اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره چدید |
نگاهی به مساله قره باغ و فاجعه خوجالی
واحید
قاراباغلی
vahidqarabagli@gmail.com
از اینرو در طول تاریخ به حوادث مختلف معروض مانده و یا حرکت های مختلف در آن روی داده است. در نتیجه این حوادث و اتفاقات آذربایجان ضربه های سنگین را متقبل شده و از سوی قدرتهای بیگانه مورد تجزیه قرار گرفته شده است. دولت و حکومت روسیه از جمله آن قدرتها می باشند. روسها به خوبی می دانستند که نهایتا" روزی مردم این سامان برای استقلال و آزادی وطن خود اقدام خواهند کرد به همین منظور در صدد چاره جویی و پیشگیری برآمدند از سوی دیگر روسیه برای دسترسی بآبهای آزاد و همچنین برای مقابله با امپراطوری تورک و مسلمان عثمانی درصدد آن برآمد که در منطقه قفقاز برای خود محافظ وستونهای را بیافریند تا منافع روسیه در این منطقه برای همیشه تضمین گردد. به همین منظور می بایست دولت مسیحی و طرفدار روسیه در منطقه قفقاز تاسیس می شد. ارامنه و کولی ها تنها ملتهای غیر مسلمان این منطقه بودند که از خود دولتی نداشتند در موقعیت اقلیت بوده و شرایط و جمعیت لازم برای دولت را دارا نبودند. تصمیم بر آن شد که تعداد زیادی از ارامنه ساکن روسیه, ایران, ترکیه, لبنان و سوریه و... به برنامه ریزی روسها به ایروان این شهر تاریخی آذربایجان و مناطق مجاور آن کوچ داده شوند تا ارامنه از لحاظ تعداد تقویت گردد. پس برای نیل به این اهداف در دوران حکومت های مختلف سعی در کم رنگ کردن نقش مسلمانان در قفقاز برآمد . بدینسان در طول قرون اخیرا روسها بتدریج ارامنه ساکن در نقاط مختلف امپراطوری تزاری و همچنین دیگر کشورهای را برای سکونت در سرزمین قاراباغ به آنجا کوچ دادند تا نهایتا توانستند نسبت ترکیب جمعیتی را به نفع ارامنه تغییر دهند. در واقعیت ارامنه قاراباغ در طول تاریخ تا قرن نوزدهم اقلیت نا چیز قاراباغ را تشکیل می دادند.در نتیجه تداوم سیاسیت های روسیه تزاری ترکیب جمعیتی منطقه دستخوش تغییراتی قرار گرفت. در تغییر این ترکیب جمعیتی ارامنه در خاکهای مسلما نان ساکن شدند و در نتیجه وحمایت مادی و معنوی دولتهای بزرگ روس و انگلیس وبا اندیشه های ماکیاولی" ارمنستان بزرگ" دو حزب خینچاق و داشناک تشکیل شد. حزب های شکل گرفته بر اساس حمایتهای که از این دولتها می شدند فعالیتهای خود را با ترور و وحشت در داخل مرزهای عثمانی و قفقاز و خاکهای آذربایجان جنوبی آغاز کردند.روسیه تزاری بعد از اشغال دربند ,شهرهای شکی,گنجه و دیگر شهرهای آذربایجان را اشغال نمود. جواد خان خان گنجه در مقابل روسها مقاومت جانانه ای از خود نشان داد ولی نهایتا توسط روسها به شهادت رسید و گنجه در ژانویه سال 1804 به اشغال در آمده و روسها در سال 1805 پس از اشغال قره باغ ابراهیم خان خان قره باغ را مجبور به امضای سندی کردند که بر اساس آن وی ظاهرا" داوطلبانه الحاق قره باغ به خاک روسیه را می پذیرد که در واقع اینگونه نبود و وی برای امضای سند تحت فشار قرار گرفته بود که نتیجه آن منجر به آغاز جنگ معروف ده ساله ایران و روسیه گردید که با امضای عهد نامه های گلستان در سال 1813 و ترکمن چای 1828 بین دو کشور و الحاق اراضی شمالی رود ارس (آراز) به قلمرو امپراتوری روسیه خاتمه می یابد .