اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
ر ) ترور حجاريان و اقدام نامناسب دستگاه قضائی در نحوهی پیگيری اين فاجعه و رفتار تحقير آميز متهمان يا مجرمان با پديدهی ترور در متن دادگاه، جز سکوت و تأييد رهبری را درپی نداشت. ز ) اقدامات دستگاه قضايی و ضابطان آن در مورد بازداشت و شکنجه شهرداران مناطق تهران و محاکمه و زندانی کردن آقای کرباسچی، اعتبار اين دستگاه تحت امر شما را از بين برد. شما از تعقيب آقای تيمسار نقدی و عوامل آن فاجعه حمايت نکرديد و هرگز آنان مجازات نشدند.اين در حالی بود که دستگاه قضائی مکررا ( قبل و بعد از اين فاجعه ) مورد تأييد شما نيز قرار گرفت. ژ ) اقدام فاجعه بار دستگاه قضائی در مورد محاکمه و محکوم کردن آقای دکتر آغاجری به اعدام ، آنهم با جوسازی و اتهام اهانت به مقدسات، حيثيت سياسی، علمی و حقوقی نظام را بکلی مخدوش کرد و دو سال تمام، بسياری از نهادهای علمی و سياسی غير دولتی و دولتی بين المللی را عليه نظام جمهوری اسلامی به تحرک واداشت و افکار عمومی داخل و خارج ، خصوصا دانشگاهيان را به شدت نسبت به حاکمان ايران بدبين کرد و در تمام اين مدت، هيچ اقدام فوری و مؤثری از جانب شما انجام نگرفت. میخواهم بدانم که «اگر سخنان آقای آغاجری اهانت به مقدسات بود (که نبود) آيا اقدام بازجويان خانم سعيد امامی که با شکنجه و تهديد، زن مسلمانی را وادار به اعتراف دروغ در مورد "شنيعترين اهانت به قرآن" میکردند، مصداق اهانت به قرآن و مقدسات نبود و نبايد به اين جرم محاکمه میشدند؟!!». آيا با توجه به اينکه نوار آن شکنجهها به شما داده شد و از متن آن اطلاع يافتيد، هيچ اقدامی برای توبيخ يا مجازات اين اهانت کنندگان حقيقی و واقعی انجام داديد؟ چرا آن افراد هنوز مورد توجه و عنايت شما و دوستان شما هستند؟!! س ) فاجعهی قتل زهرا کاظمی که نقش مجرمانه قاضی مرتضوی در آن (که شما در خصوص اقداماتش بر عليه مطبوعات، شديدا و مکررا از وی حمايت کرده بوديد و با نظر مساعد شما، ارتقاء يافته و دادستان تهران شده است) تا آنجا آشکار است که منسوبين شما به آن اعتراف کردهاند، و اقدامات خلاف شرع دستگاههای رسمی، پس از آن، نسبت به عدم ارسال جسد به کانادا (برخلاف نظر پسر و مادر مقتوله) و تدارک ديدن اقدامات شديد بينالمللی در محکوميت ايران از نظر نقض حقوق بشر (که کاملا صحت دارد) چيزی جز رسوايی و اضمحلال اخلاقی و سياسی حاکمان ايران را تداعی نمیکند. بر فرض که آن بانوی محترم، تخلف کرده يا جرمی مرتکب شده بود، آيا از نظر حکومت شما مستحق قتل بود؟ اگر جنابعالی با اين اقدامات موافق نبوديد، بايد با پی گيری شديد نسبت به آن واکنش نشان میداديد و مجرمان را شديدا تنبيه میکرديد. ولی گويا کشتن مظلومانه يک زن مسلمان ايرانی بیپناه در خلوت بازداشتگاه، از نظر شما ارزشی کمتر از تعرض به يک زن يهودی تحت حمايت حکومت اسلامی و سرقت زينت و زيور او دارد که علی (ع) میفرمايد: « اگر آدمی از غم اين واقعه ( سرقت ) بميرد ، سزاوار است » و شما از دادن يک پيام تسليت ( برای قتل حکومتی ) و اظهار تأسف، خودداری کرديد !!اگر تصور عمومی اين باشد که «شما از اين مجرمان حمايت میکنيد» نبايد کسی جز خود را ملامت کنيد. چرا که گفتار و کردار شما، بيانگر حمايت از آنان است. ش ) جناب آقای خامنهای ، اختصاص بودجههای کلان دولتی برای سفرهای جنابعالی و همراهان در داخل کشور که تنها در سال ٨٠ ، بالغ بر ٣٧ ميليارد تومان بوده است، تحميل هزينهای هنگفت به بودجهی عمومی است. جناب عالی که در زندگی شخصی، فردی اهل مراعات و زهد نسبی هستيد، آيا در خصوص اين مبلغ درشت (و ساير مبالغ هنگفتی که مسرفانه در دستگاه رهبری و نهادهای وابسته هزينه میشود) هيچ مسئوليت شرعی و ملی احساس نمیکنيد؟ آيا بنيانگذار جمهوری اسلامی که به چنين سفرهايی اقدام نمیکرد، توفيق کمتری از شما در امر رهبری کشور داشت؟ آيا بهتر نيست که اين سفرها به صورت ناشناس و بدون اطلاع قبلی و برای کشف کمبودها و خدمات و درک تصور حقيقی ملت از حاکميت تحقق يابد؟ ص ) سلب حقوق بسياری از فرهيختگان ملت در مسألهی رد صلاحيتها از طريق شورای نگهبان منصوب شما و دفاعهای مکرر و صريح شما از اين رفتار غير قانونی و تعرض به حقوق ملت، عليرغم امضای قرارداد اجتماعی و ميثاق ملی «قانون اساسی" از سوی شما در دو يا سه نوبت، برگی سياه در کارنامهی اين دو دههی حکومت است. دورانی که ٨ سال آن با رياست جمهوری شما و سياست گذاری سران سه قوه همراه بود و ١٦ سال آن با رهبری و ولايت مطلقهی شما. جالب است که خود اعتراف کردهايد که پس از اين دورهی مديريت عالی شما بر کشور، مشکل اصلی مردم سه چيز است« فقر و فساد و تبعيض». البته از اصلاحطلبان توقع داشتيد که در زمانی اندک و بدون ابزار لازم برای تصميمگيری و اعمال برنامههای علمی، اين سه آفت رشد يافته را از دامان کشور و زندگی ملت پاک کنند!! ض ) حساسيت فوقالعاده شخص رهبری نسبت به عناوين بکار رفته در مطبوعات و بيانات افراد که آيا از عناوينی چون «رهبر معظم» بهره میگيرند يا خير؟ آيا «تيتر اول را به رهبری اختصاص میدهند يا خير؟» و... که پس از چندی به ساير اعضای بيت رهبری نيز سرايت کرده است و تعيين ملاک «موافق و مخالف نظام» در بهره گيری يا عدم بهره گيری از اين عناوين و سپس رويکرد برخورد و حذف مخالفان ، امروز نيز ادامه دارد. پخش مکرر مراسم دست بوسیها و مديحه سرايیها در مورد رهبری از صدا و سيما را با واکنش منفی آيةالله خمينی در مراسم حسينيه جماران و تعاريف آقای فخرالدين حجازی مقايسه کنيد تا معلوم گردد که کدام روش ناپسند، جمهوری اسلامی را تا اين حد در معرض سقوط قرار داده است و مقصران اصلی اين معرکهی خسارت بار چه افرادی هستند؟و..... گر بگويم جملهی آمار را - مثنوی هفتاد من کاغذ شود. ٤- در زمينهی سياست خارجی، تصورات نادرست بزرگان جمهوری اسلامی از توانايیهای خود و رقيبان اصلی منطقهای و جهانی و برخی اظهارات شتاب زده منجر به بیاعتمادی منطقهای و بين المللی گرديد و تلاش برای سرنگونی نظام در قالب آشوبهای قومی، درگيریهای امنيتی، جنگ ٨ سالهی عراق عليه ايران، تحريمهای بين المللی، قطع ارتباط ديپلماتيک با برخی کشورها، اقدامات تلافی جويانهی امريکا بعد از اشغال سفارت امريکا در تهران (که برخلاف قوانين پذيرفته شدهی بين المللی بود) خود را نشان داد. از طرفی نيز جمهوری اسلامی با تلاش و اقدام برای ترور مخالفان سر شناس خود در خارج از کشور، ياری رساندن به برخی گروههای پيکارجوی مسلمان در جوامع مختلف، با عنوان «نهضتهای آزاديبخش » و اتهامات جدی و همراه با برخی قرائن مبنی بر دخالت ايران در بعضی اقدامات تروريستی از قبيل «رستوران ميکونوس» و... و دخالت در اوضاع داخلی افغانستان و لبنان و ارسال سلاح همراه کاروانهای حج به عربستان سعودی، عملا چهرهای مهاجم از خود به حکومتهای منطقه و جهانيان نشان میداد. اين رويکردها، عملا به تشنج در روابط بينالمللی و سياست خارجی کشور میانجاميد و خسارتهای جبران ناپذير مادی و معنوی را برای کشور درپی داشت. در رويکرد آقای خاتمی از مقولهای به عنوان «تشنج زدايی از سياست خارجی" سخن به ميان آمد که اقدامات اوليهی عملی ايشان با واکنش مثبت جهانيان و بخصوص حکومتهای منطقه رو برو شد. نتايج پربار اقتصادی و سياسی اين روش تا آنجا بود که اکنون در مقام نظر، رويکرد اصلاح طلبانهی ايشان به اصلی تغيير ناپذير در سياست خارجی تبديل شده است. ٥- اکنون آن بذرهای کاشته شده در سياست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در طول ٢٥ سال گذشته به بار نشسته است. رقيبان خارجی، در منطقهی خاورميانه و در سطح بينالمللی، پشتوانهی مردمی جمهوری اسلامی را به عنوان مانعی بزرگ برای زياده خواهیهای خويش، به ياری عملکردهای نادرست حاکميت، از سر راه خود |