اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
چهلچراغ : بگذاريد من صريح بپرسم و شما بگوييد بايد چه كارش بكنيم، دار بزنيم يا بفرستيم آب خنك بخورند يا ... مثلاً وزارت ارشاد. شايق:اين وزارتخانه تنها كاري كه نكرده ارشاد است. وزارت ارشاد بعضي فسيلها را وارد زندگي ما كرده. باين فسيلها مجوز ميدهد كه كتاب چاپ كنند و به كتابشان مجوز ميدهد. به صدايشان مجوز ميدهد. ما اگر بياييم سينما را از ارشاد جدا كنيم موفق تريم، چون در اينجا با سينماي ايران بازي شده است. سينما خوب بود اما يواش يواش به افول رسيد. در كتاب هم به همين شكل. چهلچراغ : مثلاً در بحث كتاب اين فسيلها كه گفتيد كي هستند؟ شايق : ارشاد به جاي آن كه تعدادي نويسنده جوان و خوشنام را هدايت كند و هدايت طوري باشد كه اينها نويسندگان خوب و شهيري بشوند و در سطح مطرح شوند آمد يك بودجه كلان را داد به كساني كه در عرصه كتاب فسيل هستند. اصلاً به درد اين مردم نميخورند. حتي اين فسيلها را نبايد در موزه هم گذاشت. چهلچراغ : اسم ببريد خانم شايق. اين فسيل يعني چه كساني؟ شايق : نويسندگان معلومالحال. چهلچراغ : اين اسم نيست. اسم ببريد. شايق : زيادند. من اگر پنج تا را اسم ببرم بقيه را از قلم بيندازم كه آنها ديگر در حاشيه ماندهاند. چهلچراغ : ما يك و امثالهم مينويسيم تا مشكل حل شود. شما اسم ببريد. شايق : خب بعضيها اين طوري است كه امروز ميروند زندان فردا كتاب خاطراتشان چاپ ميشود. اين كتب سياسي كه چاپ شده را نگاه كنيد همه همين طور است. خب من هم ميتوانم در اين شش ماه كه نمايندهام شصت تا كتاب بنويسم. شايد هم شش هزارتا چون كه در هر روز با صحنههاي مختلف طرفيم، با بيكار، با مريض، با جوان با ... آن وقت ما آمدهايم كانون نويسندگان و كانون وكلا راه مياندازيم يك وقت شيرين عبادي از قافله عقب نماند. چون هم شيرين است هم عباد است! آش در جامعه ما از آن شل بودن خودش هم شلتر شده و وا رفته. چهلچراغ : باز هم شما اسم نبرديد. در عرصه كتاب اين فسيل يعني كي؟ شايق : چه دليل داشت مطبوعات اين همه راجع به مرگ دلكش مانور دادند. آيا نميشد صفحاتشان را با مطالب ديگر پر كنند؟ آيا كتب خانم شهرنوش پارسيپور دردي از مردم دوا كرده؟ من خودم شخصاً آدمي هستم كه در مورد مطالعه هيچ رقم كم نميآورم. آيا در جامعه ما با اين نااميديها كتابهاي هدايت بايد اين همه ارزان در دسترس همه باشد آن هم با چاپهاي مجدد. جامعه الان به طنز احتياج دارد يا نااميدي. الان سريال خشايار كه پخش ميشود مردم استقبال ميكنند و منتظرند كه شب ديگر باز هم پخش شود. خب چرا در اين جامعه افسردگي تزريق ميكنيم. ما باز رفتهايم سير ميكنيم در فروغ فرخزاد. اين كه فروغ فرخزاد چطور مرد خودش مسألهاي است. ما چه الگويي را داريم به جوان ميدهيم؟ آيا سيمين بهبهاني بايد به عنوان عرصهدار فرهنگ ما شود آن هم با هماهنگي دولت آبادي؟ اين چه جور ادبياتي است؟ ما ادبيات قوي و غني داريم در مملكت. ما حافظ و سعدي و مولوي و ... داشتهايم، اينها نبوغ داشتهاند. چهلچراغ : خب كتاب اينها كه چاپ شده خريداري هم شده، يعني بازار كتاب از روند عرضه و شايق : تقاضا پيروي ميكند. ناشري كه كتاب را چاپ دوم يا سوم ميزند حتماً به خريدار آن هم فكر كرده. شايق : خب تقاضا از طرف جوان است اما جوان كه نميداند كه نويسنده قبل از انقلاب چه كسي بوده. نميدانم چه مينوشته. به من خورانده شده. تبليغ كردهاند كه من دنبال آن گشتهام. خب اينها چرا به دنبال كتابهاي نيما نيستند. چه كساني فروغ را تبليغ كردند اما نيما را تبليغ نكردند؟ چه كساني سيمين بهبهاني را مطرح كردند اما از آل احمد خبري نيست. چه كساني هدايت و ر. اعتمادي را احيا كردند؟ شما بايد اين جوانها را جمع كنيد و بر فرض قصه زندگي شهيد بروجردي را برايشان بخوانيد آن وقت ميبينيد كه نظرش عوض ميشود. آرمانش عوض ميشود. ما بايد آرمانمان كل جهان باشد تا برسيم به ايران. چهلچراغ : شما در اين چند سال اخير اصلاً كتاب خوبي سراغ داريد؟ شايق : بله. بعضي كتابها هم چاپ شده كه خوب است. چهلچراغ : يك كتاب را به جوانان پيشنهاد بدهيد كه بخواند. شايق : (رو به دامادش ميكند) اين كتاب جيبي كه شما خريده بودي اسمش چي بود؟ صدايم كن. نويسندهاش كي بود؟ آقاي پيرعلي. خب اين كتاب من را هم به وجد آورد. خيلي جالب بود و قطعه قطعه است. اما من اينجا بگويم كه صحيفه سجاديه و نهجالبلاغه را جوانان بايد حتماً بخوانند اينها كتاب حيات و زندگي است. چهلچراغ : در عرصه غير كتاب شما بر فرض در همين سريالها كه گفتيد چه پيشنهادي ميدهيد. كدام خوب است؟ شايق : مثلاً اين سريال كمكم كن. نويسندهاش گفت من اين كار را از يك بخش از دعاي جوشن كبير الهام گرفتهام. خب اين يعني جوشن كبير را از يك ديد هنري نگاه كردهاند. چهلچراغ : آخرين فيلمي كه ديدهايد چه بوده؟ شايق : ما ديشب خانوادگي فيلم مصائب مسيح را گرفته بوديم و ديديم. چهلچراغ : آخرين فيلمي كه در سينما ديدهايد منظورم است. البته فكر ميكنم فرصت نداريد؟ شايق : چرا، فرصت پيدا ميشود. سينما هم ميروم. آخرين فيلم كه در سينما ديدم آدم برفي بود. من حاضرم اگر چلچراغ يك بخش نقد فيلم باز كرد در خدمتتان باشم و نقد فيلم بنويسم. چهلچراغ : ازدواج موقت؟ شايق : به درد بعضي روزها ميخورد. چهلچراغ : چه روزهايي؟ شايق : روزهايي كه زنان بيسرپرست مستأصل ميشوند و مرداني هم كه توانايي ازدواج ندارند مستأصل ميشوند. چهلچراغ : اگر اين دامادتان بخواهد ازدواج موقت بكند، بفرماييد چه به روزگارش ميآيد؟ شايق : جامعه اصلاً پذيرش ندارد. چهلچراغ : من با جامعه مصاحبه نميكنم با خانم شايق مصاحبه ميكنم. شايق : بايد از خانمش پرسيد. چهلچراغ : شما هم مادر خانمش هستيد. شايق : اگر بتواند عدالت را عمل كند و احساس نياز شديد هم بكند خب قضيه فرق ميكند، اما اگر اين طوري نباشد آن وقت ازدواج موقت كردنش كتك خوردن دارد. حال گرفتن دارد. چهلچراغ : فيلم مارمولك؟ شايق : از آقاي تبريزي بعيد بود. I love you اين نتيجه شش سال درس خواندن انگليسي بچهها در مدرسه است. |