اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
شماره جدید آزادگی |
گزارشی جدیدی از شهر بم تنها غیر دولتی با مردم بم همراه هستند شرى نجفى: وقتى وارد شهر مى شوى فكر مى كنى، بمى ها همين هايى هستند كه با پيراهن هاى بلند و شلوارهاى گشاد و ريش هاى بلند در ميدان ورودى شهر به صورت گروهى نشسته اند. دوربين ات را زوم اين جماعت و نخل هاى بم مى كنى و تصويرى مى سازى كه بمى ها را در اين شرايط سخت زندگى پس از زلزله عصبى تر مى كند و با اعتراض و نگرانى مى گويند اينها بمى نيستند. ما در اين شرايط مهاجر نمى خواهيم. و با خشم فرياد مى كشند كه عزيزان مان رفتند، خانه و كاشانه ما رفت، همه چيزمان را از دست داديم، فرهنگ و تاريخ كهن مدنيت بم را از ما نگيريد. امروز آنها به دنبال اشيا و لوازم زندگى شان كه زير آوار مدفون شده نيستند. غم بزرگ از دست دادن عزيزان شان را تحمل كرده اند و تمامى اميدشان حفظ زبان و فرهنگ و لهجه بمى است نمى خواهند هويت شان زير آوارها مدفون و يا خدشه دار شود. اما حضور افراد متفرقه زيادى كه از شهرهاى اطراف براى ماندگارى و استفاده از امكانات پس از زلزله به اين شهر رو آورده اند در كنار نبود مديريت و كنترل و دلسوزى لازم، نگرانى مردم بم را چندين برابر افزايش داده است. شهرى كه هيچ چيزش سرجايش نيست در اين شرايط به هم ريختگى، چگونه مى تواند پذيراى مردمى كه دل شان به حال اين شهر نمى سوزد، باشد علاوه بر اينكه نه نيروى انسانى ماهر و كارآمد و نه ثروتى به شهر اضافه خواهد شد و چه بسا مشكلات فرهنگى جديدى گريبان شهر را خواهد گرفت كه مسئولان بايد هزينه گزافى را بابت مبارزه و درمان آن بپردازند. فرصت هاى طلايى اوليه براى نجات مردم با اشكالات اساسى سپرى شد ديگر جاى آن است كه مسئولان قاطع و مصمم براى اين موضوع مهم برنامه ريزى اساسى داشته باشند و از امكانات و تجربيات بين المللى در اين مورد استفاده كنند و همچنين مسئولان محلى بم امور جارى شهر را به بمى ها بسپارند. اما مردم باقى مانده بم در هواى سرد زمستان در زير چادرهاى نه چندان مناسب و با چراغ هاى والور بدسوز با سرما سركردند. دو ماه و اندى با كنسروهاى لوبيا و ماهى شكم شان را سير كردند. گرچه هيچ كدام شان در وضعيتى نبودند كه به فكر سلامت خودشان باشند. اما در هر صورت به خاطر مناعت طبع شان هم تقاضاى چيزهاى ضرورى شان را نمى كردند و اعتراضى سر نمى دادند. اما مدتى پيش براى جلوگيرى از عواقب مشكلات و عوارض آن و محسوس نبودن اجراى برنامه هاى دولتى دست به اعتراض زدند و خواهان رسيدگى هرچه زودتر به وضعيت اسكان شان شدند زيرا امروز را مى ديدند. هوا به شدت در حال گرم شدن است. زندگى زير چادرها قابل تحمل نخواهد بود. گرماى هوا ورود جانوران سمى و بيمارى زا را به دنبال خواهد داشت. به دليل كمبود آب، بهداشت به حداقل خواهد رسيد. • بهداشت نامناسب از آب معدنى ديگر خبرى نيست. و در سطح شهر شايع شده است كه آب بم چندان سالم نيست... اما همين آب نيز نوبتى به كمپ ها و خيابان ها داده مى شود و بنابراين وضعيت بهداشتى كودكان خصوصاً در كمپ ها مشهود است. مردم در كمپ ها در وضعيت بدترى به سر مى برند. چاه هاى توالت صحرايى در مركز كمپ قرار دارد و سطح آن از لايه نازكى پوشانده شده كه بوى تعفن را در فضاى كمپ پخش مى كند. بهداشت توالت ها بسيار نامناسب است. به دليل قطعى آب مردم از آفتابه براى توالت استفاده مى كنند و براى پركردن آب آن را در محل شست وشوى ظروف قرار مى دهند. با اينكه ماشين هاى