اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
هنگامى كه در مارس ۲۰۰۳ اولين تهاجم هوايى آمريكا به بغداد صورت گرفت مدت ها از استقرار و سازماندهى زرقاوى در عراق مى گذشت. البته وى به هيچ وجه پس از ورود به عراق تنها به فكر استقبال از تهاجم آمريكايى ها نبود. در تابستان ۲۰۰۲ اسلحه اى ۷ ميلى مترى با يك شال گردن و هفت خشاب پر در اختيار يكى از افراد خود گذاشت و كوتاه زمانى پس از آن و با همان اسلحه ديپلمات آمريكايى «لاورنس فولى» در شهر امان به قتل رسيد. آن حمله تروريستى در واقع شايد يكى از نقاط شروع شخصيت و شهرت زرقاوى باشد او با اين ترور نشان داد كه حتى در خارج از عراق هم مى تواند عملياتى اين چنين را سازمان دهد. دادگاهى در اردن زرقاوى را به دليل اين جنايت به صورت غيابى به اعدام محكوم كرده است. چندى بعد شخص زرقاوى به دست خود و در مقابل دوربين روشن، سر گروگان زنجير شده آمريكايى يعنى «نيكولاس برگ» را بريد و سپس سر جدا شده را مقابل دوربين بالا گرفت و شكر به جا آورد. فيلم ويدئويى آن مراسم سرزنى از طريق اينترنت در تمام دنيا و از جمله در كشورهاى عربى پخش شد. واشينگتن ۲۵ ميليون دلار براى سر زرقاوى جايزه تعيين كرد و بدين صورت بود كه زرقاوى به نوعى از سايه بن لادن درآمد. در حالى كه بن لادن گوشه اى در كوه هاى هندوكش خود را مخفى كرده، اين زرقاوى بود كه خود را مرد عمل نشان داد. چگونه عضو مى گرفت چه بسيار مردان جوانى كه عازم عراق مى شدند تا به دست زرقاوى در زمره پيكارجويان او قرار گيرند. اما اين پرنس القاعده تنها كسانى را به اين افتخار نائل مى گرداند كه از نظر وى پرهيزكارترين بوده و هراسى از شكنجه و مرگ به دل راه ندهند. آن مرد آنچه را مى خواست بر زبان آورد، در كامپيوتر نوشت و آن را ارسال كرد. آن مرد «ابواسامه السعودى» نام داشت. سپس از كنار كمد لباس ها و اتاق بچه هايش گذشت و در خانه را باز كرد و در تاريكى ناپديد شد. همسر ابواسامه كه از رفتن وى خبر نداشت فرداى آن روز با نااميدى تمام از همه دوستان و آشنايان و پليس سراغ شوهر خود را گرفت، اما ابو اسامه اثرى از خود بر جاى نگذاشته بود.دو ماه پس از آن زنگ تلفن به صدا درآمد و در آن سوى خط صداى ناشناسى گفت: «شوهر شما در عراق كشته شده و حال يك شهيد محسوب مى شود.» روزهاى بعد هم آن تلفن پشت سر هم زنگ مى خورد تا بسيارى از دوستان و اقوام شهادت ابواسامه را به همسرش تبريك بگويند. اما زن شروع به بررسى و تحقيق مى كند. شوهرش ابواسامه دانشجوى دانشگاه جده بود و يكى از طرفداران پر و پا قرص و هميشگى يكى از سايت هاى اينترنتى به نام «الانصار» كه ظاهراً متعلق به آن تروريست معروف اردنى يعنى «ابومصعب زرقاوى» است. هر بار كه گروه زرقاوى گزارشى در مورد حمله هايش در اين سايت منتشر مى كرد، ابواسامه از طريق اى ميل به آنها تبريك مى گفت. آن مرد بارها و بارها آن فيلم معروف را تماشا مى كرد، همان فيلمى كه در آن ابومصعب به دست خود سر گروگان آمريكايى را مى برد. ابواسامه از ديدن چشم هاى گردان آن سر بى تن، در آن هنگام كه زرقاوى آن را در هوا مى گيرد، لذت مى برد. در آخرين روزهاى فوريه بود كه ابواسامه براى آخرين بار اى ميل فرستاد: «به اندازه كافى ديده ام و حال مى خواهم سر و جان خود را به تو تقديم كنم اى شيخ بزرگوار من.» ميان اين كامپيوتر و منطقه بعقوبه در بغداد يعنى همان جايى كه ابواسامه در ۱۶ مارس ۲۰۰۵ با انفجار آن بمبى كه به خود بسته بود همراه با گروهى پليس عراقى به هوا رفت، حدود هزار كيلومتر فاصله است. سفر به بعقوبه، سفرى از طريق راه هاى باريك و خطرناك و از ميان هزاران سد و مانع بود. صدها نفر سعودى، كويتى، اردنى و سودانى رنج اين سفر را به خود خريده اند تا خود را به قول زرقاوى به سرزمين شهادت برسانند و همان راه ابواسامه را بروند.... «شيخ عبد الرحمن، برادران شما چگونه به عراق مى روند؟»