ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

بخش از دخالت های آمریکا را محکوم کنیم که متمایل به سرنگونی حکومت ایران است؟ آیا کمک آمریکا به حفظ و بقای این حکومت، یعنی حمایت از یک جناح حکومتی در ایران، دخالت در سرنوشت ایران و ایرانیان هست یا خیر؟

    بسیاری از همکاران و متحدان اکبر گنجی، منجمله برخی از برگزار کنندگان اعتصاب غذای نیویورک کسانی بوده اند که در چند سال گذشته تحت نام مبارزه با جنگ و تحریم، مشغول کمک به جمهوری اسلامی، فریب و جذب گروههای صلح طلب آمریکا و همچنین دروغگوئی به افکار عمومی در مورد ماهیت حکومت ایران و برنامه هسته ای آن بوده اند. این افراد ضمن کمک به بقای این رژیم قرون وسطائی، باعث شده اند که  جمهوری اسلامی چهار سال برای برنامه اتمی اش وقت بخرد. لیلا زند یکی از رهبران این نوع فعالیت های بظاهر صلح طلبانه در آمریکاست که در مقاله چند روز پیش خود به لابی و کمک به حکومت ایران و شخص احمدی نژاد اعتراف میکند:

"در چند سال گذشته، ما اینجا در آمریکا، از آقای احمدی نژاد و سیاست های وی از هر طریق ممکن که فکر میکردیم به مردم ایران کمک کند حمایت کردیم. ازآنجا که ما انتخاب مردم ایران (انتخاب احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور) را محترم می شمردیم، طی چهار سال گذشته به مقابله با هر حرکت غیر منصفانه و توهین کننده ای که علیه ایشان بعنوان ریئس جمهور منتخب ایران بود برخاستیم.

ما برای حمایت از احمدی نژاد تظاهرات براه انداختیم. با سناتورها و نمایندگان کنگره  ملاقات کردیم تا از ایران و رئیس جمهورش  و سخنرانی های وی دفاع کنیم. ما مقالات زیادی در دفاع از وی نوشتیم بخصوص هنگامیکه وی در سال 2007 در دانشگاه کلمبیا رفت و مورد  حمله بی ادبانه رئیس دانشگاه کلمبیا قرار گرفت. هنگامیکه وی سال بعد به آمریکا آمد و با لاری کینگ در تلویزیون سی ان ان مصاحبه کرد برایش دست زدیم. ما برای وی یک جلسه دیدار بسیار محترمانه با بسیاری از گروههای صلح طلب برگزار کردیم تا دیالوگ را ترویج دهیم.

ما دلمان میخواست که همه بدانند که ما از سیاست های تهدید آمیز آمریکا علیه ایران حمایت نمی کنیم. ما با احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور ایران به گفتگو نشستیم. ما همه این اقدامات را فقط به این خاطر که به آقای احمدی نژاد مربوط میشد انجام دادیم بلکه ما در کنار کسی نشتستیم که رئیس جمهور یک کشوری است که مردمش مورد تهدید قرار گرفته اند. ما این کار را برای هر ایرانی که در داخل کشور است انجام دادیم زیرا ما هوش و انتخاب ایرانیان (انتخاب احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور) را محترم می شماریم.”

نظر اکبر گنجی در مورد لابی چهار ساله دوستان و متحدان سیاسی اش برای کمک به جمهوری اسلامی چیست؟ آیا این گونه دخیل بستن به آمریکا برای برداشتن فشار از روی جمهوری اسلامی وطن پرستانه است؟ آیا  آندسته از محافل و بنیادهای آمریکائی که حامی این لابی باصطلاح ضد جنگ و تحریم هستند، همانهائی نیستند که در این سالها از اکبر گنجی حمایت کرده اند؟

پاورقی:

1. مقاله اکبر گنجی در سایت اخبار روز http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=23200

2. مصاحبه تلویزیونی حمید دباشی با بی بی سی http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090722_ir88_hunger_strike_ny.shtml

3. http://niacblog.wordpress.com/2009/08/12/ganji-opposition-opposes-economic-sanctions/#comment-2986

4. مقاله اکبر گنجی به انگلیسی http://bostonreview.net/BR32.3/ganji.html

5. مقاله لیلا زند به انگلیسی http://forpeace.net/blog/leila-zand/irans-crisis-does-it-feel-velvet

فرد، دولت و شرکت سهامی خاص

جیمز ویلسون  ترجمه: امیر غلامی

ساختارهای حکومتی با قدرت های محلی آمیخته اند. قدرت هایی که در چند قرن اخیر همان قدرت های اقتصادی بوده اند.” (چامسکی 1996)

