اطلاعیه و پیامها | لینک ها |
بایگانی |
آمریکا قرار دارند ایران با بیان دفاع خویش از سوریه ریسک اسرائیل را بالا برده و وی را از تجاوز به سوریه بر حذر داشته. البته این اتحاد فیمابین ایران و سوریه فواید بسیاری برای هر دو دارد و هر دو دولت جنگ با اسرائیل را از ابعاد بین المللی و داخلی برای خودشان مفید می دانند. در سوریه بشار اسد با بحرانهای داخلی و بین المللی روبرو است. بعد از ماجرای عبدالحلیم خدام و ماجرای اخوان المسلمین و اعتراضات گسترده ای که در سوریه برای تغیر حکومت علوی سوریه آغاز شد، مشروعیت اسد بشدت کم و زیر سئوالی جدی رفت. در ایران هم بحران هسته ای با اروپا و ایالات متحده آمریکا بالا گرفته است و در این میان لابی اسرائیلی بر علیه ایران بسیار فعال بوده. پس هم تهران و هم شام می دانند در این منازعه اگر سوریه وضعیت بغرنجی پیدا کند و مجبور به عقب نشینی شود نوبت ایران می رسد. اما اگر هر دو کشور در این جبهه همگام و متحد مقاومت کنند هم از حمایت داخلی برخوردار خواهند بود و تا حدی وفاق ملی را بالا خواهند برد و مشروعیتی برای خویش کسب می کنند و دیگر اینکه در این منازعه بین المللی دست کم هزینه های کمتری را نسبت به مسایل حقوق بشر و تروریس م و مساله هسته ای خواهند پرداخت. این همان سیاستی است که از سوی طیف اقتدار طلب در تهران هم به شدت دنبال می شود که با آغاز این جنگ فرآیند مذکور را پی گیری کنند که به باور من، هم اروپا و هم آمریکا از این موضوع آگاه هستند و تلاش می کند که اسرائیل را هم به گونه ای کنترل کنند که رفتار معقولی از خود داشته باشد و البته اسرائیل هم با زیرکی تمام این موضوع را درک و از گسترش جنگ به سمت سوریه خودداری کرده. و علیرغم رجز خوانی های بالا اما بسیار مشتاق آتش بس است گواه این مسئله موج فعالیت های دیپلماتیک اروپایی ها و لابی های آمریکا در بیروت برای آتش بس می باشد. اما نقش ایران در این میانه چیست و صورت مسئله اصلی ماجرا یعنی حزب الله لبنان از کجا سر برآورده است ؟ تاریخچه صرفنظر از وابستگی های بسیار کهن مذهبی و سنتی میان شیعیان لبنان با حوزه علمیه قم و بسیاری از رهبران و مراجع مذهبی ایران و وقوع انقلاب اسلامی و ارتباطات ایدئولوژیک میان مقاومت لبنان و فلسطین و ایران، در پیش از انقلاب هم، در هم تنی د گی هایی میان شیعیان جنوب لبنان و آزادیخواهان فلسطینی وجود داشته و ایران و لبنان و فلسطین از دیر زمانی است که بر سرنوشت یکدیگر تاثیرات به سزایی داشته اند، آیت الله خمینی رهبر انقلاب ضدسلطنتی ایران از همان اوان مبارزه خویش حملات کلامی بسیاری به اسرائیل داشت و یکی از عمده اعتراضاتش به نظام پهلوی داشتن رابطه دیپلماتیک در حد عالی و حمایت ایران از اسرائیل بود، پیش از آن نیز تعدادی از روحانیون و مبارزان رادیکال اسلامی همچون نواب صفوی ارتباطات تنگاتنگ و حتی سازمانی ای را با نیروهای آزادیبخش فلسطینی و بطور مشخص با یاسر عرفات برقرار نموده بودند، در زمانی هم که بخشی از مبارزان ضدرژیم پهلوی وارد فاز نظامی شدند مبارزان فلسطینی بودند که در اردوگاههای سازمان آزادیبخش فلسطین به اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و بعضا و بسیار محدودتر به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران آموزشهای نظامی و چریکی دادند. در لبنان نیز که امام موسی صدر و دکتر مصطفی چمران چه در بعد از پیروزی انقلاب و چه قبل از آن جایگاه ممتاز و برجسته ای داشتند. با پیروزی انقلاب و حاکمیت آیه الله ها در ایران از اولین میهمانان رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران یاسر عرفات رهبر فلسطینان بود. عرفات که از اولین بیعت کنندگان با آیت الله ها بود آنچنان با تهران انقلابی در هم پیوست که حتی وعده داده بود با اعزام کماندوهای خود به محل استقرار شاه سابق ایران وی را ربوده و برای محاکمه به ایران عودت خواهد نمود و در همان ایام بود که سفارت اسرائیل در تهران برچیده شد و پرچم فلسطین در آن به اهتزاز درآمد و تحویل سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف »گردید، وی اما گرچه از اولین رهبران حامی ایران بود از اولین کناره گیران از دولت