اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
نفوذ نیروهای ملی مذهبی و نیز طرفداران بنیصدر در شهر زادگاهش، به ارومیه بازگشت. از جمله اقدامات اولیهی وی بعد از بازگشت به ارومیه بر هم زدن مراسم سالگرد دکتر مصدق در این شهر با همکاری برادرش بود. در سال ۱۳۶۰ صادق محصولی فرماندار ارومیه شد و همزمان با او نیز محمود احمدینژاد به فرمانداری ماکو و مجتبی ثمره هاشمی به معاونت استانداری آذربایجان برگزیده شدند. صادق محصولی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده سپاه استانهای آذربایجان غربی و شرقی و اردبیل منصوب شد و از همان زمان اختلافات او با برادران باکری آغاز شد. .... فاطمه امیرانی، همسر حمید باکری، بعد از شنیدن خبر پیشنهاد پست وزارت کشور برای صادق محصولی، طی نامهای تمامی وقایع آن سالها را برای نمایندگان مجلس شرح داد. وی در بخشی از این نامه نوشتهاست: «افرادی همچون محصولی، فتاح و احمدینژاد در سالهای ابتدایی انقلاب، همزمان فرماندار شهرهای استان آذربایجان بودند که تاب تحمل پذیرش افرادی غیر از خودشان را نداشتند». وی همچنین سندی را ضمیمهی نامهی خود کرد که حاوی نامهی صادق محصولی بود. وی در این نامه مدعی شده بود که «شهید مهدی باکری فرمانده لشگر عاشورا نیست». همچنین به گفتهی خانم امیرانی، چون جنازهی این دو برادر هیچگاه پیدا نشد، محصولی اعلام کرده بود که اینها شهید نشدهاند. اما شروع ثروتاندوزی صادق محصولی از پایان جنگ ایران و عراق و از زمانی آغاز شد که محمود احمدینژاد در دههی هفتاد استاندار اردبیل شد. محصولی در همان زمان در یک مزایده برندهی قرارداد نفتی نخجوان شد و ثروتش تا بدانجا رسید که امروز به گفتهی خود وی «بالغ بر۱۶۰میلیارد تومان در چهار سال قبل» است. که تا امروز بیش از 600 میلیارد تومان بالغ گشته است در سال ۱۳۷۸ صادق محصولی باغی به وسعت ده هزار متر را در نیاوران تهران خریداری کرد. حدود هفت هزار متر از این باغ میبایست به علت تغییر کاربری از زمین زراعی به زمین مسکونی، به شهرداری تعلق میگرفت، اما محصولی متهم است که با شهرداری منطقه تبانی کرده و کل زمین را مالک شده و در آن به برجسازی پرداخته است. این رویداد همزمان با ریاست محمود احمدینژاد بر شهرداری تهران روی داده است. بعد از ریاست جمهوری احمدینژاد نیز، صادق محصولی وامی بالغ بر ۴۰۰ میلیارد تومان از دولت گرفته و نام او نیز در لیست ۲۰۰ نفرهی وزیر اقتصاد از وامگیرندگان کلان دولت قرار دارد. ... اکبر منتجبی خبرنگار سیاسی، دلیل نپرداختن نمایندگان به این موضوعات را چنین بیان میکند: ...هم رییس مجلس و هم نمایندهها خودشان با نمایندگان دولت به این جمعبندی رسیده بودند که این مباحث را دیگر مطرح نکنند». صادق محصولی یک بار در زمان پیشنهاد وی برای پست وزرات نفت در پاسخ به چگونگی انباشت ثروت ۱۶۰ میلیاردیاش ظرف ده سال، این ثروت را «متعلق به امام زمان» دانسته و گفته بود: «این امانتی است که پس از ظهور حضرت در اختیار ایشان قرار میگیرد». وی همچنین مدعی شده بود که ثروتش از «راه حلال» کسب شده است. اگر صادق محصولی به واقع ۱۶۰ میلیارد تومان را در عرض ده سال به دست آورده باشد، بدان معناست که وی در عرض این ده سال، ماهیانه بیش از یک میلیارد تومان درآمد داشته است. با کسب پست وزارت کشور توسط صادق محصولی، وی اکنون بالاترین مقام اجرایی و نیز نظارتی در انتخابات دهمین دور ریاستجمهوری در خرداد ماه آینده است. برای فقرا هر شب، شب "یلدا" ست صدیقه جعفری
مریم شب یلدا را هم مثل شبهای دیگر خیلی زود به رختخواب رفت تا مبادا چهره شرمسار پدرش که مجبور است دست خالی به خانه بیاید را ببیند و بیشتر او را خجالت زده کند. او نمی دانست دیر زمانی است که پدران و اجدادش مثل تمام ایرانیها این شب باشکوه را به جشن می نشسته اند و می نشینند. او نمی دانست که حتی مردم دیگر سرزمینهای دور و نزدیک هم در اولین شب زمستان همین مراسم با شکوه را با نامها و انگیزه های متفاوت برگزار می کنند. در ایران و سرزمینهای هم فرهنگ مجاور از شب آغاز زمستان با نام "شب چله" یا همان "شب یلدا" نام برده می شود که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. مریم با خوشحالی که متفاوت از روزهای گذشته بود نشست پای درس و مشق خود و تند و تند تکالیف مدرسه اش را انجام داد. مادر که از این موضوع قدری متعجب شده بود رو به دخترش کرد و گفت: چیه امروز بهونه غذا و خستگی رو نمی گیری؟! و باز تکرار کرد : چی شده به منم بگو تا بدونم واسه چی اینقدر خوشحالی؟ مریم که فقط 13 سال دارد و تنها دختر خانواده چهار نفری است رو به مادر گفت: آخه امشب شب یلداست. می خوام کارامو انجام بدم و بگیرم بخوابم تا شب بیشتر بیدار بمونم. مادر با دیدن شوق و ذوق مریم و شنیدن این خبر که امشب شب یلداست ته دلش خالی شد. چون او بهتر از هر کسی می دانست که همسرش با حقوقی که می گیرد توان خریدن میوه و شیرینی را ندارد. برای همین سعی کرد با عادی جلوه دادن موضوع ذهن دخترش را از شب یلدا بیرون ببرد. مادر با گفتن این جمله که مگه شب یلدا چه فرقی با شبهای دیگه دارد رو به مریم گفت: نمی خواد الآن بخوابی! اگه شب بیدار بمونی صبح نمی تونی زود بیدار شی. برو بشین تلویزیون نگاه کن. مریم که از شنیدن این حرفهای مادرش کمی دلخور شده بود با چهره ای برافروخته گفت: همه دوستام امروز توی مدرسه از شب یلدا حرف می زدند. منم می خوام امشب بیدار بمونم، مگه چیه . خب بابا اومد بهش بگو بره آجیل و شیرینی بخره ... مادر به فکر رفت. چون قرار بود این ماه اجاره عقب افتاده رو به صاحبخانه بدهند. به همین خاطر دیگر هیچ پولی ته جیب شوهرش نمی ماند که خرج کند. حالا اگر به همسرش می گفت که شیرینی و میوه بخرد حتما با جواب منفی او روبرو می شد. چون می دانست اعصابش این روزها به خاطر بدهیها خیلی خراب است... به اعتقاد مسعود مهدیزاده جامعه شناس واقعیتهای زندگی امروز ما متفاوت از شبهای یلدا در سالهای دور است. شبهایی که پدران و مادران ما برای زنده نگه داشتن آیین ها و رسوم ملی به دور از هر دغدغه و نگرانی دور هم جمع می شدند و از همه جا سخن می گفتند ولی امروز شرایط اقتصادی حاکم بر کشور به گونه ای است که پاسداشت این آیین ها برای برخی رفع تکلیف است اما برخی همچنان بر طبل شادی می کوبند.این جامعه شناس بر این عقیده است که در گذشته های دور آیینهایی در شب یلدا برگزار می شد که یکی از آنها جشن شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید زمستانی بود. |