اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
بعد از ما، طوفان نوح؟!! برگردان(*): لاله حسین پور آیا خورشید به طور مساوی بر زنان و مردان نمی تابد؟ و آیا همه انسان ها به طور یک سان از باران خیس نمی شوند؟ خیر! مسلما مردان دو برابر زنان در تغییرات جوی و آب و هوا سهم دارند، اما در مقابل، زنان دو برابر مردان در جهت متعادل کردن تغییرات جوی می کوشند.واقعیت این است که این، فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما هستند که اثرات ناشی از فاجعه شرایط جوی را متحمل می شوند، نه خودِ ما. اما این امر در اراده هر انسانی است که وقتی صبح از خواب بر می خیزد، تصمیم بگیرد و نقش خود را در تغییرات جوی روشن نماید. بر آن بیافزاید یا آن را محدود کند. هر کس می تواند در رفتار خود و نسبت به ابزاری که استفاده می کند و غذایی که می خورد، در هر لحظه، بر تصاعد CO2 بیافزاید یااز بارٍ آن کم کند.عواقبی که تغییرات جوی به بار می آورند، اسفناک است. این تغییرات می توانند 5 تا 20 درصد تولیدات ناخالص ملی را در جهان از بین ببرد. در حالی که هم اکنون می توان فقط با صرف یک درصد از این درآمد (یعنی حدود 270 میلیارد اورو در سال، در مقیاس جهانی) پیش رفتِ این فاجعه را متوقف کرد.روندی که هم اکنون پیش می رود، باعث می شود حرارت کره زمین تا سال 2100 به میزان 2 تا 6 درجه زیاد شود و در نتیجه از یک طرف با آب شدن کوه های یخی و از طرف دیگر با کم بود آب، از هر 6 انسان، یک نفر با خطر نابودی مواجه است. یعنی صدها میلیون انسان بی خانمان شده، صدها میلیون باید از محل زندگی خود فرار کنند و از 10 نوع حیوان، 4 نوع آن از میان خواهند رفت.با توجه به چنین وضعیتی، دیگر فرصتی باقی نمی ماند. اکنون زمان عمل فرا رسیده است. عملی که متأسفانه ساده نیست. در حال حاضر انسان باید تصمیم بگیرد که چه کند تا تغییرات جوی زندگی او و فرزندان او را نابود نکند، و در وهله اول، این توان را انسان هایی دارند که قدرت در دستان شان است. در واقع عمل کرد ما انسان ها، تا به امروز اثرات خود را تا سال 2050 نشان می دهد. این بدان معنی است که جلوی واقعه ای را که در سال 2050 رخ خواهد داد، دیگر نمی توان گرفت. متخصصین سال 2075 را نقطه عطف تغییرات جوی اعلام کرده اند. سال هایی که دیگر ما وجود نداریم و این فرزندان و کودکان خردسال ما هستند که با آن مواجه می شوند. انسان هایی که خود در وقوع این فاجعه کوچک ترین نقشی نداشته اند.با تمام تأکیداتی که نسبت به وقوع فاجعه در نقاط شمالی کره زمین می شود، اما مرکز اصلی فاجعه در نقاط جنوبی اتفاق می افتد. جایی که هم اکنون نیز در شمار فقیرترین مراکز جهان محسوب می شود. باید اضافه کرد که 25 درصد گازCO2 که کره زمین را به یک توپ داغ، کثیف و خفه کننده تبدیل می کند، از جانب ایالات متحده آمریکا به آتمسفر ارسال می شود. کشوری که تاکنون حتی حاضر به امضای هیچ گونه قراردادی، که او را متعهد به رعایت ارسال این گاز کند، نشده است. برای این که در مقابل فاجعه جوی بایستیم و خود را سازمان دهیم به سه شرط نیاز داریم: یک، وقوع چنین فاجعه ای را درک کنیم و بتوانیم با انسان هایی که در اثر آن نابود می شوند، هم دردی داشته باشیم. دو، نباید هیچ گونه نفعی در تغییرات جوی داشته باشیم و سوم این که باید قدرت پیش بینی و تحلیل وضعیت داشته باشیم تا بتوانیم از وقایعی که در حال وقوع هستند، نتیجه گیری کرده و آینده را از پیش مجسم کنیم. چه کسی این شروط را دارا است؟ وقتی دقیق تر نگاه می کنیم، می بینیم که مجموعه بسیار اندکی دارای این شروط هستند و می توانند به طور واقعی اثرگذار باشند و جالب این جاست که زنان بسیار بیشتر از مردان شامل این شروط می شوند. با وجودی که اساسا عمل کرد مردان به سرعت تغییرات جوی می افزاید، اما این زنان هستند که به مراتب بیشتر قربانی تغییرات جوی می شوند. براساس تحقیقاتی در سوئد، مردان در سنین متوسط ، دو برابر زنان در همین سنین مصرف انرژی دارند. دلایلی که در این تحقیقات اعلام می شود، عبارت است از: یک، مردان علاقه بسیار بیشتری به اتوموبیل، رانندگی و سرعت دارند. دو، علاقه وافر به مصرف گوشت است. چنین تمایلی در مردان بسیار بیشتر از زنان است و ریشه در فرهنگی قدیمی دارد که مرد با مصرف زیاد گوشت، مردانه تر می شود. چنین فرهنگی را هر کسی از کودکی خود به خاطر دارد که سهم گوشت و کباب پدر، دو یا سه برابر سهم زن یا فرزندان بود. این فرهنگ نسل به نسل ادامه پیدا کرده است و در این راه کنسرن ها و صنایع بزرگ نگاه داری و پرورش خوک و گاو و گوسفند و هم چنین مرغ و بوقلمون و غیره آن چنان رشد کرده و به صورت انبوه با مصرف هورمون و داروهای شیمیایی، روز به روز به تولید گوشت افزوده اند و با عرضه آن به قیمت ارزان، به مصرف آن در جامعه دامن می زنند. در این رابطه می توان گفت، تنها تولیدات گوشت در سطح جهان، مسئولیت 18 درصد گازکربنیک متصاعد شده را برعهده دارد. یک و نیم میلیارد گاو، 7/1میلیارد گوسفند و بز سوارخ اوزون را روز به روز بزرگ تر می کنند. البته بریدن درخت ها از جنگل های بزرگ را که در تهیه مواد غذایی این چهارپایان مورد استفاده قرار می گیرد نیز، باید به عواملی که باعث تصاعد گازکربنیک می شوند، اضافه کرد. جنگل هایی که می توانند به سهم خود از تصاعد این گاز جلوگیری کنند، اما روز به روز بیشتر نابود می شوند. و سومین دلیل بسار ساده است. مردان در مجموع بسیار کم تر از زنان به محیط زیست توجه دارند. آنان علاقه ای به جداسازی آشغال ندارند و اهمیتی به رعایت نکاتی که به نوبه خود به حفظ محیط زیست کمک می کند، نمی دهند. مؤسسه گرین- پیس بعد از یک همه پرسی در سال 2004 اعلام کرد که 50 درصد زنان تغییرات جوی را بسیار خطرناک ارزیابی می کنند. در حالی که تنها 41 درصد مردان چنین نظری دارند. 70 درصد زنان از عواقب این تغییرات برای فرزندان و نوه های شان می ترسند، اما تنها 41 درصد مردان این احساس را دارند. یک مؤسسه تحقیقاتی دیگر به اسم PIK در سال1998 گزارش می دهد، زنان بیشتر از مردان از اشعه خورشید دوری می کنند، بیشتر از مردان میوه و سبزی جات می خورند، مصرف آب را محدود کرده اند و کم تر رانندگی می کنند. زنان مبارزین درجه اول در مقابله با تغییرات جوی هستند. کشورهای اروپایی EU تصمیم گرفته اند تا سال 2020 انرژی های جانشینی را که تولید گازکربنیک نمی کنند، از 5/6 درصد به 20 درصد برسانند. به نظر بسیار مثبت می آید. اما مشکل کوچکی در این میان وجود دارد. سئوال این است ، آیا اتم به مثابه انرژی جانشینی محسوب می شود یا خیر؟ کشور فرانسه با تمام قوا بر اتم به عنوان انرژی جانشینی تأکید می کند و در آلمان نیز چنین بحثی در جریان است و متأسفانه طرف داران انرژی هسته ای دست بالا را دارا هستند. تغییرات جوی، مشکل امروز؟ تغییرات جوی مسئله جدیدی نیست. در سال 1896، یعنی بیشتر از 110 سال پیش، سوآنته آرینوس، دانشمند سوئدی طی تحقیقاتی اعلام کرد که کره زمین رو به گرما می رود و این برکتی ست برای انسان ها! آرینوس که برنده جایزه نوبل بود، توضیح داد که سوخت ناشی از ذغال، نفت و گاز باعث تصاعد بیشتر گازکربنیک می شود و از این طریق درجه حرارت کره زمین بالا رفته، کشت های ناموفق و گرسنگی به گذشته تعلق می یابند و کلیما متناسب و بهتر می شود! در آن زمان، گرما خوب بود و سازنده، و سرما، بد و نابود کننده. وایکینگ ها در هوای گرم سال های 900 تا 1300 توانستند با دام پروری، ازگرون لند تا آمریکا در بهبود زیست انسان ها کمک بزرگی کنند. در اروپا شهرهای جدید برپا شدند و جمعیت از 30 میلیون به 80 میلیون افزایش یافت. بعد از سال های 1300 که دوران یخی حاکم شد، مجددا شهرنشینی و مردم را به نابودی کشید. تابستان های بارانی و زمستان های یخ زده. دیگر حبوبات رشد نکردند، بسیاری از روستاها از بین رفتند و گرسنگی حاکم شد. عمر انسان ها به میزان 10 سال |