ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

می دهد که این معضل اجتماعی در شهرهای بزرگ ایران نیز وجود دارد. بنابراین به راحتی می توان وجود چنین ماده قانونی را بازتولید کننده قتل ناموسی در ایران دانست. در واقع، وضع چنین ماده ای به عقاید و آداب و رسوم نادرست زمینه قدرت نمایی می دهد. در حالی که حتا با نبودن این چراغ سبز قانون گذار نیز، نظام قضایی همواره با مشکل قتل های ناموسی به ویزه در برخی از منطقه های جنوبی کشور روبه روست که مردان با کوچک ترین تردیدی همسران خود را به قتل می رسانند.

وضع ماده 630 قانون مجازات اسلامی موجب افزایش خشونت های خانگی –اعم از قتل و ضرب و جرح خواهد شد. در حالی که بدون وجود چنین مواد قانونی، در همه جهان خشونت خانگی علیه زنان بیداد می کند و قانون باید برای رسیدن به جامعه ای سالم و به دور از خشونت، حامی زنان در مقابل خشونت خانگی باشد، اما مشاهده می کنیم که در ایران، قانون گذار به جای اتخاذ چنین رویکردی، با وضع موادی از این دست در قانون، نه تنها به حمایت زنان و یا خشونت دیدگان نمی آید بلکه فرایند خشونت علیه زنان را در خانه تسریع می کند و مهر تایید بر آن می زند. (زینالی، 1384: 171 و 173)

مورد4: ام البنین 22 ساله در جنوب غربی تهران 12 روز تمام در زیر زمین حبس شده و تحت شکنجه شوهرش قرار داشته که به مرگ او منتهی می شود. در جسد آثار متعدد ضرب و جرح و سوختگی در زمان های متفاوت دیده شده است. شوهر وی، او را تحت شکنجه در زیر زمینی نگه می داشته که درآنجا وسایل درمان مختصری نیز بوده است. او می خواسته تحت شکنجه از او اعتراف بگیرد که باچند نفر رابطه پنهانی دارد: «شوهرم گاهی چند شبانه روز مرا در زیر زمین [خانه] حبس می کرد و آتش سیگار و سیخ داغ را به بدنم می چسباند. مادر شوهرم و پسر دیگرش از این شکنجه ها با خبر بودند و نمی گذاشتند فریادم به گوش کسی برسد... چند بار از پدرم کمک خواستم اما او اعتنایی نمی کرد و می گفت تو با لباس سفید به خانه بخت رفته ای باید با کفن سفید هم از خانه شوهر بیرون بروی... شوهرم از طرف من نوشته بود که با چند نفر از اهالی محل رابطه پنهانی دارم و به زور شلاق و داغ کردن از من می خواست اعتراف نامه را امضا کنم در حالی که ما تازگی به این محل آمده بودیم و هیچ کس از مردم محل را نمی شناختم.» (کریمی مجد، 1376: 9) ام البنین مورد خاصی از همسرکشی در ایران نیست اغلب همسر کشی هایی ک توسط مردان صورت می گیرد ناشی از خشونت بسیار یا سوءظن است و در مورد ام البنین حتا سوءظن هم نیست بلکه به نوعی استفاده از توان سوءظن داشتن است.

حق یک جانبه طلاق و ازدواج اجباری مهم ترین عامل شوهرکشی در ایران

مهمترین علت بروز همسرکشیِ زنان، رهایی از خشونتی است که از سوی شوهران شان متحمل می شوند و راهی هم برای رهایی نمی یابند، چرا که نه سنت پذیرای طلاق و بازگشت آنها به خانه پدری است و نه قانون راه را برای زنان آسان و هموار ساخته است. بنابراین در بیشتر موارد، خشونت مستمر و تحقيرهاي مدام جسمي و روحي برخي مردان نسبت به زنان، سلامت آنان را طي زمان تهديد مي كند كه ممكن است به شوهركشي منجر شود. بنابراین، قتل همسر توسط زنان، در اغلب موارد، تنها راه رهایی آنان قلمداد می شود. اما در مورد مردان وضع فرق می کند. مردان هر زمان که بخواهند می توانند همسر خود را ترک کنند چرا که طلاق مردان هم به لحاظ قانونی هموار است و هم در نزد مردم ایران قبحی ندارد. همچنین مردان می توانند آنچنان زندگی را برای زنان خود مشکل و غیر قابل تحمل کنند که وی حاضر شود با بخشیدن مهریه و نفقه های معوقه و دیگر حقوق قانونی خود به راحتی طلاق را بپذیرد یا حتا مرد می تواند بدون آنکه زن را طلاق دهد شرعی و قانونی اقدام به ازدواج مجدد کند. بنابراین کمتر مردی به دلیل خلاصی خود به فکر قتل می افتد بلکه بیشترین عامل همسرکشی در میان مردان ناشی از مسایل ناموسی، حسادت، سوء ظن شدید و ... است. (مددی، 1387)

طبق نتایج بررسی همسرکشی در 15 استان کشور [8] ، حق یک جانبه طلاق عامل مهمی در همسرکشی زنان است. به همین دلیل در استان هایی که امکان طلاق برای زنان سهل تر است یکی از عوامل بازدارنده در وقوع همسرکشی است. شاید برخی عنوان کنند که در قوانین ایران، زنان می توانند با گذاشتن شروط ضمن عقد، حق وکالت در طلاق را بگیرند. تا حدودی درست است و در واقع هم شروط ضمن عقد راه را برای برخی از زنان ایران بازتر از گذشته کرده است. اما واقعیت این است که شروط ضمن عقد در دسترس همگان قرار ندارد. معمولا در خانواده هایی زنان می توانند این شروط را مطرح کنند، که فضای نسبتا بازتری وجود داشته باشد و خانواده پذیرای چنین خواسته ای باشد. ضمن آنکه اغلب زنان طبقه متوسط به بالا از وجود چنین شروطی آگاهی دارند، نه همه زنان. تحصیلات زنان نه به عنوان تنها عامل بلکه عاملی مهم در گذاشتن شروط ضمن عقد در عقدنامه است. اما اگر به نتایج تحقیق مورد نظر نگاهی کنیم در می یابیم که اکثر مردان و زنان متعلق به قشر بی سواد و یا کم سواد هستند (30 درصد بی سواد و 55 درصد کم سواد) و فقط یک زن و 8 مرد تحصیلات بالاتر از دیپلم دارند. همین طور اغلب آنها از خانواده های به نسبت سنتی هستند. بنابراین احتمال این که این زنان توانسته باشند شروط ضمن عقد را در عقدنامه خود به ثبت برسانند تقریبا برابر با صفر است. تا زمانی که حق طلاق در قوانین ایران به عنوان حقی قانونی برای زنان به رسمیت شناخته نشود، هم چنان شاهد زنانی خواهیم بود که به دلیل نداشتن چنین حقی قادر به رهایی از خشونت های شوهران شان نیستند. گرچه با گذاشتن چنین ماده ای نیز عرف و سنت در مقابل آنان است اما حداقل می توان امید داشت که این عرف و سنت توسط قانون به رسمیت شناخته نشده و بازتولید نمی شود.

مورد5: فرزانه در سن 19سالگی ازدواج می کند. او پس از ازدواج با همسرش و به دنیا آمدن دو پسر با خشونت های همسر خود مواجه می شود. همسر وی مردی شکاک است در حالی که فرزانه متوجه رابطه همسر خود با زنان دیگر می شود. این مساله به قدری واضح است که پسر فرزانه نیز متوجه آن می شود. هسمر فرزانه به مواد مخدر معتاد می شود و فشارهای خشونت آمیز او بر فرزانه بیشتر می شود. یک بار زمانی که همسرش او را به زیر مشت و لگد میگیرد برای شکایت با برگه پزشک قانونی به دادگاه می رود اما جواب می شنود که هر گاه سه بار مورد خشونت قرار گرفتی و از پزشک قانونی برگه طول درمان گرفتی آن وقت تقاضای طلاق ات قبول می شود. بار دیگر به دادگاه می رود و درخواست طلاق به دلیل اعتیاد شوهر خود می کند جواب می شنود که باید سه بار همسرت را بستری کنی و اگر باز هم معتاد شد آن وقت تقاضای طلاقت مورد پذیرش قرار می گیرد. شوهر فرزانه توسط مردی به قتل می رسد که بعدها به ازدواج فرزانه در می آید و به گفته فرزانه برخلاف میل او همسر وی را کشته است. [9]

مورد 6: خانم کردی که 11 سال در زندان بود در کرمانشاه شوهرش را با هم دستی فرد دیگری به قتل می رساند. شوهر وی او را به شدت شکنجه می کرد تا زمانی که تصمیم به قتل وی می گیرد و با همکاری فرد دیگری قیر داغ در دهان او می ریزد. (قنبرپور، 1381: 49)

عامل دیگر شوهرکشی، ازدواج اجباری زنان در سنین پایین است. زنانی که در سنین ایین ازدواج می کنند نه تنها مورد خشونت همسران خود بلکه اغلب مورد خشونت خانواده همسر خود نیز قرار دارند. آنها کمتر امیدی دارند که خانواده شان به کمک آنها آمده و از آنها در مقابل خشونت ورزی شوهر و خانواده شوهرشان حمایت کند. ضمن آن که ازدواج در سنین پایین معمولا باعث رشد توانایی های آنها نمی شود و آنها را در مقابل خشونت بی دفاع تر می کند به طوری که به سختی می توانند به راه حل عاقلانه تری تدبیر کنند. در تحقیق مذکور، اکثر زنان متهم یا محکوم به همسرکشی در زیر سن 12 سال ازدواج کرده اند و ازدواج آنها ناخواسته بوده و حتا در برخی موارد پدر سرسفره عقد به جای آنها بله گفته است. (همان: 46)

مورد7: اکرم مهدوی، شوهر 74 ساله خود را می کشد. اولين ازدواج اکرم در سن سيزده سالگی بود. او در سن هیجده سالگی از شوهرش،

 

قبلی

برگشت

بعدی