ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

بایگانی


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید آزادگی 

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

روستا ها را پادگان

و با بمب های شان

مزرعه ها را سوزانده اند

و خانه ها ،؛خیابانها و شهرها و کشورها

مردم

و کودکان را مسموم کرده اند

و دشمنی را

میان ما رواج داده اند

نه

نه ماقول نمی دهیم

ما سعی خواهیم کرد

که تا یاد نگیریم

دوست نمی شویم

و باز

دشمنی خواهد ماند

آنگاه

باید دوباره در مخروبه هائی که آنها ساخته اند

که خود

خواهیم ساخت

مردن یکدیگر را نظاره کنیم

آه کودکان آینده

که در جنین مادرانتان رشد خواهید کرد

هنگامی

که بر دشت های سبز آینده دویدید

به قله های دور دست نگاه کنید

به آسمان نگاه کنید

به رودها

و به زمین زیر پایتان نگاه کنید

شما مغرور خواهید بود

زیرا

هیچ چیز

برای سر افکندگی

نخواهید داشت

. سوسن احمدگلی

 

*دهکده اوین در کنار درکه در گذشته جز باغات تفریحی مردم تهران بود که بعدها تبدیل به منطقه وسیعی به نام زندان اوین شد.  

از فراق تا افتراق

 سوسن احمدگلی

       « صاحبدلي به مدرسه آمد ز خانقاه

         بشکست عهد صحبت اهلِ طريق را

         گفتم میانِ عابد و عالِم چه فرق بود

         تا اختيار کردی از آن , اين طريق را ؟

         گفت : آن گليم خود  به د ر می برد زموج

         وين جهد می کند رهاند غريق را.» (گلستان سعدی)

  چه بسيار آثار و تاُثراتي كه در تمام عرصه هاي حيات انساني مشاهده ميشود كه جمله در تداركِ  تفرق انسان از يگانگي خويش است .دامنه اين تهاجم و تدارك غير انساني كه به بيان ديگر توطئه اي است براي پراكندگي انسانها ، تضعيف آنان و در نهايت حكومت برآنها ، تنها به ميدانهاي عريان جنگهاي خونين نظامي بسنده نكرده است ميرود تا همپاي پيچيدگي هاي ساختار اجتماعي زندگي انسان ، درتمام عرصه ها خود رارخنه دهد و با هجومي گسترده ، فرصت انديشمندي انسان را از وي بربايد و سرانجام او را در برابر ترفندها و دسيسه هائی  كه پيوسته منافع سرمايه داران را پي مي گير ند ، سر بزير و فرمانبردار نمايد .

      فاجعه 11 سپتامبر ، نقطه عطفي بود تا هوشياري جهانيان را به هماوردي گسترده عليه جنگ ضد بشري ، به هر مقصودي كه وراي آن نهفته باشد ، فرا خواند . از شرق و غرب ، جنوب و شمال ، جهان سومي و جهان اولي، فقير و غني ، باخدا و بي خدا ، عامي و فرهيخته و سرمايه دار و كارگر برآنند كه در دنياي ناامني كه آفريدگار آن سود خواهي هرچه بيشتر سرمايه است ، نمي توان زيست . نمي توان جهاني را به مرگ فراخواند و خود در جهاني مرگبار ، آسوده خاطر به بلع بهر ه هاي خونين ، سر مست بود .

       در يغا  طمعكاري و بهره جوئي بدون مرز سرمايه , لاينقطع ، تزايد خويش و فزوني ارزش افزوده را مي طلبد و ناهوشيار و ديوانه منش ، جهان را به سمتي هدايت ميكند كه حتي خود با تمام باور به هوشمندي اش نمي تواند غايت اين خلق بدون هويت انساني را متصور باشد و در اين جهان هستي ستيز ، به زندگي ادامه دهد .  بسا رنج آورتر كه دستمايه اين تمرين يك محوري سرمايه جهاني ، زندگي بشريتي ست كه بي آنكه خود بخواهد هستي اش را هزينه راه اندازي اين كارزار كرده اند.

     چه بسيار جانها ي آدمي كه در آتش طمع سرمايه مي سوزد و بهاي اين سود خواهي بي مرز را بي آنكه بداند چگونه ، از هستي خود مي پردازد و در پايان نيز حتي نامي از او به خاطر نمي آيد كه به شماره نيز به سالي ديگر ، از خاطر زدوده ميشود .  

      اين توده درهم ، بي نام و نشان و گسترده كه دربعد تاريخ و مكان ، بايد هستي خود را براي تمرين هاي طمعكاران قدرت و ثروت ، دو يار هميشه همراه ، هزينه نمايد چه كساني بوده اند ، هستند و خواهند بود؟

چند از ايشان شناخته من و شماست و آيا باور داريم كه خود بيرون از اين بازي مرگ آور هستيم ؟

    آيا تاريخ ، خاطرات رنج آور خويش را از ياد مي برد و انسان امروز مي تواند با وقوف بر انبوهي تلفاتي كه طمعكاري سرمايه جهان غرب بر پيكر جهان انساني ( شرق و غرب ) به جاي گذاشته  

 

قبلی

برگشت

بعدی