر شیشه های مغازه را شكستند در همین شب مهاجمین به مغازه عینك فروشی اكبر پورحسینی شهروند بهایی دیگر سمنانی هجوم آوردند كه با پرتاب مواد آتش زا سعی در آتش زدن محل مزبور داشتند.
- حكم خانم فیروزه یگان (اسدی) شهروند بهایی ساكن قائمشهر كه سال پیش مدتی در حبس بود اعلام شد بنابر این حكم ، وی به یك سال زندان محكوم شد.
3 تیر : دو شهروند بهایی ساكن بهشهر مازندران به نامهای ضیاءالله الله وردی و همسرش سونیا تبیانیان كه در سال گذشته 50 روز در بازداشت بوده اند پس از دو جلسه دادگاه در اردیبهشت و خرداد به اتهام اقدام علیه امنیت نظام به ترتیب به 2 و 1 سال زندان محكوم شدند.
- به بهاییان ساری دستور داده شد مبلغ 300 هزار تومان به عنوان جریمه تغییر كاربری گورستان بهایی این شهر یعنی دفن مردگان بپردازند، نكته قابل توجه آنستكه این زمین توسط خود حكومت سالها پیش برای دفن مردگان بهایی به ایشان داده شده بود.
6 تیر : در طی روزهای گذشته لیستی از اسامی كسبه بهایی سمنان بر تابلو اعلانات ادارات دولتی و خصوصی این شهر نصب شد.
7 تیر : آقای مشفق سمندری شهروند بهایی ساكن بابل پس از 2 ماه ونیم بازداشت با وثیقه 50 میلیون تومان آزاد شد.
9 تیر : خانم منیژه منزویان ( نصرالهی) شهروند بهایی ساكن سمنان پس از 15 روز بازداشت با وثیقه 100 میلیون تومانی موقتا آزاد شد.
- دادگاه آقای سیامك ایقانیان شهروند بهایی اهل سمنان كه دو ماه پیش مدتی بازداشت بوده در این روز تشكیل شد كه اعلام حكم به آینده موكول شد.
- نیمه های شب مغازه فیلتر فروشی پیمان شادمان در سمنان بار دیگر مورد هجوم اشخاصی ناشناس قرار گرفت كه موجب آتش سوزی مغازه مذكور شد .
11 تیر : سه نفر از شهروندان زندانی بهایی در سمنان به نامهای عباس نورانی ، عادل فنائیان و طاهر اسكندریان پس از گذراندن دوران محكویت 6 ماهه از زندان آزاد شدند.
- اوراقی حاوی نظرات مراجع تقلید در ممنوعیت ارتباط با بهاییان در مرودشت شیراز پخش گردید .
15 تیر : ملاقات خانواده گروه موسوم به " یاران " یا مسئولان سابق اداری جامعه بهایی ایران كه بیش از یك سال است بدون محاكمه در بند 209 اوین در بازداشت می باشند بدلیل تعطیل عمومی لغو گردید.
- در طی روزهای اخیر ایمیلها و نامه های تهدید آمیزی برای بهاییان در شهرهای مختلف ارسال می شود كه یك نمونه آن كه برای خانواده ای در كرج ارسال شده بدین شرح می باشد : ”اخطاریه: .. لعنت بر منافق وطن فروش لعنت بر فرقه ى بهائیت. این اغتشاشات که به پا شده خیلى موجبات خوشحالى شما فراهم شده خودتان را خوب نشان دادید و میدهید که چه خائنان پستى هستید فکر نکنید میتوانید از این ماجرا خالى در بروید اگر احیاناً این ماجرا ادامه پیدا کنید بدانید خانه اتان به آتش کشیده میشود. بدانید تمام گروهها و دسته هاى شما تحت کنترول است. دست از جاسوس بازى و خرابکارى و تخریب جامعه بردارید بى خودى خوشحال نشوید پوست از سرتان میکنیم.“
17 تیر : سهراب لقایی شهروند بهایی ساكن قائمشهر توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شد. قابل ذكر است منزل نامبرده در دی ماه سال گذشته مورد تفتیش ماموران قرار گرفته بود.
- در این روز خانم سیمین گرجی شهروند بهایی ساكن قائمشهر به اداره اطلاعات احضار شد.
18 تیر : نیروهای وزارت اطلاعات به منزل چهار نفر از شهروندان بهایی بوشهر هجوم آوردند و پس از بازرسی و ضبط بعضی از اموال، دو نفر از بهاییان این شهر به نامهای اسد جابری و فرزندش عماد جابری را نیز بازداشت كردند .
20 تیر : دو نفر لباس شخصی ساعت 5/10 شب به مطب دكتر ایرج میدانی پزشك 68 ساله بهایی ساكن بندرعباس می روند و پس از مضروب كردن وی با چاقو از مطب خارج می شوند قابل ذكر است كه در چندین نماز جمعه قبل، ذكری از فعالیت بهاییان در بندرعباس شده و شاهد آن را دكتر بهایی شهر معرفی میكنند.
- دادگاه گروه " یاران " كه قرار بود پس از یك سال و دو ماه بازداشت در این روز تشكیل شود بدون ارائه دلیل تا اطلاع بعدی لغو شد .
- خانم فریده جابری خواهر اسد جابری كه دو روز پیش در بوشهر بازداشت شده بود به اداره اطلاعات شهر مزبور احضار و متعاقبا بازداشت می شود.
21 تیر : خانم عالیه جابری شهروند بهایی ساكن بوشهر به اداره اطلاعات احضار و پس از بازجویی طولانی هنگام شب آزاد گردید این بازجوییها به همین شكل در روزهای 22 و 23 تیر ماه نیز ادامه یافت .
23 تیر : خانمها رها ثابت و هاله دو جوان بهایی ساكن شیراز كه دوران محكومیت 3 ساله خود را در زندان این شهر می گذرانند به مدت یك هفته مرخصی آمدند .
27تیر : در نیمه های شب ، تعمیر گاه اتومبیل آقای " شیر دل پیراسته " شهروند بهایی ساكن سمنان توسط اشخاصی ناشناس آتش كشیده می شود .
30تیر :دادگاه آقای بهنام متعارفی یكی از شهروندان بهایی سمنان كه چندماه پیش مدتی در بازداشت بود ، در این روز تشكیل شد .اتهامات نامبرده " عضویت در تشكیلات بهایی " و " تبلیغ علیه نظام " بوده است .
- گزارش شده است که اداره گذرنامه در کرج (استان تهران) از متقاضیان بهائى خواسته است فرم ویژه اى را پر کنند. در بالاى این فرم نوشته شده است ”بیوگرافى فرقه ضاله بهائیت“ و در آن اطلاعات شخصى متقاضى شامل نام، شغل، میزان تحصیلات، نشانى و شماره تلفن وى پرسیده شده است. در این فرم بخش دیگرى نیز به اطلاعات مربوط به بستگان درجه ۱ و ۲ متقاضیان اختصاص داده شده که حاوى همان پرسش ها در مورد نام، شغل، شماره شناسنامه، تاریخ تولد و نشانى این افراد می باشد .
- آقای بدیع الله ابوالفضلی زندانی بهایی ساكن تنكابن پس از گذراندن دوران محكومیت شش ماهه از زندان آزاد شد . اتهامات نامبرده عضویت فعال در جامعه بهایی ، تبلیغ بهاییت و اقدام علیه جمهوری اسلامی بوده است .
کمیته بهاییان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
خبرنامه امیرکبیر: محسن روح الامینی، دانشجوی رشته کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران، در زندان اوین به شهادت رسید. وی در تظاهرات روز 18 تیر پس از بازداشت به زندان اوین منتقل شده بود که در آنجا به دست ماموران کشته شده است.
مراسم ختم شهید محسن روح الامینی روز یکشنبه هفته جاری در مسجد بلال تهران برگزار خواهد شد.
محسن روحالامینی پس از آنکه سرش با ضربه باتوم می شکند، علائم عفونت مننژیت در وی دیده میشود. اما با وجود آنکه وی پس از دستگیری در بیمارستان شهدای تجریش بستری میشود، از رسیدگی جدی به عفونت زخم وی جلوگیری میشود تا آنکه وی از دنیا میرود. پیکر وی برای چندین روز در سردخانهای در کهریزک، که گفته میشود اجساد دیگری نیز در آنجا نگهداری میشود، نگهداری میشده است
آیت الشیطان یزدی، محمد به کمرت بزنه، ما هی حیا میکنیم، که فسادهای اخلاقی تو و خونوادت رو نگیم اما مجبورمون میکنی که عنوان کنیم.
تو دفتر بازرسی ویژه تو فردی بود به نام مشهدی که مستقیم برای تو کار میکرد و فرد شناخته شدهای هم هست الان هم در قوه قضایه حضور داره، پرونده فردی به نام آقای رنجبر که یکی از کارخانه داران قم بود برای رسیدگی به تخلفات دادگاه به دستش رسید, پیگیر کننده پرونده همسر آقای رنجبر بود، که در برجهای سامان سکونت داشت, خانمی فوق العاده زیبا با دو فرزند، چند بار که به دفتر جناب عالی با هماهنگی مشهدی مراجعه کرد شما به ایشان گفتین این مرد لایق تو نیست، که نوار مکالمات شما هنوز در وزارت اطلاعات موجود هست، اگر کسی در اون وزارت شرف داشته باشه این نوارها رو افشا میکنه، و بالاخره زندانی رو مجبور به طلاق از همسرشون کردین که به صیغه شما در بیاد..روزهای پنج شنبه بعد از ظهر پس از اقامه نمازتان در یکی از مساجد شمیران به اتفاق راننده به منزل این خانوم تشریف میبردین و شوهر بی نوا نیز در زندان دچار جنون شد، اون وقت شما دم از ولایت خدا میزنید؟
آیا میدانید رنجبر حالا در یکی از بیمارستنهای روانی تهران بستری هست، شما پس از یکی دو سال رابطه با همسر ایشون بعد از این که فهمیدین وزارت پیگیر ماجرا هست با قول، دادن بخشی از سهام کارخانه لاستیک سازی دنا ایشون رو رها کردین ولی نه از سهم دنا خبری شد نه از وعده شما، که بعد هم تهدیدش کردین و پسرتون حمید یزدی رو به سراغ خانوم فرستادین.
اگر بخواهیم تمام کثافت کاریهایی شما رو بنویسم، هزاران تن پرونده در جاهای مختلف از قوه قضایه، وزارت اطلاعات، حفاظت فلان و… از شما و فرزندتان موجود است که متاسفانه به خاطر این پرونده ها، دولت کودتا از شما در حال سؤاستفاده هست، مرد باش و اون لباس رو در بیار و بیا در حضور مردم اعلام کن که اشتباه کردی، یا اینکه منتظر بمان تا مردم ایران امثال تو رو محاکمه و به سزای عمل ننگینتون برسونند، تف به تو و وجدان کثیفت
پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 امروز صورت بگيرد،در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد
جهان نیوز: پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 امروز صورت بگيرد، در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد. به گزارش خبرنگار ايلنا، پرواز اروميه به تهران كه قرار بود ساعت 12:45 دقيقه امروز صورت بگيرد، با 45 دقيقه تاخير در فرودگاه تهران دچار اشكال فني و از باند فرود اين پرواز خارج شد كه نگرانيهاي زيادي را براي مسافران به همراه داشته است.
بنا به گفته يكي از مسافران كه در اين پرواز حضور داشت، گفت:
«پرواز هواپيماي ايرباس 272 از اروميه به تهران در زمان فرود بنا به گفته خلبان دچار اشكال فني شد.»
وي افزود: «قبل از نشستن هواپيما در بند مخصوص خود، هواپيما از باند خارج و به سختي توسط خلبان هواپيما كنترل گرديد.» اين مسافر كه خواست نامش فاش نشود، اظهار داشت: «اكنون يدككشهاي فرودگاه جهت جابجايي اين هواپيما در تلاش هستند.
این عکس پیش از خاکسپاری سهراب اعرابی وهنگام شستشوی او گرفته شده است. دست راست او شکسته است و سینه اش شکافته! شکستگی دست یعنی که بعد از دستگیری شکنجه شده و شکافتگی سینه یعنی این که به یک بیمارستانی منتقل شده است. و یا با دوختن سینه او خواسته اند اینطور وانمود کنند که در بیمارستان فوت کرده است.
جعفر ابراهیمی از فعالان صنفی معلمان که پیش از انتخابات دستگیر و پس از سپری کردن حدود یک ماه بازداشت در بند امنیتی، 27 تیرماه به بند عمومی زندان منتقل شده بود، مجدداً روز گذشته به بند امنیتی انتقال داده شد.
جعفر ابراهیمی ازندریانی، از فعالان سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، دبیر آموزش و پرورش شهریار و فعال کانون صنفی معلمان در تهران در رابطه با فعالیتهای صنفی خود مورخ 20 خردادماه سال جاری در منزل شخصی خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
نامبرده بنا به دلایل نامعلومی روزگذشته از بند عمومی زندان اوین به بند امنیتی 209 وزارت اطلاعات منتقل شد.
این فعال صنفی کماکان فاقد وکیل مدافع بوده و اتهامات وارده بر ایشان مشخص نیست، لازم به یادآوری است نامبرده پیش از بازداشت از ییماری شدید گوارشی در رنج بوده است.
با سلام
«حال كه اين نامه را ارسال ميكنم از اوين زنگ زدند و گفتند بيا جنازهی پسر وجگر گوشهات را از پزشكي قانوني تحويل بگير.
لازم است بگويم پسرم در تاريخ 18 تیر ماه در محدودهی امیرآباد توسط لباس شخصيها مصدوم و در بيمارستان بستري بود اما پس از بهبودي به زندان اوين برده شد و حالا جنازهی پسر 24 سالهام را تحويلم میدهند.
پسرم بنام اميرجوادي لنگرودي پسري بود به دور از جريانات سياسي و فقط عاشق وطن بود همين و بس پسري مودب و سر به زير كه به تازهگي مادرش را از دست داده بود و عزادار مادرش بود.
حال من تنها بايد براياش عزا بگيرم و مادري نيست تا برايش گريه كند.»
مهندس علي جوادي لنگرودي
يكي از وكلاي شادي صدر، از احتمال حبس او در سلول انفرادي بند 209 اوين خبر داد. به گفته محمد مصطفايي اينكه موكلش از سه شنبه پيش تا كنون هيچ تماسي نگرفته مي تواند نشان از آن داشته باشد كه او را در سلول انفرادي حبس كرده و مكررا مورد بازجويي قرار مي دهند.
محمد مصطفايي، وكيل شادي صدر، وكيل و فعال بازداشت شده حقوق زنان به خبرنگار ميدان زنان گفت: "صبح امروز براي پيگيري پرونده موكلم به شعبه دوم بازپرسي امنيت دادگاه انقلاب مراجعه كردم. بازپرس پرونده به من گفت كه در حال حاضر منتظر گزارش وزارت اطلاعات است و پس از دريافت آن درباره زمان آزادي خانم صدر تصميم خواهند گرفت."
او درباره اتهام موكلش توضيح داد: "هيچ جواب قانع كننده اي درباره اتهام خانم صدر از بازپرس نگرفتم. در حالي كه طبق روال قانوني اتهام موكلم بايد در همان روزهاي اول به من ابلاغ مي شد، هنوز هيچ اطلاعي درباره اتهام او ندارم."
مصطفايي از بي خبري پنج روزه از شادي صدر ابراز نگراني كرد و افزود: "بازپرس پرونده درباره علت اينكه خانم صدر پنج روز است با خانواده خود تماس نگرفته توضيحي نداد و گفت كه موضوع تماس به مسوولان زندان بستگي دارد و كارشناس (بازجو) پرونده متهم در اين باره تصميم مي گيرد. اما از آنجا كه افرادي كه در بند عمومي در حبس هستند يا در سلول انفرادي همراه چند نفر ديگر نگه داشته مي شوند، معمولا اجازه دارند با خانواده خود تماس بگيرند، احتمال اينكه خانم صدر در روزهاي اخير به سلول انفرادي منتقل شده باشد وجود دارد."
شادي صدر از بيست و ششم تير ماه در زندان اوين در بازداشت به سر مي برد و از سه شنبه گذشته تا كنون هيچ تماسي با خانواده خود نگرفته است. اين مسئله باعث نگراني خانواده او، به ويژه دختر كوچكش، دريا شده است.
عماد بهاور عضو دفتر سیاسی و رییس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران پس از گذشت
44 روز همچنان در بازداشت به سر می برد .
