اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
دیگرکارگزاران غیر بومی دولت- واگذار کرده است. همچنین واگذاری زمینهای روستاییان عرب در منطقه الدره در عبادان (با نام رسمی آبادان) به سپاه پاسداران و اخراج اجباری روستائیان عرب و یا تصاحب و واگذاری زمینهای شمال کارون به پروژه نیشکر ودر نتیحه بیکاری و بی خانمانی ده ها هزار کشاورز عرب در این مناطق و امثال این اعمال بر خلاف قوانین بین المللی و بخصوص مغایر با مواد 4 و 5 اعلامیه ومنشور سازمان ملل در حمایت از اقلیتها انجام شده است. بر مبنای محتویات نامه های محرمانه ای که اخیراً از درون حکومت جمهوری اسلامی به خارج درز کرده است، این رژیم در راستای یک سیاست عرب ستیز و خط مشی رسمی آسمیسلاسیون و پاکسازی قومی، عربهای ایران را به وسیله تغیر بافت جمعیتی، جابجائی، اخراج مردم عرب از زمینهایشان و اسکان اجباری آنها در خارج از منطقه مانند اصفهان، شیراز، تبریز، کرج و تهران، پراکنده می کند و به تحلیل می برد. بنا به متن های صریح این بخشنامه ها، هدفهای این سیاست تقلیل جمعیت عرب استان ، از حدود 70% جمعیت استان به یک سوم، در مدت 10 سال یا کمتر، می باشد. مسئولیت ارشد اجرای این سیاست برعهده محسن رضائی؛ فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر فعلی شورای مصلحت نظام است. در راستای این سیاست پاکسازی قومی، دولت شهرک های شبه استعماری مانند رامین-2، شیرین شهر و دیگرمجمتمع های مسکونی- با کلیه امکانات رفاهی در مراکز عرب نشین استان احداٍث کرده و بیش از یک میلیون مهاجرغیر عرب وغیر بومی را در این مناطق عرب نشین، از جمله ملاثانی در 45کیلو متری شمال اهواز، اسکان داده است. حال آنکه هیچکدام از این امکانات برای عربهای بومی موجود نمی باشد. به عنوان نمونه ای دیگر از تبعیض، عربهای اقلیم اهواز یا استان خوزستان حق استفاده از پوشش محلی خود در اداره های دولتی و اماکن رسمی را ندارند. آنان عمدتاً از مشاغل دولتی محرومند. منابع و مطبوعات رسمی و حتی غیر رسمی وجود آنها را انکار و یا به تحقیر آنان را "عرب زبان" خطاب می کنند. دولت ایران به روشنی سعی در همگونی و یکسان سازی اجباری جامعه یا فارسیزاسیوندارد که همان گونه که مستحضرید، این سیاست بر خلاف پروتکلهای 1.1، 2.2، 3.1 و 4.5 اعلامیه جهانی سازمان ملل در دفاع از حقوق اقلیتها، یعنیUnited Nations Declaration on Minorities (UNDM) می باشد. جمهوری اسلامی که خود امضاء کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونها و دیگر اسناد و معاهده های سازمان ملل می باشد، نه به تعهدات بین المللی و نه حتی به تعهدات داخلی و قانون اساسی خود- که بر طبق مواد 15 و 19 آن استفاده از زبان و فرهنگ های محلی، حفظ هویت قومی و مذهبی و نوعی خودگردانی فرهنگی را مجاز می شمارد، پایبند است. فرزندان ملیت های غیر فارس و اقلیتهای زبانی در ایران از جمله عربها از تدریس و تکلم بزبان مادری خود محروم و علاوه بر نقض حقوق فردی، حقوق اجتماعیشان نیز سلب شده است. این نیز نقض ماده 4.3 UNDM است . تقاضای عادلانه اقلیت عرب برای احقاق حقوق انسانی از جمله آموزش به زبان مادری، ودیگر خواسته های اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی را رژیم ایران کما کان با بر چسب " تجزیه طلبی " و "وابستگی به کشورهای اجنبی " و " خطر برایتمامیت ارضی "، "بعثی" و "وهابی" و غیره سرکوب می کند. میزان بیسوادی عربهای اهوازی 4 تا 5 برابرمیزان متوسط کشوری و رقم بیکاری عربها دراستان نیز به همین نسبت 4 برابر میزان متوسط کشوری است. در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی، همانند رژیم سابق، ، کماکان استاندارخوزستان، کلیه معاونین استاندار در بخش های سیاسی امنیتی فرهنگی، امور زنان و غیره و تمام فرمانداران و کلیه افراد بلند پایه ومیان پایه استان مستمراٌ از غیر بومیان و مردم غیرعرب و غیر محلی، انتخاب و گمارده می شوند. این نیز با مواد 2.2 و 2.3 UNDM مغایرت کامل دارد. عربهای اهوازی درسطح اقلیم در فقر بسر برده و از داشتن امکانات اولیه زندگی محروم اند، در حالی که زمینهای زیر پایشان روزی 4 و نیم میلیون بشکه نفت و یا 90 در صد نفت ایران راتولید می کند و عایدی دولت تنها در سال ۲۰۱۱ میلادی از این بابت بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است. رژیم جمهوری اسلامی ۴ سد انحرافی مسجد سلیمان، دز ، قارون و گتوند بر روی رودخانه کارون که از منا طق عرب نشین می گذرد ایجاد کرده و پروژه های انحراف آبهای رود کارون به مناطق غیر بومی و فارس نشین رفسنجان، اصفهان، یزد و دیگر مناطق مر کزی را دنبال می کند. با آنکه در مجلس شورای اسلامی چنین پروژه هایی در حال بحث است، 8 سال است که انجام این پروژه ها با جدیت دنبال می شود. این ها همه در حالی است که اقلیم ما از بی آبی رنج می برد. این نیز بر خلاف کلیه قوانین بین المللی است و بنده آنرا با خانم کاترینا ده اباکرکی در نوامیر گذشته در همین ساختمان در نوامبر سال گذشته مطرح کرده و به اطلاع رسانده ام. پس از گذشت ۲۳ سال از اتمام جنگ ایران و عراق، شهر ها و مناطق مرزی کماکان بصورت مخروبه و نیمه مخروبه و هنوزاراضی مین گذاری شده باقیمانده از زمان جنگ دست نخورده مانده اند وسیاست عدم پاکسازی شهرها و دهات مرزی و سرزمینهای عرب نشین از مین ها ادامه دارد. نتیجه این کار عدم امکان برگشت مردم عرب به خانه و کاشانه خود شده است. مضافاً بر اینکه این عمل منجر به ادامه تصاحب غیر قانونی سرزمینهای مردم بومی به وسیله دولت و عمال غیر بومی و غیر محلی حکومت گردیده است. جمهوری اسلامی عمداً به مساله مین در منطقه با دیده اغماض می نگرد، چرا که این به سیاست رژیم در اخراج اجباری عربها ازمنطقه کمک می کند. تدریس به زبان مادری از دانش آموزان عرب دریغ می شود. یک سوم دانش آموزان عرب در دوره ابتدائی، نصف آنان در دوره متوسطه، و سه چهارمشان در دوره دبیرستان ترک تحصیل می کنند. یعنی از 4 نفر دانش آموز عرب که به مدرسه می روند فقط یکی دیپلم می گیرد. بنا به اطلاعات جمع آوری شده به وسیله سازمان های محلی حقوق بشری در اهواز و دیگر شهرهای اقلیم از ماه آوریل سال گذشته یعنی پنجمین سالگرد رویداد 15 آوریل 2005 تا کنون صد ها نفر از فعالان فرهنگی و سیاسی و حتی کسانی که مطلقاْ فعالیت سیاسی نداشته و ندارند را بدون دلیل دستگیر و قریب یکسال است که در سلولهای انفرادی، بدون ملاقات و بدون حق داشتن وکیل، در زندانهای کارون و چهار شیر و سپیداردر زندان نهاده اند. با شروع انتفاضه مردم ما هزار ها نفر از مردم عرب اقلیم اهواز درخیابان های شهر اهواز مرکز اقلیم اهواز و شهرهای دیگر تجمع کرده و بر علیه سیاست رسوای دولت مبنی بر پاکسازی قومی، همچنین بر علیه فقر و بیکاری، و نیز برای پشتیبانی و همبستگی با بهار عربی شروع به تظاهرات کردند. در نتیجه، |
|