اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
شماره جدید آزادگی |
تبعيضهاي اقتصادي نيز مشكل را دو چندان كرده است.اگر چه در خوزستان كه 70 درصد اقتصاد ايران را تامين مي كند مشكلي اين چنين نداشته باشيم ولي باز هم نرخ بيكاري24%است ،اما در كردستان و سيستان و بلوچستان وضع بسيار از اين حاد تر است.حتي در كردستان خيلي از سالها اصلا سرمايه گذاري ساختاري به بهانه هاي واهي نبود امنيت صورت نگرفته است. مشكل بسيار حاد، مشكل اقتصادي است زيرا اقتصاد پايه و سرآغاز هر حركت سياسي و مدني است. من بيشتر از اين مزاحم دوستان نمي شوم زيرا مي بينم كه سوالات زيادي،همانند مطالبات زياد قوميتها براي بخش پرسش و پاسخ در نظر گرفته شده است. پس سخنانم را به پايان مي برم. پرسش و پاسخ: آقاي غني لو آيا دولت مرکزي ايران درآاينده اي نزديک تن به حکومت فدرال خواهد داد يا نه و در صورت تصويب فدراليسم آيا شاهد جنگهاي قومي وداخلي نخواهيم بود؟ --اولاً بايد تمام تلاش ما با رويکردي انساني ودمکراتيک و دوستانه باشد. فعالان فرهنگي در مخيله ايشان هم نمي گنجد که روزي جنگي به وقوع بپيوندد . ما بايد ياد بگيريم که تمام مشکلاتمان را از طريق گفتگو وصندوق راي حل کنيم. قدرت تبع وتابعي از فرهنگ است . ساختار هاي فرهنگي بسيار مهم تراز ساختار هاي سياسي هستند .در سياست هم زير ساختارها وساختار هاي پايه اي مهم هستند همچنان که در اقتصاد وتوسعه اقتصادي زير ساخت ها مهم اند.بحث ما اکنون بحث حکومت نيست بحث اينکه ايا آقاي ورجاوند خواهند گذاشت که اين بحث اتفاق بيافتد؟آيا بسياري ازهمشهريان ما به اين اعتقاد دارند؟آيا بسياري از روشنفکران ما اين مسئله را مي پذيرند؟ بحث بحث فرهنگي است. ما متاسفانه روح خود محوري ,دگر ناپذيري وتفکر تک انگاريمان نهادينه شده وبسيار که ديده شده افرادي با زبان وفرهنگ وانديشه اي ديگر تابعيت ديگري را بپذيرد. هنوز ما خود را محور ويگانه عالم مي پنداريم. تا اين فرهنگ حاصل نشود فکر نميکنم که در مسايل قومي فرجي حاصل شود. طبعاٌ ساختار حکومت ما به جهت انتخاب از طرف جميع مردم انتخاب شده ودر طول تاريخ هيچ وقت بر خلاف انچه که گفته مي شود از طرف استعمار وبيگانگان بوجود نيامده است بر خلاف تفکرات پان فارسيستي ترکهاي ايران که حاکم بوده اند. قوم هاي ديگري نيز اگر حاکم بوده اند ايراني بوده اند در دوره ي پهلوي هم همينطور . هژموني است که قدرت را تعيين مي کند من چنين نگرش ندارم که سيستم فدرال در ايران به زودي حادث شود به خاطر اينکه ملت ما فرهنگ ايجاد انرا ندارد. ملت ما انديشه ي دگر ناپذيري دارد وهنوز روح تسامح وتسا هل در ما به وجود نيامده .هنوز روح شوونيستي در ما وجود دارد روح فاشيستي در ما حاکم است .فاشيسم يعني دگر ناپذيري- فاشيسم يعني اگر کسي چون من نبود حق حيات ندارد . اين انديشه در تمام عرصه هاي سياسي –فرهنگي واجتماعي زندگي ما وجود دارد .تا اين درست نشود چيزي قابل حل نيست. همان طور که دوستمان آقاي حمادي اشاره کردند که آيا اصل 15 و19 قانون اساسي ميتواند حقوق فرهنگي مارا بدهد ؟ هم بله هم خير . اگر ما به آن نگرش برسيم حتي قانوني که مثل اصل 15 هم ميتواند مدارس به زبان کردي-ترکي وعربي ايجاد کرد .در دانشگاه اين رشته ها تدريس شوند حتي قانوني داشته باشد که ايران چند زبانه است اگر ملت تک انديش باشدبه هيچ وجه قابل نخواهد بود. در مورد جنبش ملي آذربايجان خوشبختانه گسترش و توسعه بسياري کرده اند در طي چند سال گذشته حرکت هاي بسيار خوبي انجام گرفته است .خيزش وحرکت بسيار مفيد بوده است. انشاالله ما بايد ادبيات تمام حرکت هاي قومي را به همديگر نزديک بکنيم وبا ساير اقوام وجنبش هاي آنها نيز احساس هم دلي وسمپاتيک شود .