ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

قتل رسیدند؟ چرا آنها را کشتند؟ قاتل و محرک کیست؟ همه روزه از ساعت ۹ در دادگاه جنایی حاضر شوید و در این محاکمه نظارت داشته باشید. شما ای مقامات مسئول کشور و هیئت حاکمه، قضات محترم، در برابر این فاجعه عظیم چه قضاوت می کنید؟ آیا قاتلین و محرکین این جنایت را به دار مجازات بالا می برید و یا قضاوت را به دست ملت می سپارید که با دلی خونین تا آخرین روز محاکمه ناظریم که رای محکمه صادر شود؟». و در اعلامیه دیگر از سوی فدائیان اسلام آمده بود:

«اینجا کشور اسلامی است. مردم باشهامت ایران اجساد پلید عناصر بی وطن را به خاک مذلت خواهند کشید. ای بهائیان بی وطن، ای دستهای آلوده، ای صاحب منصبان کاخ دادگستری، ای قضات، چشم ملیونها مردم مسلمان بسوی شما باز است؛ پیکرهای آغشته به خون شهدای ابرقو یزد که با بیل و کلنگ خرد شده اند از زیر خروارها خاک بر قضاوت شما ناظر است. تقاضای ما:

1- اعدام مباشرین قتل یک زن و پنج فرزند او

2- اعدام عناصر پستی که علنا در محکمه کشور شیعی به ارتداد [بهائی بودن] خود اقرار نمودند...»

 و در اعلامیه ای دیگر فدائیان اسلام در کاخ دادگستری ایران منتشر کردند:«چنانچه دادگاه و قضات محکمه قاتلین بی شرم یک بانوی مظلوم مسلمان و پنج کودک عزیز او را به کیفر جنایتشان نرسانند و یا در صدور و اجراء حکم اعدام در باره آنها تعلل و تأخیری نمایند. فرزندان غیور اسلام به فرمان خدای جهان، جنایتکاران بهائی را در هر کجا که باشند بسوی جهنم روانه می کنند. بخدای منتقم قسم اگر کسانی که خواهر مسلمان ما و جگر گوشه گان او را قطعه قطعه کرده اند به دار آویخته نشوند صرفنظر از اینکه تمام آنها را قطعه قطعه می کنیم مقامات مسوول و محافظه کار را شدیدا مجازات می نمائیم» و دهها اعلامیه از این دست که همگی زمینه را برای تحریک عوام مذهبی و تاثیر بر رای دادگاه آماده می نمود.

سخنان وکلای شاکی خصوصی

به استثنای دو سه نفر از وکلای خصوصی که به تشریح مواد قانونی و مسائل حقوقی و جزائی پرداخته و انصافا ادب و نزاکت را رعایت نمودند،سایر وکلا چند روز متوالی محشری بپا کردند و بجای استدلال منطقی در اثبات جرم متهمان، به حملات شدید، اتهامات واهی و کلمات بسیار زشت و رکیک نسبت به معتقدات دینی و شخصیت متهمین مشغول شدند. خدا داد صابر استارائی که خصومت زیادی با بهائیان داشت کتابهای بیان سید باب، کتاب اقدس از بهاءالله و کتاب مفاوضات از عبدالبها را با خود به دادگاه می آورد و فریبکارانه اعلام میکرد که بهائیان هر شیئ نجسی را پاک می دانند. اگر یک بهائی هر ۱۹ سال یکبار اسباب و اثاث خانه اش را عوض نکند او را از جامعه اخراج می کنند، و یا اینکه بهائیان باید مرده های خود را در صندوق بلور یا مرمر بگذارند و به خاک بسپارند و معلوم نیست اگر همه بهائی شوند این همه سنگ مرمر از کجا می آورند؟

ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامه «داد»، که در اول کار به استناد گزارش «بنی ادم» ، فرماندار حق گوی یزد گزارش صحیح واقعه و مرتکبین واقعی آن را در روزنامه خود درج کرده بود، برای رفع اتهام طرفداری از بهائیان، جزوه مجعول و سراسر دروغ یادداشتهای کینیاز دالگورکی سفیر سابق روسیه در ایران را به دادگاه آورد و همه آن را قرائت کرد و بدون اقامه دلیل، متهمین را بی وطن و جاسوس و قاتل خواند. بد اقبالی او در این بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی خدمات او را به ملایان نادیده انگاشتند و بسرنوشتی شوم گرفتار گردید. در تاریخ پنجشنبه 17 مهر ماه 1376، روزنامه کیهان چاپ لندن شماره 677 در صفحه 11 خبری بدین مضمون منتشر کرد:»ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامه داد که از وکلای بر جسته دادگستری و نماینده مجلس شورای ملی بود در جمهوری اسلامی اعدام گردید. بعدا به بستگانش اطلاع دادند که اعدام او اشتباها رخ داده، لذا حکم مصادره اموالش لغو گردید«.

ید مهدی رضوی، یکی دیگر از وکلای خصوصی رقیه ،تنها دختر زنده مانده صغری، اظهار کرد : «ما در محاکمه قاتلین بهائیان مهدورالدم مانند قتل در شاهرود و دکتر برجیس در کاشان، با ایجاد ازدحام و هیاهو،قضات را تهدید و مرعوب کردیم تا برائت قاتلین را از دادگاه گرفتیم» و با این سخنان علنا به قضات و تماشاچیان می فهماند که چه باید بکنند.

ادیب رضوی یزدی گفت که قبل از مشروطیت هر کس در یزد علنا خود را بهائی معرفی می کرد واجب القتل بود و تا کنون صدها بهائی را به فتوای علما در یزد کشته اند ولی از وقتی که قانون وضع شده، علما اجازه ندارند فتوای قتل کسی را بدهند پس باید بهائیان را محکوم و بدین گونه معدوم کرد. وکیل دیگری در مورد لزوم سپردن بهائیان به اصناف برای کشتن آنها داد سخن داد. همان کاری که ناصرالدین شاه قاجار با بابیان در تهران کرد. یکی از وکلای مزدور آیت الله بهبهانی ادعا کرد که میرزا تقی خان امیر کبیر را بهائیان کشتند و دیگری گفت که بهائیان به این دلیل صغری را کشته اند که پنجاه سال قبل ابرقوئی های مسلمان، دو نفر بهائی را کشته بودند. از قول کنت گوبینو، ادوارد براون و برنارد شاو مطالب دروغ و عجیب و غریبی نقل و بی پرده به مقدسات متهمین دشنام و فحش های چندش آور بیان میکردند. و عمال فدائیان اسلام که بعنوان تماشاچی در دادگاه گوش تا گوش نشسته بودند به حمایت و تأیید گفته های وکیلان مزدور بانگ الله اکبر سر می دادند و گاهی صلوات می فرستادند. فضای ارعاب و تهدید آنچنان وکلای متهمین و طبیعتا خود متهمین را ترسانده بود که دیگر امیدی به زنده ماندن نداشتند و پریشان و وحشت زده در انتظار پایان کار خود بودند.

دشنامها و اتهامات  وکلای خریداری شده توسط آیت الله بهبهانی علیه متهمین با اینکه همه خارج از موضوع قتلهای ابرقو بود و با وجودی که همه متهمین بهائی نبودند و تعدادی از آنان مسلمان بودند، با هیچ مخالفتی از طرف رئیس دادگاه روبرو نشد و برعکس اظهارات وکلای مدافع متهمین بارها و بارها از طرف وی قطع و اخطار داده شد. گفتنیها در این باره فراوان است....

احمد نصیری یکی از وکلای متهمین نقل می کند که: در روز سوم دادرسی و شاسائی وکلای متهمین، موقعی که بنده با سید محمود صفوی یکی دیگر از وکلای متهمین از جلسه دادرسی خارج می شدیم یکی از متعصبین که محرک تماشاچیان بود عبا بدوش و عرقچین بر سر با ریش بلند ما را در راهرو دادگستری تعقیب و با زشت ترین و رکیک ترین الفاظ تهدید نمود. سید محمود صفوی دست مرا فشرد و گفت جواب ندهید و به سرعت از کاخ دادگستری خارج شدیم. روز بعد سید محمود صفوی با ارسال گواهی پزشک به عذر کسالت، دیگر در جلسات دادرسی حاضر نشد و از آن پس هم مدتها هر وقت مرا در کاخ دادگستری می دید از آشنائی با من خودداری می نمود.

احتمالا احمد نصیری نمی دانسته که سید محمود صفوی دائی سید مجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت تروریستی فدائیان اسلام است. بی تردید سید محمود صفوی از جانب رهبر فدائیان اسلام تهدید بمرگ شده و به بهانه بیماری و کسالت از حضور در دادگاه خودداری کرده است. این حقیقت را همیشه طرفداران فدائیان اسلام پنهان می دارند که مادر و دائی نواب صفوی، از جنایات وی بیزار و همیشه از اعمال ننگین وی روی گردان بودند...

جای آن دارد از کسانی که در آن دوران پر دلهره و وحشت وکالت بهائیان را پذیرفتند، یادی و نامی بریم. تا شاید دلیری و انساندوستی آنان سر مشق شایسته ای برای هم میهنانمان در این دوران پر وحشت باشد. جسورترین و با تجربه ترین وکیلی که متهمین بهائی یزد داشتند عبدالله راضی بود. وی مسلمان متدینی بود که معتقد بود بهائیان در نظم عمومی جامعه ایران اخلال نمی کنند. مالیات می پردازند، به همین سبب باید حقوق بهائیان رعایت و محفوظ باشد و حیثیت و معتقداتشان از تعرض بدخواهان مصون ماند. او بارها وکالت بهائیان را در دادگستری پذیرفته بود و با صمیمیت و علاقه تام و تمام در انجام وظایف وکالتی سعی فراوان می کرد. در محاکمه متهمین ابرقو

 

قبلی

برگشت

بعدی