ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 حقوق بشر

دانشجو

 

به رهبری موسوی به میدان آمده اند تا با تطهیر این جناح، به قدرت گیری آن یاری رسانند بدون این که به کل حاکمیت جمهوری اسلامی آسیبی وارد شود.

اکبر گنجی، با گفتن این که «نماد ما سبز سبز است و ما هیچ پرچمی جز نماد سبز بالا نخواهیم برد آشکارا قصد دارد نظر و سیاست های میرحسین موسوی، از جمله در مورد «پرچم سبز» را در خارج کشور بالا ببرد.

گنجی، می افزاید:

«2- ... همچنین ما امضا کنندگان این نامه از تمامی هموطنان مقیم آمریکا دعوت می کنیم که برای اعلام حمایت خود از جنبش سبز مردم ایران، و نیز اعلام همبستگی با بازداشت شدگان اعتراضات هفته های اخیر در ایران در تاریخ های یاد شده به این همایش اعتراضی در برابر مقر سازمان ملل متحد بپیوندد، و سفیر و صدای رسای هموطنان خود در این روزهای حساس و دشوار باشند...»

باین ترتیب، اکبر گنجی و هفکرانش همواره و در هر حالت به فکر بالا بردن پرچم سبز اسلامی هستند که قبل از مضحکه انتخابات 22 خرداد 88 و کلاه گذاشتن جناح ها بر سر همدیگر با تقلب انتخاباتی شان، پرجم سبز اسلامی را رسما و علنا میرحسین موسوی برافراشت.

میرحسین موسوی، در رابطه با انتخاب رنگ سبز، چنین نوشته است:

«... قرن ها پیش و برای همیشه تاریخ، ائمه اطهار علیهم السلام این رنگ را انتخاب کردند. برای آن بزرگواران حتما انتخاب رنگ سبز دلایل هستی شناسانه ای داشته و اتفاقی نبوده است. قرآن کریم لباس بهشتیان را سبز دانسته است و براساس بعضی احادیث، سبز رنگ ردایی است که پیامبر (ص) در قیامت می پوشد. سبز رنگ نماد اهل بیت و پرچم امام علی(ع) است و در هجمه ظلم و بی عدالتی یادآور امید و انتظار ما برای ظهور حضرت مهدی (ع) است. ...»

بدین گونه پچم سبز اسلامی را نخست موسوی برافراشته و سپس از طیف های مختلف جمهوری خواهان، توده ای، اکثریتی و به طور کلی گرایشات موسوم به ملی - مذهبی ها، لیبرال ها، اصلاح طلبان و حتی اپورتونیست های سیاسی نیز به صحنه آمده اند تا برای این علم و کتل سبز اسلامی، تاریخ کاذبی بتراشند و تئوری ببافند. و هم چنین با بالا بردن پرچم سبز اسلامی و در خصومت و دشمنی با طرفداران سرنگونی کلیت حکومت اسلامی، به پرخاشگری و اهانت به ویژه علیه کمونیست ها و آزادی خواهان متوسل شوند و عملا برای پهن کردن بساط جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی در خارج کشور، به هرگونه خفت و خواری تن دردهند.

در این میان بیانیه کمپین «حقوق بشری» گنجی و همفکرانش با یک مبارزه سیاسی هم سو با «جنبش سبز» به رهبری میرحسین موسوی، تناقض آشکاری با قوانین جهان شمول حقوق بشر از جمله جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش، عدم تبعیض، لغو هرگونه شکنجه و اعدام و غیره دارد. مهم تر از همه اگر قرار است حکومت اسلامی از موضع حقوق بشر محکوم شود این حکومت، در سی سال حاکمیت غیرانسانی خود، هر سال از سوی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی محکوم شده است. در حالی که حقوق بشری که مدنظر گنجی است دست کم 20 سال نخست از جنایات حکومت اسلامی را پرده پوشی می کند و نهایت به 10 سال اخیر محدود می کند. یعنی دوره ای که تضادها و کمشکش های دو جناح درون حکومت اسلامی، جناح محافظه کار و اصلاح طلب شدید شده است. در حالی که حکومت اسلامی در سی سال حاکمیت خود، مرتکب جنایات بزرگی شده است به ویژه در 20 سال نخست حاکمیت خود. دوره ای که هر دو جناح سخت مشغول جنگ و سرکوب، ترور و وحشت، اعدام دسته جمعی مخالفین و سنگسار بودند. از جمله رهبر جنبش سبز، یعنی میرحسن موسوی در ردیف نخست عناصری است که دست کم در این 20 سال نخست حاکمیت جمهوری اسلامی، مستقیما در همه جنایات آن علیه بشریت سهیم و شریک است. وی، پس از خمینی رهبر حکومت اسلامی، خامنه ای رییس جمهوری، به عنوان نخست وزیر، نفر سوم حکومت بوده است. او، پس از آن نیز در پست های مختلفی مشغول سیاست گذاری بوده و هرگز جمله ای در اعتراض به کشتارها و سرکوب ها به زبان نیاورده است و اکنون نیز تاکید دارد جمهوری اسلامی نه یک جمله بیش تر و نه کم تر؟! در چنین شرایطی، گنجی از یک سو کمپین نماد حرکت های خود و همفکرانش را «سبز» معرفی می کند و از سوی دیگر، خواهان تعقیب و مجازات مرتکبان جنایت علیه بشریت می شود؟ وی چگونه این تناقض آشکار و بزرگ خود را توضیح می دهد؟!

