اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
فدراليسمِ آلمان در آستانهي تحول تأليف: رودولف هربك ترجمه: ناصر ايرانپوربخش اول پيشگفتار مترجم- در بحثهاي پيشينِ مربوط به فدراليسم در آلمان از جمله گفتيم كه انتخاب ساختار فدراليستي براي آلمان توسط كشورهاي متفقين بعد از جنگ جهاني دوم به جهت جلوگيري از تمركز قدرت سياسي در اين كشور انجام گرفت. البته اين گزينش با بافت سياسي قبل از قدرتگيري فاشيسم در آلمان كه اساساً غيرمتمركز و تركيبي از ولايتهاي مختلف بود انطباق داشت و به اين دليل با موافقت مردم و نخبگان اين كشور نيز روبرو گرديد. - اكنون فدراليسم در اين كشور 82 ميليوني تركيبي از يك دولت فدرال و 16 دولت ايالتي ميباشد كه محدودهي جغرافيايي و مرزهاي سياسي آنها با در نظرداشت ويژگيهاي فرهنگي و تاريخي آنها تعيين گرديده است. هر يك از اين ايالتها از خصلت و ساختار دولتي (پارلمان، قوهي قضائيه، هيئت دولت و وزارتخانهها و دستگاه اداري مستقل خود) برخوردارند. رئيس كابينهي دولت ايالتي نخستوزير ميباشد كه از طرف بزرگترين ائتلاف يا فراكسيون حزبي نمايندگان پارلمان ايالتي انتخاب ميگردد، و همچنين رئيس دولت فدرال صدراعظم است كه از طرف بزرگترين ائثلاف يا فراكسيون حزبي نمايندگان پارلمان فدرال برگزيده ميشود. رئيس جمهور نيز كه هر 5 سال از طرف كل نمايندگان پارلمان فدرال و به همان تعداد از نمايندگان پارلمانهاي ايالتي انتخاب ميشود، نقش سمبليك دارد و از حق دخالت در سياست روز برخوردار نميباشد. - در اين كشور صلاحيتها بين سطح فدرال و سطح ايالتها طوري تفكيك و تقسيم شده كه سياست كلان (اقتصاد ملي، سياست خارجي، پولي و دفاعي) در حوزهي اختيارات دولت فدرال و سياستهاي داخلي ايالتها (نظام آموزشي، دانشگاهي، فرهنگ و پليس) در حيطهي اختيارات خود آنها ميباشد. - البته هنگامي كه گفته ميشود كه سياست خارجي در حوزهي صلاحيتهاي دولت فدرال است، بدان معنا نيست كه ايالتها قادر نيستند با كشورهاي ديگر رابطه داشته باشند. برعكس، خيلي از ايالتها خود با كشورهاي ديگر رابطه برقرار ميكنند و حتي قراردادهاي اقتصادي هم ميبندند، مثلاً ايالت بايرن با روسيه يا ايالت نوردراينوستفالن با هلند. - در آلمان سه نوع قانون اساسي وجود دارد: قانون اساسي فدرال (كه مصوبهي پارلمان فدرال و دوسوم نمايندگان ايالتها در شوراي فدرال ايالتها ميباشد)، قانونهاي اساسي ايالتي (كه تصويب شدهي پارلمانهاي ايالتي ميباشند) و قانونهاي اساسي شهرداريها (كه در شوراي (پارلمان) شهرها تصويب ميشوند). اين تقسيمبندي براي كل قوانين موجود در اين كشور صدق ميكند كه بستگي به اينكه آنها در كدام ارگان و سطح تصويب شده باشند، «قوانين فدرال»، «قوانين ايالتي» يا «قوانين شهرها» ناميده ميشوند. - دولت فدرال در ايالتها براي اجراي مصوبات پارلمان فدرال دستگاه اداري خود (مثلاً آن چنان كه در آمريكا رايج است) را ندارد، بلكه ايالتها مسئوليت اجراي اين مصوبات را نيز بر عهده دارند. چنين است كه فدراليسم آلمان را به اين دليل كه الف) وظايف و صلاحيتهاي سطوح فدرال و ايالتي با هم تداخل پيدا ميكنند و ب) ايالتها از قدرت خيلي زيادي در سطح سراسري و فدرال برخوردارند و قادرند دولت فدرال را بلوكه كنند، «فدراليسم متحده» يا «فدراليسم درهمتنيده» نيز ناميدهاند. - يكي از اصليترين ويژگيهاي اين نوع فدراليسم اين است كه از يك طرف صلاحيت قانونگذاري دولت فدرال ـ عليالخصوص در زمينهي مالي، اخذ و تخصيص مالياتها ـ زياد است و از طرفي ديگر نفوذ و تأثير ايالتها از طريق ارگان مشتركشان، يعني شوراي فدرال ايالتها در سطح فدرال بسيار بالا ميباشد؛ به اين مفهوم كه ايالتها عملاً از حق وتو برخوردارند و قادرند از تصويب نهايي و اجراي مهمترين قوانين فدرال كه ابتدا از طرف پارلمان فدرال تصويب ميشوند ممانعت بعمل آورند، چرا كه اين قوانين بايد از تصويب شوراي فدرال ايالتها به مثابهي نمايندگي ايالتها نيز بگذرند. - اين مسأله بارها مورد اعتراض برخي از سياستمداران فدرال كه از ركود سياست و اقتصاد و «ترافيك رفرم» مينالند، قرار گرفته است. به اين دليل آنها به دفعات خواستار تغيير وضعيت موجود شدهاند؛ البته به اذعان آنها اين تغيير نه يك تغيير ساختاري، بلكه اصلاح و مدرنيزه كردن خود فدراليسم بايد باشد. چرا كه بر طبق قانون اساسي آلمان فدراليسم در اين كشور (بمانند اركانهاي مهم اين سيستم چون دولت اجتماعي، دولت حقوقي، تقسيم و استقلال قواي سهگانه) به نفع يك سيستم و ساختار سياسي ديگر قابل تغيير نيست، حتي اگر صددرصد نمايندگان مردم به اين تغيير رأي بدهند. - البته اين بدان معنا نيست كه ايالتها نميتوانند در هم ادغام شوند و واحدهاي سياسي بزرگتري را بوجود بياورند، كمااينكه در طول تاريخ فدراليسم در آلمان چند مورد از وحدت ايالتها را نيز داشتهايم. آخرين نمونهي اين تلاشها به وحدت دو ايالت برلين و براندنبورگ برميگردد كه با موافقت اكثريت مردم اين دو ايالت روبرو نشد و منتفي گرديد. ابديت اصل فدراليسم در آلمان همچنين به اين معني نيست كه صلاحيتها بين سطح فدرال و سطح ايالتها نميتوانند تغيير كنند. اما حتي اين تغيير هم بدون موافقت ايالتها غيرممكن است. در چند دههي اخير چند بار شاهد تغييرصلاحيتها و اختيارات به سود اين يا آن سطح بودهايم كه نتيجهي تلاشهاي مشترك هر دو سطح فدرال و ايالتهاي اين كشور بوده است. آخرين اين تلاشها به چند سال اخير برميگردد كه حاصل آن تاكنون تشكيل كميسيوني مشترك از ايالتها و دولت فدرال در
|