اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره 219 |
اداره گزینش این وزارتخانه شد؛ جایی كه سعید جلیلی هم به فعالیت مشغول شد. اسفندیار رحیم مشایی نیز در این مقطع مدیركل اجتماعی وزارت كشور شد و با تابش، كه معاون سیاسی وزارت كشور بود به صورت مستقیم كار کرد. یكی از پیامدهای انتخابات دوم خرداد 1376 و پیروزی سیدمحمد خاتمی در آن، تا حدودی این مجموعه از مدار كارهای اجرایی کشور کنار گذاشته شدند. محمود احمدی نژاد، ترجیح داد به دانشگاه برگردد و به دنبال اخذ مدرك دكترا در حوزه عمران و گرایش ترافیك برود. اسفندیار رحیم مشایی، مدیر رادیو پیام شد و سایر اعضا نیز به نهادهای دیگر رفتند. انتخابات شورای شهر دوم و نتایج آن، راه را برای بار دیگر گردهمایی اعضای این حلقه فراهم کرد. احمدی نژاد كه به عنوان عضو موسس جمعیت ایثارگران و مسئول شاخه استان های جبهه پیروان خط امام و رهبری به كار تشكیلاتی اشتغال داشت، مسئولیت اجرایی انتخابات شورای شهر دوم را بر عهده گرفت. او به دستور محمدرضا باهنر كه دبیر كلی جامعه اسلامی مهندسین را بر عهده داشت، وارد عرصه انتخابات شد و چهره هایی جوان و كم نام و نشان را برای حضور در فهرست غیررسمی جناح «آبادگران ایران اسلامی» گزینش کرد. انتخابات شوراهای دوم در تهران و اكثر استان ها، با بی توجهی افکار عمومی و دخالت مردم روبرو شد به طوری که بر اساس آمارهای رسمی، تنها حدود ۱۱ درصد واجدان شرایط در تهران در آن نمایش انتخابات شرکت كردند. در این میان، فهرست موسوم به آبادگران با كسب بخشی از این میزان آرا توانست، كرسی های شورای شهر را از آن خود كند. پس از آن بود كه محمود احمدی نژاد، به شهرداری تهران رسید و كلید پایتخت را به دست گرفت، بار دیگر اعضای حلقه ارومیه و هسته اولیه آن، یعنی حلقه دانشگاه علم و صنعت را دور خود جمع کرد. محمد علی آبادی، معاونت مهم فنی و عمرانی را در اختیار گرفت؛ بهبهانی وزیر سابق راه نیز به شهرداری تهران رفت؛ اسفندیار رحیم مشایی، ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را تصاحب کرد و ثمره هاشمی نیز مسئولیت ستادهای انتخاباتی را عهده دار شد. سایر یاران این حلقه نیز، خود را برای فعالیت در انتخابات ریاست جمهوری نهم آماده کردند. شهرداری تهران در آن دوره، فعالیت های خاصی را برای نشان دادن خود به جامعه آغاز کرد. برای نمونه اعطای وام ازدواج و یا كمك های مالی به برخی مجموعه ها در شهر تهران، در خیابان پاستور تهران بود. در هر صورت فرصت حضور دو ساله در شهرداری تهران، شرایطی را فراهم کرد تا تیم نواصول گرایان، كار اجرایی در سطح شهرداری كلان شهری مانند تهران را تجربه كنند. در سال های پایانی دولت هشتم، هم اصول گرایان و هم اصلاح طلبان با چند كاندیدا وارد نمایش انتخابات ریاست جمهوری نهم شدند. اصول گرایان با ۵ كاندیدای رسمی یعنی علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، محسن رضایی، علی اكبر ولایتی و محمود احمدی نژاد. همه نظرسنجی های انتخاباتی، محمود احمدی نژاد را در میان این كاندیداها در رتبه آخر قرار داده بود. اما فضای انتخابات به گونه ای پیش رفت كه او در مرحله اول، رای اول اصول گرایان را به دست آورد و به عنوان نفر دوم، به مرحله دوم راه یافت. رقابت بین هاشمی و احمدی نژاد، به سود شهردار وقت تهران خاتمه یافت و احمدی