انقلابی نیز بود و تا آخر عمر قهر و سکوت خود را نسبت به ایران ادامه داد و در بعد از آن به جز دوبار که آنهم میهمان ایران در کسوت ریاست سازمان کنفرانس اسلامی بود دیگر ارتباطی با جمهوری اسلامی نداشت . با شدت گرفتن حملات اسرائیلی ها و اشغال جنوب لبنان توسط آنها در سال ۱٣۶۱ خورشیدی (۱۹٨۲ میلادی) در حالی که ایران خود نیز درگیر جنگ با رژیم بعثی عراق بود آیت الله خمینی پایان جنگ را در عراق اعلام نکرده و آزادی قدس را نیز طالب شده و فرمان حمایت همه جانبه را از لبنان را که درگیر جنگ با اشغالگران اسرائیلی بودند صادر کرده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بزرگترین نهاد نظامی مولود انقلاب بود نیز با اختصاص بخش مشخص و ویژه ای کار حمایت از مبارزان در لبنان و فلسطین را با نام سپاه لبنان آغاز نمود و بلافاصله یک تیپ از رزمندگان سپاه پاسداران عازم شرق و جنوب لبنان شدند. ایرانی ها در لبنان در بعلبک در هتلی قدیمی و متروک سازماندهی شدند وآنرا اولین ستاد رسمی خویش در لبنان نمودند، در همین هتل بود که مقدمات بزرگترین حادثه لبنان رقم خورد، نیروهای ایرانی عازم لبنان پس از آنکه با غالب مبارزان اسلامی و ملی لبنانی دچار اختلافات ایدئولوژیکی و سازمانی شدند تصمیم به ایجاد یک نیروی مقیم عربی و البته شیعی در لبنان گرفتند و اینچنین بود که «حزب الله لبنان» متولد شد . تولد حزب الله لبنان در ابتدای امر سپاه کار خود را با جنبش امل آغاز کرده بود . به دلایلی که اصلی ترین آن اختلافات مذهبی و پس از آن شیوه مبارزه بود فکر ایجاد سازمان سیاسی و نظامی جدید شیعی دیگری را در سر پروراند، علی اکبر محتشمی سفیر وقت ایران در سوریه که به دلیل اخراج سفیر ایران از لبنان بطور غیر رسمی عهده دار سفارت ایران در لبنان نیز بود و حاج احمد متوسلیان که در عین حالی که فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله بود با حفظ سمت فرمانده تیپ اعزامی سپاه به لبنان نیز بود در کنار محسن موسوی که کاردار سفارت ایران در لبنان بوده توانستند با ایجاد شکاف و اختلاف در جنبش امل که حاضر به مزدوری برای سپاه نبود و همچنین جذب تعدادی از جوانان و روحانیون شیعه صاحب نفوذ در جبل عامل همچون صبحی الطفیلی (که اولین دبیرکل حزبالله لبنان بود و هم اکنون از مخالفان سرسخت ایران و حزب الله است)، سید عباس موسوی (دبیرکل بعدی حزب که توسط اسرائیل ترور شد) شیخ نعیم قاسم (نماینده فعلی خامنهای در لبنان) سید حسن نصرالله، شیخ قاووق و شیخ صفیالدین و... حزب الله لبنان را تشکیل دهند . خط مشی ای که برای حزب الله لبنان در نظر گرفته شده بود همانی بود که در ایران و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می گرفت، یک نیروی چند جانبه که هم توان جنگی و نظامی داشته باشد و هم توان و قدرت سیاسی، این کپی برداری ازسپاه پاسداران برای حزب الله لبنان از آرم و نشان رسمی گرفته تا سازماندهی کادرها و نوع آموزشهای نظامی و ...بطور فاحشی محسوس می باشد که تا به امروز هم رعایت شده است. سیدعلی اکبر محتشمی تاسیس حزب الله لبنان را در کتاب خاطرات خود اینچنین توضیح می دهد : یکی از برنامه هایی که ما در نظر داشتیم و شروع کردیم، کار روی لبنان بود که جمهوری اسلامی بتواند در لبنان به عنوان پایگاهی مهم حضور داشته و فعال باشد و کار کند. البته کار کردن در لبنان بسیار مشکل بوده و هست و در آینده نیز مشکل خواهد بود. در همان سال اول که به سوریه رفته و کار کردیم به نتایجی رسیدیم. با توجه به بافت حکومت سوریه و وجود رابطه عاطفی بین مسئولین علوی سوریه با مردم ایران و از طرف دیگر ویژگی های مشترکی چون روحیه ضدصهیونیستی، اسرائیلی و ضدآمریکایی که بین دو کشور و دو حکومت وجود داشت سبب شد زمینه برای فعالیت و نزدیک شدن به مقامات سوریه مساعد باشد. لذا ما خیلی سریع با مسئولین سوریه اعم از وزرا، مسئولین، نمایندگان مجلس، مقامات نظامی و... آشنا و نزدیک شدیم و رابطه تنگاتنگی را با آنها برقرارکردیم. محتشمی از موافقتنامه ای میان ایران و سوریه خبر می دهد که براساس آن سالانه ۹ میلیون تن نفت در اختیار سوریه قرار می گرفت که یک میلیون تن آن مجانی برای کمک به ارتش
|