زباله جمع كن با موزيك فراخوان مردم براى تحويل زباله مشغول كار هستند اما جدول هاى شهر محل تجمع زباله شده اند و پشه ناقل بيمارى سالك و مالاريا نيز در اين شرايط نامطلوب كمال استفاده را مى برد و به راحتى وارد چادرها مى شود. • گرانى در شهر شهر به جنب و جوش افتاده است. مردم مايحتاج عمومى شان را مى توانند در سطح شهر تهيه كنند. چند قشر در حال حاضر در شهر زندگى مى كنند. كارمندان بمى (آموزش و پرورش و ادارات و سازمان هاى ديگر) با حقوق ماهيانه خود تا حدودى مى توانند از مواد غذايى تازه استفاده كنند. قشر مهاجر و غير بومى در اين شرايط از طريق گروه هايى وارد شهر شده اند و در كمپ ها اسكان دارند و از طريق كمك هاى دولتى تغذيه مى شوند. قشر داوطلبان غيردولتى كه مسئول تغذيه خودشان هستند و سازمان هاى دولتى كه از طريق اداره مربوطه شان حمايت مى شوند. اما چيزى كه خيلى مهم است نظارت نداشتن بر تغذيه اين مردم است چون هيچ كدام از تغذيه سالم و تازه حتى به طور نسبى بهره مند نمى شوند. دسترسى نداشتن مردم به مركز خريد شهر و گران بودن هزينه خريد اين اقلام در سطح شهر، در شرايط نوميدانه جان و مال از دست دادگان و نگرانى نبود پس اندازى براى تامين دوباره وسايل زندگى، مردم را نه تنها مقتصدتر كرده بلكه حاضرند در همين وضعيت ماه ها به سر ببرند ولى براى آينده چيزى داشته باشند. بنابراين استفاده نكردن از مواد غذايى و سبزيجات تازه و لبنيات و نبود بهداشت و آب آشاميدنى و تجمع و آلودگى ناشى از استفاده هاى مختلف از محل شست وشو و نظافت، خطر سوء تغذيه و سوء بهداشت و بيمارى هاى انگلى و واگيردار را در شروع فصل تابستان همراه خواهد داشت. ضمن اينكه آواربردارى نيز از محل هاى درهم فروريخته زلزله و مدفون شده مراكز تجارى و مواد غذايى و احشام و... و انباشتن و پخش كردن در محل نزديك به شهر و محل زندگى مردم در اردوگاه ها و بادهاى بم كه اين بار خاك هاى آلوده را در سطح شهر پخش مى كنند و پشه هاى ناقل بيمارى سالك و غيره كه ضايعات پوستى و خونى را به همراه خواهد داشت و اختلالات شديد گوارشى خصوصاً براى كودكان كه در فصل تابستان و گرما در شرايط موجود اجتناب ناپذير است و اگر اين بار نيز اقدامى هرچه زودتر صورت نگيرد و حل اين موضوعات اجرايى نشود بسيار دير خواهد شد. • ويرانى فرهنگى اما آنچه مردم را عصبى تر مى كند بى احترامى به فرهنگ و بوم شان است. بمى به ارگ بم و تاريخ شهر نشينى خود افتخار مى كند. بمى زبان و لهجه شيرين خود را دوست دارد و نگران ازبين رفتن آن است. و در شرايطى كه نخل ها به بار مى نشينند و شور زندگى در وجود مردم نيز در حال جوانه زدن است از همه دولتمردان مى خواهند كه براى حفظ فرهنگ و احساسات بم و سرافرازى نخل ها كوتاهى نكنند. مردم بم نخل هايشان را مانند فرزندان خود دوست دارند. مادر بزرگ بمى نوه هايش را از دست داده است و مرتب با خود مى گويد: «نِنِم كوروم بِشه ك نُبينوم. و با دلى از درد آه مى كشد و مى گويد: «اى آتيش به جون گرفته ها اومِدُن دوتا درخت نُخلوم كه سالم مونده بود همرا آواربردارى از ريشه كِندن. دِلوم خوش بو هروخ نيگاش مى كِردم». و پدرى فرهنگى كه كودكانش را از دست داده مى گويد همه چيزم از دست رفت اما خدا كنه فرهنگمون از بين نره. خيلى ها از اطراف حمله آوردن به شهر و مارو به وحشت انداختن.و اما دولت در حال ساخت و ساز موقت به سر مى برد. با وجود اينكه كانكس هم جوابگوى زندگى مردم نخواهد بود اما از چادر بهتر است. مادرى مى گويد شش دختر و |