ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

كنترل بازرسان سازمان ملل و سازمان انرژي اتمي باز گذارد. با وجود اين امريكا با زورگوئي عريان به‌اين كشور تجاوز كرد.در كشمكش امروز با ايران، امريكا برخلاف زمان حمله به‌عراق از حمايت قابل ملاحظه‌اي نه فقط در ميان متحدان و بسياري از كشورها، بلكه حتي در ميان بخش مهمي از افكار عمومي جهان برخوردار است و رفتار جمهوري اسلامي براي آنها قابل توجيه نيست. مسئله اين است كه از يك‌سو پيمان منع گسترش سلاح‌هاي اتمي، بهره‌برداري از تكنولوژي هسته‌اي و از جمله توليد اورانيوم غني شده براي مصارف صلح‌آميز، حق مسلم ايران است و نمي‌توان آن را از اين حق محروم كرد و از سوي ديگر جمهوري اسلامي در گذشته ساليان دراز بطور پنهاني به‌فعاليت‌هاي هسته‌اي مشغول بوده و پيمان منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي را نقض كرده است و امروز نيز طبق گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي اين عدم اطمينان هم‌چنان وجود دارد. بنا به‌گفتة البرادعي مدير آژانس در مجله اشپيگل آلمان (30 ژانويه 2006) و در مصاحبه با نيوزويك (23 ژانويه 2006) او هنوز در صلح‌آميز بودن پروژه اتمي ايران ترديد دارد و نمي‌تواند ماهيت صلح‌آميز اين پروژه را تأئيد كند و خاطرنشان مي‌سازد كه براي چنين اطمينان خاطري هنوز نيازمند دسترسي به اسناد و افراد و انجام آزمايش در محل‌ها و تأسيسات است. بنابراين استفاده از حق غني‌سازي اورانيوم و تكنولوژي هسته‌اي براي مصارف صلح‌آميز مستلزم شفافيت و اطمينان خاطر از صلح‌آميز بودن آن است. با توجه به‌اين واقعيت كه الف: از غني‌سازي اورانيوم مي‌توان براي ساختن بمب اتمي استفاده كرد و

ب: فعاليت‌هاي هسته‌اي تا كنوني ايران ايجاد بي‌اعتمادي كرده است و اين بي‌اعتمادي هم‌چنان وجود دارد، نتيجة استفاده از اين حق، بدون شفافيت و ايجاد اطمينان و اعتماد لازم، مي‌تواند دستيابي جمهوري اسلامي به‌سلاح هسته‌اي باشد.اروپا و امريكا و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بر چنين مبنائي استفاده از حق غني‌سازي اورانيوم را منوط به‌ايجاد اعتماد و اطمينان خاطر لازم از برنامه هسته‌اي ايران مي‌دانند. اين استدلال و استنتاج كه از حمايت بزرگ جامعه جهاني برخوردار است و براي افكار عمومي قابل فهم مي‌باشد، ايران را در موقعيتي ضعيف قرار داده است. نه فقط امريكا، بلكه حتي برخي از مخالفان حمله به‌عراق و دولت‌هائي كه مناسبات حسنه و يا عادي با ايران داشته‌اند، بر پايه اين استنتاج امروز بطور مستقيم ايران را تهديد مي‌كنند. رئيس‌جمهور فرانسه (گر چه بدون ذكر نام) از احتمال لزوم بكارگيري بمب اتمي تاكتيكي عليه ايران سخن مي‌گويد و صدراعظم آلمان اين گفتار را به‌عنوان سياست «دفاع پيشگيرانه» اتحاديه اروپا مورد تأئيد قرار مي‌دهد و افكار عمومي