ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

پولی که می گیرند به ایفای نقش می پردازند و معمولا خود اهداف خاصی ندارند و فقط اهداف و برنامه های دیکته شده گروه های استراتژیک را به پیش می برند .

گروه های استراتژیکی که این باند و دارو دسته ها را سازمان دهی می کنند به دلایل حیثیتی رابطه خود را با آنها  انکار می کنندو حاضر نمی شوند که مسئولیت آنان را بپذیرند . ولی از آنجا که گروه های استراتژیک معمولا در هر سه قوه ( مجریه ، مقننه ،قضائی) با شدت و ضعف  حمایت می شوند ، معمولا اعضاء مهم کلیک از مصونیت پیگیری برخوردا ند. چنانچه آنها اطلاعاتی داشته باشند که در شرایط ویژه خطر افشای آن بوجود بیاید ، تاریخ مصرف این افراد هم به پایان رسیده و توسط سایر اعضاء برای مصون ماندن پدر خوانده های گروه استراتژیک  از بین می روند و یا تحت شرایط ویژه ای بطور موقت صحنه سیاسی را ترک می کنند. این باند ها در ترور گروه های  مخالف ( گروه استراتژیک حاکم)  فعال هستند. برای نمونه میتوان قتل های پی در پی فعالین سیاسی ضد پوتین و حتی فعالان حقوق بشری بخصوص در سالهای اخیر در روسیه، قتل رهبر اپوزیسیون فیلیپین ، قتل های زنجیره ای و ترور نافرجام حجاریان در ایران و بخصوص حوادث اخیر که توسط گروه استراتژیک بیت رهبری، و گروه استراتژیک که درنیروی نظامی سپاه و گروه استراتژیک حاکم در درون دولت ایران سازماندهی شده اند و بسیاری از نمونه های دیگری که در جهان سوم ما با آن برمی خوریم ، نام برد.  به زعم شیل هر کس که به نوعی ، موقعیت ویژه گروه استراتژیک حاکم را در دولت به خطر بیاندازد و امکان دسترسی به ثروت و منابع ملی را برای آنها محدود کند به چشم دشمن دید ه می شود. لذا مخالفین تحت عناوین مخل منافع و امنیت ملی بازداشت می شوند زیرا منافع و امنیت ملی با امنیت و منافع شخصی آنان یکی شده است.

نتیجه گیری

پدیده هایی چون گروه های استراتژیک ، کلیک، تضاد و عدم امکان تشکیل حزب ... در هر کشوری که ساختار پسا استعماری دارد ، خود را بطور مداوم باز تولید می کند. لذا برای اصلاح و عبور از سیستم پسا استعماری نیاز به  برنامه  ای دقیق و روشن برای تغییر سیستم از طریق تحقق و عملی ساختن فرآیند تفکیک سازی کارکرد ی بخش های جامعه داریم. ما در ایران نیاز به برنامه دقیق برای تفکیک سازی کارکردی بخش های مختلف جامعه چون دین از سیاست، اقتصاد از سیاست ....   و تغییرجدی قانون اساسی  (که عملا زمینه تفکیک قوا را ناممکن ساخته است)  داریم .

عملا سه قوه مجریه ، مقننه و قضائیه در ایران فرمایشی شده است. قانون اساسی کنونی ایران،  ساختار سیاسی را در یک دور باطل ( چرخش شیطانی) فرو برده  است. این قوانین به گونه ای نوشته شده اند که جای تفسیر و در بسیاری موارد سوء استفاده را باز می گذارند و در انتها، تمامی آزادی ها و برابری انسانی را به شرط معیار های دینی در هوا معلق ساخته است.

سیستم بعد از انقلاب در ایران همان سیستم پسا استعماری قبل از آن با همان کارکرد است. سیستم پسا استعماری قبل از انقلاب با شدت بیشتری بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی ( متکی بر قوانین اسلامی) خود را باز تولید کرد. به معنای دیگر با انقلاب هیچ چیز تغییر نکرد . در این مسیر قربانی دادیم که جای گروه های استراتژیک و به عبارت بهتر شبه نخبگان را عوض کنیم.