این کارشناس ارشد علوم سیاسی و عضو هسته مرکزی پویش حمایت از خاتمی و موسوی ( موج سوم ) و شورای سیاست گذاری ستاد ملی جوانان حامی خاتمی موسوم به ستاد 88 قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در ششم خرداد به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق عضویت در نهضت آزادی ایران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و سرانجام با واکنش بسیاری از شخصیتها و گروه ها پس از 96 ساعت آزاد شد .
پیش از این نیز عماد بهاور در تاریخ 16 اسفند ماه 1387 ممنوع الخروج شده بود .
این در حالی است که بر اساس اصل سی هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است ، اجبار شخص به شهادت ، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود .
عماد بهاور ، محمد باقر علوی و محمد توسلی رییس دفتر سیاسی و عضو شواری مرکزی نهضت آزادی ایران سه عضو واحد استانی تهران نهضت آزادی ایران هستند که همچنان در بازداشت به سر می برند دیگر اعضای این واحد احمد افجه ای ،علی مهرداد ، روح الله شفیعی ، مجتبی خندان ، سعید زراعت کار ، محمد رضا احمدی نیا ، محسن حکیمی آزاد شده اند .
منبع : وبلاگ با مردم
به گزارش «اعتماد»، امیر جوادیفر دانشجوی رشتهی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین بود. از خانوادهی این دانشجو خواسته شده، روز یکشنبه صبح برای تحویل پیکر او مراجعه کنند. جوادیفر در روز ۱۸ تیر دستگیر شده و از ناحیهی بینی و دست آسیب دیده بود اما این دلیل مرگ وی نبوده است
بنابه گزارشات رسیده مردم تهران برای گرامیداشت یکی از شهدای قیام مردم ایران به صورت دسته های چند نفره از خیابانهای مختلف به سوی صدا و سیما در حال حرکت هستند.
از ساعت 15:00 دسته های چند نفره از مردم تهران برای شرکت در مراسم گرامیداشت جان باخته آزادی محسن روح الامینی که در مسجد بلال قرار است برگزار شود در حرکت هستند. در حال حاضر تعداد زیادی از مردم و بخصوص جوانان دختر و پسر بصورت گروههای چند نفره از نقاط مختلف تهران به سوی مسجد بلال که در محوطۀ صدا و سیما است درحال حرکت هستند.
همچنین از ونک گروهای متعددی از مردم در حال حرکت بسوی آن نقطه هستند.
قرار بود که در مسجد بلال صدا وسیما مراسم گرامیداشت جانباخته راه آزادی مردم ایران راس ساعت 16:00 برگزار شود .
نیروهای سرکوبگر گارد ویژه در میدان و نک و جلوی دانشگاه خواجه نصیر مستقر شده اند. و همچنین نیروهای سپاه پاسداران و بسیج و لباس شخصیها در نقاط مختلف مسقر شده اند و بر تعداد آنها افزوده می شود.
همچنین نیروهای خبر چین وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی در بین گروههای از مردم نفوذ کرده اند که البته با هوشیاری مردم این افراد شناسائی می شوند و به همدیگر نشان داده می شوند.
و در مواردی آنها را هو می کنند که مجبور به فرار از جمعیت می شوند.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
4 مرداد 1388 برابر با 26 ژولای 2009
سایت میدان زنان: يكي از وكلاي شادي صدر، از احتمال حبس او در سلول انفرادي بند 209 اوين خبر داد. به گفته محمد مصطفايي اينكه موكلش از سه شنبه پيش تا كنون هيچ تماسي نگرفته مي تواند نشان از آن داشته باشد كه او را در سلول انفرادي حبس كرده و مكررا مورد بازجويي قرار مي دهند.
محمد مصطفايي، وكيل شادي صدر، وكيل و فعال بازداشت شده حقوق زنان به خبرنگار ميدان زنان گفت: "صبح امروز براي پيگيري پرونده موكلم به شعبه دوم بازپرسي امنيت دادگاه انقلاب مراجعه كردم. بازپرس پرونده به من گفت كه در حال حاضر منتظر گزارش وزارت اطلاعات است و پس از دريافت آن درباره زمان آزادي خانم صدر تصميم خواهند گرفت."
او درباره اتهام موكلش توضيح داد: "هيچ جواب قانع كننده اي درباره اتهام خانم صدر از بازپرس نگرفتم. در حالي كه طبق روال قانوني اتهام موكلم بايد در همان روزهاي اول به من ابلاغ مي شد، هنوز هيچ اطلاعي درباره اتهام او ندارم."
مصطفايي از بي خبري پنج روزه از شادي صدر ابراز نگراني كرد و افزود: "بازپرس پرونده درباره علت اينكه خانم صدر پنج روز است با خانواده خود تماس نگرفته توضيحي نداد و گفت كه موضوع تماس به مسوولان زندان بستگي دارد و كارشناس (بازجو) پرونده متهم در اين باره تصميم مي گيرد. اما از آنجا كه افرادي كه در بند عمومي در حبس هستند يا در سلول انفرادي همراه چند نفر ديگر نگه داشته مي شوند، معمولا اجازه دارند با خانواده خود تماس بگيرند، احتمال اينكه خانم صدر در روزهاي اخير به سلول انفرادي منتقل شده باشد وجود دارد."
شادي صدر از بيست و ششم تير ماه در زندان اوين در بازداشت به سر مي برد و از سه شنبه گذشته تا كنون هيچ تماسي با خانواده خود نگرفته است. اين مسئله باعث نگراني خانواده او، به ويژه دختر كوچكش، دريا شده است.
1- حجت الاسلام ذوالنور، فرمانده لباس شخصی ها
2- حجت الاسلام طائب، فرمانده شکنجه و اعتراف گیری
حجة الاسلام مجتبی ذوالنور است که تا چندی پیش فرمانده تیپ مستقل امام صادق(ع) قم (بسیج طلاب و روحانیون سراسر کشور) بود، اخیراً به ریاست ستاد حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه منصوب شده است.
در سال های نخست دولت خاتمی، وی یکی از رهبران اصلی پشت پرده تجمعات و اعتراضات حوزوی علیه دوم خردادی ها بود. در واقع فرماندهی عملیاتی این اعتراضات را را بر عهده داشت و به خوبی هم از عهده این کار برآمد.
یکی از افتخارات جناب ذوالنور، مهارت وی در فنون رزمی بود! وی افتخار می کرد که در برابر توهین کنندگان به روحانیت، با بهره گیری از این فن، آنها را زمین گیر می کند!! در همین راستا بود که در زمان فرماندهی وی، باشگاه مجهزی برای آموزش فنون رزمی به طلاب و روحانیون حوزه تأسیس شد!
به یاد دارم در جلسه توجیهی طلاب برای سازماندهی اعتراضات حوزوی علیه کنفرانش برلین در اردیبهشت 79، وی با مرتد خواندن حسن یوسفی اشکوری، نام او را مشابه عبارت ترکی « اشّک بَری» - یعنی همانند الاغ- دانست و یوسفی اشکوری را نیز به این حیوان محترم تشبیه کرد! در جریان حمله و تصرف حسینیه و دفتر آقای منتظری نیز وی در سایه پشتیبانی آقایان یزدی (شیخ محمد) و مقتدایی (رییس وقت قوه قضائیه و دادستان وقت کل کشور) که اکنون اولی رییس جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه و دومی مدیر حوزه علمیه قم شده اند، فرماندهی پشت پرده این جریان را به عهده داشت.
اکنون پس از گذشت 8 سال از آن روزها، ذوالنور پس از بسیج گسترده حوزه به نفع احمدی نژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری، قم را به قصد تهران ترک کرده و ارتقای رتبه یافته است.
او چند روز پیش از احمدی نژاد خواست که بقیه بازمانده های دولت های قبلی را اخراج کند!
اطلاعات موازی رسما جایگزین وزارت اطلاعات می شود
سایت میزان نیوز: از مجموع اخبار تائید نشده ای که این روزها مطرح است شنیده می شود
- در پی مجادله میان محسنی اژه ای و حسینیان با مسوولان سازمان اطلاعات موازی و عزل محسنی اژه ای کلیه مسوولیتهای امنیتی در اختیار آقایان احمد سالک نماینده سابق رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه و حسین طائب فرمانده سابق حفاظت اطلاعات سپاه قرار خواهد گرفت سایت میزان نیوز: از مجموع اخبار تائید نشده ای که این روزها مطرح است شنیده می شود
حجه السلام احمد سالک نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- نماینده ولی فقیه در سازمان حفاظت و اطلاعات سپاه - دبیر هیات عالی گزینش کشور و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران است که شنیده می شود به اتفاق حجه السلام حسین طائب مسوولیت اصلی سازمان اطلاعات موازی را بر عهده دارند.
- حجه السلام علوی قائم مقام وزرت اطلاعات در پی عزل محسنی اژه ای از وزارت از پذیرش سرپرستی وزارت اطلاعات خودداری کرد و آقای طاهری معاون خارجه وزارت اطلاعات این مسوولیت را بر عهده گرفته است.
- شنیده شده که در روزهای قبل از برکناری وزیر اطلاعات، دو معاون وزیر و چندین کارشناس تا حد مدیرکل نیز در این وزارتخانه از سمتهای خود برکنار و مجبور به بازنشستگی شدهاند.
بر اساس گزارش فوق تعداد کارمندان ردهبالای وزارت اطلاعات که پس از انتخابات برکنار و یا مجبور به بازنشستگی شدهاند، بالغ بر ۲۰ نفر است که دو تن از آنها در ردهی معاون وزیر و بقیه در سطح مدیرکلی و سطوح پایینتر بودهاند.
این گزارش حاکی است علت اصلی تغییر و تحولات اخیر در این وزارتخانه، گزارش تیم ویژهی وزارت اطلاعات در خصوص پرونده انقلاب مخملی است. تهیهکنندگان این گزارش با مطالعهی تمام پروندهها و بازجویی مجدد از تعدادی از بازداشت شدگان اخیر، نتیجه گرفتهاند که اتهام تلاش برای انقلاب مخملی واقعیت ندارد.
نویسندگان این گزارش که دو نسخه از آن برای رهبری و رئیس دولت هم ارسال شده، نتیجه گرفتهاند که مجموعه اتفاقات پس از انتخابات نه تنها هیچ ارتباطی با خارج از کشور ندارد، بلکه هیچ تدارکی از قبل برای آن وجود نداشته و قابل پیشبینی هم نبوده است.
- اولین واکنش احمدینژاد به تهیهی این گزارش در وزارت اطلاعات، این بوده که سراسیمه به وزارت اطلاعات رفته و بدون اینکه با وزیر و معاونانش جلسه بگذارد، در جلسهای عمومی با کارکنان ستاد این وزارتخانه گفته است: من از سپاه کاملا راضی هستم، از وزارت هم اصلا راضی نیستم. وی همچنین گفته است: توطئهی دشمنان برای براندازی نرم باید افشا شود و انتظار دارم وزارت اطلاعات در این زمینه فعالتر باشد. احمدینژاد همچنین چند روز بعد در جلسهای شخصا خواستار برکناری دو معاون وزیر اطلاعات و بررسی نقش دیگر دستاندرکاران تهیهی گزارش مذکور شده است.
- نام و سمت دو معاون وزیر برکنار شده، بدین ترتیب است: حبیب الله، معاون فرهنگی وزارت اطلاعات و خزاعی، معاون ضد جاسوسی وزارت. دلیل کنار رفتن این دو از سمتهای خود، مداخلات اطلاعات سپاه در امور وزارت اطلاعات و همچنین به استخدام گرفتن غیرقانونی برخی نیروهای سازمان اطلاعات استان تهران در یک تشکیلات جدید موازی موسوم به «اطلاعات تهران» عنوان شده است.
- پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات با ارسال نامهای به رهبری ضمن برشمردن سوابق ضد امنیتی آقایان حسین طائب و اسفندیار رحیممشایی به مقام رهبری هشدار دادهاند که با رویههای اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است.
جدیدترین گزارشهای رسیده از نگرانی جدی دربارهی وضعیت اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران حکایت دارد و از انتقال سران این سازمان به یکی از زندانهای سپاه و سپرده شدن بازجویی از آنها به یک تیم جدید زیر نظر نماینده رهبری در حفاظت اطلاعات سپاه خبر میدهد.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» بهزاد نبوی، از سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، از زندان اوین خارج و به بازداشتگاه شصت و شش سپاه منتقل شده است.
این گزارش حاکی است مصطفی تاج زاده نیز پس از آنکه به علت شدت برخورد ضربات کابل بر پشتش، کلیههایش دچار مشکل شده و در بیمارستان شهید مدرس تهران مورد مداوا قرار گرفته است، از بیمارستان مدرس به زندان شصت و شش سپاه منتقل شده است. پیش از این هم خبر رسیده بود که مصطفی تاج زاده دیسک گردن و کمرش مشکل پیدا کرده است.
به گزارش «موج سبز آزادی» فیضالله عربسرخی نیز که پیش از اين در بازداشتگاهی در خیابان فرشته تهران (که اطلاعات سپاه پاسداران به تازگی آن را تاسیس کرده) نگهداری میشده، به بازداشتگاه شصت و شش منتقل شده است.
این گزارش همچنین حاکی است سعید حجاریان از جمله دیگر بازداشت شدگان نیز، طبق اظهارات دخترش، ظاهرا دچار بیماری یرقان شده است. از محل نگهداری حجاریان اطلاعی در دست نیست، اما اخبار تایید نشدهای وجود دارد مبنی بر اینکه سعید حجاریان در هفتهی گذشته تحت تدابیر شدید حفاظتی در بیمارستان نیروی هوایی دیده شده است. بدین ترتیب، با توجه به قرار گرفتن بیمارستان نیروی هوایی در اتوبان تختی و در نزدیکی بازداشتگاه شصت و شش، این احتمال وجود دارد که او نیز در همان بازداشتگاه نگهداری میشود.
بر اساس گزارش تایید شدهی «موج سبز آزادی» سران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران هماکنون همگی در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران هستند و تیم بازجویی مشخصی هماکنون در بازداشتگاه شصت و شش مشغول کار تخلیه اطلاعاتی و القای موارد خواسته شده به این چهار فعال سیاسی زندانی هستند.
گفتنی است مسئولیت سرپرستی تیم بازجویی این چهار تن با حجتالاسلام ا. س است که از نمایندگان رهبری در سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، از جمله اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات و نیز عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. این فرد از برخی مقامات بالا ماموریت گرفته تا به هر شکل ممکن از این چهار نفر اقرار کتبی و ویدئویی بگيرد.
برخی نزدیکان این چهار فعال سیاسی با توجه به خصومت دیرینهای که برخی چهرههای جامعهی روحانیت و دیگر سران اصولگرا با هر چهار نفر این بازداشت شدگان داشته و دارند، نسبت به جان آنها احساس خطر میکنند. به عقیدهی ایشان، با توجه به فضای سیاسی- امنیتی حاکم بر تیم بازجویی، به نظر میرسد آنها در صدد آناند که با القای مطالب مورد نظرشان به افراد فوق، راه را برای محاکمهی قضایی آنها و صدور اشد مجازات و حکم زندان طویلالمدت برای این چهار تن هموار كند.
سعید حجاریان، تحت فشار شدید روحی و جسمی برای اعترافات دروغین است و در وضعیت به شدت خطرناکی قرار دارد. خانواده این چهره سرشناس اصلاح طلب در گفتگو با روز به شدت از وضعیت سلامتی او ابراز نگرانی کرده و اعلام کردند که با برخوردهایی که صورت می گیرد مشخص است که قصد جان حجاریان را کرده اند.
زینب حجاریان، دختر سعید حجاریان با بیان اینکه پدر مرا برای پذیرفتن اعتراف تحت فشار شدید قرار داده اند به روز گفت: آقایان از هیچ کاری فروگذار نیستند و کارهایی که انجام می دهند ممکن است به قیمت از دست رفتن ایشان منجر شود.
وی با اشاره به دیدار اخیر مادر و برادرش با آقای حجاریان گفت: پدرم به شدت زرد و نحیف شده و کک و مک زیادی نیز در صورت او به وجود آمده است که ما فکر کردیم شاید یرقان گرفته باشد اما یرقان نیست و قضیه خیلی فراتر از این حرفهاست.
