ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

فدرال و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

 

سالهای پیش نبوده است، البته آقای خامنه ای و دست اندر کاران، آنان را طرفداران دولت اسلامی قلمداد کرده که بشکرانه سالروز پیروزی انقلاب غارت شده ایران به راهپیمائی آمده اند، ولی علت دعوت اولیه از مردم و خواست افکار عمومی در پاسخ به این گستاخی مطبوعاتی اروپا، غیرت عمومی را برای اعلام اعتراض بر انگیخت که راه پیمائی معترضانه ای را به نمایش گذاردند و شما خواننده محترم توجه داشته باشید که این دوگانگی در برداشت و روایت های مختلف از کلام الهی ناشی از استنباط نادرست و ساختار الگوهای تعیین کننده، که نزد همگان به قدرت تشخیص معروف است، معارضه ایست بین روشنگری از یکطرف و جهل و خرافه گری از طرف دیگر. تقریبأ همه کشورهای اسلامی با این معضل مواجهند« نظیر حماس و الفتح در فلسطین» و ضایعات تخریبی این خرافه گری در حوزه اخلاقی خسارات جبران ناپذیری ببار می آورد. این روش همانست که می گوئیم، چون حقیقت را نیافتند ره افسانه زدند! و لذا نیروی ملی مذهبی یعنی جمهوری خواهی که ملی گرائی اش با ایدئولوژی ناشی از اسلام فرا مذهبی تعیین می گردد، خطوط قرمز برایش بگونه ای تعریف می شود که کاملأ معقول و دارای حدود و ثغور منطقی هستند و در سایه چنین الگوسازی فکری، زندگی  در کنار دیگران برایش مقدور و مطلوب می گردد و به همین علت همیشه طرف مذاکرات جوامع مترقی جهانی قرار می گیرد، چون بعنوان روشنفکر اسلامی انعطاف لازم را نشان می دهد.

بهر حال باید در ساماندهی فرهنگی که شدیدأ نیاز به ترمیم و باز سازی دارد کوشید و همین گامها هر قدر کوچک باشد سهمی بسزا در تصمیم گیری آیندگان در خصوص انتخابشان دارد که برای این نسل باید متکی به تجربیات گذشته باشد، و برای بررسی تجربه گذشته باید به خواسته نسل فعال انقلاب که هنوز هم اکثریت آنان کارداران و کارگزاران کشورمی باشند که آتش های زیر خاکستر عنوان مفهومی است برای خیل عظیمی از ملت که برای پس زدن فشار تلاش می کنند و خواسته ها یشان بزرگتر از آن است که با نافرمانیهای مدنی  آنان را مطرح کنند. توجه کنیم آنها استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را می خواستند و اکثریت بسیار زیادی از آنان هنوز هم می خواهند. آنها جمهوری بدون رهبری و اصولأ بدون حکومت مستبدانه قشری بنام فقیه و مرجع که ولایت فقیه را تعریف می کند، می خواستند، یعنی حکومت مردم بر مردم همان مردم سالاری که در سایه آن نمایندگان واقعی و منتخب مردم از هر قشر و مذهب و قومی بدون تبعیضی بر سایرین به مجلس شورا باید راه پیدا می کرد که زمینه ساز شایسته سالاری باشد و سپس سپردن کار و امور حکومتی و سیاسی به نخبگانی که می توانند همه امور را بنحو احسن اداره کنند و همزمان در تربیت نسل های بعدی مدیریتی مدبرانه اعمال کنند. آنها می خواستند در پناه جمهوریت به آزادی تعریف شده در دین اسلام یعنی اسلام فرا مذهبی، اسلام فرا گیر از راه دوستی و احترام متقابل و زندگی مسالمت آمیز، دست پیدا کنند که جهت یاد آوری عرض می کنم، سازمان نهضت آزادی در دوران خدمت خود بعنوان دولت موقت انقلاب اسلامی با اعمال سیاست خارجی بسیار مطلوب و دیپلماسی آگاه، ارتباطات بسیار نزدیک و محترمانه که به عنوان اولین تماس های سیاسی بعد از انقلاب از آن یاد می شود، ایجاد کردند و نظر مثبت دولت و ملت دول غربی را در حمایت ودرک موقعیت ملت ایران جلب کردند و همین درک موقعیت بود که آنها انقلاب اسلامی را باور کردند و این باور باعث شد که توطئه ویا کودتائی نظیر خیانت 28 مرداد طرح ریزی و تکرار نشود ولی حرکاتی نظیر حرکت کودتائی در سال 1358 با عنوان طراحی حمله نظامی مخفیانه دولت آمریکا علیه کشور ایران در طبس اتفاق افتاد.

