ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

  حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

تأثير الكل و مواد مخدر واقع ميشوند. راهكارهای جزائی در مورد چنين مجرمان عاطفی و روان پريش بی اثر است و قادر به جلوگيری از وقوع جرم نيست. در مواردی نادر يك جانی، از نظر كارآگاهان جنايی هنگامی تصميم نهايی به اجرای طرح جنايت ميگيرد كه امكان افشاء آن از نظر او به حد اقل رسيده باشد. آن چه كه برای او عبرت آموز ميتواند باشد، بيشتر بسته به ميزان راز گشايی جنايت از طرف مأموران پيگير جنايت است تا ميزان مجازات.

لغو مجازات اعدام سبب افزايش جنايت ميشود.

هر جامعه‌ای چاره جوی راهكارهايی ست كه خود را در برابر جنايات محفوظ بدارد. اسرار حكومت‌های طرفدار مجازات اعدام بر بقای اين مجازات، اين تصور را به وجود مياورد كه گويا آنها برنامه مؤثری در مقابله با جنايات دارند. اين تصور نادرست سبب ميشود كه به يك استراتژی و برنامه ريشه‌ای برای مقابله با اسباب جنايت انديشده نشود. اين اسباب را بايد در شرايط پيچيده اجتماعی و روحی جامعه جستجو كرده و چاره انديشيد. مجازات اعدام به جرم جنايت، هيچ اثری بر شرايطی كه منشاء جنايت بوده ندارد.

آمارهای قابل اعتماد نشان ميدهند كه در هيچ كشوری ميزان جنايات به دليل لغو اعدام افزايش ناگهانی نيافته. برای نمونه در كشور كانادا پس از لغو قانون اعدام وقوع قتل به ميزان زيادی كاهش يافته است، در حالی كه در ايالات متحده آمريكا، در ايالات دارنده قانون مجازات اعدام، ميزان قتل در سطح بالاتری قرار دارد يا رو به افزايش است.

عفو بين‌الملل مبلغ احترام به زنگی ست. پس چرا اين سازمان مخالف اعدام قاتلی ست كه احترام به زندگی ديگری نگذاشته است؟

چگونه ميتوان با كشتن يك انسان، مبلغ احترام به زندگی بود؟ يك مجرم اعدامی در ايالات متحده آمريكا با پرسشی، نامعقول بودن اين ادعا را به روشنی نشان داده: «چرا انسانی را كه انسان ديگری را كشته ميكشيم؟ آيا با اين عمل ميخواهيم نشان بدهيم كه كشتن نهايت بی انصافی ست؟» با جانيان درست همان كردن كه آنها به خاطر انجام آن مجازات ميشوند، نشانه تناقض است. شايسته حكومت نيست كه با عمل متقابل به مثل، هم سطح قاتلان شود.

افزون بر اين، مجازاتی چون اعدام ناقض اساسی ترين حق از حقوق بشر است. در اصل سوم از اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده كه: «هر انسانی در مقام شخص، حق زندگی، آزادی و امنيت دارد.» و اصل پنجم ميگويد: «هيچ كس را نبايد شكنجه كرد. با هيچ كس نبايد غيرانسانی، تحقيرآميز و با قساوت رفتار كرد يا كيفر داد.» مجازات اعدام هم چون شكنجه تجاوز غير موجه حكومت به حقوق تعرض ناپذير فرد است. درست به همين دليل سازمان عفو بين‌الملل مجازات اعدام را در همه انواع آن به طور مطلق رد كرده و نكوهيده ميداند. وقتی كه حكومت خود اقدام به كشتن كند، بدين معناست كه كشتن را در بعضی شرايط كاملا مجاز ميداند و با قربانی كردن حق زندگی برای حفظ امنيت، نشان ميدهد كه خود نيز قواعد اساسی نظام را چندان جدی نميگيرد. با اين عمل، حكومت، حق زندگی را به مردم،كه ميبايد مطلق باشد، به معنای نسبی آن می‌آموزاند. چنين رفتاری حس احترام به زندگی را تضعيف كرده و عنان كينه و خشونت می‌گشايد

بديهی ست كسی كه مرتكب جرم شده بايد مجازات شود. ولی هيچ مجازاتی نبايد حقوق انسانی انسان مجرم را نقض كند.

اعدام مجازاتی عادلانه است.

كسی كه جنايت كرده سزاوار چيزی جز مرگ نيست.

كشتن هرگز عادلانه نيست،حتی اگر مجری آن حكومت باشد. قاتل را نميتوان از هر حقی محروم كرد. حق سلب ناپذير زيستن، آنچنان كه در اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده، حقی است كه حتی شامل قاتل هم، به خاطر انسان بودن‌اش، ميشود.

