اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
شماره جدید آزادگی |
و مهربان و هميشه پيروز ، آنها را با انواع سلاحهاي نوظهور نابود مي كردند و در نهايت كره زمين و بشريت را كه ميرفت تا توسط آنان يكسره نابود شود ، نجات ميداند . پس « آرنولد »متولد ميشود و در مردمك چشم جهانيان ، نمادي ميشود از غرب نجات دهنده . نتيجه آنكه همه جهان بپذيرند كه زمين و انسانها هميشه در خطر هستند . عربها ، سياهپوستها ، سرخپوستها ، زرد پوستها ، كمونيستها ، فضائيهاو…. ، همه خطرناك هستند و زمين در هر لحظه در معرض خطر حمله آنان مي باشد . اما در همه اين عرصه ها غرب مهربان و نيرومند است كه از راه مي رسد و كره زمين و بشريت را يك تنه نجات ميدهد . پس از دنيا بهراسيد و به دامن غرب مهربان پناه آوريد و به او كرنش كنيد كه او شما را از همه خطرهاي دنيا مي رهاند و به شاهراه تكامل و تمدن بزرگ ، رهنمون ميشود . امريكا همان قهرمان افسانه ايست كه جهان بشري به آن نياز دارد . اما اين قهرمان ، همواره چه چيزي را براي عرضه با خود دارد ؟ اتحاد و يگانگي مردم ، دوستي ، اعتماد ، گذشت ، همكاري ، حركت جمعي ، تفكر ، هنر ، كار ؟ قهرمانان او مافوق جمعند ، كار نمي كنند ، آدم كش هاي حرفه اي ، با جسمي پروار و مغزي خالي اما هميشه برنده. زيرا به جاي هر تدبيري با خود انواع اسلحه هاي مرگبار به همراه دارند . تنها راه حلي كه امريكا براي حل تمام مشكلات جهان پيشنهاد ميكند «بكش تا زنده بماني» ست . تفكر در باب چرائي مشكلات دنيا را بگذاريد براي احمقها . توده هاي دنيا بايد رمبو باشند ، آرنولد باشند و همگي سربازان وفادار آمريكاي مهربان و نجاتبخش كه مردم بي فرهنگ و بي دانش دنيا را به يمن زور اسلحه وادار به آدميت و پيشرفت ميكند . زهي فداكاري و دلسوزي بي چشمداشت ؟
اما انگيزش بهره جوئي سرمايه غرب ، فزون برترورهاي خونين نژادي و ترور ارزشهاي انساني و قهرمان جلوه دادن جانيان و تبهكاران ، به سخره كشيدن بيچارگي هاي انسانهاي درمانده جهان و كوچك و حقير نماياندن مبارزات بشريت براي آزادي و جلوه هاي ديگر حيات انساني به اين نمايش چند پرده اي هم بسنده نميكند . او همچون همه اربابان و حاكمان ريز و درشت ديگر جهان ، به عادت تماميت خواهي ، همه امروز و همه فردا هاي ديگر را ميخواهد و ميداند كه براي اين حاكميت و تسلط ، بايد سيطره ارزش سازي خود را در تمام زمينه هاي تفكر آدمي ، رخنه دهد . او از پس تئوري سازي هاي خود ، روندهاي تفكر و انديشه را واژگون ميسازد ، متدولوژي شناخت را درهم ميريزد و با درج و ترويج اطلاعات و اخبار دروغ ، آدميان را به همان نتايجي مي رساند كه خود بدان نياز دارد . قهرمانان سينمائي اش ، قلوب آدميان را به چنگ مي آورند و روشنفكران خدمتگذار وي انديشه مردم را تصاحب ميكنند و صحنه پردازيهاو شعبده گردانيهايش براين دو روند ، صحه ميگذارند آنگونه كه جهاني براي تجاور و جنگ با فقير ترين و درمانده ترين انسانها ، بسيج ميشود ومي پذيرد كه امريكائي كه خود پردازنده و پرورنده تروريسم دربعد تفكر و عمل وساخت و توليد ابزار آن ميباشد ، ميتواند به عنوان نيروي صالح ، سردار جنگ عليه تروريسم شده و به اين ترتيب جواز تهاجم و سركوب انسانها را از دستان خودشان ، دريافت ميكند . تجلي انديشه پردازيهاي او اينگونه مي نمايد كه دراين سوي كره زمين ، انسانها ، انسانهاي ديگري را كه در آن سوي سرزمين ايشان و بسي دور از آنها بسر مي برند به اتهام فقر ، بيسوادي ، گرسنگي ، بيماري و ناتواني ، نژاد ، مذهب و موقعيت جغرافيائي ايشان ، دشمن و مزاحم خود بدانند و براي آنان مرگ و نيستي آرزو كنند بي آنكه رنج شناخت مصائب و چرائي مشكلات ايشان را برخود هموار ساخته باشند . آنها در هراس از به مخاطره افتادن زندگي شان ، تيرهاي خشم خود را در تاريكي به سوي دشمني ناشناخته ، نشانه ميروند و مرگ « همه» در برابر زندگي « من» موجه ميگردد . آموزه هاي « قلب فروزان دانكو » ( اثر ماكسيم گوركي) و « آنكه گفت آري ، آنكه گفت نه » ( برتولت برشت ) چقدر از ما فاصله گرفته اند و با سير اين همه راه پر تنش مبارزه براي ساخت و ساز انديشه بشري متناسب با ذات يگانه وي با همه هستي ، تا دورهاي آينده ، دست نيافتني مينمايد. از قول خواجه شيراز حافظ : « نقد صوفي نه همه صافي و بي غش باشد اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد» تمدن بزرگ و مفتخر غرب كه روشنفكران خادم آن ميكوشند وي را عاري از خطا و ناجي بشريت بنمايانند با نگاهي به دفتر مهجور مانده تاريخ و تورقي در ميان فراواني نمونه هاي تهاجم ضد بشري وي كه پهنه زندگي توده هاي ستم كشيده را همواره عرصه خون و تباهي كرده است و نيز نگاهي به آثار برجسته انديشمندان بشردوست امريكائي ، چهره ديگري خواهد يافت كه بطور يقين با داستانهائي كه درباره ي او مي پردازند بسيار متفاوت ميباشد . اين سيب سرخ بزك كرده ، آنگونه هم كه مي نمايند سالم نيست و از درون ، كرمهاي فساد و طمع و جنايت ، آنرا مي فرسايد . افشاگري هاي فرهيختگان آزاد انديش به قدر كافي ميدان تنشهاي دروني وي را روشن ساخته اند تا جهانيان بدانند كه نا ن ارزان او از غرقاب خون كدام انسانها به چنگ مي آيد . « مايكل پرنتي » در كتاب : America besieged در باره سياستهاي سلطه جوي آمريكا ياد آور ميشود كه اين كشور دموكرات إ چگونه با محاصره اقتصادي ـ فرهنگي و سياسي كشورها ، آنها را خلع سلاح و ترور همه جانبه نموده تا از اين طريق ، سلطه خود را بر آنها محقق سازد . « الكساندر كوبرن » در كتاب : Cia Drugs And Media چگونگي عبور مواد مخدر را به وسيله سازمان سيا ، |