«راه هاى زيادى وجود دارد.» «بهترين راه كدام است؟» «جوينده يابنده است.» در «بقاع» هستيم در يكى از اردوگاه هاى پناه جويان فلسطينى در بيست كيلومترى شمال امان پايتخت اردن. شيخ عبدالرحمن امير و رئيس اين هسته ترور محلى است و به عبارتى نماينده و كارگزار ابومصعب زرقاوى در اين اردوگاه. «پرسيدم بهترين راه براى رفتن به عراق كدام است؟» «ديگر كسى نبايد اين سفر طولانى را برود زيرا ابومصعب به اندازه كافى نفرات دارد.» «شيخ عبدالرحمن، چطور مى توان به عضويت گروه شما درآمد؟» «خدا خودش به دليردلان راه درست را نشان مى دهد.» شروع صحبت با همه مردان زرقاوى به يك صورت است. همه آنها دقايق متمادى طرف صحبت خود را كند و كاو مى كنند و جواب هاى كوتاه مى دهند و در نهايت طفره مى روند. ما بيش از ده مصاحبه با اعضاى شبكه زرقاوى انجام داديم كه اكثر آنها در اردن صورت گرفت، يعنى در موطن شاهزاده ترور و جايى كه وى بيشترين طرفدار را دارد. عضوگيرى شبكه زرقاوى چندين مرحله دارد: پس از برقرارى ارتباط با حلقه هاى مرتبط و به ويژه در مساجد، داوطلبان در گروه هاى آموزشى تقسيم مى شوند و در آنجا اطلاعاتى در مورد ايدئولوژى و قواعد اجتماعى و سياسى سازمان و تشكيلات به آنان ارائه مى گردد. سپس به صورت موقتى و مشروط به عضويت تشكيلات درمى آيند. آزمون اصلى آنها در واقع مقاومت آنان در زندان است. از آنجايى كه شبكه زرقاوى در اردن تحت مراقبت و نظارت شديد سرويس هاى اطلاعاتى اين كشور قرار دارد، اغلب اعضاى اين شبكه توسط اين نيروها دستگير و معمولاً به دليل نبود مدرك جرم كافى پس از چند هفته يا چند ماه آزاد مى شوند. هركس كه در بازجويى ها كه معمولاً با اعمال شكنجه همراه است، به قواعد شبكه وفادار مانده باشد، شانس زيادى براى عضويت دائم پيدا مى كند. هر عضو جديد بر اساس قابليت هاى فيزيكى و روحى به يك هسته ترور انتقال مى يابد. در اين مقطع اين افراد غالباً به كارهاى پشتيبانى و كمك رسانى به افراد حاضر در جبهه مشغول مى شوند. و تنها به كسانى كه از اين مرحله سربلند بيرون بيايند وظايف خطير و دشوار محول مى شود و حتى به مقام اميرى يعنى رئيس هسته ترور ارتقا مى يابند. هر داوطلبى كه بخواهد به اصطلاح به جبهه برود، بايد نظر مثبت حداقل دو نفر اعضاى با سابقه گروه زرقاوى را جلب كرده و صلاحيت و شايستگى وى براى اين كار از طرف آنها تضمين و تاييد شود. جالب اينكه كم نيستند كسانى كه از عهده اثبات شايستگى و لياقت خود برنمى آيند و در نتيجه پذيرفته نمى شوند. غالباً پايان كار اين افراد به يك تراژدى ختم مى شود زيرا يا در ميانه راه بازگشت دستگير مى شوند و يا توسط اعضاى شبكه متهم به بى دينى شده و بدون آنكه خود بدانند، مستقيماً به ماموريت هايى اعزام مى شوند كه نمى توانند از آن جان سالم به در برند. داوطلبانى هم هستند كه بدون ايجاد ارتباط با هسته هاى ترور، خود اقدام به عزيمت به عراق مى كنند. براى اين دسته از داوطلبان تمهيداتى اينترنتى در نظر گرفته شده كه با توجه به آن شايد بتوانند خود را به آنجا برسانند. اين عده معمولاً از طريق مرز سوريه وارد عراق مى شوند كه البته با توجه به اقدامات شديد امنيتى سوريه، بيشتر آنها دستگير مى شوند. جنگجويان به اصطلاح بين المللى زرقاوى، با وجود آنكه از نظر تعداد چندان رقم بالايى به شمار نمى روند، از جمله خواص و برگزيدگان شورشيان در عراق محسوب مى شوند. بنا بر گزارش ها و برآوردها تعداد اين عده بيشتر از چند هزار نفر نيست و در مجموع پنج تا ده درصد از جمعيت شورشى و پيكارجو را شامل مى شوند. وجه مشخصه آنها هم همان عمليات انتحارى است، عملياتى شوكه كننده كه با هدف ايجاد تاثيرات تبليغاتى بسيار فراگير انجام مى گيرد. كانون و خاستگاه شورش در مركز عراق قرار دارد يعنى در مناطق سنى نشين (اهل سنت بيست درصد جمعيت عراق را تشكيل مى دهند) كه در زمان حكومت صدام به عنوان طبقه ممتاز و برگزيده مطرح بودند. در ميان شورشيان ۳ طبقه كاملاً متمايز وجود دارد؛ بعثى هاى سابق، ناسيوناليست ها و اسلام گرايان. اين ۳ دسته از نظر
|