ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 حقوق بشر

دانشجو

 

دنیا میباشند؛ این امر باعث میگردد تا در هنگام خطر از حمایت کشورهای مربوطه سرپیچی کنند. از جانب دیگر چون قدرت اصلی در دست آنهاست بنابراین سیستمی هم که در کشور پیاده میشود در جهت منافع آنهاست و نه در راستای منافع ملی.

دولت نیز در اختیار آنهاست و برای آنها کار میکند و نه برای مردم و کشور؛ پس در این کشورها دولتها نمیتوانند  در نهایت امر ملی باشند.

هرچند در این کشورها بظاهر رای گیری صورت میگیرد و مردم نمایندگان خود را انتخاب میکنند که شاید در میان آنها تعدادی نیز ملی گرا باشند اما از آنجا که اساس سیستم کشور و دولت  برپایه دیگری ریخته شده است و در ضمن عناصر اصلی اداره کننده کشور از جانب ارگانها و تشکلات مربوط  به قدرتهای اصلی پشت پرده میباشند در نتیجه از تعدادی اندک عناصر ملی (که  ضمناً شاید بسیاری از آنها نیز با این نکات آشنا نباشند) کاری برنمیآید و عملاً آنچه که خواست قدرتمندان و صاحبان اصلی کشور است پیش میرود؛ وآنچه هم که آنها میخواهند اساس اش بر ملی گرائی نیست پس کشور بصورت غیر محسوس و کاملاً مخفی تحت سلطه استثمارگران غیر ملی است که تفاوت خاصی با مستعمرات ندارند و میتوان آنها رامستعمرات سوپر نوین نامید.

در کشورهای غربی قدرتِ حاکمه استعماری فرهنگ سازی کرده آن سیستمی را که میخواهد بصورتی بسیار زیرکانه پیاده میکند. قدرت حاکمه آن نوع آزادیهائی را که برایش مناسب است رواج میدهد و آن دسته ای که ممکن است برایش مشکل ساز شود را کنترل کرده و تحت نظارت (مخفی و یا علنی) آزاد میگذارد؛ و آن دسته ایکه برایش مشکل آفرین شده را یا بصورت غیر محسوس بعقب رانده و به خفه شدن نامحسوس میکشاند و یا علناً خفه میکند. بهمین دلیل آنچه که بعنوان آزادی در این کشورها تبلیغ میشود و بدان افتخار میکنند در اساس نوعی کنترل و بزیر سلطه کشیدن نوین و زیرکانه است.

باید توجه داشت؛  ثبات و آنچه آزادیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بنظر میآید  و سایر مسائل مانند رفاه اجتماعی وغیره،  تنها تا زمانیکه ثروت وجود دارد مثبت بنظر میرسد و  بمجرد بروز بحرانی جدی  چهره کریه یا واقعی آن عیان میشود. زیرا از جمله مسائلی که در این کشورها نابود شده ولی بعنوان آزادی مطرح میگردد خانواده واخلاقیات میباشد. از طرفی دیگر فرهنگ و سنت های جوامع که حاصل صدها سال زندگی مردم است، بهم ریخته درحالیکه چیزی درست و برنامه ریزی شده جایش را نگرفته است بلکه بصورتی مکانیکی از بین رفته اند.

در کشورهای غربی علیرغم ادعای آزادی (سیاسی)  و دمکراسی، در عمل  چنین نیست و تمام اپوزیسیون واقعی تحت نظارت کامل بوده بطورغیرمحسوسی با فرستادن نیروهای امنیتی و یا خودی همه چیز تحت کنترل قرار میگیرد، و بدینترتیب آنها نیز عملاً از صورت اپوزیسیونی واقعی، ملی گرا و مستقل خارج میشوند. البته در این کشورها درمواردی اپوزیسیون سازی  کاذب و تاکتیکی هم میکنند.

دسته چهارم- آنها نیز تحت سلطه نیروهای استثمارگر( داخلی) هستند اما از آنجا که این نیروها در اساس ملی میباشند، کشورهائی مستقل (آزاد) بحساب میآیند.

در این کشورها نیز قدرتمندان در جهت منافع خود سیاست گذاری میکنند. پس صحبت از آزادی سیاسی تنها تا زمانی استکه برای قدرتمندان ایجاد خطر نکند.

این دسته کشورها هرچند در ظاهر شاید سخت گیرتراز کشورهای مستعمره غربی بنظر برسند ولی برای بررسی این مسئله باید اختلافات میان این دسته و دسته سوم و مستعمره کنندگان را دید زیرا یک جنگ شدید میان آنها درگیر است که قسمت گرم آن در کشورهای عراق، افغانستان و لبنان و چند کشور دیگر جریان دارد.  پس برای گمراه کردن مردم هر دو دسته،  یک جنگ رسانه ای بسیار قوی در جریان است که بدلیل استفاده غربی ها از سیستم و روش های  بهتر ظاهراً  موفق تر هستند.  زیرا نه تنها توانسته اند مردمان خود را فریب بدهند بلکه بر روی مردمان دسته چهارم نیز نفوذ دارند.