زینب حجاریان افزود: پدرم گفته که هر روز او را زیر آفتاب شدید 40 - 42 درجه می برند و و ساعت ها در زیر آفتاب نگه میدارند و سپس داخل برده و روی او یخ می ریزند و ما در این زمینه با پزشک صحبت کردیم و پزشک ایشان گفتند که این قضیه منجر به خونریزی مغزی خواهد شد و با توجه به اینکه یکی از رگ های مغزی پدرم در ترور ایشان به شدت آسیب دیده اینها میخواهند پدرم را دچار خونریزی مغزی کرده و اینگونه بکشند.
وی افزود: داروهای پدرم را از خانواده ام نمی گیرند و به ایشان نمی رسانند و ما نگران داروهایی هستیم که به او می دهند و می ترسیم این داروها نامناسب باشد یا دز مناسبی نداشته باشد.
وی با ابراز نگرانی شدید از این قضیه تصریح کرد: در آخرین ملاقاتی که خانواده ام با ایشان داشتند سه بازجو حضور داشتند و یکی از بازجوها با تحکم به مادرم گفته چرا اعلام نمی کنید که جای حجاریان خوب است و مادرم نیز گفته که ما هم اعلام کنیم مردم احمق نیستند که بپذیرند.
دختر حجاریان افزود: این مساله در حضور پدرم بوده و پدرم به شدت ناراحت شده و گفته من که به خواسته شما گفتم جای من خوب است با خانواده ام چیکار دارید و مادرم هم گفته که شما ناراحت نباش من خودم از پس اینها بر می آیم اما بازجو باز با تحکم داد زده که چرا باید ناراحت بشود و مادرم تاکید کرده که این رفتارها نباید در حضور آقای حجاریان صورت بگیرد.
وی تصریح کرد: اینها یک هدف دارند یا اینکه از پدرم اعتراف دروغ بگیرند یا اینکه او را نابود کنند و از بین ببرند که نخواهند توانست اعترافی بگیرند. پدر مرا یک بار کشته اند او چیزی برای از دست دادن ندارد و هرگز اعتراف نخواهد کرد.
وی با اشاره به بازجویی از همسرو پسر حجاریان گفت: نمیدانم این بازجویی در حضور پدرم بوده یا اینکه خبرش را به او منتقل کرده اند اما به شدت ناراحت بوده و از این موضوع به شدت به هم ریخته است.
زینب حجاریان توضیح داد: در بازجویی از مادرم که 4 ساعت طول کشیده فرم هایی جلوی مادرم گذاشته اند و از او خواسته اند تمام زندگی اش را بنویسد و او را تحت فشار قرار داده اند بنویسد که با منافقان در ارتباط است و تمام زندگی و سفرهای خارجی مادرم و ارتباطات او را پرسیده اند. وی با بیان اینکه همسر و پسر حجاریان به شدت تحت فشار هستند گفت: برادرم را تا کنون چندین جلسه بازجویی کرده اند و ما نمی دانیم برنامه آینده آقایان چیست و چه کاری میخواهند بکنند و به شدت نگران پدرم و از طرفی نگران مادر و برادرم هستیم و هر اتفاقی برای آنها بیفتد مسولیت آن با دولت ایران است.
زینب حجاریان گفت: من شنیده ام حکم ویژه ای در باره پدرم صادر شده اما نمیدانم این حکم ویژه چیست و چه بلایی میخواهند سر او بیاورند.
دختر حجاریان با اشاره به عدم پذیرش آزادی مشروع از سوی پدرش گفت: ما شنیده ایم که میخواستند به صورت مشروط پدرم را آزاد کنند و حقه مرتضوی این بوده که پدرم را در خانه امنی که گفته بود تهیه کنیم از بین ببرد.
وی خواهان آزادی پدرش در اسرع وقت شد و گفت: از هر کسی که می تواند هر کمکی بکند خواهش می کنم کمکمان کند. پدر من از جان خود گذشته و حاضر به اعتراف دروغ نیست و نگذارید او را از بین ببرند.
خبرنامه امیرکبیر: امیر جوادیفر دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین به جمع شهدای دانشجو در یک ماه و نیم اخیر پیوست.
روزنامه اعتماد با انتشار این خبر گزارش کرد که امیر جوادی فر در جریان تجمع روز 18 تیر بازداشت شده بود. ماموریان امیر جوادی فر را به دلیل شکستگی دست و بینی به بیمارستان منتقل و سپس از آنجا به زندان برده بودند.
خبرنامه امیرکبیر: امیر جوادیفر دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین به جمع شهدای دانشجو در یک ماه و نیم اخیر پیوست.
روزنامه اعتماد با انتشار این خبر گزارش کرد که امیر جوادی فر در جریان تجمع روز 18 تیر بازداشت شده بود. ماموریان امیر جوادی فر را به دلیل شکستگی دست و بینی به بیمارستان منتقل و سپس از آنجا به زندان برده بودند.
همچنین روزنامه سرمایه گزارش کرده است که مسئولین مربوطه برای تحویل جسد امیر جوادی فر به خانواده اش برای آنها شرط گذاشته اند تا خانواده وی اعلام کنند امیر از پیش دچار بیماری بوده است.
خبر شهادت امیر جوادی فر در حالی منتشر می شود که روز جمعه نیز خبر شهادت محسن روح الامینی دانشجوی دانشگاه تهران منتشر شد.
در عدم وجود نظارت بر زندان های
اوین و کهریزک، نگرانی ها نسبت به وضعیت دیگر زندانیان بازداشتی نیز بیشتر شده
است. نمایندگان مجلس نیز که اکثر آنان جزو اصولگرایان افراطی هستند با وخیم شدن
ابعاد فجایع اخیر در زندان ها کمیته ای «حقیقت یاب» تشکیل داده اند. اما باید
منتظر بود تا دید آیا نتایج تحقیقات این کمیته نیز همانند موارد مشابه خواهد
بود یا خیر. این نمایندگان قصد دارند پس از یک و ماه نیم از آغاز بازداشت ها
برای بررسی وضعیت بازداشت شدگان به بازداشتگاه ها سر بزنند.
طی هفته های گذشته، جان جوانان و جوانان ایران یک به یک توسط مامورین در زندان
ها و خیابان ها گرفته شده است تا هر چه بیشتر ادعاهای مسئولین مشخص شود.
آخرین عکس های شهید مصطفی غنیان و شهید امیر جوادی فر
شرط تحویل جسد یکی از بازداشتی های 18 تیر به خانواده اش:
بگویید از قبل بیمار بود
جسد جوان و دانشجوی 23 ساله ای که در ناآرامی های 18 تیرماه گذشته دستگیر شده بود، روز گذشته از سوی پزشکی قانونی کهریزک به خانواده اش تحویل داده شد.
یکی از نزدیکان مرحوم امیر جوادی فر در خصوص جزئیات این حادثه به «سرمایه» گفت: «امیر روز 18 تیر دستگیر شد. ما تا دو ساعت بعد از گم شدنش خبری از او نداشتیم تا اینکه ماموری از کلانتری 147 که همراه او بود با موبایل پدر امیر تماس گرفت و گفت بیایید بیمارستان فیروزگر. تا نیمه های شب امیر به دلیل شکستگی از چند جا در بدنش در بیمارستان بستری بود و با ضمانت همان مامور و با همراهی پدر امیر به بیمارستان لاله شهرک غرب منتقل شد.»
وی افزود: «ظهر جمعه 19 تیرماه امیر را از بیمارستان مرخص کردند و توسط همان مامور تحویل پلیس امنیت و پیشگیری از جرم داده شد و پس از آن دیگر هیچ خبری از امیر به ما داده نشد، نه زنگی، نه خبری و نه حتی اسمی از او در میان بازداشت شدگان زندان اوین نبود، تا اینکه شنبه 3 مردادماه از طرف پلیس امنیت شهرری با پدر وی تماس گرفتند و گفتند بروید جسد پسرتان را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید. در حالی که برای تحویل جسد امیر رفته بودیم به ما گفتند باید بگویید برادرتان از قبل دچار بیماری ریه بوده است در حالی که چنین چیزی محال است زیرا امیر کاملاً سالم بود. آنها همچنین از خانواده امضا گرفتند که تشییع جنازه فقط با حضور افراد فامیل و خودی برگزار شده و شعاری در آن داده نشود.»
وی تاکید کرد: «بالاخره دیروز جسد را تحویل گرفتیم و امروز صبح (دوشنبه) برای مراسم تشییع به بهشت زهرای تهران می رویم.»
از سوی دیگر روز گذشته برخی رسانه ها از تحویل جسد امیر جوادی لنگرودی یکی دیگر از بازداشت شدگان روز 18 تیر ماه به خانواده وی خبر دادند.
در شرایطی که وضعیت بازداشت شدگان باعث نگرانی بخش عمدهای از جامعه شده و وجود بازداشتگاههای غیرقانونی حتی به تایید رهبر نظام هم رسیده است، «موج سبز آزادی» گزارشهای تکاندهندهای را از برخی افراد آزاد شده از زندان و منابع دیگر دریافت کرده که نشاندهندهی وضعیت فاجعهبار و غیر انسانی حاکم بر بازداشتگاهها و زندانهای قانونی و غیرقانونی است.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» یک خانم محجبه که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با خودروی شخصی خود اقدام به پخش سیدی «نود سیاسی» میکرده، به همین خاطر پس از انتخابات شناسایی و در منزل خود بازداشت میشود.
وی خبر داده که در مدت بازداشت، بارها مورد ضرب و شتم مأموران مرد قرار گرفته، بازجوها مرتبا با الفاظ رکیک و ناسزا به توهین و تحقیر وی میپرداختهاند و حتی مإموران مرد موهای او را میکشیده و دائما با تماس بدنی، او را مورد آزار قرار میدادهاند تا اعتراف کند که با برخی چهرههای سیاسی، رابطهی نامشروع داشته است. این گزارش حاکی است وی پیش از آزادی مجبور شده نوشتهای را امضا کند مبنی بر اینکه در زندان با وی هیچگونه بدرفتاری نشده و حتی هفتهای دو بار هم در زندان چلوکباب خورده است!
گزارش دیگری که یکی از بازداشت شدگان هفته اول پس از انتخابات، پس از آزادی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار داده، حاکی است که به محض انتقال وی به پاسگاه کلانتری و در ابتدای ورود به این پاسگاه، وی و دیگر بازداشت شدگان به شدت کتک خوردهاند. او همچنین یکی از شکنجههای تحقیرآمیز صورت گرفته را اینگونه توصیف کرده که: بازداشتیها را در کف توالت پاسگاه میخواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان میگذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت میکرد.
وی همچنین فاش کرده که در یک مورد که سربازی از این کار امتناع کرده، مورد ضرب و شتم مافوقش قرار گرفته و سپس او هم بازداشت شده است. وی در عین حال خبر داده که از همان روزهای ابتدایی، در حین کتک زدن بازداشتیها، مرتبا در پاسگاه فحشهای رکیک به هاشمی و خاتمی و موسوی میدادهاند.
موضوع دیگری که در دو روز اخیر و به دنبال شهادت فرزند یکی از مسئولان دولت نهم به رسانهها درز کرده، ابتلای احتمالی برخی بازداشت شدگان به بیماری مننژیت است؛ طوری که ابتدا سردار علایی در یادداشت خود فاش کرد که وزیر بهداشت از توزیع گسترده و البته دیرهنگام واکسن مننژیت در زندانها و بازداشتگاهها خبر داده، سپس مدیرکل زندانهای قوه قضاییه تایید کرده که تنها در اوین به 4000 زندانی واکنس مننژیت تزریق شده و دست آخر سخنگوی کمیسیون امنیت ملی خبر داده که سعید مرتضوی در جلسهی این کمیسیون ادعا کرده محمد کامرانی و محسن روحالامینی به علت ابتلا به بیماری مننژیت درگذشتهاند.
در این باره، یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفتوگو با «موج سبز آزادی» از رسانهها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید میکند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتیبیوتیک و پیشگیری (Prophylaxis) اقدام شود.
همچنین در گزارش دیگری که از سوی نزدیکان یک جوان بازداشت شده به «موج سبز آزادی» رسیده، تصریح شده که این جوان که به تازگی آزاد شده و جرم وی بازگشت از لندن بوده! از لحاظ روحی چنان وضعیت اسفناکی دارد که برای جلوگیری از خودکشی، او را در منزل به تخت بستهاند.
اما تکاندهندهترین گزارشها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد که بر اساس گزارشهای موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائممقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره میشود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است.
شاهدان عینی و بازداشتیهای آزاد شده از کهریزک، وضعیت این بازداشتگاه غیر قانونی را اینگونه توصیف میکنند:
در یک سولهی 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویهی هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدنهایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتادهاند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری میشوند. بازداشتشدهها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شدهاند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقهای از هوای بیرون تنفس کنند.
هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی میکند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر میآید، بچهها به خود میلرزند و میفهمند که رادان آمده.
یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدهها به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان میسپارد.
از دیگر شکنجهها در کهریزک آن است که بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
يک فعال دانشجويي دانشکده فني کرمانشاه دوشنبه مورخ 5 مردادماه توسط نيروهاي امنيتي در اين شهر بازداشت و به نقطه نامعلومي منتقل شد.
سامان ولدبيگي از فعالين دانشجوئي دانشکده فني کرمانشاه، پس از شرکت در مراسم چهلم درگذشت کيانوش آسا در دانشکده شيمي دانشگاه رازي کرمانشاه که و ايراد سخنراني در اين برنامه در منزل شخصي خود توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به نقطه نامعلومي منتقل شد.
منابع مطلع عنوان مي دارند بازداشت اين فعال دانشجويي مي تواند به درگيري پراکنده اي که در پايان برنامه بزرگداشت کيانوش آسا بين نيروهاي لباس شخصي و تعدادي از شرکت کنندگان روي داده بود مربوط باشد.
آقاي ولدبيگي از فعالان طيف چپ دانشکده مورد اشاره پيش تر نیز به دلیل فعالیت های خود به کمیته انضباطی احضار شده بود.
لازم به ذکر است نيروهاي امنيتي پس از مراجعه به منزل پدري اين فعال دانشجويي اقدام به ضبط اموالي همچون تلفن هاي همراه تمام ساکنين منزل، دفترچه هاي تلفن، کامپيوتر و .. نمودند.
عليرغم پيگيري هاي متعدد خانواده و نزديکان آقاي ولدبيگي تاکنون نهادهاي امنيتي و قضايي از پاسخگويي نسبت به سرنوشت و محل بازداشت ايشان شانه خالي کرده اند.
تو به خود نگاه می کنی
آینه سیاه می کنی
پرده بر ترانه می کشی
پنجره تباه می کنی
من ، ستاره آه می کشم
دست روی ماه می کشم
نوازشِ نسیم می کنم
روی شب نگاه می کشم
تو، با گلوله و من، با گل
تو، با شلیک و من، با آواز
تو، زردِ نفرت، کبودِ کین
من، سرخِ عشق و سبزِ پرواز
کسبِ تو، قتلِ گل و شبنم
اعدامِ باد و نور و دریا
کارِ من کشتِ چراغ و دف
تیمارِ رنگ و رقص و رویا!
میعادگاهِ ما:
انسان و آبادی
تاریخِ آینده
میدانِ آزادی!
خبرگزاری هرانا : پنج جوان کرد روز یکشنبه هفته جاری در دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام محاربه محاکمه شدند.
پنج جوان کرد اهل روستای نگل سنندج به نام های "هوشیار احمدی, بهمن سعیدی, جهانبخش احمدی, سیروان محمودی و سیوان رحیمی" که در اواخر زمستان سال گذشته در روستای نگل توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بودند روز یکشنبه مورخ 4 مردادماه در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی بابایی به اتهام محاربه محاکمه شدند.
اتهام محاربه برای شهروندان مورد اشاره که می تواند به صدور حکم مرگ نیز منتهی شود موجی از نگرانی را در میان خانواده و نزدیکان آنان ایجاد نموده است.
هر چند از مصادیق اتهام وارده اطلاعی در دست نیست اما زندانیان مذکور همواره بر رد این اتهام تاکید کرده اند.
لازم به ذکر است، از میان زندانیان مذکور، هوشیار احمدی به دلیل بیماری دیابت و نیاز به دارو و معالجه در وضعیت سلامتی نامناسبی به سر می برد و مسولین زندان مرکزی سنندج دسترسی نامبرده به دارو و خدمات پزشکی مورد نیاز را محدود کرده اند.
دیدار نمایندگان از سلول های خالی اوين
روزنامه اعتماد: نمايندگان مجلس وقتي ديروز پايشان به زندان اوين رسيد که فعالان سياسي بازداشت شده چند ساعت قبل از آنجا نقل مکان کرده بودند. به اين ترتيب درهاي اوين به روي کميته ويژه مجلس در حالي باز شد که انتظار آنها براي ديدن بسياري از چهره هاي فعالان سياسي بي نتيجه ماند و مجلسي ها نتوانستند پيغام بياورند که وضعيت جسمي فعالان سياسي مستقر در زندان اوين به چه صورت است. به گفته داريوش قنبري بازداشتي هاي فعال سياسي به اصفهان منتقل شدند.
روزنامه اعتمادملی: با گذشت بيش از يک ماه از بازداشت جمعي از اساتيد دانشگاه تهران از وضعيت آنها همچنان اطلاعي در دست نيست.حسينعلي عرب، دانشيار و رئيس بخش فارماکولوژي دانشکده دامپزشکي، معاون اسبق سازمان دامپزشکي کل کشور و عضو اسبق شوراي مديريت دانشگاه، علي اصغر خداياري، استاديار گروه معدن دانشکده فني، چوبينه از اعضاي هيات علمي دانشکده علوم پزشکي، تاجرنيا از اساتيد دانشکده دندانپزشکي دانشگاه تهران و عبدالله رمضانزاده عضو هيات علمي دانشکده حقوق و علوم سياسي، و داوود سليماني، استاديار دانشکده الهيات از جمله اساتيدي هستند که يک ماه از بازداشت آنان در زندان اوين ميگذرد.
کمیته گزارشگران حقوق بشر
روز سه شنبه، ششم مرداد ماه، شیوا نظرآهاری در گفت و گویی کوتاه با خانواده خود اعلام کرد تا مدتی از امکان برقراری تماس تلفنی محروم خواهد بود.
شیوا نظر آهاری، پس از گذراندن 33 روز در سلول انفرادی بند 209، در 26 تیر ماه به سلول های عمومی بند مزبور منتقل و در طول این مدت تنها موفق به چند تماس کوتاه با خانواده اش شده است. او طی این مکالمات از ارائه درخواست ملاقات با خانواده خود خبر داده که تا به امروز چنین امکانی محقق نشده است.
صبح روز دوشنبه نیز مادر شیوا نظرآهاری، همراه با دیگر خانواده های زندانیان، به زندان اوین مراجعه و ضمن تحویل پول و لباس برای وی، در خواست ملاقات نمود اما با پاسخ منفی مسوولان مواجه شد.
شهرزاد کریمان، نحوه درخواست ملاقات با دخترش را مراجعه اولیه به دادسرا بیان می کند.
دادسرا او را به
زندان اوین ارجاع داده و مسوولان اوین نیز مجددا وی را به سمت دادسرا هدایت می
کنند و در نهایت، پیشنهاد ارائه دوباره درخواست را در هفته آینده می دهند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت نامشخص شیوا
نظرآهاری، برخورداری از حق ملاقات و تماس با خانواده را از حقوق اولیه زندانیان
دانسته و محرومیت از آن را از مصادیق بارز شکنجه سفید اعلام می نماید. این
کمیته همچنین خواستار آزادی هرچه سریع تر شیوا نظرآهاری و سایر زندانیان اندیشه
بوده و از تمامی نهادهای حقوق بشری بین المللی می خواهد هم صدا با ارگان ها و
سازمان های حقوق بشری داخلی، با محکوم نمودن برخوردهای ایذایی با فعالان جامعه
مدنی، به اقدام قاطع و موثر در خصوص اعمال خشونت جسمی و روانی به زندانیان
پرداخته و نسبت به نقض صریح حقوق زندانیان در زندانهای ایران اقدامی فوری
نمایند.
نام و مشخصات یک شهید دیگر جنبش مردم ایران مشخص شد. مصطفی کیارستمی در حاشیه نمازجمعه با ضربهی باتوم به سرش مصدوم شده و چند ساعت بعد به شهادت رسیده است.
مصطفی کیارستمی، متاهل و 22 ساله، در نمازجمعه 26 تیر ماه گذشته که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزار شد، در مقابل دانشگاه تهران توسط نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب میشود. نیروهای سرکوبگر دولت کودتا با باتوم به شدت بر سر این جوان برومند میکوبند، به نحوی که وی دیگر قادر به برگشت به منزل نبوده است.
در نتیجه به ناچار با مادرش تماس میگیرد و تلفنی از وی درخواست کمک میکند. پس از آنکه مادر مصطفی او را به خانه باز میگرداند، متوجه وخامت حال وی میشود و پسرش را به بیمارستان کسری تهران منتقل میکند.
اما این جوان بیگناه به علت خونریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت میکند؛ اما علت مرگ او، سکتهی مغزی اعلام میشود.
پیکر این جوان شهید، روز شنبه بعد در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد و بدین ترتیب این جوان ناکام که تنها 22 سال داشته و به تازگی نامزد کرده بود، قربانی وحشیگری ماموران میشود؛ وحشیگریای که سردار احمدی مقدم نامش را «زیاده روی» میگذارد.
مادر این جوان شهید که از این اتفاق ناگوار بهت زده شده بود، تاکنون از افشای علت مرگ جوان 22 ساله و رشید خود بیمناک بود و هنوز هم از شوک ناشی از مرگ فرزندش بیرون نیامده است.
به گزارش های رسيده، جعفر پناهی فيلم ساز و کارگردان سرشناس سينمای ايران و مهناز محمدی ، فعال حقوق زنان و مستندسازکه بعد از ظهر پنج شنبه در بهشت زهرای تهران بازداشت شده بودند، به قيد ضمانت آزاد شده اند. اين دو فيلمساز، ديروزدر چهلمين روز کشته شدن ندا آقاسلطان برای گذاشتن گل بر سر مزار او و ديگرجانباختگان رويدادهای پس از انتخاباتبه بهشت زهرا رفته بودند که بازداشت برای ساعاتی بازداشت شدند.
تجمع ساعت 6 در پارک شهر رشت به مدت 90 دقیقه با حضئر بسیار گسترده مردم انجام شد و تا آن موقع مردم با روشن کردن شمع و دست داشتن عکس های ندا و سهراب با سکوت مراسم رو بسیار باشکوه برگزار کردند.
تعداد مردم بین 500 تا 700 نفر تخمین زده میشد.در مدت 90 دقیقه ای (18 الی 19:30) که مردم در پارک شهر رشت راهپیمایی میکردند خبری از سرکوب نبود تا اینکه عده ای لباس شخصی و بسیجی با موتور به مردم یورش بردند و از گاز فلفل نیز استفاده کردند. در این میان عده ای از کودکان و خانواده هایی که فقط برای تفریح به پارک بزرگ رشت آمده بودند هم از آسیب های درگیری بی نصیب نماندند. جالب اینجاست که نیروی انتظامی با نهایت ادب با مردم رفتار کرد و کسی را مورد ضرب و شتم قرار نداد.
راديو فردا: پرفسور پیام اخوان، دادستان پیشین دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق، میگوید به نظر میرسد که بازداشت، کشتار و شکنجه کردنهای اخیر در ایران، در سطح گسترده و به صورت سیستماتیک یا برنامه ریزی شده، انجام گرفته و در این صورت این موارد نقض حقوق بشر را میتوان بر پایه قوانین بینالمللی «جنایت علیه بشریت» دانست.
پروفسور اخوان از بنیاد گذاران مرکز اسناد حقوق بشر در آمریکا است.
وی در حال تشکیل پروندهای است در مورد موارد نقض حقوق بشری که بدنبال اعلام نتایج رسمی دور دهم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران انجام گرفته است. پیام اخوان در آغاز گفتوگویی با رادیو فردا نخست به این پرسش پاسخ میدهد که کدامیک از موارد نقض حقوق بشر در ایران را میتوان جنایت علیه بشریت دانست:
پرفسور پیام اخوان: با وجود اين که هنوزگزارشهايی که دريافت میکنيم محدود است و هنوز به تمام اسناد و شواهد دسترسی نداريم، به نظر میرسد صدها نفر درتهران، شيراز، اصفهان و شهرهای مختلف ايران کشته شدهاند و بر اساس گزارشها حدود ۳۰۰۰ نفر در زندان هستند و تحت شکنجه قرار دارند. اين کشتارها و شکنجهها به طور گسترده و سيستماتيک، نقض حقوق بشر است و بر اساس قوانين بين المللی مقاماتی که مسئول اين کشتار و شکنجهها هستند، مسئوليت شخصی کيفری دارند.
همان طور که اشاره کرديد، گزارشهايی که از ايران در مورد نقض حقوق بشر میرسد محدود است و يا برخی از اخبار را نمیتوان تاييد کرد. با توجه به اين شرايط چگونه میخواهيد برای موارد نقض حقوق بشر پرونده تشکيل دهيد؟
تجربه من از دادگاههای سازمان ملل
برای محاکمه پرزيدنت اسلوبودان ميلوشويچ و اشخاص ديگری که مسئول نسلکشی و
پاکسازی قومی در بوسنی و نقاط ديگر يوگسلاوی بودند، اين است که بلاخره شاهد
پيدا میشود و میتوان طی مدتی پرونده را تکميل کرد.
ممکن است در حال حاضر نتوان اين کار را انجام داد، ولی محاکمه مسئولان اين
جنايت موضوع امروز و فردا نيست، اين هدفی دراز مدت است و به عنوان مثال حدود
۱۰ سال
طول کشيد تا آقای کارادجيچ را بازداشت و محاکمه کنيم.
نبايد فراموش کنيم خشونتهای اخير در ايران با خشونتهايی که طی ۳۰ سال گذشته اعمال شده، فرقی نمیکند. در سال ۱۳۶۷ هم تقريبا چهار هزار نفر زندانی در ايران اعدام شدند و هنوز دولت حاضر نيست چنين چيزی را قبول کند.
بنابراين ما میتوانيم پرونده ای تشکيل دهيم و مرکز اسناد حقوق بشر با حمايت دولت کانادا در حال تهيه کردن گزارشی است تا مردم ايران بدانند واقعيت چيست.
اولين مرحله عدالت اين است که مردم واقعيت را بدانند.
پس اميدوار هستيد روزی بتوانيد بخشی از کسانی که مسئول نقض حقوق بشر هستند را به دادگاه بکشانيد؟
تشکيل دادگاه برای محاکمه اين اشخاص طول خواهيد کشيد. البته من ترجيح میدهم روزی برسد که اين اشخاص در دادگاههای ايران محاکمه شوند، ولی اگر چنين امکانی مهيا نشود جامعه بينالملل، به خصوص سازمان ملل متحد، بايد اين پرونده را به دادگاه بين الملل کيفری در لاهه ارجاع دهد، تا اين افراد به اتهام جنايت عليه بشريت محاکمه شوند.
در زندانهای ایران چه میگذرد؟
وبلاگنویسان ایرانی، که در جریان ناآرامیها به زندان افتادهاند، با گزارشهای خود به این پرسش پاسخ میدهند. اشپیگل آنلاین، با تکیه بر این گزارشها، از تبدیل زندانبه شکنجهگاه مینویسد:
اشپیگل آنلاین گزارش خود را با روایت جوان ۲۱ سالهای آغاز میکند که نام مستعار رضا یاوری را برای خود برگزیده است. رضا یاوری، در تظاهرات روز ۱۸ تیر دستگیر شد و بعدا به اردوگاه کهریزک انتقال یافت. او بلافاصله پس از آزادی، در وبلاگ خود گزارش تکاندهندهای از وضعیت ۲۰۰ بازداشت شدهی جوان انتشار داد که در یک فضای تنگ دائما تحت تحقیر و شکنجه قرار میگرفتند و حتی امکان دسترسی به آبریزگاه را نداشتند.
بدتر از گوانتانامو و ابوغریب
هفتهنامهی آلمانی، با اشاره به این بخش از گزارش رضا یاوری که اردوگاه کهریزک را بدتر از گوانتانامو و ابوغریب دانسته است، از دستور آیتـالله خامنهای برای تعطیل این اردوگاه نوشت و اظهارات دری نجفآبادی دادستان کل ایران را منعکس کرد.
اظهارت دری نجفآبادی تایید کنندهی گزارش رضا یاوری است. وی گفته است: «آیتالله خامنهای هنگامی که از شرایط بهداشتی نامناسب و سایر مشکلات اردوگاه کهریزک آگاه شد، دستور تعطیل آن را صادر کرد.»
کانتینهای فلزی زیر آفتاب
حنیف مزروعی، روزنامهنگار ایرانی به استناد گزارشهای متعدد کسانی که در هفتههای اخیر از اردوگاه کهریزک آزاد شدهاند، به اشپیگلآنلاین گفته است: «اکثر دستگیرشدگان در یک زیرزمین نگهداری میشدند. سایر بازداشت شدگان، در گروههای بیست تا ۴۰ نفری محکوم به تحمل فضای تنگ کانتینهائی بودند که برای ۴ تا ۵ نفر در نظر گرفته شدهبود. این کانتینهای فلزی، در حرارت ۴۰ درجه سانتیگراد زیر آفتاب قرار داشتند. تنها راه تامین اکسیژن زندانیان، سوراخ کوچکی بود که کانتینها داشتند.»
هفتهنامهیی آلمانی، پس از گزارش وضعیت کهریزک، به دستور آیتالله خامنهای برای بازدید کمیسیون مجلس از زندان اوین اشاره میکند و میافزاید که به گفتهی رئیس این کمیسیون زیرزمین وزارت کشور نیز توجه برانگیخته است. در سلولهای معروف به ۴ منفی این زیر زمین، صدها زندانی باید پیش از انتقال به زندانها انتظار بازجوئی را میکشیدند.
دلیل اقدامات آیتالله خامنهای
چرا آیتالله خامنهای دستور به تعطیل کهریزک و بازدید از زندان اوین داده است؟
در پاسخ به این پرسش، هفتهنامهی آلمانی مینویسد: « تعداد بیشماری از وبلاگنویسان نزدیک به جبههی اصلاحات، اقدام آیتالله خامنهای را یک نمایش تاکتیکی میدانند. آنها مینویسند که خامنهای پس از پشتیبانی بی قید و شرط از احمدینژاد در انتخابات، اکنون میکوشد خودش را به عنوان رهبر عادل همهی مردم بشناساند.»
اشپیگل آنلاین میافزاید: «در جریان اعتراضات، وجههی خامنهای در میان مخالفان آسیب دید. در تظاهرات، او بارها به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.»
هفتهنامهی آلمانی، در گزارش خود، به نقل از منابع گوناگون اضافه میکند که هنوز بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر از بازداشت شدگان هفتههای گذشته، در زندانهای ایران به سر میبرند.
علیرضا داوودی دانشجوی دانشگاه اصفهان روز دوشنبه پنج مردادماه و به فاصله چند ماه پس از آزادی از زندان در سن 26 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
داوودی دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه اصفهان و سردبیر نشریه دانشجویی خاک و از دانشجویان طیف چپ آزادیخواه و برابری طلب در اصفهان بود.
وی طی فعالیت در دانشگاه از تحصیل محروم شده و در 24 بهمن ماه 87 همزمان با بازداشت محمد پورعبدالله در تهران، در شهر شاهین شهر اصفهان بازداشت می شود.
هنگام بازداشت مآمورین امنیتی محل زندگی او را مورد تفتیش قرار داده و وسایل شخصی وی را نیز ضبط کردند. داوودی در تاریخ 5 اردیبهشت 88 با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
علیرضا داوودی پس از آزادی از زندان به دلیل شکنجه و آزار روحی و جسمی در زندان، دچار افسردگی شده بود. به گزارش خبرنامه امیرکبیر وی از حدود 20 روز پیش به دلیل مشکلات جسمی و روحی در بیمارستان بستری شده بود که بر اثر ایست قلبی فوت کرد.
محمد پورعبدالله دانشجوی رشته شیمی دانشگاه تهران نیز از 24 بهمن ماه در بازداشت و در بند مالی زندان قزل حصار و در شرایط و محیط نگران کننده نگهداری می شود.
برای محمد پور عبدالله در تاریخ 20 مهر وقت دادگاه تعیین شده است و او در حال حاضر به صورت بلاتکلیف زندانی است.
منبع خبر : خبرنامه امیرکبیر
سایت نوروز: خانواده شهید رامین آقازاده قهرمانی در مورد خصوصیات وی می گویند:
جوانی بوده نه چندان سیاسی ، بسیار آرام و بی آزار و به خانواده وابسته بوده است.