در عمل هم ثابت شده كه مجازات اعدام عادلانه نيست. تا زمانی كه مجازات اعدام اعتبار دارد، احتمال اعدام انسان‌های بی تقصير هم وجود دارد. هيچ سيستم جزائی، هر چقدر هم وسواس و با وجدان باشد، بی خطا نيست. بر خلاف مجازات‌های ديگر، حكم اعدام پس از اجراء، قابل تجديد نظر نيست. در ايالات متحده آمريكا و در كشورهای ديگر هر از گاهی پيش ميايد كه محكومی را از سلول مرگ آزاد ميكنند، زيرا كه در فاصله ميان حكم و اجرای حكم، بی تقصير بودن او ثابت شده. از طرف ديگر محكومان ديگری، با همه شكی كه به درستی حكم شان ميرود، اعدام ميشوند. بعد از اعدام، حقيقت را به سختی ميتوان عيان كرد.

اضافه بر اين هيچ سيستم جزائی تا به كنون نتوانسته به طور قطعی رعايت انصاف بكند. زيرا كه صدور يك حكم اعدام قبل از اينكه درخور سنگينی جرم باشد، نتيجه عواملی چون وسعت تحقيق، خطا، سوء تفاهم و تصادف است، مثلا اينكه قاتل يا مقتول به تصادف سياه يا سفيد پوست بوده. جای تعجب نيست اگر ميبنيم حكم اعدام برای مردم فقير و كم درآمد كه توان مالی برای گرفتن يك وكيل مجرب را ندارند نسبتا بيشتر صادر ميشود.

از همه اينها گذشته خطر سوء استفاده از مجازات اعدام بسار مهلك است. اگر چه از هر مجازاتی ميشود سوء استفاده سياسی كرد، ولی مهلك بودن سوءاستفاده از مجازات اعدام در اين است كه با آن ميتوان مخالف را برای هميشه از ميان برداشت.

هم چنين نبايد از نظر دور داشت كه مجازات اعدام در خيلی از كشورها نه فقط برای جرم‌های سنگين چون قتل عمد، بلكه برای موارد ديگری هم به كار ميرود كه در آن نه قصد جان انسانی در كار بوده و نه خشونتی به كار رفته. بعضی از كشورها حتی از مجازات كسانی كه به هنگام جرم خردسال، روحا معلول و يا بيمار روانی بوده اند هم نمی‌گذرند.

مجازات اعدام عملی ضروری است تا داد قربانی جنايت و بازمانده گان او ستانده شود.

با مجازات اعدام نه جان از دست رفته قربانی ستانده ميشود و نه درد وصف ناپذير بازمانده گان او التيام ميابد. با اين عمل چيزی بازپس گرفته نميشود، بلكه اضافه بر آن، بازماند گان مجرم هم دچار مصيبت ميشوند.

اگر چه تقاضای عدالت، كه منظور انتقام است، از طرف بازمانده گان مقتول از منظر انسانی قابل فهم است، ولی قضات بايد بنا بر اصول اساسی حكومت حق، كه مستقل از احساس سليم عمومی، و مبتنی بر عقلانيت است قضاوت كنند. كم نيستند بازمانده گانی كه ميگويند اعدام قاتل نه تنها التيامی بر دردشان نبوده بلكه درك و تحمل آن را بر ايشان سخت تر هم كرده.

فقط با مجازات اعدام ميتوان امنيت در برابر مجرمين را ضمانت كرد.

اين استدلال را، كه يك قاتل كشته دوباره نميتواند بكشد، نميتوان رد كرد. با اين همه، اين استدلال نميتواند اين ادعای اكثرا پنهان در خود را: هر كس كه يك بار كشت، هميشه ميكشد، به اثبات برساند. احتمال تكرار قتل، پس از گذشت سالهای مجازات زندان، بسيار نادر است. كاهش آن فقط به اين خاطر نيست كه احتمال تكرار يك وضعيت استثنايی روانی، كه اكثر قتل‌ها در آن حال واقع ميشوند، بسيار بعيد است. علت اين كاهش از جمله در امكان باز پروری حتی قاتلين هم ميتواند باشد.

امنيت جامعه در برابر مجرمين را ميتوان با مجازات مؤثر زندان، كه امكان فرار و قيام در آن بسيار نادر است، تأمين كرد. بايد دانست كه تأمين امنيت مطلق و فراگير هرگز ميسر نيست. امنيت نه با معدوم كردن مجرم، بلكه با مقابله پيش گيرانه با عوامل جنايت حاصل ميشود، كه داشتن يك دستگاه قضايی و پليسی كارآمد از پيش شرط‌های مهم آن است.

مجازات اعدام وسيله‌ای ضروری در مقابله با عمليات تروريستی و قهرآميز سياسی است.

جلب توجه عمومی به اعدام تروريست چه بسا زمينه مساعدی باشد برای عمليات بعدی تروريستي. اعدام تروريست، از تروريست شهيد ميسازد، شهيد خاطره ميشود، و از اين طريق ميزان روی آوری به سازمانی كه وی به آن تعلق داشته افزوده ميگردد. با اعدام تروريست‌ها، اعتراضات كلامی جوانان را به طرف عمليات قهرآميز سوق ميدهيم.

از طرف ديگر پديده تروريسم را با اعدام نميتوان نابود كرد. تهديد به مرگ مردان و زنانی كه خود مرگ را بر گزيده و حاضرند جان خود

 

 

قبلی

برگشت

بعدی