اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
پیام مجامع سلامی ایرانیان به مناسبت سالگرد قیام 18 تیر
در بامداد 18 تير78، گسترده ترين و سبعانه ترين حمله به دانشجويان بي پناهي صورت گرفت كه گناهشان انديشيدن و انتقاد بود.هشت سال پیش در چنین روزی قیام دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور علاوه بر آشکار کردن خشونت طلبی بی حد ومرز نظام ولایت فقیه ،نقاب از چهره آن دسته از به اصطلاح "روشنفکران" و"سیا ستمدارانی" برداشت که در زیر سرپوش اصلاح طلبی ، ملتی را از برون آمدن از محدوده تنگ خشونت و زور و تزویر وخیانت نظام حاکم منع میکردندو بعد خودمجبور به اعتراف گردیدند که درتداوم حضور خود در حاکمیت " امنیت " خود را می جسته اند. در آن دوره که دانشجویان بی دفاع را در زیر ضربات دشنه های جلادان تنها نهادند،غافل شدند که فرهنگ حذف و عدم تحمل و زبان ستیز و دایره حذف و دفع قدرت به غیر خودی ها منحصر نمی ماند و به حوزه خودی ها نیز کشیده میشود . "ضرورت حفظ نظام" ،دایره خشونت و جهل را آنچنان گسترد که اکنون علاوه بر تسلط مافیای مالی-نظامی بر تمامی عرصه های سیاسی،اقتصادی ، اجتماعی کشور ، شخصی چون احمدی نژاد نماد جهل مرکب گردانندگان و ستون پایه های نظام حاکم ،بر مسند ریاست جمهوری ایران نشسته است و ادعای نمایندگی ملتی را دارد که زمانی مصدق معرف آن در نزد افکار عمومی جهانیان بود! در دو سال اخیر که حکومت احمدی نژاد انقلاب فرهنگی دومی را برنامه ریزی کرده و فشار براستادان و دانشجویان را روز افزون نموده است، نه تنها طبق وعده همه کسانی که هنوز بر اصلاح پذیری این نظام اصرار میورزند ،اصلاحی در جهت آزادیهای ملت رخ نداده بلکه شاهد تهدید و تحدید باقیمانده آزادیهای ملت در ابعاد سیاسی- اقتصادی –اجتماعی-فرهنگی هستیم که بیشترین فشار بر قشر دانشجویانی اعمال میشود که چشم و وجدان بیدار ملت اند. با اخراج از دانشگاهها، ارسال پرونده ها به کمیته های انضباطی و فرستادن صدها نفراز دانشجویان دانشگاههای ایران با اتهامات واهی به دادگاههای انقلاب، حاکمیت در صدد پاک کردن خاطره سبعیت خود در 18 تیر 78 از حافظه ملت است. اما در صبحدم 18 تیر 86 در حالی که هشت تن از دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک همچنان در بدترین شرایط انفرادی تحت شکنجه و آزار دستگاهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار دارند و اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دفاع از حق آنها به تحصن نشسته بودند ، حاکمیت باز با شلیک گلوله و در هم شکستن تحصن و fو زندانی کردن دانشجویان و پلمب کردن دفتر ادوار تحکیم ، اعتراض آرام دانشجویان به وضعیت موجود را پاسخ داد. دیگر بر کسی پوشیده نیست که نظام ولایت فقیه قصد دارد با استفاده از فرصت تابستان اقدام به قلع و قمع شدید هر گونه جنبشی ، اعم از دانشجویی ؛ کارگری ، زنان و ومعلمان و .... و خاموش کردن هر گونه صدای منتقدی بپردازد.