اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
|
1- خود را از تهران فرابخوانند و سفرای حکومت اسلامی آدم کش و آزادی کش را نیز با هدف حمایت و پشتیبانی از مبارزات بر حق مردم ایران، اخراج کنند. و در این میان تنها دولت روسیه و هوگو چاورز (ضدامپریالیست؟!)، رییس جمهوری ونزوئلا، بی شرمانه به عنوان حامی احمدی نژاد ظاهر شده اند که مردم ایران گستاخی چنین دولت هایی را هرگز فراموش نخواهد کرد. 2- در خارج کشور، بین سه الی پنج میلیون ایرانی زندگی می کنند. امروز اکثریت این ایرانیان که در کشورهای مختلف جهان، به ویژه کشورهای غربی کار و تحصیل و زندگی می کنند همراه با شهروندان آزادی خواه این جوامع هر روز دست به اعتراض و راه پیمایی می زنند تا هر چه بیش تر سیاست های وحشیانه حکومت اسلامی را افشا کنند و پشتیبانی و حمایت افکار عمومی مردم جهان را به مبارزات بر حق مردم ایران جلب نمایند. در اثر این تلاش های پیگیر اکنون یک همبستگی بین المللی با شکوهی با مبارزات مردم ایران به وجود آمده است که در تاریخ سی ساله حکومت اسلامی و حتا کشورهای دیگر بی سابقه است. 3- بزرگ ترین دستاورد روز های اخیر اعتراضات مردمی، همبستگی با شکوه انسانی است که خاطرات دوران سی سال پیش انقلاب مردم ایران را تداعی می کند. مردم در خانه های خود را به روی کسانی که در تعقیب نیروهای سرکوبگر حکومتی هستند باز می گذارند بدون این که آن ها را بشناسند. دستگیرشدگان را با قدرت خود از دست جانیان آزاد می کنند و آن ها را فراری می دهند. بسیاری از جوانان برای نجات زخمی ها خود را به جلو گلوله می اندازند. پرستاران و پزشکان بیمارستان ها تهدیدات را نادیده می گیرند و دست به اعتراض می زنند. فضایی که در چند روز اخیر پدید آمده است آشکارا نشان می دهد که دیگر مردم ایران هیچ ترسی از حکومت جانی و تروریست و آدم کش حکومت اسلامی ندارند. مروز چهره خونین «ندا آقا سلطان» که گلوله یکی از نیروهای سرکوبگر در قلب تپنده وی فرو نشست و خون از دماغ و دهانش بیرون جهید؛ با چشم های باز و پر رمز و رازش در میان انبوهی از جمعیت در خیابان جان باخت در جلد معروف ترین تا محلی ترین و گمنام ترین مجله ها و روزنامه جهان نقش بست و در صدر اخبار رادیو و تلویزیون های جهان قرار گرفت. به طوری که به جرات می توان گفت امروز «ندا»، معروف تر از بسیاری از روسای جمهوری کشورهای مختلف جهان و حتا هنرپیشه های هالیوود است، در عین حال این معروفیت جهانی ندا، بزرگ ترین سند محاکمه سران حکومت اسلامی به دلیل جنایت علیه بشریت نیز هست. چهره ندا، بیانگر و تداعی کننده چهره ده هزار انسانی است که در این سی سال با دستورات و فرمان ها و طرح ها و فتواهای نهان و اشکار سران حکومت اسلامی اعدام، سنگسار و یا ترور شده اند. قتل ندا در خیابان و در مقابل چشمان صدها هزار انسان، حکم قطعی محکومیت سران حکومت اسلامی را با قاطعیت صادر کرده است. گفته می شود که در این روزها، برخی از فرماندهان و مامورین از دستورات فرماندهان خود سرپیچی کرده و به روی مردم تیراندازی نکرده اند. بدنه سپاه و بسیبج و ارتش و نیروهای انتظامی فرزندان پولداران و حکومتیان نیستند، بلکه فرزندان مردم محروم و آزادی خواهی هستند که از حکومت اسلامی نفرت دارند. این ها اگر حتا در خلوت خود نیز کمی عمیق تر فکر کنند شاید به این نتیجه برسند که چرا باید در خیابان ها هم نوعان و خواهران و برادران خود را به گلوله ببندند؟ شاید به این نتیجه برسند که تا دیر نشده به صف مردم بپیوندند. زیرا بسیاری از مامورین و نظامیان و سربازان هم چون فرماندهانشان، در حفظ و بقای حکومت اسلامی نفعی ندارند. آنچه که در بالا برشمردیم تاکید به گوشه هایی از دستاوردهای ارزنده مبارزات اخیر مردم ایران است. اما اکنون مساله مهم این است که تحولات به سرعت یکی پس از دیگری پدید می آید و تاکتیک های مبارزاتی جدید و طرح شعارهای جدیدی را می طلبد. یعنی اکنون بحث بر سر تقلب و غیره در انتخابات به گذشته تعلق دارد. حتا دور از انتظار نیست که در روزهای آتی کروبی و موسوی که در این نمایش انتخابات سرشان کلاه گذاشته اند از موقعیت فعلی عقب نشینی کنند. چون این ها هرگز نمی خواهند «نظام حکومت اسلامی»، در معرض خطر سقوط قرار گیرد. هر چند که عقب نشینی این ها نوعی خودکشی جناح «اصلاح طلب درون حکومتی» در مقابل جناح محافظه کار و اصول گرا است. این ها اگر عقب نشینی کنند نه تنها خود این ها، بلکه خاتمی و رفسنجانی و... نیز از انتقام خامنه ای و احمدی نژاد در امان نخواهند ماند. تحولات جامعه به سرعت در حال سپری شدن است و اکنون بحث بر سر موجودیت حکومت اسلامی است و نه این که چه کسی رییس جمهور شود. در این روزها، وحشی گری سران حکومت اسلامی و در راس همه خامنه ای به اوج رسیده است و وی از موضع عجز و ناتوانی و ضعف در خطبه های نماز جمعه گذشته تهران، به نیروهای سرکوبگر برای سرکوب جنبش خیابانی مردم چراغ سبز نشان داد. از روز جمعه به این طرف، حتا با هلیکوپتر بر سر مردم معترض گار اشک آور می ریزند؛ تک تیراندازها از بالای ساختمان ها مستقیما با هدف کشتن به روی مردم آتش می گشایند؛ دستگیرشدگان را به شیوه های غیرانسانی و تکان دهنده ای به قتل می رسانند؛ جان باختگان را به طور مخفیانه و بدون اطلاع بستگان آن ها، در نقاط نامعلومی دفن می کنند؛ زخمی ها را به زور از بیمارستان ها خارج و به نقاط نامعلومی انتقال می دهند و...
اما با وجود این همه وحشی گری حکومتیان، مردم مرعوب این تهدیدات نشده اند و به اعتراضات خیابانی خود ادامه می دهند. برای مثال، نامه یک پزشک ایرانی که امروز (4 تیر ماه 88) در شبکه اينترنت انتشار يافته است، بسیار تکان دهنده است. وی می نویسد: من پزشک هستم و در بيمارستان رسول اکرم در خيابان ستارخان مشغول به کارم. ديروز تعداد 38 نفر به دليل اصابت گلوله در اورژانس بيمارستان ما پذيرفته شدند که 10 نفر آن ها کشته و بقيه زخمی بودند. الگوی زخم ها حاکی از اين بود که مردم به رگبار بسته شده اند زيرا بسياری از مجروحين دو يا چند گلوله خورده بودند و محل اصابت گلوله ها نيز بسيار نزديک به هم بود، به عنوان مثال پير مردی 68 ساله در دو ناحيه کتف چپ و سمت چپ شکم مورد اصابت قرار گرفته بود و يا پسری 18 ساله از ناحيه کف و مچ دست هدف قرار گرفته بود. شرح حال اخذ شده از مجروحين و نيز الگوی زخم ها نشان می داد که تيراندازی از پشت بام انجام شده است، مثلا جوانی 32 ساله از کمر مورد اصابت قرار گرفته بود ولی گلوله از جلو و از قسمت ران خارج شده بود. بنا به گفته مجروحين تيراندازی به طور ناگهانی و زمانی آغاز شد که سيل جمعيت در حال عبور از کنار يک پايگاه بسيج در شمال ميدان آزادی (اول بزرگراه محمد علی جناح) بود. به گفته مجروحان يک اتومبيل در مقابل درب آن پايگاه به شکلی پارک شده بود که کسی نتواند با شکستن در وارد آن شود و اين امر نشانه برنامه ريزی قبلی برای تير اندازی می باشد. به گفته شاهدان حدود 4 نفر بسيجی از پشت بام اين مرکز به طور ناگهانی اقدام به |