اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
جهان چهارمی شدن قاره افریقا !! آرش كمانگر مقدمه : حدود چند ماه پیش ، دکتر ناصر زرافشان از یکی از مرخصی های خود در زندان اوین استفاده کرد تا در سمیناری که یکی از تشکلهای دانشجویی دانشکاه تهران برای بررسی مسئله جهانی شدن ( گلوبالیزاسیون ) و نئو لیبرالیسم اقتصادی برپا کرده بود ، شرکت نموده و به مناظره با تنی چند از اقتصاددانان ، از جمله دکتر موسی غنی نژاد ( یکی سرسخت ترین طرفداران نئولیبرالیسم و جهانی شدن بورژوایی در ایران ) بپردازد . او در آن سمینار ، برای نشان دادن یکی از نتایج فاجعه بار جهانی شدن نئولیبرالی ، به وضعیت قاره فراموش شده افریقا اشاره نمود و به نقل از منتقدین جهان گرایی سرمایه داری ، اصطلاح " جهان چهارمی کردن " قاره افریقا را بکار گرفت که بروشنی بازتاب دهنده وضعیت دردناک فعلی این قاره محسوب میشود . بر مبنای این نظریه ، دیگر حتی نمیتوان " قاره سیاه " را جهان سومی خطاب نمود . " جهان سوم " برای امپریالیستها و کمپانی های آنها ، بدلیل نیروی کار ارزان ، فراوان و مستعدش ، نقش کلیدی در فرآیند گلوبالیزاسیون ایفا میکند . در دو دهه اخیر شرکتهای بزرگ و چند ملیتی ، مشغول انتقال تدریجی بخشهای وسیعی از تولیدات و تکنولوژی خود به کشورهای مختلف " جهان سومی " ( از آسیا تا امریکای لاتین ) بوده اند ، ضمن اینکه کشورهای پیشرفته سرمایه داری ، اساسا خود را از " زحمت " تولید کالاهای مصرفی نظیر : پوشاک ارزان ، کفش ، اسباب بازی ، لوازم خانگی و غیره معاف نموده و نیازهای خود را از چین و هند و کشورهای جنوب شرقی آسیا و .... تامین میکنند . بگذریم که بسیاری از کمپانیهای معظم غربی ( که به شرکتهای بی کارخانه معروفند ، نظیر NIKE ) برای خودداری از " سر و کله زدن با نیروی کار " و تامین حقوق ابتدایی آنها ، سفارشات خود را از طریق " پیمانکاری " و معامله با صاحبان " سویت شاپها " ( کارگاههایی با شرایط نیمه برده گی ) به انجام میرسانند . اما سرمایه بجایی پا میگذارد که دچار ریسک نشود . امنیت نسبی ای وجود داشته باشد که در سایه آن بتوان با آسوده گی خیال، نیروی کار ارزان جهان سومی را چاپید یا آنها را به تامین نیازهای مصرفی کشورهای غربی واداشت . افریقای " آدمخوار " اما گویی دیگر مطلوب " جهانخواران " نیست ، جنگ ، ایدز ، ناامنی، بیسوادی، زندگی قبیله ای و فقدان ثبات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی در آن بیداد میکند و" شایسته نیست دلار و پوند و ین و یوروی عزیز را در آنجا حرام کرد " !! آفریقای سیاه به عنوان زباله دانی ، موش آزمایشگاهی ، شکارگاه خصوصی امثال مایکل داگلاس ( هنرپیشه میلیونر هالیوود ) و اخیرا محلی برای اجرای پروژه ایجاد اردوگاههای پناهنده گی جهت " اسکان " آواره گان و پناهجویانی که به اروپا هجوم میآورند ، ارزش توجه دارد اما به عنوان یک نیروی کار مستعد و نیز منطقه ای برای انتقال تکنولوژی ، سرمایه و تولیدات ، دیگر مطرح نیست . امپریالستها البته کماکان به منابع طبیعی و معدنی افریقا نیاز دارند از همین رو کماکان مشغول دخالت نظامی در یک دوجین از کشورهای این قاره هستند که تازه ترین آن دخالت نظامیان فرانسوی در ساحل عاج بود . با این همه