ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

تکفیر و قتل و غارت چندیست حرفه ماست

جز فتنه ما ندانیم، ما را تو می شناسی

عمریست در خموشی، نوری نمانده ما را

ما تیره رو از آنیم، ما را تو می شناسی

کس حرف راست از ما نشنید بس "دروغ"ایم

آری! دگر نمانیم ما را تو می شناسی

 

براستی از خودتان بپرسيد خدائی هست؟؟

تنظیم: آذر جواد

آيا خدائی هست؟؟

اگر هست، چرا اينهمه ديوانه، احمق، بی شعور، نادان و نابخرد در زمين آفريده است؟؟ 

اين خدای بيمار چرا اينهمه آدم، مردم آزار و خشن و بيمار آفريده است...؟؟؟

اگر خودش بيمار نبوده پس چرا اينهمه بيمار آفريده؟  

چرا شيطان را آفريد... چرا که در دست شيطان اسير شد؟؟

 

خدايــــا عرض و طـــــول عالمت را

تـــــوانــــی در دل مـــوری کشـيـــدن

نه وسعـــــت در درون مــــــور آری

نهــــال فـــتــنه در دلها تو کــِشـــتی

کســـی کـــو بايدی يابد مکافــــــا ت

اگر نيکــــم و گر بد خلقت از تــست

نه از عــــالــــم سر مـــوئی بـريـــدن

در آغــــــــاز خـــلا يــــــق آفـــريــدن

نيابــــد فرقِ  بر ما  و تــــو ديــــــدن

خليقـــی خوب بايســـــت آفـــريــــد ن

 

اينها برگزيده های از قصيده مشهور به «خدا» از ناصرخسرو قباديانی است، ولی چرا اين پرسش؟

به اين فرتور ها در اين زير نگاه کنيد، هرگونه خود آزاری و کودک آزادی ويا مردم آزاری در همه کشور های متمدن و مدرن يک جرم محسوب می شود و از نظر حقوق بشر مجازات دارد.

چگونه يک مادر می تواند فرزند دلبندش را به اين روز بياندازد؟؟ چگونه؟؟

آيا اين حماقت يک ديوانه نيست؟؟

در کجای قرآن يک چنين حماقتی تشويق شده است؟؟

اصلا در کجای قرآن شقه شقه شدن دين سفارش شده است؟؟

کدام احمقی اين شبيه سازی را علم کرده است؟؟

در کجای واقعه کربلا يک چنين داستان های مسخره ای وجود داشته است..؟؟

اينها تراوشات فکر يک عده بيمار روانی و مردم آزار و ساديسم است..  

     

به اين چکامه ايرج ميرزا که در دهه ها پيش سروده است توجه کنيد... حتا اين چکامه را تارنمای «آيت الله سنبلعلی الموسوی المکرونی (قدقدسره) هم منتشر کرده است.. 

ما کی می خواهيم آدم بشوم؟؟ 

هشتصد سال پيش ناصرخسرو قباديانی، حافظ، مولوی، 900 سال پيش فردوسی گفت؛  سد و اندی پيش عبيد زاکانی گفت، در همين دوره يکسد ساله مشروطيت بارها احمد کسری، علی اکبر دهندا، در همين سالهای اخير درکتاب های دکتر مسعود انصاری؛ دکتر شجاع الدين شفا، در کتاب های مشهور به «شميم الرشديه»  و ديگران خوانده ايم درگفتار های آقای دکتر جلال متينی شنيده ايم...

در برنامه های شادروان رضا فاضلی شنيده ايم و هنوز هم می توان در تارنمای www.rezafazeli.com  شنيد و ديد... هنوز فرهنگی فرهيخته هومر آبراميان مرتبا تکرار می کند...  

ما کی می خواهيم آدم شويم؟؟

 

زنده یاد ایرج میرزا و محرم

بیچاره چه میكشی خودت را

دیگر نشود حسین زنده

كشتند و بمرد و رفت و شد خاك

خاكش عـلف و علف چرنده

من هم گویم یزیـد بد كرد

لعنت به یزید بدكننده

اما دگر این كتل متل چیست

وین دسته خنـده آورنده

تخم چه كسی بریده خواهی

با این قمــه‌های نا برنده

آیـا تــو سكینـــه‌ای كـه گـوئی

سو ایستمیرم عمیم گلنده

كو شمـر و تو كیستی كه گوئی

گل قویـما منی شمیـر النده

تو زینـــب خواهـــر حسینـی

ای نره خر سبیــل ‌گنـده؟

خجلـت نكشی میـان مـردم

با این حركات مثـل جنده

در جنگ دو سـال پیش دیـدی

شد چند كــرور نفس رنده

از این‌همـه كشتـگان نگـردید

یك مو ز زهــار چرخ كنده

در سیـزده قرن پیـش اگـر شـد

هفتاد و دو سر ز تن فكنده

امـروز چرا تو می كنی ریش

ای درخور صد هزار خنده

كی كشته شـود دوبـاره زنـده

با نفــریــن تو بــر كشنــده

بــاور نكنـی بیـــــا ببنـــدیـم

یك شرط به صرفه برنده

صـد روز دگـــر بـــرو چـو امـــروز

بشكاف ســر و بكـوب دنــده

هی بر سر و ریش خـود بزن گل

هی بر تن خــود بمال سنده

هی با قمه زن به كله خویش

كاری كـه تبر كند به كنـده

هی بر سـر خــود  بزن دودستـی

چون بال كـــه می‌زنـــد پرنـده

هی گـو كـه حسیـن كفــن ندارد

هی پـــاره بكــن قبــای ژنده

گر زنـده نشــــد انـم به ریشـت

گر شـد ان تو به ریش بنده!

 

قبلی

برگشت

بعدی