اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
بویژه بزرگسالان در خانه سنت، اجازه تنفس به نسل جدید و دگراندیش داده نمی شود. ساختارشکنان این هنجارها نیز مستوجب عواقبی هستند و به عناوین و برچسب های مختلف از جامعه رانده می شوند. بخش بزرگی از نسل جوان در حوزه رانده شدگان در فضایی زندگی می کنند که از ان می توان به شکاف های بین نسلی یاد کرد. هنجارهایی مانند اعمال مراسم مذهبی در ایام سوگواری ها، تشریفات عزاداری برای مرگ و میر شخصیت های مذهبی یا نسبی، برگزاری مراسم عقد وعروسی، جشنهای تبریک تولد و زایمان و اشتغال و اتمام تحصیل، مراسم قومی سنتی در شادباش ها و سوگواری ها ونزاع ها و آشتی ها و دهها مثال دیگر از جمله عرصه هایی است که مملو از هنجارهای دست و پاگیر و غیرکارکردی است و به مرور زمان دارای اثربخشی لازم و خدمتگذاری در ساختارهای نوین نیستند. هنجارهای سنی. این هنجار ها هم مبتنی بر قواعد سن سالاری و شیخوخیت است. دراین ادبیات ریش سفیدان یا درمواردی گیس سفیدان رای و موقعیت برتری نسبت به کودکان دارند و هرگونه نافرمانی ازسوی کودک و نوجوان در این ساختار بشدت مورد سرکوب و خشونت قرار می گیرد. زبان و رفتار کودکی، زبان سالمندی، احترام مبتنی سالمندسالاری، کدخدامنشی و پیرسالاری در تصمیم گیری، اتخاذ رای، مدیریت و تنظیم روابط و تصویب قوانین محلی یا کشوری در عرصه های سیاسی و اجتماعی-فرهنگی از زمره مواردی است که بنظر شکل هنجارمند گرفته است. این فرایند البته بشدت مورد تعارض و چالش بوده ونسل جوان و کودک امروز در تضاد جدی با آن روبرو بوده و لذا هنجارها و ارزشهای قشر بزرگسال را پایبندی نمی کند. هنجارهای طبقاتی. شکل و سبک زندگی مرفه ومنسوب به طبقات بالای شهری یا پولداران و نوکیسه های ثروت اندوز پس از انقلاب صرفنظر از راههای مشروع و غیر آن، چنان قالب و الگوی مسلطی پیدا کرده است که در رسانه های دیداری و شنیداری نیز ترویج شده و کسانی که چنین امکانی ندارند بنوعی دستخوش حاشیه نشینی و محرومیت های اجتماعی می گرند. سرعت رقابت در شبیه سازی در الگوی پوشش و شکل زندگی اعم از داشتن ویلا، ماشین، وسایل جدید و مدرن الکترونیک و دیجیتالی و تفریحات مختص این قشر نیز بگونه ای هژمونی گسترده است که اقشار وابسته به طبقات زحمتکش و کم درآمد کشور بویژه در بین جوانان در تلاش برای مشابه سازی و همطرازی با آنان یا بدنبال این همرنگی اجتماعی بهرقیمتی بوده و یا بدلیل عدم تطابق وسایل مشروع برای رسیدن به این اهداف، دست به کنش هایی می زندد که ناهنجاری های رفتاری محسوب می شود.هنجارهای سیاسی. خودی و غیر خودی کردن مبتنی بر نظریه "ما و دیگران" برپایه مجموعه ای از هنجارها استوار است هنجارهایی که به افراد خودی و درون گروه، مزایایی عرضه می کند و به افراد بیگانه محرومیت هایی را تحمیل می کند. این هنجارهای در فضا و ساخت سیاسی بگونه ای است که سرشار از تبعیض، تحقیر، تضاد و تقابل است و دارای مجازات های خاص خود نظیر زندان، محرومیت های تحصیلی و شغلی، تبعید، بازداشت خانگی، شلاق و حتی اعدام است. مشمولین این هنجارها که از آن بهره مند می شوند تاب تحمل شکستن این هنجارها را نداشته و حریم قدرت سیاسی و به تبع آن اقتصادی و منزلتی را بر نمی تابند. این هنجارها در ارتباط مستقیم با مفهوم مکراسی است. برابری اجتماعی بین اقشار مختلف اجتماعی از نظر جنسی، جنسیتی، سنی، قومی، دینی، ژنتیکی، ملیت، پوست، شغل، سواد، موقعیت طبقاتی، منطقه سکونت، زبان، فرهنگ، و ... همه ناظر بر ساختار دمکراتیک یا غیر دمکراتیکی است که فرد در آن زندگی می کند. در چنین ساختاری مفهوم دمکراسی بسیار محدود و محصور به وابستگان نسبی و سببی باورمندان سازمانها و احزاب و گروههای همسود سیاسی است. راهکار چیست؟ توبه ها را بشکنید! هنجارشکن ها نیز حق دارند. حقوق اجتماعی کسانی که به هنجارهایی معتقد نبوده و اصولا مشمول ارزشهای مبتنی بر آن نیستند چیست؟ چرا این افراد باید بعنوان هنجارشکن، غیرنرمال، غیرطبیعی، منحرف و نابهنجار شناخته شوند؟ صحبت از هنجارهای و شکستن آنها اغلب هراس آمیز است خواه برای باورمندان به هنجار خاص خواه برای کسانی که هنجارهارا به چالش می کشند. یکی از وظایف روشنفکری به چالش کشیدن هنجارها و ارزشهایی است که این هنجارهای بر آنها مبتنی است. خلاف جریان آب شناکردن از خصایلی است که هگل آنرا اززمره ویژگی های روشنفکری می انگارد. بااین گزارش کلی از ساختار و کارکردها و در عین حال تضادهای موجود در بین هنجارها و ارزشها در بین اقشار مختلف و حوزه های مختلف زندگی، شوریدن علیه گونه های قالبی یا گونه های ارمانی از منظر توسعه ای دارای مشروعیت است. باوجودی که فرهنگ هر جامعه ای نرمها و هنجارهای آنرا تعریف می کنند ولی تکثر و تنوع قشری-طبقاتی، سنی، جنسی، منزلتی، قومی، دینی، اندیشگی و ... دارای ارزشها و هنجارهای خاصی است که به پیروانش خود می گوید به چه باید باور داشته و به چه طریق عمل کنید. از انجایی که اغلب افراد یک جامعه این هنجارهارا پذیرفته اند، بخش بزرگی از ما انچیزی را انجام می دهیم که مورد انتظار است و به انگونه ای می اندیشیم که انتظار می رود بیندیشیم. اگرچه هیچکسی یافت نمی شود که همه هنجارها را درهمه زمان ها بطور مطلق رعایت کند. بخش بزرگی از این هنجارها از ظریق فرایند جامعه پذیری آموخته می شود تا زندگی مارا ساخت دهد. ولی دراین میان یکی از مهمترین روشهای توسعه و تحول خواهی در هرجامعه ای به چالش کشیدن و برنتابیدن هنجارهایی است که به دلایل مختلف دیگر پاسخگوی یک گروه یا قشر و طبقه اجتماعی نیست. بدون شکستن هنجارهای کهن، متحجر، یکسویه، نابرابر و ناسازگار با سبک و شرایط نوین زندگی در دنیای معاصر جامعه روبه مرگ و اضمحلال می رود. رمز پویایی و تحول یک جامعه و فرهنگی در نقدگری و چالشگری نظام های ارزشی و هنجارهای مبتنی بر آن است و این فرایند از شکستن هنجار شروع و به تحول ارزشها ختم می شود. در این رهگذر مقاومت های بسیار شدیدی از سوی حامیان و همسودان هنجارها و ارزشهای مسلط می گردد که اغلب دارای اکثریت هستند و کمترین حقی به اقلیت ها پیرامون خود نمی دهند. پاسخ به این پرسش که چرا مردم عمدتا هنجارها را رعایت می کنند گاه روشنگرتر از این باشد که چرا برخی هنجارها را می شکنند! نیروها و فرایند هایی که سبب تقویت همنوایی می گردند را می توان کنترل اجتماعی نامید (Essentials of Sociology,2007,p124). انومی در این روایت که بطور معمول عبارت از موقعیتی است که هنجارهای جامعه ناروشن بوده و دیگر با شرایط موجود قابل کاربست نیستند امری ضروی است. جامعه ایران امروز بشدت در فضای آنومیک بسر می برد فضایی که درآن هنجارها دیگر امنیت لازم را برای نه خود، بلکه پیروان خود نیز تامین نمی کنند.
|