اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
Politisch, Kulturell, Sozial Oktober 2004 Nr. 67 و چه ... و چه زنانی دیدم که به سختی درپی روزی . و چه شوهرانی که در حال کار بر روی تخت خواب بیکار. و چه نویسندگانی دیدم که در اوج راحتی با قلم خود در حبس و چه قاتلانی که در اوج پاکی ظاهری،قلتیده در خون. آزاد؟ و چه آزاد زنان و مردانی که با تمام عدالت در حبس ؟ و چه دزدانی که با دست پر از ناموس گرفتند تا فانوس آزاد و چه آزاد مردانی دیدم که به لطف قانون از زندگی می گفتند و می مردند و چه نامرد زادگانی که به لطف بی قانونی مطلق از مرگ می گفتند و زندگی می کردند و چه فیلسوفانی را دیدم که از از دهام دانش پشت درهای دانشگاه آواره و چه ابلهانی که از فرط نادانی در پشت میز دانشگاه سهمیه ای نفت می فروختند و چه فروهرهایی دیدم که به برم آزاد اندیشی در زیر زمین می خوابند و چه ملاهایی که از فرط نادانی در روی زمین می چرند و چه انسانهایی که از فرط خوشبختی در غربت آواره و چه آدمهایی که از فرط بدبختی بر روی تخت سلطنت وطن و چه جوانانی دیدم که از افتخار به خود بالیدم و چه جوانانی دیدم که از روی آزادی و دین راه را بر مردم سد کرده و آنان را کاپ می کنند من در ذهن خود جوانانی خواهم دید که همه آنان یک بدنند و در آن روزگار همه نا مردان بی سرند لیلا جعفری تهرانی 16 آگوست 2004
|