در جریان اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ماموران وی را متهم به شکستن شیشه های بانک می کنند و برای دستگیری وی به منزل مراجعه می کنند.
مادرش اورا با خود به کلانتری می
برد تا نشانش بدهد که فرزندش بی گناه است، اما آنها او را نگه می دارند و به
بازداشت گاه می برند و در آنجا تحت آزار و شکنجه قرار می گیرد.
پس از دو هفته آزاد می شود و او دو روز پس از آن بطور ناگهانی حالش بد می شود و
در نهایت به شهادت می رسد.
در این فاصله چند بار از کلانتری
یا بازداشتگاه زنگ می زنند و حالش را می پرسند، گویی در بازداشتگاه حاثه ای رخ
داده بوده که آنها را نگران وضعیت جسمانی او شده بودند.
پدرش شهید قهرمانی کارمند است و در آپارتمانهای قدیمی شهرآرا زندگی می کنند.سه
برادر دیگر در این خانواده هستند که مادرشان بشدت نگران آنهاست و آنها توانسته
اند یک مراسم ختم بدون سرو صدا برایش برگزار کنند
۱۲۰ آکادمیسین، المپیادی و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، طی نامهای به آیتالله شاهرودی، رئیس قوه قضائیه خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. در این نامه، چهرههای آکادمیکی که اکثرا اساتید و دانشجویان بهترین دانشگاههای جهان هستند، خواستار آزادی زودهنگام محمدرضا جلاییپور به عنوان یکی از دانشجویان المپیادی دانشگاه آکسفورد نیز شدهاند. گفتنیست محمدرضا جلاییپور، ۴۵ روز پیش در فرودگاه امامخمینی تهران در حالیکه قصد بازگشت به انگلستان به منظور پیگیری امر تحصیلش بود بدون هیچ حکمی بازداشت شد و همچنان در انفرادی به سر میبرد. به گزارش «موج سبز آزادي» متن این نامه به شرح زیر است:
حضرت آیتالله هاشمی شاهرودی دام عزه
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
«جمهوری اسلامی» نه یک کلمه بیش نه یک کلمه کم، میثاق ملت بزرگ ایران در رستاخیز مردمی و عدالتخواهانهی ۱۳۵۷ بود.
آنان در آرمانهای انقلابشان جمهوریت و اسلامیت را به پاسبانی هم گماشتند تا هیچ کس به اسم اسلام بنای استبداد دینی را پی نیافکند و هیچ کس به اسم جمهوریت و رای اکثریت، اسلام عدل و اعتدال را نفی نکند.
اکنون با گذشت سی سال از این جنبش آزادی و عدالت، مشارکت گسترده و بیسابقهس ملت آگاه ایران، نزد اهل بصیرت، بیش از هرچیز به معنا و سودای تقویت جمهوریت و پاسداشت اسلام عدل و اعتدال بوده است. چه بسیار جانهای مشتاقی که از حوزهها و طبقات اجتماعی با این دغدغهی خجسته در ماههای اخیر به میدان آمدند و در گسترش آگاهی مردم و تشویق آنان به مشارکت مدنی پس از دورهای فترت و دلسردی کوشیدند. فعالان عرصهی حمایت از نامزدهای انتخابای، علیالاغلب، فازغ از تفاوت موضع و رایشان، قهرمانان اشتی ملیاند.
به لطف کوشش همینان و به گواه میزان مشارکت مردمی در انتخابات اخیر، اکنون اکثریت هشتاد و پن درصدی شهروندان ایران پذیرفتهاند که برای هرگونه تغییر یا تیثبیت وضع موجود راهی عادلانهتر و معتدلتر از صندوق آرا وجود ندارد.
اما دریغ که نتیجهی پرسشانگیز شمارش آراء و صحنهآرایی اعتمادزدای قبل و بعد از انتخابات، در اقدامی بی سابقه، با موجی از دستگیری و سرکوب و استخفاف مخالفان همراه شد و بر تردیدها و دغدغههای افکار عمومی دامن زد. ما امضاکنندگان این نامه به عنوان بخشی از جامعهی دانشگاهی ایرانیان مقیم اروپا و آمریا نگرانی شدید خود را از رویههای فاقد وجاهت قانونی موجود اعلام میداریم.
وجدان بیدارایرانیان در هر جای جهان، ستم بر هیچ یک از این عزیزان دربند را بر نمیتابد و بهانههای مسوولان خلاف آئینی را که مخالفان خود را «خس و خاشاک» و «اراذل و اوباش» میبینند مقبول نمییابد.
دفاع از این مظلومان و پیجویی سرنوشت آنان وظیفه اخلاقی و شهروندی ماست، وظیفهای که گاه به واسطهی عهد دوستی با برخی از این عزیزان دربند سنگینتر مینماید. به احترام همهی دربندشدگان اخیر و برای نمونه دانشجوی دانشور، جناب آقای محمدرضا جلایی پور، دانشجوی دکترای جامعهشناسی دین در دانشگاه آکسفورد اشاره میکنیم که بدون ارائهی توضیحات کافی و تفهیم اتهام به هنگام بازگشت از ایران برای دفاع از پایان نامهی خود در فرودگاه امامخمینی بازداشت شده است.
بیخبری از وضعیت او و دیگران و سابقهی خودسریهای خطرخیز صورتگرفته در جریان بازپرسی از متهمان سیاسی بر مراتب نگرانیهای ما میافزاید.
محمدرضا جلاییپور نه تنها از نخبگان و سرمایههای عملی این مرز و بوم است و افتخاراتی چون رتبهی اول کنکور سراسری علوم انسانی، طلای المپیاد کشوری و تحصیل در یکی از معتبرترین مراکز علمی جهان را در کارنامهی درخشان علمی خود دارد، بلکه برخاسته از خانوادهای است که سه برادر شهید تقدیم اسلام و ایران داشته است. او و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی بازداشتشده، بدون در نظر گرفتن تمامی افتخاراتی که در کارنامه خود دارند، شهروندان ایرانند و مطابق قانون اساسی برخوردار از حقوق مسلمی هستند که در این فرصت آشوبناک از آنان دریغ داشته شده میشود. دستگاه محترم قضا بیش از هر زمان به هنگام هیجان و آشوب و کینکشی باید که پاسدار کلمهی طیبه عدل و مجری قانون و بازدارندهی زیاده خواهی تمامیتخواهان قانونگریز باشد. هیچ اعتماد از دسترفتهای با ارعاب و استخفاف باز نمیگردد و هیچ آتش ظلمی جز به آب عدالت خاموش نمیشود.
بر این اساس امضاکنندگان این دادنامه از جنابعالی به عنوان عالیترین مقام پاسبان عدالت در جمهوری اسلامی میخواهند که هر چه زودتر اسباب رسیدگی دقیق و عادلانه به پرونده ی بازداشتشدگان اخیر و آزادی بیگناهان را فراهم آورید.
اساتید:
۱- علی انصاری، استاد تاریخ، دانشگاه سنت اندروس
۲- هاله افشار، استاد دانشگاه یورک، انگلستان
۳- رضا بهشتی معز، استاد پیشین دانشگاه تهران، محقق و عضو انجمن فلسفه فرانسه
۴- علی پایا، استاد مرکز مطالعات دموکراسی، دانشگاه وست مینستر، انگلستان
۵- رحمت توکل، استاد جامعهشناسی، دانشگاه نیوجرسی، آمریکا
۶- عبدالکریم سروش، روشنفکر، محقق و استاد دانشگاه منهتن، آمریکا
۷- دکتر ابوالقاسم فنایی، استاد موسسه مطالعات اسلامی المهدی - انگلستان
۸- محمود صدری، استاد جامعه شناسی، دانشگاه تگزاس
۹- محمدمهدی مجاهدی، استاد دانشگاه لندن
۱۰- آرش نراقی، استادیار دپارتمان دین و فلسفه، مراویان کالج، پنسیلوانیا، آمریکا
۱۱- مهری هالیدی، استاد مطالعات فرهنگی، دانشگاه کانتبری، بریتانیا
۱۲- هما هودفر، پروفسور انسان شناسی، دپارتمان جامعه شناسی و انسان شناسی، دانشگاه کنکوردیا، مونترال
دانشجویان المپیادی و برگزیدگان جایزه خوارزمی داخل و خارج از کشور
۱۳- محسن امیری، مدال نقره المپیاد کشوری شیمی سال ۱۳۷۸، دانشجوی دکتری بریتیش کلمبیا
۱۴- آرمان اکبریان کلجاهی، مدال طلای جهانی المپیاد فیزیک سال 2003، مدال طلای کشوری المپیاد فیزیک سال 1381
۱۵- علی زارع، مدال نقره کشوری المپیاد دانشجوی فیزیک سال 1385
۱۶- امین امینزاده، مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی و دانشجوی دکتری مهندسی الکترونیک، دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، آمریکا
۱۷- امید حجازی، مدال طلای المپیاد ادبی ۱۳۷۷، دانشجوی فلسفه دانشگاه کویین، کانادا
۱۸- ایمان ستایش، مدال نقره المپیاد جهانی ریاضی، فارغالتحصیل رشته ریاضی، دانشگاه پرینستون
۱۹- علی شريفی زرچی، مدال طلای المپیاد جهاني کامپیوتر سال 1379، دانشجوی دکتری بیوانفورماتیک دانشگاه تهران
۲۰- فاطمه شمس، مدال نقره المپیاد ادبی سال ۱۳۷۸، دانشجوی دکتری رشته جامعهشناسی، دانشگاه اکسفورد، انگلستان
۲۱- سید فخرالدین ترابی، دارنده مدال طلای کشوری شیمی در سال ۱۳۷۹ و دانشجو دکتری بیوشیمی، آمریکا
۲۲- بابک فرزاد، مدال برنز المپیاد جهانی کامپیوتر سال ۱۳۷۴ و دو طلای کشوری دکترای کامپیوتر
۲۳- صالحه قاسمپور، دارنده رتبه اول جشنواره خوارزمی در سال ۱۳۷۸ و دانشجو دکتری بیوشیمی، آمریکا
۲۴- فرشيد قاسمي، برنز کشوري المپياد رياضي دانشآموزي سال 1380، نقره جهاني المپياد فيزيک دانشآموزي سال 1382، دانشجوي مهندسي برق، دانشگاه رايس - هوستون، تگزاس، آمريکا
۲۵- سینا صادقیان صادقآباد، مدال طلای المپیاد کشوری کامپیوتر ۸۵، مدال نقره المپیاد جهانی کامپیوتر سال ۲۰۰۷
۲۶- سپهر فدایی، مدال طلای المپیاد جهانی شیمی سال ۱۳۸۰ و طلای کشوری، کارشناسی ارشد شیمی، دانشگاه استنفورد
۲۷- مهدي كاظمي، طلاي المپياد فيزيك كشوري، دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت دانشگاه صنعتي شريف
۲۸- سلیمه مقصدلو، دانشجوی ادبیات تطبیقی، دانشگاه سوربن، فرانسه
۲۹- محمد مهینی، مدال طلای کشوری المپیاد کامپیوتر 1383، مدال نقره جهانی المپیاد کامپیوتر جهانی 1384، دانشجوی لیسانس مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف
۳۰- محمد مهدیان، مدال طلای المپیاد بینالمللی ریاضی در سال ۱۹۹۳ و دارنده دو مدال نقره المپیاد بینالمللی انفورماتیک سال ۱۹۹۲-۳ دانشجوی دکتری علوم تحقیقات، دانشگاه تورنتو، کانادا
دانشجویان ایرانی خارج از کشور
۳۱- آرزو آزاد، دانشجوی دکتری شرقشناسی، دانشگاه آکسفورد، انگلستان
۳۲- سلمان ابوالفتح بیکی دزفولی، دانشگاه ام.آی.تی، آمریکا
۳۳- ثمین احمدی، دانشجوی مهندسی شهری، دانشگاه ریرسون، تورنتو، کانادا
۳۴- مهدی اشجعی، دانشجوی مولتی مدیا، دانشگاه مولتی مدیا، مالزی
۳۴- علی اکبری، دانشجوی فیزیک، دانشگاه دل پایس واسکو، اسپانیا
۳۵- علی اکبرزاده، دانشجوی جامعهشناسی، دانشگاه ماربورگ، آلمان
۳۶- حجت آخوندی اصل - دانشجوی دوره دکتری - دانشگاه امپریال کالج - مهندسی برق، گرایش مخابرات
۳۷- محمدجواد اردلان، دانشجوی دکترای تاریخ، دانشگاه آکسفورد، انگلستان
۳۸- مهرداد بابادی، دانشجوی جامعهشناسی دین و اخلاق، دانشگاه کمبریج، انگلستان
۳۹- علیرضا بختیاری، دانشجوی فوق لیسانس علوم کامپیوتر، دانشگاه لاوال، کانادا
۴۰- حسین بنایی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشگاه براون، پراویدنس، آمریکا
۴۱- کمالالدین بورقانی، دانشجوی علوم کامپیوتر، دانشگاه ریرسون، تورنتو، کانادا
۴۲- اطلس تربتی، دانشجوی فوق لیسانس روابط بینالملل، دانشگاه سوث همپتون، انگلستان
۴۳- مرجان توفیقی، دانشجوی فوق لیسانس تجارت بینالملل، دانشگاه بینالمللی فلوریدا، میامی، آمریکا
۴۴-تارا جاویدی، استادیار دانشگاه، رشته الکترونیک و کامپیوتر، دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو
۴۵- زهرا جلایی پور، دانشجوی فوق لیسانس انسان شناسی مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی (ال.اس.ای)، انگلستان
۴۶- لیلا حیدرپور، دانشجوی ادبیات فرانسه و انگلیسی، دانشگاه نوشاتل، سوئیس
۴۷- رضا حدیثی، دانشجوی فلسفه، دانشگاه شفیلد، انگلستان
۴۸- مرتضی حکیمی سیبنی، دانشجوی دکتری در رشتهٔ مهندسی مکانیک، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا
۴۹- امیرحسین حسینی، دانشجوی فوق لیسانس اقتصاد دانشگاه بیربک لندن، انگلستان
۵۰- سجاد خوشرو، دانشجوی حقوق، دانشگاه هاروارد، آمریکا
۵۱- رضا خیابانی، دانشجوی حقوق بین الملل، دانشگاه سواس، انگلستان
۵۲- محمد ربانی، دانشجوی دکتری دانشگاه شرق لندن
۵۳- مهسا روحی، دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه کمبریج، انگلستان
۵۴- حسن رحمانی، دانشجوی فوق لیسانس اندیشه سیاسی و اجتماعی، دانشگاه ساسکس، انگلستان
۵۵- بیژن روحانی، دانشجوی دوره دکترای حفاظت از بناهای تاریخی، دانشگاه لاساپینزای رم، ایتالیا
۵۶- امیرحسین سام، دانشجوی دکتری دانشگاه امپریال کالج، لندن
۵۷- علیرضا سپهسالاری، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه سیتی، انگلستان
۵۸- بشیر سجاد، دانشجوی دکتری علوم کامپیوتر، دانشگاه واترلو، کانادا
۵۹- سید موسوی، دانشجوی دکتری دانشگاه شرق لندن
۶۰- علي سرزعيم. دانشجوي دكتراي اقتصاد. دانشكده ي اقتصاد دانشگاه ميلان. ايتاليا
۶۱- مریم سعیدی، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه مینهسوتا
۶۲- سیدمحمدمهدی سجادیه، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی علوم نانو، دانشگاه ملی فناوری سئول، کره جنوبی
۶۳- غلامرضا سلیمی خورشیدی، دانشجوی دکتری نورولوژی دانشگاه آکسفورد، انگلستان
۶۴- سحرناز سماعینژاد، دانشجوی فوق لیسانس مطالعات بین رشته ای دانشگاه نیویورک، آمریکا
۶۵- محمدصادق شهرایینی، دانشجوی دکتری ژئوفیزیک، دانشگاه ادینبورو، انگلستان
۶۶- صالح صحابه تبريزی، دانشجوي دكتراي اقتصاد بين الملل. دانشكده اقتصاد ِدانشگاه ِ ماگدبورگ و موسسه ي اقتصاد ِجهان ِ كيــل - آلمان
۶۷- رضا ضیاء ابراهیمی، دانشجوی دکترا، تاریخ اندیشه در ایران، دانشگاه آکسفورد، انگلستان
۶۸- بابک طاعتی، محقق پسادکترا، مرکز توانبخشی تورنتو، کانادا
۶۹- حسین طارمی، فوقلیسانس مهندسی مکانیک، دانشگاه منچستر، انگلستان
۷۰- مرضیه طالبزاده، دانشجوی فوق لیسانس معماری، دانشگاه کارلسروهه، آلمان
۷۱- پگاه ظهوری حقیان، دانشجوی دکتری شرق شناسی، دانشگاه آکسفورد، انگلستان
۷۲- هادی علیاکبریان، دانشجوی دکتری دانشگاه بلژیک
۷۳ علی علیزاده، دانشجوی دکتری مرکزفلسفه مدرن اروپایی، دانشگاه میدل سکس، لندن
۷۴- سمیرا عزتی نیک، دانشجوی دندانپزشکی، دانشگاه لندن، انگلستان
۷۵- زهرا عزیزی، دانشجوی طراحی شهری، دانشگاه یو.سی.ال، انگلستان
۷۶- علی غفاری، دانشجوی رشته حقوق، لندن ، بریتانیا
۷۷- سحر فومنی، دانشجوی حقوق، دانشگاه کینگز کالج لندن، انگلستان.