تا زمان عقدعهد نامه های ترکمن چای و گلستان بیشتر اهالی قاراباغ را تورکهای آذربایجانی تشکیل می دادند. بر اساس آماری که روسها به سال 1832 داده اند 68./. درصد آذربایجانی و 32./. درصد ارامنه و دیگر ملتها نفوس قاراباغ را تشکیل میدادند. بعد از جدا شدن قفقاز از ایران روسها سعی کردند تا با سرعت بیشتری نسبت جمعیتی قفقاز را بر ضد مسلمانان تغییر دهند. و همچنین در جنگهای بین ایران وروسیه ارامنه ایران و ترکیه بدلیل کمک های که به روسها کرده بودند روسها در عهد نامه ترکمن چای و مفاد بندهای 14 و15 معاهده کوچ ارامنه ایران را قید کردند. از آن زمان ارامنه از جاهای مختلف ایران کوچانده و در قاراباغ کوهستانی ساک شدند. که بر اساس آن ماده 35 هزار ارامنه از سلماس و اورمیه به ولایت قاراباغ کوچ کردند. ارامنه هم که از دیرباز در اندیشه های ماکیاولی خود به دنبال "ارمنستان بزرگ" بودند مسائل ژئوپلتیک را ارائه دادند و براساس این اندیشه خولیالی خود به پاکسازی به اصطلاح " ارمنستان بزرگ" از عناصر تورک ومسلمان پرداختند و فجایع وحشتناک و ننگین و شرم آور و غیر انسانی خوجالی,خان کندی, عسکران و...بوجود آوردند. در جهت تحقق بخشیدن به اهداف شوم "ارمنستان بزرگ" بود که در سال 1914 م ارامنه عثمانی و دیگر ممالک اسلامی وارد بازیهای ضد اسلامی و تورک ستیز می شدند و وارد اتحادیه سیاسی و نظامی امپریالیستهای روسیه, انگلیس و فرانسه شدند. هر از گاهی به اقدامات تحریک آمیز بر علیه عثمانی دست زده و روستاهای عثمانی را مورد یورش و غارت و چپاول خود قرار می دادند . هشدارهای متعدد عثمانی و تدابیر مختلف و بخردانه دولت عثمانی موثر واقع نشد تا اینکه عثمانی ناگزیر به اعزام نیرو شد که منجر به شکست و فرار ارامنه به سوی قفقاز و ایران گردید. یک گروه 25 هزار نفری در سال1294 (شهریور ماه) به شهر سلماس و یک گروه 45 هزار نفری به ارومیه و گروههای دیگر به شهر های خوی/ سولدوز/مهاباد (سویوق بولاق) و قوشا چای (میاندواب) که در اشغال نیروهای متجاوز روسی بود وارد شدند. اهالی نجیب و مهماندوست آذربایجان علیرغم شرایط غیر قابل تحمل جنگ و قحطی و بدون توجه به دشمن ستیزی ارامنه و آسوریها را با برادران تورک خود در عثمانی صرفا به سبب احساسات مهماندوستی آنان را با آغوش گرم پذیرا شدند. اما آنان بدون توجه به آن همه محبت اعمال زشت خویش مانند دزدی/تجاوز به زنان / کشتار و قتل ادامه دادند. آنان با کشتار مسلمانان تورک در شهرهای ارومیه و سلماس عملا" استیلای خود را به آذربایجان تکمیل و شروع به پاکسازی منطقه از نژاد تورک نمودند و مسلمانان و تورکها را دشمن اول خود قلمداد کردند. از سال 1828 تا اوایل قرن بیستم زد و خوردها و مناقشات محلی بین ارمنی ها و مسلمانان ادامه داشت و در جریان این در گیری ها از طرف روسها به ارمنی ها سلاح,اسب و دیگر تجهیزات داده بودند که اگر زمین مسلمانان را اشغال کنید مالکیت ان را بدست می آورید . ارامنه در چنین شرایطی با پشت گرمی به حمایت روسها به اشغال روستاهای آذربایجان سرعت بخشیدند و با فشار روسیه و انگلستان مناطق ااطراف ایروان به ارمنستان ملحق شد و |