اگر واقعا گنجی و همفکرانش می خواهند زندانیان سیاسی آزاد شوند چرا زندانیان سیاسی را فقط به زندانیان سیاسی «ماه های اخیر» محدود کرده اند؟ مگر در کشور تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، قبل از این تاریخ زندانی سیاسی وجود نداشت؟ آیا زندان های رسمی و مخفی حکومت اسلامی در سراسر کشور مملو از زندانیان سیاسی نیستند؟ از نظر گنجی، نباید همه زندانیان سیاسی آزاد شوند؟ در حالی که هر فرد و جریان انسان دوستی باید خواهان هم آزادی دوستان و همفکران اصلاح طلب گنجی که در هفته های اخیر زندانی و شکنجه شده اند، باشد و هم همه زندانیان سیاسی قدیم و جدید. سئوال این است که چرا دفاع از حقوق بشر گنجی و دوستانش، شامل همه زندانیان سیاسی نمی شود؟

گنجی، ادعا می کند که «هموطنان عزیز در روزهای اعتصاب غذا و مقاله های توجیهی متوجه شدند که نماد این حرکت فقط «سبز سبز است» و هر کس نماد دیگری دارد برود برای خودش تظاهرات بگذارد» و این یعنی دفاع از حقوق بشر و محاکمه سران حکومت اسلامی به دلیل جنایت علیه بشریت؟! چنین سیاستی توجیهی برای رسمیت دادن به جناحی از حکومت اسلامی در خارج کشور و گسترش نفوذ آن در میان اپوزیسیون خارج کشور است و تلاشی برای به هم ریختن مرزهای سیاسی، با مانع درست کردن در مقابل تبلیغ و ترویج سرنگونی حکومت اسلامی! همفکران گنجی، رسما در تظاهرات های خود مانع سردادن شعار سرنگونی حکومت اسلامی می شوند و در ملاقات های خود با نمایندگان احزاب پارلمانی و مقامات و نهادهای دول غربی رسما از موسوی و کروبی، یعنی جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی دفاع می کنند.

باین ترتیب، بی جهت نیست که گنجی و همفکرانش تمام دکور محل برگزاری اعتصاب عذای خود را با رنگ سبز پوشانده بودند؛ حمایل سبز تهیه کرده بودند که در مقابل دوربین های تلویزیونی بر شانه سخنرانان می انداختند و غیره، اقداماتی بودند که پیشاپیش توسط تئوریسن های و طراحان جنبش سبز برای این حرکت تدارک دیده شده بودند. حتی در اولین بیانیه گنجی، به محاکمه «رژیم اسلامی» اشاره شده بود، در حالی که در بیانیه دوم، به «محاکمه سران رژیم» محدود شده است تغییری اساسی در موضع گیری این دو بیانیه و تغییری متضاد است. محاکمه رژیم اسلامی، شامل همه سران و جناح های درون حکومت می گردد، در حالی که محاکمه سران رژیم، روشن نیست منظور نویسندگان کدام یک از سران رژیم است. شاید کسانی که از این طریق خواسته اند از یک حرکت اعتراضی علیه جنایات حکومت اسلامی حمایت کنند آن را امضاء کرده اند، بدون این که به این تغییرات و مهم تر از همه به اهداف و سیاست های گنجی و همفکرانش دقت عمیقی کرده باشند.

گنجی، حتی در ابتدای تحصن مقابل سازمان ملل به رسانه ها گفته بود ما هیچ گونه پرچمی نداریم و از هیچ حزبی دفاع نمی کنیم، در حالی

 

قبلی

برگشت

بعدی