اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
با آفتابه و اين سپر كاري از پيش نمي رود ! نگین پوردلیر هنوز نمايش اقتدار نيروي انتظامي با شمشير پلاستيكي و آفتابه در كوچه پس كوچه هاي شهر يادمان نرفته است ، ديديم كه پليس كه بايد مظهر صبر و خويشتن داري باشد چگونه آفتابه هاي پلاستيكي را انداخته بود بر گردن و دهان مشتي معتاد و بيچاره كه قيافه شان نه به لات هاي جنوب شهر مي خورد و نه ناء و تواني داشتند براي زور گيري و عربده كشي ، هر چه كه بود گرفتند و زدند و بردند و اين روزها غمبارانه اخبار اعدام دسته جمعي آنها را مي شنويم كه صد البته در اين مدت كم نه مجال و فرصتي بوده است براي دادرسي و محاكمه عادلانه ونه تا آنجائي كه لااقل من به عنوان يك فعال حقوق بشر ماده و قانوني كه مثلا كسي كه شرب خمر كرده و يا حتي سرقت مسلحانه و .. را نمي شناسم كه مجازاتش در همان قانون مجازات اسلامي اعدام باشد،
بماند كه سخن بر سر چيز ديگري است در اين مجال ، اين روزها از تهران خبر مي رسد دختران هفده هيجده ساله را از مدارس و مساجد به عنوان بسيج دانش آموزي و گردانهاي الزهرا به بيابانهاي اطراف تهران بردند و لاستيك آتش مي زنند و آنها را هم با باتومهاي پلاستيكي و سپرهاي طلقي مجبور به جفتك و چاركش و شلنگ تخته انداختن مي كنند و اسمش را هم گذاشتند مانور مقاومت شهري و يا همان عمليات ضد شورش ! كمي به عقب برگرديم به فردا و پس فرداي هيجده تير كه نه كوي دانشگاه تهران بلكه كل تهران و تبريز و شيراز و ... به يكباره چون نارنجك ضامن كشيده اي منفجر شدند و مردم و دانشجويان به فرياد برخواستند و بغض قتلهاي زنجيره اي و سركوب دانشجويان به يكباره تركيد ، آيا آنروز بسيج نبود ؟ آيا آنروز سپاه نبود ؟ مثلاهمين قرارگاه ثارالله تهران كه فرمانده اش را خامنه اي مستقيما نصب مي كند و بودجه اش از بودجه سپاه خارج است و دفتر رهبري از بند پوتين سربازانش گرفته تا هزينه مانورهايش را تامين مي كند و وظيفه اش حفظ امنيت پايتخت است آنروزها كجا بود ؟ چرا به يكباره حضرات مجبور شدند براي حفاظت بيت رهبري و پايتخت دست به دامان چهره هاي موجهي چون سعيد قاسمي بشوند و وي هم اسلحه ها را به پشت وانت لند كروز بريزد و به شهرك محلاتي برود و پاسدارها را از كنج خانه هايشان بيرون بكشد كه بيائيد هوا پس است و برويد از تهران و بيت دفاع كنيد ! و دست آخر هم نه قرارگاه ثارالله به درد خورد و نه نيروهاي به زور به صحنه آورده شده و كار با دو گردان از عراقي هاي لشگر بدر به سرانجام رسيد و معلوم نبود . اگر تهران چند روز ديگر در تب و تاب و آتش بود عاقب به كجا مي رسيد ؟ شايد خيلي ها از كوي دانشگاه فقط ويراني و وحشيگري داخل كوي را فقط بياد دارند اما مي دانند آنهايي كه بايد بدانند كه هنوز پس از گذشت سالها در دانشگاه امام محمد باقر وزارت اطلاعات و اردوهاي آموزشي همان قرارگاه ثارالله و دو لشگر امنيتي تهران ( 27 حضرت رسول و 10 سيد الشهدا ) هنوز دارند روي نقاط ضعفهاي تهران و چگونگي شورش آن روزها كار مي كنند. از اصل مطلب دور نشويم و حالا باز دوباره نمي دانم چه شده كه حكومت بياد اين جنگولك بازي ها افتاده و البته خودش هم نيك مي داند كه اگر آتش خشم و قهر در بگيرد نه اين دختركان با اين آفتابگيرهاي رنگي و سپرهايشان كاري از پيش مي برند و نه آن سرداران و پاسداران حاضرند هزينه بدهند و شر ط بندي كنند روي اسب نيمه جان جمهوري اسلامي .
مخلص كلام اينكه نه آفتابه امنيت مي آورد نه اين مانورها ، امنيت را بايد شرايطش را فراهم كرد وگرنه امنيت اجرا و ايجاد شدني نبوده و نيست . |