ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

در سیاست خارجی ایران امنیت و منافع ملی یعنی : خفه کردن شهروندان ایرانی ، شکنجه و ارعاب ملت ، تهدید و تخریب امنیت مردم ، روابط غیر صلح آمیزبا دول محارب  ( ترجمه بند 5 خط مشی سیاست خارجی سند قانون اساسی ) ، تنش آفرینی و به یک کلام همه چیز در خدمت حفظ نظام و قدرت حکام اسلامی در منطقه و جهان معنی میشود ، قدرتی که نه در خدمت شهروندان ایرانی است. بدون حضوراسلام و حاکمان آن ، ایران بهتراست ویران شود ، این آن رویکردی است که حکام ضد ایرانی و ضد هویت ملی ما 30 سال است با خود حمل میکنند !

و این در حالیست که محورهای اصلی سیاست خارجی کشورهای دموکراتیک از جمله کشوری که من در آن زندگی میکنم سوئد ، مبتنی است بر همکاری های ملی و بین المللی برای ثبات وصلح ، دموکراسی و احقاق حقوق بشردرعرصه ملی و بین المللی (حقوق شهروندی برای همه انواع بشر).

واقعیت اینست که دکترین سیاست خارجی نظام اسلامی در سند قانون اساسی  و سند چشم انداز بیست ساله آن نوعی جهت گیری در سیاست خارجی را دیکته می کند که بیشتر به  جهت گیری انزوا در سیاست خارجی نزدیک است.  در راهبرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ابتدا منزوی ساختن اسرائیل و حذف او از مولفه های روابط فی مابین خود با امریکا ، عدم برسمیت شناختن دولت و ملت اسرائیل داراي اولويت است. همه ما میدانیم که چالش برتري جويي و فرادستي حاکمان ایران در منطقه درمقابل دولت و ملت نیرومند اسرائیل بیشتر شبیه به یک طنزتراژیک است. همه اینها در حالی است که دولت ایران  قدرت برتر منطقه اسرائیل را هدف گرفته و در عین حال خود با چالش های فرا منطقه ای مهمی مواجه است. از این روی رفتارنظام سیاسی ایران در چارچوب هیچکدام از تئوری های روابط بین الملل نمی گنجد.  اما از آنجا که ساخت  نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران  در روابط خارجی مبتنی بر حفظ وضع موجود است. و ازآنجا که جمهوری اسلامی بیشتر در طلب ثبات است تا تغییر و با استفاده از سیاست حفظ وضع موجود در پی به حداکثر رساندن منافع و امتیازات خود است. لذا جمهوری اسلامی ایران  در راستای این سیاست در تلاش است تا از طریق مذاکره و گفت و گو مسائل بین المللی خود را با امریکا حل و فصل کند و از این طریق اسرائیل را ایزوله نماید ( سیاست " قدرت تضادسازی" ) اما جامعه جهانی سیاست اسرائیل ستیزی ایران را بر نمی تابند و از این رو در محاسبات خود در روابط بین الملل با ایران این مولفه مهم را در نظر دارند. فی الواقع اگر برخی از سران رژیم از دوستی و باب مذاکره باز کردن با امریکا صحبت میکنند از حب علی نیست بلکه از بغض معاویه است.  سران رژیم اشراف کامل دارند که برای داشتن تضمین امنیتی ، ثبات و حفظ نظام آنها به جلب حمایت امریکائیان نیازمندند لذا در بازی سیاسی خود سعی در ایجاد مراکز و کانالهای لابی گری دارد تا شاید بتوانند زمان را بنفع برنامه های درازمدت خود که همانا جای پای اسرائیل گذاشتن در منطقه است پیش ببرد.

سیاست اسرائیل ستیزی حکومت ایران

سیاست اسرائیل ستیزی حکومت ایران در سه زمینه تاکنون عمل کرده که موجبات اعتراض و خشم نه تنها اسرائیل بلکه اکثریت قریب به اتفاق دول جهان را فراهم آورده :

1.  حمايت‌ از گروههاي‌ ضداسرائيلي‌ و تروریسم در خاورميانه‌ و به‌ طور مشخص‌ گروههاي تندرو و حزب الله ‌فلسطيني‌ و لبناني‌ درگير با اسرائیل 

2.  مخالفت‌ و کارشکنی با روند صلح‌ اعراب‌ واسرائیل

3. سردمداری حرکتهای ضد اسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه بین المللی

سه موارد بالا حکایت ازعمق استراتژی تهاجمی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل دارد. باور اینجانب اینست که معضل اصلی در سیاست خارجی ایران نه امریکاست بلکه اسرائیل است.

از نظر دول قدرتهای بزرگ جهانی از جمله اسرائیل نیزپرونده هسته ای جمهوری اسلامی باید بسته شود وغنی سازی اورانیوم متوقف گردد چرا که یک ایران هسته ای غیرمتعهد به پیمانهای بین المللی خطری جدی برای اسرائیل در منطقه و صلح جهانی تلقی میشود و این همان اتقاقی است که نباید رخ دهد. به باور من توازن قوا در منطقه به نفع حکومت ایران اسلامی تحمل نخواهد شد و این موضوع در این مقطع تاریخی با مواضع تحول طلبان و سرنگون طلبان هم کف است.

جهت روشن شدن اذهان و تابو شکنی بد نیست بدانیم که اسرائیل امروز درمنطقه ودر مقایسه با کشورهای عربی و ایران تنها کشوری است که :

1. دارای مطبوعات آزاد است بدون سانسورو با آزادی کامل بیان

2. زنان در عرصه های سیاسی اجتماعی اقتصادی نقش فعال ایفا میکنند

3. دگرباشان جنسی ( همجنسگرایان و...) ، اقلیتهای مذهبی و اتنیکی از آزادی کامل حقوق برخوردارند

4. اسرائیل تنها کشورخاورمیانه است که سران سیاسی و دولتی خود را در صورت تخطی از اصول اخلاقی به صلابه میکشد و آنان را در یک روند دموکراتیک و قانونی کنار میگذارد.

5. دراسرائیل ، انتخابات آزاد یک اصل انکارناپذیر است که طبق اصول دموکراسی انجام میشود

6. ارزشهای حاکم به نظامهای سیاسی اسرائیل تا کنون مبتنی بوده بر اصول دموکراسی ازجمله آزادی مطبوعات ، آزادی دگراندیشان و اقلیتهای قومی و مذهبی ، قوه قضائیه مستقل و ....

7. آزادی اجتماعات و آزادی های شخصی برسمیت شناخته میشود

طبق آخرین تحلیلهای مرکز راهبردهای سیاسی رژیم سوئد ، اسرائیل کشوری دموکراتیک است با استانداردهای رفاهی بالا ومنطبق با استانداردهای کشورهای مرفه و ثروتمند. اسرائیلی‌ها در حال حاضر بهتر از شهروندان بسیاری از کشورهای دیگر دنیا زندگی می‌کنند. در مقیاس بین‌المللی، اسرائیل بنا به آمارها و داده‌های یونسکو، بانک جهانی و سازمان بهداشت جهانی جز ۱۵ کشور صدرنشین در میان ۱۵۰ کشور دنیاست. اسرائیل جامعه‌ موزاییکی است با شماری هویت‌های متفاوت. با این همه چیزی به نام هویت اسرائیل شکل گرفته است که بیش از همه بر زبان مشترک عبری استوار است. امسال آمار بیکاری در اسرائیل 1و2% یا 35400 کاهش داشته ، اقتصاد اسرائیل 3و5% پیشرفت داشته است ، بر اساس IMF report ”World Economic Outloo”  اسرائیل بلحاظ توسعه ورفاه اقتصادی مقام 21 را درمقایسه با فرانسه ، آلمان با مقام 22 و 23 و سوئد مقام 14:هم را کسب کرده است. اسرائیل صاحب یکی ازبهترین متخصصان ، کارشناسان وتکنولوگها است ازاین رو 11 مارس 2008 مرکزتحقیقات وتوسعه  yahoo درحیفه اسرائیل تاسیس شد که هدف آن بهبود تکنیک جستجوی اینترنتی است.

برای تهیه مقاله از منابع زیربهره گرفته شده است :

1.  خبرگزاری فارس : تهديدهاي‌ نظامي‌ امنيتي‌ اسرائيل‌ عليه‌ ايران‌  نویسنده مرتضی شمس یکی ازتحلیلگران مرکز تحقیقات استراتژیک شورای تشخیص مصلحت نظام

2. تحليلي بر محور راهبردي سياست خارجي در سند چشم انداز /  عليرضا اكبري

3. www.israelhightech.tv  و    http://www.svenskisraeliska.com/main/nyheter.html

http://www.svenskisraeliska.com/main/lankar.html

http://www.swedishtrade.se/israel/  

4.  سند چشم انداز 20 سال و روابط خارجی ایران / عباس ملکی اسفند 1385

5. مصاحبه تام سگو ( Tom Segev)  از معروف‌ترین تاریخدانان معاصر اسرائیل به مناسبت ۶۰ سالگی تاسیس اسرائیل او از دستاوردها و مشکلات این کشور می‌گوید و به بیان شاخصه‌های هویت اسرائیلی می‌پردازد

 

قبلی

برگشت

بعدی