اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
اعدام شدند. بیشتر این گروه های سیاسی غیرنظامی دشمنان ج ا ا نبودند ، بلکه سازمان ها و حزب هایی مستقل بودند وباورهایی ازآن خویش وروش زندگی و راه رشد مخصوص به خود را داشتند که با ج ا ا همانند نبود ؛ اما نظام احساس می کرد که ممکن است به گونه ای خطری بالقوه را برای امنیت آن پدید آورند، اگر بتوانند گروهی ماندگاربمانند و به سان یک نیروی سیاسی نیرومند در برابر او با هم متحد شوند. راهی دیگر برای دسته بندی مجازات های اعدام در ایران امروز می توان به راهی دیگر نیز مجازات های اعدام را دسته بندی کرد.آن ها را می توان آبه دودسته، نخست، آن هایی که مبنایی قانونمند، به لحاظ ملی یا بین المللی، درصدور و اجرای آن ها در کار است ؛ دوم، آن هایی که در ورای اعمال آن ها چنین مبنا یی وجود ندارد؛ وبه فرمان کسی ، به گفته ی وزیر اطلاعات نیمه ی دوم دهه ی1990، به دست افرادی خودسر، صادر می شوند و به اجرا در می آیند. برخی ازآن ها درانطباق با قوانین ملی اند، اما با قوانین بین المللی سازگاری ندارند- که نمونه ی آن ها برخی حکم های دینی یا احکام مذهبی صادر شده برای مجازات زناکاری یا ارتداد است ؛ نمونه هایی از اعدام ها که با هیچ قانون ملی یا بین المللی انطباق ندازند، احکام اعدام صادر شده در قتل عام 1988 و قتل های سیاسی – فرهنگی زنجیره ای سال های پایانی دهه ی 1990 است . راه برون رفت دولتمردان و سازمان ها و کوشندگان منفرد حقوق بشر، در چنین وضعیت بغرنجی برای کاهش آهنگ مجازات اعدام در ایران، و سرانجام برای ریشه کن کردن آن ، چه می توانند کرد؟ من فکر می کنم که راه برون رفت از این وضعیت به: نخست، فهماندن این نکته به دولتمردان ج ا ا که نهادی از نمایندگان مردم ایران اند، نه فرماندهان مطلق العنانی که می توانند تا ابد برآنان حکومت کنند؛ رسیدن آنان به چنین وضعیتی ممکن است در زندگی صلح آمیز با همه ی طرف ها در پهنه های ملی و بین المللی و گفتگوی پیوسته با آن ها ، به جای دشمنی پیوسته با یکدیگر، به ایشان یاری رساند؛ و چنین کاری خود به خود انجام پذیر نخواهد بود، بلکه خود مردم ، سازمان های حقوق بشری باید فداکارانه در این راه بکوشند؛ دوم این که، دولتمردان باید برای بهبود بخشیدن به اوضاع اجتماعی – اقتصادی ایران تلاش کنند، نه این که بودجه ی نظامی و امنیتی را که به منظور تقویت ارتش و خرید همه گونه جنگ افزار، و شاید نیز جنگ افزار های کشتار جمعی ،و افزایش شمار ماموران امنیتی و ابزار های ارعاب همگانی در داخل و خارج از کشورهزینه می شود بیفزایند؛ سوم این که، همه باید به گونه ای بلند مدت و با از خود گذشتگی برای پیشبرد و نشرفعالیت های اجتماعی- فرهنگی حقوق بشری و اجرای آن چه ازاسناد قانونی مدافع حقوق بشرکه ج ا ا،با گذاشتن امضای خود درزیر آن ها پذیرایشان شده است، در عرصه های قوانین ملی و بین المللی، تلاش ورزند- که در این جا به سان نمونه از قانون اساسی ج ا ا و اعلامیه ی حهانی حقوق بشر می توان نام برد؛ و سرانجام، ار آن جا که بنیادگرایان دینی هم اکنون در قدرت اند و از این پس نیز ممکن است باشند ، بر این باورم که پی گرفتن چنین هدف هایی در قلمرو حقوق بشر بسیار دشوار ترازآن چیزی است که می توان در شرایط حکومت اصلاح طلبان انجام داد؛ از این رو، باید صمیمانه وپیگیرانه در وا دار کردن نظام به پذیرش قوانین گیتیانه بکوشیم . چنین اقدامی با نیاز های زندگی امروز هماهنگ خواهد بود و حقوق بشر را به بیشترین حد ممکن تامین و از آن محافظت خواهد کرد توضیح:آن چه پیش روی شماست نسخه ای ازمتن سخنرانی من در سمینار استکهلم ، به تاریخ پنج شنبه،26 اکتبر 2006 ، و در هانوفر، به تاریخ یک شنبه ،12 اکتبر، 2006است که به دلیل کافی نبودن فرصت خلاصه ی بخش هایی از هرکدام را ارائه داده بودم. از عزیزانم آقایان مهرداد درویش پور و گلزار ، به خاطر یادآوری هایشان، سپاسگزارم. واقعه اسفبار بم را فراموش نکنیم کوهیار کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهد باورکند که باغچه دارد می میرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست حیاط خانه ما تنهاست
سه سال گذشت به همين راحتی ۱. جمعه ۵ دي ۸۲. پيشدانشگاهی بودیم. تب کنکور داغ بود. تا اون صبح کذایی رسید. ۵:۲۴ صبح بود که مادرم جیغ زد: کوهیار بدو، زلزله. چند ثانیه بعد توی حیاط بودیم. و زمین و زمان هنوز در حال لرزیدن بود. ساعتی بعد معلوم شد کانون زلزله بم بوده، با قریب به ۲۰۰ کیلومتر فاصله از کرمان. زمینلرزهای که ما حس کردیم ۲/۵ ریشتر تخمین زده شد. آمارهای اولیه استانداری از مرگ دستکم ۵۰۰۰۰ تن حکایت میکرد. آماری که روزهای بعد از سوی وزارت کشور تکذیب شد. کریمی استاندار وقت به خاتمی زنگ زده و از فاجعه خبر داده بود. سید همیشه خندان عباشکلاتی ما گفته بود که: خبر نداشتم. من دعای ندبه بودم. نه تنها دولت اصلاحات بلکه هر حکومت دیگری هم در این خراب شده بود از پسش برنمیآمد. علاج قبلش که هیچ، در چارهی بعدش هم ناتوانیها خودش را نشان داد. |