اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
کاربرد آموزشي، راهنمايي و مشاوره، دروس تربيتي و دروس اختصاصي از اطلاعات معلمان غيرفارغالتحصيل از این مراکز بيشتر است . حال که موضوع بحث ، کیفیت آموزشی مراکز تربیت معلم است، نتایج طرح پژوهشی دیگری نیز قابل تامل است.هدف این طرح پژوهشی، محتوای کتب درسی مراکز تربیت معلم و بررسي ميزان تاثير دروس تربيت معلم بر کارايي فارغالتحصيلان از ديدگاه فارغالتحصيلان و دانشجويان علوم تجربي است . روش تحقيق توصيفي و ابزار گردآوري اطلاعات، پرسشنامه بوده است . جامعه آماري شامل دو گروه بوده است ، گروه اول فارغالتحصيلان مراکز تربيت معلم در رشته علوم تجربي و گروه دوم دربرگيرنده دانشجويان اين رشته در استان مرکزي است . که از ميان آنها 130 نفر جهت بررسي برگزيده شده است . براساس يافتههاي پژوهش 1) 76 درصد از افراد پاسخدهنده معتقدند که دروس تخصصي مراکز تربيت معلم بر کارايي آنها بيشترين تاثير را دارد. 2) 73 درصد از افراد فارغالتحصيل ابراز داشتهاند که از دروس تخصصي در امر تدريس کاملا و يا تا حدي استفاده ميکنند. 3) 70 درصد از دانشجويان معتقدند که محتواي کتب درسي مراکز تربيت معلم ، قدرت حل مساله را در دانشجويان تقويت نميکند.همچنین بگزارش ایسنا يك دانشجوي كارشناسي ارشد در پاياننامهاي، ديدگاه مدرسان و دانشجو معلمان مركز تربيت معلم تهران را نسبت به برنامههاي درسي، فرآيند ياددهي، يادگيري، مديريت آموزشي و تاثير آنها در ايجاد توان خود راهبري و خود ارزشيابي دانشجو معلم بررسي كرده است. نتايج اين پايان نامه که با راهنمايي دكتر غلامحسين شكوهي و مشاور دكتر زهره سرمد و دكتر نادر قورچيان كه توسط نادر سلسبيلي دانشجوي كارشناسي ارشد برنامهريزي آموزشي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران انجام شده، نشان ميدهد: تصوري كه صاحبنظران جهاني تعليم و تربيت از تربيت معلم دارند با تصور ما در مراكز تربيت معلم تهران فاصله بسياري دارد. در حالي كه صاحبنظران جهاني تعليم و تربيت براي ايجاد تحول در تربيت معلم، به تجربههاي جديدي دست يافتهاند و رويكردهاي مختلفي را با توجه به آيندهنگري و به قصد ايجاد تحول مطلوب را مورد امتحان و پژوهش قرار ميدهند و به دنبال تربيت معلماني خلاق، جستجوگر، پويا، خود راهبر و خود ارزشياب هستند، ما به دنبال تربيت معلمان مقلد، يكنواخت و مسلط در اداره كلاس هستيم. همچنين در حالي كه اين صاحب نظران به دنبال ايجاد فضايي نشاط آور در موسسه آموزشي، يكپارچه با يادگيريهاي خارج از موسسه و جامعه، تشويق دانشجو به نوآوري به خصوص در زمينه تدريس، روبرويي دانشجو با مسايل جديد و گسترده در كار آموزش هستند و اينكه دانشجو معلم به عنوان معلمي در نقش راهنما و تسهيل كننده يادگيريهاي دانش آموزان ظاهر شود ، در مراكز تربيت معلم ايران، فضايي كم نشاط و بدون ارتباط با جامعه بيرون و بدون يكپارچكي و فزايندگي در اين يادگيريها هستند. تاكيد بر كتاب درسي و حفظ كردن متون و امتحان از مطالب آن در مراكز تربيت معلم ما اعمال ميشود و كمتر به دانشجو فرصت پژوهش در زمينههاي مورد علاقه داده ميشود. در شماره آینده این نوشتار به سایر کمبودهای کمی وکیفی که معلمان کشور با آنها دست بگریبان هستند میپردازم و در پایان این بخش از نوشته تاکید مینمایم که از این مهم نباید غفلت کرد که پاسخگویی و مسئولیت ، فرایندی دو جانبه و مشترک بین جامعه ومعلمان است. در مقابل پیشرفت و یا پسرفت عملکرد معلمان، مسئولیت ارتقای ظرفیت پاسخگویی آنان به انتظارات جامعه ، به عهده خود جامعه است. جامعه نباید صرفا از حکومتها خواهان رفع معضلات خود باشد بلکه بایستی در مجموع از خود بپرسد که تا چه میزان درجهت ارتقای مهارت و دانایی معلمان کشور سرمایه گذاری کرده است؟ واز چه طریقی وبا کدام برنامه ها وکدام پیامدهایی؟ و ابتکارهای خود جامعه و نیز مقاومتهایش در مقابل انباشت نیازهای آموزشی رفع نشده فرزندانش( حتی کمبود کارحکومتها در نظام ولایت فقیه )چه حد بوده است؟ کشکول خبری هفته (۱)، از اعترافات مخملين تا تعطيلی کافه تيتر، ف. م. سخن عصر، عصر سرعت و تغيير است. ياد قديمها به خير که وقتی سينما میرفتيم پيش از شروع فيلم اصلی، حدود ده دقيقه، فيلمهای خبری پخش میشد؛ فيلمهايی که روزها از تهيهی آن گذشته بود. مردم در حالی که تخمه میشکستند و ساندويچ به نيش میکشيدند، از سفر اعلیحضرت همايونی به فلان کشور، يا بازديد علياحضرت فرح از بهمان موسسه، يا حضور سرکار علّيه بانو فريده ديبا در جمع نيکوکاران با خبر میشدند. اخبار تلويزيون هم وضع بهتری نداشت. بسيار پيش میآمد که اتفاق مهمی میافتاد اما فيلم آن به تهران نمیرسيد و مجری با پوزش بسيار، پخش آن را در روزهای آتی وعده میداد (که اغلب هم به اين وعده وفا نمیکردند و فيلم را کسی نمیديد). به خاطر همين سرعت کم، مردم دنيای آرامتری داشتند و برایشان فرقی نمیکرد که مثلا قيافهی اعلیحضرت هيلاسلاسی امپراطور حبشه را در فيلم ببينند يا نبينند. اگر هم دوست داشتند قيافهی کسی مثل جينالولوبريجيدا را ببينند، منتظر فيلم و خبر نمینشستند؛ دست خانواده را میگرفتند و به فرودگاه میرفتند و خلاء پخش زنده را با حضور زندهی خود پُر میکردند.اما امروز زمانه ديگر شده و اطلاعرسانی نوشتاری و تصويری و صوتی به چنان سرعتی رسيده که مردم را توان همقدمی با آن نيست. نه تنها ماهواره، که اينترنت هم اهل خبر را با سرعتی حيرتانگيز به دنبال خود میکشد و حتی فرصت برای نفس تازه کردن نمیدهد. تا همين ۲۰ سال پيش، خبردوستان صبحشان را با صدای بیبیسی آغاز میکردند و پيش از رفتن به سر کار از رويدادهای روز قبل با خبر میشدند. بعد اخبار ساعت ۱۴ راديو ايران بود و اخبار ساعت ۲۰ شبکهی اول تلويزيون. بعد از شام هم پيچاندن پيچ راديو از ۱۹ متر تا ۳۱ متر برای شنيدن صدای آمريکا يا اسرائيل. حجم اخبار در اين سطح بود. چند سال گذشت و کامپيوترهای شخصی روی ميز هر خانهای سبز شد. بعد سيمی کامپيوتر را به پريز تلفن و جهان خارج وصل کرد و عدهی زيادی که پيش از آن بر ساحل رود خبری ايستاده بودند و سطل سطل آب میکشيدند، به ناگهان خود را وسط رودخانه خروشان اطلاعات ديدند. افراد به رودخانه افتاده ضمن استفاده از خبر، امکان انتشار آن را در چهارگوشهی جهان پيدا کردند. ابتدا وبسايتها، بعد وبلاگها، بعد امکانات انتشار صوت و تصوير و فيلم، شيوهی خبررسانی را دگرگون کرد. فرآيند توليد و پخش خبر ديگر شد. حتی رسانهای سنتی چون راديو، توانست در اختيار اشخاص غيرحرفهای قرار بگيرد. برای توليد يک برنامهی راديويی و پخش آن در سراسر جهان، فقط به يک کامپيوتر و يک سيم و يک خط تلفن احتياج بود. اکنون، بسياری از ما، نه تنها صبحها اخبار راديو بیبیسی و شبها برنامههای صدای آمريکا را دنبال میکنيم بلکه نگاه کردن سايتهای خبری، گوش دادن راديوهای اينترنتی، تماشا کردن فيلمهای يوتيوبی، مراجعه به لينکستانها، سر زدن به وبلاگها جزو کارهای ثابتمان شده است. همان قدر که خانم ستاره درخشش از طريق تلويزيون صدای آمريکا ما را در جريان اخبار روز قرار میدهد، همان قدر هم نويسندهی وبلاگ "شوق رهايی" با حضور در محل سنگسار جعفر کيانی در بارهی اين رويداد تلخ و غيرانسانی خبررسانی میکند. اتفاقی صبح در ميدان هفت ِ تير میافتد، شخصی با موبايل از آن اتفاق فيلم تهيه میکند، و شب در برنامهی آقای بهارلو آن فيلم پخش میشود. اينها البته شگفتانگيز است. ديگر عجيب به نظر نمیرسد که بسياری، خبرنامهی گويا و روزآنلاين و ايرنا و ايسنا و ايران امروز و اخبار روز و امروز و زمانه و بازتاب و انتخاب و صبحانه و بلاگ نيوز و غيره و غيره را در ليست سايتهای انتخابیشان قرار دادهاند و در خانه و محل کار و سفر و حضر مرتب به آنها سر میزنند و اخبار و تحليلهای تمام جريانات فکری و سياسی را دنبال میکنند. برای نويسندگان و تحليلگران، وجود اين همه منبع، البته غنيمت است. اما |