ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها

لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

بخارا»، اشراف و اعيان و بازمانده‌ی فـئودالی ناميده می‌شد و مورد پيگرد بود؛ و تبليغ می‌کردند که زبان تاجيکی با معيارهای دوره نوين سوسياليستی مطابقت ندارد، کهنه شده است و تـاجيـکان بايد از اين زبان بگذرند و حتی اعلام داشتند که: «انتشار شعر دوران فيوداليسم، از زمره‌یوظايف ما نيست و حزب [کمونيست] نبايد به انتشار آن ياری کند...» سياست دولت شوروی در حوزه‌ی زبان و ادبيات ساده بود: ادبيات بايد به زبان ساده‌ی عوام باشد. از اين‌رو زبان محاوره را اساس زبان فارسی قرار دادند، زبان ادبی را در سطح زبان عاميانه پائين آوردند، به متانت و سادگی، روانی و زيبایی نثر زبان فارسی، زيان وارد کردند و آن‌را از تحول طبيعی باز داشتند. بر سخنوری تـاجيـکان ضربه زده، و اشتباهات فراوانی را در زبان رايج کردند. آموزش زبان ادبی را در دبيرستان‌ها نزديک به يک دهه راه نداد‌ند و دستور زبان فارسی را عمدتا بر اساس گرامر روسی نوشتند.

مختصر اين‌که خط فارسی به لاتين تغيير يافت، شهرهای تاريخی تـاجيـکان به ازبکستان ملحق شد، زبان فارسی زبان اشراف و اعيان و بازمانده‌های فيودالی ناميده شد، به آموزش زبان ادبی فارسی در دبيرستان‌ها راه داده نشد، زبان فارسی فرارود را متعلق به ايران دانستند که تاجيک‌ها حق بر آن ندارند، می‌بايد از نو برای‌ تاجيک‌ها زبان ساخت. زبان روسی به عنوان چاشنی قدرت در کنار زدن زبان فارسی به کار گرفته شد. همه‌ی اين‌ها زبان فارسی را، در تنگنا و خطر نابودی قرار داد.

http://zamaaneh.org/pictures-new/najm-kaviani-18.jpg

در چنين اوضاع و احوالی، دفاع و پاسداری از زبان فارسی يکی از مسـائـل مبرم روز بود، و اين امر پيش از همه به عهده‌ی رهبری تاجيکستان و اليت تاجيک‌ بود. آن‌ها توانستند در سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۰ نه تنها بسياری از وظايف پيچيده دولت‌مداری را حل و فصل کنند، بلکه در نتيجه‌ی کوشش و برنامه‌ريزی دقيق آنان ولايت خود مختار تاجيکستان به جمهوری مستقل تاجيکستان تبديل گرديد؛ و از زبان فارسی شجاعانه دفاع و پاسداری شد.

صدرالدين عينی13 و ابوالقاسم لاهوتی14 همراه با ساير نخبگان تاجيک و رهبری نوپای جمهوری تاجيکستان شجاعانه در مقام دفاع و پاسداری از زبان فارسی، و ادبيات کلاسيک آن برآمدند.

صدرالدين عينی، در راستای دفاع از حق زبان و ملت تاجيک در آغاز دست به تألـيف و انتشار «نمونه ادبيات تاجيک» زد. اين کتاب در ۹۲۴ صفحه در سمرقند تأليف و در ۱۹۲۶ در مسکو چاپ شده است و در آن ۲۲۰ شاعر فارسی‌زبان با نمونه کلام آن‌ها از شعرای کلاسيک پارسی، از آدم الشعرا رودکی تا شعرای معاصر تاجيک معرفی ‌شده‌ است.  او در اين کتاب اثبات می‌کند که تـاجيـکان مردمان اصلی (بومی) اين سرزمين اند و صاحب فرهنگ غنی، ادبياتی کهن و تاريخ باستانی هستند. اين کتاب در واقعيت تذکره‌ی آثاری از شعرای کلاسيک پارسی و شناسنامه‌ی هستی زبان و فرهنگ ملت تاجيک بود و از پيـشـينه‌ی تاريخی هزار ساله‌ی آن گواهی می‌داد، و در تعيـين هويت تـاجيـکان نقش مهمی ايفا کرد. چاپ شدن کتاب «نمونه ادبيات تاجيک» نظريه انکار ملت تاجيک و زبان فارسی را باطل ساخت. اما سرنوشت تلخی در انتظار کتاب و مـؤلـف آن بود. مسکو در سال ۱۹۳۰ کتاب «نمونه ادبيات تاجيک» را به عنوان يک اثر مضر ممنوع اعلام کرد و دستورمصادره آنرا داد. اما کتاب «نمونه ادبيات تاجيک» پيش از آنکه سوزانده شود، رسالت تاريخی خود را به خوبی انجام داده بود. بدين ترتيب وقتی‌که حقيقت تاريخی ملت تاجيک و زبان فارسی به اثبات رسيد، بحث‌ها سمت و سوی ديگری يافتند. ديگر سخن نه بر سر انکار ملت تاجيک و زبان آن‌ها، بلکه سخن در باره‌ی اصلاح و پيـشبرد زبان، مکتب (مدرسه) و مطبوعات فارسی تاجيکی به ميان آمد. در اين راستا نخستين شماره‌ی روزنامه‌ی «آواز تاجيک»، مجله‌ی «شعله انقلاب»، روزنامه‌ی «بيداری تاجيک»، مجله‌ی «دانش ـ بينيش» که ديرتر «رهبر دانش» نام گرفت، به زبان فارسی به چاپ رسيدند. انتـشار مطبوعات و ‌کاربرد زبان فارسی در اداره دولت، اصلاح مکتب‌ها و معارف نظم جديدی را در عرصه‌ی زبان طلب می‌کرد. دو مسـئلـه در دستور کار اهل قلم قرار گرفت. يکی تعيين معيارها و قاعده‌های دستور زبان؛ و دومی نزديک ساختن زبان نوشتار به زبان گفتار. اما پرسش اساسی اين بود که آيا زبان ادبی فارسی امروزه معيار و اساس قرار گيرد و يا زبان ادبی جديد بر زمينه‌ی يکی از لهجه‌های تاجيکی ساخته شود؟ بحث‌هائي‌که در همين راستا در روزنامه‌ها جريان يافت بنابر سياست‌زدگی همان دوران روحيه ايـدئـولوژيـکی کسب کرد.

