ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

- اسقف "هایک هوسپیان مهر" مدیر عالی شورای کلیساهای تجمع برای خدا و رئیس شورای کشیشان پروتستان، از چهره های شناخته شده و از برجسته ترین شخصیتهای جامعه ارامنه ایران بود که بعد از سالها تلاش برای دفاع از حقوق دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی و نجات جان هموطنان دربندش، بجرم آزادیخواهی و تن ندادن به شانتاژ شیادان دین فروش حاکم، سه روز بعد از آزادی کشیش دیباج، آماج انتقام آدمکشان سنگدل قرار گرفت و در تاریخ 19 ژانویه 1994 در حالیکه برای دیدار یکی از دوستانش عازم فرودگاه مهراباد بود دربین راه ربوده شد و مظلومانه به قتل رسید... در آخرین نامه بجا مانده از وی، زنده یاد هایک می نویسد: "... من آماده ام که در کلیسا جان خود را تقدیم کنم باشد که دیگران بتوانند در آرامش و صلح، بدون ترس خداوند خود را نیایش کنند..."

- کشیش "طاطاوس میکائیلیان" نیز که بعد از شهادت اسقف هوسپیان مهر به مقام ریاست شورای کشیشان پروتستان نائل شده بود، به فاصله چند روز بعد از ربودن و قتل کشیش دیباج، در تاریخ 29 ژوئن 1994 با صحنه سازی ماموران مخفی رژیم، مفقود و به شهادت رسید. در همین رابطه وزارت اطلاعات رژیم ملاها با سناریوسازی وقیحانه ای سعی کرد قتل این انسانهای شریف و آزاد اندیش را که حاضر به سکوت و تسلیم در برابر این رژیم فاسد نشدند، به اپوزیسیون دمکراتیک خود یعنی "مجاهدین خلق" نسبت دهد که البته جز رسوایی بیشتر ثمری برایش نداشت. ضمن اینکه دیگر کشیشان و افراد نزدیک به این قربانیان مظلوم را نیز در زیر انواع فشارها و تهدیدها قرار داده بود که این سناریوی کذایی را تائید کنند و انگشت اتهام را بجای رژیم قاتلان به سمت آزادیخواهان ایران نشانه روند. البته رهبران جامعه مسیحیان ایران، حتی با پذیرش ریسک روی جانشان، شرافتمندانه تن به این دروغ بزرگ ندادند. - در ادامه همین سریال قتل و جنایت، کشیش جوان "روانبخش (محمدباقر) یوسفی" که سالها به اتفاق خانواده از پسران کشیش دیباج در هنگام اسارت وی، نگهداری کرده بود، در صبحگاه روز 28 سپتامبر 1996 درحالیکه برای انجام نیایش از منزل خارج شده بود، مفقود میشود و غروب همان روز جنازه حلق آویز او در جنگلهای اطراف ساری پیدا میشود.

همچنین کشیش کلیسای خانگی "قربان تورانی" در نوامبر 2005 در گنبدکاووس بر اثر ضربات چاقو به قتل میرسد و پیکر خون آلودش را در جلوی خانه اش رها میکنند...

البته در تمام این سالها، روزی نبوده که پیروان عیسی مسیح و مریدان و معتقدین دیگر ادیان و مذاهب، همانند دیگر افراد و اقشار آگاه جامعه، از تیغ تهدید و ساطور سرکوب و آزار و اذیت ناشی از آپارتاید مذهبی و تبعیض ارتجاعی رژیم، در امان بوده باشند. هرروزه اخبار ظلم و ستم قرون وسطایی نسبت به هموطنان شریفی که راه و روش و منش دیگری غیر از این شریران بدکردار برای زندگی خود برگزیده اند، از گوشه و کنار این میهن اِشغال شده به گوش میرسد. ولی تاکنون حتی بخش ناچیزی از آنهمه بیعدالتی و تجاوزگری هم به تصویر کشیده نشده و در معرض دید جهانیان قرار نگرفته است.