۷۸- علی قاضیزاده، دانشجوی دکتری مهندسی، دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، آمریکا
۷۹- مهدی قربانی، دانشجوی فناوری اطلاعات، ساوث بنک، انگلستان
۸۰- حامد قدوسی، دانشجوی دکتری فاینانس، مدرسه عالی فاینانس وین، اتریش
۸۱- فرهاد قدوسی، دانشجوی دانشگاه واین، دترویت، میشیگان، آمریکا
۸۲- محمد قنبری، دانشجوی علوم کامپیوتر، دانشگاه واترلو، کانادا
۸۳- محمود قندی، دانشجوی مهندسی پزشکی، مدرسه داروسازی جانز هاپکینز، آمریکا
۸۴- الهام کاشفی، استادیار دانشگاه، دانشگاه ادینبرو، انگلستان-
۸۵- یاسر کراچیان، دکترای فیزیک از دانشگاه تورنتو، کارشناس انتقال تکنولوژی در دانشگاه ویلفرد لوریه کانادا
۸۶- علی کرباسی، دانشجوی دکتری علوم مادی و مهندسی، دانشگاه میامی، فلوریدا، آمریکا
۸۷- محمدعلی کدیور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی، دانشگاه کارولینای شمالی، آمریکا
۸۸- کیان کمالیان، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه پوتسدام، آلمان
۸۹- لادن کریمی، دانشجوی فوق لیسانس روزنامهنگاری، دانشگاه مالزی، دانشگاه پوترا، مالزی
۹۰- کوثر کریمیپور، دانشجوی جامعهشناسی، دانشگاه رجینا، کانادا
۹۱- لیلا کفایی، دانشجوی پزشکی، دانشگاه کوئین مری، انگلستان
۹۲- منصور طالبپور، دانشجوی دکتری حقوق، دانشگاه سواس، انگلستان
۹۳- مهدي گنجيپور، دانشجوي دكتري ادبيات، سوربون، دانشگاه پاريس، فرانسه
۹۴- سید عمادالدین طباطبایی، دانشجویی فوق لیسانس حقوق، دانشگاه آلبرت لودویگ فرایبورگ، آلمان
۹۵- سمیه مردانه، دانشجوی اقتصاد، دانشگاه لستر، انگلستان
۹۶- سیدعلی مدنیزاده، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه شیکاگو، آمریکا
۹۷- احسان مجتهدی، دانشجوی مهندسی شیمی، دانشگاه منچستر، انگلستان
۹۸- مصطفی مجیدپور، دانشجوی دکتری مهندس الکترونیک، دانشگاه یو،سی،ال،ای، آمریکا
۹۹ امیررضا محسنزاده کرمانی، دانشجوی دکتری اقتصاد، دانشگاه ام.آی.تی، آمریکا
۱۰۰- داريوش محمدپور، دانشجوی دکترای علوم سياسی و مطالعات اجتماعی، دانشگاه وست مينستر، انگلستان
۱۰۱- یاسر مسعودنیا، دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه کرانفیلد، انگلستان
۱۰۲- خزر معصومی، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق محیط زیست، دانشگاه روبرت شومان، استراسبورگ فرانسه
۱۰۳- آرشام مظاهری، دانشجوی امنیت دریایی، دانشگاه هلسینکی، فنلاند
۱۰۴- محمدمهدی مقیمی، دانشجوی مهندسی طراحی صنعتی، دانشگاه دلف، هلند
۱۰۵- حامد مهلوجی، دانشجوی مدیریت بازرگانی، دانشگاه مولتی مدیا، مالزی
۱۰۶- سید یاسر میردامادی، دانشجوی فرهنگهای مسلمان، موسسه مطالعه تمدنهای مسلمان، انگلستان
۱۰۷- بابک مینا، دانشجوی جامعهشناسی، دانشگاه لیون، فرانسه
۱۰۸- مریم میکانیکی، دانشجوی کارشناسی ارشد زیستشناسی و روزنامهنگاری، دانشگاه نیویورک، آمریکا
۱۰۹- فاطمه موید، دانشگاه مولتی مدیا، دانشگاه سایبرجایا، مالزی
۱۱۰- فرزانه نجفی، دانشجوی دکتری بیولوژی، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا
۱۱۱- حمید ناظرزاده، دانشجوی مقطع فوق دکتری موسسه تحقیقاتی مایکروسافت، استنفورد، آمریکا
۱۱۲- فرزانه نامآور، دانشجوی رشته کامپیوتر، دانشگاه منچستر، انگلستان
۱۱۳- پیمان نورافزا، دکترای مهندسی نفت، امپریال کالج، لندن، انگلستان
۱۱۴- ابوالحسن واعظی، دانشجوی دکتری فیزیک، دانشگاه ام آی تی، آمریکا
۱۱۵- یاسر ولی بیگ، دانشجوی آی.تی، دانشگاه کوئین مری، انگلستان
۱۱۶- احمد هاشمی، دانشجوی فرهنگهای مسلمان، موسسه مطالعه تمدنهای مسلمان، انگلستان
۱۱۷- جواد هاشمی، دانشجوی فیزیک، دانشگاه هلسینکی، فنلاند
۱۱۸- هیلا هاشمی، دانشجوی دکتری تکنولوژی، دانشگاه ماساچوست، آمریکا
۱۱۹- محمدرضا هاشمیطبا، دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه کمبریج، انگلستان
۱۲۰- حامد یوسفی، دانشجوی فوق لیسانس فلسفه، دانشگاه میدلسکس، انگلستان
«نوروز» در این باره مینویسد: یک روز پس از آنکه برخی سایتها و خبرگزاریهای
نزدیک به جناح راست از آزادی سعید حجاریان خبر دادند که سبب ابراز تعجب و
بیخبری خانواده ایشان از این موضوع شد، سخنگوی کمیته ویژه مجلس در پیگیری
حوادث اخیر به نقل از مرتضوی اعلام کرد که سعید حجاریان به یک "منزل سازمانی"
که دارای " امکانات مناسب رفاهی و پزشکی" است، منتقل شده است.
این اظهارات در حالی صورت میگیرد که پیش از این نیز مرتضوی به دکتر وجیهه مرصوصی همسر حجاریان گفته بود که اگر نگران سلامت او هستند، خانه ای را اجاره کنند تا در آنجا از حجاریان نگهداری شود.
این پیشنهاد با مخالفت خانواده حجاریان مواجه شده است. زینب حجاریان، دختر دکتر حجاریان این موضوع را " حقه" مرتضوی دانست و گفت حقه مرتضوی این بوده که پدرم را در خانه امنی که گفته بود تهیه کنیم از بین ببرد.
نکته جالب توجه در سخنان کاظم جلالی که به نقل از سعید مرتضوی اعلام شده اینست که این ساختمان "با توجه به وضعیت جسمی حجاریان، دارای استخر هم میباشد".
قاضی مرتضوی در حالی از این امکانات مناسب سخن می گوید که خانواده حجاریان در آخرین دیداری که با وی داشتند به شدت نگران وضعیت سلامتی او شدند. به گفته آنها سعید حجاریان را ساعت ها در زیر آفتاب 40 - 42 درجه نگه داشته، سپس داخل برده و روی او یخ می ریزند که با توجه به وضعیت بیماری و بدن رنجور و علیل حجاریان این روش شکنجه امکان خونریزی مغزی در وی را بالا میبرد.
زینب حجاریان در اینباره گفته بود: پزشک پدرم گفتند که این قضیه منجر به خونریزی مغزی خواهد شد و با توجه به اینکه یکی از رگ های مغزی پدرم در ترور ایشان به شدت آسیب دیده، اینها میخواهند ایشان را دچار خونریزی مغزی کرده و اینگونه بکشند.
اما به نظر می رسد فریب افکار عمومی پایان ندارد. سعید مرتضوی میگوید که در مورد سلامتی حجاریان جای نگرانی وجود ندارد و حتی شب گذشته( چهارشنبه) شخصا با حجاریان ملاقات داشته است. البته اینکه مرتضوی شخصا با سعید حجاریان دیدار داشته چگونه موید بر سلامتی دکتر حجاریان خواهد بود نیز خود جای سوال دارد! و اساسا بنا بر تجربیات قبلی نفس این دیدار خود نگرانی ها را تشدید میکند.
گرچه جلالی به نقل از مرتضوی میگوید امکان رفت و آمد خانواده حجاریان به محل جدید نگهداری او وجود دارد و تاکید می کند که این موضوع به آنها ابلاغ شده است ، اما خانواده و وکیل دکتر حجاریان به کلی از این موضوع بی اطلاع هستند!
همچنان که روزسه شنبه نیز انتشار خبر آزادی" قریب الوقوع " سعید حجاریان باعث تعجب و شگفتی آنها شد.
بر اساس گزارشی که سایت نوروز، روز سهشنبه و پس از اعلام این خبر منتشر کرد، خانواده و وكيل سعید حجاريان از انتشار خبر آزادي سعيد حجاريان ابراز تعجب کرده و اعلام کردند هيچ مرجع رسمي از قوه قضائيه در این مورد پاسخگو نیست و به خانواده و وكيل آنها، نحوه و قرار آزادي ايشان تا اين لحظه اعلام نشده است.
دکتر ریاحی، وکیل سعید حجاریان انتشار خبر آزدی حجاریان را منوط به رویت وی در منزل دانست.
گفتنی است آنچه نگرانی ها را از این انتقال افزایش داده است این است که افرادی که در زندان اوین و زیر نظر سارمان زندانها در بازداشت بسر می برد نسبتا شرایط بهتری را تجربه کردهاند و بازجویان در رفتارهایشان مجبور بوده اند حداقل استانداردهای حقوقی را رعایت کنند که به نظر میرسد با این انتقال بازجوها با خیالی راحت و بدون هیچ نظارتی میتوانند رفتارهای خشن و غیر انسانی خود را رب دکتر حجاریان تحمیل کنند.
مادران شهدا
اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك و آرام در منطقه ي شرق تهران. بر در خانه، نه پارچه ي سياه است و نه نشاني. تنها زنگ در را كه مي زني صداي ضجه هاي زني را مي شنوي كه بر تصوير دخترش اشك مي ريزد. اينجا خانه ي ندا آقا سلطان است. متولد بهمن 1361. دختر جواني كه 30 خرداد 1388 به ضرب گلوله كشته و به سمبل جنبش سبز مردم ايران تبديل شد.
مادران شهدا
اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك و آرام در منطقه ي شرق تهران. بر در خانه، نه پارچه ي سياه است و نه نشاني. تنها زنگ در را كه مي زني صداي ضجه هاي زني را مي شنوي كه بر تصوير دخترش اشك مي ريزد. اينجا خانه ي ندا آقا سلطان است. متولد بهمن 1361. دختر جواني كه 30 خرداد 1388 به ضرب گلوله كشته و به سمبل جنبش سبز مردم ايران تبديل شد.
و تاريخ، پنج شنبه، هشتم مردادماه، مصادف با چهلمين روز در گذشت اوست. جمعي از مادران عزادار، فعالان جنبش زنان، اعضاي كمپين يك ميليون امضا و كميته گزارشگران حقوق بشر به تسليت گويي رفته اند. براي لحظه اي در آغوش گرفتن مادراني عزادار و گريستن در عزايي كه حتي اجازه ي عمومي شدن هم ندارد.
وارد خانه كه مي شوي آن انتها نزديك ديوار، ميز كوچكي ست با قاب عكسي بزرگ از دختري جوان كه كوچكي دنيا را تاب نياورد و رفت. برگه ي با خطوط درشت هم آن بالاتر خودنمايي مي كند: " ندا، هميشه در ياد ما زنده است." اما او تنها نيست. اين روزها، روز كوچ بزرگان است. روز عروج آنان كه ظلم را تاب نياوردند و در خون غلتيدند. كمي آن طرف تر چهره ي جوان كيانوش آسا خودنمايي مي كند.
كيانوش، متولد كرمانشاه، دانشجوي ترم آخر كارشناسي ارشد رشته مهندسي شيمي در دانشگاه علم و صنعت ايران بود و هنگامي كه جنازه اش را تحويل گرفتند از مال دنيا تنها يك گلوله در پهلو و يكي ديگر در گردن داشت. جسد او ابتدا قابل شناسايي نبود. خانواده اش بارها و بارها به تصوير او نگريستند و در نهايت با مشاهده ي از نزديك، توانستند عزيزشان را باز شناسند. كيانوش، با ذهن پرسش گرش هميشه حقايق را جستجو مي كرد. چرايي هاي بسياري داشت. و پاسخ آخرينش را به داغي سرب دريافت كرد. روز 25 خرداد ماه، از ناحيه پهلو به او گلوله اي شليك شد و 3 تير ماه كه جنازه را تحويل گرفتند گلوله ي ديگري هم در گردنش بود. چرا؟ هيچ كس نمي داند. كيانوش اهل موسيقي بود و تنبور مي زد. نقاش هم بود. كاريكاتور مي كشيد و دلش در گرو هنر بود. و بزرگترين هنرش آزادي خواهي. هنري را كه ظلم بر نمي تابد.
تصوير مسعود هم در كنار كيانوش لبخند مي زند با آن نگاه سرشار از جواني 27 ساله اش. مسعود سنتور و ساز دهني مي زد و نقاشي مي كشيد و طرح مي زد بر اين دنياي بي رحم. اولين تير را كه يك بسيجي مقابل پايش مي زند حقيقي بودنش را باور نمي كند. جلو مي رود و ناگهان مي سوزد. گلوله اي در سينه اش جا خوش كرده و قطرات ريز اشك در گوشه ي چشمانش حلقه مي زند. ساز دهني اش كجاست؟ او هيچ شبي را پيش از درد دل گفتن با سازش چشم بر هم نگذاشته. كاش فرصتي بود براي وداع با مادر. كاش زماني بود براي گفتن آنكه چقدر زود دير مي شود. مسعود كه بر خاك افتاد يك بسيجي آن طرف تر اسلحه بر زمين انداخت و واقعيت مرگ را بر سر كوبيد.
اينجا خانه ندا آقا سلطان است و خانواده هاي ديگر شهداي خرداد 1388، نيز آمده اند. مادران شهداي مزبور كه از حق مسلم برپايي عزاداري براي فرزندان خود محروم شده اند صبورانه به يادآوري خاطرات فرزندانشان نشسته و از توانايي ها و محاسن آن عزيزان مي گويند. سرخي چشمان و سكوت اجباري شان حكايت عجيبي دارد از آن همه درد جاري وجود. از روزهاي سخت تربيت و حمايت از فرزندانشان مي گويند. از روزهاي بمباران كه آنها را به دندان مي گرفتند و اين سو و آن سو مي بردند تا مبادا بمبي جگر گوشه شان را از آنها بگيرد. آنها روزهاي جنگ را در همين آب و خاك در كنار ديگران تاب آوردند و كشور را به دست دشمن ندادند و در روزگاري ديگر، جواني جوانانشان را نه گلوله دشمن كه هم وطني نا هم وطن پرپر كرد.