روزي موفق خواهيم بود که دفاع از حقوق خود رااز زبان يک روشن فکر هموطن فارس زبان بشنويم . اگر آن روز بيايد دفاع بنده از حقوق ترک زبانان چيز جذاب و عجيبي نخواهد بود. من ميتوانم از حقوق دوستان کردم بيشتر از حقوق ترکها دفاع کنم .ما موفقيتمان آنجا خواهد بود که بتوانيم با ايجاد يک ادبيات واحد مبتني بر حقوق بشر ودمکراسي عمل کنيم. حرکت ملي ٱذربايجان هم همانند ساير حرکت هاي اجتماعي عليرغم آنکه نقص ها وکژتابي ها و... را داراست.منتها موفقيتهاي بزرگي داشته اند وکار شوخي نيست يک واقعيت است .وقتي شما هزاران نفر را مي بييد که در جايي تجمع کرده اند وبيش از 95% آنها وشايد صد درصد آنها طالب هويت قومي خود بوده اند مانند آنچه در قلعه ي بابک مي ينيم ايجاد مسائل فرهنگي و تريبون هاي اين چنين که بعد از دوم خرداد به وجود آمد ه است مي تواند موثر باشد و البته فهم آنها مانند فهم ما نيست اما فضاي ايجاد شده و تمام حرکت هاي قومي از جمله حرکت قومي آذربايجان به علت تاًثيرگذاري مي تواند به ايفاي نقش ساير قوميت ها هم کمک کند.خوشبختانه سير صعودي هم از نظر کيفي و کمي دارد در اين جنبش شروع ميشود. با توجه وجود يك جريان افراطي پان تركيستي در ميان روشنفكران آذربايجاني وادعاي واهي ترك بودن مناطق كرد نشين آذربايجان غربي فكر نمي كنيد كه اين جريان در آينده مشكل ساز شود؟ غني لو : ما هنوز مشكل داريم متاسفانه اين جريان وطرز فكر افراطي هم در ميان دوستان كرد وهم در ميان تركها وجود دارد. ونمونه بارز آن اروميه است كه كردها ادعاي كردنشين بودن آن را دارند . ما بايد مرزها را به رسميت بشناسيم . اگر الان در ساختار قدرت نيستيم به اين فكر كنيم كه اگر به قدرت برسيم چگونه خواهيم بود؟ اين پتانسيل قوي كه درميان تركها وجود دارد مي تواند منجر به جنگ قومي شود. ما بايد ياد بگيريم كه تصميمات خود را بر اساس مسائل قومي قرار ندهيم. و واقع بينانه قضاوت كنيم. مهاباد را نمتوانند هويت كرديش را بگيرند ودر مورد تركها هم زنجان چنين مصداقي را دارد. در واقع وجود چنين جرياني از نگراني آنها ناشي مي شود كه من شديدا با آن مخالفم. من در هر جاي ايران احساس راحتي كنم مي نشينم ولي نبايد احساس بيگانه بودن كنم ومن نيز نبايد به حريم هويت هاي ديگر تجاوز كنم ودر واقع محور بيداري قومي بايد حول احترام به هويت وحقوق ساير قوميت ها باشد. در ثاني اصلي ترين دليل اين امر جوان و تازه کار بودن جنبش ناسيوناليستي ترکي است و به جاي ايجابي بودن سلبي است.بدان معنا که هنوز اين جنبش در حال کسب تجربه است .برعکس جريان ناسيوناليستي کردي که در مرحله نقادي از خود و محکم کردن پايه هاي تئوريک خويش است . در مورد اروميه نيز بايد گفت كه من با كمال افتخار اعلام مي كنم كه اروميه نماد"تكثر قومي" و همزيستي مسالمت آميز كردها و تركها و ارمني و آشوري ها در كنار هم و بدون مشكل است. جناب آقاي خديو:بفرماييد که نظر شما راجع به اين جريانات چيست؟ در جواب به اين مسئله اي که دوستمان اشاره کردند و گفتند که جرياني "پان ترکيستي " در ميان روشنفکران ترک وجود دارد بايد گفت که آنها تنها بخش بسيار کوچکي را از جريان مبارزه و جنبش ترکها تشکيل ميدهند و در جامعه و کل جنبش نيز تاثيري آنچناني و جايگاهي مردمي ندارند. در ثاني اصلي ترين دليل اين امر جوان و تازه کار بودن جنبش ناسيوناليستي ترکي است و به جاي ايجابي بودن سلبي است.بدان معنا که هنوز اين جنبش در حال کسب تجربه است .برعکس جريان ناسيوناليستي کردي که در مرحله نقادي از خود و محکم کردن پايه هاي تئوريک خويش است. در مورد |