اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
خواننده محترم آزادگی با توجه به اثرات مخربی که اندیشه حجتیه در مردم ایران داشته و دارد ضرورت باز نگری به این جریان را مهم تشخیص داده و از این شماره در این مورد خواهیم نوشت . از شما هم در این رابطه درخواست همکاری داریم تا هر گونه مقاله و اطلاعتی دارید برایمان ارسال تا در اختیار سایرین قرار گیرد. نگین پوردلیر بازشناسی مبانی فكری انجمن حجتیه پژوهشگر: مرتضی فیروزآبادی چکیده: انجمن حجتیه در حقیقت پس از ملی شدن صنعت نفت و قبل از کودتای 28 مرداد در سال 1331 با نام انجمن ضد بهائیت آغاز به کار کرد. هدف اصلی این مقاله عبرت گرفتن از جریان تاریخی این گروه برای شرایط امروز می باشد. هدف اصلی نقد و بررسی تفكر است نه تشكیلات. شاید بسیاری تشكیلات حذف شوند اما تفكر آنها باقی بماند و چه بسا بسیاری از تشكیلات ها باقی بمانند اما تفكرشان محو گردد. آنچه مهم است مواجهه با روحیه خوارجیگری است. لذا دلیل اصلی پرداختن به این موضوع عبرت هایی است که بازشناسی جریان حجتیه برای ما و زندگی روزانه و رو به آینده مان دارد.
تصویری از شیخ محمود ذاكر زداه تولایی مشهور به شیخ محمود حلبی موسس انجمن حجتیه در حال سخنرانی در چرایی و ضرورت بحث بازخوانی تاریخ اسلام نشان می دهد كه در طول چهارده قرن گذشته اکثر ضرباتی که متوجه مسلمانان گشته است از کج فهمی های بخشی از مسلمانان بوده است. از جنگ احد تا حوادث پس از رحلت رسول اکرم (صلوات ا... علیه) ماجرای خوارج، شهادت حضرت امام حسین (علیه السلام) و غربت معصومین همه مسائلی است که مسلمین مسبب اصلی تحمیل آن بر جامعه اسلامی بوده اند، نه دشمنان خارجی. عمده ویژگی های چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگ نظری و پیروی های صرفاً شعاری نه قلبی می باشد. یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوء استفاده منافقین از دلسوزی های جاهلانه گشته است. نتیجه قوت گرفتن آنها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته تو خالی خواهد بود. به گفته استاد رحیم پور ازغدی: «این روند مسخ مذهب؛ تفكیك مذهب از حكومت، تفكیك اخلاق از سیاست، حذف «محتوا» و «حفظ شكل» بود كه به مبهم و مجهول الهویه كردن اسلام، هزار قرائتی كردنش، تفسیر به رای قرآن، تحریف دین و منحط كردن اسلام انجامید و همین هدف آنهاست؛ نه از صحنه روزگار برانداختن اسلام، كه می دانند ممكن نیست. آنان نمی خواستند اسلام را محو كنند، می خواستند آن را مات كنند. اسلامی می خواستند و می خواهند بسازند كه دیگر با گنج قارون و تخت فرعون، كاری نداشته باشد. یك اسلام بی طرف كه با سیاست و اجتماعیات و حكومت و عدالت و حقوق بشر، كاری نداشته باشد. یك مذهب فردی و عبادی و خصوصی كه ربطی به این مسائل عینی نداشته باشد و در حوزه حقوق بشر دخالت نكند. می خواستند دین را به مقداری شعائر خنثی و غیر عینی و غیر سیاسی تبدیل كنند و یك اسلام خواب و گیج و كور بسازند و تحویل مردم بدهند.»(1) خون دلی که اسلام از این دسته افراد خورده است به هیچ وجه قابل انکار نیست. مشابه جریانات صدر اسلام در طول مبارزات تاریخی ملت ایران برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی نیز وجود داشته است. جملات بسیاری از حضرت امام خمینی(ره) شاهد این مدعاست. به عنوان مثال ایشان در پیام تاریخی خود به روحانیت می فرمایند: «دسته ای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه ی دربار می سائیدند یک مرتبه متدین شده و بر روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند. تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد فریاد وا اسلاما سر می دهند. دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابی شده اند. ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکسب و تعیش نبوده است امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند.(2( شاید ذكر مقدمات فوق بتواند پاسخی به چرایی بحث از انجمن حجتیه در شرایط فعلی باشد. در حقیقت این جریان یك نمونه از چنین جریاناتی در عصر حاضر می باشد. هدف اصلی بحث عبرت گرفتن از جریان تاریخی این گروه برای شرایط امروز می باشد. هدف اصلی نقد و بررسی تفكر است نه تشكیلات. شاید بسیاری تشكیلات حذف شوند اما تفكر آنها باقی بماند و چه بسا بسیاری از تشكیلات ها باقی بمانند اما تفكرشان محو گردد. آنچه مهم است مواجهه با روحیه خوارجیگری است. لذا دلیل اصلی پرداختن به این موضوع عبرت هایی است که بازشناسی جریان حجتیه برای ما و زندگی روزانه و رو به آینده مان دارد. عبرت هایی برای جریان مبارزه با شرق و غرب و مستکبرین عالم. آفت ها و انحراف های انجمن زنگ هشداری است برای ما که دچار این آفتها نشویم. بازشناسی انجمن از حیث یکی از جریاناتی که در عصر حاضر مصداق کج فهمی و جهالت شده اند حائز اهمیت می باشد و مطالعه ما نه بخاطر انجمن که بخاطر خودمان و نسل خودمان است. چند نكته مهم * مخاطب اصلی ما در این نوشته لایه هادی و اصلی انجمن است كه نقش عمده ای در جهت گیری جریان داشته است. قطعاً برخورد با سایر لایه های انجمن به گونه ای دیگر می باشد. * در سیر این مطالعات مطالب ضد و نقیضی مطرح بوده كه مبتنی بر اعتقادات اخلاقی و دینی تلاش شده است آنچه مسلم و محكم تر است مطرح و در غیر این صورت دیدگاه های متفاوت مطرح شود و ارزیابی به خواننده واگذار شود. * باتوجه به اینكه هدف نقد فكری می باشد مباحث تاریخی جهت ارائه كلیات و تصویر سازی به طور مختصر ارائه گشته است. * شاید در جریان طرح موضوع این شائبه پدید آید كه منجر به اختلاف افكنی می شود و شاید بعضاً به سخنان مقام معظم رهبری در سال 60 استناد شود كه عمده كردن این مسأله كار اشتباهی است. (رجوع شود به بخش انجمن پس از انقلاب) در پاسخ بایستی تاكید كرد كه اولا اگر |