غرب بر اين باور است كه به‌هر حال (به‌دلائل بالا و سؤظن نسبت به‌جمهوري اسلامي و هدف‌هاي آن) بايد از غني‌‌سازي اورانيوم توسط جمهوري اسلامي جلوگيري به‌عمل آيد. نيروهاي حاكم بر ايران به‌جاي گام برداشتن در راستاي اعتماد سازي، به‌جاي شفافيت در پروژه اتمي و درباره گزارش‌هاي مربوط به‌مجهز بودن ايران به‌موشك‌ها و سيستم‌هاي حامل كلاهك اتمي (كه خود مي‌تواند تأئيدي بر فعاليت‌ دستيابي به‌بمب هسته‌اي باشد) در جهت تشديد بحران قدم برمي‌دارند. اينان، به‌ويژه احمدي نژاد و همكاران او، در 8 ماه گذشته پس از «انتخابات»، با اقدامات و موضع‌گيري‌هاي خود حتي حداقل اعتمادسازي را كه طي سه سال همكاري با اروپا ايجاد شده بود، از بين بردند و روند گفتگوها و اعتمادسازي را مشكل‌تر و بغرنج‌تر و خطر براي ايران را شديدتر و جدي‌تر كردند.بر روي چنين زمينه‌اي است كه امريكا- برخلاف زمان حمله به‌عراق- توانسته است تمامي كشورهاي اروپائي و اعضاي پيمان اتلانتيك شمالي را با خود همراه سازد و احتمالأ از حمايت آنها در اقدام نظامي عليه ايران برخوردار گردد. شواهد نشان مي‌دهد كه امريكا و اسرائيل مي‌خواهند با استفاده از زمينة مساعد موجود، به‌اقدام نظامي عليه ايران دست بزنند و چه بسا آن را تدارك ديده‌اند. كارزار تبليغاتي و رواني آنها، در كنار تدارك مادي و عملي، همه حاكي از احتمال حمله نظامي به‌مراكز هسته‌اي و نظامي ايران است. در اين ميان به‌ويژه فشار و موضع‌گيري‌هاي اسرائيل قابل توجه است: «ايران بزرگ‌ترين خطري است كه موجوديت اسرائيل را بطور جدي تهديد مي‌كند». در همين ارتباط رئيس سازمان جاسوسي اسرائيل براي زمينه‌سازي اقدام سريع، ادعا كرده است كه ايران مي‌تواند تا 4 ماه ديگر به‌بمب اتمي دست يابد.

به‌سخن ديگر بايد هر چه زودتر مراكز و پايگاه‌هاي فعاليت هسته‌اي ايران را ويران كرد و از كار انداخت. بخش مهمي از تأسيسات اتمي ايران در پايگاه‌هاي زيرزميني است كه براي ويران كردن آنها به‌بمب‌هاي اتمي تاكتيكي نياز است. طبق اطلاعات موجود، اسرائيل هم اكنون 500 بمب تاكتيكي از اين نوع را در اختيار دارد كه در اواخر 2004 و اواسط 2005 از امريكا دريافت كرده است.ارجاع پرونده به‌شوراي امنيت طبعأ گام مهمي است در تحقق برنامه‌هاي امريكا و اسرائيل. اين امر كه رهبران جمهوري اسلامي با توجه به‌شواهد و خطرات جدي مي‌توانند و يا مي‌خواهند در آخرين لحظه‌ها اقدامي در جلوگيري از پذيرفتن پرونده به‌شوراي امنيت به‌عمل آورند، در روزهاي آينده روشن خواهد شد. اما آن‌چه به‌كل سياست و رفتار جمهوري اسلامي به‌ويژه مافياي نظامي- امنيتي حاكم مربوط مي‌شود، اين سياست نه كوشش در كاهش بحران، بلكه تشديد بحران است. مافياي نظامي- امنيتي حامي احمدي‌نژاد در پروژه اتمي و بحران پيرامون آن هدف‌ها و منافع معيني را دنبال مي‌كند كه پايه اتخاذ اين سياست است.
جمهوري اسلامي و پروژه انمي- هدفها و منافع
حاكميت جمهوري اسلامي با پروژه اتمي و بحران‌سازي‌هاي مربوط به‌آن هدف‌ها و مقاصد زير را دنبال مي‌كند:
1- از ديدگاه آنها توانمندي هسته‌اي (داشتن سلاح هسته‌اي و يا امكان توليد آن) عامل اقتدار در منطقه و در برابر قدرت‌هاي خارجي و وسيله‌اي براي كاهش آسيب‌پذيري نظام و تضمين براي حفظ و تداوم آن به‌شمار مي‌رود. «تضمين امنيت» همواره يك دغدغه بزرگ جمهوري اسلامي بوده است و در كشمكش و گفتگوهاي مستقيم با اروپا و غيرمستقيم با امريكا هميشه بر آن تأكيد داشته‌اند.
2- چالش با غرب و نمايش مقاومت در برابر آن، اعتبار و نفوذ جمهوري اسلامي را در ميان مسلمانان به‌ويژه شيعيان جهان بالا خواهد برد و جمهوري اسلامي از اين طريق مي‌تواند از حمايت گسترده آنها برخوردار گردد و نقشي تعيين كننده در جنبش‌هاي اسلام‌گرا، در دنياي اسلام و در رهبري شيعيان جهان بيابد.
3- پافشاري بر روي حق ايران در غني‌سازي اورانيوم و بحران ناشي از آن سبب خواهد شد كه درگيري‌هاي دروني حاكميت كه پس از «يك‌دست شدن» بيش از پيش حدت يافت، در برابر «خطر خارجي» به حاشيه رانده شود و يك‌پارچگي جايگزين ازهم‌گسيختگي موجود گردد. مافياي نظامي- امنيتي حاكم در چنين فضائي در عين حال مي‌تواند بدون برخورد با مقاومت جدي، تغييرات مورد نظر را در دستگاه‌ اداري و جايگريني مديران انجام دهد.
4- شرائط بحراني و معطوف شدن همة توجه‌ها به‌درگيري در عرصه خارجي و چماق «خطر خارج» و «دشمن خارجي» مي‌تواند به‌مثابه پوششي بر مشكلات و بحران داخلي مورد استفاده قرار گيرد. مسئله تأمين خواست‌ها و مطالبات مردم به‌ويژه در زمينة اقتصادي، اشتغال و معيشت كه دستمايه تبليغات انتخاباتي احمدي‌نژاد بود، در عمل از وعده‌هاي انتخاباتي فراتر نرفت. كارنامة 8 ماهه حكومت احمدي‌نژاد در مبارزه با «مافياي اقتصادي»، مبارزه با «فساد و تبعيض»، «بهبود شرائط زندگي و معيشت» و «ريختن پول نفت در سفره‌هاي مردم»! نه تحقق اين وعده‌ها، بلكه به‌عكس گسترش نفوذ و غارت و تجاوز مافياي نظامي- امنيتي حامي احمدي‌نژاد در تمام عرصه‌ها بوده است. نتيجة حكومت 8 ماهه، نه بهبود وضع اقتصادي، بلكه وارد آوردن ضربه‌هاي اقتصادي جديد، فرار سرمايه‌ها، ركود اقتصادي و فشار بيشتر بر مردم بوده است. بحران پروژه اتمي و «خطر خارج» و تبديل آن به‌مهم‌ترين مسئله، پوششي است بر اين واقعيت‌ها و راه گريزي براي فرار از مشكلات داخلي، براي پوشاندن ناتواني حكومت احمدي ‌نژاد در پاسخ به‌مطالبات مردم و نقش آن دروخامت اوضاع اقتصادي و سياسي است.
5- بحران هسته‌اي و «خطر خارج» ابزاري است كه با آن جمهوري اسلامي هم پايه‌هاي خود را پيرامون آن بسيج و تحكيم مي‌كند و هم با برانگيختن احساسات ملي و غرور كاذب در ميان ايرانيان مي‌تواند بخشي از آنها را به‌حمايت از خود بكشاند. جمهوري اسلامي با قلب

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی