ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

خشونت طلب، همچون مجاهدين خلق و فدائيان خلق و احزاب مسلح کُرد و عرب و ترکمن و بلوچ از يک سو و دستگاه‌‌ های اطلاعاتی و قضائی به شدت کم تجربه و يا بی‌تجربه و جوانان احساساتی و خشن مسلط بر اين دستگاهها از سوی ديگر» کشور و نظام حاکم بر آن را به سوی دره‌ای عميق و هولناک از کينه و انتقام و جنگ طلبی و بی‌اعتمادی مطلق سوق داد.

کشور از سوی دو نيروی مخالفان مسلح انقلاب اسلامی و برخی حاميان مسلط بر قدرت که وجه مشترک آنان «اسراف در قتل و خون ريزی" بود به وادی خشونت بی‌مهاری کشيده شد که حاصل آن، کشتار هزاران نفر از سرمايه‌‌های انسانی بود که بسياری از آنان «جرمی در حد قتل» نداشتند و به ناحق کشته شدند. برخی از سوی مخالفان حکومت و بسياری از سوی حاميان خشونت طلب حکومت.

ملت ايران هرگز از ياد نخواهد برد که در دو طرف قضيه، افرادی قرار داشتند که در تصميم گيری نسبت به سلب «حق حيات» ديگران و گرفتن جان آنان شديدا اسراف کردند و اساسا هيچ ارزشی برای «انسانيت انسان» قائل نبودند و به راحتی، دستور قتل و خون‌ريزی مخالفان خود را صادر کرده و يا خود اقدام به کشتن آنان می‌کردند. گويی «جانی بالفطره» بودند و از جنايتکاری لذت می‌بردند.

نقش شما در اين ميان، چه در هنگامی که به مراجعان خود از پاسداران انقلاب در خراسان توصيه می‌کرديد که «خان ستمگری از اهالی بجنورد را بدون ارجاع به دادگاه انقلاب و گرفتاری در پيچ و خم آن، اعدام کنند و از شرش راحت شوند» و چه در هنگامه‌ «محاکمه و اعدام دوست و همراه و همفکر سابق شما مرحوم شيخ حبيب‌‌الله آشوری به اتهام ارتداد» که سکوت کرديد و شاهد جان باختن فردی شديد که به جرم انتشار کتاب «توحيد» و اصرار و شهادت آقايان شيخ ابوالقاسم خزعلی (عضو سابق شورای نگهبان) و شيخ محمد تقی مصباح يزدی، مبنی بر کفر آميز بودن مطالب و مرتد بودن نويسنده‌ آن کتاب، اعدام شد.

وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی می‌دهد که در جلسات متعدد و تلاش‌‌های مکرر و نا موفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری (پيش از پيروزی انقلاب)، سخن اصلی شما اين بود که «مطالب کتاب توحيد، از من است که اين آقا بنام خودش چاپ کرده است». شگفت انگيز نيست که از دو نفر با يک ديدگاه، يکی اعدام شود و ديگری تکريم؟!! يکی شايسته‌ی «گور» باشد و ديگری شايسته‌ «رهبری نظام اسلامی".

البته از دهها نفری که از چند و چون اين ماجرا باخبر‌‌اند، هنوز تعداد بسياری زنده‌‌اند و هنوز وجدان بيدارشان اين حقيقت را گواهی می‌دهد.

کاش اين شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود ( آقايان خزعلی و مصباح ) نيز می‌داديد تا يک روحانی زاهد و فقير و معتقد به خدا و رسول (ولی مخالف شما) مظلومانه کشته نمی‌شد و همسر و فرزندانش بی‌سرپرست و يتيم نمی‌شدند.

البته کم نيستند کسانی که سخنان پر شور شما در مسجد امام حسن (ع) را در مشهد و قبل از انقلاب را به ياد دارند که پس از قرائت آيه‌ی «و نريد ان نمن علی الذين استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» با صدای بلند فرموديد: « ماترياليسم تاريخی، آقا، ماترياليسم تاريخی"!!!

جناب آقای خامنه‌ای، اين رويکردهای نظری متفاوت با آنچه اکنون به آن رسيده‌ايد حق شماست. ولی آيا اگر از اعدام مرحوم آشوری جلوگيری می‌کرديد (با فرض اينکه تصورات او خطا بوده باشد) آيا امکان منطقی تغيير رأی و رسيدن به حقيقت برای او وجود نداشت؟!

چرا بايد شما اين فرصت را داشته باشيد ولی ديگری از اين فرصت محروم بماند؟ آيا از نظر شما مرحوم آشوری مستحق اعدام بود؟!!

آيا اين خون به ناحق ريخته شده و خون صدها بی‌گناه ديگر در اعدام‌‌های سياسی و امنيتی دادگاه‌‌های انقلاب در سال‌‌های ٦٠ تا ٦٨ ، سرنوشت خطير امروز را رقم نزده است؟

در فرهنگ دينی ما آمده است که ؛ «الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها = سنگ غصبی در يک بنا، گروی خرابی آن است». و اين مضمون از پيامبر خدا (ص) نقل شده است که ؛ «الملک يبقی مع الکفر و لايبقی مع الظلم = حکومت با کفر می‌ماند ولی با ظلم وستم نمی‌ماند». آيا اين رويکردهای مسرفانه نسبت به قتل و اعدام مخالفان منجر به هيچ ظلمی از جانب حاکمان جمهوری اسلامی نشده است و اگر شده است چه کسی جز مرتکبان اين ظلم‌‌ها را می‌توان به «براندازی نظام» متهم کرد؟!!

نگوئيد که در زمان حکومت علی (ع) نيز از اين گونه اتفاقات می‌افتاد، چرا که علی (ع) به محض اطلاع از ستم کارگزارانش، از مردم عذر خواهی کرده و مجرمان را متناسب با جرمشان کيفر داده و در مواردی نيز از کار بر کنارشان کرده است. آيا در اين ٢٦ سال نيز اينگونه عمل شده است؟!!

٣- در دوران رهبری شما ( ١٦ سال ) ستم دستگاه‌‌های قضائی و شبه قضائی و اطلاعاتی و امنيتی بيش از گذشته فزونی گرفته است و قانون شکنی و قانون گريزی در آن‌‌ها به يک روند تبديل شده است. مخالفان سياست‌‌های شما شديدا سرکوب شده و با محروميت‌‌های مختلف از حقوق فردی و اجتماعی مواجه بوده‌‌اند. به نمونه‌‌هايی از آن تذکر می‌دهم ؛

الف ) ترورهای مخالفان سياسی و اعتقادی در داخل و خارج کشور ادامه يافته است. برای نمونه به قتل برخی کشيش‌‌ها ، فعالان سنی مذهب  و دگرانديشانی چون سعيدی سيرجانی اشاره می‌کنم.

ب ) برخوردهای نامشروع و غيرقانونی با علما و مراجع مخالف سياست‌‌های شما درحوزه‌‌ها از قبيل آقايان سيد حسن قمی، سيد صادق روحانی، مرحوم سيد محمد روحانی، مرحوم سيد محمد شيرازی و... ادامه يافت و اين آقايان با حصر دراز مدت يا محروميت‌‌های مختلف اجتماعی و سياسی روبرو بوده‌‌اند. گرچه در اين اواخر، يکی دو نفر از آنان آزادی مختصری پيدا کرده‌‌اند ولی برخی ديگر تا زمان مرگ مورد تعرض دستگاه‌‌های امنيتی و قضائی شما قرار داشتند.

پ ) برخوردهای خشن و غير قانونی و غير اخلاقی با آية‌‌الله منتظری و منسوبان و اماکن مربوط به ايشان از سوی ارگان‌‌های شبه قضائی و امنيتی رسمی و منسوب به شما و هتک حيثيت ايشان از جانب شخص شما در بيانات و جلسات مختلف و «حصر غير قانونی پنج سال و اندی ايشان» و بی‌توجهی مکرر شخص شما در اين خصوص به راهنمايی‌‌ها‌ی دلسوزان و بزرگان.

به ياد آوريد که در پاسخ برخی پيشنهادات مبنی بر رفع حصر از ايشان با تأکيد گفته بوديد: «تا من زنده‌ام، ايشان بايد در حصر بماند» !!!

هنوز هم اموال و املاک شخصی ايشان و بستگانشان در قم و مشهد در تصرف غاصبانه‌ی دادگاه ويژه و سپاه پاسداران است و موقوفاتی که ايشان متولی خاص آن‌‌ها است در تصرف غاصبانه‌ی ديگران است.

ت ) سريال قتل‌‌های زنجيره‌ای و اظهارات عجيب شما پس از قتل مرحوم فروهر و اسکندری، بدون آنکه تسليتی به بازماندگانشان بگوئيد و شتاب بيش از حد شما در انتساب بی‌دليل آن اتفاقات فجيع به «استکبار جهانی و اسرائيل» و محکوم کردن کسانی که انگشت اتهام را به سوی نهادهای حکومتی نشانه می‌گرفتند، اقدامات غير قانونی فراوانی را در پی داشت که بعدها در فيلم اعترافات خانم سعيد امامی در قالب «اصرار بازجويان، همراه با شکنجه برای اعتراف متهمان به ارتباط با اسرائيل» خود را نشان داد، تا اتهامات القاء شده از جانب شما را مستند کنند.

برملا شدن حقيقت آن جنايات، بر اثر اصرار آقای خاتمی و روشن شدن خطای شما در انتساب آن جنايات به بيگانگان و در محکوم کردن مخالفان خود، حتی يک عذر خواهی ساده از جانب شما را درپی نداشت!!.

به ياد آوريد که «بوش و بلر» در مورد «اطلاعات غلط در مورد جنگ عراق» از ملت خود عذر خواهی کردند ولی شما در تمام دوران زمامداری خويش، از اين وسيله‌ی مطلوب خدا و خلق خدا (عذر خواهی از مردم) بهره نگرفته‌ايد.

حتی بنيانگذار جمهوری اسلامی نيز در موارد مختلف، و از جمله در مسأله‌ی پذيرش قطعنامه‌ آتش بس و عدم توفيق کامل در دفاع ٨ ساله،

قبلی

برگشت

بعدی