البته آمریکا هرگز این گزینه حمله نظامی را بعنوان راه کار از نظر دور نمی دارد و همیشه آنرا به عنوان دومین راه حل پس از به بن بست رسیدن مذاکرات دیپلماسی در نظر می گیرد بهرحال قائله طبس هم مثل قائله آذربایجان حل شد ولی خاطرات تلخ آن هرگز از خاطر ملت شریف و آزادیخواه ایران محو نمی شود. همانطوریکه عرض می کردم بحث آزادی انسان و مختار بودن او در اختیار و انتخاب از دیدگاه اسلام بگونه ای بیان شده که نیاز به هیچگونه مرجع، قیم و تعیین کننده و غیره ندارد و هر کس خود مسئول عملکرد خود می باشد همانگونه که حضرت حق در آیه 188 سوره اعراف در قرآن کریم به پیامبر اکرم که خود بنیانگذار دین مبین اسلام بوده و مقام نبوت را دارا بوده وتوسط حضرت حق مبعوث گردیده می فرماید : بگو من چیزی از خود ندارم و بدست من چیزی نیست و سود و زیانی برای خویشتن ندارم و نتوانم، من جزء بشارت دهنده و بیم نمای به مردمی که خدای را می پرستند نیستم. نا گفته پیداست که مسلمان فرا مذهبی در حوزه عملیاتی خود نیازی به حضور و مداخله قشری بعنوان روحانی ندارد تا در نقطه ضعف قرار گرفته و خود را در کسر شأن جسمانی بودن ببیند و اختیار خود را برای تعیین سرنوشت به آنها بسپارد که اینطور آزادی فردی و اجتماعی را از او بگیرند و او را منفعل کنند، که نتواند به آرزوهایش که همانا تأمین آزادی و استقرار حکومتی مردم سالار می باشند و مهمتر از دستیابی به فناوری هسته ای قلمداد می شوند، فعلیت ببخشد. چرا که با استقرار حکومت ملی بر خاسته از مردم نگرانیهای مورد ادعای قدرتمندان جهان موردی نخواهد داشت و اولویت های اصلی برنامه های پیشرفت علمی و عمرانی کشور زیر سئوال نخواهند رفت و امکان بهتری برای دسترسی به بخشهای گوناگون علوم و فنون فراهم خواهد آمد.

بهرحال دمکراسی با ظهور جمهوریت در ایران پایه گذاری شده و راهی بدون بازگشت است و امید است پس از رهایی از بحران های سیاسی موجود، راه خود را با پویایی افکار روشنفکری در حیطه عملی اسلام فرا مذهبی بگونه ای شفاف و زیر بنائی، ادامه دهد تا ترمیم نا هنجاریهای اجتماعی از طریق اجرای عدالت اجتماعی به جای تحقیر و تبعیض، عملی گردد و تئوریسین های « شو من» رژیم ولایتی بدانند که عدالت خواهی و پیاده سازی عدالت اجتماعی، با توزیع و انتقال چند برگ سهام از سهیم الشرکه شرکت ها و کارخانجات ورشکسته که بعلت مدیریت مدیران دولتی نا لایق و بی تجربه محکوم به انحلال می باشد را بین آنهم اقشار خاصی از جامعه تحت عنوان سهام عدالت، تعریف معقولی از عدالت را بیان نمی کند بلکه بیشتر به پرداخت باج های عجولانه شبیه است و بدیهی است که زخم های فرهنگی و اقتصادی عمیق تر از این است که با مسکنی مسخره التیام یابد، آقای احمدی نژاد می خواست قسمتی از پول نفت را بر سر سفره ملت ببرد اما گویا در طول مسیر با شعار چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است بر خورد کرده و یقینأ هر چه تعداد چراغهای خانه بیشتر باشد قدرت پرتو افشانی آن خانه افزون تر است ولی آیا ملت اجازه می دهد که اوضاع به همین منوال سپری شود، مسلمأ نه.

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

این ره که تو میروی به ترکستان است

سناریوی  دموکراسی

در ادامه عرایض قبلی بعنوان شسصد و هفتاد و پنجمین امضاء کننده بیانیه مبثوت هشدار به حاکمیت وسخنی با ملت،  فراز دیگری از بیانیه را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهیم به این امید اینکه با تحلیل و تشریح مطالب بتوانیم در بازسازی الگوهای فکریمان نقشی بسزا داشته باشیم، همان الگوها که معیارهای قدرت تشخیص نام گرفته اند و آنرا استراتژی یا باورهای راهنما می نامند، و همانها هستند که باورهای روزمره یا باورهای تاکتیکی را تعیین و به اجرا می گذارند، بدین معنی که انسان ابتدا فکر می کند و سپس تشخیص می دهد و آنگاه تصمیم گرفته، همان فکر را بمرحله اجرا در می آورد یعنی از قوه به فعل تبدیل می شود ودر نتیجه تمامی اعمال انسان کاملا تحت تاثیر همان باورهای راهنما خواهند بود و درهمین بازسازی باورهای راهنما و تغییر الگو یا معیار است که می توانیم برای حل مشکلاتمان به راه حل اصولی و معقول دست یابیم و پس از تطبیق آنها با شرایط موجود، به انجام برسانیم و آن گونه می شویم که می فرماید:

گر بدست خویشتن بستی تو پای خویشتن

هم بدست خویشتن باز کن کمال این است وبس

در مقاله قبلی در خصوص حکومت اسلامی مطالبی را بعرض خوانندگان محترم رساندم و در این مقاله البته به زبان ساده و روان می خواهیم کمی در ارتباط با مفاهیم واژهایی چون، آزادی، استقلال و دموکراسی با هم صحبت کنیم، با توجه به معانی ظاهری این کلمات،

 

 

قبلی

برگشت

بعدی