در این نوشتار با تمرکز بر اندیشه های چامسکی درباره ی فرد، شرکت های خصوصی و دولت، به شرح اخلاقیات سیاسی چامسکی می پردازیم. این شرح البته جایگزین خواندن خود آثار او نخواهد بود. وقتی آثار او را در بافت آن وقایع تاریخی که جمع آوری کرده و ارائه داده مطالعه کنیم، سخنانش بسی متقاعد کننده تر خواهند بود. او مجموعه ی غمباری از حقایق را گرد آورده که نشان می دهند چگونه کنش ها و دلیل تراشی های طبقه ی حاکم به طرز انگشت نمایی قابل پیش بینی هستند (دست کم با استانداردهای پیش بینی در علوم انسانی).
برای فهم رابطه ی تنگاتنگ میان دولت و قدرت خصوصی، من همان رویه ی چامسکی را پی می گیرم که عمدتا معطوف به ایالات متحده است. چامسکی در عرض بیش از سه دهه بطور خستگی ناپذیری کوشیده است تا تاثیرات نظام سیاسی آمریکا را بر شهروندان این کشور و بر دیگر ملت ها مستند سازد. او برای تقویت مدعاها و اثبات پیش بینی هایش چنان حجم انبوهی از واقعیات را گردآوری کرده است که حتی مخالفان تحلیل های نهایی اش هم در مورد بیشتر سیاست های آمریکا در امور خارجی و داخلی دچار هراس می شوند و به شیوه ی بیان این تصمیمات در رسانه های عمومی آمریکا شک می کنند. برای مثال، چامسکی نشان می دهد که این ایده که ایالات متحده ی یک حکومت ایده آلیست و خام است که به راحتی بازیچه ی خارجیان زیرک و ستمگر قرار می گیرد یک اسطوره ی سانتیمانتال است. چیزی که به حقیقت بسی نزدیک تر است سخن سیمون بولیوار است که در سال ۱۸۲۲ گفت: "بر سر این قاره ی بزرگ یک کشور بسیار قوی، بسیار ثروتمند و بسیار جنگ طلب نشسته، که هر کاری از آن بر می آید." (نقل از چامسکی 1993
d همین طور نگاه کنید به ویلسون 2002). چامسکی هم مانند بیشتر ناقدان اجتماعی، نقد کردن را آسان تر از ارائه راهکارهای آلترناتیو و متقاعدکننده یافته است. به نظر بسیاری، نگرش او درباره ی آنارکوسندیکالیسم1 یا سوسیالیسم لیبرتارین2 بیش از حد خوشبینانه می نماید. اما برای کسانی که باور دارند که نژاد انسانی می تواند – در واقع باید – برای بقای نسل بشر هم که شده،به طور بنیادی نظام اجتماعی خود را بهبود بخشد، ساختار نقد چامسکی برخی ابزارهای نظری لازم برای ارائه ی آلترناتیو نظم موجود را فراهم می کند. آثار سیاسی چامسکی نه تنها آکنده از نقد و اعتراض علیه بی عدالتی جوامع غربی است، بلکه حاوی اشاراتی به ارزش ها و نهادهای ضروری برای خلق جهانی شایسته تر نیز هست.

ایده آل و فرد

معروف است که ما درباره ی خودمان خیلی کم می دانیم. چامسکی هم بر این نکته تاکید می کند که علم ما درباره ی سرشت بشر پیشرفت بسیار اندکی داشته است:

 "ما درباره ی سرشت بشر هیچ نمی دانیم. اگر عاقل باشیم می دانیم که این سرشت وجود دارد و بی شک قیدهای زیست شناختی بسیار نیرومندی شیوه ی اندیشیدن ما را محدود می کنند: آنچه انجام می دهیم، آنچه مفهوم پردازی می کنیم، آنچه تخیل می کنیم و بیم ها و امیدهایمان و غیره مقید به سرشت زیستی ماست. اما یک رمان بیش از این علوم [انسانی فعلی] می تواند به ما بیاموزاند که این قیدها چه هستند. شما برپایه ی امیدهایتان عمل می کنید. (چامسکی و باراسامیان 1992: 354) پس در عین حال که می توانیم فرض کنیم وضع زیست شناختی مان معرف سرشت ماست و در حالی که دانشمندان (بر خلاف نقل قول بالا) کمی درباره ی این سرشت می دانند – مثلا ما درباره ی زبان و بینایی انسان چیزهایی می دانیم – اما مسلما درباره قیدها یا محدودیت هایی که سرشت ما بر اندیشه و کنش هایمان می نهد چیزهای بسیاربیشتری هست که دانشمندان هنوز نمی دانند. چامسکی به این

 

قبلی

برگشت

بعدی