ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره 219

حقوق بشر

دانشجو

 

- چندی پیش دوستی را دیدم او راجع به روابط چند سال پیش ما با تنی چند از ایرانیان صحبت کرد. راجع به آن زمانی که یک عده ای که از اول میدانستم مخصوصا ً یکی از آنها که پرفسور بود و در دولت سوئد نیز جای داشت برای جاسوسی به درون  زندگی من فرستاده اند و 4-5 سال تقریباً هر روز خانه من می آمد ولی زمانیکه گفتم دیگر بس است و به خانه من نیائید او سعی کرد بدترین صدمات را بمن بزند وهرچه را از من میدانست بعنوان مدرکی برعلیه من استفاده کرد اما خوشبختانه چیزی نداشت و من در زندگی عادی و سیاسی هیچ خلافی مرتکب نشده بودم که بتواند از آن برعلیه من استفاده بکند.

بعد از این صحبت کوتاه که در واقع این شخص آن را آغاز یا زنده کرده بود تازه پس از دو سه سال متوجه شدم که من ازاین جناب پرفسورو بقیه که سالها به خانه من آمد داشتند بسیاری اسرار می دانستم. همچنین خیلی نقاط ضعف و اخلاقیات بد و ناپسند  از آنها دیدم که میتوانستم کتابی بنویسم ولی ابدا ً نه تنها جائی چیزی نگفتم بلکه حتی لحظه ای هم به این صرافت نیفتادم که من هم می توانم به همان روش ایشان عمل بکنم.

حال از بابت، این باطن یا طینت خود خوشنودم که تا این حد هستم؛ و همین طینت و خوشنودی های واقعی است که انسان را سالم و جوان نگه میدارد.

انسانها در آن زمانی که با هم رابطه ای دارند اعم از زندگی مشترک زناشوئی، زندگی کوتاه مشترک، یک رابطه دوستی محکم و یا ضعیف و یا هر گونه رابطه ای، بهر صورت چیزهائی از هم می شنوند و می بینند، حتی بسیار اتفاق می افتد که اشخاص به خاطر همین روابط،  بسیاری از اسرار خود را به عنوان درد دل و یا راز بهم می گویند. اما اگر زمانی میان آنها بهم خورد، بدترین و پست ترین صفت انسانی آن است که از آنچه در زمان دوستی یا زناشوئی و یا هر رابطه دیگری که میان آنها بوده، می دانستند، بعنوان نقطه ضعف برعلیه یکدیگر استفاده بکنند. این اوج ضعف و پستی و بی اخلاقی است.

اخلاقا ً اگر کسی نزدم بیاید و بگوید میخواهم رازی را برایت بگویم، از او خواهش می کنم که رازت را برای من نگو زیرا؛ برای من مسئولیت ایجاد می کنی تا در هنگام حرف زدن همیشه مواظب باشم مبادا بطور ناخود آگاه این حرف از دهانم خارج بشود.  پس برای من مشغله فکری و مسئولیت ایجاد خواهی کرد. اگر باز هم اصرار کرد می گویم: به تو نصیحت می کنم که بروی  در بیابان یا جنگل و  رازت را با یک سنگ و یا درخت  بگویی. اما زمانیکه شخصی خیلی اصرار بکند و بگوید دارم می ترکم و باید با کسی صحبت بکنم، آنگاه  می گویم: می پذیرم اما به یک شرط، من از این گوش می شنوم و از گوش دیگر بیرون می کنم و شاید حتی در زمانیکه حرف میزنی ابدا ً به تو گوش ندهم تا نفهمم راجع به کی و چی صحبت می کنی.

اخلاق من چنین است که اگر با کسی دوست بودم یا رابطه ای داشتم و اکنون بزرگترین دشمنان یکدیگر شده باشیم از آن مسائلی که در آن زمان به عنوان دوست میان ما بوده، سوء استفاده نمی کنم و حرمت آن دوستی و یا رابطه و یا نان و نمک را نگه می دارم.

حتی اگر دشمن ام به دلیلی سراغم بیاید و بهر شکل رازی را برایم بگوید آنرا هم به کسی نخواهم گفت.

 این است راز خوشی واقعی، و جوان و سالم ماندن من به طوریکه در این سن شصت سالگی هیچ بیماری ای  ندارم و در تمام عمرم معنی سردرد و یا دل درد را نفهمیده ام.