نژاد، ریاست دولت نهم را بر عهده گرفت. در چنین موقعیتی، حلقه ارومیه ای ها توانستند با خیال راحت، به مسئولیت های بالای اجرایی کشور برسند. صادق محصولی، پس از مدتی فعالیت در ایجاد انسجام در نیروهای حامی دولت، و پس از ماجرای استیضاح پر سر و صدای علی كردان، در راس وزارت كشور قرار گرفت و انتخابات ریاست جمهوری دهم را برگزار نمود. علی اكبر محرابیان، بعد از عزل علیرضا طهماسبی، به ساختمان وزارت صنایع و معادن رفت و در دولت دهم و تا قبل از ادغام وزارت صنایع در وزارت بازرگانی، در این سمت ماند. هنگامی که محمد علی آبادی، تصدی شهرداری تهران را به محمدباقر قالیباف باخت، حكم ریاست سازمان تربیت بدنی را از سوی احمدی نژاد دریافت كرد. علیرضا نیكزاد، در دولت دهم به وزارت مسكن و شهرسازی رسید. پرویز فتاح، وزیر نیرو شد. علیرضا شیخ عطار پس از قائم مقامی وزارت خارجه، به پست سفیری حکومت اسلامی ایران در آلمان، گمارده شد. به این ترتیب، دولت احمدی نژاد، نه تنها حمایت های اقتصادی و سیاسی دولت را از سپاه پاسداران و دیگر ارگان های امنیتی - اطلاعاتی افزایش داد، بلکه در بودجه سالانه کشور نیز ارقام بزرگی را به این ارگان های نظامی اختصاص داد که این حمایت ها، به افزایش هر چه بیش تر قدرت سپاهیان و امکانات اقتصادی بیش تر فرماندهان و کارمندان این ارگان نظامی مخوف در جامعه منجر شد. اما کار تیم احمدی نژاد در انتخابت 88 سخت تر شد. رقیب او میرحسین موسوی، هم از سوی اصلاح طلبان و هم از سوی بخش های زیادی از اصول گرایان مورد حمایت قرار گرفت. از این رو، تیم احمدی نژاد و تیم خامنه ای دست در دست هم دادند و در روز روشن آرای موسوی را نادیده گرفتند و بازنده انتخابات را به عنوان برنده آن اعلام کردند. این تقلب به حدی آشکار بود که علاوه بر هوادارن موسوی و کروبی با شعارهایی چون «رای من کو!»، دست به اعتراض زدند حتی مخالفین کلیت حکومت اسلامی نیز از این فضا استفاده کردند و تلاش نمودند تا با اقداماتی چون به «آتش کشیدن و لگدمال کردن تصاویر هم زمانی خمینی و خامنه ای» مسیر اعتراضات را به سوی مخالفت با کلیت حکومت اسلامی هدایت کنند. آتش زدن تصاویر هم زمان خمینی و خامنه ای در خیابان های تهران این پیام صریح را داشت که ما هیچ کدام از جناح های حکومت اسلامی را نمی خواهیم و خواهان سرنگونی کلیت آن هستیم. هر چند این اعتراضات به خونین ترین شکلی سرکوب شد اما نفرت عمومی از کلیت حکومت اسلامی، عمیق تر و گسترده تر شد. در ادامه اعتراضات، رفسنجانی نیز وارد عرصه کشمکش ها و رقابت ها شد تا جدا از موسوی و کروبی از یک طرف و خامنه ای و احمدی نژاد از سوی دیگر، اهداف خود را پیش ببرد. اما وی نیز همانند موسوی و کروبی توفیق زیادی نصیب اش نشد. اما این کشمکش ها پایان کار نبود و سرانجام نوبت خامنه ای و احمدی نژاد رسید و به این ترتیب، عرصه بر اصول گرایان تنگ تر شد و اختلافات میان طرفداران خامنه ای و احمدی نژاد بالا گرفت. داستان امام زمان و فیلم ظهور نزدیک است و غیره نیز به دادشان نرسید به طوری که مدتی است این پرونده را به طور موقت هم شده، بسته اند و درباره ظهور امامی که 1400 سال است در انتظار ظهور و حاکمیت و نابودی جهان بشری به سر می برد؟، سخنی به میان نمی آورند. از این رو، داستان «دید و بازدید» امام زمان و خامنه ای و احمدی نژاد کم تر و کم رنگ |