مادر ندا آقا سلطان براي نداي اسطوره اش زمزمه مي كند. سياه پوش و گريان سر در آغوش آن ديگر مادران مي گذارد و تنها مي پرسد چرا. وقتي مي گويند حال كه قاتل شناسايي شده است امكان شكايت و پي گيري پرونده وجود دارد، آرام سربر مي آورد و لبخندي بر لب مي گويد: "براي من قاتل نياوريد. او تنها مجري بوده است. من قاتل را مي بخشم." او دلخوش حضور مردم و همين ديدارهاست و يادي كه هر روز زنده تر مي شود را تنها دليل صبوري اش مي داند.
كسي از ميان فعالان جنبش زنان،
برگه اي در دست مي گيرد و به ياد ندا و همه ي عزيزانمان مطلبي مي خواند و خوب
مي گويد جنبشي چنين مردمي هيچ گاه نمي تواند نمادي ساختگي را بپذيرد و ندا،
نمادي شد كه از آغاز با حقيقت وجودي اش سبزي حركتي مردمي را با خون آزادي خواهي
در آميخت. نمادي كه هيچ گاه از ياد نخواهد رفت.
اينجا خانه ندا آقا سلطان است. خانه اي كوچك با رنجي عظيم. مادران عزادار و
ديگراني با چانه هاي لرزان و حلقه هاي اشك در چشم. چهل روز گذشت از آن روز كه
دختري از خانه بيرون رفت و هيچ گاه بازنگشت و پسري وعده ي بازگشت داد و ميان
سياهي شهر گم شد.
اينجا خانه ندا آقا سلطان است و فردا ماه برخواهد آمد دوباره و خواهد نگريست بر اين شهر ماتم زده با چشمان ندا و شب مملو خواهد شد از صداي تنبور كيانوش و سازدهني مسعود و هم نوايي سروهاي خراماني كه تن به تن بر زمين فرو افتادند.
يادشان گرامي!
كميته گزارشگران حقوق بشر
بر اساس خبر های از پیش منتشر شده در رسانه ها بنا بود مراسم چهلم جان باختگان حوادث اخیر روز پنج شنبه مورخ 8 مردادماه در شهرهای گوناگون کشور از جمله در اهواز برگزار شود.
علیرغم گرد و غبار شدید که بنابر اعلام سازمان هواشناسی و محیط زیست 22 برابر حد مجاز بوده و همچنین گرمای 50 درجه شهر اهواز، از ساعت 6 عصر تعدادی از مردم در فلکه سوم کیانپارس این شهر گرد هم آمدند تا یاد جان باختگان حواد اخیر را گرامی دارند.
پس از گذشت چند دقیقه به تعداد افراد حاضر افزوده شد و زمانی که جمعیت حدود 50 نفر شد. بدون هیچ گونه شعار و حرکتی به صورت نمادین در کنار هم ایستادند و با اعلام ماموران نیروی انتظامی مبنی بر متفرق شدن، افراد به سوی خیابان یکم و دوم کیانپارس حرکت کردند که در همان دقایق تعداد آنان بیشتر شده و به حدود 200 نفر رسید.
همزمان با گرد آمدن مردم و راهپیمایی آرام آنان ماشین های عبوری نیز با سرعت کم و بوق زدن های متوالی به اعلام حمایت پرداختند و باعث بوجود آمدن ترافیک شدند.
جمعیت تا خیابان 6 کیانپارس به راهپیمایی ادامه داده و هنگام بازگشت به سوی فلکه سوم کیانپارس و خیابان میهن و همچنین نزدیک شدن به ساعت 7 عصر با توجه به افزایش لحظه به لحظه تعداد حاضرین به چندصد نفر و نگرانی مامورین، گاردضد شورش نیروی انتظامی با باتوم و گاز فلفل به سوی راهپیمایان حمله ور شده و اقدام به ضرب و شتم راهپیمایان و دستگیری دست کم 10 نفر نمود.
همچنین چند تن از جوانان به محض پیاده شدن از تاکسی و ماشین های خود دستگیر می شدند. با دیدن این صحنه ها و پس از برخورد نیروی انتظامی، جمعیت که در تا آن لحظه در سکوت بود به سردادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و شعارهای مشابه و همچنین خواندن سرود پرداخت، همزمان با تاریک شدن هوا تعدادی از حاضرین به روشن کردن شمع پرداختند که باز هم با برخورد نیروی انتظامی روبرو شدند.
نظر به اینکه با فرو نشستن آفتاب و کم شدن گرمای شدید هوا جمعیت رو به افزایش می رفت، نیروی انتظامی تا پیش از تاریک شدن هوا به شیوه خود با سرکوب، سعی در آرام کردن فضا داشت. حوالی ساعت 8.30 شب نیروی انتظامی با برخود شدید خود و استفاده از نیروهای بیشتر باعث متفرق شدن جمعیت شده و کنترل اوضاع را به دست گرفت. بر اساس خبرهای رسیده چند تن از بازداشت شدگان را به یکی بازداشتگاه نیروی انتظامی مستقر در پادادشهر انتقال دادند.
لازم به یاد آوری است که شب پیش از برنامه چهلم (چهارشنبه) تجمعات پراکنده و لحظه ای در کیانپارس و زیتون کارمندی این شهر همراه با شعار دادن انجام شده بود.
امروز صبح نیز خانواده های بازداشت شدگان در برابر ساختمان دادگستری اهواز واقع در امانیه تجمع کرده و خواستار پاسخ گویی مسئولان شدند که به آنان گفته شد در حال تشکیل پرونده و بررسی هستند و باید منتظر بمانند؛ خانواده ها اعلام داشته اند روزشنبه مورخ 10 مردادماه در برابر دادگستری تجمعات خود را ادامه خواهند داد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
مدافعان حقوق بشر تحت شکنجه قرار دارند
علیرغم گذشت بیش از یکماه و نیم از بازداشت غیرقانونی تعدادی از فعالان حقوق بشری در ایران، هنوز وضعیت آنها روشن نشده است.
ناصح فریدی، علی بیکس، شیوا نظرآهاری سه فعال شناخته شده حقوق بشری و دانشجویی و نیز تعدادی وکلای فعال در عرصه حقوق بشر از جمله محمد علی دادخواه و عبدالفتاح سلطانی که برای دفاع از حقوق زندانیان به زندان افتاده اند در شرایط نامناسبی در بازداشتگاههای نهادهای امنیتی به سر می برند.
ناصح فریدی عضو مرکزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی (تاسیس 1377 در تهران) در تاریخ 24 خردادماه توسط نیروهای امنیتی در خیابان دستگیر شده و به نقطه نامعلومی منتقل شده بود که سه هفته پیش در تماس تلفنی کوتاه به خانواده خود خبر داده است به بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین منتقل شده است.
علی بیکس، دیگر عضو مرکزی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، با یورش نیروهای امنیتی به محل مسکونی اش در تاریخ 26 خرداد دستگیر شده و هنوز محل نگهداری او روشن نیست.
شیوا نظر آهاری، دبیر سابق کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و عضو مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر، نیز در تاریخ 24 خرداد ماه در محل کارش توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر و به سلول های انفرادی بازداشتگان 209 منتقل شده است. او در تماسی کوتاه با مادرش گفته است امکان دارد تا مدتی اجازه تماس تلفنی نداشته باشد.
این سه فعال حقوق بشری در دفاع از زندانیان سیاسی و اطلاع رسانی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران فعالیت قابل توجهی انجام داده اند و بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند دستگیر شده اند. آنها اینک تحت فشار و شکنجه قرار گرفته اند و در شرایط مناسبی به سر نمی برند. نهادهای امنیتی در بدو گسترش تظاهرات مردمی، با دستگیری این مدافعان حقوق بشر تلاش کردند تا جلوی اطلاع رسانی و فعالیت های حقوق بشری آنها را بگیرند اما نقض گسترده حقوق مردم لحظه به لحظه به مردم دنیا و نهادهای بین المللی گزارش شد.
این کمیته از کلیه نهادهای مدافع حقوق بشر درخواست می کند تا برای آزادی این سه فعال حقوق بشر و دیگر مدافعان زندانی حقوق بشر در ایران که بدون هیچ دلیلی به اسارت گرفته شده اند تلاش کنند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی است.
تهران ، پنج شنبه هشت مرداد
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
مرگ مشکوک يک جانباز بر اثر سقوط از طبقه بيمارستاني در تهران، بازپرس و پليس جنايي را مقابل فرضيه خودکشي قرار داد.
محمدحسين شاملو بازپرس کشيک قتل تهران در مورد اين حادثه گفت؛ صبح روز پنجشنبه خبر سقوط مرگبار يک جانباز از طبقه هفتم بيمارستان توسط ماموران کلانتري فلسطين اعلام شد که بلافاصله دستورات قضايي لازم را مبني بر اعزام عوامل تشخيص هويت به محل حادثه و انتقال جسد به پزشکي قانوني صادر کرديم.
وي با بيان اينکه متوفي حدوداً 40 سال داشت، پررنگ ترين فرضيه را خودکشي عنوان کرد و افزود؛ تاکنون اولياي دم اين جانباز مراجعه يي براي اعلام شکايت نداشته اند.
کهريزک منطقهای است در جنوب شهر تهران که در روزهای اخير به دليل نگهداری شماری از بازداشتشدگان در اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری مورد توجه قرار گرفته است.
در روزهای گذشته در پی انتشار خبر کشته شدن محسن روحالامينی، فرزند مشاور محسن رضايی، که ظاهراً در بازداشتگاه کهريزک جان باخته است آيتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دستور تعطيلی اين بازداشتگاه را صادر کرد.
يکی از مسئولان دادگستری تهران میگويد بازداشتگاه کهريزک زير نظر سازمان زندان ها نبوده است. دادگستری تهران و نيروی انتظامی اين مطلب را تکذيب می کنند و می گويند قوه قضاييه بر اين محل نظارت داشته است.
دليل مطرح شدن اين سخنان ضد و نقيض چيست و چرا نهادهای رسمی در ايران می کوشند از اين بازداشتگاه فاصله بگيرند و در قبال آن از خود سلب مسئوليت کنند؟
نعمت احمدی، وکيل دادگستری درتهران، در مورد شرايط بازداشتگاه کهريزک به راديو
فردا میگويد: «به اين مکان نمیتوان عنوان بازداشتگاه داد. در گرمای کشنده
کوير جنوبی تهران چند سوله به هم پيوسته را برای کاری در نظر گرفته بودند و بعد
اين مکان را در اختيار نيروی انتظامی قرار میدهند. موکلينی داشتم که وقتی از
آنجا بيرون آمدند و وارد انفرادیهای اوين شدند، آن را در مقايسه با سولههای
کهريزک بهشت میدانستند. سازمان زندانها که بر حسب قانون بايد متولی زندانها
باشد، آنجا را فاقد استاندارد اوليه نگهداری متهمان يا محکومان دانسته و هيچ
نهادی سرپرستی آن را به عهده نگرفته است».
اما به گفته مهدی محموديان، فعال حقوق بشر در تهران، اين بازداشتگاه دو سال پيش
در جريان طرح امنيت اجتماعی تأسيس شد و از همان ابتدا وضعيت اسفناکی داشت.
مهدی محموديان در اين زمينه به راديو فردا میگويد: «بازداشتگاه کهريزک دو سال
پيش برای طرح مبارزه با اراذل و اوباش توسط پليس تهران تأسيس شد و اسم آن را در
ابتدا کمپ گذاشته بودند و فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و انسانی بود. آنجا در
ابتدا چند سوله بود که داخل اين سولهها کانتينر گذاشته بودند و به طور عادی شش
تا هفت نفر میتوانستند داخل اين کانتينرها زندگی دارند، اما زمانی که طرح
ارتقای امنيت اجتماعی در تهران شکل گرفت در هر کدام از اين کانتينرها بين
۲۰
تا
۴۰
نفر را به زور جا دادند.»
وی در ادامه میافزايد: «نور اين سولهها حداقل حالت ممکن بود و فقط از چند
سوراخ به اندازه سکه
۱۰۰
ريالی نور میگرفت و راه تنفسی هم به جز همان سوراخها وجود نداشت و
بازداشتشدگان مجبور بودند نوبتی بروند و تنفس کنند. اين سولهها مجهز به
دستشويی نبود به همين دليل ظرف بزرگی را گذاشته بودند و افراد مجبور بودند
کارهای بهداشتی خود را همان جا انجام دهند. همچنين يک بشکه آب در اين کانتينرها
بود که از آن استفاده میکردند. در آنجا روزی دو وعده غذا میدادند آن هم به
مقدار بسيار ناچيز، مثلاً يک وعده آن يک يا دو عدد سيب زمينی بود و روزی چهار
حبه قند هم به هر کدام از زندانیها میدادند».
مقامات دولتی جمهوری اسلامی دليل تعطيلی بازداشتگاه کهريزک را استاندارد نبودن و عدم امکانات اعلام کردند. اين در حالی است که مهدی محموديان از فعالان حقوق بشر، دليل مهمتری را به عامل کمبود امکانات میافزايد: «خوشبختانه بازداشتگاه کهريزک تغييرات زيادی کرده و شرايط نسبت به آن موقع بهتر شده بود، با اين تفاوت که ضرب و شتمها و خشونت به شدت بالا رفته بود».
محمد خاتمی، رئيس جمهوری سابق ايران، هم اين ديدگاه را تأييد کرده و از وقوع جنايتها سخن گفته است. مقامات رسمی ايران کشته شدن سه نفر را در اين بازداشتگاه تأييد کردند، اما به گفته فعالان حقوق بشر آمار واقعی بسيار بيش از اين است.
مهدی محموديان در اين باره میگويد: «بر اساس گفتههای چند نفری که از اين
بازداشتگاه بيرون آمدهاند و من موفق شدم با آنها صحبت کنم، در آنجا حداقل روزی
يکی دونفر کشته شدهاند«.
ظاهراً همين وقايع است که سبب شده مقامات نيروی انتظامی و قضايی بکوشند تا
مسئوليت اداره بازداشتگاه کهريزک را به شانه ديگری بيندازند.
مهدی محموديان، فعال حقوق بشر در تهران، میگويد او دو سال پيش در بحبوحه اجرای طرح امنيت اجتماعی و مبارزه با به اصطلاح اراذل و اوباش، اين کار را گامی برای مقابله با فعالان سياسی خوانده است؛ يعنی کاری که امروز در ايران جريان دارد.
آقای محموديان با تأکيد بر اشتراکات شگفتانگيز ميان آن طرح با موج سرکوب
فعالان سياسی و مدنی و دستگيری گسترده معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری
در هفتههای اخير میگويد: «برخی از کسانی که به اسم اراذل و اوباش دستگير شدند
و در بازداشتگاه کهريزک يا ساير زندانها نگهداری شده و بعدها آزاد شدند، در
حال حاضر در همان بازداشتگاه کهريزک و جاهای ديگر مشغول نگهبانی و نگهداری
افرادی هستند که اخيراً بازداشت شدهاند. شايعاتی وجود دارد که فرماندهان ارشد،
حدود
۱۵۰
نفر از به قول خودشان اراذل و اوباش را جهت مبارزه با به گفته آنها اغتشاشات
سازماندهی کردهاند».
عليرضا بهشتی، فرزند آيتالله بهشتی و مشاور ميرحسين موسوی، نيز در گفتوگو با
سايت خبری فراکسيون خط امام در مجلس شورای اسلامی اين ادعا را تأييد کرده است.
به گفته او از افرادی که دو سال پيش دولت آنها را اراذل و اوباش می خواند، حتی
برای شکنجه بازداشتشدگان نيز استفاده شده است.
رضا، کسی که در هفته های اخير در تهران بازداشت شده بود نيز در گفتوگو با راديو فردا مطلب مشابهی را بيان میکند: «چند نفر از اين قاتلين به خصوص فردی که به او پابند الکترونيکی زده بودند و شب قبل پنج نفر را کشته بود، به اداره آگاهی انتقال داده بودند و او را مسئول بازداشتشدگان کرده بودند که از محدوده تعيينشده تکان نخورند».
با صدور دستور تعطيلی بازداشتگاه يا همان سوله کهريزک، فعالان حقوق بشر از وجود بازداشتگاههای بینام و نشان ديگری هم سخن میگويند؛ بازداشتگاههايی که برخی از بازداشتشدگان اخير روزهای بسيار دشواری را در آنجا سپری کردهاند.
رضا يکی از همين افراد است و در اين باره میگويد: «من جزو گروهی بودم که ساعت
سه نيمه شب چشمانمان را بستند، سوار اتوبوس کردند، سرمان را زير صندلی گذاشتند
و به دروغ به ما گفتند شما را میبريم کهريزک. میدانم از ميدان انقلاب تا
کهريزک چقدر راه است، اما ما را جايی بردند که به طور قطع کهريزک نبود و من
نمیدانم چرا دروغ میگفتند».
