اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
نفت در سراسر کشور به تصویب مجلسین رسید و هیئت دولت مأمور اجرای قانون شد. شرح دسیسه ها و توطئه های این ایام را می باید در مقامی دیگر دنبال کنیم زیرا می دانیم که دکتر محمد مصدق قهرمان نهضت ملی ایران، شبی آرام نگرفت و روزی بدون مکر و حیله از جانب دشمنان خارجی و داخلی سپری نکرد و بالاخره در تاریخ 14 مهر 1330 برای دفاع از حقوق ملت ایران در راس هیئتی به منظور شرکت در جلسه شورای امنیت، عازم آمریکا شد. اعضاء هیئت همراهان دکتر مصدق عبارت بودند از سناتور متین دفتری، سناتور بیات، اللهایار صالح، دکتر شایگان، دکتر کریم سنجابی، دکتر مظفر بقائی، دکتر حسین فاطمی، دکتر عیسی سپهبدی (مترجم)، جواد بوشهری، حسین نواب، محسن اسدی (مترجم)، عباس مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات و سناتور دکتر مصباح زاده مدیر کیهان و نماینده مجلس، شجاع الدین شفا رئیس تبلیغات، دکتر غلامحسین مصدق و ضیاء اشرف مصدق، فرزندان دکتر مصدق. در تاریخ 18 مهر 1330 دکتر محمد مصدق طی سخنرانی پر شوری در شورای امنیت از ملی شدن صنعت نفت دفاع کرد و از مظالم دولت استعماری انگلیس سخن گفت. یک روز پس از این روز تاریخی که حافظه ملت ایران آنرا فراموش نخواهد کرد؛ نمایندگان محفل ملی بهائیان آمریکا (شورای کشوری و انتخابی بهائیان آمریکا)، با کسب اجازه از دکتر محمد مصدق، برای شرح اوضاع اسف انگیز متهمین قتلهای ابرقو و عدم رعایت عدالت حقوقی بهائیان ایران و دادخواهی، بملاقات نخست وزیر ایران در محل اقامت او رفتند. دکتر محمد مصدق در کمال خوشروئی به گفته های آنان گوش فرا داد و جالب توجه آنکه به نمایندگان بهائیان توصیه هایی کاملا صمیمانه و فرزانه می نماید. این دیدار دوستانه نمایندگان جامعه بهائی آمریکا با رهبر جبهه ملی و نخست وزیر ایران را به محفل ملی بهائیان آمریکا این گونه گزارش کرده اند، که انتشار و مطالعه بی غرضانه آن در این ایام، می تواند روشنی بخش اقدامات ملت ایران در داخل و خارخ کشور، بویژه جبهه ملی ایران علیه بهائی ستیزی حکومت جمهوری اسلامی باشد. گزارش ملاقات دکتر محمد مصدق نخست وزير ايران ساعت [ملاقات]: 11 صبح جمعه، 19 اکتبر 1951 [جمعه 26 مهر ماه 1330] «روز تولد حضرت اعلی» محل [ملاقات]: اطاق نخست وزير در هتل ريستز تاور، خيابان پارک، خيابان پنجاه و هفتم، نيويورک گزارش: نهايت دقت به عمل آمد تا مصاحبه [گفتگو] در موقعيتی آنجام پذيرد که برای اظهارات خود، حد اکثر آزادی را داشته باشيم. بنابراين موضوع وقت برای ما حائز اهميت بود. همراه دکتر فضلی ميلانی شرفياب شديم. نمايندگان محفل روحانی ملی، آقای بورا کاولين [Bora Kawlin] و دکتر [فضلی] ميلانی بودند. دکتر [حسین] نواب، وزير مختار ايران در هلند، ما را پذيرفت و به نخست وزير معرفی کرد. دکتر [سید علی] شايگان، عضو مجلس شورای ملی ايران و معاون شواری نفتی و همچنين دختر نخست وزير حضور داشتند. دختر نخست وزير و دکتر نواب با عدهای از عکاسان که وسائل خود را آماده میکردند، مشغول صحبت بودند. بدين ترتيب مصاحبه [گفتگو و ملاقات] با دکتر مصدق نخست وزير در شراط بسيار خوبی آنجام گرفت. دکتر مصدق انگليسی صحبت نمیکرد. از دکتر [فضلی] ميلانی خواهش کرد که مترجم باشد. اين موضوع به ما کمک بسزائی کرد که توانستيم، نه تنها مطالب خود را بيان کنيم، بلکه جوهر کلام را به خوبی تفهيم کرديم. دکتر شايگان بسيار خوب انگليسی حرف میزد، فقط گوش میداد و به ندرت در مصاحبهی [گفتگوهای] ما شرکت میکرد. به نخست وزير گفتم: «مفتخرم که از طرف محفل روحانی ملی بهائيان و هزاران بهائی امريکايی ورود شما را به کشور خود خير مقدم بگويم و سلامتی شما را مسئلت نمايم.» او از اين بيانات اظهار تشکر نمود و اظهار داشت، خوش وقت است و اين خير مقدم را می پذيرد. بعد به ايشان گفتم: «بهائيان آمريکا که علاقهی خاصی به رفاه و آسايش ملت ايران و ترقی و پيشرفت کشورشان دارند، نه فقط به اين سبب است که کشور ايران زادگاه ديانت جهانی بهائی است، بلکه موطن عدهی کثيری از برادران بهائی ما است.» سپس گفتم: «در تمام دنيا بهائيان ايرانی تا آنجا که برايشان مقدور و ميسر باشد، صادقانه به نفع کشور [ایران] خدمت میکنند و يک حکومت عادل را خدمتگزار حقيقی خداوند میدانند. بهائيان ابداً در امور سياسی دخالت نمیکنند. فکر اصلی و آرزوی قلبی آنها اين است که انصاف و عدالت برای تمام افراد وجود داشته باشد. آنها تا حد امکان پشتيبان حقيقی دولت عادل هستند.» نخست وزير با دقت به سخنان من توجه میکرد. گفت: «در ايران موازنهی دوستانهی بيشتری نسبت به بهائيان در مقايسه با ساير اقليتها وجود دارد.» من گفتم: «بهائيان آمريکا از تعقيب و اذيت و آزار بهائيان در ايران نگرانند.» نخست وزير سؤال کرد، که آيا موضوع خاصی را در نظر دارم. پاسخ دادم: «مدارک بسياری دربارهی اين وقايع در اختيار داريم.» پس از شنيدن اين مطالب با تأسف گفت: «اين قضايا را رهبران دينی که تحت نفوذ بعضی از نهضتهای سياسی مانند کمونيستها هستند، موجب شدهاند.» نخست وزير گفت، دولت او نظر سوئی عليه بهائيان ندارد و اميدوار است، به همان گونه که در تمام دنيا دين آزاد است، در ايران هم همانطور باشد. نخست وزير اظهار داشت، تعقيب و ستمهای وارده بر بهائيان مربوط به زمان گذشته است و اميدوار است، ديگر در آتيه تکرار نشود و قول داد، تا آنجا که بتواند، از کمک به بهائيان دريغ ننمايد و از هر فرصتی برای اجرای عدالت استفاده کند. از احساسات دوستانهی او عميقاً تشکر نموده، گفتم: «بهائيان برای سلامتی شما دعا میکنند.» پاسخ داد: «من برای موفقيت اشخاصی که افکار عالی و نظر خوب برای ايران دارند، دعا میکنم.» اظهار تأسف کردم، هديهای که محفل امريکا برای ايشان تهيه کرده بودند، هنوز نرسيده، به محض اين که برسد، ارسال خواهم داشت. در ضمن مقالهای که در مجلهی لايف در تمجيد ديانت بهائی نوشته شده بود، به ضميمهی رونوشت برنامهی صلح بهائی [را] به ايشان نشان دادم. دکتر شايگان اظهار علاقهی خاصی به مقالهی مزبور نمود. من هم مجله را به او هديه دادم. روح اين ملاقات رسمی بسيار دوستانه بود، زيرا هيچ عجله و شتابی در کار نبود و فرصت کافی داشتيم، تا آن چه حائز اهميت است، بيان نمايم. دکتر ميلانی و من هر دو احساس کرديم که دکتر مصدق در بيانات و نيت خود صادق است. او در موقع خداحافظی شخصاً تا درب اطاق ما را مشايعت کرد و دست ما را با گرمی فشرد. عصر جمعه به دکتر ميلانی تلفن کردند که به آپارتمان دکتر مصدق برود، چون هديهی محفل ملی آمريکا رسيده بود. به دکتر ميلانی دادم، تا آن را همراه ببرد. دکتر ميلانی ابتدای ورود هديه را به دکتر مصدق تقديم کرد. نخست وزير بینهايت خوشحال شد که يک آلبوم چرمی زيبا حاوی عکسهای داخلی و نمای خارجی معبد [بهائیان در شهر شیکاگو] آمريکا و گزارش پيوست آن را که حاکی از مظالم و ستمهای بسياری بر بهائيان ايران بود، به ايشان تسليم کرد. دکتر مصدق گفت، از بازداشت بهائيان يزد اطلاع دارد، چون تيمسار سرلشکر علائی او را ملاقات کرده و به او گزارش دادهاند که با بهائيان با عدالت رفتار نمیشود. نخست وزير اظهار داشت که مايل است، در ايران به بهائيان کمک کند، اما نامهی محفل ملی آمريکا که حاکی از توسعه و نفوذ ديانت بهائی است، مورد علاقهی او نيست. |