اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
Politisch, Kulturell, Sozial September 2009 Nr. 176 خودکار قرمز و آبی سید محمد رضا شنیدم در زمان خسرو پرویز- گرفتند آدمی را توی تبریز- به جرم نقض قانون اساسی- و بعض گفتمان های سیاسی- ولی آن مرد دور اندیش، از پیش- قراری را نهاده با زن خویش- که از زندان اگر آمد زمانی- به نام من پیامی یا نشانی- اگر خودکار آبی بود متنش- بدان باشد درست و بی غل و غش- اگر با رنگ قرمز بود خودکار- بدان باشد تمام از روی اجبار- تمامش از فشار بازجویی ست- سراپایش دروغ و یاوه گویی ست- گذشت و روزی آمد نامه از مرد- گرفت آن نامه را بانوی پر درد- گشود و دید با هالو مآبی- نوشته شوهرش با خط آبی: عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟ بگو بی بنده احوالت چطور است؟ اگر از ما بپرسی، خوب بشنو- ملالی نیست غیر از دوری تو- من این جا راحتم، کیفور کیفور- بساط عیش و عشرت جور وا جور- در این جا سینما و باشگاه است- غذا، آجیل، میوه رو به راه است- کتک با چوب یا شلاق و باطوم- تماما شایعاتی هست موهوم- هر آن کس گوید این جا چوب دار است- بدان این هم دروغی شاخدار است- در این جا استرس جایی ندارد- درفش و داغ معنایی ندارد- کجا تفتیش های اعتقادی ست؟ کجا سلول های انفرادی ست؟ همه این جا رفیق و دوست هستیم- چو گردو داخل یک پوست هستیم- در این جا بازجو اصلن نداریم- شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم- به جای آن اتاق فکر داریم- روش های بدیع و بکر داریم- عزیزم، حال من خوب است این جا- گذشت عمر، مطلوب است این جا- کسی را هیچ کاری با کسی نیست- نشانی از غم و دلواپسی نیست- همه چیزش تمامن بیست این جا- فقط خود کار قرمز نیست این جا- تنظیم: نگین پوردلیر |