اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
موضع گيری و هراس دوباره رژيم از شمارش معکوس برای انقلاب مخملی مسعود مجيری انقلاب مخملی را با نامهای ديگر از جمله انقلاب رنگين يا نرم نيز می شناسيم. در ابتدا اين نکته لازم است که انقلاب نرم يا مخملی از اين حيث که بسيار ارام صورت ميگيرد و البته با نا فرمانيهای مدنی اغاز ميشود و از انجا که بدون خونريزی و حرکتهای مخرب صورت می گيرد از اين رو مخملی يا نرم عنوان می کنند. با يک نگاه گذرا به انقلابهای رنگی و نرم به وقوع پيوسته در اکراين و گرجستان می بينيم که مردم با اهدای گل بر سر لوله های تفنگ و اسلحه نظاميان که ازسوی نظام حاکم برای سرکوب مردم در خيابانهای شهرها به ميدان امده بودند تحت تاثير قرر دادند و انان را به سمت و سوی اين انقلاب رنگی دعوت کردند و در حقيقت پليس را به صف مبارز ه عليه نظام کشاندند. انقلابهای مخملی در ابتدا شخص اول حاکم بر ان نظام ديکتاتوری راهدف قرار می دهد که بر اريکه قدرت تکيه زده است و سپس به ارامی و نرمش به ايجاد اصلاحات و تغيير در ديگر ارکان نظام حاکم دست ميزند و ارام ارام هدف غائی و نهايی خويش را به پيش ميبرد که همانا ايجاد و تشکيل نظام دموکرايک و ازاد است .علل ولازمه بوجود امدن انقلابها در اساس نارضايتی مردم از ظلم و جور نظام حاکمی است که بر جامعه حکمفرمايی ميکند و راه به نتيجه صحيح رسيدن همه اين انقلابها وجود رهبری و تشکيلات است که از دل توده های مردم انتخاب شده باشند. تلاش من در اين مقال پيرامون انقلاب رنگی يا نرم نيست کوشش من ان است که موضع گيری دوباره رژيم اسلامی را که برای مقابله با احتمال وقوع انقلاب نرم صورت ميدهد و مدتی است که دوباره تئوريسين های رژيم را واداشته که به نوعی پيرامون اين بحث موضع گيری کنند را مورد بررسی قرار دهم. در مطالب بالا گفته شد که علل بوجود امدن انقلاب :نخست نارضايتی مردم و لازمه ان وجود رهبری و تشکيلات و در نهايت همکاری و نقش پليس به عنوان يک نيروی نظامی حکومتی در انقلاب است.
اما در بحث هايی که بين تئوريسين های نظام مطرح شده علاوه بر دو دليل نخست لازم دليل ديگری نيز عنوان شده و ان: ضعف سرکوب از سوی حکومت است و نه عدم سرکوب از سوی پليس که خود از توده مردم است ودر مقابل حقوقی که ميگيرد ممکن است اقدام به سرکوب کند.ضعف سرکوب از سوی حکومت نکته نخست می دانيم که در بوجود امدن انقلاب مردم نقش اسا سی ايفا ميکنند. توده های مردم نا راضی.اما انچه در مباحث اقايان تئوريسين رد و بدل شده نقش اساسی مربوط به دولتهای خارجی از جمله ايالات متحده در اين انقلابهای رنگی است و البته اهميت جنگ روانی از سوی دولتهای خارجی را نيز ناديده نگرفته اند.همچنين عنوان شده که از سوی دشمنان بوسيله رسانه ها يک اتوپيا و يا يک مدينه فاضله ـ به اصطلاح تئوريسين های نظام اسلامی ـ به مردم نشان داده ميشود و عنوان ميشود که دولت حاکم نمی تواند اين مدينه فاضله را برای مردم مهيا کند و يا به خواسته های ائده ال مردم جامه عمل بپو شاند. نکته دوم نقش ايالات متحده و رسانه های خارجی اعم از غربی و ايرانی.در ادامه اين مباحث صحبتهايی پيرامون اينده اين کشورهای انقلاب زده ودر حقيقت نتايج به دست امده پس از وقوع انقلابهای مخملی پرداخته اند. در اين مباحث از جمله اظهار شده که به اين دليل که اين انقلابها از سوی دول غربی حمايت ميشوند و قول کمک نيزبه رهبران اين انقلابها داده ميشود لذا در روز پس از انقلاب نرم باز هم اين کشورها به اهداف نهائی خود نرسيده و نتيجه گيری ميکنند که اين انقلابها يک فريب بزرگ از سوی دول خارجی ست که تلاش می کنند يک چشم انداز و سراب زيبا برای مردم جامعه رسم کنند وبا تفاوت ان ميان وضع موجود جامعه را به سوی اشوب بکشانند. و دليل اين حمايتها را نه دلسوزی و گسترش ازادی برا ی منطقه بلکه مقابله با روسيه و ضعيف کردن ان می شمارد. به خصوص اشاره در مورد کشورهای تازه استقلال يافته حوزه دريای مازندران دارند و.... نکته سوم : کمکهای دول خارجی به رهبران اين قبيل انقلابها و همچنين سراب انقلاب نرم به زعم تئوريسين های دولت احمدی نژاد و نظام ولايی رژيم اسلامی و ايجاد رعب ووحشت ميان مردم و بر حذر داشتن از پيوستن به اين مقوله همه اين مباحث در پشت پرده های نظام پرده نشبن که در ذهن تاريک خود می کوشد نقش نا رضايتی مردم از وضع موجود را به نقش دولتهای خارجی مبدل سازد و با بی شرمی کارشناسان خودی که می گويند\" جايی که انقلاب مخملی رخ نمی دهد و نمی تواند که عمل کند پليس مقتدری وجود دارد که دولتش پول و نفت دارد \" و در ادامه رهبران انقلابها را حقوق بگير و وابسته به دول خارجی ميداند و در نهايت می کوشند که عنوان کنند انقلاب نرم و دست يافتن به ازادی و دموکراسی يک سراب است و نظامی بهتر از نظام جمهوری از نوع اسلامی انهم ولايی فقيهی وجود ندارد. به خاطر داشته باشيم که اين گونه وارونه جلوه دادن علل انقلابها از روی بغض و غرض است . چرا که همان تئوريسين های اسلامی به خوبی از نا رضايتی مردم اگاه و از اينکه در پی اين نارضايتی های گسترده مردم پليس اعلام بی طرفی کند و به صف مبارزه عليه نظام بپيوندند به نوعی هراس و از سوی ديگر به حکومتگران اربابشان گوشزد می کنند که پليس مقتدر مانع از بوجود امدن انقلاب رنگی ميشود و پليسی مقتدر است که دولتش به خوبی بودجه ها ی سنگين از پول نفت صرف ان پليس ميکند. بی ترديد انچه که ميتوان از پيرامون اين مباحث عنوان شده برداشت کرد ان است که رژيم نيز ميداند که نارضايتی مردم زمانی به انقلاب رنگی تبديل خواهد شد چرا که مردم از انقلابهای نظير انقلاب هيجانی و احساسی ۵۷ دوری می کنند و حاضر به پرداخت خون بها نيستند. انقلاب نرمی که با حرکتهای ارام پايه ها و ارکن نظام را فرو می ريزد. هم از اين روست که احتمال می رود. در روزهای اينده باز هم شاهد بگير و ببندهای افراد توسط رژيم به عنوان های گوناگون از جمله ارتباط با معاندين و همچنين دريافت کمک از دول غربی به قصد ايجاد اشوب و به راه انداختن انقلاب نرم خواهيم بود. هراس بيش از اندازه حکومت بيش از هر چيز از اعتراضات گسترده ايست که اکنون در گوشه گوشه شهرهای کشور به طور پراکنده برگزار می شود و همين اندازه هراس کافيست تا رژيم را دوباره به موضع گيری عليه انقلابهای مخملين وادار کند. |