ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

عاملان و آمران نقض گسترده و شديد حقوق بهاييان:

با توجه به اينکه حقوق بهاييان در حوزه قضايی، تحصيلی، اشتغال و رسانه ای به شکل گسترده و سازماندهی شده ای نقض می شود، “عدالت برای ايران” دست به تحقيق درباره عاملان و آمران اين نقض گسترده و سازماندهی شده در بازه تاريخی پس از انتخابات مناقشه برانگيز رياست جمهوری سال هشتاد و هشت زده است.

روش ما در اين تحقيق، در و هله اول، استناد به شهادت بهائيانی بوده است که خود قربانی نقض حقوق انسانی بوده‌اند. اطلاعاتی که آنها در مصاحبه با عدالت برای ايران در اختيارمان گذاشته اند، منبع مهم، الهام بخش و راهگشای اين گزارش بوده است.

در کنار شهادتها، ما از گزارشات و تحقيقات صورت گرفته قبلی و همچنين اسناد اداری و قضايی که صحت آنها مورد تاييد قرار گرفته است، استفاده کرده ايم.

در نتيجه تحقيق عدالت برای ايران، پانزده مقام دولتی و غير دولتی زير به عنوان اشخاصی که در نقش شديد و گسترده حقوق بهاييان مستقيما دخالت داشته اند معرفی شده اند. برای ديدن مشخصات کامل اين مقامات به همراه مستندات دخالت آنها در نقض حقوق بهاييان کافی است روی اسم آنها کليک کنيد.

برخی از مقامات مسئول نقض حقوق بهاييان در حوزه قضايی

حجت الاسلام محمد قاسم عين الکمالی

عباس عليزاده (موحد)

سيد رضا موسوی تبار

مسعود ولايتی (معاذاللهی)

حجت الاسلام اسدالله جعفری

برخی از مقامات مسئول نقض حق تحصيل بهاييان

اصغر زارعی - 

حکمعلی نجفی –

سيد جلال الدين طباطبايی –

سيد مرتضی نوربخش

برخی از مقامات مسئول نقض حق اشتغال بهاييان

1.سردار محمد علی نجفی

۲. سيد حسن فيروزآبادی

۳. سيد محمدرضا موالی زاده

برخی از مقامات مسئول نقض حقوق بهاييان در حوزه رسانه ای

۱. حسين شريعتمداری

۲. حميدرضا مقدم فر

۳. ميثم نيلی

نتيجه

عدالت برای ايران بر اين باور است که تمامی پانزده نفر بالا، بايد به دليل اعمال نقض شديد حقوق بهاييان و دست داشتن در اعمالی که حتی خلاف قوانين داخلی جمهوری اسلامی و تعهدات بين المللی آن است، پاسخگو شوند.

در گام اول، “عدالت برای ايران” از اتحاديه اروپا و ساير دولتهای مدافع حقوق بشر می‌‌خواهد ضمن استفاده از تمام توان خود در بکارگيری اهرم‌های سياسی و ديپلماتيک برای مجبور کردن دولت ايران به پايان دادن به آزار و اذيت بهائيان، اين پانزده نفر را در فهرست تحريم‌ ناقضان حقوق بشر، شامل ممنوعيت سفر ايشان و مسدود کردن دارايی‌ها قرار دهد.

بديهی است ناقضان حقوق بهائيان به اسامی بالا محدود نيست و تکميل و افزايش اسامی ناقضان حقوق بهائيان در دستور کار آينده عدالت برای ايران، قرار دارد.

 

فعالین سیاسی " خودکشی میشوند"!

صبا راهی

آرون سوارتز، برنامه نویس کامپیوتر، بیست و شش ساله، ساکن نیویورک، از طرف پلیس فدرال به " جعل ..." متهم میشود. او به گفته یکی از دانشمندانی که با او همکاری داشت از 14 سالگی بر روی فرمت کردن Rich Site Summary کار میکرد.
در تمام این سالها با انبوه دانشی که بطور رایگان در اختیار عموم قرار میداد از آرون یک چهره اینترنتی ساخته بود.
در سال 2008 نوشت : " آگاهی داشتن قدرت است. اما مانند همه قدرت ها، هستند افرادی که این قدرت در انحصار آن ها باشد."
وقتی جمله او را در بالا میخوانیم و عشق بی دریغی که او در کمک به مردم داشت را می شناسیم آیا باور میکنیم که او خود را " حلق آویز" کرده باشد؟ چطور ممکن است کسی که اینهمه شیفته کمک علمی به عموم است دست به خودکشی بزند؟ وقتی این خبر را می خوانید یاد چه " خودکشی شده" های دیگری می افتید؟
همین چند وقت پیش بود که یک نرس در انگلیس بخاطر در اختیار گذاشتن اطلاعات یک مفتخور انگل به یک نفر که تقلید صدا کرده بود نیز " خودکشی میشود"! در زندانهای سراسر دنیا " خودکشی شونده" ها بسیارند! چرا ما مطلع نمیشویم؟ برای اینکه رسانه ها را سرمایه داری دارد، تیم های کالبد شکافی را سرمایه داری میچرخاند.تنها شناخت ما از ماهیت ریاکارانه و سرتا پا دورغ سرمایه داری خونخوار است که حقایق را از لابلای همین بارگاه رسانه ای آن و قلم به مزدهایش میشود فهمید!البته سرمایه داری هزاران مزدبگیر جلاد دارد؛ هزاران قلم به مزد دارد؛ هزاران باربرسیاسی دارد که در لباس های مختلف مشغول خدمت به آن هستند، هزاران پادو دارد که شایعه کنند که او بشدت " افسرده" بود. از طرف دیگر دستگاه های آدمکشی سی آی ای و موساد و ساواما و غیره میخواهند با الگو قرار دادن افرادی مانند آرون سوارتز " خودکشی" را بجای مقاومت و سازش نکردن و سر تسلیم فرود نیاوردن به نسل مبارزه " قالب" کنند. می کَشند و بعد قلم بمزد هایشان می نویسند " خودکشی" کرد! و همه ( البته به غیر از پادوهای سرمایه داری که در لباس چپ مشغول خدمت به سود سرمایه هستند) خوب میدانیم که امورات سود سرمایه بدون کُشت و کُشتار و سرکوب و سر به نیست کردن مغزهای که در راه رهایی اکثریت جامعه از علم و دانش خود استفاده میکنند نمی گذرد. آنوقت عده ای با افکار منفور توده ای اکثریتی مدام از "لغو مجازات اعدام جنایتکاران" به بهانه احمقانه " ما مثل آنها نیستیم" دم میزنند!
سرمایه داری خونخوار توسط مزدورانش میکُشد، چه کودکان شکم گرسنه بیمار بدون دارو را، چه کارگران را در جای جای این کرده زمین، چه زخمتکشان را با هزینه های سرسام آور مایحتاج اولیه زندگی و با دستمزدهای ثابت ناچیز، چه میلیونها جوان در دام اعتیاد افتاده، ... سرمایه داری و سرمایه داران خونخوار را باید نابود کرد و تمام ماشین سرکوب آن را نیز! و هر چه که رنگ مالکیت خصوصی دارد که " قدرت" را در دست عده ای سودجوی قدرت طلب تشنه ریاست قرار میدهد را نیز با ید از بین برد.
راستی مسخره نیست... بعد عده ای قدرت طلب " اسپاگتی دادخواهی" بار میگذارند! تا با رویای دریافت " غرامت " از جانیان رژیم زندگی لوکس و مجلل و "پرقدرت" به خواب یروند...
 

 

 

قبلی

برگشت

بعدی