اما تشابهاتی ميان اين بازداشتگاههای بینام و نشان با بازداشتگاه تعطيل شده
کهريزک وجود داشته و آن نحوه برخورد با مهتمان است.
رضا وضعيت بازداشتشدگان را چنين توضيح میدهد:« خدا شاهد است داخل يک حياط آسفالت زير آفتاب داغ، جوانانی که در تجمعات بازداشت شده بودند و به شدت کتک خورده بودند، با بدنهای کاملاً زخمی و لخت روی آسفالت برای يک قطره آب التماس میکردند در حالی که فاصله شير آب با اينها بيشتر از ۱۰ متر نبود، اما اجازه نمیدادند حتی يک قطره آب بخورند.
اينها را با زخم ناشی از سوختگی روی آسفالت داغ میخواباندند».
مهدی محموديان حتی وضعيت در بازداشتگاه کهريزک را بهتر از بازداشتگاههايی میداند که کسی از آنها نامی نمیبرد و معتقد است: «اکنون کهريزک در قبال بازداشت گاههای ديگری که اخبار آن میرسد، جزو مکانهای خوب است. ما بازداشتگاههايی داريم که نامی از افرادی که در آن هستند به هيچ جا اعلام نشده است به طور مثال میتوانم به بازداشتگاه پاسارگاد در جنوب غربی تهران و بازداشتگاه علی آباد اشاره کنم. اين بازداشتگاهها در اختيار نهادهای نظامی هستند و هيچ نشانی از افرادی که در آنجا نگهداری میشوند، در دست نيست».
عدم دسترسی نهادهای مدنی و مستقل به بازداشتگاهها و عدم پيگرد و مجازات عاملان برخورد غير قانونی و غير انسانی با بازداشتشدگان از جمله دلايلی است که به گفته فعالان حقوق بشر تضمينی برای ادامه بقای چنين بازداشتگاههايی در جمهوری اسلامی است؛ بازداشتگاههايی که در آنها نه قانون بلکه سليقه شخصی حاکم است.
7 دانشجوی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شدند. علت احضار این دانشجویان فعالیت های آنان در دوران انتخابات و اعتراض به نتیجه انتخابات و حوادث پس از آن است.
در جریان اعتراض به نتایج انتخابات و حوادث پس از آن جمعی از دانشجویان این دانشگاه هنر اسلامی تبریز، چندین تجمع اعتراضی در دانشگاه برگزار کردند که با واکنش نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی همراه شد.
پس از این تجمعات با خانواده های برخی از دانشجویان تماس گرفته شد و به بسیاری دیگر از دانشجویان اعلام شده است که ممکن است در روزهای آتی به کمیته انضباطی احضار شوند.
سه نفر به جرم های قاچاق مواد مخدر و قتل سحرگاه امروز در زندان اصفهان با دار آویخته شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه ، هویت اعدام شدگان درروزنامه رسمی دولت تهران ، بابک، بدون ذکر مشخصات بیشتر، قربانعلی بیست و دو ساله و حسن سی و سه ساله اعلام شده است. بنا بر گزارشات آرشیو این خبر گزاری ، با اعدام های بامداد امروز شمار اعدام ها درجمهوری اسلامی ایران از آغاز سال جاری میلادی با کنون به یکصدو نودو دو نفر رسیده است. در سال دو هزارو هشت میلادی نیز حداقل دوست و چهل و شش نفر در ایران اعدام شدند . ایران پس چین بیشترین رکورد اعدام ها در جهان را داراست
سایت تغییر برای برابری: شنبه 10 مرداد گروهی از مادران به نشانه اعتراض به کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث اخیر در پارک لاله گردهم آمدند. از ساعت 6:30 کم کم مادران در حوالی آبنمای پارک در جمع های چند نفره نشستند. و در ساعت 7:15 جمعی متشکل از حدود 40 نفر آنها در گوشه ای از آبنما جمع شدند.
نیروهای پلیس و لباس شخصی ها دور آبنما رفت و آمد می کردند و مادران را تحت نظر داشتند.از ساعت 7:45 گروه 40 نفره مادران اقدام به راهپیمایی دور میدان را کردند که جمع های کوچک دیگر نیز به آنها پیوستند .
راهپیمایی این جمع نظر مردم پارک را به خود جلب کرد . مردم علت راهپیمایی را می پرسیدند و عده ای هم دستهایشان را به علامت پیروزی برای مادران بالا می بردند.
چندین نفر از مردم عادی نیز به راهپیمایی پیوستند. نیروی پلیس که انتظار این حرکت را نداشت تنها در اطراف میدان این جمع را محاصره کرده بود و با ماشین از میان جمع عبور میکرد تا پراکنده شان کند.چند نفر از آنها نیز از زنان عکس میگرفتند.
این راهپیمایی 20 دقیقه طول کشید و در ساعت 8:05 مادران جمع شدند دستها را به علامت پیروزی بالا گرفتند و پراکنده شدند.تجمع مادران عزادار قرار است شنبه هر هفته ساعت 7 عصر در پارک های شهر برگزار شود.
ایسنا: صبح امروز جلسهي رسيدگي به اتهامات 10 متهم ديگر پروندهي حوادث پس از انتخابات به صورت غيرعلني در شعبهي 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضي صلواتي برگزار و ادامهي رسيدگي به روزهاي آينده موكول شد. يك مقام مسوول در دستگاه قضايي با اعلام اين خبر به خبرنگار حقوقي ايسنا گفت: روز گذشته رسيدگي به پروندهي متهمان حوادث پس از انتخابات در دادگاه انقلاب آغاز شد و ادامهي رسيدگي به آن صبح امروز به صورت غيرعلني با حضور 10 نفر از متهمان ديگر اين پرونده در شعبهي 15 دادگاه انقلاب برگزار شد.
وي گفت: روز گذشته مقدمهي كيفرخواست توسط نمايندهي مدعيالعموم قرائت شد و امروز كيفرخواست انفرادي توسط نمايندهي دادستان براي هريك از متهمان قرائت و به اتهامات اين 10 نفر رسيدگي شد.
اين مقام مسوول قضايي اظهار كرد: در اين جلسه هيچكدام از چهرهها و شخصيتهاي شناخته شدهي سياسي حضور ندارند و اين 10 نفر افرادي هستند كه در وقايع پس از انتخابات در خيابانها دستگير و بازداشت شدهاند.
وي اعلام كرد: ادامهي رسيدگي به روزهاي آينده موكول شد.
بچه ها سلام،
دلم براي همه شما تنگ شده ، اينجا شب و روز با خيال و خاطرات شيرينتان شعر زندگي ميسرايم ، هر روز به جاي شما به خورشيد روزبخير ميگويم ، از لاي اين ديوارهاي بلند با شما بيدار ميشوم ، با شما ميخندم و با شما ميخوابم .
گاهي « چيزي شبيه دلتنگي » همه وجودم را ميگيرد .
کاش ميشد مانند گذشته خسته از بازديد که آن را گردش علمي ميناميديم ، و خسته از همه هياهوها ، گرد و غبار خستگيهايمان را همراه زلالي چشمه روستا به دست فراموشي ميسپرديم ، کاش ميشد مثل گذشته گوشمان را به «صداي پاي آب » و تنمان را به نوازش گل و گياه ميسپرديم و همراه با سمفوني زيباي طبيعت کلاس درسمان را تشکيل ميداديم و کتاب رياضي را با همه مجهولات زير سنگي ميگذاشتيم چون وقتي بابا ناني براي تقديم کردن در سفره ندارد چه فرقي ميکند ، پي سه مميز چهارده باشيد با صد مميز چهارده ، درس علوم را با همه تغييرات شيميايي و فيزيکي دنيا به کناري ميگذاشتيم و به اميد تغييري از جنس «عشق و معجزه» لکه هاي ابر را در آسمان همراه با نسيم بدرقه ميکرديم و منتظر تغييري ميمانيدم که کورش همان همکلاسي پرشورتان را از سر کلاس راهي کارگري نکند و در نوجواني از بلنداي ساختمان به دنبال نان براي هميشه سقوط ننمايد و ترکمان نکند ، منتظر تغييري که براي عيد نوروز يک جفت کفش نو و يک دست لباس خوب و يک سفره پر از نقل و شيريني براي همه به همراه داشته باشد .
کاش ميشد دوباره و دزدکي دور از چشمان ناظم اخموي مدرسه الفباي کرديمان را دوره ميکرديم و براي هم با زبان مادري شعر مي سروديم و آواز ميخوانديم و بعد دست در دست هم ميرقصيديم و ميرقصيديم و ميرقصيديم .
کاش ميشد باز در بين پسران کلاس اولي همان دروازه بان ميشدم و شما در روياي رونالدو شدن به آقا معلمتان گل ميزديد و همديگر را در آغوش ميکشيديد ، اما افسوس نمي دانيد که در سرزمين ما روياها و آرزوها قبل از قاب عکسمان غبار فراموشي به خود ميگيرد ، کاش ميشد باز پاي ثابت حلقه عمو زنجيرباف دختران کلاس اول ميشدم ، همان دختراني که ميدانم سالها بعد در گوشه دفتر خاطراتتان دزدکي مينويسيد کاش دختر به دنيا نميامديد.
ميدانم بزرگ شده ايد ، شوهر ميکنيد ولي براي من همان فرشتگان پاک و بي آلايشي هستيد که هنوز « جاي بوسه اهورا مزدا» بين چشمان زيبايتان ديده ميشود ،راستي چه کسي ميداند اگر شما فرشتگان زاده رنج و فقر نبوديد ، کاغذ به دست براي کمپين زنان امضاء جمع نميکرديد و يا اگر در اين گوشه از « خاک فراموش شده خدا » به دنيا نمي آمديد ، مجبور نبوديد در سن سيزده سالگي با چشماني پر از اشک و حسرت « زير تور سفيد زن شدن » براي آخرين بار با مدرسه وداع کنيد و « قصه تلخ جنس دوم بودن » را با تمام وجود تجربه کنيد .
دختران سرزمين اهورا ، فردا که در دامن طبيعت خواستيد براي فرزندانتان پونه بچينيد يا برايشان از بنفشه تاجي از گل بسازيد حتماً از تمام پاکي ها و شادي هاي دوران کودکيتان ياد کنيد .
پسران طبيعت آفتاب ميدانم ديگر نميتوانيد با همکلاسيهايتان بنشينيد ، بخوانيد و بخنديد چون بعد از « مصيبت مرد شدن » تازه « غم نان » گريبان شما را گرفته، اما يادتان باشد که به شعر، به آواز، به ليلاهايتان، به روياهايتان پشت نکنيد، به فرزندانتان ياد بدهيد براي سرزمينشان براي امروز و فرداها فرزندي از جنس « شعر و باران » باشند به دست باد و آفتاب ميسپارمتان تا فردايي نه چندان دور درس عشق و صداقت را براي سرزمينمان مترنم شويد .
رفيق ، همبازي و معلم دوران کودکيتان
فرزاد کمانگر - زندان رجايي شهر کرج
هیچ راه حلی جز این فداکاری و باز کردن دهان و بازگوئی آنچه در زندان و بازداشتگاه های زیر زمین وزارت کشور و کهریزک بر سر دختران و پسران آوردند نیست. در غیر اینصورت امثال کروبی نیز قربانی خواهند شد و فرماندهان تجاوز در کسوت امام جمعه موقت در تهران بالای منبر خواهند رفت و خواهند گفت:
هیچ کس چنین ادعائی را نکرد و تجاوزی صورت نگرفته بود و کروبی به جرم اتهام زدن به نظام مقدس اسلامی خلع لباس شد و برای چند سال نیز زندانی.
در جمهوری اسلامی
به دو دلیل آشکار
به زندانی سیاسی تجاوز می شود
تجاوز به زندانی سیاسی، از آن جمله شکنجه های جسمی است که روح زندانی را نیز شکنجه میدهد. این شکنجه، پس از کودتای 28 مرداد نیز بصورت استعمال "باتوم" بارها افشاء شده بود. آنچه که اکنون از آن صحبت می شود و سابقه آن حداقل به حوادث 10-12 سال اخیر باز می گرد، تجاوز مستقیم به زندانی است.
یعنی یا بازجو و شکنجه گر و یا زندانیان سابقه دار و مجرم، برای درهم شکستن مقاومت زندانی و وادار کردن او به هر آنچه بازجو می گوید به زندانی تجاوز می کنند.
چه زندانی زن و چه زندانی مرد.
نه تنها زهرا کاظمی و دکتر زهرا بنی یعقوب هر دو قربانیان این شکنجه در زندان اوین و زندان سنندج بودند، بلکه شاهدان فراوانی وجود دارند که میدانند به شماری از دانشجویان که در حوادث 18 تیر بازداشت شدند و یا دانشجویانی که در ابتدای ریاست جمهوری احمدی نژاد و بعنوان دانشجویان چپ دستگیر شدند و یا تحت عنوان وبلاگ نویسان به زندان افتادند، در زندان به آنها تجاوز شد تا به جرمی که قاضی مرتضوی و یا قاضی بخشی سناریو کرده بودند اعتراف تلویزیونی بکنند.
یعنی اگر شکنجه گر و یا بازجو هم به آنها تجاوز نکرد، آنها را به بند مجرمینی منتقل شدند که تابع دستورات رئیس بند و رئیس زندان اند.
زندانی سیاسی نیز چون جرم سیاسی درجمهوری اسلامی تعریفی ندارد و به رسمیت شناخته نشده، مانند هر زندانی دیگری قابل انتقال به هر بندی است.
از جمع دستگیر شدگان حوادثی که دربالا به آنها اشاره شد، هستند کسانی که پس از خروج از زندان، به مجلس ششم رفتند و گفتند با آنها در زندان چه کردند.
قربانیانی را از این جمع می شناسیم که پس از بیرون آمدن از زندان بارها تحت عمل مقعد قرار گرفتند و هنوز سلامت خود را باز نیافته اند و باید امیدوار بود که تحت تاثیر رویدادهای جنایتکارانه و تجاوزات وسیعی که در حوادث پس از کودتای 22 خرداد روی داد دهان بگشایند و بگویند.
بگویند تا آن انگیزه نفرت انگیزی که بازجوها پشت این شکنجه دنبال می کنند خاتمه یابد.
1- بازجوها و پرونده سازان و اعتراف گیران می دانند که با تجاوز روحیه زندانی را نابود می کنند.
2- آنها درعین حال می دانند که زندانی مورد تجاوز قرار گرفته برای حفظ آبروی خود، از این شکنجه درجائی سخن نخواهد گفت و بنابراین هزینه ای را به آنها تحمیل نخواهد کرد.
بنابراین هم به نتیجه دلخواه که همان خرد کردن روحیه زندانی و اعتراف گیری از اوست رسیده اند و هم می دانند که سر و صدای این شکنجه در نمی آید.
آنچه که مهدی کروبی با جسارت طرح کرده، برای خاتمه بخشیدن به این خدعه و اندیشه شیطانی امثال مرتضوی است و آنها که از نامه کروبی برآشفته شده اند، نگران از دست دادن یکی از شیوه های کارآمد شکنجه و اعتراف گیری است.
این طشت را باید از فراز بام به پائین پرتاب کرد. تجاوز شکنجه است و با کمال تاسف جامعه ایران باید این شکنجه را نیز بپذیرد.
چه دختران و زنان و چه جوانان. حکومت کار را به آنجا کشانده که باید این شکنجه رازی سر به مهر تلقی نشود.
هیچ راه حلی جز این فداکاری و باز کردن دهان و بازگوئی آنچه در زندان و بازداشتگاه های زیر زمین وزارت کشور و کهریزک بر سر دختران و پسران آوردند نیست.
در غیر اینصورت امثال کروبی نیز قربانی خواهند شد و فرماندهان تجاوز در کسوت امام جمعه موقت در تهران بالای منبر خواهند رفت و خواهند گفت:
هیچ کس چنین ادعائی را نکرد و تجاوزی صورت نگرفته بود و کروبی به جرم اتهام زدن به نظام مقدس اسلامی خلع لباس شد و برای چند سال نیز زندانی.
فرستنده:محمد وهابی www.moe77.ciooc.com
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-52986
نیم تنه ندا آق سلطان
ساخته خانم پائولا اسلاتر برای شهرداری سان فرانسیسکو