دولت و اقتصاد همچنان غیر ملی باقی ماند.  ایران همچنان در بازار جهانی مانند قبل مشغول فروش مواد خام است وعلاوه بر آن همان اندک کشاورزی و صنایع بومی و... نیز از بین رفت.

در حالی که همچنان فرهنگ مدرن (حقوق بشر، حق انتقاد، سکولاریسم، پلورالیسم... ) در جهان حرف اول را میزند ، ما ایرانیان با کمر خمیده از این تجربه و سفر تلخ تاریخی به صدر اسلام باید دوباره از قرن اول هجری به قرن 21 بازگردیم و سعی کنیم بار دیگر مدرن و مدرنیته و فرهنگ علمی را بازیابیم و خود را به آن عادت دهیم

شعر و ادب

 

روایتی از جنبش سبز با نگاه شعر امروز

فلاتی سبز

نرگس الیکائی

نه !

برج و بارویی نیست

 تاهست خیابان و

 انسان هایی که از حیرت خود بالا رفته اند

نمی دانیم آنها زیر پوست و

در عضله و خون ما د نبال چه می گردند

اما دست های  متعفن باد را دیده ایم

گن دم ها را درو می کردند

و خرچنگی هایی که گلوی روز را می دریدند

نه برج و بارویی نبود نیست

 تا بود صدایی انباشته از سکوت و

هوای ورم کرده در دود

آرام و تشنه دور از دریا و رود

با آسمان پیش می رفتیم

روزهایی که در تلفظ مان جا مانده اند

خالی و خلوت می شدم از خود

از کنار سربازان می گذ ریم

مردگان شیهه می کشند بر گور خود

 ما فریاد شده ایم در سکوت

حقیقتی روشن

تمام اعتماد خود را از دست داده ایم

حقیقتی روشن

تمام اعتبار شان را از دست داده اند

وقتی در خواب و سر خوش بودیم

دندان های شان را صیقل می دادند

بیدار شدیم

هنوز دندان هایشان را صیقل می دهند

پیکان ها رو به سوی ما بود هست هنوز

 

هوا انباشته از دودی غلیظ

خورشید از کدام سو د مید

از کدام سو باید دوید

خاک و گل و گندم و زیتون

فصل های که می آیند و بر می گردند

در ایستگاهها ما گو ش به زنگ سکوتیم

کسی نمی داند

فردا چه کسی اتفاق می افتد

از گردنه ای خونین عبور می کنیم

چه کسانی از این گردنه عبور خواهند کرد

قانون این بازی را نمی دانم اما

تک تیراندازها

زیبا ترین ما را به نشانه ای می برند

 رودی از ما شهر را فرا گرفت

خانه ها به  فراموشی رفته اند

مو ها را در باد شانه می کنیم

به گونه ای دگرگونه آغاز شده ایم

ابر باد و مه و خورشید و فلک ما را به یغما می برند

هم خانه نه !

هم دوش هم

معطر از سرودی که در هوا پراکنده ایم

نگاه می کنیم

 گویی هرگز چنین ننگریسته ایم

از خیابانی به خیابانی

به دنبال ما می دوند

تا از رقص صیقل یافته مان دور شویم

 با صلیبی که اسم ما را بر آن نوشته اند

سلاخان صف می کشند

 گل های یاس بر دهانشان خشکیده

آبادی ها را تمام کرده اند

ما مانده ایم و فلاتی سبز

زمین ها را شخم زده ایم

بذر ها را پاشیده ایم

منتظر بارشیم

 در برابر ماه تسلیم

 در برابر خورشید قد می کشیم

آنها زمین ها را لگد کوب می کنند

ما اما به دیروز خود بر نمی گردیم

دستی آنها به سلاح

دستی به شلاق سپرده اند

 بر سکوت مان فرود می آیند

یاس ها جوانه زده اند

قلب ما رو به سوی زندگی ست

 هر آنچه فراموش شده به یاد می آوریم

هر آنچه غارت شده می کاریم .

قبلی

برگشت

بعدی