یکی از عکسهای مندرج در متن همین مقاله که برای اولین بار انتشار عمومی مییابد، نشان دهنده صحنه تکان دهنده ایی است که اسقف هائیک هوسپیان مهر بر سر خاک و آرامگاه کشیش سودمند فقید در حال نیایش و ادای احترام میباشد در حالیکه همسر نابینای کشیش سودمند نیز حضور دارد.آیا براستی همین یک عکس منعکس کننده عمق فاجعه و ابعاد مظلومیت قربانیان این رژیم ستمکار نیست؟


 

اسقف هوسپیان مهر در جمع کودکان کلیسا

اسقف هوسپیان مهر در حال نیایش

کشیش حسین سودمند


 

انسانی را فقط بجرم داشتن اندیشه و اعتقادی متفاوت، بیرحمانه به قتل میرسانند و پیکرش را در محوطه ای دورافتاده، بی نام و نشان دفن میکنند؛ آنوقت بستگان و دوستان قربانی ناچارند اینقدر مظلومانه و غریبانه و محقرانه سوگوار عزیز از دست رفته شان باشند!

با مزاری گمنام و بی سنگ، با صلیبی ساده و چوبی نشانده بر خاک سرد، با چهره هایی گرفته از غبار غم و سوز سرما، و البته در زیر سایه سنگین ترور و تهدید که در تصویر هم محسوس و مشهود است...

اتفاقآ در یکی دیگر از عکسهای ضمیمه این متن که آنهم برای اولین بار در معرض دید همگان قرار میگیرد، کشیش دیباج را بر سر آرامگاه اسقف شجاع هوسپیان مهر نشان میدهد. کسی که برای نجات جان و رهایی او از بند، سالها تلاش کرد و خود بلافاصله بعد از آزادی کشیش دیباج، به شهادت رسید.

ندای ملکوتی عیسی مسیح همچنان طنین اندازاست: "...خوشا بحال زحمتکشان برای عدالت زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است... وای بر شما ای کاتبان ریاکار، وای بر شما ای فقیهان، زیرا که بارهای گران بر مردم می نهید و خود بر آنها یک انگشت هم نمیگذارید... وای بر شما راهنمایان کور که پشه را صافی میکنید و شتر را فرو می بلعید... وای بر شما ای کاتبان، از آنرو که بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید و درون آنرا سرشار از جبر و ظلم میدارید..."

در میهنی که دلاوران والامقام و آزادیخواهی همچون "وارطان سالاخانیان" و "مارتیک قازاریان" و "فیلیپ یوسفیه" و... از جامعه مسیحیان سربرافراشتند و در نبرد با ستم و سیاهی، همچون بنفشه گل دادند و مژده دادند، زمستان شکستند و رفتند... جایگاه چنین کشیشان و رهبران مسیحی شریف نیز بسیار گرامی و پر ارج میباشد و نسلهای آینده بیشتر از آنان یاد خواهند کرد.

سالروز میلاد عیسی مسیح، منادی صلح و عشق و عدالت، و آغاز سال نو میلادی بر همه انسانهای شریف و آزاده مبارک باد!

پاورقی ها:

1-   عکسها و تصاویر مندرج در متن این مقاله برای اولین بار است که انتشار عمومی مییابد. البته برای تضمین سلامت و امنیت آتی عزیزان، با پوزش بسیار، چهره برخی از هموطنان مسیحی در این عکسها پوشیده و محو گردیده است. در ضمن برای محدود کردن حجم و سایز فایل الکترونیکی مقاله جهت درج بر روی سایتهای اینترنتی، دیگر عکسها و تصاویر این جانباختگان شریف که خوشبختانه بطور گسترده در بسیاری از منابع و سایتها، موجود و در دسترس عموم میباشد، ضمیمه نشده و به همین چند عکس اختصاصی بسنده شده است.

2-   برخی از سایتها و منابعی که در تنظیم این مقاله مورد استفاده و استناد قرار گرفته اند از این قرار است:

http://www.fcnn.tv/start/

http://www.farsicrc.com/

http://www.iranforchrist.com/

http://www.abfiran.org

3-   اقتباسی از سرودۀ زنده یاد شاملو در رابطه با وارطان و وارطان ها:  "... وارطان سخن نگفت، وارطان بنفشه بود، گل داد و مژده داد، زمستان شکست و رفت ..."

قبلی

ببرگشت

بعدی