در پی تـأسيس نظام و ساختارهای جديد در اتحاد شوروی پيـشـين و تاجيکستان مفاهيم جديد بوجود مي‌آمد که بايد زبان به آن‌ها می‌پرداخت. ضرور بود که برای مفاهيم جديد، واژه‌های معادل آن در زبان جستجو گردد و يا جديداً ساخت. دست اندرکاران اين حوزه تلاش می‌کردند اين امر طوری صورت پذيرد که از يکسو از دايره‌های قانون‌های نوشته‌‌شده و نانوشته‌‌ زبان بيرون نشود و به استواری زبان صدمه نرساند و از سوی ديگر پاسخ‌گوی نيازمندی‌های جديد باشد.

روشنفکران تاجيک در آن برهه مبارزه در راه پاسداری زبان فارسی را عامل بيداری ملی، هستی و بقای ملت تاجيک می‌دانستند و براين باور بودند که زبان فارسی در طی هزار سال، سرنوشت دشوار هويت ملی آن‌ها را رقم زده است. آن‌ها تأکيد می‌کردند که اگر اين زبان نبود ما نمی‌دانستيم کي هستيم؛ ما نابود می شديم.

http://zamaaneh.org/pictures-new/najm-kaviani-19.jpg

هنوز پرونده «نمونه ادبيات تاجيک» بسته نشده بود که مبارزه در راه دفاع از زبان فارسی و کوشش‌ در راه اصلاح و منزه نگهداشتن زبان از سوی بلشويک‌ها پرچسب ملت‌گرایی، کهنه‌پرستی و ايرانی‌پرستی زده شد. مخالفان «نمونه ادبيات تاجيک» در پی بهانه‌ بودند تا از عينی و کتابش انتقام بگيرند. عينی به يکی از چهره‌های اصلی پاسدار زبان و ادب فارسی در اين دوره مبدل شد و او را استاد خطاب کردند. واژه‌ی استاد در ميان تـاجيـکان مفهوم والای معنوی داشت و دارد.

در سال ۱۹۲۵ اداره نشريات دولتی تاجيکستان تـأسيس شد و سردبير آن ابوالقاسم لاهوتی شاعر نامدار برگزيده گرديد. نبرد لاهوتی در جبهه‌ی فرهنگ و پاسداری از زبان فارسی در اين برهه چشم‌گير است. او شعر می‌گويد، کتاب، روزنامه و مجله منتشر می‌کند. او در تأسيس چاپ‌خانه در شهر دوشنه، نقشی فعال می‌گيرد. وی نخستين مدرسه‌های تاجيکی را می‌گشايد. برای اولين تـآتـر تاجيک نخستين نمايشنامه‌ها را می‌نويسد. آواز خوانان و هنرمندان تاجيک را به دوشنبه دعوت می‌کند. در تأسيس اتحاديه نويسندگان در شهر دوشنبه (۱۹۳۴) فعالانه شرکت می‌کند. لاهوتی يک دنيای نو می‌سازد. لاهوتی، به يک نام آشنا برای تـاجيـکان، و به يکی از چهره‌های شاخص و برجسته‌ی جبهه پاسداری و رشد زبان فارسی تبديل می‌شود. درتاجيکستان به پاس خدمات لاهوتی از خيابان تاتـآتـر بنامش، نام‌گذاری شده است.

[ادامه دارد...]

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی