ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید 

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

٬ از وزارت اطلاعات غافل ماندند .رفته رفته طيف چپ يا هر کدام به نحوی حذف شدند و يا در آن ديگری ذوب شدند نتيجه آنکه هر چه امثال سعيد حجاريانها و علی ربيعی ها می رفتند ديگری ها می آمدند کسانی همچون حسين شريعتمداری٬ محمد صادق مير حجازی٬ داوود رحمانی ٬هاشم ناصريان ٬حسن شايانفر ٬مهدی سليمی نمين ٬ اکبر خوش کوش ٬ خسروبراتی ٬ محمد محسنی ٬ کاظم روشن ٬ مسلم (مرتضی) فيروزی ٬ ج ـ دال (جوانشير) ٬ مهرداد عاليخانی ٬مهدی رياحی و ......

قهر ٬آشتی ٬دست کی بالاست ؟ شروع دهه دوم وزارت دهه راستها بود دهه ای که حتی خيلی از چپ های اوليه وزارت مثل مصطفی کاظمی هم در اين طيف ذوب شده بودند .طيف راست وزارت ديگر نيروی غالب شده بود و می تاخت بطوريکه مثلا در سال ۱۳۷۳ از مجموع دوازده معاونت اين وزارتخانه هشت معاونت در اختيار راستها بود و از مجموع شصت و چهار اداره کل وزارت پنجاه و سه مدير کل از ميان راستها انتخاب شده بودند و غالب ادارات اطلاعات استانها نيز از همين طيف بودند ٬ در اين ميان حال و گرايش فکری و سياسی پرسنل وزارت نيز مشخص است ٬هر چقدر از سهميه ماموران به خدمت و معرفی به خدمتهای سازمانهايی چون ارتش و وزارت دفاع و وزارت امورخارجه و ... کاسته می شد به سهميه سپاه پاسداران و بسيج و نيروی انتظامی و ديگر ارگانهايی همچون سازمان تبليغات اسلامی افزوده می شد و بسيار طبيعی بود که رفته رفته پرسنل (سرويس) اين وزارت يکدست شده و در گرايش سياسی و اعتقادی معاون و مدير و سرويس هيچ فرقی نبوده است . بطوريکه در سال هفتادو دو به هنگام انتخابات رياست جمهوری در بولتن ماهانه وزارت که با نام مشکاه منتشر می شد و در اختيار رده های دو تا چهار وزارت بوده است به صراحت اين مسئله از قول محسن راشد يکی از مديران ارشد اين وزارتخانه نقل شده بود که آقای هاشمی ميتواند بروی يکصد هزار رای از معاونت وزارت تا خبرچين وزارت حساب کند ! يعنی نه تنها اين پرسنل رسمی و افتخاری مثل خبر چينها به کار سازمانی خويش عمل می کنند بلکه تبديل به ماشينی هم شده اند برای پيشبرد اهداف و اغراض سياسی يک جريان سياسی خاص .!تعويض وزير هم در سال ۱۳۶۸ از ری شهری به علی فلاحيان هيچ خلل و تغييری در اراده محافظه کاری اين وزارتخانه نداد چرا که همانطوريکه در يادداشت پيشين نيز هم گفتم اولا علی فلاحيان کسی نبود جز قائم مقام هشت ساله و جزو طيف حقانی و راست وزارت ٬و در ثانی سازمان وزارت اطلاعات در همان ماههای اول فوت آيه الله خمينی و رهبری علی خامنه ای دچار آنچنان تغييری شده بود که ديگر وزير اطلاعات همانقدر قدرت داشته که پادشاه انگلستان ! چراکه براساس آ ئين نامه جديد تمامی فعاليتهای وزارت اطلاعات زير نظر دفتر عمومی اطلاعات و امنيت رهبری بوده است که مسئوليت دفتر فوق نيز بر عهده شيخ محمد صادق مير حجازی بوده و می باشد .

اين گروه خشن . راستها و بهتر بگويم وزارت اطلاعات می خروشيد و با امواج سهمگين خود می برد هر که را رهبران حقانی نشين و راست مدارشان می خواستند و مقابل اين سيل می ايستاد موجی که گر چه در ابتدا از شاهپور بختيار و اويسی و برومند و نيک منش و کاظم سامی و اسماعيل رائين شروع شده بود به مصطفی چمران هم رسيد و به رضا مظلومان ٬عباس زرياب و احمد مير علايی و شرفکنديموکول شد اما حال و در اين ميان هيچ ابايی هم نداشت تا مقدمات و اساس حذف آيه الله منتظری را هم پياده کند تا حتی احمد خمينی را هم در گرداب خود هلاک نمايد و يا صياد شيرازی را نيز حذف نمايند و حتی به تلافی مخالفتهای اوليه و افشاگريهای امروزه کمر به قتل سعيد حجاريان که خود نيز از بانيان و موسسان وزارت اطلاعات بوده ببندد.

با هم يکبار ديگر مروری می نمائيم نسل دهه دومی های وزارت اطلاعات را و به کارنامه های درخشانشان نيز نگاهی می اندازيم:

حسين شريعتمداری با نام مستعار حسين معصومی ٬ مدير کل امور اجتماعی و مشاوره وزارت ٬ کارشناس در تواب سازی و متخصص در ضبط و تهيه نوارهای اعتراف و شوهای ندامت

مهدی سليمی نمين با نام مستعار مهدی ذوالفقاری٬ معاون طرح وعمليات داخلی وزارت ٬از جمله افراد تيم ترور اويسی

جيم ـ دال با نام مستعار جوانشير ٬عضو ارشد معاونت عمليات ٬عامل ترور مصطفی چمران

کاظم لاهوتی با نام مستعار احمد کارگر مدير کل عملياتی حوزه اروپای مرکزی ٬سرپل ارتباطی وزارت اطلاعات با اپوزيسيون آرام و سازمان مجاهدين خلق

اکبر خوش کوش با نام مستعار اکبر اکبری ٬عضو ارشد معاونت عمليات برون مرزی ٬ عامل ترور شاهپور بختيار

مهرداد عاليخانی ٬بانام مستعار سيد صادق ٬معاون عمليات وزارت ٬عضو محفل قتلهای زنجيره ای ٬عامل قتل داريوش فروهر

مهدی روشن ٬ با نام مستعار مسعود ٬ مدير کل عمليات استان تهران ٬ عضو محفل قتلهای زنجيره ای ٬ عامل قتل پروانه اسکندری

اکبر محسنی ٬ با نام مستعار اکبر گودرزی ٬ سرويس معاونت عمليات ٬عضو محفل قتلهای زنجيره ای ٬ عامل قتل محمد جعفر پوينده ، مهدی رياحی ٬سرويس معاونت عمليات ٬عامل ترور صياد شيرازی ، مسعود توانا ٬ مدير کل عملياتی حوزه اروپای غربی ٬عضو محفل قتلهای زنجيره ای ٬ سرپل ارتباطی وزارت اطلاعات با اپوزيسيون و سازمانهای امنيتی اروپا

موسی محمدی نسب ٬ سرويس عملياتی اداره کل چپ٬ عامل قتل بانو اشرف السادات برقعی

خسرو براتی ٬با نام مستعار سيامک ٬سرويس معاونت امنيت ٬عضو محفل قتلهای زنجيره ای ٬عامل قتلهای سيامک سنجری ٬فاطمه قائم مقامی ٬عامل بدره انداختن اتوبوس حامل نويسندگان به ارمنستان .

و...... آری اين سرنوشت وزارت اطلاعات بود که اعضايش در آن شلوغی و هياهوی ابتدای انقلاب و کوران هرج ومرج ها همديگر را يافتند و لقب سربازان گمنام امام زمان را آيه الله خمينی برايشان برگزيد و آنها را بدنبال کلاه فرستاد اما کسانی امثال لاجوردی و رهبرپور و حسينيان با کلاه کاری نداشتند و در پی سرها و مغزها بودند .

برمی گرديم ! بيش از دو دهه گرفتند و کشتند وتارومار نمودند ٬دست آخر که در سالهای ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ بر اثر نيمه باز شدن فضای کشور و درزکردن فقط قطره ای از آن موج های خروشان دريای قتل و غارت و رسوايی قتلهای زنجيره ای بعضی [ البته فقط هفت نفر از آن دريا] گرفتار دادگاه اجتناب ناپذير قتلهای زنجيره ای شدند و به بازداشت درآمدند و بعضی هم با آنکه کمترين اتهاماتشان بازداشتهای و قتلهای خودسرانه بی آنکه نامی از آنها برده شود از وزارت اخراج شدند[که البته ايشان نيز تعدادشان کمتر از صد نفر می باشد!] و ديگری ها هم که همچنان دارای حاشيه امن و سايه پر مهر حقانی بر سرشان بود يا به قوه قضائيه و يا در ديگر ادارات غير ستادی وزارت اطلاعات همچون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و بيت رهبری و ...منتقل شدند تا دوباره شايد بعد از گذر چند سالی دوباره رجعت کنند و جمع خويش را بيابند !

کلام آخر

براستی اين سپاهی که آيه الله خمينی دستور برپا شدن خيمه و اردوگاهش را داد تا سربازان گمنام امام زمان عج الله تعالی گردند و حافظ جان و مال و ناموس ملت امروزه سرباران نامدار اجل الله جان و مال و ناموس ملت نيستند ؟

تاريخ بايد گواهی دهد !

 

قبلی

برگشت

بعدی