اضافه بر آن همانطور که گفته شد چون اعمال و کردار ثروتمندان در نظرعام  درست میاید و سعی در تقلید از ثروتمندان میکنند این امر کمکی جدی به  نشان دادن حقانیت  آنها و پیشبرد مقاصدشان میکند.

کشورهای دسته چهارم بدلیل اینکه از تشکلی منسجم  بایکدیگر (همانند دسته سوم) برخوردار نیستند قدرت مقابله با دسته سوم را ندارند.  راه چاره آنها تنها در ایجاد یک تشکل قوی است تا جهان حداقل دو قطبی  بشود.

در کشورهای دسته چهارم نیز سرمایه گذاری خارجی هست ولیکن از آنجا که اداره امورات کشور

(دولت، مجلس، ارتش، سازمانهای امنیتی، بانکها، رسانه های جمعی و...) در دست عوامل داخلی یا ملی است غیر آزاد  و یا مستعمره بحساب نمیآیند.

نمونه کشورهای دسته چهارم  در عصر حاضر روسیه، چین، هند و ایران میباشند.

آزادی سیاسی    یا   کنترل سیاسی

در مبحث بررسی آزادیهای سیاسی باید دید تا چه حد هر کشوری اجازه میدهد مردم یا شهروندان هر حرکتی را میخواهند انجام بدهند و اساساً از چه نقطه یا مرحله ای کنترل شروع میشود تا به آنجا برسد که شخص بعنوان عنصری خطرناک مورد پیگرد جدی و حتی بازداشت قرار بگیرد.

در این قسمت بررسی باید بجرات گفت که تمامی دولتها بلااستثنا میخواهند تا کلیه شهروندان و مردمان ساکن کشور از همان ابتدا و قبل از اینکه کمترین فکر سیاسی را در سر داشته باشند تحت کنترل باشند؛  تا چنانچه احتمالاً خواستند از مرحله اولیه ( بگذار بگوئیم نقطه صفر هر چند که این کلمه کاملاً دقیق و فراگیر نیست) بالاتر بروند لحظه به لحظه تحت نظر ویژه باشند.

حال این مسئله که؛ آیا ممکن است بتوان تمامی مردم را در تمام لحظات زیر نظر داشت؟ 

شاید برای کسانیکه با مسائل سیاسی و علمی و در کنار آن جاسوسی و ضد جاسوسی آشنا نیستند عجیب یا غیر ممکن بنظر برسد، اما چنین نیست و این امکان برای بعضی دولتها کاملاً وجود دارد.

برای بررسی این نکته ابتدا باید متوجه یک تفکیک در میان کشورها بود. دراین مرحله تفاوتهای  بسیار زیاد و اساسی میان کشورهای پیشرفته صنعتی با کشورهای پائین تر وجود دارد و هرچه این عقب ماندگی مالی، علمی، تکنولوژیکی  بیشتر باشد تفاوت در کنترل عملکرد مردم نیز بیشتر میشود.

در کشورهای توسعه یافته که علم و تکنیک بطور اعم از میان آنها بیرون میآید سیستم کنترل سیاسی بشکل بسیار پیشرفته ای صورت میگیرد بطوریکه از چشم عموم مردم پنهان میماند. وقتی به این مسئله بی تفاوت کردن مردم را نیز بیفزائیم آنگاه چنین کنترلی برای مردم عادی ابداً دیده نمیشود.

در این کشورها هر انسانی از همان ابتدای تولد در بسیاری ادارات و سازمانها آشکار و پنهان ثبت نام میشود و در تمام مراحل رشد هر حرکت او ثبت میگردد.

حال زیاد به عقب نرویم و همین دهه اخیر که پیشرفتهای علمی امکانات کنترل را بسیار بیشتر کرده  بررسی کنیم.

از زمانیکه یک انسان مراحل نوزادی و اولیه کودکی را گذراند و پای کامپیوتر نشست و تلفن موبایل بدست گرفت ( در بعضی کشورها از چهار سالگی شروع میشود) آنگاه کنترل ها کاملاً شکل جدی و رسمی بخود میگیرد و تمام تماس ها و سایتهائی که کودکان وارد آنها میشوند در کامپیوترهای بسیار بزرگ و پر حافظه ثبت میشود کامپیوترهائی که روزانه میلیاردها پیام و... را در خود ذخیره میکنند.

(در اینجاست که اگر قرار است کسی یا تشکلی عمل  تروریستی  واقعی انجام بدهد باید بتوانند این دستگاهها را از کار بیندازند ( سابوتاژ) و به این بانک اطلاعاتی آسیب برساند.)

نگران باز خوانی آنها نیز در صورت لزوم نباید بود زیرا به آسانی میتوان آن چیزی را که لازم است  یافت.  برای اینکه معلوم شود که

 

قبلی

برگشت

بعدی