اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
نامه استاد بازنشسته دانشگاه تهران به رئيس دانشگاه تهران جناب آيت الله عميد زنجاني رياست محترم دانشگاه تهران با احترام در تاريخ 25 ادريبهشت سال جاري، در حالي كه از طرف دانشگاه مامور در پژوهشگاه دانش هاي بنيادي بودم، حكم بازنشستگي خود را با امضا جنابعالي دريافت داشتم. صدور اين حكم و به خصوص دريافت آن به شيوه اي نا متعارف و نا منتظر، برايم تعجب آور و البته بسيار تاسف آور بود. پس از آن جناب آقاي دكتر پزشك، رئيس محترم پرديس علوم، علاوه بر ملاقات حضوري دو نامه براي جنابعالي ارسال كرد (كه به پيوست موجود است) و جناب آقاي دكتر محمد جواد لاريجاني رئيس محترم پژوهشگاه بنيادي نيز كه از نزديك در جريان فعاليت هاي علمي من هستند در تماس تلفني با جناب عالي صحبت كردند و حضرت عالي به هر دو بزرگوار قول داديد در حكم تجديد نظر كنيد و سپس در شوراي دانشگاه فرموديد در حكم اينجانب اشتباه شده و قول تصحيح آن را داديد. اما اين كار انجام نشد. اينجانب انتقاداتي جدي –هم صوري هم محتوايي- به اين طرز برخورد با مسئله بازنشستگي استادان دارم كه چون گمان مي كنم ذكر آنها علاوه بر ايضاح مورد شخصي به تصحيح روند كلي هم كمك كند تصميم گرفتم آنها را در اين نامه مطرح كنم. 1. قاعدتا صدور حكم بازنشستگي شخص در دانشگاه بايد در درجه اول مبتني بر ركود علمي او باشد. براي اينكه روشن شود موضوع ركود تا چه حدي در مورد من صادق است علاوه بر ضميمه كردن cv خود به اين نامه فهرست وار شمه اي از كارها و دستاوردهاي علمي و آكادميك اخير خود را در اينجا مي آورم و قضاوت درباره آنرا به جنابعالي و خوانندگان اين نامه واگذار مي كنم: • دريافت يك پايه تشويقي از طرف دانشگاه در چند ماه اخير. • دريافت ابلاغ در حدود 50 ميليون ريال گرانت تحقيقاتي از طرف دانشگاه براي سال 85. • برگزيده شدن به عضويت ويراستاران مجله Journal of combinatorial designs (از انتشارات John Wiley) در سه ماه اخير. • انتخاب به درجه استاد نمونه كشوري 83-84. • راهنماي 10 دانشجوي دكتري و 20 دانشجوي كارشناسي ارشد در گذشته و در حال حاضر دو دانشجوي دكتري و 3 دانشجوي كارشناسي ارشد و 4 دانشجوي كارشناسي ارشد در انتظار. • چاپ بيش از 60 مقاله در مجلات بين المللي. • دريافت جايزه دوم خوارزمي در علوم بنيادي. • يكي از بنيان گذاران پژوهشگاه دانش هاي بنيادي (IPM). • رئيس پژوهشكده رياضيات IPM به مدت 10 سال. • ارائه اولين طرح تحقيقاتي در رياضيات در تاريخ دانشگاه تهران و طرح برگزيده بودن آن طرح. • بنيانگذاري رشته تركيبيات در دانشگاه تهران و در كشور. حضرت ايه الله اين مقوله را در اينجا مي بنديم چه اين رشته سر دراز دارد. 2. به پيوست نامه اعضاي گروه جديدالتاسيس كامپيوتر را ببينيد من تنها استاد آن گروه بودم. اين نامه شهادت مي دهد كه اينجانب با وجود اينكه در ماموريت بودم بيش از هر كس ديگر در گروه كار انجام داده ام. حتما اين نامه را بخوانيد! و جالب اينجاست كه دستور داده ايد براي جبران حكم بازنشستگي با اينجانب قراردادي منعقد شود، (ظاهرا با اين استدلال كه در صورت لغو حكم، حرمت امضاي رئيس دانشگاه شكسته مي شود). واعحبا! اگر من در دانشگاه حضور موثري نداشته ام چرا بايد چنين قراردادي بسته شود و اگر داشته ام چرا حكم بازنشستگي صادر شده است. 3. اين شيوه برخورد با بازنشستگان به هيچ وجه اصولي و محترمانه نيست. حكم بازنشستگي استاد را بدون كمترين اطلاع قبلي در صندوق پستي او انداختن، شيوه متداول در هيچ جاي دنيا نيست. مديران (انتخابي) پرديس علوم سال گذشته آئين نامه اي براي اندازه گيري ركود نوشتند و به تصويب رساندند و قرار بود از امسال آن آئين نامه مبناي اندازه گيري ركود باشد. با وجود اين آئين نامه، چه نيازي بود كه مخفيانه و خارج از سيستم شفاف و رسمي پرديس علوم، از دو سه نفر بقول خودتان بدنه كسب اطلاع كنيد؟ حضرت آيه الله واقعا جاي تاسف است كه دانشگاه به جاي مبنا قرار دادن آئين نامه ها در امور خود از همكار برعليه همكار استفاده كند. 4. نياز موسسات آكادميك به اشخاص مجرب و ارشد (Senior) بر آگاهان پوشيده نيست وجود اين افراد را براي راهنمايي و هدايت نيروهاي جوان و انتقال تجربيات به نسل هاي بعدي بسيار مفيد و موثر مي دانند. اين چنين نيروهاي مجرب را حذف كردن را به هيج وجه عاقلانه و مدبرانه به نظر نميرسد. خدا مي داند چه انگيزه هاي در پس اين تسويه ها بوده است و جنابعالي را در آغاز مديريت يك موسسه عظيم دچار دردسرهاي عظيم كرده است. 5. و بالاخره در بخشي از نامه جناب آقاي دكتر حسيني معاون آموزشي دانشگاه تهران به جناب آقاي دكتر حسيني معاون محترم حقوقي و امور مجلس وزارت علوم، تحقيقات و فناوري كه در روزنامه شرق روز پنجشنبه 25/3/85 به چاپ رسيد چنين مي خوانيم: ... هيچ كدام از اساتيد ممتاز و سرشناس در رشته هاي مختلف و در ليست بازنشستگان نيستند مگر مواردي كه خود خواهان بازنشستگي بوده اند... سن بازنشستگي براي دانشياران و استادان 65 سال ميباشد كه بسياري از آنان كه فعال و داراي سابقه آموزشي و پژوهشي هستند از بازنشستگي معاف گرديده و ابقا شده اند. از جنابعالي سوال مي كنم: كسي كه استاد نمونه كشوري شده، جايزه خوارزمي برده و 60 مقاله تحقيقاتي داردآيا سرشناس حساب نمي شود؟ آيا ميتوان او را در زمره راكد شده ها به حساب آورد؟ مي شود كسي كه در سال گدشته 3 مقاله بين المللي نوشته است دچار ركود باشد؟ اين كاري كه مديران و مشاوران دانشگاه به امضاي جنابعالي انجام داده اند جز پاكسازي چيز ديگري نيست. ولي سوال اين است كه چه انگيزه هايي كلي يا موردي در پس اين پاكسازي نهفته است. من افتخار مي كنم كه نقش فعالي در پايه ريزي و پيش برد پژوهشگاه دانش هاي بنيادي (يكي از معتبرترين نهادهاي تحقيقاتي كشور) داشته اند. اين افتخار بايد براي دانشگاه تهران نيز افتخار محسوب ميشود. دانشگاه تهران از بركات مادي اين امر كاملا برخورد بوده است. به نظر مي رسد اين نقش امروز چماقي شده است كه آن را بر سر اينجانب مي كوبند! از سويي دانشجويان را از سياست منع مي كنند و از سوي ديگر خود سياسي كارانه رفتار مي كنند. جنابعالي كه در محيط جا افتاده حوزه پرورش يافته ايد، آيا انجا هم با اساتيد چنين رفتار مي كنند؟ اخيرا خواندم كه آيت الله عظمي بروجردي در 80 سالگي به زعامت حوزه علميه قم رسيدند. اي كاش جنابعالي مي توانستيد در راه وحدت حوزه و دانشگاه كمي از سنن و روال جا افتاده آنجا به دانشگاه بياوريد. محروم كردن دانشگاه از فعاليت هاي علمي افرادي مثل اينجانب چه نفعي براي دانشگاه دارد؟ چه جوابي به اين سوال داريد؟ حضرت آيه الله جا دارد با شجاعت امضاي خود را كه در راه ناصوابي به كار گرفته شده و به پيكره علمي دانشگاه صدمه مي زند پس بگيريد. مطئن باشيد كه با اين كار صلابت امضايتان افزايش مي يابد. بگذاريد نسل جوان از جنابعالي كه خود نيز در حد بازنشستگي هستيد چيزهاي فرا بگيرند. به هر حال با صد افسوس و دريغ مقال را به پايان مي برم و به يك سطر از شعري از برتولت برشت بسنده مي كنم: و اي! ما، كه مي خواستيم زمين را براي جهاني مهربان آماده كنيم، خود نتوانستيم مهربان باشيم. با احترام مجدد غلامرضا خسروشاهي استاد بازنشسته دانشگاه تهران
|