اطلاعیه و پیامها | لینک ها | بایگانی |
شماره جدید |
مقداری پول از آن ها گرفت ورفت...مدتی مرا نگه داشتند... دنبال فرصتی برای فرار بودم و بالاخره فرار کردم..." بقیه هم از دلایل فرار خود می گویند.... دلایل دخترها ظاهرا متفاوت است اما در عمق و ریشه شباهت زیادی بین آن ها وجود دارد.نقطه مشترک همه این است که خانه محل آرامش و امنیت برای اعضا یاحداقل برای آن ها نبوده است،این که پدر واقعا پدر نبوده است واین که کنش آن ها بین جبر و اختیار در نوسان است.\ فرار، آسیب اجتماعی یا پیامد آسیب های اجتماعی از جمله اصلی ترین دلایلی که نزدیک به نیمی از دختران را به فرار از خانه سوق داده است،اعتیاد یکی از اعضا بویژه پدر است. اعتياد نه تنها در ايران بلكه در جهان به عنوان يك آسيب اجتماعي و رواني مطرح است ، فراواني بيشتر مصرف و نوع مواد مصرفي ، ضرورت بررسي پيامدهاي اين مسئله براي نزديكان مردان معتاد ( بويژه فرزندان) را ايجاب ميكند. بر اساس يافته هاي پژوهش ملي كه جامعه ي آماري آن را افراد سوء مصرف كننده ي مواد در ايران تشكيل مي دادند 4/93 درصد از جمعيت نمونه را مردان تشكيل داده اند كه از اين جمعيت معتادان 7/56 يعني بيش از نيمي از جمعيت مورد مطالعه متاهل بوده اند(مدنی و رزاقی،1377: 78) . همچنين بر اساس پژوهش كارگري ( 1378 ) در باره ي معتادان خود معرف كشور اكثريت پذيرفته شدگان در واحدها را مردان ( 5/97 درصد ) تشكيل داده اند كه از آنها 2/69 درصد متاهل و 65 درصد داراي فرزند بوده اند. ميانگين هزينه ي ماهانه ي مصرف مواد اين افراد 45504 تومان و ميانگين درآمد ماهانه برابر 40503 تومان بوده است(کارگری،1378 :277و278) . جهانگرد( 1381 ) نيز در پژوهش ديگري با عنوان درمان اعتياد در استان كرمان، به شكلي كامل وضعيت زنان و كودكان در اين خانواده ها را بازگو ميكند: از كل كودكان معتاد زير 14 سال مراجع به مراكز درماني سرپايي بهزيستي استان كرمان، 100 درصد داراي والدين (پدر يا مادر) معتاد بوده اند، تعدادي از اين كودكان به نوعي مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفته اند كه تعداد دختران در اين گروه بيشتر بوده است، همچنين در موارد متعدد اين كودكان به ناچار درگير خريد و فروش مواد مخدر بوده اند. 60 درصد از اين گروه تحصيل را رها كرده و براي تامين معاش خانواده به كارهايي از قبيل تكدي گري ، سرقت و كيف ربايي دست زده اند. در بين آنان مواردي از دختراني كه به نوعي به فحشا كشانده شده اند ديده ميشوند(جهانگرد،1381 : 303 و304) . يافته هاي دوست قرين نيز در پژوهشي كه جامعه ي آماري آن را دانش آموزان داراي والدين معتاد تشكيل داده اند حاكي از اجبار درصد قابل توجهي از كودكان فوق از طرف والدين در زمينه ي حمل و نقل مواد مخدر به عنوان عامل پخش مي باشد(دوست قرین،1378 : 323). همچنين دكتر كريم دارابي عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور نيز يكي از علت هاي فرار اكثريت دختران فراري را قرار گرفتن در معرض انواع آسيب ها از جمله اعتياد والدين ذكر ميكند(سایت دیدگاه به نقل از روزنامه شرق،1384). آزار جنسی علت یا پیامد فرار آنچه براساس فراتحليل منابع موجود و جمعبندي نتايج اولين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي در ايران در محور روسپيگري (عليايي زند، خراطها، كامكار، 1382) آمده اين است كه ميانگين سني روسپيان كه در سالهاي قبل از انقلاب حدود 35 سال بوده است امروز به زير 20 سال تقليل پيدا كرده است حدود نيمي از اين گونه زنان تا قبل از 20 سالگي به روسپيگري كشانده ميشوند بخش قابل توجهي از آنان از خانوادههايي برميخيزند كه يا از لحاظ فقدان والدين يا اعتياد آنان به مواد مخدر مشكل داشتهاند به طوري كه فرزندان آنان صرف نظر از محروميت از تعاملات دوستانه و محبتآميز خانوادگي در معرض آزار جسمي، سوء استفاده جنسي و ضايعات رواني قرار داشتهاند بنابراين برخي از آنان فرار را بر قرار ترجيح دادهاند. و پس از جدايي و سرگرداني و بيپناهي در دام گروههاي تبهكار افتاده و مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند(انجمن جامعه شناسی ،1383: 43). از جمله عوامل خطرساز فرا روي دختران جوان جامعه ما آزارهاي جنسي و جسمي است. احتمال اين كه دختران جوان مورد آزار و سوء استفاده جنسي قرار گيرند بسيار بيشتر از پسران است اسناد و مدارك نشان ميدهد كه اكثريت قابل توجهي (70 تا 90 درصد) از دختران بزهكار كه سابقه مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفتن داشتهاند اغلب توسط اعضاي خانواده يا نزديكان و دوستان خانوادگي كه مورد اعتماد تلقي شده اند مورد سو استفاده و آزار جنسي قرار گرفتهاند. آزار جنسي تاثيرات پايهاي بر دختران دارد كه برخي از آنها عبارتند از: كاهش عزت نفس و احساسات حقارت، احساس عدم، استقلال، منفي گرايي. ـ عدم توانايي اعتماد به ديگران ـ افت تحصيلي ـ اختلال غذايي ـ حاملگي زودرس اگر به آزارهاي جنسي نسبت به دختران جوان توجه نشود آنها براي تسكين ناملايمات عاطفي خود ممكن است از خانه فرار كنندو... (صديق سروستاني، 1383: 67 و 68) نتايج مطالعات و تحقيقات موردي و موضعي و اطلاعات و يافته هاي مطرح شده در اولين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي در ايران (حيات روشنايي، جانقلي، مشكاني، شاوردي، صالح و رستمخاني، 1382) نشان ميدهدكه فقط در تهران سالانه حدود يك هزار دختر 13 تا 27 ساله از خانههايشان فرار ميكنند و اغلب دراولين ساعات يا روزهاي فرار مورد تجاوز جنسي قرار ميگيرند (عبدالهي، 138 : 31). دكتر كريم دارابي عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور معتقد است كه اكثر دختران فراري همواره در معرض انواع آسيبها از جمله اعتياد والدين، تجاوز جنسي و آزارهاي روحي رواني قرار داشتهاند (سايت ديدگاه، 12/5/84) . اغلب زناني كه آزار ميبينند فرد متجاوز را ميشناسند كه در اكثر موارد دوست يا آشنا يا از اعضاي خانواده كارفرما يا رئيس است. زناني كه در معرض حمله و آزار قرار ميگيرند دچار آسيبهاي جسمي ور وحي بي شماري مانند جراحات عميق، بيهوشي، احساس گناه، اضطراب، احساس حقارت و شرم، نكوهش كردن خود، تمايل نداشتن به شركت در فعاليتهاي پرتحرك يا حضور در محل حادثه ميشوند. همچنين تجاوز ممكن است سبب بارداري ناخواسته شود كه در اين صورت احتمال ابتلاي اين زنان به بيماريهاي رواني بيشتر است و امكان دارد تجربه تلخ حادثه، تمايل به خودكشي را در آنان به وجود آورد خانواده و دوستان چنين افرادي نيز به دليل بي علاقگي زنان آسيب ديده به برقراري ارتباطات خانوادگي يا وجود حالت ترس و وحشت در آنان دچار مشكل ميشوند . (پيروزبخت، 1383). يافتههاي تحقيقات نشان ميدهد كه زنان 2 تا 4 برابر بيشتر احتمال دارد كه در كودكي مورد بهرهكشي جنسي قرار گرفته باشند و مطالعات جديد نشان ميدهد كه زنان بزرگسالان پيش از 18 سالگي گرفتار رويارويي غير داوطلبانهي جنسي شدهاند كه گذشته از خطرات و مشكلات جسمي، از لحاظ رواني، اختلالات مختلف هيجاني، خشم، ترس، عدم امنيت، افسردگي، بي خوابي، ... ميتواند پيامد آن باشد. همچنين تجاوز جنسي با ساير حالتهاي رواني مانند افسردگي عمده، اختلال وسواس فكري ـ عملي و سوء مصرف الكل يا مواد مخدر همراه است. (ابوالمعالي، 1379، 19). مقايسهي اختلالات رواني زنان و مردان ، بيانگر ميزان بيشتر افسردگي، اختلال هاي اضطرابي (وحشتزدگي، هراس اجتماعي، اضطراب) اختلال خواب (بي خوابي، كابوس و ....) در زنان نسبت به مردان ميباشد كه ميتواند از عوارض آزارهاي جسمي باشد (زاهدي فر1382:27). اختلالهاي اضطرابي حاد و اختلالات مختلف هيجاني مانند خشم، ترس، عدم امنيت، افسردگي، بي خوابي، كابوس، احساس بي حرمتي و .... ميتوانند از پيامدهاي تجاوز به عنف يا تهاجم فيزيكي به قرباني |