دانشجویان معترض تحکیم وحدت در بیانیه خود بروشنی وضعیت کنونی میهنمان را و نیز رسالت خود راترسیم کرده اند: " در دوران نشست و سکوتِ جامعه ایرانی، و در زمانِ انفعال و سردرگمی روشنفکر و سیاستمدار مدعی، و آن هنگام که صدای کوسِ استبداد بر آستانِ بلندِ میهنمان سرآساییده و چتر حیاتش بر اول و آخر ایرانمان گسترده است، و در کویی که نجوای شهادتِ شاهدِ شریفِ شرفِ نسلمان شهید عزت ابراهیم نژاد به گوش می رسد، و در روزگاری که عزت و اقتدار میهنمان برپای ذلت و ناتوانی حاکمانمان بر آب رفته است؛ برخاسته ایم تا بانگ بیدارباش سردهیم و جامعه ی ایرانی و روشنفکران و سیاستمداران و شاهدان شریفِ شرفِ نسلمان و آستانِ بلندِ تاریخِ میهنمان و عزت و اقتدارمان را بازخوانیم " آن وجدانهای بیداری که تحت هیچ شرایط فشار و سرکوبی در مقابل قدرت حاکم کرنش نکرده وکمر خم نکرده اند ،به تعبیر خود ،مسرور از نقاب برافکندن از چهره ی دروغین مدعیانند و خود منادی عدالت و آزادیند. اینان در تارک آزادی فردای ایران میدرخشند. خطاب ما اما به آن بخش ساکت و نظاره گر دانشجویان و کل جامعه است که تجربه، بایستی بر آنها روشن ساخته باشد که از مساله ساز و بحران ساز, حل مساله و بحران را طلب کردن , آب در هاون کوبیدن و بزرگترین جفا به خود در از دست دادن فرصتهای تغییر بدست خود است . در ایران امروز آن دانش آموز دچار افت تحصیلی , آن دانشجو و جوان بی آینده ؛ آن کارگر بیکار و دهقان بی زمین و روستا و مهاجر به شهرهای تپیده در دود, آن کارمند عاطل و سرگردان در دیوانسالاری لجام گسیخته و روزنامه نگار با روزنامه تو قیف شده اش , و نیز نیروی مسلح حقیرو نازل شده در نقش نیروی سرکوبگر و آن بخش از زنان تحقیر شده در سطح ظاهر و پوشش و دچار سرکوب روزمره , مگر میتوانند به سرنوشت خود بی تفاوت باشند؟ و آیا مگر الزامات حیات فرصت تعلل و سوزاندن فرصت را بدانها میدهد که بزرگترین جفا را بر خود روا داشته همانا خود را تا سرحد یک موجود لاقید و بی تفاوت ناچیز کنند؟ پس بایستی راز شکل گیری بسیاری از پدیده های تاریخی را در جزئیات زندگی روزمره خود جستجو کنیم . زنهار که بی تفاوتی یا بی اعتنایی به روند شتاب گیرابعاد خشونت , فرایند انحطاط را به سراشیبی سقوط یک ملت راهبر میگردد. واما زمانی که مدعی ولایت فقیه بیشتر از همه به خشونت معتاد می شود و عقل خویش را از فعالیت طبیعی خویش محروم می کند، نیاز به تحقیر شدن نیز ندارد. زیرا خود خویشتن را تحقیر می کند تا ﺁنجا که ﺁلت زور می شود. از این رو جامعه ایرانی نیاز مبرم دارد که نوش دارو را قبل از مرگ سهراب بیاید و خود را از خشونت فراگیری برهاند که در استبداد حاضر بدان گرفتار است. در سالگرد 18 تیر، پیام قیام جنبش دانشجویی در 18تیر78 13 در فضای وجدان ملی جامعه ماچنین طنین افکنده : جنبش های حق طلبی، حتی توسط عده معدودی ،میتوانند نتایج بزرگی به جای گذارند. به ضرس قاطع همت دانشجویان ، جنبش های زنان و معلمان و کارگران و ...را ابتر نخواهد گذاشت. هرچند سبعیت و خشونت نظام ولایت فقیه میل به بینهایت کد ننسل امروز پاسخ خواهد داد: گیرم که در باورتان به خاک نشستم و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم داشت با ریشه چه می کنید ؟ گیرم که بر سر این بام ، نشسته در کمین پرنده ای ، پرواز را علامت ممنوع می زنید، با جوجه های نشسته در آشیانه چه میکند؟ گیرم که می زنید، گیرم که میبرید، گیرم که می کشید، با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید ؟! مجامع اسلامی ایرانیان 18 تیر 86
|