3- فیلم ضد اسلامی و ضد محمد و اطرافیان نزدیک به او را دیدم. از نظر کار سینمائی بسیار مبتذل و از نظر تاریخی کاملا دروغ بود.

فیلمی بود که تنها هدف اش توهین و تحریک بود. مسلما ً کسی هم که چنین می کند پاسخ گوناگون میگیرد. در جهان یک میلیارد مسلمان وجود دارد که اگر تنها 1 در صد آن عکس العمل خشن نشان بدهند می شود 10میلیون نفر؛ و این رقم زیادی است. بقول معروف هر که خربزه میخوره باید پای لرزش هم بنشیند. نمی شود همین طوری  به اعتقادات و چیزهای مورد احترام مردم بی احترامی بکنید و همه هم بی اعتنا رد بشوند.

   در همین رابطه؛ اگر صحبت بر سر آزادی بیان است چرا در غرب کسی حق ندارد حتی بگوید مسئله هلوکوست را دوباره بررسی کنید تا حقیقت روشن بشود؟ علیرغم اینکه هلوکوست مسئله عقیدتی نیست بلکه یک حادثه یا واقعه تاریخی است که باید بررسی تاریخی بشود چنین وقایعی حتی بعد از صد ها سال نیز باز مورد باز بینی قرار میگیرند، این روش یا کاری است که بعنوان کار تحقیقی هم اکنون در تمام دانشگاه های دنیا صورت میگیرد.    چرا کمترین اعتراضی به یهودیان بر چسب آنتی سامی تیزم می خورد؟ اصطلاحی که نشان از نژاد پرستی افراطی و ضد بشری دارد و درنتیجه همه باید قانونا ًخفه بشوند وگرنه به دادگاه کشیده میشوند.

   اگر آزادی بیان هست پس باید تحقیق در هلوکوست را هم اجازه داد.

بنظر میرسد آنچه که در غرب به ظاهر به نام آزادی بیان می نامند حد و مرز یا خط قرمز مشخصی دارد و آنچنان هم آزادی بیان واقعی وجود ندارد.

انتقاد چیزی است و توهین چیزی دیگر. آزادی بیان چیزی است و آزادی فحش و توهین چیزی دیگر.

   4- آن احزاب، سازمان ها، تشکلات وافرادی که نام سیاسی بر خود گذاشته اند و در تحلیل هایشان ابدا ً نامی از تاثیر(مخصوصا ً) کشورهای قدرتمند در سیاست، اقتصاد، ارتش، فرهنگ، تجارت، بورس و... سایرین نمی برند و یا اینکه فقط به یکی دو کشور قناعت می کنند بهتر است دست از سیاست بردارند. زیرا اگر جمهوری اسلامی تنها چند سال انگشت شمار از مسائل و بازی های سیاسی جهانی عقب است اینها حدود 2400 سال عقب هستند. اینها هنوز متون پایه سیاست را که از ارسطو در کتاب " سیاست" شروع می شود یا ندیده اند یا نخوانده اند و یا خوانده اند و هیچ چیز از آن نفهمیده و یاد نگرفته اند. زیرا این مسائل از همان زمان ها مطرح بوده است.

   در کنار اینها یک دسته دیگر هستند که علنا ً در نوشته هایشان از بعضی کشورهای خارجی مثلا ً آمریکا و اسرائیل و یا کشورهای اروپایی دفاع می کنند، وضعیت این ها مشخص تر است اینها به صراحت می گویند که عوامل این کشورها هستند و اگر به قدرت برسند در واقع به غیر از کارمند یا کارگزار یا نوکر آن کشورها چیز دیگری نخواهند بود.

5- در اخبار آمده که فیلم برداری که همراه احمدی نژاد رییس جمهوری ایران به آمریکا رفته بود در آنجا مانده و تقاضای پناهندگی کرده است.

   ماجراها آنقدر جاسوسی شده که معلوم نیست واقعا ً این شخص از رژیم دلخور بوده  و اگر بود چگونه رژیم تا بحال نفهمید و او را با این موقعیت مهم همراه رئیس جمهوری  فرستاد یا اینکه رژیم می خواهد یک جاسوس جدید به غرب تحمیل بکند. بسیاری از کسانی که تا بحال به عناوین مختلف پناهنده شده اند
 

قبلی

برگشت

بعدی