نظریه " جهان چهارمی شدن قاره افریقا – بویژه بخش سیاه آن ، به استثنای افریقای جنوبی ) از هر جنبه قابل تعمق است و مبارزین و مخالفین جهانی سازی نئولیبرالی ، باید در پیکار و تلاش انسانی خود جهت به چالش گرفتن نظام سرمایه ، به آن توجه کنند . من برای اینکه خوانندگان عزیز ، شمایی از وضعیت اسفبار و دردناک فعلی افریقا داشته باشند ، گزارش آماری کوتاهی را به نقل از روزنامه کانادایی " ونکوور سان " ترجمه نموده ام که امیدوارم سودمند واقع شود . * مشخصات قاره آفريقا: _ به لحاظ وسعت، آفريقا دومين قاره جهان محسوب مىشود با مساحتى بالغ بر 30 ميليون كيلومتر مربع، كه از يك سو ميان درياى مديترانه تا دماغه " اميد نيك" و از سوى ديگر ميان " شاخ آفريقا " تا اقيانوس اطلس امتداد دارد. _ دهها سال تحقيقات علمى دانشمندان ثابت كرده كه نخستين انسانها، در قاره آفريقا بوده كه تكامل خود را به اتمام رساندند. _ ميزان جمعيت این قاره ، متجاوز از 820 ميليون نفر میباشد . _ داراى فرهنگى غنى با متجاوز از دو هزار زبان مختلف يا 30 درصد كل زبانهاى رايج در دنيا. _ غنى به لحاظ منابع طبيعى ) مواد معدنى، نفت و گاز) كه امكانات اوليهاى براى توسعه صنعتى، معدنى و كشاورزى محسوب مىشوند. * چالشها: آمارهاى كليدى موجود حكايتگر معضلات جديدى هستند كه به شدت بهداشت، اقتصاد و وضعيت اجتماعى و سياسى قاره آفريقا را تحت تاثير قرار دادهاند. مضاف بر اين چالشها مىتوان از فقر، عقب ماندگى تكنولوژيك و منازعات نظامى نيز نام برد. * بهداشت در قاره: در قياس با ديگر مناطق جهان، اين قاره داراى پايينترين ميزان طول عمر، بالاترين ميزان مرگ و مير نوزادان و مرگ ناشى از زايمان و بالاترين ميزان تولد و رشد جمعيت مىباشد. _ ميزان مرگ و مير نوزادان در هر هزار تولد 88 نفر مىباشد ( براى مقايسه در كانادا اين رقم 5/5 نفر در هر هزار تولد است) _ به ازاى هر هزار نفر جمعيت 38 تولد در سال صورت مىگيرد حال آنكه اين ميزان در كانادا 11 تولد است. _ متوسط طول عمر و يا شانس زندگى 54 سال مىباشد ( در مقايسه اين ميزان در كانادا 79 سال است) _ ميزان رشد جمعيت طى نيم قرن ( از سال 2001 تا 2050 ) 120 درصد پیش بینی شده است . _ قريب نيمى از مرگ و ميرها ناشى از بيمارىهاى عفونى مىباشد كه اساسا مىتوان آنها را در سه بيمارى خلاصه كرد: مالاريا، سل و ايدز. كشورهاى جنوب صحراى آفريقا به تنهايى 90 درصد از میلیونها نفری كه در جهان مبتلا به مالاريا هستند را در خود جاى دادهاند، در ميان يك ميليون نفرى كه هرسال در جهان بر اثر بيمارى مالاريا جان مىبازند، اكثريت بزرگى ازكودكان آفريقايى وجود دارند، بويژه در مناطق دوردست و فقيرى كه با مشكل دسترسى به خدمات درمانى روبرو هستند. بهعلاوه هرساله درجنوب صحراى آفريقا 5/1 ميليون مورد سل ثبت مىشود. ابعاد بيمارىها به نحو دهشتناكى در حال افزايش است كه يكى از نتايج رشد ابتلا به ويروس HIV و ايدز محسوب مىگردد. به رغم برخى اقدامات موفقيت آميز در پارهاى از كشورها نظير اوگاندا، ايدز در حال حاضر به مهمترين عامل مرگ و مير در مناطق جنوب صحراى آفريقا تبديل شده است. از ميان 21 كشورى كه درجهان داراى بيشترين مبتلايان به ويروس اچ.آى.وى هستند_ كه از قضا همگى درجنوب صحراى آفريقا
|