ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

بایگانی


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید آزادگی 

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

 

و مهربان و هميشه پيروز ، آنها را با انواع سلاحهاي نوظهور نابود مي كردند و در نهايت كره زمين و بشريت را كه ميرفت تا توسط آنان يكسره نابود شود ، نجات ميداند . پس « آرنولد »متولد ميشود و در مردمك چشم جهانيان ، نمادي ميشود از غرب نجات دهنده .

       نتيجه آنكه همه جهان بپذيرند كه زمين و انسانها هميشه در خطر هستند . عربها ، سياهپوستها ، سرخپوستها ، زرد پوستها ، كمونيستها ، فضائيهاو…. ، همه خطرناك هستند و زمين در هر لحظه در معرض خطر حمله آنان مي باشد . اما در همه اين عرصه ها غرب مهربان و نيرومند است كه از راه مي رسد و كره زمين و بشريت را يك تنه نجات ميدهد . پس از دنيا بهراسيد و به دامن غرب مهربان پناه آوريد و به او كرنش كنيد كه او شما را از همه خطرهاي دنيا مي رهاند و به شاهراه تكامل و تمدن بزرگ ، رهنمون ميشود .

     امريكا همان قهرمان افسانه ايست كه جهان بشري به آن نياز دارد . اما اين قهرمان ، همواره چه چيزي را براي عرضه با خود دارد ؟ اتحاد و يگانگي مردم ، دوستي ، اعتماد ، گذشت ، همكاري ، حركت جمعي ، تفكر ، هنر ، كار ؟

     قهرمانان او مافوق جمعند ، كار نمي كنند ، آدم كش هاي حرفه اي ، با جسمي پروار و مغزي خالي اما هميشه برنده. زيرا به جاي هر تدبيري با خود انواع اسلحه هاي مرگبار به همراه دارند . تنها راه حلي كه امريكا براي حل تمام مشكلات جهان پيشنهاد ميكند «بكش تا زنده بماني» ست . تفكر در باب چرائي مشكلات دنيا را بگذاريد براي احمقها . توده هاي دنيا بايد رمبو باشند ، آرنولد باشند و همگي سربازان وفادار آمريكاي مهربان و نجاتبخش  كه مردم بي فرهنگ و بي دانش دنيا را به يمن زور اسلحه وادار به آدميت و پيشرفت ميكند . زهي فداكاري و دلسوزي بي چشمداشت ؟

         اما انگيزش بهره جوئي سرمايه غرب ، فزون برترورهاي خونين نژادي و ترور ارزشهاي انساني و قهرمان جلوه دادن جانيان و تبهكاران ، به سخره كشيدن بيچارگي هاي انسانهاي درمانده جهان و كوچك و حقير نماياندن مبارزات بشريت براي آزادي و جلوه هاي ديگر حيات انساني به اين نمايش چند پرده اي هم بسنده نميكند . او همچون همه اربابان و حاكمان ريز و درشت ديگر جهان ، به عادت تماميت خواهي ، همه امروز و همه فردا هاي ديگر را ميخواهد و ميداند كه براي اين حاكميت و تسلط ، بايد سيطره ارزش سازي خود را در تمام زمينه هاي تفكر آدمي ، رخنه دهد .

      او از پس تئوري سازي هاي خود ، روندهاي  تفكر و انديشه را واژگون ميسازد ، متدولوژي شناخت را درهم ميريزد و با درج و ترويج اطلاعات و اخبار دروغ ، آدميان را به همان نتايجي مي رساند كه خود بدان نياز دارد .

       قهرمانان سينمائي اش ، قلوب آدميان را به چنگ مي آورند و روشنفكران خدمتگذار وي انديشه مردم را تصاحب ميكنند و صحنه پردازيهاو شعبده گردانيهايش براين دو روند ، صحه ميگذارند آنگونه كه جهاني براي تجاور و جنگ با فقير ترين و درمانده ترين انسانها ، بسيج ميشود ومي پذيرد كه امريكائي كه خود پردازنده و پرورنده تروريسم دربعد تفكر و عمل وساخت و توليد ابزار آن ميباشد ، ميتواند به عنوان نيروي صالح ، سردار جنگ عليه  تروريسم شده و به اين ترتيب جواز تهاجم و سركوب انسانها را از دستان خودشان ، دريافت ميكند .

       تجلي انديشه پردازيهاي او اينگونه مي نمايد كه دراين سوي كره زمين ، انسانها ، انسانهاي ديگري را كه در آن سوي سرزمين ايشان و بسي دور از آنها بسر مي برند به اتهام فقر ، بيسوادي ، گرسنگي ، بيماري و ناتواني ، نژاد ، مذهب و موقعيت جغرافيائي ايشان ، دشمن و مزاحم خود بدانند و براي آنان مرگ و نيستي آرزو كنند بي آنكه رنج شناخت مصائب و چرائي مشكلات ايشان را برخود هموار ساخته باشند .

     آنها در هراس از به مخاطره افتادن زندگي شان ، تيرهاي خشم خود را در تاريكي به سوي دشمني ناشناخته ، نشانه ميروند و مرگ « همه» در برابر زندگي « من» موجه ميگردد . آموزه هاي « قلب فروزان دانكو » ( اثر ماكسيم گوركي) و « آنكه گفت آري ، آنكه گفت نه » ( برتولت برشت ) چقدر از ما فاصله گرفته اند و با سير اين همه راه پر تنش مبارزه براي ساخت و ساز انديشه بشري متناسب با ذات يگانه وي با همه هستي ، تا دورهاي آينده ، دست نيافتني مينمايد.

      از قول خواجه شيراز حافظ :

 « نقد صوفي نه همه صافي و بي غش باشد

                                   اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد»

      تمدن بزرگ و مفتخر غرب كه روشنفكران خادم آن ميكوشند وي را عاري از خطا و ناجي بشريت بنمايانند با نگاهي به دفتر مهجور مانده تاريخ و تورقي در ميان فراواني نمونه هاي تهاجم ضد بشري وي كه پهنه زندگي توده هاي ستم كشيده را همواره عرصه خون و تباهي كرده است و نيز نگاهي به آثار برجسته انديشمندان بشردوست امريكائي ، چهره ديگري خواهد يافت كه بطور يقين با داستانهائي كه درباره ي او مي پردازند بسيار متفاوت ميباشد . اين سيب سرخ بزك كرده ، آنگونه هم كه مي نمايند سالم نيست و از درون ، كرمهاي فساد و طمع و جنايت ، آنرا مي فرسايد . 

      افشاگري هاي فرهيختگان آزاد انديش به قدر كافي ميدان تنشهاي دروني وي را روشن ساخته اند تا جهانيان بدانند كه نا ن ارزان او  از غرقاب خون كدام انسانها به چنگ مي آيد .      

 « مايكل پرنتي » در كتاب  : America  besieged  در باره سياستهاي سلطه جوي آمريكا ياد آور ميشود كه اين كشور دموكرات إ چگونه با محاصره اقتصادي ـ فرهنگي و سياسي كشورها ، آنها را خلع سلاح و ترور همه جانبه نموده تا از اين طريق ، سلطه خود را بر آنها محقق سازد .

      « الكساندر كوبرن » در كتاب : Cia  Drugs  And  Media    چگونگي عبور مواد مخدر را به وسيله سازمان سيا ،

 

قبلی

برگشت

بعدی